گفتمان آب، توسعه و محیط زیست؛ صابر معصومی

#توسعه
Канал
Логотип телеграм канала گفتمان آب، توسعه و محیط زیست؛ صابر معصومی
@Iranian_DiscoursesПродвигать
153
подписчика
68
фото
9
видео
187
ссылок
یادداشتهای یک توسعه چی: کارشناس ارشد امنیت آب، توسعه بین الملل و محیط زیست و دانش آموز روابط بین الملل دانشگاه تافتز آمریکا هستم. اکنون بعنوان مشاور ارشد تغییر اقلیم انجمن پناهندگان دانمارک در افغانستان حضور دارم.
توسعه نیافته/غیرمدرن

🖌 من از آن نوع تعریف تک بعدی #توسعه و توسعه‌نیافته‌گی که مبتنی بر دیدگاه غالب #نئولیبرالیستی باشد، فاصله‌ای قابل توجه دارم.

📚 بسیار پیش آمده است که از دوستان خواهش کرده‌ام در گفتار خود، کم‌مدرنی یا نامدرنی را به اشتباه به جای توسعه‌نیافته‌گی نیاورند. این ناشی گری در تفکیک، البته در فضای #روشنفکری #ایران به یک غلط مصطلح بدل شده است. چه بسا کتابها و متونی که توسط روشنفکران ایرانی در مذمت و ریشه یابی توسعه نیافته گی ایرانیان نگاشته شده (و صد البته راه به جایی نبرده و مرهم دردی نبوده اند) و چه بسا تاسف خوردنها و غصه خوردنها و شکایتها که هرروزه در اقوال و افواه عوام و خواص در این باره می شنویم.

توسعه یافته گی جوامع در شبکه پیچیده ای از معیارهای اخلاقی، ارتباطی، انسانی، اقتصادی، حکمرانی، سیاسی و آینده نگری تعریف می شود. بعید می دانم بعد از ماتریکس #تنوع_زیستی ، ماتریکسی پیچیده تر از جامعه توسعه یافته بتوان تعریف کرد. #مدرنیته (به معنایی که با درآمیختن زیستِ جوامع با #تکنولوژی باشد) مفهومی جدید است، حال آنکه توسعه یافته گی جوامع را در همه ادوار پیشتر نیز می توان بررسی کرد.

📷 اما فکر می‌کنم که دو تصویرِ این پست را بشود بعنوان نمادِ توسعه‌نیافته‌گی معرفی کرد. نمادی که می‌توان به اعتبارش از ابتدای پیدایش #دین تا روز آخر حیات بشر بر کره خاکی، استناد کرد:

🔹 دو روز پیش جلسه همفکری با جوامع #تالاب بونگ-پرِک-لاپوو را در معبدی در همسایه گی #مدرسه_روستایی برگزار کردیم. پس از جلسه، سری به #مدرسه زدم. در کنار درخشش معبدِ اکثرا بلااستفاده، #کودکان_روستایی در چند کلاس محقر و با امکاناتی ناچیز مشغول آموختن بودند. برای ساخت چنین معبدی، مردم محلی [عموما فقیر] چیزی بین سیصد تا پانصد هزار دلار مشارکت می کنند.

برایم سوال است که جلال و جبروت معبدی در روستایی دور افتاده، چه به متنِ مردم اینجا می افزاید، آن زمان که کودکان باید در چنین شرایطی تحصیل کنند؟

آیا جز جامعه ای توسعه‌نیافته، معابدِ کم-مصرف خود را چنین گران ارج می‌نهد و به انسانیتِ خود چنان کم-قدر می نگرد؟

https://instagram.com/p/Bxak_zKgcvC/
برای علاقمندان و ایثارگران فقرزدایی. برای سبزهای ایران:

خبر وحشتناک است: اگر #چین (و تنها چین) بخواهد که کیفیت و شرایط زیستی ای همچون #اروپا برای شهروندان خود ایجاد کند، دست کم چهار #کره_زمین برای آن لازم است. تا منابعشان را برای تخیلی بنام رفاه و توسعه، دودِ هوا کند.

⬅️ در میان اقیانوس خون و عرق و اشک که جهان امروز در آن غرق است تا آینده خود را بداند و پلی به پهنای مو به بقای بشر آنهم با ولع #توسعه توسعه توسعه به آن بزند (مثال حضرت موش در سوراخ نمی رفتند، جارو به دمشان بسته بودند).
⬅️ در میان معرکه آتشبار تلاش روزانه و ساعتی شما برای زنده مانی در جزیره ثبات و آسایش و امنیت!
⬅️ در میدان نبرد خونین #سرمایه_داری و #مارکسیسم #نئولیبرالیسم و #سوسیالیزم و #دین و #توده و #پرولتاریا و طبقات و اقوام.
⬅️ در میان رنجِ لذت بار جمهورِ ایران در غوطه بودن در مرداب سیاسی گری و سیاسی بازی و سیاست.
⬅️ در میان رخوت و بی خبری و بی اعتنایی و استبعادِ جمهورِ ایران از کشتی سرنوشت بشری که به هامون بلا گرفتار شده:

شما کجا ایستاده اید؟
ایران را به کدام سو رهنمون می شوید؟
مانیفستتان چیست؟
سیستم سیاسی و اقتصادی مدنظر شما برای حیات کریمه جهانی بشری چیست؟
حرف حسابتان چیست؟
چه باید کرد؟
که گفته است، راه حیات از توسعه می گذرد؟
که گفته است ما آمده ایم برای چنین تفسیری از چنان توسعه ای؟
که گفته باید فقرزدایی کرد؟ چه کسی؟ چگونه؟ کجا؟ کِی؟
#فقر بد است یا خوب؟
ارتباط و تقابل #انقلاب_ایران با جریان دهشتناک جهانی توسعه چیست؟
حد مقبول (ظرفیت) جهانی، منطقه ای، ملی، محلی و شخصی شما برای تخریب، بی عدالتی، فاصله طبقاتی، توسعه چیست؟
عمل متقابل شما برای مبارزه بر چه مبنایی استوار است؟ برچه مواردی مستقر است؟
حدِ تعهد و مسئولیت شما تا کجاست؟ آیا تصور می کنید، با ترویج صرف دوچرخه سواری، مصرف کردن چهار کیسه پلاستیک کمتر، خوردن چند تکه گوشت کمتر، مسئولیت از شما رفع شده؟
چرا در مسائل توسعه و حفاظت از منابع، مبنای تفکر و عمل شما، بزرگترین و سازمان یافته ترین دروغگویان، راه گم کرده گان و سردرگم ها (#بانک_جهانی ، #سازمان_ملل ، سازمانهای عریض و طویل بین المللی و ...) است؟ چرا لحظه ای به ناکارآمدی، دروغ، پریشانی و ناهمخوانی آنها شک نمی کنید؟ چرا هرچه آنها می گویند تکرار می کنید؟
آیا فکر نمی کنید باید به جریان جهانیِ بشریِ حفاظت از بشر پیوست تا از شر سیستم حاضر سیاسی-کاپیتالیستی در سراسر جهان رها شویم تا گونه بشر بر زمین باقی بماند؟
⁉️ سوال هزاران است...

https://instagram.com/p/Bu_fO4QAmx6/
خارج از دستور2: گنج انسانی و #توسعه .

1️⃣ یک کلام به شما بگویم که تمام تحلیلهایی که عامل انسان را از مساله چرایی توسعه و #قدرت جوامع کنار گذارده‌اند یا کم‌رنگ‌اش می‌بینند (و مثلا #آب ، موقعیت جغرافیایی، #تاریخ و #فرهنگ ، میزان منابع، #دین ، #اقلیم و ... را عامل محوری دانسته اند) پشیزی اعتبار ندارند. در این موارد، دست کم یک نمونه برای نقض آن تحلیلها در دنیا هست. اما کیست که به "گنج انسانی" معترف نباشد؟
مثال این ادعا را در زندگی هر روزه‌ می‌بینیم: قدرت، و متعاقبا توسعه، آنجایی کلید می خورد که یک خانواده، یک گروه، یک جامعه، هوای همدیگر را داشته باشند. از توان هم بهره ببرند، همدیگر را پوشش دهند و یکدیگر را تا اوج امکان محترم بشمارند. ساده‌تر از این، در الفبای توسعه نداریم. همه قدرتها (فارغ از بزرگی و کوچکی‌شان) با تمام اختلاف در ویژگی‌هاشان، در این یک مورد متفقا مشترک‌اند.

2️⃣ امروز در راه بازگشت از ماموریت به #پنوم_پنه مشاهده‌گر کودکانی بودم که در کنار جاده‌های داغان این کشور، هرروز خاک به خورد جسمشان می‌دهند و فردا قرار است مبتلا به انواع بیماری، هم خودشان و هم جامعه شان را فلج کنند. حال آنکه #حکومت این امکان را داشت که پایه‌های سلامت را برای تمام شهروندان این کشور کوچک فراهم کند. اما چه می‌شود کرد که حکومت #کامبوج ، حرمتی برای مردم‌اش قائل نیست. چه می‌شود کرد که کامبوج، میراث‌دار جنایت #خمرهای_سرخ (به رهبری پُل پوت) است: این یعنی خودشان، نیمی از جمعیت خودشان را به مسلخ فرستادند. چرخه معیوب ادامه می یابد.

زخمهای #ایران آیا التیام می‌یابند؟

3️⃣ در میان همه عُسرتی که به آن مبتلا هستیم، می‌شنویم آنکه مسئول جان شهروندان کشور بوده، داغ تازه می‌کند که ما برای فریبی، هزاران انسان، هزاران گنج این کشور را به مسلخ فرستادیم (کشتارهای داخل پیشکش). همچنین حال خود را به یاد بیاورید زمانی که از آن یکی مسئول سرمایه‌های کشور پرسیدند که آقا، سرمایه‌های این مملکت هر روز دارند مهاجرت می‌کنند، و او لبخندزنان فرمود: خب بروند، انسان مختار است هرجا که خواست زندگی کند. سوال این است که بین فرستادن هزاران جوان این کشور به مسلخ عراق، و فرستادن اجباری میلیونها جوان تازه نفس به دامان #غرب چه تفاوت است؟ آیا این نیست که تخم‌مرغ دزد، شتر دزد شده؟ آیا این، ضحاکیّت نیست؟ آیا آنانی که امروز سکان این کشور را دردست دارند، همان فرماندهانی نیستند که با وجود ایجاد معبر در کنار میدان مین، انسان را قربانی کردند تا روی مین بخوابد؟ آیا تصور توسعه و قدرتمندی، با وجود این آدمها، فکاهی‌ای بیشتر است؟

4️⃣ امروز در طول سفرم، خیالبافی هم می‌کردم: تصور روزی را داشتم که عالی‌رتبه‌ترین مقام ایرانی (در حکومت انسانی‌اش!) برنامه‌ای برای بازدید از #کانادا ترتیب داده، آنجا با فوج فوج ایرانی ملاقات می‌کند. بعد از چند کلمه صحبت، می‌آید در جلوی سِن، تا کمر جلوی مردمش خم می‌شود و با صدایی که بغض نمی‌گذارد واضح شنیده شود، می‌گوید که: "خواهش می‌کنم که برگردید. می‌دانم شما از غربت خسته شدید. غربت بس است دیگر. #وطن برای بازگشت شما بی‌قرار است. برگردید تا بسازیمش". آه چه حسرتی...

یقینا از جانب همه‌شان نمی توانم صحبت کنم اما دست‌کم آن مهاجرانی که من می‌شناسم، یک چشمشان خون است و دیگری اشک: نه دل ماندن دارند و نه پای بازگشت. می‌خواهند بیایند و با همین فلاکتی که گرفتارش هستیم، گوشه‌ی کاری را بگیرند و کمک کنند و کِیف کنند که برای خاک خودشان، مردم خودشان کار می‌کنند. اما به دامان که بازگردند؟ آن‌ور، دست‌کم جانشان محترم است. از مسلخ خبری نیست.

4️⃣ در این میان، عزیزی که از دست‌اندرکاران همین شرایط است و از قِبَل آن، بقول خود مال و منالی به‌هم زده و فرزندانش را برای فرار از همین کرب‌و‌بلای خودساخته، به خارج فرستاده، و در خصوصی هم که باهاش گپ بزنی تا خودِ خدا را انکار می‌کند، در کانالشان فرموده‌اند که با ارگان مسئول این مساله، مهربانتر باشیم که مبادا ضعیف شوند! ایشان یا تابه‌حال تازیانه نخورده‌اند، یا نمی‌داند عدد 1000 یعنی چه.

5️⃣ امروز میلیونها ایرانی به مسلخ بیگانه رفته‌اند! نمی‌دانم این عملیات کربلای چند است، اما یقینم این است که تا طاغوت هست، راه توسعه، راه اصلاح بسته می‌ماند.
خارج ازدستور:

1️⃣ روزآخر که برای دستبوسی و وداع پیش استادم مارک زیتون رفتم، ازم پرسید: دستاوردت از فرصت حضور در #انگلیس چه بود. طبعا انتظار داشت که چالشی‌ترین شاگردش [به درستی] از آموخته‌هایش درمورد #امنیت_آب و #توسعه_بین‌الملل بگوید. چه، نه #دانشگاه_آزاد و نه #آموزشکده_محیط_زیست حقیقتا چیزی به من نیاموزاندند. اتلاف وقتی بودند برای گرفتن مدرکی. اما نتیجه ترکیب تجربه تحصیل و معاشرت و کارگری در انگلیس با روحیه انتقادی‌ام، پاسخی غیرمنتظره بود: "اینجا، درمرکز ثقل کاپیتالیسم، عمیق‌تر و بیشتر درک کردم که #کاپیتالیسم یعنی چه".

2️⃣ امروز از ایوان خانه نظاره‌گر #پنوم-پن بودم و تجربه‌های مشابه خودم و دیگر ایرانیان بازدیدکننده از اینجارا مرور می‌کردم: صد رحمت به ایران. باید خاک #ایران را –نه برای #وطن بودنش- بلکه در مقایسه‌اش با اینطور کشورها چندباره بوسید. [به الهام از الف.بامداد] کاش می‌شد که این خلق بی‌شمار را برشانه‌های خود می‌نشاندم که نه صرفا #اروپا و #آمریکا ، که این نیمه "نابابِ میل" تر جهان را هم تجربه می‌کردند. آنوقت شاید ایران طور دیگری می‌بود: کمتر شِکوه کم‌اثر می‌شنیدیم و شادتر و کاراتر بودیم.

3️⃣ ادعا شده بود که نظام ایران قرار است تپه‌ای باشدکه ما را [انسان را] از سیل سهمگین کاپیتالیسم استعمارگر دور نگاه دارد. [آنچه کاپیتالیسم بعنوان تنها #دین رسمی و عملی عالم دارد می‌سازد، دلفریب و هیجان‌آور، اما آن صورت دیگرش عسرتی غیرقابل برگشت است]. امروز اما ما شده‌ایم غرقه‌ی دریاهای محنتِ خودساخته.

4️⃣ گاهی فکر می‌کنم [و بسیارند مثل من] که جایی پیدا کنم که زندگی باشد اما بردگی کاپیتالیسم نباشد. گاهی فکر می‌کنم که این حصن حصین در ایران ساخته شده. همه چیزرا هم که نادیده بگیریم، ما برای این آرمان، جانهای عزیزترینانمان را نثار کرده‌ایم. یعنی ما [درظاهر] به همین خاطر است که به جهانیان پشت کرده‌ایم و نفرینشان می‌کنیم. اما بیشتر که به حقیقت رجوع می‌کنم، آه از نهادم برمی‌آید: ظاهرا رویای #ارض_موعود را مادرش در نطفه سر‌به‌نیست کرده. #انسان مانده است، آواره و بی‌سرزمین. یعنی قرار بود عالم، دو قطبی‌ای باشد که یک طرفش ما باشیم و یک طرفش آنها. امروز هم جهان دو قطبی است. در یک طرف انسان، و در طرف دیگر ما و آنها باهم.

5️⃣ من، انسان، در دوراهی عسرت تاریخی گیر کرده‌ام. دو راهی که هردو به گودال ویل ختم می‌شوند: یا برده #طاغوت شو، یا بنام رهایی از طاغوت، قربانی طاغوت دیگر باش. تنها تفاوت اینکه: یکیشان نام وطن را بر پیشانی‌اش خالکوبی کرده. این تمام حکایت #توسعه ایران است.
غذای فکر: ☘️ ای سبزهای #ایران !

شما به عنوان سبزهای پیشروترین و پرجنبش ترین کشور منطقه، آیا...

🖋 تکلیفتان با خودتان، #توسعه ، #محیط_زیست ، جریانهای جهانی، #آینده ، #دین ، #فقر ، #ثروت و #عدالت مشخص است؟

🔸 در دیدتان نسبت به محیط زیست (و کلا هستی)، کیهانی و کل گرا هستید یا جزءگرا و #تکنوکرات ؟

🖋 #شرق را می خواهید یا #غرب را؟

🔸 فکر می کنید چیزی به نام #توسعه_پایدار در واقعیت امکان پذیر است؟

🖋 منبع الهام و تفکر و ذهنیتتان، غرب است (از کانال آموخته های فنی دانشگاهیتان) یا شرق (از کانال دریافت شهودیتان از سنت و فرهنگ)؟

🔸 آیا به نظرتان عملا می شود ترکیبی حقیقی و کارگر از این دو ساخت؟

🖋 چقدر، چگونه، با چه ابزاری، در مقابل چه، به نفع چه مبارزه می کنید؟ آیا اصولا فکر می کنید باید مبارزه کرد؟

🔸 چه زمانی و کجا و تحت چه شرایطی ممکن است بگویید که: آها، این همان بود که ما می خواستیم؟ تحت چه شرایطی مایوس شده و دست خواهید کشید؟

🖋 به جریان جهانی، چقدر، از چه زاویه ای، با چه مانیفستی، اعتماد می کنید/نمی کنید؟

🔸 پیرو هستید یا جریان ساز؟

🖋 آیا فکر می کنید آنچه که امروز هستید، آنچه که امروز دارید، برای مبارزه، برای قد علم کردن، کافی است؟

🔸 در پس ذهن خود، آیا فکر می کنید که باید نقش بچه خوب (همکارِ سازنده) را در جامعه بازی کنید یا نقش بچه بد ( #آنارش منتقد طغیانگر)؟

🖋 شکی نیست که #حکومت_ایران تکلیفش در هیچ موردی با خودش و دنیا مشخص نیست. اگر شما تکلیفتان با خودتان مشخص نباشد، چگونه می توانید جایگاه و موضوع خود را در قبال این حکومت بی تکلیف مشخص کنید؟ چگونه می توانید راهبر و جریان ساز باشید؟

🔸 چقدر به این فکر می کنید که راه نجات بشریت چیست؟

🖋 راه نجات بشریت چیست؟

🔸به نظرتان بنیادی ترین مسائلی که بایستی حکومت ایران آنها را انجام دهد، تا شما راضی باشید چیستند؟سوال، سوال، سوال ....


سبز بودن، پاسخ نیست. سبز بودن یعنی سوال.

#سبز_یعنی_سوال
#اکولوژی_سیاسی
سوال: تصور کنید که شما (فردی عادی یا متخصص پزشکی) با دوستی در مورد غذاها و نوشیدنیهای لذیذ گفتگو می‌کنید. آیا به ذهنتان خطور می‌کند که چنین توصیه ای به او بکنید؟ "تا می‌توانی و هرزمان که امکانش بود بخور و بنوش. هرچه شیرین‌تر و چرب‌تر، بهتر. نگران سلامت و چاقی هم نباش. می‌توانی هر سال یکبار با عمل جراحی چربی‌های اضافه را خارج کنی. یا قرصهایی مصرف کنی که بلافاصله غذای خورده شده را دفع کنند تا جذب بدنت نشوند. یا اصلا یک لوله در بدن‌ات تعبیه کن که بعد از چشیدن طعم غذا و قبل از آغاز هضم، آن را از معده ات خارج کند". به احتمالا بالا، پاسخ شما به این سوال من منفی است. بلکه محتمل است که شما چنین گفتگویی داشته باشید: "در خوردن غذا خوددار باش. به اندازه نیاز بدن‌ات مصرف کن. هر غذایی را صرفا به دلیل خوشمزه گی‌اش نخور. فکری رها، و تحرک کافی داشته باش تا #سالم بمانی".

☘️در حقیقت شما در مورد مساله تغذیه و سلامتی، به جای تجویز راه‌حلهای پیچیده تکنیکی (من درآوردی)، بصورت ناخودآگاه به #طبیعت کارکرد بدن و نقش قدرت اراده و تصمیم انسان تاکید می‌کنید.

سوال دوم من این است که چگونه #سبزها از این قانون ساده، به سادگی منحرف می‌شوند؟

🌱 به اعمال و رفتار و دعوتهای خود نگاه کنید. چقدر از آنها مرکب از این پایه فکری هستند که می‌شود مشکلات مبتلابه بشریت و طبیعت را با روشهای تکنیکی حل کرد؟ چگونه است که فکاهی‌های غیرخنده‌آوری چون #گیاهخواری برای #حفظ_طبیعت ، روشهای سازه‌ای برای حفظ و انتقال و افزایش بهره‌وری!! #آب ، #باروری_ابرها ، بازمعرفی گونه‌های منقرض شده (بدون انجام هیچ کاری روی #حفاظت از #زیستگاه و زنجیره غذایی)، ساده‌سازی مسائل #زیست_محیطی به فرمول دو-دو-چهار، همکاری با مافیای کاپیتالیستی بخش خصوصی برای حفاظت، اینترنتی کردن امور به مثابه نجات طبیعت، #اکوتوریسم ، #کشت_ارگانیک ، #توسعه_پایدار ، اثربخش بودن سازمانهای بین‌المللی حفاظت و ... به مانیفست گروه بزرگی از سبزها تبدیل شده اند؟

🔸 این روزها هرچه بیشتر با سبزهای #ایران مراوده پیدا می‌کنم، بیشتر متوجه می‌شوم که اصولا زمان و همت زیادی برای درک و تحلیل مسائل جهانی صرف نکرده‌اند. بیشتر مصرف کننده و پیرو هستند تا منتقد و تولید کننده.

🔺چند وقت پیش فرصت گفتگویی آنلاین ولی کوتاه با عزیزی داشتم که هماهنگی #کمپین #ساعت_زمین در ایران را به عهده داشت. دوست محترم حتی از ریشه و سابقه این کمپین جهانی اطلاع نداشت و صرفا به این ظن که صندوق جهانی #حیات_وحش ( WWF# ) آن را راه انداخته پس خوب و مفید است، به این جرگه پیوسته بودند.
🔺با دوستانی دیگر در چالش و گفتگوی دائم هستم تا راضیشان کنم که مفهومی بنام #توسعه_پایدار، بزرگترین، گول زننده‌ترین و مخرب‌ترین فکاهی است که در تاریخ معاصر بشریت گفته شده. در بین استدلالهای متفاوتشان این برایم جالب بود که: چون یک زمانی چند نفر در #سازمان_ملل نشسته‌اند و این مفهوم را معرفی کرده‌اند و سازمان ملل هم بر آن صحه گذاشته، پس درست است و وحی منزل است. انگار تقسیم بندی کاری شده است که عده ای به جای عده ای فکر کنند و عده ای هم این تولیدات فکری را صرفا مصرف کنند.

مخلص کلام این که سبزهای ایران بایستی پوست اندازی کرده، خود را به سلاح نگاه تند و تیز انتقادی به جریانهای جهانی مجهز کنند. شکی در این نیست که جریان قاهر #کاپیتالیسم #استعماری جهانی (که از غربیّت انسانی برخواسته و در آن تمثیل کرده) جهان را با چالشهای محیط زیستی امروزی گرفتار کرده است. در حقیقت سبز امروزی در کنار تلاش صادقانه عملی اش برای حفظ #محیط_زیست پیرامون خود (محلی عمل کردن) بایستی بخشی از انرژی اش را صرف تفکر برای پاسخ به سوالات بزرگ بشریت (جهانی دیدن) کند.
این قابل درک (اما غیرقابل قبول) است که بخشی از سبزهای ایران گمان کنند که به دلیل رفتارهای عجیب و غریب و غیرمنطقی #حکومت_ایران (که ادعای علمداری مبارزه با کاپیتالیسم را دارد)، حق با جریان جهانی است و باید به سراغ راه حلهای آنان رفت. این سبزها همانند آنانی عمل می کنند که به دلیل سیاستهای نادرست حکومت ایران، در مقابل مساله #فلسطین موضع مخالف می‌گیرند. به این نکته بایستی دقت کرد که سبزها نبایستی استنتاج‌ها و مبانی تفکری و رفتاری خود را بر پایه ماهیت نابالغ #حکومت تنظیم کنند. در حقیقت ارباب حکومت ایران، از آغاز توانسته بودند درد بشریت را به خوبی لمس و درک کنند اما به دلیل این که این حس و لمس در فرآیندی درست، تبدیل به تفکر و تحلیل منطقی نشده است، به قطع یقین در ارائه پاسخ و راه حل مناسب برای این درد ناتوان بوده‌اند. این درسی است که سبزهای ایرانی بایستی از حکومت ایران بگیرند.
مطالبه امروز ما، مساله فلسفی #توسعه نیست.

🇨🇳 کسانی که سالهای اخیر در #انگلیس (و‌احتمالا دیگر کشورهای اروپایی) تحصیل کرده اند، تجربه تقریبا مشترکی از #چین دارند:

🔸بیشتر #دانشگاه‌ ها در این کشور مملو از چینی است. [به استعاره طنزآلود] دانشگاههای #اروپا بخشی از سرزمین چین شده‌اند که معدودی خارجی چشم آبی و تیره‌پوست در آنها تحصیل می کنند!
🔸رشته های تحصیلی مورد علاقه آنها هم جالب است: چینی ها اکثریت قاطع مدارس #اقتصاد ، #بازرگانی ، #مدیریت خصوصی و ‌رشته‌های مشابه (هرچیزی که به #پول مرتبط باشد) را به خود اختصاص داده‌اند.
اما آنها را به‌ندرت در رشته های کمتر-درآمدزا یا فکر/تحلیل‌طلب می‌توانی ببینی.

🔹در عوض همسایگان ژاپنی و کره‌ای آنها رفتار و‌ انتخابهای دیگرگونه دارند.

📖 بطور مثال در مدرسه ما (مدرسه #توسعه_بین‌الملل دانشگاه #ایست_آنگلیا ) بیست درصد دانشجویان را ژاپنی‌ها و کره‌ای‌ها تشکیل می‌دادند، حال آنکه تنها یک نفر چینی رشته‌ای مربوط به توسعه بین‌الملل می خواند.

🖌 می خواهم چنان مشاهده‌ای را به فضای #ایران منتقل کنم:

به نظر شما روح و رویکرد مجموعه سبزهای ایران چیست و‌ به کدام سو است؟

آیا سبزها به دنبال تحلیل، تدوین و کنکاش مبانی فلسفی و ‌پارادایمی توسعه در ایران و منطقه هستند؟ یا بیشتر انرژی‌شان صرف عکس‌العملهای مقطعی به مسائل عدیده توسعه و‌ #حکمرانی می‌شود؟

آیا #زیست امروز یک #سبز ایرانی، زیست #پطروس فداکار است یا متفکری عملگرا؟

آیا میزان توجه و‌اهمیت ما به نمودهای ظاهری/عملگرایانه سبز بودن (همانند تبلیغ #دوچرخه‌سواری ، زباله‌جمع‌کنی، کار مشارکتی و ترویج، حفاظت گونه‌ها و ...) با میزان توجه و‌اهمیت ما به “فکر کردن”، “متفکر بودن”، تحلیل کردن، #فلسفه و #پارادایم ارائه کردن، کشف جهان امروز توسعه، ارتباط دادن محیط زیست با #حکومت ، #سیاست و حکمرانی و ... همخوان است؟

نقش، رفتار، تاثیرگذاری و اثرپذیری راهبران/چهره‌های محیط‌زیستی/سبز کشور در این فضای فکری و رفتاری چگونه است؟

آیا صرفِ داشتن رویکردی ظاهری/عملگرایانه، مسئولیت را از ما و نسل ما مرتفع می کند؟
🌱هفته پیش با همکارانم در یکی از #تالاب های جنوب‌شرق #کامبوج بودیم. برنامه توانمندسازی گروه محلی #گردشگری را دنبال می‌کنیم.

🔹در ماشین که نشسته‌ایم، همکار کامبوجی‌ام سوال می‌کند: “در #ایران چه خبر است؟ چه اتفاقی دارد برای بچه‌های #محیط_زیست می‌افتد؟”

🔸از پرسش او جا می‌خورم و منقلب می‌شوم [اینجا به تبع جهان سومی بودن و دور بودن از ما، از ایران تنها نامی شنیده یا نشنیده‌اند]. سعی می‌کنم توضیح و توجیهی ارائه کنم اما به نظر، هرچه می‌گویم کار بدتر می‌شود.

🖌حقیقت پاسخ به سوال او، این سوال است که از خودم می‌پرسم: اگر در کشور من قرار است با محیط زیستی‌ها چنان برخورد شود، من، در کشوری با سیستم حکمرانی‌ای ناکارآمدتر از ایران، چه می‌کنم؟ به زبان عام، #حکومت من چه گلی بر سر من زده است که من آن را بعنوان الگویی، به اینجایی‌ها ارائه کنم؟

📖هر حکومتی که در ایران بر سر کار باشد موظف است اولویت #سیاست_خارجی خود را بر مبنای #توسعه ، همکاری و سازندگی قرار دهد. غیر از #آمریکا که در صحنه جهانی بی‌محابا و بی‌تدبیر، اسب قدرت می‌تازاند و غیر از ایران که تفسیرش از حیات و اعتلا و مبارزه، بصورت نابخردانه‌ای به #تفنگ و قهر منتهی شده، کمتر کشور دارای جایگاه در جهان است که مبنای مراوداتش با کشورها، مساله “توسعه” نباشد.

آنگاه که #حکومت_ایران به جرگه توسعه‌چی‌ها وارد شد و سیاست خارجی‌اش را مبتنی بر این مساله کرد، منتظر باشید تا ببینید ساختار #حکمرانی در کشور چقدر اصلاح و پاکسازی می‌شود. این همان #استراتژی ناظم‌های کاردان است که “شاگرد شلوغ وسرکش” را مبصر تعیین می‌کنند: این‌که خود را در جایگاه یک الگو بدانی، رفتارت را اصلاح خواهد کرد.
اینجا نمایی از مناظر هرروزه #شهر #پنوم_پنه در #کامبوج است. شبیه این را در هزاران نقطه شهر می توانی ببینی.
نامی بهتر از هشلهفتی #توسعه و #حکمرانی برایش ندارم. اینجا در حقیقت هیچ‌چیز به هیچ‌چیز نمی آید. کامبوج نمونه جهانی حکمرانی شکست خورده است: کشوری برای تاراج.

🔹 چرا اینگونه است؟ برای اینکه اصولا ساختار #حاکمیت و #حکمرانی در این کشور برای درک و حل مساله و مشکل طراحی نشده است.
ما در بسیاری از موارد از جمله #فساد با کامبوج فاصله زیادی نداریم (علیرغم داعیه های جهانشمولمان در دوران #پهلوی و #جمهوری_اسلامی).

🔸آیا #حکومت #ایران اساسا برای درک و تحلیل و حل مساله و مشکل بنا شده بود/است؟
📌چالش #محیط_زیست و #توسعه : #بورژوازی 📌


🔺#برج_نشینان (طبقه بورژوا) از مسائل عمده #حفاظت محیط زیست و توسعه هستند [اگرچه از نظر من، مباحث بورژوازی و محیط زیست در #ایران چنان بالغ نشده اند که مورد کنکاش واقع شوند. ما همچنان با مسائل پیش پا افتاده تری دست به گریبانیم. شاید هم کم بودن عِده و عُده، ما را از ورود به آن برحذر داشته.].

◾️ من در مساله حضور بورژوایی در حفاظت محیط زیست، انتقادی مارکسیستی به برج نشینان ندارم بلکه سعی می کنم آنها را بعنوان واقعیتی حاضر (و در موارد زیادی موثر) بپذیرم. اما اعتقاد دارم که اگر #دولت بعنوان تنظیم گر #حکمرانی محیط زیست و توسعه، تشکلهای زیست محیطی بعنوان میدان داران اصلی، عامه مردم (از دیدگاه مارکسیستی بخوانیدش؛ #پرولتاریا ) بعنوان جامعه هدف برای تغییر، و همچنین خود برج نشینان بعنوان طالبان ایجاد تغییر و اثرگذاری، شدت، کیفیت، حوزه فعالیت و حوزه قدرت دیدگاه های بورژوازی را آگاهانه کنترل نکنند، زیان حضور این طبقه بی شک بیشتر از نفعشان است. (در جریانی معکوس، دیده ایم که حضور بی قاعده طبقه پرولتاریا در ارکان مدیریت #حکومت فعلی، چه نتایجی به بار آورده):

▪️به طور مثال به گروههای جوانان "بالاشهری" یا کلاس متوسط به بالای عاشق محیط زیست که با خلقیات و رفتارها و دیدگاه های مختص به خود به #روستا می روند تا "کاری کنند" بنگرید. میزان اثر مثبت آنها را چقدر ارزیابی می کنید؟ چگونه می شود که کسی بدون آنکه یک روز در زندگی اش داس در دست گرفته باشد، برای امرار معاش بعنوان #پیک_موتوری کار کرده باشد، آجری روی آجر گذاشته باشد، با سختی زندگی #کارگری دست و پنجه نرم کرده باشد و ...[در کل درکی از این نوع زندگی مردم معمولی داشته باشد]،صرفا به این دلایل که باید کاری کند، فکری و ایده ای دارد، فراغت بال و تمکنی اندک دارد و ... وارد جامعه گروه اول شود و بعنوان #تسهیلگر یا عنصر تغییر و توسعه خود را معرفی کند؟ (آیا معکوس این جریان پذیرفته شده است؟). آیا اکثر دوستان اینچنینی، سوالات و ابهامات و عدم اعتماد جامعه هدف را تجربه نکرده اند؟
▪️مثال دوم: تبلیغات و حرکتهای [در شرایط امروز لوکس] موکد برخی از #فعالان محیط زیست برای توجه به یک مساله دست چندم زیست محیطی را ببینید. به نظر خود شما، جامعه امروز مسائل زیست محیطی و بنیادی تری (نان تنها یک بنیاد است. به مبانی #فسلفی و پارادایمی حکمرانی فکر کنید) ندارد؟ آیا توان آنرا داریم که تبلیغات و فعالیتهای خود را در معرض قضاوت مردم بگذاریم؟ فکر نمی کنید این شکاف، یکی از دلایل عقب ماندن ما از جامعه است؟
▪️مثال سوم، تجربه حضور این نوع جریانات در روستاست که از آن در زبان توسعه بورژوازی به "درس آموخته" (=شکست) یاد می شود. چرایی این شکست ها را در همین اختلاف دیدگاه بین دو طبقه باید دید. متاع ارائه شده توسط بورژواها و سازمانهای آنها، مشتری ای در بازار طبقات فرودست ندارد.اینان با همان فهم خود از حیات، در برخورد با روستایی فقیر، مثل فرمولی ازلی، دام معیشت و #معیشت_جایگزین را می گسترانند تا جامعه هدف به دام رویاهای توسعه ای آنها افتد. حال آنکه برخلاف ظاهر، بطن و روح جامعه این چنین پیشنهادهایی را پس می زند.

♦️در یک کلام، مردم کف #کوچه و #بازار و #مزرعه و #کارخانه (مردم واقعی)، کجای فکر ما #سبزها هستند؟♦️

▪️با این تفاسیر، چه سازوکار دیگری باید اندیشید که این گروه بورژوا بتواند اثرگذاری مبتنی بر علایق توسعه ای و زیست محیطی خود در کلیت جامعه را حفظ کند اما با ورود نامناسب به عرصه های اشتباهی، مشکلی بر مشکلات کنونی نیفزاید؟

🔹پی نوشت:
برای یافتن برج نشینان نیاز به کنکاش زیادی ندارید. بسیاری از خودِ ماها در همین کلاس جای می گیریم.