Pazudharma

#نقد
Channel
Logo of the Telegram channel Pazudharma
@pazudharmaPromote
378
subscribers
3.01K
photos
249
videos
1.98K
links
پازودارما به معناي قانون حيوانات است. صفحه ما در اينستاگرام نيز به همين نام است. خوشحال خواهيم شد با ما در ارتباط باشيد: @be_he_moos "به هه موث" به معناي حيوانات است🐾
🖋 دومین گورخرِ تبعیدی به ایران و جنین او نیز کشته شدند!

▪️مالکِ بنگاهِ تجاری صفادشت «خبر خیلی خوب» از «آبستنی» هر دو گورخر ماده داده بود ولی به نظر می آید که فراموش کرده خبرِ مرگ او را با همانِ ادبیاتِ خاصِ ما ایرانیان در هنگام مواجهه با #پرسشگری و #مطالبه و #نقد، به آگاهی «فالوورها»ی ناآگاه برساند!!! این مالک، #گورخرها را برای «شما بی لیاقت ها» خریده بود!!!

▪️یکی از استدلال هایِ مالکانِ باغ وحش ها این است که آنها درباره ی حیات وحش به مردم «آموزش» می دهند. حال، نمونه ای از این «آموزش» را مرور کنیم: «ماده گوره خرها هر دو آبستن هستند تنها دلیلش این هست که هر دو حدود نُه ماه در کنارِ گورخر نر بودند...»!!!!!!!

🔹عذرِ مردم را اگر ناآگاهی و تا حدودی موجه بدانیم، پرسشِ مطرح این است که طرفدارانِ حیات وحش در ایران، به راستی چه تعریفِ دقیق و درست و مشخصی از #حیات_وحش دارند؟!!! برای اینان، حیات وحش یعنی فقط آن چند حیوانی که «محیط بانان» از آنها فیلم و عکس می گیرند؟!!! یا آنهایی که در تعارض با سگ قرار می گیرند؟!!! به راستی، حیات وحش در ایران چه تعریفی دارد و آیا حفاظت از آنها با اصول و ضوابطی همراه است!؟!

@Pazudharma
🖋واکاوی دلنوشته ی تکراریِ «درویش»- بخش پایانی
و به راستی که باید هوشیار بود!

▪️این هوشیاری باید نسبت به استدلال هایِ «سلبریتی های محیط زیستی» در ایران و موضوعاتی که از منظر آنها «بامزه» و «بی مزه» برچسب می خورند باشد. مطالبی که ممکن است فقط با توجه به این که «نویسنده» کیست و به شکلی بسیار کورکورانه «مورد پسند» قرار بگیرند و به «وحی منزل» تبدیل شوند؛ تا جایی که نه تنها #نقد و #پرسشگری را برنتابند که مخالفت با آنها را «ضدیت محیط زیستی» لقب بدهند و به تخریب نیز بپردازند. آیا این رویه ای آشنا نیست؟! رویه ای که در ضمیرِ ناخودآگاهمان نهادینه شده است و بدون هیچ هوشیاری، به صورت شبانه روزی به ایرادگیری از دولت و مدیر و رئیس و معاون منجر می شوند که خودمان در حال انجامِ آن هستیم!!!

▪️در «ماجرای بامزه ی ماهی سرخ» نیز شاهدِ همان استدلال از سوی محمد درویش هستیم که برای سبزه؛ به بیانی ساده، چون تعداد و درصد و آمارِ مربوط به مرگ و نابودی ماهی سرخ خیلی کمتر از گونه های آب شیرین است، نباید به یک دغدغه تبدیل شود و به جای این، باید یکسره به سراغِ وزارت نیرو رفت و جلوی سدسازی ها و آلودگی ها را گرفت که البته، پیشنهاد بدی هم نیست! به شرطی که می توانستیم به دوران باستان و پادشاهی هخامنشیان و ساسانیان و نیز، به همین چند دهه ی گذشته ی پس از انقلاب برگردیم! چون اگر بخواهیم با روشِ محمد درویش، به آمار و ارقام متوسل شویم باید اشاره کنیم اکنون ۶۷۲ سد در دست بهره‌برداری، ۱۲۰ سد در دست ساخت و ۱۷۶ سد در دست مطالعه قرار دارد. به بیانی ساده، هیچ یک از مخالفانِ سدسازی برای این ۶۷۲ سدِ ساخته شده(و آن نوزده سدِ ساخته شده ی پیش از انقلاب) کاری نتوانستند بکنند و اکنون، 296 سد هم پیش رو دارند تا با مخالفت های خودشان از ساخت و/یا مطالعه برای ساخت آنها جلوگیری کنند!

▪️به نظر می رسد، از منظرِ این کنش گر محیط زیست، هر آن چه در اقلیت و کمینه باشد «ارزش» پرداختن/فاعلیت و/یا به فعل در آمدن ندارد و میزانِ اهمیتِ موضوعات بستگی مستقیم به بزرگی یا زیاد بودنِ آنها دارد!!! با شابلون همین استدلال، می توان گفت گونه های در خطرِ انقراض فقط به این دلیل که تعداد آنها در طبیعت بسیار کم است، «ارزش» و «اهمیت» خاصی برای کنش گری ندارند!!! نمی توان گفت؟!!

▪️سَری به استدلالِ بعدی بزنیم: « حتی اگر فرض کنیم که همه 40 میلیون قطعه ماهی قرمز سر سفره هفت سین ایرانیان می‌میرند که نمی‌میرند، این رقم یک صدهزارم ماهی‌هایی نیست که در اثر آزمندی و نادرایتی انسانی سالانه از دست می‌دهیم! ماهی‌هایی که اغلب آنها بسیار ارزشمندتر از ماهی سرخ بوده و اندمیک کشور هم هستند.»

▪️در ترجمانِ این جمله هم باز شاهدِ #تبعیض، ناآگاهی، برآوردهای نادقیق و سلیقه ای هستیم چون مرگ و میر همین ماهیان قرمز هم به واسطه ی «آزمندی» و «نادرایتی انسانی» است. این ماهی ها تولید می شوند تا در نهایت یا در تُنگ آب بمیرند و روی آب شناور شوند و به سطل زباله ریخته شوند و/یا به صورت زنده و مُرده داخل جوی های آب شهری تخلیه شوند. آیا واقعا رقم چهل میلیون- چه انسان باشد و چه ماهی و چه موش و چه زنبور و چه مورچه- برای یک فعالِ محیط زیست هیچ معنا و مفهومی ندارد!!!؟ دقت کنیم! نمی گوییم چهل میلیون تُن زباله؛ داریم از چهل میلیون موجود زنده صحبت می کنیم! که خیلی هم فرق نمی کند «اندمیک» ایران باشند یا افغانستان یا آلبانی یا نیجریه یا مصر یا کنیا یا کانادا یا اسرائیل و آمریکا!
همانطور که مهم نیست #خشونت بر علیه کدام مردمان در دنیا اعمال می شود و این مردم چه جمعیتی دارند؛ از چه رنگ پوستی برخوردارند؛ در اقلیت هستند یا اکثریت و زن هستند یا مرد!

▪️«راست آن است که باید هوشیار باشیم!» طرفداران محیط زیست در ایران باید بدانند با ایستایی و مقاومت در برابر تغییر نمی توانند همسو با دانشِ روزِ دنیا و تغییراتِ شتابانِ آن حرکت کنند. نمی توانند پنج سالِ پی در پی به خودشان حتی زحمتِ نو کردنِ یک متن را ندهند و فقط آن را بازنشر کنند!!!

▪️فعالان محیط زیست در ایران، هر کسی و با هر سابقه و عملکردی که می خواهند باشند، باید بدانند که ایجاد تغییر در سنت هایی که امروزه روز به محیط زیست و دنیا آسیب می رسانند نمی تواند «سنت گریزی» یا «ضدیت با سنت» لقب بگیرد! این شکل از برچسب گذاری مشابه همان «غرب زدگی» و «تهاجم فرهنگی» است که فقط از حکومت های توتالیتر و تمامیت خواه سرچشمه می گیرد. کنش گر محیط زیست را چه کار با دیکتاتوری؟!
▪️ آلبر کامو، فیلسوف و نویسنده ی فرانسوی که به نقل از گاردین، رمانِ بی نظیرِ «طاعون» او در زمان #کرونا میلیون ها مخاطب جدید پیدا کرد، دو رسالت مهم برای نویسنده برمی شمارد:
خدمت به حقیقت و
خدمت به آزادی.

در دنیا چیزی وجود ندارد که نتواند مشمولِ #نقد نشود. #اسپینوزا معتقد بود که حتی کتاب های مقدس هم می بایست نقد شوند و این به معنایِ خدمت به #حقیقت و #آزادی از منظرِ کامو ست.

https://t.center/pazudharma
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🖋 خوردنِ یکی و ستیز با آن دیگری...

▪️به جرات می توان گفت در هر کجا سخن از #زیستن به میان آید با خود پرسش هایی بنیادین به همراه دارد از جمله این که شیوه ی زیست خوب کدام است؟ هدف از زیستن چیست؟ اصولِ یک زیستنِ خوب چیست؟ و این پرسشِ همیشه حاضر و بی پاسخِ نوعِ بشر که انسانِ خوب به چه معنی است؟

▪️در جایی که از #محیط_زیست می گوییم و در آن به کنش گری یا واکنش گری مشغول هستیم، تمام این پرسش ها هم چنان جاری و ساری و نوع نگاه و رویکردِ ما نسبت به زندگی تاثیرگذار هستند؛ تا جایی که برای پرداختنِ به معضلاتی مانند #زمین_خواری، #قاچاق_درختان و #تاراج_حیوانات و مانند اینها از یک سو و #چاپلوسی، #دروغ، #ریا و #فساد و مانند اینها از سوی دیگر ناگزیر از پرداختن به #اخلاق_زیستی هستیم. این موضوعات از هم جداشدنی نیستند.

▪️آنان که حیوانات را می خورند؛ در ستیز با برخی از جمله #سگ ها هستند؛ #گفت_و_گو و #تعامل را برنمی تابند؛ با #نقد و #پرسشگری و #پاسخگویی بسیار بیگانه اند، بی گمان، نمی توانند داعیه ی کنش گری در عرصه ی محیط زیست را داشته باشند حتی اگر سال ها در این حوزه معاون و مسوول و خبرنگار و خبرساز و فعال بوده باشند.

Pazudharma
🖋 نان قرض دادن- سیاسی کاری یا نگرانی برای حیوانات؟!

▪️بیش از یک ماه از تصمیماتِ اتخاذ شده برای انتقال برخی گونه های جانوریِ ساکن در مرکز »پردیسان» به باغ وحش های ارومیه و دزفول می گذرد و در این زمان، برخی فعالان محیط زیست و خبرگزاری ها با پرداختن به این موضوع مخالفت خود را نسبت به آن بیان کرده اند.

▪️بی هیچ شک و تردید مخالفت هایِ بیان شده نسبت به مقصدِ انتقالِ این حیواناتِ بی دفاع به حق و درست است؛ انتقالِ حیوانات از جایی که دارای کمترین میزان بازدیدکننده بوده و گاهی به «سوژه»ای برای عکس گرفتن تبدیل می شدند به جایی مخوف که گویی بخشی از یک بیابان برهوت است که در آن میله هایی به شکل قفس جاگذاری شده تا مردم در فصولِ مناسب، بدون کوچکترین اعتراض و حتی تعجب از وضعیت نگهداری، به تماشای گذری آنها بپردازند، برایشان چیزی پرت کنند و رفتارهای حاکی از درد و رنج آنها را به سخره بگیرند.

▪️#ناکارآمدی، #ناشایستگی و نبودِ کمترین میزان از آگاهی، «شعور» و مدیریت نزدِ متولیانِ این امر باعث شده تا حتی «به علت تاریکی هوا و کمبود امکانات زنده گیری از جمله سوزن بیهوشی(!!!)» فقط تعدادی از حیوانات تحویل گرفته شوند و انتقال کامل آنها به زمان دیگری موکول گردد.

▪️#سازمان_حفاظت_محیط_زیست نیز به واسطه ی جهان بینی خاص و تفکرِ بسیار سنتیِ حاکم بر آن که البته فقط شاملِ ریاستِ سازمان نمی شود، نسبت به هرگونه #تغییر برمبنای دانشِ روز دنیا مقاوم بوده و در نتیجه تنها چیزی که برای ملاکِ درست و معقول بودن رفتارها و تصمیماتشان به طور کلی مشهود نیست، فعالیتِ عقل است. این همان نکته ای است که ماکس وبر درباره جوامع صنعتی و ماقبل صنعتی می گوید. به بیانی بهتر، او بر خلافِ مارکس که جوامع را بر اساس فن آوری یا سیستم های تولید طبقه بندی کرد، بر این باور بود که جوامع ماقبل صنعتی متکی به سنت بودند، در صورتی که مردم جوامع سرمایه داری صنعتی متکی بر عقلانیت اند.

▪️نبودِ #عقلانیت (و نه کمبود آن) در فضای کنونی جامعه یکی از دلایلِ مهم در قرار گرفتن تعاملات اجتماعی(چه بالا به پایین و چه پایین به بالا)، گفت و گو، پویایی #نقد و پاسخگویی در پایین ترین سطح ممکن شده است. در واقع همان زمینه ای که به رواجِ اعتراضات و دردنوشته ها و یادداشت ها و دست نوشته ها در فضای مجازی کمک کرده است، نه در دنیای رودررو!

▪️و اما آیا مرکز پردیسان به همان شکلی است که در این مخالفت ها به آن پرداخته شده؟! آیا این مرکزِ به اصطلاح بازپروری که قرار نبوده در آن حیوانی نگهداری شود، در دهه ی رو به اتمامِ 90، یعنی هشت سال پس از تاسیس، اهداف خود را محقق کرده است؟ هیچ آمار رسمی و اطلاعاتِ موثق از حیواناتِ تیمار و رهاسازی شده توسط این مرکز وجود دارد؟! البته به غیر از رهاسازیِ بیش از 170 گونه حیوانات مختلف که در تاریخ بیستم خرداد امسال انجام شد و تعداد چشمگیری از #محیط‌بانان، #خبرنگاران، مسئولانی از اداره کل محیط زیست استان تهران و مسئولانی از کلینیک حیات وحش پردیسان، باغ وحش ارم و «هنرپیشه»ای که همواره موردِ «لطف» فعالان محیط زیست و سازمان است در آن به ایفای نقش و نمایش پرداختند! شکلی از رهاسازی که فاقدِ عقلانیت بود.

▪️در این مرکزِ به اصطلاح بازپروری چند حیوان فقط با برچسبِ «مهاجم» و در حالی که از سلامت کامل برخوردار بودند به روشِ مرگ آرام به قتل رسیدند؟ آیا به راستی بر این باوریم که شرایط نگهداری در تنها مرکز بازپروری تحت نظارت سازمان حفاظت محیط زیست در سطحی مناسب و از استانداردهای اولیه برخوردار بوده است؟ یا باز به تکاپو افتادیم تا کلیشه ی نخ نمای بین بد و بدتر را پیش بکشیم و مخاطب را به «انتخاب بد» رهنمون شویم؟!

▪️شاید کاری سخت باشد ولی اگر #صداقت و #شفافیت را به این موضوع وارد کنیم، آیا دلیلِ مخالفت با انتقال حیوانات به خاطرِ نگرانی است که برای خودِ حیوانات داریم یا سیاسی کاری و قرض دادنِ نان به این و آن تا در فرصتی مغتنم پس گرفته شود!!!؟

پی نوشت اول و آخر: این چند #یوز باقی مانده در طبیعت این کشور را به حالِ خودشان اگر واگذاریم و فقط به پاسداشت و حفاظت از زیستگاه آنها اگر مشغول شویم، شاید مانند درختانِ سوخته ی استرالیا جوانه بزنند و زندگی را بدون نیاز و دخالتِ انسان بازتولید نمایند.

فلور خواجوی

https://t.center/pazudharma
🖋 پاسخ به پیام و بازخورد...

▪️خیلی از مردم، چه بسا برخی از #اساتید_دانشگاهی که از قضا در رشته ارتباطات نیز کسبِ علم و دانش کرده اند، با سخن گفتن از #فلاسفه ای مانند #نیچه یا بزرگانی نظیرِ #فروید میانه ی خوبی ندارند! گویی اگر از این افراد نام ببرند یا گفته ای از آنها را نقل قول نمایند، بر «دانش» و «توانایی» و «قلم» آنها بایستی شک کرد!!!

▪️بسیار عجیب است که نزد این افراد و تمام کسانی که نه #فلسفه می خوانند و نه می شناسند، پرسش هایِ اساسی از جمله «زندگی خوب چیست»، «اخلاق کدام است»، «عدالت چگونه اجرا می شود» و مانند اینها با چه رویکردی و از طریق کدام رشته علمی پاسخ داده می شوند؟!!!؟

▪️در پاسخ به شما، از نیچه نقل قول می کنیم:
🔹«مردم گناهِ بد حالی شان، چه بسا گناه بدی شان را به گردنِ کسانی می‌اندازند که جز آنان‌اند ___ چنان که گویی [جز ایشان بودنِ آنان] بیدادی ست [در حق ایشان] و امتیازی ست ناروا. ((اگر من بی سر و پا ام، تو چرا نیستی؟)) با این منطق است که انقلاب می‌کنند.»

▪️از این که در نهایت لب به سخن گشودید و به چرایی خوش نیامدنتان از کانال اشاره کردید، بسیار سپاسگزاریم. آمارِ 95 درصدی را به قولِ یکی از همکاران گرامی نمی دانیم از کجا استخراج کردید و این آمار چرا 94 یا 96 نیست!؟

▪️اگر منظورتان از «بدگویی»، بیان و تحلیلِ واقعیت هایِ بد است که هر روز شاهد آن هستیم که از دیدِ ما این بدگویی به حساب نمی آید. به نظر می آید نداشتنِ شناخت و درکِ درست از #نقد و نگاه تحلیلی به موضوعات که شوربختانه، همه گیر است و جامعه به آن مبتلاست، شما را به چنین برداشتی رسانده که از سویی، نه تنها واقعیت ها را نتوانید به درستی ببینید که حتی، گفت و گوهای انجام شده در گروه را معکوس جلوه دهید!

▪️اگر برای ما مهم نباشد چه کسی درست می گوید و چه کسی «غلط»، پس این همه دغدغه برای چیست؟! نگرانی و ناراحتی برای «پیشرفت» چه معنایی دارد؟! مگر نباید بدانیم راست و درست چیست که با آن همسو شده و راه پیشرفت را در پیش بگیریم؟ آیا این تضاد و تناقضی آغشته به غرض ورزی نیست؟

▪️کلام پایانی این که ما همگی از پیام شما سپاسگزاریم و امید آن داریم که #آگاهیِ تک تک ما افزایش یابد- کاری بسیار سخت ولی شدنی است.

پی نوشتِ اول و آخر: گفت و گوها و مباحثی که در گروه مطرح می شوند را به همان گروه واگذاریم؛ تا افرادِ بالغی که دور هم جمع شدند و مشارکتی پویا و هدفمند دارند، خودشان به نتیجه برسند و جمع بندی کنند. کسی که در کنار ساحل نشسته و سنگ به دریا پرتاب می کند، نه از ماسه های داخل آب، نه از دما و شوری و شیرینی آب و نه عمق آب خبر ندارد.

فلور خواجوی
https://t.center/pazudharma
همراه گرامی،

از شما برای پیامی که دادید و پرسشی که مطرح کردید بسیار سپاسگزاریم.
همراهی شما با این کانال و مطالعه ی مطالب آن موجبِ قدردانی است.

◽️بر خلافِ نظر شما که انتقاد را کار سختی نمی دانید، این کار بسیار سخت است. نه تنها سخت که به واسطه ی برخی رفتارهایِ نهادینه شده در فرهنگِ ما از جمله چاپلوسی، ترس از «محبوب یا معروف نشدن» و مورد مخالفت قرار گرفتن و مانند اینها بسیار بیگانه و تنها مانده است!
برخی اندیشمندان بین #نقد و #انتقاد تفاوت قائل هستند که قصد پرداختن به آن را در این متن نداریم.
ولی به طور کلی، نقد و تحلیل از جمله مهارت ها و توانایی های فکری است که شناخته و آموخته نمی شود مگر با #آموزش.
امید آن که روزی در مدارس و نظام #آموزش_و_پرورش کشور یک واحد درسی به همین نام یعنی #تفکر_انتقادی گنجانده شود تا کودکان این سرزمین در دورانِ #دانشجویی به جایِ #اعتراض_به_حضور_گربه بتوانند موضوعاتِ بسیار مهم تر و اساسی ترِ جامعه را ببینند و بتوانند نظریه پرداز باشند نه حیوان گریز.

◽️پناهگاه جای خوبی نیست. ولی چرا پناهگاه جای خوبی نیست؟
پناه گاه های سگ و گربه در ایران، برخلاف اسمی که دارند، هرگز پناهی برای آنها نبودند. آنها در این پناهگاه ی بی سرپناه آتش گرفتند و سوختند؛ در #سیل غرق شدند؛ به انواع و اقسام بیماری ها دچار می شوند و مبتلا می کنند و به صورت گروهی از دنیا می روند؛ برای مشکلاتِ بسیار سطحی #یوتانایز می شوند؛ به دلیل دپوی بیش از حد زنده به گور شدند؛ در سرما و گرما هرگز از کمینه ی رفاهی برخوردار نیستند چون #حق_انتخاب از آنها سلب شده است. اراده ی آنها در چهاردیواری هایی که حامی و متولیانِ کشتار آنها اسمِ #پناهگاه برای آنها انتخاب کردند به زمین میخکوب می شود! پناهگاه های سگ و گربه در ایران را می توان به منزله ی #احتکار آنها دانست و این مفهوم به معنای نگهداریِ بیش از چند حیوان در یک فضای محدود و مشخص است که رسیدگی به آنها درست و اصولی و اخلاقی انجام نشود و #رفاه_حیوان را تامین نکند.

◽️با این مقدمه، اگر قرار است یک سگ یا گربه به پناهگاهی منتقل شود که غیر از مرگِ زودرس چیزی در انتظار او نیست یا در خوشبینانه ترین حالت چند سال باید در یک محیط محدود به دور خودش بچرخد و برای هر لقمه نان با سگ های دیگر درگیر شود، چرا به نام حمایت از آنها خود و دیگران را فریب می دهیم؟

◽️در واقعیت امر چیزی به نام بد و بدتر وجود ندارد و این کلیشه ای است ساخته ی دستِ انسان تا در مواقعی که نمی خواهد یا نمی تواند کاری از پیش ببرد به آن متوسل شود و به عنوانِ بهانه و عذری به ظاهر موجه، مرهمی برای «وجدان» خود داشته باشد!!!

◽️در نظر داشته باشیم که بیرون پناهگاه، جای غریبه ای نیست!!! بیرون پناهگاه قسمتی از خاکِ خانه و سرزمین ماست؛ جایی است که نه تنها شما و من و تمام هم وطنان و ایرانی ها زندگی می کنیم که همسایگانی غیرانسان هم در کنارمان هستند! این خانه باید برای همه امن باشد و اگر نیست باید امنیت آن را برقرار کنیم. مگر می شود محیط یک #خانه برای پدر و/یا مادر امن باشد ولی برای فرزندان یا سایر اعضای احتمالی ناامن شود؟!

◽️#کشتار_وحشیانه_سگ ها که در سرتاسر ایران توسط #شهرداری و شرکت های تابعه انجام می شود، همانطور که بارها و سال هاست می گوییم، مروج #خشونت در جامعه است و رفتارهای خشونت آمیز را هم نسبت به حیوان و هم انسان تشدید می کند. این #قتل_عام هیچ توجیه مشخص، علمی و اخلاقی ندارد. این کشتار بر #توحشِ محض بنا نهاده شده است و باید ممنوع شود.

◽️همین نهادهای دولتی که سالهاست کشتار سگ ها را در دستور کار قرار دارند و شرمسار نبودن را به جایی رساندند که مدیرعامل شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل تهران، انجام آن توسط شهرداری را انکار کرده است(!) باید به بررسیِ درست و اصولی جمعیت سگ ها بپردازند. ما باید بدانیم وقتی راجع به سگ های ایران صحبت می کنیم چه آماری از جمعیت آنها در دست داریم؛ پراکندگی آنها در کجا و به چه صورت است؛ و پرسش های بسیاری که با یک طرح سراسری در ایران باید به پاسخ های مشخص و علمی برسند تا بتوان بر اساس آنها راهکاری درست برای هر استان و شهر و منطقه پیشنهاد داد. بدیهی است که راهکارهای پیشنهادی، با توجه به داده های استخراج شده، می تواند از استانی به استان دیگر متغیر باشد.

🔹سال های سال حامیان سگ و گربه آنها را عقیم و اخته کردند و متولیان کشتار آنها را کشتند. ولی جمعیت سگ ها همچنان وجود دارد و هنوز هم متولیان کشتار و حامیان سگ و گربه به «همکاری» مشغولند تا سگ ها را از یک جایی جمع کنند و در جایی دیگر ول کنند!!!
این واقعیتِ کنونی جامعه ما در بحثِ مربوط به سگ هاست! آیا برای تکرار این روش، هنوز هم باید به بهانه و بد و بدتر و عذرتراشی متوسل شویم!؟

فلور خواجوی
https://t.center/pazudharma
«مردمی که تحت قانون #ظلم به سر می برند شهامت و فضیلت اخلاقی را از دست می دهند و به مرضِ #ترس و #چاپلوسی گرفتار می شوند که ریشه حیاتشان را می سوزاند.» میرزا آقاخان کرمانی

و مردمی که تحتِ تاثیر ظلم و سرکوب، ترس و چاپلوسی را نهادینه کرده باشند هرگز #نقد و #تفکر_انتقادی را نمی پذیرند؛ این مردم همان کسانی هستند که اجازه می دهند یک «حیوان» به «انحصار» درآید تا هرگونه نظر و انتقاد نسبت به این حیوان و انحصار را به «منفی بافی و منفی بینی» تعبیر و تبلیغ کنند.
این مردم همان کسانی هستند که اگر در جایی یک «بازیگر»، یک «مسوول دولتی»، یک مجری، یک استادِ دانشگاه و به طور خلاصه یک فرد مشهور نظری بدهد فقط به این دلیل که «او» نظر داده است دنباله رَوی می کنند.

ترس و چاپلوسی هوایی است که به جرات می توان گفت در هوایِ آلوده ی ایران استشمام می شود!!!

https://t.center/pazudharma
🖋 از پانسیون خانگی فیبی(مخصوص سگ و گربه) تا مرکز تیمار و بازپروری حیات وحش(اختصاصی سگ سانان وحشی)!

▪️گاهی اوقات بهتر است حرف آخر را اول زد: به جای جمع آوری پنجاه میلیون تومان برای تجهیز و راه اندازی «مرکز تیمار حیات وحش»، این مبلغ را صرفِ پیشگیری از حوادثی کنیم که حیات وحش ارزشمند و محترم سرزمین ما را روانه ی چنین مراکزی می کند!
▪️سال ها قبل یکی از شرکت های نامدارِ در صنعت لوازم خانگی تصویری منتشر کرد که در آن مسوولِ خدمات پس از فروش بر روی کیفِ ابزارِ کارِ خود نشسته و از بیکاری زانوی غم بغل کرده بود!!! این آگهی حاوی این پیام بود که کیفیت محصولات آن شرکت به قدری از استانداردهای بالا برخوردار است که بخشِ خدمات پس از فروش آن تقریبا از کار افتاده. وضعیت زندگی حیوانات کشور ما، به طور دقیق، در حالتِ عکسِ پیامِ این آگهی قرار دارد؛ بیشترِ سرمایه گذاری ها، امکانات، تلاش ها و به طور کلی نگرش های موجود در حوزه محیط زیست بر بَعد از حادثه استوار است، نه قبل از آن!
▪️در کشوری که « با گذشت 110 سال از نهاد قانون گذاری حدود 11 هزار قانون تصویب شده است» و افزون بر این قوانین، انواع و اقسام «بایدها و نبایدها» را نیز داراست، به نظر می رسد هر کسی هر کاری دلش بخواهد، راحت تر، می تواند انجام بدهد! فقط با این شرط اساسی که یک آشنا یا به اصطلاح «پارتی» در بین مسوولین و متولیان داشته باشد- خواه دولتی و خواه حکومتی.
▪️به طور مثال، شما می توانید از یک پانسیون خانگی برای « نگهداری از حیوان خانگی، توله شیرخوار و بیمار به صورت دایم و موقت در محیط خانگی» آن هم با «تعیین وقت قبلی» به یک مرکز تیمار حیات وحش آن هم فقط اختصاصی سگ سانان وحشی برسید و برای تجهیز آن فراخوان همیاری بدهید تا (باز) از طریق کمک های مردمی پنجاه میلیون تومان جمع شود!!!
▪️در ظاهر امر، این حرکت به قدری «مثبت»، خوب، «خداپسندانه» و قانونی به نظر می رسد که هرگونه #نقد و چه بسا #پرسشگری می تواند همانند ماشه ی اسلحه ای باشد که فرد به سوی خودش نشانه گرفته است! با این وجود، بنابر تعهد حرفه ای ناگزیر از پرداختن به آن هستیم تا در آینده کاسه های معروفِ «چه کنم» را دست نگیریم.
▪️گروهی به نام «تیم نجات حیات وحش» که فعالیت های آن در بین فعالان محیط زیست- کم یا بیش، خوب یا بد- آشکار است و نیز، موسسه «گنجه پشتیبان زیست بوم» که کمک های مالی آن به سیل زدگان، محیط بانان، طبیعت یاران و مانند اینها بر کسی پوشیده نیست، دستهای یاری گر خودشان را این دفعه برای تجهیز و راه اندازی مرکزی دراز کرده اند که سابقه کاری، دانش فنی، فعالیت و به ویژه پایبندی به اخلاقیاتِ «بانیان» آن نه تنها در هاله ای پُررنگ از ابهام و چندگانگی که در برخی موارد با ناهنجاری های محرز همراه بوده است؛ به گفته ی مدیر موسسه «گنجه پشتیبان زیست بوم» شخصی که مجوز مرکز به نام او صادر شده است دارای مدرک مهندسی محیط زیست است(!) و در مرکزی که طبق مجوز صادر شده «اختصاصی سگ سانان وحشی» است، اسب و گربه و سگ و شاهین و عقاب و سایر جانداران نگهداری و تیمار می شوند!!!
▪️قاعده ی این مثلثِ تشکیل شده برای راه اندازی مرکز تیمار حیات وحش نیازمند راستی آزمایی و شفاف سازی بیشتر و بهتر است. این رابطه ی سه سویه اگر چه در ظاهر بیانگر رابطه ی برد-برد است ولی پیش از آن که نگاهی برون گرا و به پیرامون داشته باشد،درون گرا به نظر می رسد. به طور مثال، فضای دو هکتاریِ این مرکز برای «تیم نجات حیات وحش» می تواند یک فرصت باشد تا از مشکلاتِ تیمارِ حیوانات در منازل شخصی رهایی یابد؛ و سابقه و معروفیت و تجربه ی همین «تیم» برای آن مرکز می تواند «سکوی پرتاب» به حساب آید!
▪️حرف اول را در پایان نیز تکرار می کنیم: به جای جمع آوری پنجاه میلیون تومان برای تجهیز و راه اندازی «مرکز تیمار حیات وحش»، این مبلغ را صرفِ پیشگیری از حوادثی کنیم که حیات وحش ارزشمند و محترم سرزمین ما را روانه ی چنین مراکزی می کند! به ویژه در جایی که به دلیل به روز نبودنِ علم دامپزشکی در کشور، نبود و کمبود امکانات و تجهیزات دامپزشکی، پایین بودن دانشِ دامپزشکان و دور ماندن آنها از اخلاق حرفه ای از یک سو و رهاسازی های نااصولی و نادرست از سوی دیگر، درصد(/امید) بازگشتِ دوباره حیواناتِ آسیب دیده به طبیعت کاهش می یابد و در نتیجه، بیشتر این حیوانات یا در همین مراکز نگهداری می شوند و/یا از طریق همان «روابطی» که به صدور چنین «مجوز»هایی منجر شدند به باغ وحش ها و دهکده ها و باغ ها واگذار می شوند! اگر رقابتی برای «اولین» شدن ها داریم، این #رقابت را اخلاقی و ریشه ای و اصولی انجام دهیم.

فلور خواجوی

https://t.center/pazudharma
Forwarded from Pazudharma (Flor khajavi)
▪️نه حوصله ی خواندن مطالب طولانی را داریم...
▫️نه علاقه ای برای شرکت در همایش و نشست های علمی را...

▪️نه #تفکر_انتقادی را می شناسیم...
▫️نه توان رویارویی با #نقد را داریم...

▪️نه #دانش_فنی در ارائه راهکار را داریم...
▫️نه #انگیزه ی مناسب و درست برای رسیدن به هدف...

▪️نه حرفي براي گفتن داريم...
▫️ و نه پاي حرفي كه مي زنيم مي مانيم...

▪️نه قدرت بحث کردن داریم...
▫️نه تاب و توان شنیدن حرف مخالف را...

◼️و هم چنان در آرزوی تغییر هستیم...
◻️آن هم نه تغییر خودمان بلکه تغییر وضعیت موجود!

🔳این #آرزو هرگز به سرانجام نمی رسد،
🔲زیرا تغییر را با همین قدم های کوچک، با همین تاتی تاتی كردن ها، باید از خودمان شروع کنیم...

https://t.center/pazudharma
Forwarded from اتچ بات
🖋جایزه یحیی- بایدها و نبایدها

◽️از پنجمین دوره «جایزه یحیی» برای کسانی می گوییم که نبودند و نیستند و نمی دانیم چرا شرکت نمی کنند! از این #رویداد_محیط_زیستی برای آنان که همیشه هستند و فقط از قابِ یک خبر به آن می پردازند، هم می گوییم؛ و البته برای آن اساتیدِ دست به قلم-ی که نقدهای ظریف و ساده و مردم پسندشان بر موضوعات اجتماعی، کمتر شاملِ حالِ این جایزه و حال و هوای آن می شود.

◽️بیایید نگارشِ حاضر را مثابه ی «هر کاری کنیم بالاخره مردم یه چیزی پیدا می کنند که ایراد بگیرند» تلقی نکنیم! #تفکر_انتقادی و #نقد را گرامی بداریم و بدانیم که حسِ خوشایندِ ناشی از تحسین و تمجید #راهبردی نیست و این نقد است که باعث سازندگی و توسعه و پیشرفت می گردد.

◽️#کیسه_های_نایلونی که با یک خوش آمدگوییِ همراه با خوش رویی به میهمانان تقدیم می شد فقط یکی از پرسش برانگیزترین اتفاقات در #جایزه_یحیی امسال بود. گویی برگزارکنندگان آن با تغییر #حامیان_مالی از #شرکت_های_نفتی به یک شرکتِ مواد غذایی قصد آن داشتند تا اشکالِ دوره قبل را برطرف نمایند ولی آیا بدتر نکردند؟ برای آن که «اسب پیشکشی را دندان نشماریم» و با این آرزو که برخلاف کیسه نایلونی یک یادگاری محیط زیستی چاپ شده بر کاغذهای بازیافتی در آن خواهیم یافت، تا رسیدن به مقصد حتی نیم نگاهی هم به داخل آن نیانداختیم- ولی حتی آرزوی داشتن یک یادگاری محیط زیستی نیز محقق نشد!!!

◽️سالن نیمه پُری که تا انتهای مراسم به همین شکل باقی ماند، حرف های بسیاری برای گفتن درباره نیمه ی خالی آن داشت. اگر از توجیهات متداول مانند طرح ترافیک و زوج و فرد و برگزاری در وسط هفته بگذریم، آیا جایگاه این رویداد باید در همین سطح و اندازه باشد تا همواره عده ای «خودی» دور هم جمع شوند و از یکدیگر تعریف کنند و در آن بین، چند جایزه هم به محیط بانانی بدهند که به راستی مشخص نیست ملاکِ اصلی و حقیقی در گزینش آنها چیست؟! در حین مراسم به سه ملاک شامل محل خدمت(!)، اعمال رفتارهای پیشگیرانه و کار با جوامع محلی اشاره شد. این ملاک های انتخاب براساس چه تفکری مشخص شده اند و کدام یک بیانگرِ «برتر» بودن یک محیط بان می تواند باشد؟

◽️اگر با پرداختن به «سوءتفاهمِ» ایجاد شده نزدِ «پدران» در ارتباط با «فعالان محیط زیستِ» بازداشت شده، ماده نهم از #منشور_جهانی_حقوق_بشر و مواد 32 تا 39 #قانون_اساسی کشور را فریاد می زنیم، بایسته است تا بدانیم در ماده اول از همان اعلامیه به «حق آزادی و مساوات در برخورداری از حیثیت و حقوق» اشاره شده است؛ چیزی که با پرداختنِ بیش از حد به حضورِ دو #هنرپیشه نادیده گرفته شدند. اگرچه از #سلبریتی_زدگی در جامعه ما انتظارِ #خردورزی زیادی نمی رود ولی این پرسش مطرح است که آیا برای تقدیم جوایز در چنین مراسمی، به راستی نیاز به حضور هنرپیشه و هنرمند آشپزی هست تا نقش اول در این صحنه ی نمایش را(هم) ایفا نمایند؟!! توجه اغراق آمیز به دو هنرپیشه یِ زنِ حاضر در مراسم (که خیلی هم از آن چه این قشر در جامعه به دنبالش هستند دور نیس) تاحدودی تعریفِ «جرم یقه سفیدان» از منظرِ ساترلند را نیز تداعی می کرد: «ساترلند این اصطلاح را به #جرم هاي ارتكابی اشخاص قابلِ احترام كه از موقعیت ممتاز اجتماعی برخوردارند اطلاق كرد. در این از بزه كاری، جرم از سوی فقیران و نامتعادلان روانی یا «ناسازگاران اجتماعی» سر نمی زند، بلکه برعكس محصول فعالیت یك طبقه ممتاز است؛ طبقه ای که ظاهری کاملا موجه دارند و زیر لواي آن از رهگذر قدرت اقتصادی و اجتماعی معمولا خود مرتكب اعمالي مي شوند كه متضمن سوء استفاده از اشخاصی ست كه به رغم متضرر شدن، اغلب به سبب كهتري قادر به دفاع از خود نمی باشند.»

◽️اگر این جوایز توسطِ یک #محیط_بان به همکارانِ منتخب خودش اهدا می شد چه حس و حالی به وجود می آورد؟ تا کِی باید ده ها نفر مسوولِ اهدای لوح و تقدیرنامه ها در مراسم ما ایرانی ها باشند!؟! آیا این کار توسط یک یا دو نفر و به شایستگی و زیبایی قابل انجام نیست؟!

◽️مراسم جایزه یحیی سرشار از انواع #لفاظی ها و #تعارفات متداولی است که به مخاطب خود چیز ارزشمندِ زیادی برای عرضه ندارد! شاید اگر به جای اینها، آمار و ارقامی از فرآیند کار(تعدادِ محیط بانانی که فرم را تکمیل کرده اند...)، شاخص های اصلی انتخاب و ... ارایه شوند بهتر بتوان با اهدای جوایز در پایان مراسم ارتباط برقرار کرد.

🔹یادمان باشد یک جایزه، مقام، منصب، پرچم، شهر و کشور نمی توانند «مقدس» باشند!
🔹 یادمان باشد #محیط_زیست و محیط بانانِ صادق و دلسوزِ این سرزمین ارزشی بسیار فراتر از آن دارند که قربانیِ اهداف گروهی خاص، نیت های شخصی، کوتاهی ها و خودخواهی ما شوند...

🔵این مراسم را آن گونه که شایسته است برگزار کنیم!

https://t.center/pazudharma
🖋 سینما- در معنای یونانی خود به معنای حرکت یا در سینمای ایران به معنای ایستایی و واپس گرایی؛ کدام یک!؟

◀️ شاید برخی بر این باور باشند که اشاره به یک #مارک_تجاری، نام و/یا یک #فیلم با هدفِ #نقد و بررسی آن بر #مشتریان و #گیشه ی مربوطه می افزاید. ولی مگر این موضوع چقدر مهم است؟

◀️ تصور کنید شخصی فیلم سینمایی «#دشمن_زن» را قبل از مطالعه ی این نقد و بررسی تماشا کرده باشد: بی گمان، #استدلال هایی که در ادامه برای #حیوان_آزاریِ مشهود و آشکارِ موجود در فیلم وجود دارند، او را به واقعیت آشناتر می کنند و چه بسا، موجب #تغییر_نگرش او نسبت به برداشت های قبل شوند.

◀️ حال، تصور کنید شخصی این فیلم را هنوز ندیده باشد و با این مطلب تشویق شود تا تمامِ فیلم و صحنه های حیوان آزاری و رفتار نادرست با #حیوانات را تماشا کند. او اکنون، با #آگاهی از این که برخی «نقش آفرینان غیرانسان» مورد آزار و اذیت قرار گرفتند به تماشای آن می نشیند و نقد موجود را بهتر درک می کند.

◀️ همین نکته درمورد #پتچی و هر #مارک_تجاری دیگر که به طور مثال بر روی حیوانات #آزمایش می کند یا مروج #صنعت_پت هستند نیز صدق می کند. بنابراین، شاید به گمان برخی، با نام بردن از این «برند»ها یا فیلم ها، وسوسه ی دیدن و شناختن آنها بیشتر می شود ولی، زمانی که این فرآیند با درجه ای از آگاهی بخشی صورت گیرد، نتیجه آن چیزی نخواهد بود که در صورت نبود آگاهی به دست می آمد.

◀️ «دشمن زن» به عنوان اولین فیلم سینماییِ اکران شده از سوی #کارگردان آن، هم جای تبریک دارد و هم جای دریغ و افسوس بسیار! تبریک به مناسبت اولین بودن و دریغ و افسوس برای به #انحطاط کشاندن مفهوم #عشق، نقش و #جایگاه_زن و #مرد در روابط متقابل، #آموزش(نمایش) سوءاستفاده از #کودکان_کار، حضور #حیوانات_خانگی و وحشی و مهم تر از این، رفتار نادرست و دور از #اخلاقیات با آنها که بی گمان، نمایشی آشکار از #حیوان_آزاری تلقی می شود.

◀️ پرسش اساسی این است که اگر این حیوانات، #سگ_خانگی و #شیر در #فیلمنامه نبودند و/یا به طور مثال از کودکان کار در جریانِ فیلم سوءاستفاده نمی شد، چه خللی در روند آن به وجود می آمد؟! آیا برای فیلمنامه نویس هیچ جایگزین، تفریح یا سرگرمی دیگری وجود نداشت تا از این طریق بتواند دستِ کم در این وانفسای #معضلات_محیط_زیست، مشکلات #زیستمندانِ ارزشمند آن، کودکان کار، نرخ مقایسه ای #ازدواج و #طلاق و دهها #نابسامانی_اجتماعی دیگر پیامِ اصولی تر به مردم بدهد؟

◀️ #هنرپیشه_هایی که طی سال های اخیر خودشان را در خط مقدم موضوعات محیط زیستی قرار می دهند و فریادهای #اهواز و #آبادان را مدام به گوش «فالوورها» می رسانند و «خرگوش قلاده دار» را با «جل الخالق» معرفی می کنند و تا خبری از جایی منتشر می شود اولین کسانی هستند که جملات اعتراضی خود را در تحریک بیش از اندازه احساسات مردم(به جای #ایجاد_تعقل در آنها) در صفحات شخصی به «نمایش» می گذارند، چرا به ایفای چنین «نقش» ها و وجود چنین «صحنه» هایی #بی_تفاوت هستند و به آنها «نه» نمی گویند!؟!

◀️ به طور اساسی، آیا ما در زمانه ای زندگی می کنیم که #قلیان کشیدن و #دود نامتعارف حاصل از آن به خصوص در حضور انسان-حیوان(خانگی)، نگهداری از یک #شیر_وحشی در نقش «پت»، محبوس کردن و گرفتن شلنگ آب بر روی او در یک منزل مسکونی باعث خنده و شادی شوند؟! که اگر اینگونه است، آیا بهتر نیست #چرایی همین واقعیت تلخ، دغدغه ی جدی تمام فیلم نامه نویسانی شود که به نظر می رسد کمترین مطالعه ای در خصوص موضوعات تخصصی از جمله حیوانات و هر آنچه باعث آزار و #خشونت بر علیه آنها می شود ندارند و اجازه «رنگ کردن مرغابی با آب رنگ» را فقط به این دلیل که «خودش تمیز می شود» را می دهند!!!؟

◀️ «دشمن زن» یک بار دیگر به ما نشان داد که هر کجا #کودک_آزاری و #استفاده_ابزاری از آنها صورت گیرد، حتی در یک فیلم سینمایی، حیوان آزاری و استفاده ابزاری از حیوانات نیز وجود دارد. این همان واقعیتی است که #سینمای_ایران با تولیدِ فیلم هایِ با محتوا باید به آن بیشتر بپردازد.

◀️ سینمای ایران در حال حاضر #محتوایی دارد که به نظر می رسد بر خلاف نظر #لنین باشد: «« سینما با ما ، همه ارتش های دنیا بر علیه ما ، سرانجام پیروز خواهیم شد.» با این وضعیت، اگر سینما نباشد، دستِ کم، آموزش ها و پیام های اشتباه در سطح وسیع به مردم داده نمی شود!

⭕️ از به انحطاط کشاندن مفهوم عشق، نقش و جایگاه زن و مرد در روابط متقابل و زناشویی چیزی نگوییم یا اگر در جایی دیگر بگوییم بهتر است...

https://t.center/pazudharma
Forwarded from اتچ بات
🖋 پاسخ به «دل نوشته» ای به نام «سگ های ولگرد» از سوی یک کارشناس و فعال محیط زیست!


جناب آقای #محمدعلی_یکتانیک و تمام همکارانِ فعال در حوزه #محیط_زیست،

⬅️ اگر #لغت_نامه_دهخدا را باز و واژه «ولگرد» را جست و جو کنیم به معانی زیر برمی خوریم:
« ولگرد. [ وِ گ َ ] (نف مرکب ) ول گردنده . رها. سرخود. بیکاره . هرزه گرد. آواره . بی جا و مکان-زن ولگرد. سگ ولگرد.»

⬅️ و اگر به #فرهنگ_فارسی_عمید نگاهی بیاندازیم این معانی دیده می شوند:
بیکاری، هرزه گردی، آوارگی.

⬅️ با این تعاریف، که حتی استناد به «سگ ولگرد» در این منابع خود، محلی برای #تفکر است، باید به این پرسش ها پاسخ داد که:

▪️#سگ_های_بومی ایران در کجا ول می گردند؟
▪️چرا و با توجه به کدام مفاهیمِ انسانی آنها «ول می گردند»؟
▪️چه کاری «سرخود» انجام داده اند؟!
▪️چه رفتاری در آنها نشانه «هرزه گردی» است؟
▪️چرا فکر می کنیم که آنها « بی جا و مکان» هستند؟
▪️«بیکاری» برای حیوانات، اساسا، به چه معناست؟
▪️از کجا «آواره» شده اند و چه کسی آنها را آواره کرده است؟!

⬅️ آن چه در «دل نوشته»ی مورد اشاره کمی حیرت انگیز و بسیار دردآور به نظر می رسد این است که نگارنده «معدوم سازی غیراخلاقی و غیرانسانی سگ ها توسط شهرداری» را منجر به «فجایع وحشتناک» می داند، سپس «حس ترحم شدید مردم» را به عنوان یکی از این «فجایع وحشتناک» نام برده است!!!

⬅️ در جایی دیگر به «انفجار جمعیت سگ و گربه ولگرد» اشاره شده است که به راستی مطلب منتشر شده در «دیده بان زیست بوم» را به یک «دل نوشته» تبدیل کرده است تا مطلبی #علمی و مستند از سوی یک کارشناس! اظهارِ نظری شخصی که به جای داده های استخراج شده ی علمی بر توهمات و تخیلات استوار است. صحبت از کدام «انفجار جمعیت» است وقتی ما هنوز نه فقط در #سرشماری_حیات_وحش کشورمان مانده ایم و مدام راهکارهای سلیقه ای و کاسب کارانه برای آن ارایه می دهیم بلکه، از وجود روش های سرشماری سگ ها نیز کاملا بی اطلاع هستیم.

⬅️ همانطور که بارها از سوی #فعالان_حقوق_حیوانات مطرح و تحلیل شده است، در این که طی سالیان اخیر حامیان سگ و گربه در کنار برخی #هنرپیشه ها و هنرمندانی که گویا از حرفه خود دلزده شده اند و برای همسویی با پدیده ای به نام «مُدِ فعالِ محیط زیست» مروج غیراصولی ترین، غیرعلمی ترین و گاهی بی اخلاق ترین روش ها در عرصه حمایت بوده و آسیب های زیادی به حیوانات و محیط زیست زده اند، ذره ای تردید نیست.

⬅️ ولی، همان افرادی که در آن «دل نوشته» از آنها با « يك عده افراد تك بعدى و غير منطقى و بسيار بى ادب و ضد اجتماع» نام برده شده و نه فقط از نگرِ نویسنده ی کارشناس که از سوی برخی از #دوستداران_حیات_وحش و #دامپزشکان و #فعالان_محیط_زیست افرادی با رویکرد «شبه علم»، «احساساتی» و سلیقه مدار معرفی می شوند، همواره با پایبندی بر اصولی اخلاقی، در پی جست و جو و چه بسا خلق راهکارهایی هستند که دانش محور بوده و همه جانبه باشد زیرا، فعالان حقوق حیوانات بر این باورند که طبیعت، محیط زیست، زیستمندان و طبیعت انسان هرگز از هم جدا نبوده اند و در نتیجه، نمی توانند مورد بررسی جداگانه قرار گیرند.

⬅️ گزاف نگفتیم اگر از واژه شرم آور برای نسخه ای که در انتهای آن «دل نوشته» پیچیده شده است، استفاده کنیم: «تنها راه كنترل جمعيت هاى بيشمار سگ و گربه ولگرد جمع آورى آنها از خيابان و حاشيه شهر و روستاها و معدوم سازى با روش هاى بدون درد و مرگ با ترحم ميباشد.»

⬅️ فردی که در حوزه محیط زیست فعال باشد و افزون بر آن که ترحم را معادل «فاجعه» بداند و کشتنِ آگاهانه ی موجودات زنده و سالم را که بی گمان نقشی در زندگی برای آنها از سوی طبیعت مشخص شده است را «تنها راه حل» معرفی نماید، از ادبیاتی پیش پا افتاده و توهین آمیز در نوشته خود استفاده نماید، یا باید در شیوه تفکر خود تجدید نظری ساختاری و اساسی نماید یا به طور کلی دست به قلم نبرد!

⬅️ زیرا به طور کلی اگر ما #نقد می کنیم به این دلیل است که به درک بهتر و دقیق تر یک موضوع دست یابیم نه آن که مشکل موجود را «مشکل تر» جلوه دهیم!

🔷پدیده حضور سگ های بومی در کشور، تنها یک پدیده است که از سوی کارشناسان محیط زیست، متولیان کشتار، #مدیریت_پسماند و صد البته حامی های این حیوان، به «معضل» تبدیل شده است. برای برخورد و رفتار درست با این پدیده ما ناگزیر از بررسی میدانی، جمع آوری داده های آماری و واقعی، استخراج و تحلیل آنها در قالب یک طرح ملی هستیم و این ممکن نخواهد بود مگر با جمعیت شناسی سگ ها و همکاری همه جانبه بین نهادهای دولتی و انجمن ها و فعالانی که دانش انجام این کار را دارند.

https://t.center/pazudharma
🖋و باز مذاکراتی واقعی که در فضای مجازی مسدود شد...

◼️ در ادامه پیگیری ممنوعیت کشتار وحشیانه سگ ها در ایران، مطالبه بازنگری دستورالعمل منسوخ سال 87 که با حضور #انجمن_حمایت_از_حیوانات و جایگزینی آن با روشی اصولی و اخلاقی که به نام #جمعیت_شناسی سگ ها تدوین شده است و، همچنین بعد از پیگیری های تلفنی، در تاریخ هشتم اردیبهشت ماه در مکان #سازمان_شهرداریها_و_دهیاریهای کشور برگزار شد. در این جلسه یک کارشناس محیط زیست از سازمان مورد اشاره، یک فعال حقوق حیوانات و یک دوستدار حیوانات حضور داشتند.

◼️این جلسه، با مرور مختصرِ جلسه قبلی که در تاریخ پنجم بهمن ماه سال 1395 در همان مکان انجام شده و بدون #پاسخگویی مانده بود و نیز، طرح استدلال های مربوط به بیهوده بودن کشتار متوحشی که توسط نهادهای دولتی و ذیربط انجام می شود و فعالیتهای نسنجیده و مخربی که توسط #حامیان_سگ و #گربه انجام می شود، شروع شد. در انتهای این مرور مختصر چند پرسش اساسی به شرح زیر مطرح شدند:

🔺 شما چرا سگ ها را می کشید؟
🔺 چرا دستورالعملی سال 87 که بنابر یکی از ماده های آن باید هر دو سال یک بار بازنگری شود، تاکنون و بعد از گذشت ده سال، هیچ بازنگری نداشته است؟
🔺آیا با کشتار وحشیانه توسط #شهردای و #عقیم_سازی های فله ای توسط حامیان، جمعیت سگ ها در کشور محو شده است؟!

◾️کارشناسی که در جلسه حضور داشتند با اذعان بر کشتار سگ ها، صحبت خود را این گونه شروع کردند که ما سگ های ولگرد را می کشیم چون...

◼️ و این جمله ی به یادماندنی، شروع مذاکره ای دو ساعت و نیمه شد که طی آن به تشریح کاربرد واژه «ولگرد»، بیهوده بودن #سگ_کشی، سودجویی هایی موجود در فضای حمایت از سگ و گربه در کشور، نقشی که برخی موسسات به ظاهر حامی سگ ها دارند، #فساد رفتاری و اخلاقی حامیان و غیره انجامید.

◼️در کنار این، تلاش های بی وقفه ی حامیان سگ و گربه و برخی #هنرپیشه ها در جهت #تخریب استدلال های #فعالان_حقوق_حیوانات نیز مورد ارزیابی قرار گرفت!

◼️در نهایت، مقرر شد تا کارشناس مورد اشاره دو جزوه ای که در #نقد_دستورالعمل تدوین شده و جزوه ای که به طور خلاصه به طرح جمعیت شناسی سگ ها می پردازد و دو سال قبل به همین سازمان تقدیم شده بود را مطالعه کرده و جلسه ای دیگر با حضور مافوق خود ترتیب دهند.

◼️طی روزهای گذشته و با هدف پیگیری یک کشتار و ساماندهی یک مرکز نگهداری سگ ها که بیشتر به #تبعیدگاه و #شکنجه گاه سگ ها در یکی از استان های کشور انجام شد، این کارشناس به طور ناگهانی از پیگیری کارها سر باز زد و هرگونه برقراری ارتباط از سوی فعال حقوق حیوانات را ممنوع کرد!

◼️ آیا #نهادها و #مسوولین_دولتی نظارتی بر #عملکرد کارکنان خود دارند؟ آیا از سیستم #ارزشیابی_عملکرد در نهادهای دولتی می توان سراغی گرفت؟

◼️آیا #پاسخگویی وظیفه نهادهای دولتی هست؟ فرآیند این پاسخگویی چگونه است و در جایی که اساس مذاکرات بر پایه استدلال های علمی، جهانی و اخلاق محور است، چگونه است که یک کارمند می تواند به راحتی از زیر بار #مسوولیت ها و #وظایف خود شانه خالی کند؟

◼️ارتباط بین #مردم_و_دولت و #شهروند_با_کارمند در کجا و به چه شکلی باید برقرار شود؟ چه کسی در این بین، موظف به #صعه_صدر و صبوری بیشتر است؟

◼️طرح #تکریم_ارباب_رجوع، خواه بر اساس #آموزه_های_دینی و خواه بر مبنای اصول #جامعه_مدنی استوار باشد، در کدام #نهاد_دولتی به طور کامل رعایت می شود؟

◼️سرانجام این که، انسان به کدامین #حق باید موجودات زنده را #قتل_عام کند؟!
چه این موجود زنده اسب باشد، چه سگ باشد و چه پرنده!!!

◼️#فتیله_خشونت در جامعه، فارغ از بحران های اقتصادی و سیاسی موجود، طی کدام سازوکار و توسط چه کسانی باید کم شود؟ آیا #کنش_گران_اجتماعی و مطالبات برحق و #صلح_آمیزی که دارند نمی تواند، به خودی خود، این موج را در کشور ایجاد نماید- اگر #پاسخگویی و گوش شنوایی باشد؟

◼️ما هم چنان پیگیریم و هم چنان ممنوعیت خشونت و برقراری صلح را مطالبه خواهیم کرد...
https://t.center/pazudharma
🖊محیط بان- نقد یا توهین؟!

◽️هم از #نقد بسیار گفتیم و به آن عمل کردیم و هم از #محیط_بان و محیط بانی
ولی گویا هنوز ناگفته ها بسیارند.

◽️در اوایل قرن بیستم #محققان به دنبال روش های جدیدی برای بالا بردن بازدهی و کیفیت تولید می گشتند. تلاش های آنها منجر به شکوفایی پدیده ای به نام #مدیریت_علمی شد.

◽️در عین حال، با وجود ظهور و بروز برنامه های مدیریتی رنگارنگ که قول می دهند تمام نقایص سازمانی را برطرف کنند، فقط تعداد کمی از سازمان ها فرآیندهای اساسی و #تغییرات_ساختاری مورد نیاز برای تحول حقیقی سازمان را اجرایی می کنند.

◽️#سازمان_حفاظت_محیط_زیست و آن تعداد از آن کارمندانش که «محیط بان» نام می گیرند از این موضوع مستثنی نیستند. سازمانی که هدف اصلی آن حفاظت از محیط زیست است(یعنی باید باشد!) و محیط بانانی که در خط اول این هدف قرار دارند.

◽️از طیف وسیع مشکلاتی که به #جبر و بنابر #ساختار_حکومتی نظام و #تشکیلات_اداری بر سازمان حفاظت محیط زیست وارد می شود نه به راحتی می توان گذشت و نه می توان آنها را نادیده گرفت ولی، در عین حال این پرسش اساسی را هم مطرح می شود که چگونه است که در این شرایط مساوی و برابر، برخی #مسوولانه و #دلسوزانه و #صادقانه به وظایف خود می رسند و برخی نه؟!

◽️در تمام جوامع، یکی از ملاک های قضاوت عمومی درباره مشاغل مختلف، به همان تصویری برمی گردد که افراد شاغل در آن شغل بازتاب می دهند. به طور مثال اگر خلبانی در برخی جوامع از «پایگاه اجتماعی» بالایی برخوردار است، قسمتی از این به منش و عملکردی بستگی دارد که خلبانان در آن جامعه از خودشان بروز می دهند. اگر شغلی مانند بنگاه معاملات ملکی در جامعه ای به انواع و اقسام القاب دست می یابد، بخشی از آن به دلیل فرهنگ رفتاری و منش افراد فعال در همین شغل است و الی آخر.

◽️محیط بانی نیز به همین گونه است. اگر در جامعه ی ما محیط بانان به دلسوز و صادق و غیر از آن تقسیم بندی می شوند، به طور مستقیم به عملکرد خود آنها برمی گردد و نه خصومت شخصی یا باورهای عامیانه! تحلیل های آسیب شناسانه به دنبال مشخص کردن همین موارد است.

◽️اگر نقدی علمی و استدلال محور بر فرآیند «جایزه یحیی» نوشته شد و اگر همواره محیط بانان صادق و دلسوز مورد تمجید و تمایز از بقیه همکاران خود قرار می گیرند، به دلیل انگیزه های غرض ورزانه نیست بلکه، تلاش برای اصلاح نظامی که نیازمند تغییر اساسی است تا بتواند به اهدافی که تعیین شده و طبق قانون موظف و مکلف به انجام آن است جامه عمل بپوشاند. فکر می کنیم چرا در این مشارکت مدنی و مردمی ما نیز سهم خود را نداشته باشیم. مگر نه این است که حتی به یک برگ خشک شده هم باید دونفری نگاه شود تا دو زاویه دید به وجود آید!

بنابراین، «جوزده نشویم!!!»

از هر تحلیل و نقدی که تازگی دارد و برای #آگاهی رسانی و دریافت نظرات و بازخوردها در کانال مطرح می شوند، در جهت انگیزه های شخصی و برای #تخریب سوءاستفاده نکنیم. این فرهنگ فعالیت های حرفه ای و مشارکت های مدنی نیست. که اگر اینگونه هستیم تغییر را از خودمان شروع کنیم! وضعیت توهین و تحقیر با نقدهای استدلال محور مشخص و جداست.

ما #مسوول آن چیزی هستیم که می نویسیم و شما مسوول برداشت های خودتان. برای پاسخگویی هم، همیشه در خدمت هستیم و بسیار استقبال می کنیم.

‼️پی نوشت اول و آخر: #توهین و #تحقیر و #بی_احترامی و #تخریب در منشور اخلاقی ما نیست. لطفن برای تخریب ما از روش های دیگری بهره ببرید. سپاس

https://t.center/pazudharma
«جایزه یحیی»- مراسمی از جنس «دورهمی» و «قرار سبز» یا فرآیندی هدفمند(٢)

🔹آنها که با فلسفه «حقوق حیوانات» آشنا هستند، ولو کم اما درست، و از نحوه فعالیت کنش گران این عرصه ­ی نوپا در جهان و به خصوص #ایران آگاهی دارند می دانند آنها به واسطه نوع نگرش متفاوتی که به ارتباط بین #حقوق_بشر و #حقوق_حیوان دارند، خودشان را متعهد و موظف به اعلام نظر در مواردی می دانند که به نوعی با زندگی انسان و حیوان- هر دو- ارتباط دارد.

🔹محیط بانی یکی از این عرصه ها و فرآیند انتخاب محیط بانِ «نمونه» زیرمجموعه آن است. در دورانی که #ششمین_انقراض تاریخ را تجربه می كنیم، این کنش گران با هیچ #زور و بهره کشی #مصالحه و #مسامحه نمی­ كنند.

🔹ماه­ها قبل، آن زمان که با اعلام پذیرش ثبت ­نام برای نام­ نویسی از محیط بانان، «جایزه یحیی» کلید خورد، متنی در قالب #پرسشگری و #نقد بر فرآیند و «فرم ارزیابی» در فضای مجازی مطرح و دو نوبت در گروه تلگرامی «محیط­زیست مهر» بازنشر گردید.

🔹در آخرین بازنشر این مطلب، برخوردی از سوی "دبیر" مراسم صورت گرفت که نمی­توان آن را مناسب و حتی شایسته ­ی «دانش­آموخته­»ای دانست که چند ماه بعد، می­خواست جایزه یحیی را «شکیل و محترم» برگزار کند!!!

🔹در آن متن که برخورد #اخلاقی و حرفه ­ای با آن نشد آمده بود: «هم­زمان با انتشار زمزمه ­های فراخوان و ثبت نام برای دریافت جایزه یحیی، نگاهی بر «فرم ارزیابی» انداختیم تا شاید بهتر و بیشتر با این ابزار ارزیابی و فرآیند آن آشنا شویم ولی، به نظر می­رسد بیشتر با یک فرم استخدام سروکار داریم تا پرسش هایی سنجیده که بتوانند ملاک درستی برای ارزیابی شایستگی عملکرد یک محیط­بان شود. اشاره به این نکته ضروری است که تنها بازنگری انجام شده در فرم دوره چهارم، اضافه کردن بند ١٢ با عنوان «آمادگی جسمانی(تناسب اندام و عدم استعمال دخانیات) است. ضمن آن که این فرم شکاف بزرگ بین دبیرخانه برگزاری و #سازمان_حفاظت_محیط_زیست به عنوان سازمان متولی محیط­بانان را به خوبی آشکار می­کند. از مجموع ١٢ پرسش مندرج در فرم ارزیابی، فقط چهار مورد می توانند تا حدودی به بررسی ارزیابی عملکرد منجر شوند! ضمن این که سازوکارهای موجود در طرح سوالات، به هیچ وجه به رابطه بین تمام وظایف و مسوولیت ­های محیط­بان و عملکرد او طی یک سال گذشته، اعمال روش­های اصولی و قانونی در بازدارندگی از جرایم، وضعیت موجود حیات وحش و محیط زیست کشور و غیره، اشاره نمی کند.»

🔹در ارتباط با فرآیند #داوری و انتخاب «محیط­بان نمونه» نکات بسیاری وجود دارند که اشاره و توجه به آنها از آن جهت ضروری است که می­تواند به عنوان #بازخورد تلقی گردد. بازخوردی که به نوبه خود می­تواند منجر به هر چه منصفانه تر، منطقي ­تر و کارآتر برگزار شدن این مراسم در آینده شود. فرم ارزیابی، به عنوان ابزار عمل، بایستی با توجه به ملاک های ارزیابی عملکرد تنظیم شده و خودش از بازخورد ٣٦٠ درجه بهره ببرد.

🔹طراحی و تنظیم اصولی «فرم ارزیابی» قادر خواهد بود برای داوران، در صورت گرفتار آمدن در دام «احساس» و «قضاوت» بازدارندگی ایجاد نماید. سنجش و اندازه گیری کارآیی نیروها به این دلیل انجام می­شود که نشانه های کلیدی در موفقیت مشخص شوند. مگر نه آن است که می خواهیم علاوه بر محیط بانانی نمونه که حفاظت از طبیعت #میهن را برعهده دارند، بر شمار آنها بیافزاییم تا حدی که شیرینی سخت بودن «گزینش» از بین «نمونه ­ها» ما را به کلافه ­گی برساند؛ نه آن که باعث انتخاب یک «محیط بان» در دو دوره متوالی شود!!!

🔹«انتخابی» که یکی از نکات قابل بحث در مراسم ٢٣ آذرماه بود!

https://t.center/pazudharma
▪️نه حوصله ی خواندن مطالب طولانی را داریم...
▫️نه علاقه ای برای شرکت در همایش و نشست های علمی را...

▪️نه #تفکر_انتقادی را می شناسیم...
▫️نه توان رویارویی با #نقد را داریم...

▪️نه #دانش_فنی در ارائه راهکار را داریم...
▫️نه #انگیزه ی مناسب و درست برای رسیدن به هدف...

▪️نه حرفي براي گفتن داريم...
▫️ و نه پاي حرفي كه مي زنيم مي مانيم...

▪️نه قدرت بحث کردن داریم...
▫️نه تاب و توان شنیدن حرف مخالف را...

◼️و هم چنان در آرزوی تغییر هستیم...
◻️آن هم نه تغییر خودمان بلکه تغییر وضعیت موجود!

🔳این #آرزو هرگز به سرانجام نمی رسد،
🔲زیرا تغییر را با همین قدم های کوچک، با همین تاتی تاتی كردن ها، باید از خودمان شروع کنیم...

https://t.center/pazudharma
Forwarded from Pazudharma (Flor khajavi)
در #مخالفت_با_پناهگاه ما فقط با خودِ پناهگاه كار داريم نه با "اسم" پس از آن. در #نقد عملكردِ پناهگاه ما با شيوه ي زيست سگ ها كار داريم نه با #مديران و #كاركنان و زندگي شخصي آنها. اين رسالت اصلي ما است
Forwarded from Pazudharma (فلور خواجوي)
در #مخالفت_با_پناهگاه ما فقط با خودِ پناهگاه كار داريم نه با "اسم" پس از آن. در #نقد عملكردِ پناهگاه ما با شيوه ي زيست سگ ها كار داريم نه با #مديران و #كاركنان و زندگي شخصي آنها. اين رسالت اصلي ما است
تاثير #نقد و #آگاه_سازي


⬅️ از رصد، ارزيابي و نقد #پناهگاه و تمام مراكز مشابه براي نگهداري سگ و گربه در ايران و آگاه سازي درباره ي ماهيت اصلي آنها دير زماني مي گذرد. در بدو امر، مخالفت هاي شديدي با اين #رويكرد مي شد تا جايي كه بر فعاليت هاي ما برچسب ضدحيوان زده مي شد!
گروهي هم بودند كه اگرچه در ظاهر خود را موافق معرفي مي كردند ولي در واقعيت، صاحب #پانسيون هاي خانگي بودند و از هيچ تلاشي براي صرف هزينه بمنظور تجهيز و تبليغ دريغ نمي كردند.
ولي به مرور زمان، انگيزه هاي قوي تر براي جلب توجه و شهرت طلبي از راه حيوانات جايگزين تبليغات پانسيون شد و الان، ديگر خبري نيست!!!

⬅️ فرآيند آگاه سازي و مبارزه با پناهگاه ها براي اولين بار از سوي فعالان #حقوق_حيوانات مطرح شد. تا جايي كه حتي #دستورالعمل منسوخ و غيرعلمي براي كنترل جمعيت سگ هاي ولگرد را با همين رويكرد #نقد و به #سازمان_شهرداريها_و_دهياريها ارايه كردند. ولي اين سازمان بدون هيچ #پاسخگويي به پيگيري هاي مكرر، با اصرار بر كشتار سگ ها و حمايت برخي حاميان بر طبل توخالي تفكر خود مي كوبد.

⬅️ برنامه ريزي براي برخورد قانوني با هدف ساماندهي و سپس برچيدن تمام پناهگاه ها از سوي برخي فعالان حقوق حيوانات با بعضي حاميان مطرح شد. در ابتداي امر، اين كار "غيرممكن" و غير عملي عنوان شد!
ولي با صحبت هاي مفصل و آموزش هاي صداقت محور، اين فكر تغيير كرد و تا جايي پيش رفت كه با همكاري سازمان شهرداريها و دهياريها، سازمان محيط زيست و دامپزشكي در قالب يك مركز غيررسمي به ساماندهي برخي مراكز نگهداري سگ ها مبادرت مي ورزند.

⬅️ اكنون #تابوي_پناهگاه شكسته شده است! بازماندگان اندكي از #حاميان سگ و گربه هنوز بر وجود اين مراكز آلوده تاكيد مي كنند كه قابل توجه نيستند.

⬅️ روزي كه خيلي هم دير نيست خواهد رسيد و ما شاهد تحولي ديگر خواهيم بود، تحولي كه حكايت از مبارزه با #عقيم_سازي، #رهاسازي نسنجيده، #امداد_و_نجات غيراصولي و غيرعلمي و حمايتي فاسد خواهد داشت...

https://t.center/pazudharma
More