توره | اساطیر باستان

#جمشید
Канал
Логотип телеграм канала توره | اساطیر باستان
@TorecilikПродвигать
4,67 тыс.
подписчиков
2,11 тыс.
фото
56
видео
429
ссылок
🔶TOREJILIK 🔷First mythology channel in telegram ▫️Nordic ▫️Persian ▫️Turkic ▫️Egypt ▫️Greek ▫️Aztek ▫️Indian ▫️Celtic 🎬 Myth movie 🎶 Myth music 📆Start: 6/shah/96 - 28/sep/2017 💬 تبلیغات، انتقاد پیشنهاد: @Tore_info1 🌐 Website: www.Torecilik.ir
👁‍🗨 در متن اساطیر باستانی #آریایی از #بندهشن میخوانیم که چون زمستان سخت و طولانی عذاب در عصر #جمشید شاه به درازا کشید یاران از شاه والا که صاحب #فر بود خواستند تا چاره ای بیندیشد. پس جمشید دست به دعا و لابه برد و سروش ایزد او را فرمانی رساند که یکی از یاران تیزپا را برای جست و جوی بهار به بیرون دژ #ورجمکرد بفرستد.

جمشید چنین کرد و پیک مورد اعتماد خود را با یک مشعل و قدری نان به جست و جوی بهار موعود فرستاد. پس از چندی پیک با آتشی که هنوز روشن بود، شاخه های جوانه زده درختان و تخم پرندگان بازگشت و این گونه نوید پایان عذاب و بازگشت بهار و رسیدن #نوروز را برای اهل دژ آورد!

در بعضی مناطق ایران هنوز این رسم پابرجاست که یک فرد خوش قدم از اهل خانه انتخاب میشود و پیش از تحویل سال نو بیرون از درب خانه می ایستد و یک طبق در دست میگیرد که در آن شاخه های بهاری ترنه، آتش شمع و تخم مرغ و مقداری گندم یا برنج است و پس از تحویل سال به منزل وارد میشود. این رسم در #مازندران امروزی "مادِرمه" نامیده میشود و به نکوداشت یاد نجات نیکانمان از عذاب سخت همه ساله در خانه ها هنگام رسیدن #نوروز اجرا میشود.

◽️ @Torecilik

🔗 torecilik.ir
👁‍🗨 در اساطیر #شاهنامه فردوسی شخصیت #مرداس را از اصیل ترین و باستانی ترین شاهان حاکم بر قلمروهای اولیه جهان می یابیم. او شاهی از تازیان (شاه #عرب نژاد) و قلمرو او دشت نیزه وران در مکانی منطبق بر شبه جزیره امروزی #عربستان است.

فردوسی مرداس را شاهی پاکزاد و عدالت پیشه معرفی کرده است و در مورد او بیان کرده که از خداوندگار دادار جهان ترس بر دل داشت. شاهی که مردمش از وی در رضایت و آسایش بوده اند. همچنین او صاحب ده هزار از هر کدام از چهارپایان اعم از اسب و گوسفند و بز و شتر بوده است.

در مورد مرداس مهمترین نکته جایگاه تباری اوست چرا که وی پدر #بیوراسب یا همان #ضحاک پادشاه اساطیری معروف ایران است. پایان سرنوشت او بدین صورت رقم میخورد که #اهریمن با هیبت مبدل به تطمیع ضحاک برای تصاحب تخت شاهی می پردازد. ضحاک نیز که از اندیشه رسیدن به مقام پادشاهی به جنون رسیده بود با طرح نقشه ای پدر را به قتل رساند و بر تخت نشست.

باید بدانیم که سیرت پاک مرداس در واقع علتی است که مردم پس از به تنگ آمدن از ظلم #جمشید در دوران پایانی پادشاهیش به سوی پسرش ضحاک برای بیعت و دادخواهی متمایل شدند.

◽️ @Torecilik

🔗 torecilik.ir
👁‍🗨 جایگاه اساطیری پهلوانان در اساطیر تمام ملل، مقامی تثبیت شده و محبوب است. هر تمدنی برای خود یک یا چند پهلوان بسیار نام آور و بزرگ دارد. اما امکان دارد رویکرد "دین" و "اسطوره" از "حماسه" و "ملیت" در این مسیر مجزا گردد. همه می دانیم که مشهورترین و بزرگترین پهلوان ملی اساطیر ایران شخصیت #رستم است. اما به دید دیانت #زرتشتی و میتولوژی #آریایی و حتی دوران پیش از آن، درخشان ترین کرسی این مجلس به شخصیت #گرشاسب میرسد!

#گرشاسب یکی از بزرگترین و مشهورترین پهلوانان و مردان مقدس در اعتقادات دین #زرتشتی و اساطیر #آریایی است. او نقشی پررنگ و سرنوشت ساز در تمام اعصار و تواصیف اساطیری بازی میکند و #اوستا ی مقدس بارها از او نام برده و در وصفش روایاتی آورده است. امروزه وصف شخصیت گرشاسب مجموعا از سه منبع #اوستا، #شاهنامه فردوسی و #گرشاسب_نامه اسدی طوسی در دسترس ماست.

#گرشاسب، در اوستایی و گفتار #سانسکریت "کَرَساسوا" (Karasasva) نامیده شده و این لفظ در مجموع به معنای "دارنده اسب لاغر" است. نمی توان مبدا دقیقی از حضور او در فرهنگ مردم سانسکریت یافت اما مبرهن است که او شخصیتی بسیار باستانی در فرهنگ سانسکریت است که زرتشتیت او را پذیرفته و تقدس نموده است. در مورد نسب او نظرات بسیاری به میان آمده. گرشاسب نامه او را از نوادگان #جمشید میداند و گاها او را از نسل #فریدون نیز دانسته اند. اوستا به وضوح به شرح شجره گرشاسب نمی پردازد اما او را فرزند #اثرط معرفی می نماید. در مناظره #زرتشت با #هوم_سپید در اوستا تولد گرشاسب را پاداش عمل نیک پدرش اثرط می یابیم که از رسته افرادی بود که گیاه هوم مقدس را فشرد و هوماب پاک را از آن ساخت:

"من (زرتشت) از او پرسیدم ای هوم! کدامین کس سومین بار در میان مردمان جهان استومند از تو نوشابه برگرفت؟ کدام پاداش بدو داده شد و کدامین بهروزی بدو رسید؟

آنگاه هوم اَشَوَن دور دارنده مرگ مرا پاسخ گفت:

سومین بار در میان مردمان جهان استومند #ثریته تواناترین مرد خاندان #سام از من نوشابه برگرفت و این پاداش بدو داده شد و این بهروزی بدو رسید که او را دو پسر زاده شدند. #اوراخشیه و #گرشاسپ. یکمین دادوری دادگزار. دومین جوانی گیسور و زبردست و گرز بردار"

از این گفت و گو می یابیم که گرشاسب برادر بزرگتری با نام "اوراخش" (در سانسکریت "رودراکشا") دارد که از اولین افرادیست که "قانون" را پدید آورده و این قابل توجه است.

در مورد خود گرشاسب اما القاب در متن اوستا فراوانند. او "گیسوَر" به معنای صاحب موی بلند و "نریمان" و "نرمش" به معنای دلاور و مردانه و سلحشور خوانده شده. در متن اوستا لغت #نریمان را لقب خود گرشاسب و نام #سام را، عنوانی برای خاندان او می یابیم. پس در دیدگاه اوستا، "گرشاسب"، "نریمان" و "سام" هر سه یک شخص و همان پسر اثرط هستند. بعدها در آب و تابهای شعرا و اسطوره نگاران و حماسه سرایان این سه عنوان از یکدیگر جدا شده و تشخص پیدا کردند. به شکلی که رستم را فرزند زال، زال را فرزند سام، سام را فرزند نریمان و نریمان را فرزند گرشاسب معرفی میکنند.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 در متن #شاهنامه فردوسی و #اوستا ی مقدس و از اساطیر دوران "پیشدادی" ایران زمین از بانوان بلندمرتبه #آریایی تبار سخن بسیار است. دو تن از این بانوان #ارنواز و #شهرنواز (بعضا شهرناز نیز خوانده شده) هستند.

بانو #ارنواز خواهر #جمشید شاه آریایی و از بانوان دربار اولین پادشاهی های ایرانی بوده است. با سقوط جمشید و مرگ او #ضحاک شاه او را به کنیزی گرفت. اما این نقش با سقوط ضحاک و به بند کشیده شدن او لغو گشته و بانوی دربار و خواهرش هر دو به همسری #فریدون شاه در آمدند.

ارنواز بانو از فریدون شاه صاحب پسری به نام #ایرج شد که سلسله پادشاهی اصلی #ایرانویج به او و اعقابش رسید. بدین خاطر گاها ارنواز را به استعاره "مادر ایران" لقب نهاده اند.

ارنواز در متن اوستا #اراتوک نام دارد و نامش به معنای "کسی که سخنش باعث رحمت است" خوانده شده.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨بی شک بنا به منظر تمامی متون و منقولات اساطیر #آریایی و دیانت #زرتشتی، برترین و مقدس ترین نقطه ایران زمین قله #دماوند است.

#دماوند کوه، قله مقدس زرتشتیت و منزلگاه ایزد والا #میترا است. #کیومرث در دماوند پای بر زمین گذاشت، #جمشید شاه از فراز دماوند به آسمان صعود می نمود و #ضحاک در دماوند بر وی حمله برد. #فریدون شاه در روستایی در دامنه دماوند چشم بر جهان گشود و #کاوه و فریدون ضحاک را در دماوند به بند کشیدند.

بنا به اعتقاد زرتشتیت دامنه دماوند کوه در موعد آخر الزمان عرصه مصاف اصلی لشگر #سوشیانت با سردسته اهریمنان یعنی #اژی_دهاک خواهد بود و او در قله همین کوه توسط میترا به هلاکت خواهد رسید.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 نکته جالبی در مورد خدابانو #آناهید در اساطیر #آریایی و به تبع آن دیانت #زرتشتی وجود دارد که در جای خود منحصر بفرد است و آن جایگاه محبوبیت و ستایش "مطلق" برای وی است. هر چند او در آیین مزدیسنا در جایگاه یک ایزدبانو قرارداده شده اما از احترام والاتری نسبت به بسیاری از دیگر ایزدان و حتی امشاسپندان برخوردار بوده است.

باید بدانیم که #آناهید به وضوح ستوده ی هر دو عرصه وجودان مینوی بوده است. در روایات بسیاری در جنگ میان لشکر تاریکی و روشنی از او در جایگاه خدابانوی "داور" استعانت شده. برای مثال در نبرد میان #تیشتر و #اپوش دیو و یا نبرد #فریدون و #اژی_دهاک و حتی مصاف #جمشید و #اهریمن شاهدیم که هر دو طرف معاند به درگاه خدابانو #آناهید عرض التماس و ستایش می کنند و از او می خواهند که آنان را در نبرد یاری دهد. البته پر واضح است (و یا شاید این تفکری خودخواه منشانه از سوی صاحبان دین باشد!) که آناهید همواره جانبدار لشکر روشنی است و تنها قربانی آنان را می پذیرد!

اندیشه مذکور عملا نشان می دهد که آناهید در عصر کافرکیشی ایرانی از بزرگترین مادرخدایان عمده بوده و جایگاهی محکم در اعتقاد ایرانیان داشته است.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 بی شک معروفترین و بزرگترین قهرمان آخرالزمان در اساطیر #آریایی و دیانت #زرتشتی، #گرشاسپ است.

گرشاسپ از نوادگان #جمشید شاه پاک تخمه است که فر ایزدی او را با روان خود پذیرفت. او معروفترین "جاودانگان" در اعتقادات زرتشتی است. باور زرتشتیت بر این است که گرشاسپ نامیرا به خوابی عمیق فرو رفته و به هنگامه شورش #اژی_دهاک در هزاره #سوشیانت توسط ایزدان به پا میخیزد و اژی دهاک مخوف را برای همیشه نابود میسازد.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 یکی از پرکاربردترین و گوش آشناترین نامها در اساطیر #آریایی و دیانت #زرتشتی، #هوم است. #هوم (پهلوی)، #هومه (اوستایی) و #سوما (سانسکریت) از مهمترین جنبه نگرش، ماده ای مقدس برای اقوام باستانی #آریایی و در حالت کلی #هندو_اروپایی است. با توجه به گستردگی فرهنگی گاهی هوم را ماده به دست آوردن حیات جاودانه، گاهی مایه معرفت بیکران و بعضا نیز عنصری برای دست یابی به خلسه و سیر در سلوک عرفانی دانسته اند.

باید بدانیم #هوم در زبان ایرانی باستانی و مسلک زرتشتی علاوه بر ماده معروف اشاره به گیاهی دارد که این ماده از آن استخراج می شود. با توجه به مستندات باستانی اطلاع صحیحی از اینکه هوم دقیقا چه گیاهی است وجود ندارد اما با توجه به پوشش گیاهی بومی نواحی مرتبط موارد زیادی کاندیدای نامگذاری هوم هستند. از میان این گیاهان دو مورد "افدرا" و "کانابیس" یا "شاهدانه" با احتمال بیشتری می توانند هوم بوده باشند. چرا که ماده هوم در بسیاری مواقع به جهت ایجاد توهم و سرخوشی استفاده می شده است.

از منظر مینویی #هوم برای زرتشتیان یک ایزد است. #یسنه اوستا یکی از یشت ها را به نام اختصاصی هوم نامیده و ایزد هوم را مخاطب و از بین برنده اهریمنان قرار داده. به صورتی که در آن متن در قالب مناظره #هورمزد با پسر و آفریده خود #هوم آورده شده است.

مراسم "هوم افشری" برای تهیه نوشابه مسکر و نشاط آور #هوماب یا "پراهوم" تظاهری از قربانی شدن یک ایزد برای خیر خواهی نسل بشر است (تشابه جالبی با قربانی شدن مواردی همچون عیسی #مسیح و #کتزال_کواتل قابل استنباط است!) این مراسم با ضوابط خاصی برگزار میشود و یکی از تنها مواردی است که یک آیین زرتشتی یک قربانی خونین (گوسفند کشی) را ارائه می دارد. به همین علت بسیاری از ایران شناسان بر این عقیده اند که مراسم قربانی برای هوم ریشه در عصر پاگانیسم آریایی دارد و برگرفته از تفکر متجدد زرتشتیت نمی باشد. خون قربانی ابتدا به هوم تقدیم شده و سپس خود هوم با افشردن گیاه کشته می شود تا نسل بشر را به بصیرت و سعادت برساند. هوماب گیری سنتی معمولا با کوبیدن گیاه هوم در هاون به همراه مقدار کمی آب یا شراب انجام میشود. این کوبیدن در فواصل زمانی معین سه تا چهار روز به طول می انجامد و سپس افشره به دست آمده با میزان معینی از آب یا شیر دوباره رقیق گشته و مصرف می شود.

جریان بسیاری از اساطیر آریایی با مورد هوم و هوماب پیوند خورده است. در بندهشن و اوستا می خوانیم که اولین بشری که هوم را فشرد و هوماب برگرفت #ویونگهان (#تهمورث) پدر #جمشید پادشاه اساطیری بود که به شکرانه این عمل پسری دارنده #فر ایزدی به وی عطا شد. نوشیدن هوماب در عصر ساسانی به عملی مرسوم در میان مغان و موبدان بدل شد. بسیاری از روحانیون زرتشتی ادعا داشته اند که با مصرف هوم توانسته اند سلوکی عرفانی را تجربه کرده و حتی به دیدار مینوی نائل آیند. از جمله معروف ترین این موارد، موبد زرتشتی #ویراف یا #ویراز است که ادعای مشاهدات مینویی خود پس از مصرف هوم را در قالب #ارداویراف_نامه به ثبت رسانده است که از منابع مهم شناخت اساطیر دنیای مینو محسوب می شود.

لغت #هوم علاوه بر اشارات فوق در دوره هایی از امپراتوری هایی زرتشتی مذهب به نامی مرسوم برای نامیدن افراد تبدیل شده است. برای مثال #شاهنامه فردوسی هوم را پهلوانی پارسا می داند که در نبردی پایانی #افراسیاب تورانی را در جوار دریاچه #چیچست دستگیر کرده و به #کیخسرو تسلیم می دارد.

خوب است بدانیم گیاه افدرا منسوب به هوم گیاهی همیشه سبز و تندرایی است که حتی در میان بارش برف و یخبندان و یا در گرما و خشکی شدید تابستان سبز باقی می ماند و با تظاهر بی مرگی خود نمودی همیشگی برای امشاسپند بانو #امرتات و صفت جاودانگی #هورمزد محسوب میشود. این گیاه علاوه بر افشره گیری به عنوان یک بخور دودزا و نشاط اور نیز استفاده شده و یکی از مواردی است که برای تبرک مجمر آتش دان در جشن #سروش_روز در آیین مزدیسنا استفاده می شود.

▫️ @Torecilik
توره | اساطیر باستان
👁‍🗨 کتاب #وندیداد امروزه به عنوان یکی از بخش های مجموع #زند_اوستا مورد قبول دیانت #زرتشتی و اقوام #آریایی است. وندیداد شامل دستوراتی مشروح از برخی نکات آیینی در زندگی زرتشتی است. ▫️ @Torecilik
👁‍🗨 معرفی #کتاب اساطیری

برای اقوام #زرتشتی #آریایی در سرتاسر جهان، کتاب #اوستا نه تنها اصلی ترین منبع دستورات دینی و مذهبی محسوب می شود، بلکه جامع ترین مرجع معارفه اطلاعات اسطوره شناسی و فرهنگی آریاییان و زرتشتیان نیز هست.

امروزه کتاب #وندیداد از دفاتر چندگانه زند اوستای مورد اعتقاد یکپارچه زرتشتیان محسوب میشود اما بسیاری از مومنان دیانت زرتشت بر این باورند که این مکتوب قابل استناد جهت دستورالعمل های دینی نیست و صرفا شامل مطالبی است که از مسلک باستانی مغان #ماد وارد بر مکتوبات دینی زرتشتی شده است. در واقع شاید بتوان وندیداد را دفتری دانست که در دوران حاکمیت رسمی زرتشتیت موبدان ساسانی، تنظیم و اضافه شده است.

حسب واژه شناسی اوستایی وندیداد را در اصل باید #وی_دئوا_داتا بخوانیم. به معنای درونی "آنچه که بر ضد اهریمن بوجود آمده است". در نگاهی به محتوای کتاب نیز چنین وجه تسمیه ای تایید می شود. در واقع وندیداد منبعی است که بیان می کند که #اهریمن و هر یک از دیوها و چگونه بر آفریدگان #هورمزد هجوم می برند و راه رهایی از چنگال هر یک از آنان چیست.

در بین نسک های 21 گانه اوستای رسمی حاکمیت ساسانی گویا وندیداد در شمار نوزدهم قرار داشته اما به هر حال امروزه به عنوان یکی از نسک های پنجگانه پذیرفته شده نوین موجود است. این نوشته شامل 22 "فرگرد" است که به صورت مکالمه ای مقدس میان #هورمزد دادار و فرستاده اش #اشوزرتشت پاک ذکر شده. در بخش ابتدایی اشاره ای به چگونگی خلقت و هجمه ابتدایی اهریمن به روشنان موجود است و در بخش دنباله مباحثی یادآور ظهور #جمشید و حکومت خدایی وی ذکر شده. به شکل منحصر بفردی در فرگرد 19 وندیداد امروزی شاهد مشروحی از وسوسه زرتشت توسط اهریمن هستیم و اینکه چگونه امکان گمراهی بوسیله هجمه تاریکی برای فرستاده خدا نیز وجود داشته است اما به یاری هورمزد روشن، تحقق نیافته.

در نگاهی کلی نگر به مباحث تتمه بخش ها میتوان آموزه هایی در باب موضوعاتی همچون "بهداشت"، "بیماریها و درمانها و اوراد و اذکار"، "نحوه تشییع و دعا بر مردگان"، "قوانینی در باب انفاق و زکات و ازدواج"، "تقدس آتش، زمین و آب و احکام پاکداشت آنان" و... را از نظر گزراند.

▫️ @Torecilik
توره | اساطیر باستان
Audio
👁‍🗨 #موسیقی اساطیری

آلبوم "روح لیلی شاد" اثر #جمشید_شریفی آهنگساز و موزیسین ایرانی مقیم آمریکا، شامل قطعاتی زیبا از موسیقی ادبیات اساطیری ایرانی و #آریایی است.

قطعه زیبای #امرتات از این آلبوم ستایشی موبد مئابانه از امشاسپندبانوی پاک زندگی و نامیرایی است. با هم به این قطعه زیبا گوش فرا می سپاریم.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 تقریبا در میان اساطیر تمامی ملل و تمدنها، دور و نزدیک، همسایه و غریبه و در هر بازه ای از تاریخ زندگی انسان حتما صحبت از یک دوره نابودی عظیم و نزول بلای آسمانی نابودگر به میان رفته است. حادثه ای که نسل انسان را تقریبا منقرض گردانیده و انسانهای باقی مانده از واقعه پدران تمامی نسل انسانها تا کنون در نظر گرفته می شوند. این همان چیزی است که در تمام ادیان ابراهیمی تحت عنوان "طوفان نوح" از آن یاد شده است.

شاید این نابودی در همه موارد هم به نوع خاص "سیل" بیان نشده باشد اما موارد مشابه و اشتراک مسئله نابودی تمام انسانها در آنها موجود است. "زمستان ناتمام عصر #جمشید" در اساطیر #آریایی، "حمله #سخمت به انسانها برای نابودی نسل بشر" در اساطیر #مصر، "طوفان عظیم عصر #اوتنپیشتیم" در اساطیر #بابل و "سیل عظیم عصر #مانو" در اساطیر #هند همگی مثالهایی بارز از این مسئله هستند.

در اساطیر #یونان نیز به تبعیت اسطوره #دئوکالیون را شاهد هستیم که نسبت به بقیه موارد حتی تشابهات بیشتری را نیز با داستان "طوفان نوح" مسجل می سازد.

#دئوکالیون فرزند #پرومتئوس تایتان معروف یونانی و اولین انسان فانی به شکل امروزی پس از نسل #پرومتئن ها است. (انسانهایی بدوی و باستانی که زئوس با چهار دست و چهار پا و دو سر آفریده بود!). وی حسب جاری بودن خون آسترال تایتانها در رگهایش عمری بسیار دراز داشت و شاهد زندگی نسلهای بسیاری از انسانها بر روی زمین بود (که از این بابت شخصیتی مشابه #نوح داشته است)

روایت اصلی سیل از جایی آغاز می شود که روزی در عصر برنز، #لیکائون شاه #آرکادیا که قصد داشت با انجام یک قربانی لایق از خدایان طلب جاودانگی و زندگی در #اولمپ را کند، پسر بچه بیگناهی را در معبد #زئوس برای وی سر می برد. #زئوس خدای خدایان که از این جفا و وحشی گری به تنگ آمده بود تصمیم می گیرد با نزول خشم خود نسل موجودی به نام بشر را از زمین پاک کند تا پهنه #گایا دیگر چنین مواردی را شاهد نباشد. بنابراین با جوشاندن چشمه ها و خارج ساختن رودها از مسیر خود سیلی بسیار عظیم پدید می آورد که کم کم تمام سطح زمین را فرا بگیرد.

#پرومتئوس پس از با خبر شدن از تصمیم زئوس، #دئوکالیون و همسرش #پیرا (اولین زن فانی و دختر عموی دئوکالیون و دختر #اپیمتئوس) را فرا میخواند و به آنان ساختن قایقی امن و محکم را می آموزد تا بتوانند از طوفان و سیل در امان بمانند.

بدین ترتیب دئوکالیون و پیرا بر کشتی کوچک خود سوار شده و بر سیل موج نوردی می کنند (در این روایت مسئله نجات حیوانات از هر گونه یک جفت جایی ندارد و اشاره ای به آن نشده) تا این که پس از نه شبانه روز باران از باریدن باز می ایستد و زمین آب را می بلعد و کشتی زوج نجات یافته بر کوه #پارناسوس بر خشکی می نشیند. (برخی روایات از دیگر قله ها همچون قله #اتنا یا #چالکیدیکی به عنوان مقصد کشتی یاد می کنند) سپس زوج مزبور از کشتی پیاده شده و معبدی برای زئوس برپا کرده و در آن سرپناه میگیرند.

اما به زودی دئوکالیون و پیرا از تنهایی خود بر زمین اندوهگین شده و به درگاه زئوس لابه می برند تا آنها را از این رنج برهاند. زئوس نیز در معبد تازه خود بوسیله #هرمس با آنان سخن میگوید و امر میکند که بر زمین راه بروند و هر سنگی را که جلوی پای خود دیدند برداشته و به عقب سر خود پرتاب کنند. دئوکالیون و پیرا نیز اطاعت امر میکنند و بدین ترتیب از هر سنگی که دئوکالیون پرتاب میکند یک مرد و از هر سنگی که پیرا پرتاب میکند یک زن پدید می آید و زمین دوباره پر از انسان می شود!

خوب است بدانیم صورت فلکی #آکواریوس یا #آبریز (صورت فلکی ماه بهمن) اشاره به همین روایت مشهور سیل جهانی دارد.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 یکی از شناخته شده ترین #دیو های باستانی اساطیر #آریایی و دیانت #زرتشتی، #اژی_دهاک است. روایات بسیاری از این شخصیت در خط داستانی اساطیر آیین #مزد_یسنا موجود است که حتی به #شاهنامه #فردوسی نیز ورود کرده است.

نام #اژی_دهاکه در زبان اوستایی را میتوان با تقسیم به دو بخش معنا نمود. زیرواژه ی #دهاک به معنای "نابودگر" یا به شکل دیگری "سمی" و "مرگبار" و بخش #ازی نیز نوعی از افعی های بسیار غول پیکر معنا می دهند.

در تواصیف اوستا اژی دهاک اژدهایی سه سر و زهرآگین است و از دیوهای کشنده ایست که شورش او از نشانه های شروع آخر الزمان است. او را دقیقا با عبارت "آن که سه سر و سه پوزه و شش چشم دارد" وصف نموده اند. همچنین سه مصاف اصلی او #آتر، #جم و #ثریتونه (فریدون) معرفی شده اند. البته جای فریدون در دوران #سوشیانت و نبرد نهایی توسط #گرشاسب پر خواهد شد.

در #آبان_یشت میخوانیم که او همانند بسیاری دیگر از دیوان برای موفقیت در نیت پلید خود به ایزدبانو اردویسور #آناهید بر سر کوه #بوری قربانیهایی پیشکش میکند و از او میخواهد که او را یاری دهد تا بتواند هر هفت کشور قلمرو ایران را نابود کند. اما آناهیتا او را یاری نمیکند. در این روایت اژی دهاک شخصیتی ظهور نموده از سرزمین #بابل و مردم #تازی معرفی شده است. (که این موضوع را که چنین شخصیتی به نوعی حقیقی بوده باشد محتمل تر میسازد).

پس از این میبینیم که #فریدون قربانی عظیم خود را پیش کش درگاه آناهید میکند و از او میخواهد که وی را بر اژی دهاک پیروزی دهد. از زبان وی در کرده هشتم آبان یشت چنین میخوانیم...

"ای اردویسور اناهیتا! ای نیک! ای تواناترین!
مرا این کامیابی ارزانی دار که من بر اژی دهاک سه پوزه ی سه کله ی شش چشم، آن دارنده ی هزار چالاکی، آن دیو بسیار آرزومند دروج، آن دُروَند آسیب رسان جهان و آن زورمندترین دروجی که اهریمن برای تباه کردن جهان اشه، به پتیارگی در جهان استومند بیافرید، پیروز شوم."

پس با استعانت آناهید فریدون بر اژی دهاک پیروزی می یابد اما به دستور مستقیم #هورمزد از کشتن او منع میشود. چرا که اگر خونش بر خاک ریخته شود چرک و ریمنی پدید می آید و زمین سپنتا از مور و ملخ و مار پر خواهد شد. بنابراین دیو را در غاری در #دماوند کوه به بند می کشد تا موعد آزادی اش برسد و این بار پایان کارش به دست #گرشاسب رقم بخورد. گر چه در آن زمان ایزدان #میترا و #آتر در این نبرد همراه گرشاسب خواهند بود، اما همچنان #بندهشن توضیح می دهد که چگونه یک سوم مردم و ستوران جنبنده بر زمین توسط وی نابود خواهند شد.

در دوران متاخر تر در #شاهنامه با تغییراتی اجمالی اژی دهاک برای اولین بار شکل انسانی به خود می گیرد و همان شاه ظالمی است که پدر خود #مرداس عادل را می کشد و به حکومت #جمشید هجوم می برد. اما باز هم توسط #فریدون از تخت به زیر کشیده می شود. او انسانی است که با #اهریمن به معامله در می آید و به جای بوسه های اهریمن بر سر شانه هایش دو مار می رویند و میخوانیم که چگونه در طول سالهای حکومتش، مغز سر جوانان #آریایی غذای ماران ضحاک است. هر چند شکل معرب نام این پادشاه #ضحاک بیان شده، اما به هیچ عنوان نباید آن را به معنای عربی "خندان" در نظر گرفت و بهتر است حتی در شکل تغییر یافته نیز "زهاک" نوشته شود.

باید بدانیم که توضیحات کامل شورش آخرالزمانی ضحاک فقط از بندهشن قابل برداشت است که ترجمه قسمتی از آن را از استاد #مهرداد_بهار میخوانیم...

"در هزاره #هوشیدرماه مردم در پزشکی چنان ماهر باشند و دارو و درمان چنان به کار آورند و برند که جز به مرگ دادستانی (مرگ مقدّر) نمیرند، اگر چه به شمشیر و کارد بزنند و کشند. پس بی‌ دینی، از روی کین برخیزد و به بالای آن دماوند کوه به سوی #بیوراسب (نام اژی دهاک در بندهشن و به معنای دارنده هزاران اسب) رود و گوید: اکنون نه هزار سال است، فریدون زنده نیست، چرا تو این بند نگسلی و برنخیزی که این جهان پر از مردم است. اژدها از بیم فریدون نخست آن بند را نگسلد تا آن که آن بد کار آن بند را و چوب را از بن بگسلد. پس زور دهاک افزوده شود، بند را بگسلد، به تازش ایستد، همان‌جا آن بد کار را ببلعد و گناه را کردن را در جهان رواج دهد و بی‌شمار گناه گران کند. یک سوم از مردم و گاو و گوسپند و آفریدگان دیگر اهورامزدا را ببلعد و آب و آتش و گیاه را تباه کند.

پس آب و آتش و گیاه پیش هورمزد به گله ایستند و بنالند که فریدون را باز زنده کن تا اژدها را بکشد، چه اگر تو این نکنی ما در جهان نتوانیم بود. آتش گوید روشنی ندهم، و آب گوید که روان نشوم، و پس من دادار هورمزد به #سروش و #نریوسنگ گویم که: تن گرشاسب سام را بجنبانند تا برخیزد. پس سروش و ایزد نریوسنگ به سوی گرشاسپ روند، سه بار بانگ کنند، بار چهارم سام با پیروزگری برخیزد، به نبرد اژدها رود و او سخن گرشاسب نشنود، و گرشاسب گرز پیروزگر بر سرش بکوبد و او را بکشد."

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 #بهرام یکی از شناخته شده ترین ایزدان #آریایی و باور به او از ارکان مهم دیانت #زرتشتی است. اعتقاد به ایزد پیروزی دهنده در جنگ برجای مانده از ایران عصر کافر کیشی است. اما شخصیت بهرام به عنوان یک ایزد والاتبار و بدون کم و کاست وارد آیین زرتشت شد.

#بهرام در #اوستا #ورثرغنه (Varathragna) نام دارد. در گویش پهلوی #ورهرام، در زبان #پارت #ویهرام و در #سانسکریت باستانی و زبان نوین اقوام هندی #ویکرام نام دارد. همین مشابهت شکل واژه بیان کننده نحوه اتخاذ لغت هند و اروپایی "ویکتوری" (Victory) از نام این دیتی است. بنابراین نام بهرام مترادف با پیروزی است. اما خود واژه ی ورثرغنه به معنای تحت اللفظی "شکننده ی صف ها و سپر ها" در نظر گرفته میشود.

او ایزدی محبوب و چند قابلیتی است اما اصلی ترین عنوان برازنده ی بهرام "خصم اهریمن" است. او به عنوان یک دیتی موکل بر وجهه مثبت جنگ بر تاریکی و ریمنی یورش می برد و در تناسخ های بسیاری نابود گر لشگریان #اهریمن است. اصلی ترین سروده ی اوستا در باب توصیف بهرام هم نام او یعنی #بهرام_یشت است که گزیده ای از 22 کرده ی آن را در اینجا میخوانیم:

" بهرام اهوره آفریده را می ستاییم.
زرتشت از اهوره مزدا پرسید:
ای اَهوره مَزدا!
ای سپندترین مینو!
ای دادار ِجهان ِاَستومند!
ای اَشَوَن!
بهرام ِاَهوره آفریده را در کجا باید نام برند و به یاری خوانند؟
در کجا باید او را بستایند و نیایش بگزارند؟
آنگاه اَهوره مَزدا گفت:
ای سپیتمان زرتشت!
هنگامی که دو سپاه در برابر یکدیگر ایستند و آرایش رزم گیرند.
اما پیشروان به پیروزی ِواپسین نرسند و شکست خوردگان به شکستی سخت، دچار نشوند."

سوای کرده ی فوق الذکر، بهرام یشت در کرده های ابتدایی به معرفی ده تناسخ معروف بهرام پرداخته که آنان را در ذیل می آوریم:

1. بادی تند تاز آفریده ی #اهورا_مزدا:
"پس آنگاه بهرامِ بسیار نیرومند گفت که من در نیرو، نیرومندترینم؛ من در پیروزی، پیروزمندترینم؛ من در فَـرّ، فرِهمندترینم؛ من در نیکی، نیک‌ترینم؛ من در سود، سودمندترینم؛ من در درمان، درمانگرترینم."

2. گاو نر نیرومند و زرین شاخ

3. اسب سفید زیبا و بالنده با گوش های طلایی و لگام زر نشان.

4. شتر تازنده و تیزخوی و گاز گیر و قوی هیکل.

5. گراز خشمگین و تیزدندان که پیش میتازد و دیوار ها را در هم میشکند.

6. مردی پانزده ساله، زیباروی و فروغ مند. با چشمانی درشت و درخشان، با سینه ای ستبر و روشن و بازوانی زورمند.

7. پرنده ی #وارغنه که از پایین (روی زمین) برمیگیرد و از بالا ( در هوا در حال پرواز) می درد. (به احتمال قوی مراد شاهین یا عقاب است اما بنا به نظر تنی چند از اسطوره شناسان باستان و طبق #بندهشن این تناسخ شکل دیگری از همان #سیمرغ معروف است). همچنین باید بدانیم که این پرنده اصلی ترین شمایل بهرام است چرا که در اغلب نگاره ها حتی شکل انسانی او را با بالهای افراشته و چنگالهای تیز عقاب نمایانده اند.

8. قوچ دشتی زیبا با شاخهای پیچدار

9. بز دشتی زیبا با شاخهای تیز

10. و در آخرین تناسخ به شکل مرد رایومند و بلندقد و باصلابت که کاردی زرین و نگارین و زیورآزین در دست دارد ظاهر شده است.

هر چند بهرام آریایی در فرهنگ‌ خود بر دوش کشنده مظهر مردانگی و جنس مذکر است اما به هیچ عنوان شخصیت مشابه همتایان خود از دیگر تمدن ها همچون #آرس یونانی یا #نرگال بابلی ندارد. در واقع حتی میتوان شخصیت او را با #آتنا ی یونانی قابل قیاس دانست و بهرام را نسخه مذکر آتنا نام نهاد.

با توجه به صلابت مردانگی بهرام اعطا کننده ی قدرت بارور سازی به مردان و نهنده ی تخمه پاک و روشن در نهاد مردان لایق است. این مورد نیز از دیگر مواردی بوده است که آریاییان به منظور دسترسی به آن همیشه بهرام را می ستوده اند.

در پایان بد نیست که اشاره مرجوع به شکل فره #جمشید داشته باشیم که به هیبت سه پرنده #وارغنه از او دور شد و آن که به روان #گرشاسپ رسد در هزاره ی آخر او را بر #اژی_دهاک آزاد شده از #دماوند_کوه پیروزی می بخشد.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 در اساطیر #آریایی بزرگترین و مشهورترین شاه افسانه ای میان مردم #جمشید است. اگر دقیق تر بنگریم اسطوره ی #جم، #یاما و یا جمشید وجهه ای بسیار باستانی #سانسکریت دارد. هندوان یاما را ایزدی از آسترال های باستانی میدانند اما این شخصیت در دیانت #زرتشتی به شکل شاهی خدای داد ظاهر گشته است.

وصف جمشید در #اوستا، #بندهشن و #دینکرد بسیار است. او را پسر #تهمورث (در اوستا #ویونگهان) می دانند و از دارندگان و پایندگان #فر_ایزدی است. اوست که آریائیان را از سرزمینهای یخ زده شمالی به سمت #ایرانویج و #خونیرس رهنمون شد. در دوران هفتصد ساله حکومت او مرگ و تباهی از میان رفت و آدمیان نمی مردند مگر اینکه کشته شوند. اوستا او را با القابی چون "صاحب رمه" و "زیباروی" معرفی میکند.

جمشید به نوعی #نوح اساطیر آریایی است. تولد او پاداش ساختن #هوماب از #هوم توسط ویونگهان بوده است. در گاهان اوستا اینگونه میخوانیم:

"#زرتشت بدو گفت: درود بر هَومِ! ای هَومِ! کدامین کس، نخستین بار در میان مردمان جهان استومند، از تو نوشاب برگرفت؟ کدام پاداش بدو داده شد و کدام بهروزی بدو رسید؟

آنگاه هَومِ اَشَوَن دوردارنده ی مرگ، مرا پاسخ گفت: نخستین بار در میان مردمان جهان استومند، ویونگهان از من نوشاب برگرفت و این پاداش بدو داده شد و این بهروزی بدو رسید که او را پسری زاده شد، "جمشید" خوب رمه، آن فره مندترین مردمان، آن هورچهر، آن که به شهریاری خویش جانوران و مردمان را بی مرگ و آبها و گیاهان را نخشکیدنی و خوراک‌ها را نکاستنی کرد.

به شهریاری جم دلیر، نه سرما بود، نه گرما، نه پیری بود، نه مرگ و نه #رشک_دیو آفریده. پدر و پسر، هر یک [به چشم دیگری] پانزده ساله می‌نمود. [چنین بود] به هنگامی که جم خوب رمه پسر ویونگهان شهریاری می‌کرد."

همچنین در #آبان_یشت میخوانیم که چگونه پادشاهی به جمشید در ازای ستایش عظیمش به درگاه #آناهید اعطا شد. چرا که او در تسبیح طولانیش صد اسب، هزار گاو و ده هزار گوسفند تقدیم #اردویسور_آناهیته کرد. و آناهید نیز خواسته ی او را پاسخ گفت.

ساختن #ورجم_کرد یکی از بزرگترین اعمال انجام شده به دست جمشید است. (مطابق با مفهوم کشتی نوح یا آرک بهشت در اساطیر ادیان ابراهیمی و مسیحیت) چون از سوی #هورمزد به جمشید اخطار داده شد که #اهریمن بر او خواهد تاخت و با سه زمستان بسیار طولانی و پی در پی سعی در نابودی تمام مخلوقات خواهد کرد، جمشید با کمک مردمانش و قدرت فره و تسلط بر دیوان بنایی سر پوشیده و عظیم ساخت که #ورجم_کرد (ساخته شده به دست جم) نام گرفت. سپس او از تخمه تمام گیاهان و جانوران و مردمان در آن گرد آورد و پناه داد. اما پس از سیصد سال اهالی ورجم کرد بر او از کمبود جا و زیادی جمعیت شکوه بردند و او این بار هم توانست با قدرت فره و استعانت از امشاسپند #سپنتا_آرمئیتی زمین را فراخ سازد و گسترده کند. طوری که هیچ کسی دیگری را در کنار خود تا چشم کار میکرد نبیند و به هر کس به این اندازه زمین داده شد تا زندگی کند.

پس از اتمام زمستانها زیوندگان ورجم کرد دوباره بر زمین فرود آمده و تمام زمین هورمزد از مردمان نیک سرشت و کشتزار و باغ و جنگل پر شد و از همه ستوران و پرندگان و خزندگان و جهندگان در آن گسترده شدند. پس او تختی عظیم برای خود بنا نهاد و کاخی بس سترگ برپای داشت و در آن بر تخت نشست.

در زمان حکومت او مرگ و ویرانی از میان رفت و اهریمن با بیچارگی متواری گشت. اشونی و پاک تخمگی گستره یافت. در آن زمان مردم پرورش گیاهان را آموختند و رمه داری کردند، از خاک خشت برگرفتند و شهرها ساختند و کاخ های عظیم بنا نهادند، جامها و کوزه ها از سفال و آبگینه ساخته شد، خواندن و نوشتن اختراع شد و از پشم و ابریشم، مردم بافتن و رشتن و دوختن را پدید آوردند. آتشدان ها پر آتش شدند و از گیاهان، روغنها گرفته شده و عطر و عود فراوانی یافت. میوه ها غذای مردم بودند و شیر و عسل و هوم و سیب در هر کوی و برزن فراوان یافت میشد.

اما بنا بر بندهشن جمشید در پایان حکومت خود گرفتار حمله ی #دروج_دیو گشت و غرور و خودپسندی او را فرا گرفت و سپاس هورمزد و #اشه را از یاد برد و مردم را دستور داد که او را در مقام خدایی ستایش کنند. چون این روزگار پدید آمد #فره در سه مرحله از او دور گشت و هرگاه به شکل یک پرنده #وارغنه (شاید پرستو یا سار) از ضمیر او پر کشید. اولین وارغنه توسط #میترا ی پاک گرفته شد، دومی به دست #فریدون رسید و او را در زمان خودش پادشاهی بخشید و منتقم خون جمشید شد و سومین وارغنه به روان #گرشاسب رسید تا در هنگام ظهور سوشیانت در ارتش روشنی بر #آژی_دهاک بتازد و او را نابود سازد.

در هر صورت با رفتن نور هورمزدی از سیمای جمشید، و با حمله ضحاک بر وی پادشاهی آریاییان به دست بیگانگان افتاد که با ظلم تا فرا رسیدن ظهور فریدون در خفقان و تاریکی گذشت و جمشید به دستور ضحاک با اره هزار دندانه به دو نیم گشت.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 شخصیت #جمشید بدون هیچ رقیبی بزرگترین و مشهورترین شهریار اساطیری ایرانی و #آریایی و #زرتشتی است.

دوران پادشاهی او عصر طلایی آریائیان بوده و زندگی به شکل ایده آل در گیتی وجود داشت.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 اعتقاد به #جمشید به عنوان یک شاه اساطیری ایرانی قدمتی بس فراتر از #شاهنامه دارد.

ایزد #جم یا #یاما در اساطیر #آریایی بسیار باستانی و دین #سانسکریت، خاستگاه شخصیت جمشید است.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 🌸🌺 کانال "توره | اساطیر باستان" به مناسبت فرا رسیدن #نوروز گاهنبار باستانی #آریایی تقدیم میدارد 🌺🌸

#⃣ درباب نوروز: قسمت چهارم (هفت سین)

رسم گستراندن خوان هفت عنصر رسمی دیرین و پیوند خورده با گاهنبار #نوروز #آریایی است. این سفره امروزه #هفت_سین نامیده می شود و تقدس خاصی در برپایی آن قابل دریافت است.

خاستگاه هفت سین در منابع گوناگون، متفاوت ذکر شده است. #فردوسی در #شاهنامه آن را ابداعی از #کیانیان میداند اما #زادسپرم اولین برپایی خوان نوروز را به #جمشید پیشدادی نسبت میدهد. من حیث المجموع بی شک منشا باستانی #هفت_سین قابل اثبات می باشد.

باید دقت کنیم که اصول برپایی هفت سین در طول تاریخ دست خوش تغییرات بسیاری شده است. اما موردی که ثابت و پایدار بوده است حضور عدد "هفت" است. ذات چنین تعدادی را میتوان با فلسفه های بسیاری توحیه نمود اما معروف ترین و‌ متفق ترین این نظرها الگوگیری از تعداد #امشاسپندان مقدس یا فرزندان #هورمزد است که به عدد هفت بوده اند. بنابراین هر کدام‌ از هفت عنصر هفت سین نشانی از ذات و صفت یکی از امشاسپندان می باشد.

بنا به روایتی هفت "سین" ابتدا هفت "شین" بود. برخی‌ از محققان‌ معتقدند که‌ در این‌ سفره‌ هفت‌ شین می ‌گذاشته ‌اند همچون‌ ، شیرینی‌، شیر، شکر، شاهدانه، شوری، شفتالو و شیرمال. (چنین عناصری تنها فرضیه ای می باشند و با توجه به وضعیت شواهد موجود از خوراک باستانی ایرانی حدس زده می شوند)

 گروهی دیگر بر این گمانند که ابتدا هفت‌ "چین" یعنی هفت نوع چیدنی از درخت، بوده است که بعدها به هفت‌ سین تغییر یافته است. اما قرن هاست‌ که‌ در سفره‌ عید هر ایرانی،‌ هفت‌ گونه‌ خوردنی‌ که‌ حرف‌ نخست‌ آن‌ها "سین" است‌، چیده‌ می ‌شود.

با تمام این اوصاف ما با در نظر گیری هفت سین و باقی عناصر غیر خوراکی به توصیف و تفسیر آنان میپردازیم. اما باید در نظر داشته باشیم که برخی عناصر با نام عربی (همچون سنبل) یا غیر خوراکی که به جای سین ها گماشته میشوند (همچون سکه) خاستگاه باستانی #آریایی ندارند طی سالیان و تحریف ها به این خوان افزوده شده اند.

1. سبزه: سبزه یا جوانه سبز گندم یا ماش و یا دیگر غلات و حبوبات نمادی از سرسبزی و بی مرگی است. جوانه های سبز ترنه بی شک نمودی از رستاخیز و زندگی دوباره پس از سرما و زمستانند. واضح است که "سبزه" به نمایندگی از امشاسپند بانو #امرتات یا #مرداد بر سفره حضور دارد.


2. سیب: به عنوان نمود شادابی و تندرستی شمرده میشود. سرخی سیب فراز آور یاد آتش پاک امشاسپند #اشه_وهیشته یا #اردیبهشت است. بنابراین سیب پیام آور صداقت و عدالت است.

3. سمنو: سمنو بدون شک نمودی از برکت زمین بارور و فراوانی و وفور نعمت است. با این وصف سمنو به عنوان تقدیسی از جانب امشاسپند بانو #سپنتا_آرمئیتی یا #اسفند بر خوان نوروز حضور می یابد.

4. سماق: به عنوان مظهری از اندیشه زلال و پاک و تقدیس تفکر نیکو شمرده میشود. سماق نماینده ای از جانب والاترین امشاسپندان یعنی #وهومنه یا #بهمن است.

5. سیر: سیر عنوانی از پاکی و پاکیزگی است. بدون شک سیر بیانگر تقدیس امشاسپند بانو #هوروتات یا #خرداد است.

6. سنجد: بمانند ذات یک میوه پاک و کمیاب و سلطنتی میتوان سنجد را نمودی از والاتباری امشاسپند موکل بر سلطنت و شهریاری بر حق دانست. حضور #خشثره_ویریه یا #شهریور با سنجد بر سفره نمایان میشود.

7. سرکه: سرکه با گذر دوران بلند از افشره میوه ها حاصل میشود. ناپاکی و ضرر را در ساخت سرکه راهی نیست. بنابراین سرکه معرفی کننده ذات پاکی و معنویت خالص است. با این وصف سرکه نماینده ای از جانب امشاسپند #سپنتا_مینیو است.

سوای این هفت سین عناصر ذیل نیز با فلسفه های خاص خود بر سفره گماره میشوند.

تنگ ماهی: به نمود #کرا_ماهی های محافظ درخت پاک زندگی یعنی #درخت_هوم_سفید یا #گئوکرن بر سفره قرار داده میشود. بر خلاف شایعات و اطلاعات غلطی که به تازگی در فضای مجازی پخش شده اند گماردن تنگ نگهداری ماهی بر سفره هفت سین خاستگاه مطمئن و باستانی #زرتشتی دارد و به چینیان، اعراب یا سلسله های پادشاهی پس از اسلام ربط پیدا نمیکند.

آب و شمع: به نمودی از دو ایزد پاک یعنی #آناهید و #میترا به نشانه روشنی و شگون و پاکی بر سفره حضور می یابند.

قرآن کریم: نماینده دین مبین اسلام است که در کنار عناصر فرهنگ اصیل #آریایی به عنوان نشانی از دین تازه مردم ایران بر سفره حضور می یابد و آن را متبرک می گرداند.

با توضیح این مهم مقاله در باب #نوروز آریایی در اینجا به پایان می رسد. در این ساعات باقی مانده تا تحویل سال نو برای همه عزیزان همراه کانال توره پیشاپیش آرزوی سالی سراسر نیکی و کامیابی داریم💐.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 🌸🌺 کانال "توره | اساطیر باستان" به مناسبت فرا رسیدن #نوروز گاهنبار باستانی #آریایی تقدیم میدارد 🌺🌸

ز کوی یار می آید نسیم باد نوروزی
از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی 

#⃣ درباب نوروز: قسمت سوم (نوروز جمشیدی)

به عنوان فلسفه دیگری از تاریخچه #نوروز میتوان بانی آن را #جمشید پیشدادی دانست. از #جمشید در #بندهشن نام برده شده و او را به عنوان "اولین پادشاه خونیرس" که فر ایزدی شامل حالش شد، یاد کرده اند.

توضیحات بدین صورت است که چون فر بر جمشید عرضه شد و او به مقام شاهی مردم #آریایی رسید، کشور آراست و مردم را از هر تخمه گرد آورد و به یاری آنان تختی عظیم بنا نهاد که نشانی از تسلط و حق حکومت باشد. (فلسفه نامگذاری #تخت_جمشید بدین نام به همین موضوع باز میگردد) پس او ستایید #هورمزد پاک را و به شکرانه این برکت دولت افروختن "تقویم" را بنا نهاد و به فرمان اهورا مزدا به شمار آورد نحوه گردش خورشید را در آسمان. به این منظور او ستونی بنا نهاد بلند و پرداخته و به آن اندازه خورشید در آسمان را در هر روز رقم زد و دید که خورشید به تابستان در آسمان هر روز بیش از پیش صعود کرده و در زمستان نزول می نماید. اما در روز معینی درست در اعتدال بهار به ارتفاع اولیه خود در آسمان باز میگردد که این گردش سیصد و شصت و پنج و یک ربع روز به طول می انجامد. پس اینگونه او این روز را مصادف با #خرداد روز از #فروردین ماه بیاراست و آن را #نوروز نام نهاد. جشنی و محفلی بس نیکو پدید بیاورد که در آن بار عام داده میشد و خوانی بزرگ بگسترد که بر آن از خوراکی های پاک نهاده شده و تا یک ماه این پایکوبی را برقرار داشت.

باید دقت کرد که در تقویم امروزی مانند تفاوت همه مناسبتها به میزان "شش" روزه با تقویم #زرتشتی #آریایی باستان، جشن نوروز جمشیدی که در روز ششم فروردین برپا میشده به روز اول فروردین و روز گاهنبار #هرمزگان یا #نوروز_اهورایی منتقل شده و این دو مناسبت فرخنده در کنار هم جشن گرفته می شوند. اما باید بدانیم که این دو طلیعه در دولتهای ایران پیش از اسلام و قبل از بوجود آمدن تقویم جلالی خورشیدی متفاوت و متمایز از یکدیگر بوده اند و هر کدام در جای خویش جشن گرفته میشد. حتی بدین صورت که دولت #هخامنشی به رسم از جمشید از روز یکم فروردین پرچم نوروز بر می افراشتند و تا پنج روز بار عام میدادند و مردم خونیرس و نمایندگان دیگر ممالک تحت سلطه امپراتوری هخامنشی را که با هدایای نوروز برای بزرگترین جشن آریایی آمده بودند به حضور می پذیرفتند و با آنان رایزنی کرده و از آنان پذیرایی می کردند. اما روز ششم یا نوروز جمشیدی روز خاص نوروز دربار نامیده میشد و جشن و سرور اختصاصی سلطنتی برپای بود و تشریفات خاص اجرا میشد. (توصیفات دقیق و زیبایی از شرفیابی نمایندگان ملل مختلف برای تبریک نوروز در نقش های باقی مانده قسمت "دیوار مهتابی" در کاخ #پرسه_پولیس امروزه نیز مشهود هستند)

همچنین رویداد خجسته دیگر ششم فروردین ماه همانا ولادت و بعثت #اشوزرتشت، پیامبر دین باستانی #مزدیسنا یا #زرتشتی است. این واقعه نیز به اندازه نوروز برای زرتشتیان و آریاییان باستان عزیز بوده و میباشد و عنصری است لازم و کافی تا #نوروز را به عظیم ترین گاهنبار #آریایی بدل کند. گفته میشود روان زرتشت در این روز پاک از مینوی به گیتی نزول نمود و #فروهر او به روشنی بدرخشید و #هورمزد با وی اینگونه سخن گفت که:
"ای #اشوزرتشت! فروهر من را که پاکترین و درخشنده ترین است و در پاکی تمام و سرآمد است بستای و #دین را برای من بپا دار".

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 در اساطیر #آریایی و دیانت #زرتشتی اعتقاد به تقابل نیکی و پلیدی و روشنی و تاریکی به یک اصل قابل تعمیم بدل شده است. اصولا هر وجود نیکو و خیری را باید معاندی از لشگر شر باشد که این قانون حتی در مورد شخص #هورمزد نیز صادق است.

در اعتقاد #آریایی برترین گوهر وجودی هر انسان یا دیتی ای "اندیشه" است‌. بنابراین طبیعی است که اندیشه پاک باعث تعالی به سوی نور و اندیشه پلید باعث سقوط در ظلمت شود. همچنین قابل انتظار است که از دو لشگر متقابل و از هرکدام از آنها به نوبه خود وجودی والا متوکل بر مفهوم اندیشه باشد. این وجود در جبهه روشنی #وهومنه (بهمن) امشاسپند است و در جبهه تاریکی #اکومنه (اکوان) دیو کماله.

#اکومنه (اوستایی) یا #آکامن (پهلوی) و یا #اکوان_دیو (فارسی دری) نام سررسته دیوان کماله و پلیدترین آنان است. او دقیقا در تقابل با بهمن امشاسپند مفهوم اندیشه ناپاک و شوم را میرساند و دیوی بس دهشتناک است.

#گاهان در #اوستا از اکومن به عنوان دیوی یاد میکند که فرستاده شد تا #زرتشت را بفریبد و فره او را به ناپاکی بیالاید. اما او موفق به این امر نشد و استعانت از هورمزد و بهمن، زرتشت را از این مخمصه عظیم رهانید. (در شاهنامه میخوانیم که او به همین طریق #جمشید را فاسد ساخت و فر ایزدی را از وی دور ساخت)

همچنین او در #وندیداد وجودی بسیار زشت و پلید معرفی شده که هیکلی بس ناخوشایند و تاریک دارد که نگاه در آن هراس در دل هر آفرینشی می اندازد. وجودش سیاه رنگ و هراسناک است و چشمانی به سرخی آتش جهنم دارد.

در #بندهشن در توصیف نبرد او با وهومنه امشاسپند در پایان هزاره #اوشیدر این گونه میخوانیم که نبردی بس عظیم بود که باعث ویرانی و هلاک بسیاری از خلقت اهورا مزدا شد. اما بهمن پس از کامیابی و پیروزی وجود او را چون سرنوشت دیگر اهریمنان در بند میکند و خرابیهای به بار آورده او را با قدرت نور شفا میبخشد. علیرغم این موضوع اکومنه پیوسته در تاریخ جهان تا فرا رسیدن آرماگدون بزرگ به عنوان شیطانی پلید باعث وسوسه اذهان آدمیان است و گفته شده افکاری که توسط او فاسد شوند توفیق عبور از #چینود_پل و ورود در #وهشت_انگهو (بهشت برین) را نمی یابند

باید بدانیم که نبرد با #اکوان_دیو در #شاهنامه فردوسی از خوان های هفتگانه پهلوان بزرگ #رستم است. چون رستم با رخش بر اکوان یورش میبرد او هر بار از نظر غیب شده و میگریزد و بدین سان رستم از نبرد با او درمانده میشود و خسته و بی رمق در کنار چشمه ای به خواب میرود. در این هنگام دیو از فرصت استفاده کرده و او را بلند کرده و تا آسمان بالا میبرد و برای تحقیر پهلوان از او میخواهد تا خود چگونه انتخاب کند که او را از ان ارتفاع به دریا بیفکند یا به کوه. رستم چون از برعکس بودن عمل دیوان آگاهی داشت از او میخواهد تا به کوه بیفکندش و چون دیو او را به دریا می افکند با شنا کردن خود را نجات میدهد و بار دیگر به دیو یورش میبرد و این بار با استعانت از نام یزدان مانع استفاده دیو از جادو میشود و بدینسان سر او را از بدنش جدا میکند.

▫️ @Torecilik