گفتمان آب، توسعه و محیط زیست؛ صابر معصومی

#حکمرانی
Канал
Логотип телеграм канала گفتمان آب، توسعه و محیط زیست؛ صابر معصومی
@Iranian_DiscoursesПродвигать
153
подписчика
68
фото
9
видео
187
ссылок
یادداشتهای یک توسعه چی: کارشناس ارشد امنیت آب، توسعه بین الملل و محیط زیست و دانش آموز روابط بین الملل دانشگاه تافتز آمریکا هستم. اکنون بعنوان مشاور ارشد تغییر اقلیم انجمن پناهندگان دانمارک در افغانستان حضور دارم.
حاشیه به مثابه متن:

1️⃣ بعید می‌دانم ایرانی‌ای این روزها گوش و چشمش برای اخبار #جنگ تیز نباشد. همه نگرانیم. اما عموما آماده دفع خطر. #ایران سرزمین ماست. اگر جنگی باشد، ما برای خاکمان (و نه هیچ #ایدئولوژی ) می‌جنگیم، اما طرف دیگر برای پول. [چند روز پیش جوانی آمریکایی برایم از خانواده اش (پدر و مادر و عمو و دایی و ...) می‌گفت که همه در ارتش #آمریکا و در #عراق و #افغانستان جنگیدند اما حالا که برگشته‌اند، خوش حال و روزترینشان روزی چندین داروی آرامبخش مصرف می‌کند].

2️⃣ از غمگین‌ترین وقایع زندگی‌ام، شنیدن نکوهیده‌ترین جمله‌ای بود که ممکن است از حاکمی صادر شود: "کشش ندهید" [ماه پیش، در پاسخ به اعتراضات برای قطع متوالی برق در #کامبوج ، نخست وزیرِ خود-منتخب مادام‌العمر فرمودند که #کشش_ندهید اگرنه، کلا فیوز برقِ کشور را در می‌آورم! عجب شباهتی: در عقبگرد به‌پای بازماندگان #خمرهای_سرخ رسیده‌ایم!]. انگار مسجد جامع خرمشهر بود که بر سر ملت ایران آوار شد. اگر بنا را بر سِلمِ نفس بگذاریم، اگر حاکم تصورش را می‌کرد که چنان فکر و سخن ناسنجیده‌ای، چگونه دومینویی از #فساد به راه می‌اندازد، ترجیح می‌داد که از خیر سخنرانی آن روز بگذرد.

3️⃣ علیرغم آگاهی اندک از #ژئوپولتیک عمیقا باورمندم که اگر فساد بر کشور حاکم نبود، معادلات جهانی در تقابل با ایران به گونه‌ای دیگر رقم خورده‌بودند. در آن حال، تهدید این ملت-دولتِ در هم‌تنیده [حتی با همین سیستم حکومت دینی]، خیالی بود کودکانه. تهدید خارجی، مساوی بود با ازدحام موافق و مخالف و منتقد و بی‌طرف، در پشت سر حکمران برای دفاع. چرا که برخلاف پروپاگاندا، پیوند بنیادی مردم با حاکم، نه بر مبنای عقاید دینی/ایدئولوژیک دو طرف، که با معیار #حکمرانی خردمندانه است.

4️⃣ من منتقد دائم این "حکومتِ نه-برای-ایران" هستم. ایمان دارم آنچه یک ملت (و نه حکومت) را به رستگاری می‌رساند، قرار داشتن دائم شهروندان در موقعیت انتقاد، مطالبه‌گری، و محدود نگاه داشتن دامنه قدرت #حاکمیت است. تضمینی بر ابدیت نظام فعلی نیست اما آنچه دائم است، مردمی‌اند که بر روی این خاک زندگی می‌کنند [دوستم، نظر بدویِ چادرنشینی در #صحرای_سینا را در مورد اشغال آنجا توسط #اسرائیل پرسیده بود. پاسخ پیرمرد خردمند این بود: ما قرنهای قرن به همین شکل اینجا زیسته‌ایم و هر از چندگاهی، حکومتی/فاتحی را بدرقه کرده‌ایم. اینها هم مثل بقیه!]. اگرنه، تلاش ما در این شرایط #ورشکستگی_حکمرانی ، این است که بنیانی غنی از آگاهی و تجربه برای حکمرانی‌ای خردمندانه در آینده بسازیم.

🕊یاد سوم خرداد گرامی.

https://instagram.com/p/Bx2H3wighZ4/
رشته توئیت:

💧در سرزمینی که منزلت #آب در میان مردمانش چنان ‌ بالا بود که برای #قنات و چشمه، تدبیرِ همسریابی از میان آدمیان اندیشیده بودند، #حکمرانی_آب هیچ معنایی ندارد الا اینکه تمام جزئیات برنامه‌ریزی و شهریاری و حرکتی و استراتژیک و فعل و انفعالی‌ این سرزمین “باید” بر محور آب شکل گرفته باشد.

🔸به حرفهای کارشناسان (=مهندسان) آب، و سناریوهای معیوب سیاستمداران ایدئولوژی‌زده حاکم بر کشور، در تعریف حکمرانی آب (اگر تعریفی کرده باشند!) زیاد توجه نکنید. بیشتر آنها در درک و برقراری ارتباط بین‌ #ایران و‌ آب، کم‌توان بوده‌اند.

💧#حکمرانی آب را باید یک خُبره‌ی چرخه #هیدرواجتماعی ، و قلمروهای هیدرواجتماعی تعریف کند.

🖌بگذارید فراتر از جمله بالا بروم و بگویم؛ #رهبری_ایران بایستی به دست کسی باشد که “آب را می‌فهمد”.

https://instagram.com/p/Bxu5NoGHtL0/
مطالبه امروز ما، مساله فلسفی #توسعه نیست.

🇨🇳 کسانی که سالهای اخیر در #انگلیس (و‌احتمالا دیگر کشورهای اروپایی) تحصیل کرده اند، تجربه تقریبا مشترکی از #چین دارند:

🔸بیشتر #دانشگاه‌ ها در این کشور مملو از چینی است. [به استعاره طنزآلود] دانشگاههای #اروپا بخشی از سرزمین چین شده‌اند که معدودی خارجی چشم آبی و تیره‌پوست در آنها تحصیل می کنند!
🔸رشته های تحصیلی مورد علاقه آنها هم جالب است: چینی ها اکثریت قاطع مدارس #اقتصاد ، #بازرگانی ، #مدیریت خصوصی و ‌رشته‌های مشابه (هرچیزی که به #پول مرتبط باشد) را به خود اختصاص داده‌اند.
اما آنها را به‌ندرت در رشته های کمتر-درآمدزا یا فکر/تحلیل‌طلب می‌توانی ببینی.

🔹در عوض همسایگان ژاپنی و کره‌ای آنها رفتار و‌ انتخابهای دیگرگونه دارند.

📖 بطور مثال در مدرسه ما (مدرسه #توسعه_بین‌الملل دانشگاه #ایست_آنگلیا ) بیست درصد دانشجویان را ژاپنی‌ها و کره‌ای‌ها تشکیل می‌دادند، حال آنکه تنها یک نفر چینی رشته‌ای مربوط به توسعه بین‌الملل می خواند.

🖌 می خواهم چنان مشاهده‌ای را به فضای #ایران منتقل کنم:

به نظر شما روح و رویکرد مجموعه سبزهای ایران چیست و‌ به کدام سو است؟

آیا سبزها به دنبال تحلیل، تدوین و کنکاش مبانی فلسفی و ‌پارادایمی توسعه در ایران و منطقه هستند؟ یا بیشتر انرژی‌شان صرف عکس‌العملهای مقطعی به مسائل عدیده توسعه و‌ #حکمرانی می‌شود؟

آیا #زیست امروز یک #سبز ایرانی، زیست #پطروس فداکار است یا متفکری عملگرا؟

آیا میزان توجه و‌اهمیت ما به نمودهای ظاهری/عملگرایانه سبز بودن (همانند تبلیغ #دوچرخه‌سواری ، زباله‌جمع‌کنی، کار مشارکتی و ترویج، حفاظت گونه‌ها و ...) با میزان توجه و‌اهمیت ما به “فکر کردن”، “متفکر بودن”، تحلیل کردن، #فلسفه و #پارادایم ارائه کردن، کشف جهان امروز توسعه، ارتباط دادن محیط زیست با #حکومت ، #سیاست و حکمرانی و ... همخوان است؟

نقش، رفتار، تاثیرگذاری و اثرپذیری راهبران/چهره‌های محیط‌زیستی/سبز کشور در این فضای فکری و رفتاری چگونه است؟

آیا صرفِ داشتن رویکردی ظاهری/عملگرایانه، مسئولیت را از ما و نسل ما مرتفع می کند؟
🌱هفته پیش با همکارانم در یکی از #تالاب های جنوب‌شرق #کامبوج بودیم. برنامه توانمندسازی گروه محلی #گردشگری را دنبال می‌کنیم.

🔹در ماشین که نشسته‌ایم، همکار کامبوجی‌ام سوال می‌کند: “در #ایران چه خبر است؟ چه اتفاقی دارد برای بچه‌های #محیط_زیست می‌افتد؟”

🔸از پرسش او جا می‌خورم و منقلب می‌شوم [اینجا به تبع جهان سومی بودن و دور بودن از ما، از ایران تنها نامی شنیده یا نشنیده‌اند]. سعی می‌کنم توضیح و توجیهی ارائه کنم اما به نظر، هرچه می‌گویم کار بدتر می‌شود.

🖌حقیقت پاسخ به سوال او، این سوال است که از خودم می‌پرسم: اگر در کشور من قرار است با محیط زیستی‌ها چنان برخورد شود، من، در کشوری با سیستم حکمرانی‌ای ناکارآمدتر از ایران، چه می‌کنم؟ به زبان عام، #حکومت من چه گلی بر سر من زده است که من آن را بعنوان الگویی، به اینجایی‌ها ارائه کنم؟

📖هر حکومتی که در ایران بر سر کار باشد موظف است اولویت #سیاست_خارجی خود را بر مبنای #توسعه ، همکاری و سازندگی قرار دهد. غیر از #آمریکا که در صحنه جهانی بی‌محابا و بی‌تدبیر، اسب قدرت می‌تازاند و غیر از ایران که تفسیرش از حیات و اعتلا و مبارزه، بصورت نابخردانه‌ای به #تفنگ و قهر منتهی شده، کمتر کشور دارای جایگاه در جهان است که مبنای مراوداتش با کشورها، مساله “توسعه” نباشد.

آنگاه که #حکومت_ایران به جرگه توسعه‌چی‌ها وارد شد و سیاست خارجی‌اش را مبتنی بر این مساله کرد، منتظر باشید تا ببینید ساختار #حکمرانی در کشور چقدر اصلاح و پاکسازی می‌شود. این همان #استراتژی ناظم‌های کاردان است که “شاگرد شلوغ وسرکش” را مبصر تعیین می‌کنند: این‌که خود را در جایگاه یک الگو بدانی، رفتارت را اصلاح خواهد کرد.
اینجا نمایی از مناظر هرروزه #شهر #پنوم_پنه در #کامبوج است. شبیه این را در هزاران نقطه شهر می توانی ببینی.
نامی بهتر از هشلهفتی #توسعه و #حکمرانی برایش ندارم. اینجا در حقیقت هیچ‌چیز به هیچ‌چیز نمی آید. کامبوج نمونه جهانی حکمرانی شکست خورده است: کشوری برای تاراج.

🔹 چرا اینگونه است؟ برای اینکه اصولا ساختار #حاکمیت و #حکمرانی در این کشور برای درک و حل مساله و مشکل طراحی نشده است.
ما در بسیاری از موارد از جمله #فساد با کامبوج فاصله زیادی نداریم (علیرغم داعیه های جهانشمولمان در دوران #پهلوی و #جمهوری_اسلامی).

🔸آیا #حکومت #ایران اساسا برای درک و تحلیل و حل مساله و مشکل بنا شده بود/است؟
📌چالش #محیط_زیست و #توسعه : #بورژوازی 📌


🔺#برج_نشینان (طبقه بورژوا) از مسائل عمده #حفاظت محیط زیست و توسعه هستند [اگرچه از نظر من، مباحث بورژوازی و محیط زیست در #ایران چنان بالغ نشده اند که مورد کنکاش واقع شوند. ما همچنان با مسائل پیش پا افتاده تری دست به گریبانیم. شاید هم کم بودن عِده و عُده، ما را از ورود به آن برحذر داشته.].

◾️ من در مساله حضور بورژوایی در حفاظت محیط زیست، انتقادی مارکسیستی به برج نشینان ندارم بلکه سعی می کنم آنها را بعنوان واقعیتی حاضر (و در موارد زیادی موثر) بپذیرم. اما اعتقاد دارم که اگر #دولت بعنوان تنظیم گر #حکمرانی محیط زیست و توسعه، تشکلهای زیست محیطی بعنوان میدان داران اصلی، عامه مردم (از دیدگاه مارکسیستی بخوانیدش؛ #پرولتاریا ) بعنوان جامعه هدف برای تغییر، و همچنین خود برج نشینان بعنوان طالبان ایجاد تغییر و اثرگذاری، شدت، کیفیت، حوزه فعالیت و حوزه قدرت دیدگاه های بورژوازی را آگاهانه کنترل نکنند، زیان حضور این طبقه بی شک بیشتر از نفعشان است. (در جریانی معکوس، دیده ایم که حضور بی قاعده طبقه پرولتاریا در ارکان مدیریت #حکومت فعلی، چه نتایجی به بار آورده):

▪️به طور مثال به گروههای جوانان "بالاشهری" یا کلاس متوسط به بالای عاشق محیط زیست که با خلقیات و رفتارها و دیدگاه های مختص به خود به #روستا می روند تا "کاری کنند" بنگرید. میزان اثر مثبت آنها را چقدر ارزیابی می کنید؟ چگونه می شود که کسی بدون آنکه یک روز در زندگی اش داس در دست گرفته باشد، برای امرار معاش بعنوان #پیک_موتوری کار کرده باشد، آجری روی آجر گذاشته باشد، با سختی زندگی #کارگری دست و پنجه نرم کرده باشد و ...[در کل درکی از این نوع زندگی مردم معمولی داشته باشد]،صرفا به این دلایل که باید کاری کند، فکری و ایده ای دارد، فراغت بال و تمکنی اندک دارد و ... وارد جامعه گروه اول شود و بعنوان #تسهیلگر یا عنصر تغییر و توسعه خود را معرفی کند؟ (آیا معکوس این جریان پذیرفته شده است؟). آیا اکثر دوستان اینچنینی، سوالات و ابهامات و عدم اعتماد جامعه هدف را تجربه نکرده اند؟
▪️مثال دوم: تبلیغات و حرکتهای [در شرایط امروز لوکس] موکد برخی از #فعالان محیط زیست برای توجه به یک مساله دست چندم زیست محیطی را ببینید. به نظر خود شما، جامعه امروز مسائل زیست محیطی و بنیادی تری (نان تنها یک بنیاد است. به مبانی #فسلفی و پارادایمی حکمرانی فکر کنید) ندارد؟ آیا توان آنرا داریم که تبلیغات و فعالیتهای خود را در معرض قضاوت مردم بگذاریم؟ فکر نمی کنید این شکاف، یکی از دلایل عقب ماندن ما از جامعه است؟
▪️مثال سوم، تجربه حضور این نوع جریانات در روستاست که از آن در زبان توسعه بورژوازی به "درس آموخته" (=شکست) یاد می شود. چرایی این شکست ها را در همین اختلاف دیدگاه بین دو طبقه باید دید. متاع ارائه شده توسط بورژواها و سازمانهای آنها، مشتری ای در بازار طبقات فرودست ندارد.اینان با همان فهم خود از حیات، در برخورد با روستایی فقیر، مثل فرمولی ازلی، دام معیشت و #معیشت_جایگزین را می گسترانند تا جامعه هدف به دام رویاهای توسعه ای آنها افتد. حال آنکه برخلاف ظاهر، بطن و روح جامعه این چنین پیشنهادهایی را پس می زند.

♦️در یک کلام، مردم کف #کوچه و #بازار و #مزرعه و #کارخانه (مردم واقعی)، کجای فکر ما #سبزها هستند؟♦️

▪️با این تفاسیر، چه سازوکار دیگری باید اندیشید که این گروه بورژوا بتواند اثرگذاری مبتنی بر علایق توسعه ای و زیست محیطی خود در کلیت جامعه را حفظ کند اما با ورود نامناسب به عرصه های اشتباهی، مشکلی بر مشکلات کنونی نیفزاید؟

🔹پی نوشت:
برای یافتن برج نشینان نیاز به کنکاش زیادی ندارید. بسیاری از خودِ ماها در همین کلاس جای می گیریم.
هر آن کس که گمان کند با تغییر/اصلاح/حذف/اضافه صرف چند مورد به دستگاه حکمرانی ایران ، می تواند چنین کشوری را از ورطه بحرانهای کنونی به مسیر امن حیات وارد کند، راه به جایی نخواهد برد.

🔹 در چند سالهای گذشته گروهها و افراد زیادی سعی در نسخه پیچی برای شرایط کشور و منطقه داشته اند. به گمانم بدون توجه به سوگیری سیاسی، باید دید در میان این گروههای مختلف (چه، آنهایی که برمبنای ایدئولوژیک، رای به بقا و اصلاح سیستم فعلی دارند، چه آنان که بر مبنای ایدئولوژی های دیگر، بر تغییر حاکمیت ایران مُصرّ هستند، و چه آنهایی که مساله ایران را مساله ای فنی و تکنوکراتیک می دانند) چه گروهی در مورد "ایران واقعی" صحبت می کند؟ ایرانی با مردم ساکنش و لایه های عمیق و پیچیده رفتاری، فرهنگی و فکری آنها. ایرانی با موقعیت و مسئولیت تاریخی و ژئوپولتیکش (که خواه ناخواه خودِ "جغرافیای ایران" را تبدیل به یک "ایدئولوژی" می کند).

🔸بله منطقا باید پذیرفت که هر گروه و تفکری که بر ایران حاکم باشد، بایستی بسته ای تقریبا مشخص از راهبردهای معمول حکمرانی را (که با شرایط کشور آداپته شده) به اجرا گذارد تا برخی از مشکلات و مسائل زیستی کشور حل شود. اما همه ما با کمک از حافظه تاریخی مان می دانیم که این، پایان ماجرا نیست. هر آن کس که ایران واقعی را ندیده، داخلی و خارجی، مذهبی و ملی و چپ و راست و تکنوکرات و ... حذف شده و خواهد شد.

▪️ این بحرانها و چالشها که امروز می بینیم، تکان تکان خوردن و چپ و راست شدن ایران است، برای آنکه در موقعیت مناسب خود جای گیرد و دیده و مدیریت شود. زمان خواهد برد و دردناک خواهد بود، اما گریزی از طی این مرحله نیست:

🖋 با درد جاودانه شدن تاب آر/ ای لحظه ناچیز (احمد شاملو)

ایران را "بما هو ایران" باید شناخت. ایران یک مرز جغرافیایی بی آزار و بی اثر در عرصه جهان نبوده و نیست و نخواهد بود.



https://instagram.com/p/Bm5dojWhlbI/