بتهوون می گفت : موسیقی سرزمینی است که روح من در آن حرکت میکند، در آنجا همهچیز گلهای زیبا میدهد و هیچ علف هرزهای در آن نمیروید اما کمتر هستند اشخاصی که بفهمند در هر قطعه از موسیقی چه شوری نهفته است.
مولانا برای موسیقی تقدس خاصی قائل بود. میگوید :این عِلْمِ موسِقی بَرِ من چون شهادت است چون مومِنَم شهادت و ایمانَم آرزوست
پَس حکیمان گفتهاند این لَحْنها از دَوارِ چَرخْ بِگْرفتیم ما بانگِ گَردشهایِ چَرخ است این که خَلْق میسَرایَنْدش به طَنْبور و به حَلْق
مولانا می گوید این نغماتی که با انواع سازها مینوازند ، یادآور نغمههای بهشتی است. یعنی در مرتبه عالم قدس، شور و غوغایی از نغمات آسمانی برپاست. که ما در روی زمین ،نمونه کوچکی از آن را با ساز ،نزد خود ایجاد می کنیم .
ما همه اجزای آدم بودهایم در بهشت آن لحنها بشنودهایم
در این تصویر زیبا به غرق شدن قایق ماهیگیری و بازتاب نور خورشید در لبه افق، بیرون پریدن ماهی از آب در دقیقه دو دقیقه و بیست و چهار ثانیه، خود را می سپاریم .
بعضی اوقات باید درنگ کنی و لحظه ها را بنوشی. گویی زمان برای تو طولانی می شود ،معنا می یابد .بعد در می یابی چقدر وسعت تماشا بزرگ است .
بعضی وقت ها باید برای مدتی حتی کوتاه زنجیرهای عادات کهنهات را به دور بریزی، کنار پنجره بنشینی و در روشنایی ساحت زندگی به لحظه ها بپیوندی و خارج از این زمان ،به آن زمان بی انتها متصل شوی .
نیاز نیست عارف بزرگی باشی در همین نزدیکی ها ،یکقدمی تو ، پر از چنین دریافت هایی است .
"کازانتزاکیس" نویسنده ای است که از شک به رویه دیگری از زندگی می رسد ، من هم با شک در داشته های فکری به عرفان رو کردم و اگر این مسیر را نپیموده بودم شاید گوهر عرفان را نمی شناختم و در ظرفی به نام مذهب ،فرقه ها و... ریخته می شدم و متعصبانه ،فراتر از آن را نمی دیدم. خوشحالم که فلسفه ،اندوخته های موروثی ام را با خاک یکسان کرد . مولانا بارها می گفت بناهای کج فکری یک عمر را ویران کن و دوباره بساز ،من هم با مثنوی و بعد با عرفان عاشقانه خراسان ،دوباره خشت خشت روی هم گذاشتم .
هر بنای کهنه که آبادان کنند نه که اول کهنه را ویران کنند مثنوی
هرچند باورم این است که دیوارم بسیار کوتاه است اما آن را از هزار عمارت ناقص دینی و جزمی بهتر می دانم کازانتزاکیس هم شک را به جان می خرد تا دوباره متولد شود مطالعه کتاب "زوربای یونانی" نوشته او ،انسان را با رویه دیگری از بودن آشنا می کند .