توره | اساطیر باستان

#زئوس
Канал
Логотип телеграм канала توره | اساطیر باستان
@TorecilikПродвигать
4,67 тыс.
подписчиков
2,11 тыс.
фото
56
видео
429
ссылок
🔶TOREJILIK 🔷First mythology channel in telegram ▫️Nordic ▫️Persian ▫️Turkic ▫️Egypt ▫️Greek ▫️Aztek ▫️Indian ▫️Celtic 🎬 Myth movie 🎶 Myth music 📆Start: 6/shah/96 - 28/sep/2017 💬 تبلیغات، انتقاد پیشنهاد: @Tore_info1 🌐 Website: www.Torecilik.ir
Forwarded from قلمرو خیال
🔰@FictionRealm

👁‍🗨 شهبانوی خدایان اولمپ و خدابانوی زنان و مادران و حامی رابطه‌‌ی زناشویی و وضع حمل!

«هرا» در اساطیر یونان والاتبارترین الهه اولین و رسمی‌ترین همسر زئوس؛ خدای خدایان است.


مطلبی جذاب از کانال اساطیری #توره 💥

💠لینک مقاله:👈 کلیک کنید 👉
👁‍🗨 مسائلی همچون "صنعت" و "هنر" در فرهنگ تمدن #یونان باستان همواره مورد توجه بوده اند. یونانیان صنعتگران خلاق و هنرمندان بی بدیلی بوده اند و این مورد بی شک به پانتئون اعتقادات یونانی نیز ورود داشته است.

شخصیت #هفائیستوس فرزند مهجور شاه و شهبانوی #اولمپ یعنی #زئوس و #هرا است. او خدای صنعت و صاحب قدرت آتش است اما طی سرگذشت خاص خود از اولمپ کوچ نمود و در کارگاهی درون آتشفشان در قلمرو امپراتوری عمویش #هادس منزل گزید. سپس در خلوت خود مشغول ساخت قطعات هنری خود با قدرت آتشفشان شد.

علیرغم جفای اولمپیان بر هفائیستوس، او همواره دوست دار اهالی خانه و خانواده خود بود و سعی میکرد با ساخت هدایایی آسمانی و بسیار ارزشمند آنان را راضی سازد. از مشهورترین ساخته های او میتوان به "سندلهای بالدار هرمس"، "تخت جواهر نشان هرا"، "کمربند زرین جادویی آفرودیت"، "سپر آگیاس آتنا"، "ارابه هلیوس" و "کمان و پیکانهای عشق اروس" اشاره کرد.

با اینکه منزل خاص هفائیستوس در دل آتشفشان و زیر زمین است. اما او نیز مانند تمام آسمانیان در اولمپ جایگاه و کاخ خاص خود را دارد. در این کاخ "سندان" مخصوص او نیز یافت میشود.

◽️ @Torecilik

🔗 torecilik.ir
👁‍🗨 امروزه بر تمام مطالعه گران ادبیات اساطیری #یونان باستان آشکار است که خدایگان #زئوس، شخصیتی بوالهوس داشته و معشوقه های بسیاری از خدابانوان و زنان فناپذیر را به همسری گرفته بود.

یکی از معروفترین این همسران شهبانو #سمله دختر پهلوان بزرگ #کادموس و مادر خدایگان #دیونیسیس از زئوس است. او شهبانو و بنیانگذار شهر عظیم #تبس و زنی بسیار زیبارو بود. از این منظر سمله مورد توجه زئوس قرار گرفت و خدای خدایان به شکل یک مرد زمینی زیبارو و قوی هیکل با او نرد عشق باخت!

چون خدابانو #هرا همسر اصلی زئوس از این ارتباط خبردار شد، همچون دیگر دفعات پر از خشم و حسادت گشت و تصمیم گرفت سمله را نابود سازد. برای همین با وخشی به او الهام نمود که مردی که با تو در ارتباط است یک دروغگو است و خدایگان زئوس نیست. اگر او راست میگوید پس از او بخواه تا در هیبت اصلی زئوس بر تو ظاهر شود.

پس سمله این خواهش را نزد زئوس مطرح ساخت اما زئوس اکیدا او را منع کرد. در نهایت در برابر التماس فراوان سمله زئوس با اکراه این خواهش را پذیرفت و هیبت اصلی خدایی خود را نزد شهبانو آشکار ساخت و سمله از لهیب این منظره سوخت و نابود شد!

◽️ @Torecilik

🔗 torecilik.ir
👁‍🗨 یکی از پایه های اصلی توصیفی در مجموعه فرهنگ اسطوره شناسی یک ملت، شرحی است که آنان برای تاریخ فانتزی خلقت انسان از ابتدا تا به زمان خود ارائه می دهند. این مشروح بخشی از مجموعه اساطیر مربوط به "خلقت" در رسته اسطوره شناسی هر تمدن است که با نام "کازمولوژی" آن را می شناسیم. اساطیر فرهنگ باستانی تمدن #یونان نیز از این قاعده مستثنی نیست!

یکی از جالبترین شرح ها بر دوره های افسانه ای تاریخ خلقت انسان توسط یونانیان ارائه شده. #هزیود شاعر مشهور یونان باستان توصیف کاملی بر تاریخ اساطیری خلقت انسان دارد.

طبق مکتوب هزیود دوره خلقت انسانها از ابتدا تا کنون به پنج دوره با ویژگیهای مجزا تقسیم میشود. او هر کدام از این دورانها را نامگذاری و کاملا توصیف نموده است.

دوران نخستین انسانها #عصر_طلا نامیده میشود. دوران عصر طلا هنگامه حکومت #تایتان ها به عنوان خدایان کائنات بود و هنوز "اولمپی"ها روی کار نیامده بودند. خالق بزرگ انسانهای این دوره نیز شخص خدایگان #کرونوس بود که به نوعی شاه و خدای خدایان عصر طلا محسوب میشد. در این دوره انسانها زندگانی ای سراسر آسایش و سعادت داشتند. جمعیت زیاد نبود و انسانها همچون خدایان میزیستند. فصل "بهار" دائمی بود و گیاهان و درختان همیشه پربار بودند و انسانها برای تهیه خوراک خود مجبور به کار کردن نبودند و از میوه های فراوان درختان تغذیه می کردند. مرگ انسانهای عصر طلا همانند یک خواب آرام بود و هیچ دردی بر متوفی تحمیل نمیشد. این انسانها پس از مرگ به شکل نژادی به نام #دمونوس در آسمانها جای میگرفتند. این واژه امروزه خاستگاهی برای لغت لاتین "Demon" است. دوران عصر طلایی انسانها با شورش #زئوس علیه کرونوس و پایان حکومت تایتانها به سر آمد.

دوره بعدی #عصر_نقره نام دارد. انسانهای عصر نقره اولین انسانهایی بودند که زئوس و باقی اولمپی ها را به عنوان خدایان خود پذیرفتند. در این دوره زئوس طول سال را به چهار فصل تقسیم نمود و طول روز و شب را معین کرد. انسانها در عصر نقره عمری بسیار طولانی داشتند اما مجبور بودند برای تهیه غذای خود کار کرده و گیاهان را پرورش دهند. جالب است بدانیم که دوره "کودکی" در انسانهای عصر نقره صد سال به طول می انجامید و هر انسان صد سال ابتدایی عمر طولانی خود را فقط به بازی و یادگیری میپرداخت و وظیفه ای به دوش نمیکشید. آنها در تربیت کودکان بسیار سختگیر بودند و این دوره صد ساله مهلت یادگیری بسیاری از علوم و مهارتها برای فرزندان انسان بود. این انسانها پس از مرگ به شکل "ارواح مقدس" در جهان مردگان جای میگرفتند. اما علیرغم تمام این اوصاف آنها نژادی بسیار مغرور و خودپسند بودند و کم کم از اطاعت و احترام به خدایان سر باز زدند و خود را برتر از خدایان معرفی کردند. پس خدایان نیز از آنان روی برگرداندند و آنها به تدریج در تاریکی و قحطی منقرض شدند.

عصر بعدی عصر_برنز است. شخص خدایگان #زئوس انسانهای این دوره را از چوب درخت زبان گنجشک آفرید. آنان انسانهای قوی و غول پیکر بودند و خویی وحشی و سلحشور داشتند. همچنین میانه ای با کشاورزی و پرورش گیاهان نداشتند و "نان" را نمیشناختند و خوراک خود را فقط از "گوشت" حیوانات تامین میکردند. انسانهای عصر برنز برای خود خانه ها و زره هایی از جنس برنز ساخته بودند. به همین علت هزیود آنها را به این نام خوانده است. این انسانها پس از مرگ به شکل "شیاطین" در جهان مردگان برانگیخته می شدند. آنها مسبب فساد و خونریزی بسیاری بر روی زمین شدند و مدام با یکدیگر در حال جنگ بودند. پس زئوس تصمیم گرفت که با سیلی ویرانگر آنها را تار و مار نماید. اینجا نقطه ایست که ما در اساطیر یونان شاهد اسطوره موازی و جهان شمول "سیل بزرگ" هستیم. میدانیم که تنها انسانهای نجات یافته از این سیل #دئوکالیون فرزند #پرومتئوس و همسرش #پیرا بودند که زئوس به کمک آنان دوباره زمین را پر از جمعیت نمود.

◽️ @Torecilik

🔗 torecilik.ir
👁‍🗨 شهبانو #هلن از اساطیر #یونان باستان را باید یکی از شاخصترین افراد سلطنتی و دارای خون خدایی در تمام اساطیر ملل و ادبیات کلاسیک دانست.

#هلن فرزند خدایگان #زئوس و شاهدخت #لدا بود. توصیف افسانه ای حاکی از این است که هلن در زمان خود زیباترین زن روی زمین بود و هیچ بانویی بدین شمایل و لطافت در انسانهای فانی وجود نداشت.

بدلیل همین زیبایی خدادادی او خواستگاران بسیاری از بلندترین طبقات اجتماعی داشت. تمامی شاهان و شاهزادگان جوان خواهان ازدواج با او بودند. بنابراین ناپدریش شاه #تینداروس شرط گذاشت که مبنای ازدواج اراده مطلق خود شاهدخت است و انتخاب او بی چون و چرا به رسمیت شناخته میشود. پس هلن زیبا از میان تمام خواستگاران #منلائوس پادشاه #اسپارت را برگزید.

شاهدیم که بعدها در معروفترین سکانس سرگذشت زندگانی هلن او چگونه با دسیسه خدابانوی عشق #آفرودیت به همسر خود خیانت کرد و همراه با شاهزاده #پاریس تروجان از مجلس جشن عروسی #پلئوس گریخت و به تروا رفت. این خیانت و فرار مبنای بزرگترین جنگ اساطیری تاریخ یونان باستان و سنگ بنای بزرگترین آثار ادبی حماسی یونانی یعنی #ایلیاد #هومر شد.

◽️ @Torecilik

🔗 torecilik.ir
👁‍🗨 در جریان روایت #تایتانوماکی (نبرد خدایان و تایتان ها) از متن اساطیر #یونان باستان میخوانیم که سه برادر خدای والا یعنی #زئوس، #پوسایدون و #هادس موفق شدند پدر خود تایتان #کرونوس، شاهنشاه خدایان عصر طلایی را شکست داده و نبرد را به نفع خود پیش برند. پس از آن با استعانت از #سیکلوپ ها و دیگر موجودات باستانی قصد تار و مار نمودن تمامی نسل فرزندان #گایا و #اورانوس را نمودند.

خدابانو #گایا، مادرخدای بزرگ زمین که تا آن لحظه حامی زئوس بود، چون نسل فرزندان خود را در خطر دید و خشم زئوس و برادرانش را افراطی یافت برای مقابله و تعادل نبرد، فرزند دهشتناک و مخرب خود یعنی هیولای کیهانی #تایفون را از قلمرو پدرش یعنی #تارتاروس آزاد نمود.

تایفون بی درنگ به تخریب هر آنچه که بر سر راه خود دید پرداخت و به زودی سه برادر قدرتمند در مقابل قدرت شیطانی بی حد و حصر او درمانده شدند. پس با گایا مذاکره نموده و درخواست صلح دادند و بدینسان تایتانهای تسلیم شده از نابودی رهایی یافتند.

البته در نسخه های متفاوتی از تایتانوماکی شاهد سرگذشتهای دیگری برای تایفون هستیم اما سرگذشت مذکور نظر #هزیود در #تئوگونی است.

◽️ @Torecilik

🔗 Torecilik.ir
👁‍🗨 بدون اغراق میتوان اعتراف نمود که خدابانو #آفرودیت از اساطیر تمدن #یونان باستان مشهورترین و بزرگترین دیتی مرتبط با "عشق" و "زیبایی" و "جنسیت" در تمام ادبیات و فرهنگ اساطیری دنیاست.

در مورد ولادت خدابانوی زیبای عشق، در روایت معتبرتر، #هزیود در #تئوگونی این چنین گفته که چون #اورانوس، پدرخدای بزرگ آسمان توسط فرزندش تایتان #کرونوس کشته شد، خونش از آسمان بر دریا ریخت و از کف حاصل از درآمیختن امواج با این خون #آفرودیت برخاست. بدین دلیل نام‌ او نیز اشاره به همین مسئله دارد و "برخاسته از کف" معنا می دهد. با در نظر گیری چنین اسلوبی، آفرودیت زمانی پای به هستی گذاشته که هنوز هیچ یک از اولمپیان اعم از #زئوس، #هرا، #دیمتر، #پوسایدون، #آتنا و... وجود نداشتند. پس او بدین تعبیر از تمام خدایان‌ اولمپ کهنسال تر و قدیمی تر است!

به عقیده #هومر در #ایلیاد اما، آفرودیت نیز همانند #آرس یا #آتنا از فرزندان #زئوس و دختر دردانه و محبوب اوست و مادرش تایتان مونثی به نام #دیونه است. از دیونه در #تئوگونی هیچ نام و نشانی نمی یابیم و گویا هومر صرفا چنین شخصیتی را به عنوان مادر آفرودیت تعریف نموده است.

◽️ @Torecilik

🔗 Torecilik.ir
👁‍🗨 همانطور که میدانیم سه برادر خدای اصلی و روسای پانتئون اساطیر #یونان یعنی #زئوس، #پوسایدون و #هادس پس از عصر #تایتان ها قلمرو کائنات را بین خود تقسیم نمودند و کنترل جهان را به دست گرفتند.

در راه نبرد با تایتان ها علی الخصوص شخص #کرونوس، پدرخدای زمان، سه سلاح اصلی در کمک به این سه برادر والاتبار نقش بسزایی داشتند. "رعد" زئوس، "چنگک سه شاخه" پوسایدون و "کلاه خود نامرئی" هادس. باید بدانیم که این گنجینه های قدرتمند و با ارزش توسط #سیکلوپس ها ساخته شدند.

شاید نگاه به نژاد #سیکلوپس به عنوان نژادی دون پایه که صنعتگران خدایان بوده اند و با مهارت خود باعث اعتلای آنان شده اند، مختص اساطیر #یونان نباشد.

در اساطیر #اسکاندیناوی نیز شاهدیم که گنجینه های ارزشمدی همچون "پتک" #تور، "گردنبند" #فریا، "چنگ" #براگی و "گراز زرین" #فریر توسط نژاد #دوورف ها ساخته شده اند.

◽️ @Torecilik

🔗 Torecilik.IR

🔗 instagram.com/torecilikir
👁‍🗨 "جوانی"از کنارم گذشت و من او را دنبال کردم، تا به پهنه ای دوردست رسیدیم.

در آن جا او ایستاد و به ابرهایی خیره شد که چون گله ای از گوسپندان سپید بر فراز افق پیش می خزیدند. آن گاه او به درختان خیره شد که شاخه های برهنه شان چنان به آسمان اشاره داشتند که گویی به درگاه آسمان نیاز می آوردند تا برگ هایشان را باز گرداند.

و من گفتم: "جوانی"! ما اکنون کجا هستیم؟

پاسخ داد: ما در سرزمین شگفت زدگی هستیم. بنگر!

و من گفتم: بیا برگردیم! این جایگاه دلتنگی آور مرا می ترساند و چشم انداز ابرها و درختان برهنه دلم را به اندوه می کشد.

آنگاه به گِرد خویش نگریستم و پیکری را دیدم که شکوهمندانه به سویمان می آمد.

پرسیدم: این زن کیست؟

جوانی پاسخ داد: او #ملپومن دختر #زئوس و خدابانوی تراژدی است.

فریاد بر آوردم: اوه "جوانی" شاد! در حالی که تو کنار من هستی تراژدی از من چه می خواهد؟!

و او پاسخ داد: او آمده تا زمین و اندوه هایش را به تو نشان دهد، زیرا کسی که به "اندوه" نگاهی نیفکنده باشد، هرگز "شادمانی" را نخواهد دید.

آن گاه روح بر چشم هایم دستی نهاد. دستش را که برداشت، دیدم "جوانی" رفته و من تنها هستم. ناله کردم: دختر #زئوس! جوانی کجاست؟

#ملپومن پاسخ نداد... اما مرا زیر بال هایش گرفت و بر فراز کوهی بلند برد.

از آن بالا، زمین و همه ی چیزهای را دیدم که چون برگ های یک کتاب گسترده بودند و روی آن ها رازهای گیتی نقش شده بود. چیزهای اندوه آوری دیدم. فرشتگان خوش بختی با اهریمنان تیره بختی می جنگیدند و میان آن ها "آدمی" ایستاده بود که برای هدفش، روز و شب تلاش می کرد ولی دمی از اندوه کشیده می شد و دمی از نومیدی‌. در حالی که با شاهد موفقیت و رستگاری فاصله ای نداشت.

دیدم بیزاری و مهر با دل آدمی بازی می کنند. مهر داشت گناه آدم را می پوشاند و او را با شراب سرسپردگی و ستایش از خود بی خود می کرد. در حالی که بیزاری او را بر می انگیخت و چشمانش را بر نگرش راستی می بست.

در دوردست ها دیدم که دشت های دل انگیز از اندوه آدمی می گریند. کشیشان را دیدم که چون روبهان نیرنگ باز، کف بر دهان داشتند و واعظان را دیدم که با ستایش به آسمان ها خیره شده بودند، در حالی که دل هایشان در گودال های آزمندی زیر خاک شده بود.

و "آدمی" را دیدم که برای رهایی سوی "دانایی" ناله سر می داد، اما دانایی ناله هایش را نمی شنید؛ زیرا که آدمی او را که در خیابان های شهر با وی سخن گفته بود، خوار کرده بود.

تهی دست بی چاره را دیدم که تخم می کاشت؛ و زورمند را که برداشت می کرد؛ و زور و قانون را که پاسداری می کردند.

دزدهای نادانی را دیدم که گنج های "دانش" را غارت می کردند. در حالی که نگهبانان روشنایی در خواب ژرفِ خمودگی خفته بودند.

و "آزادی" را دیدم که تنها گام می زد. به درها می کوبید و سر پناه می خواست. اما هیچ کس خواهان شنیدن خواهش هایش نبود!

این ها همه را که دیدم، با درد ناله بر آوردم: آه ای دختر #زئوس! ای والاگهر! آیا زمین به راستی این است؟ آدمی همین است؟!

با آوایی آرام و پر درد پاسخ داد: آنچه می بینی "راه روح" است. راهی که با سنگ های تیز و خارهای گزنده فرش شده. این تنها سایه ی آدمی است. اکنون شب است. اما درنگ کن! سپیده به زودی خواهد آمد!

آن گاه به آرامی دستش را روی چشمانم گذاشت و چون دوباره آن را برداشت، آه! جوانی داشت باز هم کنارم راه می رفت در حالی که پیشاپیشمان "امید" گام می زد و راه را نشان می داد...

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 "توره | اساطیر باستان" تقدیم میکند!

سروده زیبای "راه روح" از جمله شاهکارهای شاعر و ادیب بزرگ لبنانی "جبران خلیل جبران" است. او در این سروده خود را در سلوکی همراه با روح "جوانی" می پندارد و شادانه و آزاد در حال گذر از مسیر زندگیست. اما در میانه راه #ملپومن، دختر #زئوس و #میوز و خدابانوی موکل بر "اندوه" و "تراژدی" اساطیر #یونان او را با خود همراه می سازد تا حقایق تلخ جهان و سرگذشت دردناک "بشر" را برایش نمایان سازد.

پس او در سفر و مناظره ای کوتاه با ملپومن همراه می گردد... با هم این سروده زیبا را می خوانیم!

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 افسانه خلقت #اسکورپیو (عقرب) از اساطیر #یونان باستان حکایتی جالب توجه در پس زمینه خود دارد. داستان حکایت از عشق #اوریون شکارچی زیبا رو و با صلابت، فرزند نیمه خدای #پوسایدون به #آرتمیس، خدابانوی ماه و شکار دارد.

پر واضح است که در این مورد نیز وجود #آپولو، برادر دوقلوی آرتمیس، خدای خورشید و هنر، از غیرت بر سر پاکدامنی خواهر خود لبریز می شود و قصد جان اوریون میکند!

پس آپولو نزد #گایا مادرخدای بزرگ زمین میرود و درخواست خلقت موجودی کشنده میدهد که بتواند در لحظه بر قدرت از حد فزون اوریون فائق آید. گایا نیز از "خاک سرخ" (خاک رس) یک "عقرب" می آفریند و به آپولو هدیه می کند و شاهدیم که همین عقرب کوچک تنها موجودیست که با زهر کشنده خود توانست اوریون را از پای درآورد.

#زئوس خدای خدایان و قادر مطلق. پس از این #اسکورپیو و #اریون را به شکل "صورت فلکی" به آسمان عروج می دهد. جالب اینجاست که حتی در آسمان نیز اوریون از عقرب فراریست و با طلوع اسکورپیو اوریون از سمت دیگر آسمان غروب می نماید! عقرب یکی از زیباترین صور فلکی آسمان شمال و صورت فلکی مخصوص ماه آبان است.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 🍁🍂با عرض سلام و آرزوی روزهای شاد و آرام و پر از اساطیر برای همراهان همیشگی و عزیز کانال "توره | اساطیر باستان"! امیدواریم در این گیر و دار خزانی دنیا دلهایتان پر از گرمای افسانه ها باشد!🍂🍁

با توجه به بالا بودن سوالات در حیطه خاص برخی فانتزی های "شبه اسطوره" شکل گرفته در سالهای اخیر بر آن شدیم تا یک بار برای همیشه توضیح مختصر و شاملی بر این مسئله داشته باشیم.

در حالت کلی لفظ "اسطوره" یا "Myth" تعریفی شامل شرایط خاص دارد که دست کم در این مجال برای ما باید این شرایط رعایت شود تا بتوان یک عنصر را بعنوان تایتل "اسطوره ای" به رسمیت شناخت.

تمام "خدایان"، "دیتی ها"، "شیاطین"، "موجودات افسانه ای"، "نیمه خدایان" و "پهلوانان" که ما تا کنون آنان را برای شما معرفی کرده ایم و در موردشان سخن رفته است، همگی عناصری بوده اند که مردم بزرگترین تمدنها یا فرهنگ ها در اعتقاداتی دیرپا و شناخته شده آنان را توصیف و حفظ نموده اند. این عناصر گاها پشتوانه اعتقادی راسخی به اندازه هزاران سال داشته اند.

بارها از ما سوال شده است که چرا خدای جنگ تمدن هایی مانند #یونان و #اسکاندیناوی را خدایانی مانند #آرس یا #تیر معرفی کرده ایم حال آنکه خدای جنگ این تمدنها شخصیت "کراتوس" است و این شخصیت "کراتوس" تا کنون تمام خدایان را به قتل رسانده! و باور کنید دروغ نگفته ایم اگر اعتراف کنیم که حتی مواردی از نظرات مخاطبانمان وجود داشته که کار کانال ما را "عبث" و اتلاف وقت دانسته اند چرا که در مورد خدایانی سخن گفته ایم که همگی توسط "کراتوس" کشته شده اند و حالا فقط یک خدای حقیقی وجود دارد و آن "کراتوس" است!

ما هیچ... ما نگاه...!!😅

دوستان! در ابتدا باید بگوییم که برای ما و تمام اسطوره شناسان جهان جالب است که چطور یک رسانه مانند یک بازی کامپیوتری اینگونه توانسته در ذهن گروه بزرگی جوانان و نوجوانان و مردم دنیا رسوخ کند و اطلاعات را به آنها دیکته نماید. البته با توجه به در نظر گرفتن "قدرت" رسانه های جهانی و سیاستهای پشتیبان آنها این موضوع چندان نیز عجیب به نظر نمی رسد! بگذریم...

جایگاه ما در این عرصه باید مقام "هوشمندی" و "استقلال ذهنیتی" باشد. ابتدائا باید یاد بگیریم که "اسطوره" و "فانتزی" متفاوت هستند و هر چند فانتزی ها طرفداران بیشتری نیز داشته باشند، باز هم این موضوع یک عنصر فانتزی را به یک "اسطوره" بدل نمی کند. کما اینکه فانتزی هایی همانند شخصیت "کراتوس" اگر جذابیت ذاتی از خود داشتند هیچ گاه عرصه های جذابی همانند اساطیر شناخته شده و معروفی مانند تمدن #یونان یا #اسکاندیناوی را به عنوان "زمین بازی" خود انتخاب نمی کردند! کراتوس کراتوس است چون توانسته در نبردهای ساختگی بر خدایان قدرتمندی که شما آنها را میشناخته اید همچون #آرس، #زئوس، و... فائق بیاید. تصور کنید اگر این خدایان نیز ساختگی بودند هیچ گاه کراتوس به چنین جایگاهی نمی رسید.

شاید این گزاره برای هواخواهان دو آتشه بازی های کامپیوتری بالاخص گیمرهای تایتل "خدای جنگ" ثقیل باشد. اما باید بدانیم هیچ خدایی با نام "کراتوس" وجود ندارد! حتی هیچ پهلوان و قهرمان تاریخی نیز با این عنوان در اساطیر یا تاریخ واقعی یونانی وجود ندارد و اگر وجود دارد چنین شجره نامه یا افسانه هایی به هیچ عنوان بر آن وارد نیست. خدایان یونانی هیچ گاه در اساطیر نمرده اند. بزرگترین پهلوانان ملی اساطیری واقعی و باستانی #یونان همچون #هرکول شاید توانسته اند فقط یک بار و آن هم در یک "خوان" باور نکردنی با خدای جنگ #آرس، گلاویز شوند که خود هرکول از این جنگ هر چند با پیروزی موقتی اما با آسیبهای جبران ناپذیر باز می گردد! هیچ گاه کسی نتوانسته است خشم #آتنا یا #پوسایدون یا #هادس را برانگیزد و جان سالم به در ببرد؛ چه برسد به اینکه کسی بتواند با آنان جنگیده و به قتل برساندشان!

با این اوصاف شاهدیم که دنیای فانتزی به هیچ عنوان، عرصه کم اهمیت و بی مقداری نیست. چنین فانتزی سطح پایینی را با دنیای فانتزی بزرگ خالق مشهوری همچون "تالکین" مقایسه بفرمایید که به تنهایی یک دنیای جداگانه و یک مذهب و دین منحصر بفرد و یک تاریخ اسطوره ای نوین در سطح اساطیر باستانی در آثار بزرگ خود همچون "ارباب حلقه ها" و "سیلماریلیون" خلق می نماید. پس همواره اینگونه نیست که فانتزی بی مقدار باشد و اسطوره والاتبار! اما به قول عامیانه "فانتزی داریم تا فانتزی"!

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 همانند بسیاری از پانتئونهای آسمانی خدایان در اساطیر ملل، در اساطیر #اسکاندیناوی نیز تبار اصلی خدایان با یک "تریاد" از همراهی سه "برادر خدا" آغاز میشود.

#اودین، #ویلی و #وه فرزندان #بور و #بستلا با قیام بر ضد #ییمیر به سلطه نسل #یوتون بر کائنات پایان دادند. این حکایت توازی جالب توجهی با قیام #زئوس، #پوسایدون و #هادس بر ضد پدرشان #کرونوس و پایان عصر تایتان ها دارد. اما بر خلاف حکایت یونانی در مورد سه برادر اسکاندیناویایی، فقط #اودین بود که پس از دوره ابتدایی خلقت مورد توجه و تقدس قرار گرفت.

می دانیم که سه برادر مزبور پس از کشتن ییمیر از بدن او به چه کیفیتی دنیا را خلق نمودند. همچنین از دیگر شاهکارهای خلقت آنان آفریدن اولین زن و مرد انسان یعنی #آسکر و #امبلا از تنه درختان نارون و زبان گنجشک بود.

در این حکایت می خوانیم که پس از خلقت اولین زوج انسان، اودین به آنها "روح" و قدرت زندگی را عطا نمود، ویلی به انسانها قدرت تفکر و حس لامسه داد و در نهایت وه به این زوج صورت (چهره)، قدرت تکلم، شنوایی و بینایی را هدیه کرد.

◽️ @ Torecilik
👁‍🗨 یکی از بخشهای عمده ادبیات رومنس کلاسیک باقی مانده از اساطیر غنی تمدن #یونان باستان روایات مربوط به معشوقه های پنهانی و اغلب "زمینی" #زئوس خدای خدایان است. این قبیل داستانها اغلب در دو نقطه عطف مشترکند. ابتدائا اینکه زئوس این زنان زمینی (که بدون استثنا همگی از خاندانهای اصیل و سلطنتی بودند) را به زور تصاحب می نمود! یا دست کم در متن داستان بسیار نادر است که ببینیم این عشق از سوی این زنان آغاز شده باشد! نکته دیگر این است که در تمام موارد این معاشقه ها با حسادت و سنگ افکنی همسر اول و رسمی زئوس یعنی خدابانو #هرا شهبانوی خدایان مواجه میشد. این دو نکته همواره خود برای ساختن و آب و تاب دادن به روایت کفایت می نمودند!

یکی از مشهورترین معشوقه های زئوس #آیو است. شخصیت آیو نه فقط برای اینکه از همسران و معشوقه های زئوس است بلکه بدلیل اینکه او مادر جد بسیاری از بزرگترین پهلوانان یونانی محسوب می شود، مورد توجه است. از شجره وی و زئوس یا شوهر زمینی اش #تلاگون، پهلوانان نامداری همچون #کادموس، #هرکول، #پرسئوس و #مینوس سربرآورده اند.

آیو طبق تصدیق بسیاری از منابع باستانی خود زنی از نسل خدایان است. پدرش #ایناکوس فرزند تایتانهای بزرگ #تتیس و #اکئانوس است و مادرش #ملیا خود از نسل خواهران #نرئید، پریان زیبای دریاست. با این حساب حتی شایسته است که او را "تایتان زاده" لقب نهیم. او همچنین شاهدخت سرزمین "آرگیا" محسوب می گردد.

روایت اصلی عشق زئوس و آیو سرآغاز دراماتیکی ندارد! تنها میدانیم که زئوس عاشق اوست و او چاره ای جز تن دادن به این عشق شوم از طرف خدای خدایان ندارد. اما زئوس مانند تمام موارد دیگر از فرجام این عشق و با خبر شدن هرا بیمناک است. پس از همان ابتدا آیو را تبدیل به ماده گاوی سپیدرنگ و زیبا میکند تا از چشم هرا دور بماند. اما هرا از سوی ملازمان خود از وجود چنین ماده گاوی و ارتباطش با زئوس خبردار میگردد. پس با مکر و فریب زنانه از زئوس میخواهد که این گاو را به عنوان هدیه به او ببخشد. زئوس نیز علیرغم میل خود برای اینکه از اعتراف به خطایش می ترسید گاو را به هرا تقدیم نمود و هرا که به مقصود خود رسیده بود، #آرگوس هیولای صد چشم و وحشتناک را به نگهبانی از آیو گمارد.

در ادامه شاهدیم که زئوس برای نجات آیو دست به کار میشود و خداوندگار #هرمس را رهسپار میسازد تا با هیولا آرگوس رو در رو گردد. پس هرمس به وسیله نواختن پن فلوت خود و تعریف نمودن صد داستان هر صد چشم آرگوس را دانه دانه در خواب نمود و اینگونه هیولا کاملا بیهوش و نا آگاه گردید و زئوس توانست آیو را آزاد سازد.

آیو که همچنان در هیبت ماده گاو بود گریخت اما هرا که از این موضوع خشمگین بود یک "خرمگس" را مامور تعقیب او نمود و مقرر کرد که این خرمگس هیچ گاه گاو را راحت نگذارد و آیو تا پایان عمر مجبور باشد بدود و در هر نقطه از روی زمین از حرکت باز نایستد! در این اثنی شاهدخت از طریق دریای سیاه و تنگه "بوسفر" (به معنای مسیر عبور گاوها!) خود را به رشته کوه "قفقاز" رساند‌. جایی که تایتان #پرومتئوس به بند کشیده شده و در حال تعذیب توسط سرنوشت شومش بود. در دیداری که آیو با پرومتئوس داشت او شاهدخت را آگاه ساخت که مجددا به فرم انسانی خود بازخواهد گشت‌ و برای این کار او بایستی خود را به رود #نیل در #مصر برساند (قرابت بار معنایی خدابانو یا شاهدختی با هیبت ماده گاو و اساطیر مصر که خدابانوانی همچون #ایسیس و #هاتور با شمایل مشابه در آن وجود دارند در این مورد جالب توجه است!)

آیو سپس به سوی مصر رهسپار شد و همانطور که پرومتئوس پیش بینی نموده بود به محض تماس بدنش با آب نیل به شکل فرم انسانی خود بازگشت و زئوس برای نجات وی رهسپار شد. روایت میگوید که او در ساحل رود به وصال زئوس رسید و از او دو فرزند به نامهای #اپافوس (پسر) و #کروئسا (دختر) باردار گردید. همین دو فرزند سر آغاز شجره دو رسته از بزرگترین خاندانهای پهلوانان یونانی هستند که به آنان خاندانهای "آرگایو" (Argive) گفته می شود. همچنین در ادامه آیو با پادشاه مصری #تلاگون ازدواج نموده و از او نیز صاحب فرزندان بسیاری گشت.

روح آیو پس از مرگ تبدیل به یک #سایکوپامپ بزرگ و مشهور گشت. او که نجات یافته توسط هرمس بود پس از مرگ نیز مجددا در کنار او قرار یافت و تبدیل به یکی از مهربانترین و لطیفترین راهنمایان دنیای مردگان شد. اما برخی منابع معتقدند که آیو شخصیتی خدازاده و فناناپذیر بود و در هیبت جاودانگی خود چنین وظیفه ای را پذیرفت. همچنین در روایات مربوط به پهلوانان بزرگ، علی الخصوص #پرومتئوس شاهد بازگشت آیو به زمین به شکل روحانی و یاری رسانی به پهلوانان نسل خودش هستیم.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 بی شک تمام علاقه مندان به اساطیر #یونان باستان نام #آیو را شنیده اند و او را می شناسند.

شاهدخت #آیو از شناخته شده ترین معشوقه های ممنوعه #زئوس خدای خدایان بوده است. سرنوشت آیو و فرجام عشق او و زئوس از جالب توجه ترین روایات ادبیات کلاسیک یونانی است.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 افسانه خورده شدن فرزندان توسط والدین، مسئله حیرت انگیزی است که در بسیاری از نقاط اساطیر ملل شاهد آن هستیم. گویا که چنین موضوعی برخاسته از نقطه ای از تاریخ اندیشه انسان است.

شخصیت #کرونوس از اساطیر #یونان، سرور #تایتان ها و خدای خدایان عصر طلایی، مشهورترین شخصیت در این مورد است. می دانیم که او تک تک فرزندان خود را از ترس شورش بر ضد خود بلعید و تنها #زئوس از این مخمصه نجات یافت.

در اساطیر #آریایی و دیانت #زرتشتی از متون #بندهشن می خوانیم که چون #مشی و #مشیانه، اولین انسانها توسط #دروج دیو فریب خوردند، خلقت #هورمزد دادار را تکذیب نموده و به کفرگویی پرداختند. پس اهورا آنان را نفرین نمود و مقرر شد از آن به بعد آنها خود غذای خود را تهیه کنند و از رسیدن برکت خالص اهورایی محروم بمانند.

از آن زمان مشی و مشیانه از فرط گرسنگی پانزده نسل از فرزندان خود را خوردند و چنین گناه فجیعی زیر زبان آنان مزه کرد! پس اهورا برای جلوگیری از فاجعه گوشت انسان را تلخ نمود و به مشی و مشیانه رحم آورد و آنان را آموخت تا گندم بپرورانند و از تخمه ها و میوه ها ارتزاق کنند و دیگر گوشت نخورند.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 افسانه سرگذشت شخصیت #گانیمد در اساطیر #یونان باستان حقیقتا منتقل کننده مفاهیم بسیاری از منظر اجتماعی و اعتقادی است.

گانیمد جوانی از طبقه متوسط جامعه از اهالی #تروا بود. در اغلب تعاریف او خانواده متمول یا خدازاده ای نداشت اما با این حال او چهره ای چنان زیبا داشت که #هومر در #ایلیاد او را با عبارت "دوست داشتنی ترین فرد از نژاد فناپذیران" معرفی نموده است!

همین چهره زیبا #زئوس هوس باز را مانند بسیاری از موارد مشابه به طمع انداخت و خدای خدایان بدون توجه به جنسیت مذکر گانیمد، عقاب بهشتی خود #آکویلوس را برای ربودن او از روی زمین و آوردنش به بهشت فرستاد‌. طبق حکایت عقاب گانیمد را که در صحرای #فریژیا در حال چوپانی بود ربود و به #اولمپ برد تا به عنوان "شراب دار" و در عین حال دست آویز شاهد بازی زئوس ایفای نقش کند!

یونانیان برای شخصیت گانیمد که تقریبا تنها فناپذیر ساکن اولمپ بوده احترام بسیاری قائل بودند. بسیاری از اسطوره شناسان حکایت گانیمد (پسر چوپان جوان بسیار زیبارو) را ممال و برگرفته ای از اعتقاد به اسطوره بسیار باستانی و #سانسکریت (هندو اروپایی) لرد #کریشنا در هند می دانند.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 در متن اساطیر #یونان باستان غالبا روایات جذابی پیرامون زندگی هر یک از پهلوانان بزدگ شکل گرفته است. می دانیم که این پهلوانان عمدتا از نیمه خدایان هستند بنابراین دست کم پدر یا مادری زمینی دارند اما بی شک هر انسان زمینی نیز لایق همبستری با خدایان برای زادن پهلوانان نیمه خدا نبوده و این والد انسانی اغلب از خاندانهای مهم سلطنتی بوده است. شاید یک شاهزاده و یا حتی یک شاه یا ملکه که به عشق و وصال ممنوعه یک خدای والای اولمپی می رسید و میوه این وصال یک پهلوان بزرگ بود! بزرگترین پهلوانان و نام آوارانی همچون #هرکول، #هلن تروا و شاه #مینوس اینگونه پای به عرصه هستی گذاشته اند!

یکی از مشهورترین روایات از این نوع در مورد شاهزاده بانو #دانائه فرزند شاه #آکریسیوس از #آردیا پایتخت شاهنشین #لاتیوم است.

روایات آورده اند که شاه آکریسیوس از حیث چهره و وجنات مردی بی مو و کوتاه قد بود و از این منظر همواره مورد عتاب و تمسخر حکومتهای همسایه قرار میگرفت. چرا که در مورد او شایعه شده بود که از لحاظ جنسی عقیم و خواجه است و هیچگاه فرزندی از او زاده نخواهد شد. شاه رنجور از این مسئله به #اوراکل خود پناه آورد و از او پیشگویی خواست که آیا هیچگاه صاحب وارثی برای تاج و تخت خود خواهد شد یا خیر. پس اوراکل اینگونه پاسخ گفت که او هیچ گاه صاحب پسری نخواهد شد. اما دختری از او و همسرش زاده خواهد شد که از آن دختر پسری والاتبار به دنیا خواهد آمد. همچنین این پسر روزی او را به قتل خواهد رساند و بر تخت حکومت آردیا خواهد نشست!

شاه از این پیشگویی بیش از پیش اندوهناک گشت و از فرط تاثر دچار جنون شد. از طرفی همانطور که اوراکل پیشگویی نموده بود همان سال شهبانو #یوریدیس باردار شد و شاهزاده خانم #دانائه متولد گشت. دانائه با عزت و احترام و همچون یک فرزند از خاندان سلطنتی تربیت و بزرگ شد اما چون به سن بلوغ و باروری رسید، شاه از ترس به حقیقت پیوستن پیشگویی زندانی با دیوارهای برنزی برای او ساخت و آن زندان را منزلگاه دانائه قرار داد تا هیچ گاه دست مردی به او نرسد و باردار نشود.

روزی #زئوس خدای خدایان و شاه اولمپ همچون بارانی از جنس "طلا" بر برج زندان مقر دانائه فرود آمد و این باران طلایی بر تمام بدن شاهزاده روان گشت و از طریق دخول این آب طلایی به رحم دانائه جوان، وی باردار شد. شاهزاده خانم از ترس عقوبت این موضوع را با کسی در میان نگذاشت اما دیری نپایید که او وضع حمل نمود و حضور #پرسئوس پهلوان، فرزند نیمه خدای زئوس و دانائه شاه را مطلع ساخت.

آکریسیوس که بیش از حد از این دسیسه خدایان خشمگین بود و از طرفی از خشم آنان بیمناک بود به ناچار دختر و نوه اش را درون جعبه ای چوبی نهاد و دستور داد تا جعبه را در دریا رها سازند. به درخواست زئوس و به فرمان #پوسایدون شاه خدای دریا، امواج بر دانائه و نوزادش رام گشتند و جعبه را تا رسیدن به ساحل جزیره #سریفوس محافظت نمودند.

پس از نجات جان دانائه و پرسئوس توسط شاه #دیکتیس از سریفوس، او که از تبار شاهزاده خانم و فرزندش مطلع بود آنان را در کاخ خود بار داد و از پرسئوس همچون فرزندان خود مراقبت کرد تا او جوانی رعنا و نیرومند شد. از طرفی شاه دیکتیس از ابتدا به دانائه عشق می ورزید اما هر بار که پیشنهاد ازدواج با او را مطرح می کرد با مخالفت مادر و پسر مواجه میشد. تا اینکه شاه به پرسئوس اینگونه گفت که: "من تو و مادرت را همچون خانواده خود پرورانده ام و حال او باید به همسری من درآید و این حق من است. با این حال اگر تو می خواهی که من از این تصمیم بازگردم باید سر #گرگون #مدوسا را برای من بیاوری!"

در ادامه داستان شاهدیم که طی یک روایت مفصل جداگانه پرسئوس با حمایت خدایان و با استفاده از سپر پالاس #آتنا، صندل های بالدار #هرمس و کلاه خود نامرئی کننده #هادس شاه خدای مردگان، در مصاف با عفریته دهشتناک مدوسا پیروز میشود و سر او را قطع می نماید. از طرفی او با این سر قطع شده که قابلیت سنگ کردن هر جانداری را هنوز در خود داشت به جنگ هیولای عظیم دریایی یعنی #ستوس رفت و شاهزاده خانم #آندرومدا فرزند ملکه #کاسیوپ را از مرگ حتمی نجات داده و با وی ازدواج نمود و سپس به سریفوس بازگشت.

پس از این وقایع پرسئوس توسط پیشگوی #آپولو مطلع شد که خواست خدایان این است که او در مسابقات ورزشی پهلوانی سالانه در سرزمین لاریسا شرکت نماید. پس او به لاریسا عزیمت نمود. جایی که پدربزرگش شاه آکریسیوس به عنوان ناظر رقابت و نبرد حضور داشت. روایات گفته اند که در حین یک مسابقه پرسئوس سهوا شاه را با نیزه یا دیسکی که پرتاب نموده بود مورد اصابت قرار داد و شاه از این ضربه وارده به سرش جان سپرد و پیش گویی قدیمی اوراکل اینگونه به حقیقت پیوست!

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 شایسته است اگر #آپولو را در یک کلام "خدای جوانی" در اساطیر #یونان باستان بدانیم! چرا که او صاحب هر چیزیست که در منظر فرهنگ یونانی برای یک "جوان" برازنده است.

او زیبا روی و چشمگیر است! قدی بلند و بدنی ورزیده دارد. بر همه نوع ورزش چیره است اما از طرفی صاحب فصاحت و خدای فن بیان است. او زیبا سخن می گوید و صاحب نور است. اوست که در بدو نوزادی از قدرت خدایی به دفاع از مادرش #لتو پرداخت و افعی غول پیکر یعنی #پیتون سهمگین را از پای درآورد.

آپولو صاحب سلامتی و درمان است. او دانای رازها و آشکارای گذشته و حال و آینده است. اما آنچه که در چشم یونانیان او را از همه چیز عزیزتر میدارد توکل او بر "موسیقی" است!

آپولوی نورانی اولین وجودی بود که "چنگ" و "تار" را خلق نمود. او نوای موسیقی را آفرید و موسیقی به گوش خدایان زیبا و دلنشین آمد. پس #زئوس قصری برای او در #اولمپ مشرف بر تخت خود بر فراز ابرهای پاک بنا نهاد تا نوای موسیقی چنگ آپولو همواره به گوشش برسد و آسمان اولمپ را از تاریکی پاک کند. آنگاه زئوس او را #فوبوس (درخشان) نام نهاد.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 در تمامی عرصه اساطیر #یونان، از شهبانو #هلن فرزند نیمه خدای #زئوس و #لدا به عنوان زیباترین زن در روی زمین یاد شده بود. در چنین شرایطی همه اندیشه ها اینگونه انتظار داشتند که فررند هلن به ارث برنده زیبایی خدادادی مادر باشد و اینگونه نیز شد!

شاهدخت #هرمیون، تنها دختر #هلن و شاه #منلائوس است که هنگامی مادرش توسط شاهزاده #پاریس ربوده شده و به #تروا برده شد، فقط نه سال داشت. او پس از مرگ پدر در جنگ #تروا به ازدواج #نئوپتولموس پسر #آشیل درآمد و بر سلطنت اسپارت تاجگذاری نمود. اما پس از کشته شدن نئوپتولم به خاطر هتک حرمت به آپولو توسط خدایان، او به آرزویش رسید و به فرمان شاه #آگاممنون به عقد عشق دیرینه اش یعنی پسرعمویش شاهزاده #اروستس درآمد و تا پایان عمر به عنوان تنها زنی که بر تخت حکمرانی #اسپارت نشسته است حکومت نمود.

◽️ @Torecilik
Ещё