❓سوال: تصور کنید که شما (فردی عادی یا متخصص پزشکی) با دوستی در مورد غذاها و نوشیدنیهای لذیذ گفتگو میکنید. آیا به ذهنتان خطور میکند که چنین توصیه ای به او بکنید؟ "تا میتوانی و هرزمان که امکانش بود بخور و بنوش. هرچه شیرینتر و چربتر، بهتر. نگران سلامت و چاقی هم نباش. میتوانی هر سال یکبار با عمل جراحی چربیهای اضافه را خارج کنی. یا قرصهایی مصرف کنی که بلافاصله غذای خورده شده را دفع کنند تا جذب بدنت نشوند. یا اصلا یک لوله در بدنات تعبیه کن که بعد از چشیدن طعم غذا و قبل از آغاز هضم، آن را از معده ات خارج کند". به احتمالا بالا، پاسخ شما به این سوال من منفی است. بلکه محتمل است که شما چنین گفتگویی داشته باشید: "در خوردن غذا خوددار باش. به اندازه نیاز بدنات مصرف کن. هر غذایی را صرفا به دلیل خوشمزه گیاش نخور. فکری رها، و تحرک کافی داشته باش تا
#سالم بمانی".
☘️در حقیقت شما در مورد مساله تغذیه و سلامتی، به جای تجویز راهحلهای پیچیده تکنیکی (من درآوردی)، بصورت ناخودآگاه به
#طبیعت کارکرد بدن و نقش قدرت اراده و تصمیم انسان تاکید میکنید.
❓سوال دوم من این است که چگونه
#سبزها از این قانون ساده، به سادگی منحرف میشوند؟
🌱 به اعمال و رفتار و دعوتهای خود نگاه کنید. چقدر از آنها مرکب از این پایه فکری هستند که میشود مشکلات مبتلابه بشریت و طبیعت را با روشهای تکنیکی حل کرد؟ چگونه است که فکاهیهای غیرخندهآوری چون
#گیاهخواری برای
#حفظ_طبیعت ، روشهای سازهای برای حفظ و انتقال و افزایش بهرهوری!!
#آب ،
#باروری_ابرها ، بازمعرفی گونههای منقرض شده (بدون انجام هیچ کاری روی
#حفاظت از
#زیستگاه و زنجیره غذایی)، سادهسازی مسائل
#زیست_محیطی به فرمول دو-دو-چهار، همکاری با مافیای کاپیتالیستی بخش خصوصی برای حفاظت، اینترنتی کردن امور به مثابه نجات طبیعت،
#اکوتوریسم ،
#کشت_ارگانیک ،
#توسعه_پایدار ، اثربخش بودن سازمانهای بینالمللی حفاظت و ... به مانیفست گروه بزرگی از سبزها تبدیل شده اند؟
🔸 این روزها هرچه بیشتر با سبزهای
#ایران مراوده پیدا میکنم، بیشتر متوجه میشوم که اصولا زمان و همت زیادی برای درک و تحلیل مسائل جهانی صرف نکردهاند. بیشتر مصرف کننده و پیرو هستند تا منتقد و تولید کننده.
🔺چند وقت پیش فرصت گفتگویی آنلاین ولی کوتاه با عزیزی داشتم که هماهنگی
#کمپین #ساعت_زمین در ایران را به عهده داشت. دوست محترم حتی از ریشه و سابقه این
کمپین جهانی اطلاع نداشت و صرفا به این ظن که صندوق جهانی
#حیات_وحش ( WWF# ) آن را راه انداخته پس خوب و مفید است، به این جرگه پیوسته بودند.
🔺با دوستانی دیگر در چالش و گفتگوی دائم هستم تا راضیشان کنم که مفهومی بنام
#توسعه_پایدار، بزرگترین، گول زنندهترین و مخربترین فکاهی است که در تاریخ معاصر بشریت گفته شده. در بین استدلالهای متفاوتشان این برایم جالب بود که: چون یک زمانی چند نفر در
#سازمان_ملل نشستهاند و این مفهوم را معرفی کردهاند و سازمان ملل هم بر آن صحه گذاشته، پس درست است و وحی منزل است. انگار تقسیم بندی کاری شده است که عده ای به جای عده ای فکر کنند و عده ای هم این تولیدات فکری را صرفا مصرف کنند.
✅ مخلص کلام این که سبزهای ایران بایستی پوست اندازی کرده، خود را به سلاح نگاه تند و تیز انتقادی به جریانهای جهانی مجهز کنند. شکی در این نیست که جریان قاهر
#کاپیتالیسم #استعماری جهانی (که از غربیّت انسانی برخواسته و در آن تمثیل کرده) جهان را با چالشهای محیط زیستی امروزی گرفتار کرده است. در حقیقت سبز امروزی در کنار تلاش صادقانه عملی اش برای حفظ
#محیط_زیست پیرامون خود (محلی عمل کردن) بایستی بخشی از انرژی اش را صرف تفکر برای پاسخ به سوالات بزرگ بشریت (جهانی دیدن) کند.
این قابل درک (اما غیرقابل قبول) است که بخشی از سبزهای ایران گمان کنند که به دلیل رفتارهای عجیب و غریب و غیرمنطقی
#حکومت_ایران (که ادعای علمداری مبارزه با کاپیتالیسم را دارد)، حق با جریان جهانی است و باید به سراغ راه حلهای آنان رفت. این سبزها همانند آنانی عمل می کنند که به دلیل سیاستهای نادرست حکومت ایران، در مقابل مساله
#فلسطین موضع مخالف میگیرند. به این نکته بایستی دقت کرد که سبزها نبایستی استنتاجها و مبانی تفکری و رفتاری خود را بر پایه ماهیت نابالغ
#حکومت تنظیم کنند. در حقیقت ارباب حکومت ایران، از آغاز توانسته بودند درد بشریت را به خوبی لمس و درک کنند اما به دلیل این که این حس و لمس در فرآیندی درست، تبدیل به تفکر و تحلیل منطقی نشده است، به قطع یقین در ارائه پاسخ و راه حل مناسب برای این درد ناتوان بودهاند. این درسی است که سبزهای ایرانی بایستی از حکومت ایران بگیرند.