♻️آیا
#احساس_خستگی میکنید؟
🖋ما در زمانهای از
#خستگی و
#فرسودگی زندگی میکنیم که با اجبار مداوم به انجامدادن ایجاد شده است.
🖋دلیل اینکه ما در اغلب مواقع احساس خستگی و
#فرسودگی میکنیم، این است که با فرهنگی
#مثبتاندیش #محاصره شدهایم. در محیط کاری، در هنگام تماشای تلویزیون یا وبگردی، با حجم عظیمی از پیامهای نهچندان اساسی مواجه میشویم که به ما میگویند چه میتوان کرد.
🖋«آری، ما میتوانیم.» این عبارت به ما میگوید که تمام آنچه باید کرد، این است که سختتر
#تلاش کنیم. همچنین هیچ حدومرزی برای
#توانایی ما وجود ندارد.
🖋هزاران کتابِ خودیاری که هر سال منتشر میشوند نیز ضرورت
#تفکر_مثبت و اقدامات مثبتاندیشانه را تقویت میکنند.
🖋«آری، ما میتوانیم» شعاری روحیهبخش به نظر میرسد که بناست آزادی و امکانات بالقوۀ ما را آشکار سازد. اما این آزادی، غیرواقعی است؛ زیرا پیام نهفته در «آری، ما میتوانیم» این است که «آری، ما مجبوریم». ازاینرو در جامعهای مبتنی بر
#دستاورد زندگی میکنیم که در آن، بهصورت داوطلبانه تسلیم فشار برای
#دستاوردِ بیشتر میشویم.
🖋ما به
#بردگان این فرهنگ
#مثبتاندیشی بدل شده و در برابر دستور «آری! ما مجبوریم»
#تسلیم شدهایم. در این اوضاع، بهجای آنکه تأملی عمیق دربارۀ
#اهداف خود داشته باشیم، صرف این آگاهی که میتوانیم چیزی را به دست آوریم، به نیرویی برای پیشراندن ما در جهت هدف تبدیل میشود.
🖋ورود به فرهنگ «آری! ما میتوانیم» ما را به گونهای زندگی ِخود
#استثمارکننده زنجیر کرده و تا زمان فروپاشی [جسمی و روانی]، کورکورانه از این اشتیاق و تصمیم پیروی میکنیم.
🖋ما توانایی «نهگفتن» به تقاضای جامعه برای دستاوردِ بیشتر را از دست دادهایم و همچنان به پیشروی ادامه میدهیم. این تا جایی ادامه مییابد که ذهن یا بدنمان بهطور کامل از کار بیفتد. این، علت
#خستگی و
#فرسودگی_دائمی ماست.
🖋بر این اساس، چندشغلهبودن نشانهای از پیشرفت تمدنی نیست. و این وضعیت بیشتر نشانۀ نوعی
#عقبگرد است؛ زیرا به گسترش گونهای
#توجه-سطحی انجامیده و مانع تأمل و کسب
#دانش-عمیق میشود.
🖋امروزه
#کارمندانی با رویکرد «میتوانم انجام دهم»
#تشویق میشوند؛ درحالیکه کارکنانی با رویکرد «میتوانم تأمل کنم» بهندرت تشویق میشوند. در جامعۀ مبتنی بر دستاورد، کارفرمایان نیازی به
#استثمارکردن ما ندارند؛ زیرا ما آزادانه و با تمایل شخصی وظایف بیشتر و بیشتری را بر عهده میگیریم تا ارزش خود را به اثبات برسانیم.
🖋با پذیرش الزام عمومی به کسب هرچهبیشتر و سیطرۀ
#بیشفعالی، ما این رویکرد را به
#اوقات-فراغت خود نیز تعمیم میدهیم. بدینترتیب، حتی در زمانی که به شمارش گامهایمان در حین ورزش برای تناسب اندام مشغول هستیم یا از موزهای دیدن میکنیم، باز هم وسوسۀ بهدستآوردن هرچهبیشتر، تمام وجوه زندگیمان را فراگرفته است. آیا خروج از این چرخۀ معیوبِ مثبتاندیشی و خستگیِ پایدار، ممکن است؟
باید از حق خود برای خودداری از اتخاذ این رویه آگاه باشیم. بهجای چسبیدن به وظایف در زمان کاری یا اوقات فراغت، لازم است ارزش و نیروی «نهگفتن» را درک کنیم.
💢«خستگی شفابخش»
نوعی از خستگی وجود دارد که باید از آن
#استقبال کرد زیرا فرصتی است برای استراحت و تجدید قوا. روزهای تعطیلِ هفته، اغلب بهعنوان زمان انجامدادن وظایفی محسوب میشود که در طول روزهای کاری امکان انجامدادن آنها را نداشتهایم؛ اما اگر روزهای آخر هفته را زمانی برای استراحت واقعی، فراغت و تأمل بدانیم، میتوانیم از چرخۀ خستگی دائمی بگریزیم.
در جهانی آکنده از وسوسۀ «انجامدادن» باید «انجام ندادن» را بیاموزیم.
📘منبع: کتاب جامعه فرسوده
نوشته: فیلسوف آلمانی (( بیونگ هال ))
ترجمه: سایت ترجمان
@vianclinics