#بەنامخدا"
#دهقانایل"
در سایه روشن افق
#فلق ، چشم های پلک گشوده ات با هزاران فروغ، در مه و
#مهتاب جاری ست.صدای خروس خوان همه را
#فریاد می زند. دست های سبزت در
#کشتزار، طبیعت گل و
#بهار می دهند. تمام دشت و دمن از سخای دستانت ، گیج
#بهار لبخند تواند و آسمان سرگیجه دارد از بوی خاطرات
#اقاقی ها که بر موج
#زلفانت#عطر می پراکند.
#آغوش گندمزار ، بغل گشوده است تا خوشه های ناب طلایی اش
#خوشەچیندستان تو گردد. ابر سترون به چشم
#فلک روییده است . عرق
#جبین تو قطره قطره وام می گیرد تا بر
#گندمزار فرو چکد. صدای موسیقی به
#سکوت شکوفه های باغ به هزار خاطره بشکفد و میوه به بار نشیند.
#چشمان دریایی ات خیره به
#عمق ماجراست.گاهی خستگی هایت در اعماق
#سکوت خیس غمت را می توان ارزان داد.
موج سوار زلف های
#گندمزار به دستان غیرت تو به آسانی می شکند تا
#خوشەهارقصنده ی
#نسیم باشد.تمام مجذوب آن رقص و آن
#چشم پُر شده از گذشته هایت شود.
همان جا به وقت تردد
#تردیدها، نزدیک بغض نان و نمک، کنار دلشوره ی
#دلت،
تشنگی را بخیه می زنی به لب
کنار بساط چایی و کتری.
#خاکستر تکان می خورد تا خشم خاموشی# دنیای شتاب زده در حواس شاخه های
#نارنج به بوی باروت چپق ت در هم آمیزد.بر خارهای ساق
#گل سرخ شور گریز نیست تا دمی به بهانه ی
#آرمیدن به
#آرامش لحن ساده ی یک صدا از
#حنجرەات ، چکاوک گلوگاهت
بیت های
#کوردواری ات به
#پژواک کوهسار دمد.
#آسمان پهن شده است بر روی درختان و رعد یاغی در
#دل می تازد صورت ملتهبت را به هیاهوی چکاچک داس درو
#گندمزار ، بقچه ی کنار لب جوی ،
#روح را به آب دهد.
خسته از
#شکفتن در محضر باد، برکه ی آرام چشمانت
#فصل رهایی ست. آخرین چیدن خوشه ها، ترنم
#شبنم پیشانی ات
بر افق گونه ها موسیقی علف هاست که در دور دست های
#مه گرفته چه آرام می بارد روی غبار
#پیرهنت.
✍#فروزندە_شفیعی99/3/4
📮#سلام_بر_زرنه 🔻🔛🔻@salam_bar_zarneh