سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻

#شفق
Канал
Логотип телеграм канала سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻
@salam_bar_zarnehПродвигать
10,74 тыс.
подписчиков
17,8 тыс.
фото
12,5 тыс.
видео
12,1 тыс.
ссылок
🕹 #کانال_سلام_بر_زرنه ♥قدیمی ترین و جامع ترین کانال شهرستان #ایوانغرب 🚫 تاریخ تاسیس:۱۳۹۴/۱۰/۲۲ ❌ ارتباط با ما / تبلیغات ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh_z ❌ #شرایط_تبلیغات در کانال : ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh0
#بەنام‌خدا

" #زادروزشوالیەایران
#استادشهرام‌ـ‌ناظری"

تنها #صداست که در ادوار
برای #همیشه می ماند.
#خروش حنجره ات سینه ی
سرد #فلک را به نت #آواز
الهتاب گلوی #غزلخوانت
#موج به موج، نفس بر خیمه گاه
#شعر می زند.گردونه ی #خورشید
نگاهت شعله می کشد تا #ماه
نور رخسارت، رکاب #آرزو بر مهربانی
#مهر دل افروزت، شهاب و کهکشان را به
شب مینایی #شفق، لبالب از شراب
#غزل کند. کامجویی تتمه ی جویبار
حنجره ات، بر حسرت صحرای #دل،
طنین دل انگیز #چکاوکی ست که در
صدایت راه می رود سرشار #عشق است.
از پشت پنجره ی صبح #فلق، بغل گشوده ی سپیده به کوچه باغ #اقاقیا، سحر شکسته در تار گلویت، #ترنم شیهه ی
سرخ #سمند، به دل هر سنگ وصخره و #کوهسار می دمد. در جشنواره ی #سبز غزل هایت، ابر #سترون به چشم من رویید تا زیر #باران شب چشمانت، خیس از #آرامش شوم. تک سوار جاده ی #عشق، برق غرور وحشی نگاهت در چشم های #آهویی صحرای دل، به صد هزاران جلوه برون آید تا چشم دیدن
زیبایی #حنجرەات به جاذبه ی اثبات رساند.پهنای #فلک ضرب المثل صدای توست .آسمان دل، به #فیض ازلی لاهوت
تو معنا می شود. #همای هماره ی سلطنت #شوالیەی ایران، #شهریار نشسته بر تسخیر مولودی تاج وتخت ، #آواز فر و شکوه توست تا پیراهن از باد #کنعان هوایی
شود و رقص نسیم گیسوان #زلیخا
به سراپرده ی نجابت #یوسف، دمی به
بیابان #مجنون لیلا، موج پیرهن دریده
را به تقدیر شبرنگ گیسوی #هجران برد.
اینسان ! زخمه های عاشقانه ی شعر و #غزل به #گلوگاه استاد، سمفونیک نی در نیستان #بیستون به تیشه ی فرهاد،
#غزل وداع #شیرین را به #طاقبستان
دل گره زند.

#‌فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

۲۹ بهمن ماه ۹۹

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
به نام خدا

" #ماەومەومهر "


#ماه آغوش گشوده است تا #شفق را به فلق
#مهر گره زند، تقویم زندگی را به #قصه بشکفد و بر شقیقه ی #صبح ، عبور شعله ی تبسم بر نسیم #کوهسار روستایم حرف
تازه ای باشد سمت سیاه سطرهایی که انگشتان سر به زیر، شعرش #ماه را در آب بخواند. کلام از لهجه ی #قلم اعتبار می گیرد .احساس #ماه آبستن #شعر جدیدی ست که صنعت #تلمیح را به جام
خورشید، در آینه ی چشم #فلک گلخوشه ی دل می بارد. در #خاطرات شعرم، امشب
غنود باران، چکه های شسته ی #عطر کلمات را به #کلبەی نگاهم می پراکند تا شب زدگی یک آسمان پر از #ستاره ببیند.
صدای پای بهار با بوی #بنفشه و نسترن
می پیچد از آن سوی #خیال، دم صبح
#زندگی همهمه ی مبهمی از رد شدن خاطره هاست. خانه ی دل مثل #آیینه تصویری از سبزی و #طراوت را به بارش
#گیسوان بلند ماه بر حوض آب، انعکاس
پنجه ی #نقره فام است.
گوشه ای از #باغ نشستن لب ایوان،
نوشیدن چایی به طعم #غزل بر لبان من،
#چشم شاه بیت شاهکارست تا زوایای
نفس به #پرتو نگاه مخملی نخ نمای #قلم کال را همچون #گل به دامن خورشید،
ترانه را به گونه های #ماه بدوزد.
نفس از صبح ، #خرمن گلواژه های گل
و #نسرین به پیرهن #خورشید بشکفد
تا زیر #باران بهار ، تجویز #قلم هزار نغمه
صرف تکرار قصیده و #غزل شود.
بر پهنای مه گرفته ی رخساره ی #ماه
نگاه خسته نشسته است .#خورشید به مهمانی
#ماه می رود تا باز درختان باغ ، لبخند #مروارید پوش را میزبان #نسیم شوند.
باز بوی سیب #گلاب به شاه توت لب های #قلم، یک شکوفه #شعر ناب بیافریند. تا از ترانه و #ترنم به دیدار گیسوان شالیزار
روزهای خوب پای میز #حساب آید.
باز سبزه ی روییده ی دشت #روستا بر پای قدم ها بپیچد و
صدای #دلنواز هم ولایتی آمدنت را خوش آمد گوید. گرمای #نسیم و گلخند چوپان با نی لبکش در شیار #کوه سر دهد.آمدن پرستوها خبر از #بهار باشد. و کودک #خیال دست خاطره ها را بگیرد و پای دامنه ی #کوه، یاد شکوفه های #بادام بر دور دست ها
عجین #خاطرات خوب دیروزها شود.در میان خلسه ی چشمان #غزال کوه، ته مانده ی یخبندان #زمستان ، مغروق
گرمسیرات #بهاران شود.

#فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

۲۵ بهمن ماه ۹۹

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

" #کوه‌_شیرزول "

از هجوم بال #پرستو و از خلال
انبوه #خیال، پنجه ی زرین #خورشید
بر #گیسوان شب زده ی پنجره می تابد
تا امتداد رمیده ی نگاهم، #جنگل روبروی
زیبایت را از پشت #حریر چشمانم به تکرار
خاطره ها و روزها برد.
مگر صدای #گل از کوچه ی بهار می آید
که نفس #گل نی در آغوش #نسترن می پیچید. به بال صبح، #عطر پونه و زنبق،
در باغ #یاسمین ت، صدای خنده ی گل
در رگ #چمن ،تاب بنفشه است که بی تاب
بر کناره های #تنگس و گل می روید.
نام تو در #شعر کال من، نفس آهی ست
که خود را در نفس تنگ #قلم جای داده است، در زلف شاخسار #بلوط، شیوه ی
تکرار #سبز شدن ، چشم نواز #دشت نگاهست. برای #اطراق گرفتن کناره ی
#شفق ، نوشیدن یک چایی داغ و گوش
جان سپردن به نسیم و پیچک های #باغ
به دل همهمه ی ست که #آسمان چترش را
بر می چیند تا بر گونه ی #ابر چکیدن گیرد. رویش سبزه بر پایین #دشت مخملین کوهت ، فصل #بهار اطلسی و زنبق و #بنفشه را به #محراب قلم ، جوانه می زند تا در رقص #شبنم بر برگ #گل،
پشت #فصل های گمشده، آن سوترین
#دشت ارغوانی، به طراوت الماس #غزل
بروید. از شاخه ی سرخ تپش #قلم،
شکوفه ی #تغزل می چینم .آنک که #بهار بیاید، طرح یک تکامل شیرین به روزهای
جاذب #فروردین پا می گیرد، در محتوی ثانیه ها، آن سوی فصل ها، سامانه ی #میخک و #آویشن به گونه ی صخره هایت نگاه احساس می پرورد.
شاید #بهار ، سبزی دست های توست
که از دل زمستان برآمده است تا
پر از بذره های تازه ی #شکفتن کند.
دختر #بهار که بیاید، سبزه و چمن پا بگیرد
لب مست #غزل، جرعه های ناب ، شور و¥ شراب و #شعر را به پهلوی گلواژه ها، عبور
زندگی را زمزمه می کند.با یک جرعه #نسیم، #عطر حضورت را بیاور. بگذار خستگی بر آن #تکیه کند. قصه ی بلند تو
رنگ تازه ی ست به #سرزمین خشک #بلوط،
بگذار دوباره #بهار، دوباره پرندگان ، به برکه ی آرام تو پناه ببرند و من به بکرترین #قلب جنگل ات.

#‌فروزندە_شفیعی‌ـ‌زرنە

۹ بهمن ماه ۹۹

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

" #مانشت‌و‌مهرنگار "

#زمین سراسر #شوق شده است
و منتظر تا #بهار بیاید و صدای
#رویش جوانه که خیس از #باران باشد
و نت های #امید را در سفیدی چشم ها باقی بگذارد. #شیرین‌ترین توت ها پای
درخت بریزد.
نصف شب باشد و #قلم آن سوی خیال
تا دم #صبح، سبزه های پیچیده در پایین
دشت مخملین کوه #مهرنگار را به بلور برف های پوشیده ی تن #مانشت، تلفیقی
از خواستن ها را #زمزمه کند.
تو گویی لحظه ها می گذرند تا سراسر
#خورشید زندگی، همهمه ی مبهمی از رد
شدن خاطره ها شود.
روح نو دمیده ی #الماس صبحدم، بر بلندای #مانشت، خورشید نگاه #شاهپرور
را به افق های سرزده ی #خانمنصور در هوای #معبد شبانه ی بارانی و سکوت
به روی لب های #شاکه ورد شعر شود.
شعر من گُل کند در زیر #باران تا بساط
باغ بهار در بقچه ی #یاسمن قلم بپیچد
و روح سر سبز #غزل را کرانه کرانه ، به
وسعت آسمان آبی #مهرنگار در هوای یخ زده ی #مانشت به بی قراری پلک های
سرکش آب کند.هوای #شعر مرا پرت می کند به قافیه باختن هایی که برای #ستایش از کوه بلند مهرنگار، مهر را
در نگاه #غزل به چهار چوب
محدودیت پنجره ی نگاهم می گنجاند.
در شب #آینەات، نفس های #مهتاب در تب حیرانی به #مسیح لب یالت حادثه اعجاز می کند. نغمه ی بلبل #کوهسارت، هم صدا به کناره ی غروب #شفق،
#دق‌الباب شیار کوهت به بوسه ی
صخره ها #حنجره ی شور می نوازد.به
آسمان شب های باغ نگاه #مانشت دری
باز شده است تا کوچ #سیمرغ به فتوای
تو آغاز کند. #مانشت داغ صد حادثه ی روییده
بر پیشانی دارد تا ماه را به بوسه گاه #افق
بارانی گونه ها برد.چشم #خورشید در غم ات همچون #یاقوت گداخته آویز اخگرهاست.آتش تو هرگز خاکستر نمی گردد. حال #مهرنگار که باشد ، #بهار قلم از شکوفه پُر است و به فصل های دل من
ُل می آویزد. ترک جاده ها در آرزوی
#قدم‌هایی،رم گام هایی پی در پی را حس می کند.
قدم هایی دقیقا وسط #بهار، تا عاشقانه ترین شکل اشارت به #نسیم ، حرف آخر خود را به #قاصدک گوید. خورشید #مانشت روی شانه های #مهرنگار می نشیند خاطرات سر فصل سبزه و گل به غنود #باران به کلبه ی نگاهم ، تکرار چکه های شسته به #پریشانی غصه ها می برم.برکه ی زلال #مهرنگار با طناب و چاهش، بلندای هجرانی ست که غایت غایب #رهگذر را
به خنکای #زلال آبش ، مرا به هجوم #خاطرات می کشاند.

#فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌‌‌زرنە


۲۲ دی ماه ۹۹

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا


از سر زلف #غزل ، گلخوشه ی #دل می بارد.
آوای #حزن‌برانگیز بی‌کسی اوج می گیرد تا همپای
رهانیدن از تن و جان ، خیال #ثارالله را به عمق دشت #نینوا به چشم کاروان بجوشد. چشم هایی که بی گمان #اندوەکویر و آه و آتش
پشت پلک ها به #فصل‌ماتم می پندارد. نگاه #قمربنی‌هاشم کنار پرچین و نیزار #فرات، به چشمان فریبایی اش می روید
تا آواز پریشانی عطش را به #تصویرآینەها برد.
بارش گیسوی #شقایق آغشته به آبشار
شانه هایت ، #مشک را به گویایی لب عطشان تفسیر دل هاست. #نگاەلیلا کدامین سو را می نگرد تا زیبایی بی مثال #یوسف‌ثانی را به #جمال‌جدش تداعی کند. زمزمه ی #سکوت‌رباب در حنجره ی تشنه #علی‌اصغر سکوت #گهواره را به لا لایی گلوی زخمی آه قصیده است
تا #عطرآغوش شش ماهه در دامن پدر
را #یاهو گوید.حجم اندوه به بغض سینه ی #قمربنی‌هاشم، تشنگی را به دلگیری
#گلوی‌عطشان کودکان برادر، چتری از
نیزه بر #فرات به رویت نگاهش می بارد. نسیم آه بر
#خیمەها وزیدن گرفته است تا سرخی
#شقایق لب عطشناک بر بید دل مجنون #زینب را در کناره ی #شفق علقمه برویاند. .تصویر کربلا به شاه بیت تلفظ واژه ها، زبان #قلم به ابعاد بی نهایت
#آزادگی می سراید، فرقت روزهایی را به نشانه است تا فرداهای تهی از #کاروانی
را ترسیم کند که #ماەوخورشید و هفتاد دو ستاره در غروب #نینوا شرحی از حقانیت را برای همیشه دوران به جوهر
#قلم تفسیر نماید.

به قلم : #فروزندە‌شفیعی‌زرنە

۳۱ مردادماه ۹۹

📮#سلام_بر_زرنه
🔻🔛🔻
@salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا


" #رحلت‌شیخ‌اجل‌سعدی‌شیرازی"


#قلم‌کال من به وصف #ثنایت ناید.
تو که تن پوش #مخملین هر قافیه و ردیف #غزل،
به پای پیچک #بنفشه و
#نرگس‌شیراز شکفتن نامت را به هجای
کلماتی می شکفد تا #نفس
#بهارقلم به تکاپوی از تو
سرودن عاجز بماند. هوای عنبرسای #شعر در
غیبت نام تو #دلتنگی می آغازد.
#زلف‌‌اندیشه به کوتاهی حروف می نشیند
تا در #امتدادکلمات ، سایه ای باشد برای
از تو نوشتن. #نسیم مشک فشان بر #گلستان پند
و #اندرزهایت وزیدن گرفته است.
لطف سخن در#بوستان ، رهاورد واژگانی ست تا زبان پارسی به وجد #قلم رسایت
به جوشش #مکتوب ریشه در نگاه نگار خانه ی #آریایی بودن و
زیستن به #مراددل رساند.گاهی از همه
#دل بریدن و در عظمت #کتابت مضامین
#فرح‌بخش تو غرق شدن عالمی دارد.
برگ و باد #عطر حضورت را به #بهارنارنج گلستان
می پراکند تا میوه ی #دانش از باغ بوستانت به #دشت سینه ها به بار نشیند.
#بلاغت و شیوایی سخنانت گل #یاس بر دل می کارد،تا بر #التهاب بلور #باغ نگاهت،تب
#شعر شرر زند، کلامت موجی از اشارت
به نشانی جان #جانان آبشار شیوایی و بلاغت می نشاند تا
دلدادگی به #ساحل نیک اندیشی
به #طراوت قصه ها برد، #شفق پهلو گرفته است به سردی شب نگاهت، #رمق آن
نگاه #فریبایی ات به فصل جدایی #سایه می افکند
و شب بر پلک چشمان #سعدی، مه ای از ماتم گرفته است .اینک در #واپسین لحظات عمرت، بیکران تا #بیکران اندوه به بار نشسته است.
#نبوغ نامکشوفی را به وادعی #تلاوت است که #قلم پر بارش توامان تفکراست ،رخ به #نقاب خاک از حضورش #لحد را به تراوش ماوای دلچسپ می نشیند.
نام #خداوندگارقلم، نه در سکوت شباهنگام به فراموشی سپرده می شود و نه در #ازدحام روزگاران.#سعدی سندی ست معتبر و ماندگار، تا آنگاه که هر #دفتر از #بوستانش ورق خورد ،
#اشعار و اندیشه اش بر ذهن ها شکوفه ی از #دانش غنچه می دمد و هرگاه بر باغ #گلستانش پنجره ای از پند و اندرز گشوده شود #باران ترنم بر #دشت سینه ها باریدن می گیرد. چه #خوش‌سعادتی ست آنان که خو گرفته با آثار #سعدی بر #تلالو نگاهشان ، به زلف #غزل بار اندیشه ، #کهکشان دلبریش را می نگرند.

#فروزندە‌شفیعی‌زرنە

۲۷ مرداد ماه ۹۹

📮#سلام_بر_زرنه
🔻🔛🔻
@salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

#شوروشرر و شیدایی
به نیش و نوش #قلم
عیان گشته تا #ماه
شهد شیرین به #جام
#زرین ریزد .اشارتی به
غمزەی مست #فانوس
چشمان #علی" ع " مشرق لاهوت
را به نگاه سبز #سحر در
آیینه ی نگاه مانوس #محمد " ص " پیچیده
بیند. عشق به ولای #علی در کلبه ی
شب می رقصد و #ماه نقره می پاشد
بر #افق گونه ها تا در بحبوحه ی
#غزل شیفتگی خال لب، #عطر لبخند
بپراکند. خیس از #باران اشتیاق بر
دستان #مولا ، مزایای تبسم است
به بیابان #غدیرخم تا چتری از
#وفا بر افراشته کند و شب
صحرا زده ی دشت به #شقایق
#قلب مکیان به اوج تب زدگی
تن، شور مستی دهد. همچون
#آیینه در ابعاد بی نهایت شفاف
عظمت و #شایستگی، توامان سرشت
آراستگی بیکران #ولایت، برازنده ی
#معنویت و زیبایی دینمداری ات به
#فرداهای می برد که شور و شوق
#عدالت، بر دامن عدل گلچین مختص
نام توست تا سیراب از #عشق در
تشنگی صحرای #دل ، به روشنی
انعکاس لحظه های #سحر فکند.
قلب ها و قلم ها سراسر به #شکوفه
و لبخند غرق آفرینش غزل #شهریار
است در #زلال خنده هایت. تا لب قلم
گشوده به تغزل #ناب شود.هوای چشمه ی
کوثر به #تقدس غزل محتشم کنار فدک چشم پر #فروغ تو شور انگیز ترین
اشعار عاشقانەهاست تا #فروزندگی
نای #قلم در شب کویری دل سامان
گیرد، ذهن خلاق #شعرا از برای تو
سرودن شکسته در #شفق مینایی
شب به حسرت فراق ، #تلاوت رستن هاست . یاد تو همچون #ستاره در شب
به شعلەی #شیدایی غزل ها برد.
آینەی #دل با نگاه تو زیباست همچون
لاله ای که پیش از #طلوع دامنه ها
سر بر #صخره می گذارد و جرعه ای
از جام چشمت ره به #اسرار نگاهت می برد. #آسمان جشن زمینی به پا کرده است
خواب تمام #قاصدک ها شکوفا شده است.
شان #نزول‌آیەی روشن در #اعجاز نامت،
تفسیر دین را به نگاه #محمد امین بدرقه ره است تا عترت خورشید #عدالت در لابه لای نغمه های عاشقانه به تقارن #جانشین
برحق، محتوی مکتوب ضامن شود.#قلم بر تلفظ واژه ها ،غنود #باران بر پلک خیال
می گشاید و شمیم #گل لبخند، #شاەبیت
#غزل را به قافیه ی نفس حروف می دمد
#عطر نجیب به #آغوش کلمات در نرمی
#نسیم دست هایت، گره به دستان #پیامبر
تمام #گلبرگ ها را آغشتەی‌##عدالت کند.

۱۷ مرداد ماه ۹۹

به قلم: #فروزندە‌شفیعی‌زرنە

📮#سلام_بر_زرنه
🔻🔛🔻
@salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

" #ازعرفەتاقربان "


به کناره ی #شفق غروب
در متن #اشک و آه
زل زدن به #صحرای‌عرفات
زل زدن به #ماه
زل زدن به چشم #ستاره
بغض گاه به گاه #ابراهیم
#زمزمەی به مسلخ بردن است.
#آسمان پر از خلوت #خداست.
تا حجم #ستارەها در هیاهوی دل
بر پهنای #صبح آویخته شود.
#بهشت از نگاهت به بار می نشیند
تا رهیدن از #قعرجهنم، به امتداد
وسوسه و #تردید دورترین باشد.
راز این #قربانگاه در چیست؟
که #شیطان این چنین حقیر و
#کوچک می نماید.
پرده ی #دل بُریدن پر از هیاهوست.
ترسی چنین #عاشقانه از جنس رستن ها.
در #سکوت سرد چاقوی آخته، در #اشک
شبانه ی توهم پرتاب #رهایی چه زیباست.
به #اعراف رسیدن ، از خود به #خدا اوج گرفتن رمز #ماندگاری ست.
در #فصل فاصله ها، شوق وصال به
بلندای قاف #عشق، زلال تر از #موج تلاطم
قاب سبز #صبح را به روشنی آینه، تفسیر
خود باور توست تا لب برنده ی# شمشیر
به #قربانگاه چشمان #اسماعیل بُرده باشی.
حال و هوای دلت چه دیدنی ست وقتی
که #صلابت دل با نفس در حال #جدل است
و #شیطان در #سقوط وهم برانگیز #انحطاط،
تو را در بیکران #آسمان به کرامت یقین به #تماشا نشسته است.

#فروزندە‌شفیعی‌زرنە
99/5/10

━━━━━━
📮#سلام_بر_زرنه
🔻🔛🔻
@salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا


" #دخترـ‌ایل "

در هوای شمالی #ایل، کوچه های کاهگلی #دل سبزتر است. زیر #باران نگاهت دست ها جوانه می زند و لبخندها شکل و #عطر
شکوفه #بهاری خواهند داشت. چهار فصل ات ، بادهای نا آرام به #حراج گذاشته است بوی نم و کاهگل از دامن پس کوچه ها می تکاند و #عطر گلاب و #میخک بر رقص نسیم دامن چین دار ، غزلی به لطف #قلم می آغازد تا کنار قاب عکس کهنه ی #خاک ، نقش رویت به دیوار سینه بیاویزد. نفس پاک شقایق بر سینه ی کوه، صحبت چلچله با #صبح، نبض لرزان #گندمزار، #گردش رنگ و طرح در گونه ی
ُل ، جرعه ای به کوزه ی سر شانه هایت به #جان باقی ست. در انبوه سبزه زار چشمانت، بهار حرف کمی نیست.قطره های #باران، همچون مروارید غلطان بر #افق گونه هایت ، شکوه ترسیم یک نقاشی را به #یاقوت سرخ قبای اطلسی می چکاند.#بهار گیسوانت نیلوفرانه اشتیاق بارش #شبنم بر لب بام شانه هایت به #آغوش دارد.نگاهت آتش و احساس می پرورد تا #گل‌باغ را به یاس گونه ات
سیب و #گلاب بیاراید وسرمه کشان #چشمانت همچون سیاه #مشق‌های من
بر کرشمه ی #نازقلم بکشاند و
رویاهای شادمانه ات با نقش های #مخملی سرخ و #سکەزرد بر خفتان ات، طرح یک تکامل شیرین را به روزهای پر جذبه ی #فروردین پا می گیرد.در باغ #باران شعرهایم، باور غزل بر ذهن جویبار روشن در بال و برگ #چلچله و گندم جریان دارد تا آنک #بهار بود و من بودم.پشت #فصل های گمشده ،آن سوی دور دست ها ، آیا بهاری ست تا در نسیم زلفانت #شکوفه به یاقوت گردنت آویزد.
شاید #بهارقلم ، سبزی دستانی باشد که
از زمستان #مانشت برآمده است تا بذرهای
شکفته ی نگاه #شاهپرور را پا به پای قدوم #خانمنصور به میقات گل و سیب انار ، به شکوه یک لبخند شعر #شاکه برد.کمی عطر حُضورت را بیاور! بگذار خستگی ها
بر دوش #دخترایل ،ردای سبز غیرت را نشانه باشد. ذهن پر از #همهمه است، همهمه ی #کوردواری ات که پُر از حرف های نگفته است.لبخندهای نزده ات بر اشک و بغض #دل، سرشار از خاطرات
است، خاطراتی به شیرینی حضور #لالایی مادران که در پشت پلک های
یک غروب ، #خواب‌شیرین رویاها
به دست #شفق می سپارد تا با یک
بغل شعر ، دیوان ناخوانده ها
به برگ‌ زرین دفتر رشادت های #دلیران‌ایل بگشاید.

#فروزندە‌شفیعی‌زرنە

۲۰ تیرماه ۹۹

📮#سلام_بر_زرنه
🔻🔛🔻
@salam_bar_zarneh
به نام خدا

" #زادروزخداوندگارتار
استاد #جلیل‌شهناز خجسته باد"

#نسیم بر دستان جادویی ات وزیدن گرفته است .جرعه ای #ترانه و #ترنم
بر سینه ی #نت‌ها میان انگشتانت
ساز #غزل بشکفد.واژه های #نوازشگر
#تار، طنین #لالایی به بادهای نآ آرام و بی قرار، به چشم #آفتاب سپرده است تا #صبح فلق، کام تلخ شب زدگی را #شیرین کند. #غزل از #اقیانوس چشمان مختص تو، #تعبیر در #تفسیر معنا می شود. ناله و نوای #سەتار و سنتور چون عود بر آتش
به جذبه های دلفریب #تنبور بنوازد.شب ها
با خیال دلنواز تارهایت، بامداد محشر دلدادگی بر لب روییده ی سحر اوج زنده دلان کوی دلبری می نشاند.#نسیم نفس پرور میان #شمع انجمن، به #دلستان تو چراغ #منور است. گاهی با آهنگ #دل انگیزت، #ستاره در غم شبانه اش، کنار #شفق به شب نشینی ماه می رود.در هم آوایی تارهایت ، #پژواک‌دل به عصرهای #انتظار زیر سایه ی کوه و کمر ، #آرامش جانآن بر هم می زند.#قاب خیره به دور دست ها، در حال غریبانه ی سال های دور
به نگاه #شبنم می بارد.تا درد دلی با تو داشته باشد.سال هاست که #صدای آشنایت، #چشم منتظر به #دلارایی آمدنت
ایستاده به تماشاست. #پنجرەی‌دل می گشاید ، #چاووشی #تار و تصنیف در کوچه های مه گرفته به پنجه ی خمسه ی تو
#بنوازد.آغازیدن قدومت #طلوعی ست که نیاز به #خورشید نباشد.#جام فروزنده ی
#شمس در آینه ی #چشمانت پیداست .از سر زلف #تارهایت گلخوشه ی #دل می بارد
دلباختگی گلشن به شمیم لبخند هایت
گل #آذین شور گل افشانی ست تا دستان ماهرانه ات به شرر جان بی افروزد.#غزل از جام لبت جاری تشنه ترین #غزلخوانی ست
.#احساس آبستن جان و #نفس به #گلوگاه
حنجره ی ترانه #سامان تار تو می دمد و
#عطر گلواژه ها بر #تنگ سینه بپراکند.انبساط در پریشانی احوال به #چنگ و عود سه تار تو ، جایی میان دلتنگی ها، خیس از #شبنم گونه هاست
زلف #تار به چشم نوازی چشمان فروهشته ی #فرنگیس، موج #دلبری سیاووشان این #اقلیم است.تا آسمان در اعجاز دستانت
#غزل نامت بر لب آورد.

#مهربانوفروزندەشفیعی


📮#سلام_بر_زرنه
🔻🔛🔻
@salam_bar_zarneh