گفتگو با تو نوازشِ گوش و گلوست. رقص زیبای زبان و کلمات نزدیک شو نزدیک تر از نزدیکان با بوسه واژه ها را مُعطل کن لب های تو دلچسب ترین حالتِ احوال پرسی ست دلم آغوش می خواهد جمع خودمانی دست هامان را...!!
بپرسی که چرخه بی گرداننده بگردد؟ گوید چه می گویی، دیوانه ای؟
بپرسی که آنکه ما را ساخت و هست و نیست می کند او قوی تر است و غالب تر است یا ما؟ بگوید هر آینه آن کس اگر قوی تر نبودی کی توانستی ما را هست و نیست کردن؟ هر آینه غالب او باشد.
مردی آن است که این غالب را ببیند و آن هست کننده را ببیند و هست کردن او را ببیند چشم باز کند بی تقلید و بی حجاب خالق را ببیند، اللّه را ببیند.