توره | اساطیر باستان

#نریوسنگ
Канал
Логотип телеграм канала توره | اساطیر باستان
@TorecilikПродвигать
4,67 тыс.
подписчиков
2,11 тыс.
фото
56
видео
429
ссылок
🔶TOREJILIK 🔷First mythology channel in telegram ▫️Nordic ▫️Persian ▫️Turkic ▫️Egypt ▫️Greek ▫️Aztek ▫️Indian ▫️Celtic 🎬 Myth movie 🎶 Myth music 📆Start: 6/shah/96 - 28/sep/2017 💬 تبلیغات، انتقاد پیشنهاد: @Tore_info1 🌐 Website: www.Torecilik.ir
👁‍🗨 یکی از مشهورترین صوری که وجودان مینوی روشن در اساطیر #آریایی و دیانت #زرتشتی در آن ظهور می یابند، صورت یک "جوان پانزده ساله زیباروی" است. بسیاری از #امشاسپندان والا و ایزدان مقتدر زرتشتی تناسخی بدین شکل نیز داشته اند. علاوه بر اینکه از چنین آواتاری میتوان نتیجه گرفت که به اعتقاد زرتشتیان پانزده سالگی برای مردان سن آغاز بلاغت و مردانگی است، شاید بتوان اعتقاد به شکل جوان زیباروی را در ریشه های #سانسکریت هندو اروپایی جست. جایی که دیتی هایی چون لرد #کریشنا و #آپولو نیز چنین نمودی می یابند.

برای آریاییان اما اصلی ترین ایزد زیبای جوان بی شک ایزد #نریوسنگ (نرسه و نرسی نیز نامیده اند) است. در دیدگاه جانبی خوب است که به شباهت ریشه ای نام نریوسنگ با #نارسیسیس یونانی نیز توجه داشته باشیم.

نریوسنگ آن ایزد زیبایی است که #اهورا_مزدا دادار آفرید و در پس #اهریمن پلید قرار داد تا بانوان جوان دل در گرو نور او بندند و به جای آلاشتن به گناه #جهی دیو پتیاره، مردی همچون او را از #مینو طلب کنند. این میتوانست نمودی پاک و روشن برای میل درونی به عشق و علاقه به زیبایی ظاهری باشد.

◽️ @Torecilik

🔗 torecilik.ir
👁‍🗨 یکی از مشهورترین تناسخ های بسیاری از #ایزدان و #امشاسپندان در متون دیانت #زرتشتی و اساطیر #آریایی به شکل "جوان زیباروی پانزده ساله" معرفی شده است! این شکل، ظاهری است که ایزدان بزرگی همچون #بهرام و #نریوسنگ در آن ظهور می یابند.

برای آریاییان پانزده سالگی برای یک مرد جوان، اوج بلوغ و قدرت و نشاط جوانی و سنی برای آغاز تکلیف دینی است. در این سن هر جوان زرتشتی باید به نماز ایستاده و برای اولین بار در حضور آتش تطهیر شود. در این عقیده پانزده سالگی کمال ویژگی های ظاهری و باطنی جوانی است و پسر پانزده ساله می تواند وارث حکومت یا ثروت و مکنت پدر شود.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 بی شک برای ایرانیان و اقوام #آریایی ساکن فلات عمدتا خشک و کویری ایران، "باران" همیشه یک عنصر زندگی بخش و نتیجتا مقدس بوده است. ستایش باران و نسبت دادن رب النوعی والاتبار بدان از عصر کافرکیشی سانسکریت به یادگار مانده بوده است و به همین منوال وارد دیانت باستانی #زرتشتی شده است.

#تیشتر یا #تیر (که در #اوستا "تیشترایا" نامیده شده) از دوران پیش از زرتشتیت نزد ایرانیان خدای بزرگ و محترم "باران" بوده است. تقدس تیر تا حدی بوده که مردم سرزمین وجود درخشنده ترین ستاره شب یعنی "شعرای یمانی" (شباهنگ) را به او نسبت داده اند و به نوعی این ستاره پرفروغ پرسونیفیکیشنی از تیشتر بوده که با ستایش آن می شد به ریزش باران حصول یافت.

پس از فراگیری زرتشتیت وجود تیشتر در جایگاه یک "ایزد" پذیرفته شد و متونی از اصیل ترین کتابت مقدس زرتشتی نیز تحت عنوان "تیر یشت" در وصف این ایزد موجود است. در تیر یشت در وصف ایزد تیشتر از کرده چهارم می خوانیم:

"تشتر، ستاره ی رایومند فرهمند را میستاییم که شتابان به سوی دریای "فراخکرت" بتازد. چون آن تیر در هوا پران که آرش تیرانداز بهترین تیرانداز ایرانی از کوه "اَیریوخشتوث" به سوی کوه "خوانونـَت" بیانداخت"

یا از کرده ی نهم:

" ستاره ی تشتر را، تشتر ستاره ی رایومند فرهمند را میستاییم. با هوم آمیخته به شیر با بَرسَم، با زبان خرد و "منثرَه"، با اندیشه و گفتار و کردار نیک، با زور و با سخن رسا. ینگهه هاتـَم"

اما عمده ترین روایت مربوط به تیشتر در عرصه خلقت را در همین تیر یشت و علاوه بر آن #بندهشن می یابیم که جز با اندکی جزئیات بیشتر در بندهشن، تقریبا یکسان نقل شده اند. این روایت مربوط به وجهه ای از نبرد همیشگی نیکی و بدی از لشکر #هورمزد و #اهریمن است که به باران و خشکسالی مربوط می شود. در این نبرد تن به تن و طولانی تیر در مقابل #اپوش دیو، دیو دهشتناک خشکسالی قرار می گیرد.

در خط روایی داستان ما با سه شکل تناسخ از ایزد تیشتر مواجهیم. شکل اول "جوان برسای پانزده ساله" که تناسخی معروف و محبوب در باور ایرانیان است و علاوه بر تیشتر چنین تناسخی را در ایزدان دیگری همچون #بهرام و #نریوسنگ می یابیم. بی شک این مسئله در تفکر ایرانی بیانگر این است که مردم پانزده سالگی را اوج قدرت جوانی و شروع کمال و نقطه عطف زندگی هر مرد می دانسته اند.

تناسخ بعدی به هیبت "گاو نر زورمند" است که باز هم تناسخی آشناست و سومین و اصلی ترین شکل که برای این روایت شکل منحصر بفرد است، هیکل اسب سپید زرین یال و زرین گوش است که اپوش دیو در این مرحله به شکل اسب آتش نفس تیزدندان و گری و سیاه به مقابله با او بر می آید.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 یکی از شناخته شده ترین #دیو های باستانی اساطیر #آریایی و دیانت #زرتشتی، #اژی_دهاک است. روایات بسیاری از این شخصیت در خط داستانی اساطیر آیین #مزد_یسنا موجود است که حتی به #شاهنامه #فردوسی نیز ورود کرده است.

نام #اژی_دهاکه در زبان اوستایی را میتوان با تقسیم به دو بخش معنا نمود. زیرواژه ی #دهاک به معنای "نابودگر" یا به شکل دیگری "سمی" و "مرگبار" و بخش #ازی نیز نوعی از افعی های بسیار غول پیکر معنا می دهند.

در تواصیف اوستا اژی دهاک اژدهایی سه سر و زهرآگین است و از دیوهای کشنده ایست که شورش او از نشانه های شروع آخر الزمان است. او را دقیقا با عبارت "آن که سه سر و سه پوزه و شش چشم دارد" وصف نموده اند. همچنین سه مصاف اصلی او #آتر، #جم و #ثریتونه (فریدون) معرفی شده اند. البته جای فریدون در دوران #سوشیانت و نبرد نهایی توسط #گرشاسب پر خواهد شد.

در #آبان_یشت میخوانیم که او همانند بسیاری دیگر از دیوان برای موفقیت در نیت پلید خود به ایزدبانو اردویسور #آناهید بر سر کوه #بوری قربانیهایی پیشکش میکند و از او میخواهد که او را یاری دهد تا بتواند هر هفت کشور قلمرو ایران را نابود کند. اما آناهیتا او را یاری نمیکند. در این روایت اژی دهاک شخصیتی ظهور نموده از سرزمین #بابل و مردم #تازی معرفی شده است. (که این موضوع را که چنین شخصیتی به نوعی حقیقی بوده باشد محتمل تر میسازد).

پس از این میبینیم که #فریدون قربانی عظیم خود را پیش کش درگاه آناهید میکند و از او میخواهد که وی را بر اژی دهاک پیروزی دهد. از زبان وی در کرده هشتم آبان یشت چنین میخوانیم...

"ای اردویسور اناهیتا! ای نیک! ای تواناترین!
مرا این کامیابی ارزانی دار که من بر اژی دهاک سه پوزه ی سه کله ی شش چشم، آن دارنده ی هزار چالاکی، آن دیو بسیار آرزومند دروج، آن دُروَند آسیب رسان جهان و آن زورمندترین دروجی که اهریمن برای تباه کردن جهان اشه، به پتیارگی در جهان استومند بیافرید، پیروز شوم."

پس با استعانت آناهید فریدون بر اژی دهاک پیروزی می یابد اما به دستور مستقیم #هورمزد از کشتن او منع میشود. چرا که اگر خونش بر خاک ریخته شود چرک و ریمنی پدید می آید و زمین سپنتا از مور و ملخ و مار پر خواهد شد. بنابراین دیو را در غاری در #دماوند کوه به بند می کشد تا موعد آزادی اش برسد و این بار پایان کارش به دست #گرشاسب رقم بخورد. گر چه در آن زمان ایزدان #میترا و #آتر در این نبرد همراه گرشاسب خواهند بود، اما همچنان #بندهشن توضیح می دهد که چگونه یک سوم مردم و ستوران جنبنده بر زمین توسط وی نابود خواهند شد.

در دوران متاخر تر در #شاهنامه با تغییراتی اجمالی اژی دهاک برای اولین بار شکل انسانی به خود می گیرد و همان شاه ظالمی است که پدر خود #مرداس عادل را می کشد و به حکومت #جمشید هجوم می برد. اما باز هم توسط #فریدون از تخت به زیر کشیده می شود. او انسانی است که با #اهریمن به معامله در می آید و به جای بوسه های اهریمن بر سر شانه هایش دو مار می رویند و میخوانیم که چگونه در طول سالهای حکومتش، مغز سر جوانان #آریایی غذای ماران ضحاک است. هر چند شکل معرب نام این پادشاه #ضحاک بیان شده، اما به هیچ عنوان نباید آن را به معنای عربی "خندان" در نظر گرفت و بهتر است حتی در شکل تغییر یافته نیز "زهاک" نوشته شود.

باید بدانیم که توضیحات کامل شورش آخرالزمانی ضحاک فقط از بندهشن قابل برداشت است که ترجمه قسمتی از آن را از استاد #مهرداد_بهار میخوانیم...

"در هزاره #هوشیدرماه مردم در پزشکی چنان ماهر باشند و دارو و درمان چنان به کار آورند و برند که جز به مرگ دادستانی (مرگ مقدّر) نمیرند، اگر چه به شمشیر و کارد بزنند و کشند. پس بی‌ دینی، از روی کین برخیزد و به بالای آن دماوند کوه به سوی #بیوراسب (نام اژی دهاک در بندهشن و به معنای دارنده هزاران اسب) رود و گوید: اکنون نه هزار سال است، فریدون زنده نیست، چرا تو این بند نگسلی و برنخیزی که این جهان پر از مردم است. اژدها از بیم فریدون نخست آن بند را نگسلد تا آن که آن بد کار آن بند را و چوب را از بن بگسلد. پس زور دهاک افزوده شود، بند را بگسلد، به تازش ایستد، همان‌جا آن بد کار را ببلعد و گناه را کردن را در جهان رواج دهد و بی‌شمار گناه گران کند. یک سوم از مردم و گاو و گوسپند و آفریدگان دیگر اهورامزدا را ببلعد و آب و آتش و گیاه را تباه کند.

پس آب و آتش و گیاه پیش هورمزد به گله ایستند و بنالند که فریدون را باز زنده کن تا اژدها را بکشد، چه اگر تو این نکنی ما در جهان نتوانیم بود. آتش گوید روشنی ندهم، و آب گوید که روان نشوم، و پس من دادار هورمزد به #سروش و #نریوسنگ گویم که: تن گرشاسب سام را بجنبانند تا برخیزد. پس سروش و ایزد نریوسنگ به سوی گرشاسپ روند، سه بار بانگ کنند، بار چهارم سام با پیروزگری برخیزد، به نبرد اژدها رود و او سخن گرشاسب نشنود، و گرشاسب گرز پیروزگر بر سرش بکوبد و او را بکشد."

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 شاید بتوان #نریوسنگ یا #نرسی اساطیر #آریایی و #زرتشتی را با #جبرئیل دین اسلام منطبق دانست.

#نرسی ایزد زیباروی مینو و پیام آور #اهورا_مزدا است. طبق #بندهشن او پسر هورمزد است.

▫️ @Torecilik