Pazudharma

#افکار_عمومی
Канал
Логотип телеграм канала Pazudharma
@pazudharmaПродвигать
378
подписчиков
3,01 тыс.
фото
249
видео
1,98 тыс.
ссылок
پازودارما به معناي قانون حيوانات است. صفحه ما در اينستاگرام نيز به همين نام است. خوشحال خواهيم شد با ما در ارتباط باشيد: @be_he_moos "به هه موث" به معناي حيوانات است🐾
🖋 برای هر کنشی همواره یک واکنش برابر ناهمسو وجود دارد

1️⃣ واژگان زمانی که بخواهد به «هدف» و «نیت» خاصی خدمت کند در مسیری سوق داده می شود که بتواند بر #افکار_عمومی تاثیر بگذارد؛ تاثیری که مورد دلخواه است.

2️⃣ رفتاری که در واژگانِ انسانی به «حمله» از سوی یک حیوان به انسان تعبیر می شود، در واقعیت واکنشی است که به یک کنش بروز می کند. حیوانات نسبت به نیروهای محرک و هر عامل تحریک آمیز و تهدیدکننده واکنش نشان می دهند و نه کنش! از اینرو، در مقابلِ آن عاملِ محرک-هر چیزی که باشد- از خود دفاع می کند. حیوانات طرز تلقی و برداشت های متفاوتی از حرکاتِ بدنِ ما دارند و به همین دلیل است حرکتی ساده مثل خم شدن برای انسان، می تواند برای آنها اعلامِ جنگ تعبیر و تفسیر شود!

3️⃣هیچ حیوانی بی دلیل از خود «دفاع» نمی کند!

4️⃣ ولی اخباری مهم تر از دفاعِ حیوانات در برابر انسان وجود دارند که باید عنوان اولِ اخبار قرار بگیرند! این که کارشناسِ محیط زیست باشی و چند گونه ی خاص از حیوانات را مورد پرستش قرار بدهی و داعیه علم و دانش هم داشته باشی و در نهایت، خروجی تمامِ اینها چند خطی باشد که در تصویر بالا می خوانیم!!!

pazudharma
تصویرِ معناداری است از دنیای دریا(Seaworld) که بیانگرِ دو واقعیت است: نخست، تغذیه ی #دلفین ها و نهنگ ها توسط انسان و به طور هم زمان، تغذیه ی #افکار_عمومی با #چرندیات و نمایشِ کارهای بیهوده. تغذیه ای که «محبوب» و پرطرفدار است! بسیاری از #رسانه هایِ دیداری، شنیداری و مکتوب همین کار را با فکر و فرآیندِ تصمیم گیری مردم می کنند. آنها اختیار و اجازه ی فکر کردن را از ما می گیرند و بی وقفه آن چه خودشان می خواهند و در پشتِ پرده به #قدرت گرفتن و سودهای هنگفت مالی منجر می شوند، در افکارِ عمومی تزریق می کنند. آنها حتی قادرند #امید، #آرزو و #عشق را منحرف و به سویی سوق دهند که خودشان از آن سود می برند. با این وجود، در نهایت این ما هستیم که می توانیم دست به انتخاب بزنیم: به این چرندیات اجازه ی ورود به حریمِ فکرمان را بدهیم و تحت تاثیر آن قرار بگیریم و/یا ورودشان را ممنوع کنیم و به دنبالِ #حقیقت باشیم تا بتوانیم زندگیِ محدودِ خودمان را معنا ببخشیم.
🖋 بیماریِ تظاهر به هم دردی!...

▪️روزگارِ بسیار عجیبی است! روزگاری که حتی #هم_دردی و #هم_دلی ما ایرانی ها در هر نقطه از دنیا که باشیم به #تظاهر و #فریب مبتلا شده است. چیزی که گویا در تاروپودِ #فرهنگ ماست و هیچ اراده ای هم برای #آگاهی و زدودنِ آن وجود ندارد! ولی از پرداختن به این مطلب، به طور دقیق منظورمان چیست و از کدام تظاهر به هم دردی سخن می گوییم؟

▪️#یلدای سال 98 را همین چند ساعت قبل سپری کردیم. یلدایی که هم بوی #سنت می داد و هم بویِ مصرف گرایی و مُدرنیته؛ یلدای امسال در امتدادِ #سیل و #زلزله و #تحریم و #گرانی و #کولبری و #کودکان_کار و «اعتراضات» و کشتارهایِ انسان و حیوان بود. شاید حتی نه فقط در امتداد که در میانه ی آنها.

▪️شبکه برون مرزی #من_و_تو، چون همیشه، در گزارشات مفصلی که چه خودش به تحلیل آنها پرداخته و چه از طریقِ «شهروندخبرنگاران» ارسال شده بود با تمامِ قوا به «تاریکی»ها و مشکلات پرداخت و در نهایت هم به این نتیجه رسید که مردم دل و دماغی برای شادی و برگزاری مراسم یلدا ندارند و اصلا چرا باید داشته باشند آن هم در زمانی که #آبان_98 را به تازگی پشت سر گذاشتند و خونِ کشته شدگان و رنج و عذاب و بی خبری از بازداشتی ها همچنان تازه است و گرانی هم بیداد می کند! همین شبکه اما، زمانی که به تبلیغِ «کنسرت دو خواننده محبوب و مشهور ایرانی» که از قضا خودش نیز پخش کننده ی زنده ی آن بود می پرداخت ابراز امیدواری کرد که مردم ایران از دیدنِ آن لذت برده و حال و هوایی عوض کرده باشند! و با پخش تعداد ناچیزی از گزارشاتِ انبوه مردم از تماشای زنده ی این برنامه، «رضایت» و «شادی» ملت ایران از پخش آن را «ثابت» کرد!!!

▪️در صفحات شخصی و توئیت هایِ افرادِ به اصطلاح مشهور در ایران نیز همین وضعیت دیده می شود. به بیانی بهتر، در زمانی که مردم بهانه ای برای یک شادی عمومی پیدا می کنند تا به آن چنگ بزنند، این افراد شروع به تولیدِ «احساس گناه» یا «همرنگِ جماعت شدن» می کنند!!!

🔺این در حالی است که زندگیِ فردیِ همین افراد مثل گذشته در جریان است! از هیچ فعالیت و دعوت و نمایشگاه و سفر و انواعِ برنامه های تفریحی و اجتماعی که مرتبط با حوزه کارشان باشد چشم نمی پوشند و در تمام اینها نه از رنجِ و عذابِ مردم و نه از خون های ریخته شده و نه از بیکاری و گرانی و چه و چه خبری نیست!!!
به نظر می رسد این افراد و برخی #رسانه ها فقط زمانی که صحبتِ یک حرکت یا شادی عمومی به میان می آید یادِ آن می افتند که باید امید نداشت و زانوی غم بغل گرفت و تبریک نگفت تا بلکه اینطوری به مردم بگویند که خیلی به فکر آنها هستند و اصلا «هم رنگ» شدند تا بتوانند «شهرت» و محبوبیتِ احتمالی خودشان را حفظ نمایند!!!

▪️این شکل از «هم دردی» و «هم دلی» که با وجودِ انتشار در صفحات شخصی شاملِ حریم فردی نمی شود و #افکار_عمومی را با هدف و نیت شخصی هدف می گیرند فقط #تظاهر است و نه چیزی بیشتر. به واسطه ی انتشارِ انواع و اقسامِ مطالب از زندگی شخصی در همین صفحات، مفهومی که خیلی داعیه ی دفاع و احترام به آن را داریم یعنی #حریم_شخصی به قدر کافی با چالش های جدی روبرو شده است، پس آن را بغرنج تر و ناکارآمدتر نکنیم. هم رنگ شدن با جماعت را با یک بام و دو هوا بودن قاطی نکنیم تا ملغمه ای از تمام ضرب المثل های ایرانی را که هر کدام دارای #کارکردی مشخص هستند به نمایشی بی محتوا درنیاوریم.

🔺در همگامی(ظاهری) با #مردم و هم دردی با آنها یا حتی، در اعتراض به مشکلاتِ حوزه ی محیط زیست، قبل از آن که از ناامیدی و شاد نبودن و غمگین بودن قلم فرسایی کنیم، از #چاپلوسی و تایید و تشویقِ مسوولین و متولیانی که باعث و بانی اصلیِ وضعیتِ موجود هستند دست برداریم! به بهانه ی «احترام» و/یا از دست نرفتن «موقعیت» و «محبوبیت» به مردم نشانی اشتباه ندهیم! آنها را از #آگاه شدن دور نکنیم!

▪️#امید حتی اگر مفهومی دو لبه و «لعنتی» باشد، ما حق نداریم آن را از مردم بگیریم- چه این مردم آن را داشته باشند و چه نداشته باشند. ما اجازه ی #فریبِ مردم را نداریم- چه این مردم از فریب آگاه باشند و چه نباشند. چه معروف باشیم و چه نباشیم، ما حق نداریم از سویی ریشه ی ظلم و زور را تقویت و با فاعلانِ آن «دوستی» کنیم و از سوی دیگر برای مظلومان نسخه هایی شخصی برای زندگی بپیچیم!

▪️#ادوارد_سعید و #آناتول_فرانس هر دو #روشنفکر را فردی می دانند که در امور مربوط به منافع و مصالح عمومی جامعه دخالت کند و از خود واکنش نشان دهد ولی رویه ای که برخی افراد مشهور شامل بازیگر و مجری و شاعر و مانند اینها در جامعه ی ما بازی می کنند در ابعادِ روشنفکریِ سعید نمی گنجد. برای #آگاهی و #روشنفکری نمی توان هم دلِ مردم را به دست آورد و هم دلِ مسوولین را !!!

فلور خواجوی

https://t.center/pazudharma
Forwarded from اتچ بات
‍ پرداختن به فیلم منتشر شده از #جنایت_کهریزک و به طور کلی رفتاری #خشونت_آمیز به نام #سگ_کشی که به صورت سازمان یافته در کشور انجام می شود، به جای قرارگیری در فرآیندی به نامِ #حل_مشکل، خود باعث ایجاد مسائل جدید شده است!

اگر از #سکوت_مطلقِ نهادهایی مانند «سازمان ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران» که در ماه های اخیر در همکاری بسیار نزدیک با «هیئت بازیگران» و ضمنِ ممنوع الورود کردن «غیرخودی ها» اداره ی #کهریزک را برعهده گرفته بود و نیز، «سازمان شهرداری ها و دهیاری ها کشور» که با مصوب کردن دستورالعمل غیرعلمی و غیراخلاقی ریشه ی فساد مالی و اخلاقی را طی یک دهه ی گذشته را رقم زده است بگذریم، باید به ورود افراد از راه های مختلف به این عرصه اشاره داشته باشیم که هر یک بنابه دلایل متنوعی قادر به واکاوی پدیده ی حضور سگ ها در کشور، آن گونه که هست نیستند!

افرادی که یا #دامپزشک هستند و سودای قراردادهای #عقیم_سازی در سر دارند؛ یا به اصطلاح از «حافظان یوز» هستند و بی هیچ آمار و ارقامی و به صورت «کتابی/تئوریک» #سگ را دشمن جونی و خونی یوز معرفی می کنند؛ یا #پناهگاه_دارانی که مایلند زیر سایه ی دستورالعمل رونقی به کسب و کار خود بدهند؛ و/یا #بازیگرانی که به واسطه ی کسادی شغل و حرفه ی اصلی خودشان به این عرصه هجوم آورده اند تا از صفحات مجازی و #افکار_عمومی فراموش نشوند. #حقوقدانانی هم پا به این میدانِ وسیع گذاشته اند تا به اسم #علم و #قانون به دنبال بارور کردن نهالِ تازه کاشته ی خود باشند.

🔺آن گونه که بسیاری از #حامیان سگ و گربه تصور می کنند، ممنوع کردن کشتار سگ ها نمی تواند به صورت یک #قانون مستقل در #مجلس به تصویب برسد!!! نه شیوه #قانون_گذاری و نه اساسا خودِ کشتار بی رحمانه ی سگ ها امکانِ طرح آن در قالبِ یک قانون مجزا را نمی دهند.

🔹اگر حضور سگ ها در این سرزمین باعث «ناراحتی» و «ترس» و «دغدغه» برای اقشار مختلف از مسوولین تا مردم عادی شده است، راهی نیست مگر برخورد دانش مدار و اخلاق محور با آن. راهی که در آن #تعصب، #بزرگنمایی، #دروغگویی، حدس و گمان و توهم و باورهای شخصی و فرهنگی و دینی هیچ جایی ندارد.

🔹اولین شرط اساسی در این راه، #ممنوعیت_سراسری_کشتار سگ هاست چراکه همین کشتار توسط #متولیان_دولتی و از طریق دستورالعمل به خودی خود مروج #خشونت در جامعه و نهادینه کردن آن برای نسل آینده است. نسلی که طبق #قانون_اساسی و در «پیگیری» آن باید کشور و جامعه را به آنها تحویل بدهیم!!!

🔹بازنگری کامل و تدوین دستورالعمل جدید که می تواند به صورت علمی به جمعیت شناسی سگ ها بپردازد، گام بعدی است که محقق نمی شود مگر با همکاری نهادهای دولتی که هم اکنون متولی کشتار هستند، انجمن های مرتبط، کارشناسان این عرصه و مشارکت خودِ مردم. خارج کردن #حیوانات_شهری از زیرِ سلطه نهادهایی که هیچ ارتباط معناداری با آنها ندارند از جمله #خدمات_پسماند و شرکت ساماندهی صنایع و مشاغل شهر تهران از #اقدامات_ساختاری است که باید #مطالبه و اجرایی گردد. وجودِ سازوکاری همانند #قرارداد، #مزایده و #مناقصه زمینه ساز فساد مالی است که می تواند در برآیند خود با #نرخ_بیکاری و #گرانی و #تورم، پایِ سوداگران و سودجویان بسیاری را به این عرصه باز کند!!!
گفتنی است در تمام دنیا، شهرداری و/یا محیط زیست متولی حیوانات شهری است.

🔺بی گمان، با انکار سگ کشی و تبرئه ی نهادهای دولتیِ متولی این خشونت در جامعه کاری از پیش نمی رود. ‍ داستایوفسکی در کتاب #جنایات_و_مکافات می نویسد: «ما هر کسی را طوری می کُشیم؛ بعضی از آنها را با گلوله، بعضی از آنها را با حرف و بعضی ها را با کارهایی که کرده ایم و بعضی ها را با کارهایی که تا به امروز برای آنها نکرده ایم.»

فلور خواجوی

https://t.center/pazudharma
تحقیقِ موسسه غیرانتفاعی سنتینس(Sentience Institute) در سال 2017 به این واقعیت منتهی شد که نزدیک به نیمی از آمریکایی ها خواهان ممنوعیت کشتارگاه ها هستند.
این تحقیق نشان می دهد که 47 درصد از افراد بزرگسال در آمریکا از بسته شدن کشتارگاه ها حمایت می کنند. این درحالی است که 69 درصد کشاورزی حیوانات را به عنوان یکی از مهم ترین موضوعات اجتماعی در سرتاسر دنیا معرفی کردند.
در این تحقیق از 1094 نفر در ارتباط با پرورش صنعتی پرسش های متعددی پرسیده شد و 47 درصد از آنها ممنوعیت فعالیت #کشتارگاه ها را خواستار بودند؛ 33 درصد از ممنوعیت پرورش تمام حیوانات حمایت کردند.

با این وجود گویا #مصرف_گرایی ناشی از سیستم #سرمایه_داری اهمیتی برای #افکار_عمومی قایل نیست و هم چنان با توسل به #تبلیغات رنگارنگ، آن چه خودش به آن نیاز دارد را مورد حمایت قرار می دهد.
Forwarded from اتچ بات
🖋 آن «نامه سرگشاده» کجا و این «جوابیه» کجا...!

▪️پیش از آن که با انتشار این مطلب، از سوی آقای #حمید_ظهرابی در فهرستِ افرادِ بدونِ تخصصی قرار بگیریم تا فقط به این بهانه که چون چیزی از #حیات_وحش نمی دانند نباید اظهار نظر بکنند، اعلام می کنیم که ما متخصص حیات وحش نیستیم! ولی مگر باید حتما در یک موضوع #متخصص بود تا بتوان به #حقایق پرداخت؟ توجه کنیم که بیان حقایق با پرداختن به عقاید متفاوت است. از سوی دیگر، اگر دریافت نظرات و #بازخوردهای مختلف ملاک تعیین عمل نبوده و نیست چرا #دولت ها، #موسسات و مراکز مختلف به #نظرسنجی می پردازند؟ چرا ما گاهی نیاز داریم که در مورد یک موضوع واحد به دریافتِ نظرات مختلف اقدام کنیم؟

▪️بحث #شکار برای استفاده از ظرفیت «قانونی» صدور پروانه شکار، آن هم برای #مدیریت_حیات_وحش کشور، از این وضعیت استثنا نیست و علاوه بر نظر متخصصان این حوزه باید از #افکار_عمومی و نظریه های سایر علوم و نظرات اندیشمندان جامعه نیز یاری گرفت. ولی به راستی، از نظر این متولی محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی، صحبت از کدام حیات وحش و کدام مدیریت است؟

▪️«قریب به یک میلیون سلاح شکاری و لااقل به همین تعداد علاقمند به شکار» برای کدام جمعیت حیات وحش کشور؟! آن هم در زمانه ای که دوازده هزار سال از دوران شکار و گردآوری را پشت سر گذاشتیم و پرسش اساسی در سطح دنیا این نیست که چگونه با کشتن حیات وحش آنها را مدیریت کنیم! بلکه این است که چرا انسان باید حیوانات وحش را به قتل برساند؟ آن هم در هنگامه ای که یافته های علمی ثابت کرده اند تمام حیوانات روش های خودکنترلی در تنظیم جمعیت خودشان دارند. این سازوکارهای غریزی در هنگام تعیین قلمرو، جفت یابی و منابع غذایی به کار می افتند و تاثیر خودشان را روی جمعیت گونه های متنوع می گذارند.

▪️نکته بسیار مهم و قابل تامل در بحث شکار در دنیایِ نوین امروز از مرزهای مدیریت حیات وحش و حفاظت از تنوع زیستی بسیار فراتر رفته است و به همان نقطه ای رسیده است که معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی در «جوابیه» خودشان خیلی گذرا و سطحی از آن رد شدند: «در صورت عدم ارضای علایق قانونی شکارچیان مجاز به چه سهولتی این افراد را به ورطه قانون شکنی سوق داده و چه بسا با شکستن قبح جرم وقانون شکنی در این افراد چه سرنوشتی را برای آنان و جامعه ای که با آن در اتباطند رقم می زنند!» این واقعیت، همان پلی است که بحث #شکار_حیوانات توسط #انسان را به موضوعات #اخلاقی و #فلسفی ارتباط می دهد و #دولت ها و #حکومت های امروزی، ناگزیر از ورود و پرداختن به آن هستند.

▪️چرا نیاز به کمین، تعقیب و گریز، نشانه گیری و کشتنِ یک موجود زنده که در تعامل ضروری با طبیعت است و خروجی این تعامل بر زندگی انسان بسیار تاثیرگذار است باید به صورت یک «نیاز» در انسان مطرح شود؟ این فعل، فعل کشتن به مثابه یک خشونت محض، چرا و چگونه در روح انسان نهادینه شده است که تا برآورده نشود آرام نمی گیرد؟

▪️آیا برطرف سازی نیاز و تمایل به #خشونت در انسان تنها از طریق به فعلیت درآوردن آن امکان پذیر است؟ به طور مثال اگر یک #شکارچی در طول چندین روز قادر به شکار کسی(حیوانی) که روزها او را تعقیب کرده است نشود، باید به جامعه برگردد و کسی(انسانی) را که با او مشکل دارد و یا سر راهش قرار می گیرد بکشد تا ارضا شود؟

▪️آمار تقریبی دال بر وجود یک میلیون سلاح شکاری، آن هم در کشوری که «قانون مجازات قاچاق اسلحه و مهمات و دارندگان سلاح و مهمات غیرمجاز» در سال 90 برای آن مصوب شده است نیازمند بررسی و شاید بازنگری بیشتر و دقیق تری است.

▪️«معاون سازمان حفاظت محیط زیست در این «جوابیه» خاطرنشان کرد:‌ای کاش همه ما یاد می‌گرفتیم که هر آنچه نظر ماست، درست کامل نیست و هر کس مخالف نظر ماست دشمن ما نیست و ‌ای کاش یاد می‌گرفتیم که به قانون احترام بگذاریم.»
با تایید این «آرزو»، اشاره می کنیم که هر نظری شایسته احترام و هر مخالفتی هم قابل قبول نیست مگر با #استدلال های منطقی و برمبنای واقعیت های علمی و اخلاقی باشد. قوانینی که در حکمِ دست نوشته های همین انسان ها هستند اگر خودشان به #خشونت و #جرم در جامعه دامن بزنند می توانند از سوی هر انسان متفکر و اندیشمندی نادیده گرفته شده و اطاعت نشوند!

▪️به نظر می رسد «جوابیه» منتشر شده از سوی معاونت محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی و روابط عمومی سازمان (حفاظت) محیط زیست در برابر «نامه سرگشاده» منتقدان شکار، نه تنها حرفه ای و در پاسخ دقیق به استدلال های مطرح شده در آن نبود که بیشتر سمت و سوی لفاظی آن هم از نوع لفاظی ها و بهانه گیری های متداول در بین مسوولین دولتی گرفته است.
مرگ «هیرکان» یک فاجعه ی ملی است.

فاجعه ای که نیازمند #اطلاع_رسانی عمومی از طریق #رسانه_ملی است. #فاجعه ای که شایسته ی نوعی #سوگواری از طریق وارد کردن تلنگاری بر #افکار_عمومی و #احساسات_مردمی است.

جدا شدن و/یا جدا کردن «#هیرکان» و «#ورکان» از مادر، رها کردن آنها در مقابل محیط زیست شهرستان #کردکوی در استان #گلستان، شیوه و شرایط نگهداری آنها، استدلال هایِ مطرح در موافقت یا مخالفت برای #رهاسازیِ «هیرکان»، نصب ردیاب ماهواره اي، مرگ مجهول و دردناک او از یک طرف تا «اقدامات» غیراخلاقی که برای سرپوش گذاشتن بر مرگ او از سوی #مسوولین و #متولیان انجام شده از طرف دیگر، جشنواره ای از انواع #خشونت را به اثبات می رساند.

خشونتی که در یک پیوستار شاید از یک ناآگاهی محض شروع شده و به یک رفتار #ضدحیوان، خشونت بر علیه او و بی احترامی به جسدش خاتمه یافت. #پلنگی که دوستداران، فعالان و متولیان بسیار دارد و صد البته، به عنوان #گونه ای ارزشمند در خطر #انقراض نیز قرار گرفته است.

شیب پیوستار خشونت نسبت به «هیرکان» و مرگ اسف بار او حتی رو به افزایش هم هست! بطوری که با نگاهی به سلسله #خبرهای منتشر شده و واکنش های رسانه ای، ما با حلقه ی مفقوده ی سواد رسانه ای مواجه می شویم که همانا «تواناییِ دسترسی، تحلیل، ارزیابی، پردازش و نقد پیام» است.

مرگِ همراه با خشونت هیرکان، به جای آن که باعث #صلح و #همدلیِ بیشتر در جهتِ محو فجایع ملی از این دست شود به فرصتی برای نمایش #قدرت در «افشاءسازی»، بازگشت به واپسین روزهای #انتخابات، هواداری از جناح ها و اعمال سلیقه های شخصی در برخورد با خاطیان شده است.

و «هیرکان» دیگر در بین ما نیست!

در بروز یک فاجعه ی ملی، همه ی ما مقصر هستیم. بنابراین به دنبال مقصر نگردیم! بلکه به این فکر کنیم که اشتباه ما در کجا و چگونه شکل گرفت. به جای پرخاشگری و تحقیر و تمسخر، به بررسیِ دقیق این فاجعه بپردازیم و به تمام سوالاتِ مربوط به فرآیندی که مرگ زودهنگام «هیرکان» را باعث شد پاسخی مسوولانه و کارشناسانه بدهیم. اگر ما توانستیم به مدت دقیق «35 روز» برای زنده ماندن «هیرکان» پس از رهاسازی و جابجایی ردیاب توسط محیط بانان و محل دفن او دست پیدا کنیم، بی شک می توانیم پاسخ سایر مجهولات ضروری را نیز بیابیم. حل مشکل را رها نکنیم! تا مبادا در استانی دیگر و برای حیوان با نام و بی نام دیگری تکرار شود.

مشکلات #زیست_محیطی و #حیواناتِ سرزمین ما، به خشونتِ کلامی و رفتاری بیشتری نیاز ندارند زیرا خود معلولِ خشونت هستند...
https://t.center/pazudharma
در #کلیشه مقایسه انسان با حیوان از منظر #افکار_عمومی(شامل #حفاظت/#حمایت، امداد و نجات، درمان، #غذارسانی و هر نوع فعالیتی که برای حیوانات انجام می شود) موضوع کمی پیچیده تر می شود و، به اعتقاد نگارنده، نوعی اعتراض به وضعیت موجود می تواند تلقی شود.
قبل از آنکه ما در مقام دفاع از حیوانات به رویارویی با مردم بپردازیم باید آنها را از یک واقعیت آگاه و سوالی اساسی را از دولت بپرسیم که چرا ما در خیابان ها باید شاهد حضور #کودکان_کار باشیم؟ و چرا باید کودکان(بدون آنکه آگاه باشند و بخواهند) حمایت از حیوانات را تحت الشعاع از نوع منفي قرار دهند!؟
آيا اگر تمام #حاميان_حيوانات و #سازمان_حفاظت_محيط_زيست و #محيط_بانان به حمايت از كودكان كار مشغول شوند، اين #معضل اجتماعي ريشه كن مي شود؟!
همین سوال را در بحث مربوط به زباله داشتیم که چرا باید جمع آوری زبالهء ریخته شدهء مردم توسط اقشار تحصیل کرده جامعه برای ما «افتخار» بیافریند؟!
مردم عادی اغلب #دولت_رفاه(پیشتر تعریف کردیم) را دولتی تلقی می کنند که وظیفه اش کمک مالی و غذایی به فقراست. این برداشت فقط نیمی از حقیقت را در برمی گیرد. حکومت در #کشورهای_صنعتی و مدرن وظیفه امنیت مالی، سلامتی، آموزش و پرورش، مسکن، شرایط کار، و امنیت همه شهروندان(ثروتمند و فقیر) را به عهده دارد. کمک به فقرا بخشی از کارهایی است که دولت رفاه انجام می دهد.
در مقابل، حمایت از حیوانات فعالیتی کاملا #داوطلبانه است که برخی افراد دست به انتخاب آن می زنند(پیشتر به مفهوم داوطلبانه بطور مشروح اشاره شده است.)
یک دولت با نهادهای زیرمجموعه مانند #صدا_و_سیما و #رسانه ها می تواند در معرفی انواع فعالیت های اجتماعی و آگاه سازی مردم از طیف وسیع آنها به هموارسازی مسیر حرکت این فعالیت ها بپردازد ولی در جامعه ما پیام ها و آموزش های مورد نظر یا در حد شعار هستند و/یا بنا به دلایل مختلف مجالی برای قرارگیری در برنامه تولید و پخش نمی یابند...
امیدهای بسیار داریم که هم حفاظت و هم حمایت از حیوانات بعنوان یک «وظیفه ملی» معرفی شود و افتخار ما این باشد که با وجود عقب ماندن از قافله توسعه پایدار، حال و روز همسايگان غيرهمنوع ما در این سرزمین امن و خوب است...
https://telegram.me/Pazudharma