گفتمان آب، توسعه و محیط زیست؛ صابر معصومی

#تسهیلگر
Канал
Логотип телеграм канала گفتمان آب، توسعه و محیط زیست؛ صابر معصومی
@Iranian_DiscoursesПродвигать
153
подписчика
68
фото
9
видео
187
ссылок
یادداشتهای یک توسعه چی: کارشناس ارشد امنیت آب، توسعه بین الملل و محیط زیست و دانش آموز روابط بین الملل دانشگاه تافتز آمریکا هستم. اکنون بعنوان مشاور ارشد تغییر اقلیم انجمن پناهندگان دانمارک در افغانستان حضور دارم.
📌چالش #محیط_زیست و #توسعه : #بورژوازی 📌


🔺#برج_نشینان (طبقه بورژوا) از مسائل عمده #حفاظت محیط زیست و توسعه هستند [اگرچه از نظر من، مباحث بورژوازی و محیط زیست در #ایران چنان بالغ نشده اند که مورد کنکاش واقع شوند. ما همچنان با مسائل پیش پا افتاده تری دست به گریبانیم. شاید هم کم بودن عِده و عُده، ما را از ورود به آن برحذر داشته.].

◾️ من در مساله حضور بورژوایی در حفاظت محیط زیست، انتقادی مارکسیستی به برج نشینان ندارم بلکه سعی می کنم آنها را بعنوان واقعیتی حاضر (و در موارد زیادی موثر) بپذیرم. اما اعتقاد دارم که اگر #دولت بعنوان تنظیم گر #حکمرانی محیط زیست و توسعه، تشکلهای زیست محیطی بعنوان میدان داران اصلی، عامه مردم (از دیدگاه مارکسیستی بخوانیدش؛ #پرولتاریا ) بعنوان جامعه هدف برای تغییر، و همچنین خود برج نشینان بعنوان طالبان ایجاد تغییر و اثرگذاری، شدت، کیفیت، حوزه فعالیت و حوزه قدرت دیدگاه های بورژوازی را آگاهانه کنترل نکنند، زیان حضور این طبقه بی شک بیشتر از نفعشان است. (در جریانی معکوس، دیده ایم که حضور بی قاعده طبقه پرولتاریا در ارکان مدیریت #حکومت فعلی، چه نتایجی به بار آورده):

▪️به طور مثال به گروههای جوانان "بالاشهری" یا کلاس متوسط به بالای عاشق محیط زیست که با خلقیات و رفتارها و دیدگاه های مختص به خود به #روستا می روند تا "کاری کنند" بنگرید. میزان اثر مثبت آنها را چقدر ارزیابی می کنید؟ چگونه می شود که کسی بدون آنکه یک روز در زندگی اش داس در دست گرفته باشد، برای امرار معاش بعنوان #پیک_موتوری کار کرده باشد، آجری روی آجر گذاشته باشد، با سختی زندگی #کارگری دست و پنجه نرم کرده باشد و ...[در کل درکی از این نوع زندگی مردم معمولی داشته باشد]،صرفا به این دلایل که باید کاری کند، فکری و ایده ای دارد، فراغت بال و تمکنی اندک دارد و ... وارد جامعه گروه اول شود و بعنوان #تسهیلگر یا عنصر تغییر و توسعه خود را معرفی کند؟ (آیا معکوس این جریان پذیرفته شده است؟). آیا اکثر دوستان اینچنینی، سوالات و ابهامات و عدم اعتماد جامعه هدف را تجربه نکرده اند؟
▪️مثال دوم: تبلیغات و حرکتهای [در شرایط امروز لوکس] موکد برخی از #فعالان محیط زیست برای توجه به یک مساله دست چندم زیست محیطی را ببینید. به نظر خود شما، جامعه امروز مسائل زیست محیطی و بنیادی تری (نان تنها یک بنیاد است. به مبانی #فسلفی و پارادایمی حکمرانی فکر کنید) ندارد؟ آیا توان آنرا داریم که تبلیغات و فعالیتهای خود را در معرض قضاوت مردم بگذاریم؟ فکر نمی کنید این شکاف، یکی از دلایل عقب ماندن ما از جامعه است؟
▪️مثال سوم، تجربه حضور این نوع جریانات در روستاست که از آن در زبان توسعه بورژوازی به "درس آموخته" (=شکست) یاد می شود. چرایی این شکست ها را در همین اختلاف دیدگاه بین دو طبقه باید دید. متاع ارائه شده توسط بورژواها و سازمانهای آنها، مشتری ای در بازار طبقات فرودست ندارد.اینان با همان فهم خود از حیات، در برخورد با روستایی فقیر، مثل فرمولی ازلی، دام معیشت و #معیشت_جایگزین را می گسترانند تا جامعه هدف به دام رویاهای توسعه ای آنها افتد. حال آنکه برخلاف ظاهر، بطن و روح جامعه این چنین پیشنهادهایی را پس می زند.

♦️در یک کلام، مردم کف #کوچه و #بازار و #مزرعه و #کارخانه (مردم واقعی)، کجای فکر ما #سبزها هستند؟♦️

▪️با این تفاسیر، چه سازوکار دیگری باید اندیشید که این گروه بورژوا بتواند اثرگذاری مبتنی بر علایق توسعه ای و زیست محیطی خود در کلیت جامعه را حفظ کند اما با ورود نامناسب به عرصه های اشتباهی، مشکلی بر مشکلات کنونی نیفزاید؟

🔹پی نوشت:
برای یافتن برج نشینان نیاز به کنکاش زیادی ندارید. بسیاری از خودِ ماها در همین کلاس جای می گیریم.