سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻

#کوه
Канал
Логотип телеграм канала سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻
@salam_bar_zarnehПродвигать
10,74 тыс.
подписчиков
17,8 тыс.
фото
12,5 тыс.
видео
12,1 тыс.
ссылок
🕹 #کانال_سلام_بر_زرنه ♥قدیمی ترین و جامع ترین کانال شهرستان #ایوانغرب 🚫 تاریخ تاسیس:۱۳۹۴/۱۰/۲۲ ❌ ارتباط با ما / تبلیغات ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh_z ❌ #شرایط_تبلیغات در کانال : ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh0
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
پینگوله
بهار ۱۴۰۳
ایوانغرب - زرنه

#طبیعت #کوه #کوهنوردی #غار_طلسم


🎬فیلمبردار: #مسلم_منصوری


🌎 ••••★☆★••••
🔺 @salam_bar_zarneh
تصویری زیبا از کوه باعظمت شره‌زول و پارگی ابر توسط نور

کوه شره زول از جاهای دیدنی استان ایلام، شهرستان ایوان، در ۲۳ کیلومتری شمال غربی ایلام است. ارتفاع این کوه حدود ۲۰۵۰ متر است و به‌صورت رشته نسبتا طویلی به درازای ۴۱ کیلومتر و پهنای متوسط ۱۵ کیلومتر، از شمال غربی به جنوب شرقی امتداد و گسترش می‌یابد. بخش چوار در جنوب و دهستان‌های سهراب و مرکزی در دامنه‌های شمالی این کوه جای گرفته‌اند. بخش شمال غربی آن از جنگل‌های بلوط پوشیده شده است. رودخانه‌های کنگیر، گلال رود، کزاب و مورت از این کوه سرچشمه می‌گیرند.

#ایلام #ایوانغرب
#کوه_شره_زول


🔺 @salam_bar_zarneh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
زندگی تکرار فرداهای ماست
میرسد روزی که فردا نیستیم
آنچه میماند فقط نقش نکوست
نقش ها می ماند و ما نیستیم...

#آرامش #سکوت #برف #کوهستان #کوه #کوهنوردی

ꦿEyvan |🔻#سلام_بر_زرنه
@salam_bar_zarneh
کیوه «که چل»

28/10/1400

#کوه #کچل #برف #زرنه

📸 عکاس: احسان فتحی زرنه

ꦿEyvan |🔻#سلام_بر_زرنه
@salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

" #گردل و #گاومیر"

مختصات به هندسه ی بلند #قلەهایت،
میان ُرهآی دلت را بلد است. قلم بهتر
از هرکس می تواندمعاملات #کوه و کمر را حل کند. از ارتفاع دلت بالا رود و قاعده ی #دشت گسترده ات را بهم بریزد.#دلت را
بازیچه کند و با یک لبخند #ملیح بگوید!
کوه #زادگاهم،رهگذران به خلوت شکار گاهت در جستجوی بی انتهای #قلەهای تواند. بالا رفتن از شیار #کوەگاومیر حاصل نگاه چندین ساله ی #کودکانەی ماست. جایی که گوش جان #سپردن به چهچهه ئ عندلیب و #چکاوک ، سمفونی بر می تابد و سبزه های روییده #پیچش قدم ها می شود. صدای #مشک زدن ها با بیت های مادرانه کره و دوغ را سوا می کند و #کودک کنار #مادر نان بر دست گرفته تا کره بر داغی نان ، #خاطرات ذهن مردمان ایلم شود.هنوز دل برای گفتن از #گردل و #گاومیر هزار حرف نانوشته دارد.#غبار خستگی های چوپان ، روی چهره ی #نجیب و آرامش، #حلاوت نگاه معصومانه ای ست تا #خورشیدی که گاهی پشت #ابر است، صدای زنگوله ی به گردن گوسفندان با نی لبکش همنوای باران به #کوهسارت پژواک دهد.ترک های شیار کوهت، در #آرزوی گام هایی ست که #بهار
بیاید، و کنار #چشمه، دهقان بقچه ی از نان را بگشاید و #چایی دم کرده ی کتری کنار دستانش، رقص نسیم خوشه ی های #گندمزار را نظر کند. به شیوه ی #باران به گل #شبنم دهد و دست و داس #رویایش شود تا به غروبی که پشت پلک های #کوەگردل رو به افول است به تغزل عاشقانه ترین هوره ی #کوردواری به حنجره اش بدمد. بغض های کهنه ی #تلخ گلو را به تقویم سبز #خاطرات ورق می زنم. تا قصه ی آرزوهای ایل را به برکه ی #رقص‌قو کنار چشمه ی جوشان یادگار پدر به #تقدس غربت اشک ها بسپارم. دور از هوای #گاومیر حال مردمان چون است.آنگاه که قصه ی #سنگ و سبو را ، راه گریزی نیست. التهاب #شعلەهای سرکش در میان
#سیاەچادر، سوسوی انعکاسش بر چیت و #دوار به سوی دست های من می آید تا #زلال‌ترین شبنم بر زلفان مادران #ایل بر روی قلم آورم. در دل شب های #پاییز ، جای یک زمزمه ی ساکت همچون ابر #بهار می گرید تا تماشای آسمان با تو، زیر قدم زدن های پایین دشت #کوەگاومیر و گردل، #عطر چای بهاره بر مشام بپیچد، آن سوتر از قول و
غزل ها، پاییز را بی خان #کلهر قدم زده ایم تا طلسم #غزل بر لبان قلم، چشم #شاەبیت را شکار شود. در ازدحام مبهوت بلندای #گردل ، نگاه مخملی ات چون ُل بر تن ایل وصله ی وفاست.یک گوشه از #روستایم زخم است.گسلی زیر پای #گردل پیداست ، وقتی شیهه ی اسب تو، جنگ اینجا نشانده است.
گاهی از دیدن کوه #گاومیر و #گردل، سر فصل گوشه ای ار خلوت به #لب‌یال،
زوایای نفس هایت سرگیجه ی #قلمم می شود. چتری از مرثیه ها بر دل چادرنشینان ،#طنین آه می نشاند.چون #نوری گذر کرده ای بر قرینه ها تا داغ ترین دغدغه ها ، ثانیه های #اندوه را در خود پنهان کند. شعله ی یادت زیر #خاکستر نسیمی می وزد.فصل شراب از لبان تشنه گذشت.این آه است که بر یال #گردل، در عطش خواب های با مرام مردان #ایل،
نام تو را #یاهو می گوید.

#فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە
99/9/9

📥x #سلام_بر_زرنه x
@salam_bar_zarneh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✔️🔻 تصاویری از کوه بلاله

ا📆1400/01/19
🎥 تصویر: #سعید_حسنی
🔸گلریزان فیلم

#کوه_بلاله #بلاله

... #سلام_بر_زرنه

@salam_bar_zarneh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سڵام هاوڕێیەیل ئەزیز
شەوەکیدان وە خەیر و خوەشی
ڕووژدان شادو تەنۊر دڵدان گەرم💐💐
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سلام صبح بخیر 🌹

#طبیعت #بانکول #سجاد_ربیع_بیگی
#بهار #کوه_بانکول #ایوان

... #سلام_بر_زرنه

@salam_bar_zarneh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
✔️🔻 #تونل_رنو #ایوان

تونل تاریخی رنو در سال ۱۳۰۹ در نزدیک شهر ایوانغرب در جاده شهرستان ایوانغرب - ایلام ساخته شد. طول این تونل۲۵۰متر، عرض آن ۴ تا ۵ متر و ارتفاع آن نیز ۴ تا ۵ متر است. این تونل یکی از قدیمی ترین تونل های ایران و زاگرس است . این تونل تنها تونلی در دوران معاصر است که بدون استفاده از مواد منفجره و با دست ساخته شده است.
البته این تونل ۲۵۰ متری دست ساز اکنون به سبب ایجاد تونل جدید، غیرقابل استفاده شده اما به عنوان نخستین تونل دست ساز کشور در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده است.

#تونل_رنو #ایوان #کوه_رنو

... #سلام_بر_زرنه

@salam_bar_zarneh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻📸 طبیعت زیبای کوههای اطراف زرنه در یک روز بارانی


#زرنه #کوه #باران #طبیعت

🔸کانال یادها و خاطره ها 👇

https://www.instagram.com/p/CL6HxAal8Ds/?igshid=17j29nt0evqra

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#مستند_روباه

#حیوانات#کبیرکوه#دره_شهر#زاگرس#ایلام#لرستان#ایران#طبیعتگردی#طیبعت#کوه#کوهنوردی#عکس#عکاسی_طبیعت#سیمره#ایرانگردی#کوهنوردی_طبیعتگردی#محیط_زیست#حیات_وحش

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
به نام خدا

" #ماەومەومهر "


#ماه آغوش گشوده است تا #شفق را به فلق
#مهر گره زند، تقویم زندگی را به #قصه بشکفد و بر شقیقه ی #صبح ، عبور شعله ی تبسم بر نسیم #کوهسار روستایم حرف
تازه ای باشد سمت سیاه سطرهایی که انگشتان سر به زیر، شعرش #ماه را در آب بخواند. کلام از لهجه ی #قلم اعتبار می گیرد .احساس #ماه آبستن #شعر جدیدی ست که صنعت #تلمیح را به جام
خورشید، در آینه ی چشم #فلک گلخوشه ی دل می بارد. در #خاطرات شعرم، امشب
غنود باران، چکه های شسته ی #عطر کلمات را به #کلبەی نگاهم می پراکند تا شب زدگی یک آسمان پر از #ستاره ببیند.
صدای پای بهار با بوی #بنفشه و نسترن
می پیچد از آن سوی #خیال، دم صبح
#زندگی همهمه ی مبهمی از رد شدن خاطره هاست. خانه ی دل مثل #آیینه تصویری از سبزی و #طراوت را به بارش
#گیسوان بلند ماه بر حوض آب، انعکاس
پنجه ی #نقره فام است.
گوشه ای از #باغ نشستن لب ایوان،
نوشیدن چایی به طعم #غزل بر لبان من،
#چشم شاه بیت شاهکارست تا زوایای
نفس به #پرتو نگاه مخملی نخ نمای #قلم کال را همچون #گل به دامن خورشید،
ترانه را به گونه های #ماه بدوزد.
نفس از صبح ، #خرمن گلواژه های گل
و #نسرین به پیرهن #خورشید بشکفد
تا زیر #باران بهار ، تجویز #قلم هزار نغمه
صرف تکرار قصیده و #غزل شود.
بر پهنای مه گرفته ی رخساره ی #ماه
نگاه خسته نشسته است .#خورشید به مهمانی
#ماه می رود تا باز درختان باغ ، لبخند #مروارید پوش را میزبان #نسیم شوند.
باز بوی سیب #گلاب به شاه توت لب های #قلم، یک شکوفه #شعر ناب بیافریند. تا از ترانه و #ترنم به دیدار گیسوان شالیزار
روزهای خوب پای میز #حساب آید.
باز سبزه ی روییده ی دشت #روستا بر پای قدم ها بپیچد و
صدای #دلنواز هم ولایتی آمدنت را خوش آمد گوید. گرمای #نسیم و گلخند چوپان با نی لبکش در شیار #کوه سر دهد.آمدن پرستوها خبر از #بهار باشد. و کودک #خیال دست خاطره ها را بگیرد و پای دامنه ی #کوه، یاد شکوفه های #بادام بر دور دست ها
عجین #خاطرات خوب دیروزها شود.در میان خلسه ی چشمان #غزال کوه، ته مانده ی یخبندان #زمستان ، مغروق
گرمسیرات #بهاران شود.

#فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

۲۵ بهمن ماه ۹۹

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

" #کوه‌_شیرزول "

از هجوم بال #پرستو و از خلال
انبوه #خیال، پنجه ی زرین #خورشید
بر #گیسوان شب زده ی پنجره می تابد
تا امتداد رمیده ی نگاهم، #جنگل روبروی
زیبایت را از پشت #حریر چشمانم به تکرار
خاطره ها و روزها برد.
مگر صدای #گل از کوچه ی بهار می آید
که نفس #گل نی در آغوش #نسترن می پیچید. به بال صبح، #عطر پونه و زنبق،
در باغ #یاسمین ت، صدای خنده ی گل
در رگ #چمن ،تاب بنفشه است که بی تاب
بر کناره های #تنگس و گل می روید.
نام تو در #شعر کال من، نفس آهی ست
که خود را در نفس تنگ #قلم جای داده است، در زلف شاخسار #بلوط، شیوه ی
تکرار #سبز شدن ، چشم نواز #دشت نگاهست. برای #اطراق گرفتن کناره ی
#شفق ، نوشیدن یک چایی داغ و گوش
جان سپردن به نسیم و پیچک های #باغ
به دل همهمه ی ست که #آسمان چترش را
بر می چیند تا بر گونه ی #ابر چکیدن گیرد. رویش سبزه بر پایین #دشت مخملین کوهت ، فصل #بهار اطلسی و زنبق و #بنفشه را به #محراب قلم ، جوانه می زند تا در رقص #شبنم بر برگ #گل،
پشت #فصل های گمشده، آن سوترین
#دشت ارغوانی، به طراوت الماس #غزل
بروید. از شاخه ی سرخ تپش #قلم،
شکوفه ی #تغزل می چینم .آنک که #بهار بیاید، طرح یک تکامل شیرین به روزهای
جاذب #فروردین پا می گیرد، در محتوی ثانیه ها، آن سوی فصل ها، سامانه ی #میخک و #آویشن به گونه ی صخره هایت نگاه احساس می پرورد.
شاید #بهار ، سبزی دست های توست
که از دل زمستان برآمده است تا
پر از بذره های تازه ی #شکفتن کند.
دختر #بهار که بیاید، سبزه و چمن پا بگیرد
لب مست #غزل، جرعه های ناب ، شور و¥ شراب و #شعر را به پهلوی گلواژه ها، عبور
زندگی را زمزمه می کند.با یک جرعه #نسیم، #عطر حضورت را بیاور. بگذار خستگی بر آن #تکیه کند. قصه ی بلند تو
رنگ تازه ی ست به #سرزمین خشک #بلوط،
بگذار دوباره #بهار، دوباره پرندگان ، به برکه ی آرام تو پناه ببرند و من به بکرترین #قلب جنگل ات.

#‌فروزندە_شفیعی‌ـ‌زرنە

۹ بهمن ماه ۹۹

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh

#بەنام‌خدا


" #چوپان‌ایل "


در هوای #شمالی خانه ات ، باغچه ی دل
سبزتر است.
زیر #باران نگاهت ، دست هایی از #امید
جوانه زده است که بوی #عطر شکوفه های
#بهاری می دهند.
#دنیا برای آن که تو را بفهمد کم است
چشمان مهربانت، کنکاش ترین #افق
#نگاه را می جوید و عجیب ترین شعر
#عالم را به قلم می آورد تا ابر باشی و
به دامنت ببارد.
گونه های #سرما زده ات تو را شبیه
شقایقی ست که در گلدانه ی #سپید زمستان
می درخشد. گل های پیرهنت پُر از #عطر مریم است، زُل زدن هایت به #کوه وکمر
چه تماشایی ست، انگیزه ی نگاه تو #رحمتی ست که شامل حال #آغوش توست
وقتی #برەای تازه متولد شده به بغل داری. وقتی که بخواهم از تو #غزل گفته باشم و نتوانم. #بهار که می آید در بغل دامنت عطر #آویشن به عطش پرچین می پراکنی، قدم هایت سبزه های #کوهسار را پیچیده در رم گام های تو دارد.#سپیدار
#فلق پشت پلک های نگاه تو روشن است
عشق و #شیدایی و آشفتگی حالت،شب
را پر از گُل #خورشیدست.خورجین صبح
از نان و خرما، شرح #غیرت و دلدادگی است تا آهنگ و احساس #هورەی کوردواری ات بر حنجره ی تنگ #گلو بپیچد.این جای قدم های توست که میان
#شادی و غم ها، سردی ها و گرمی ها
به یاد زمین و دشت و #چمنزار، گاهی با مهر، گاهی با #دلتنگی، نوای دلنشین ات
نت های زنگوله ی بره ها در #جان عزیزت
به برکت #موج می نوازد.تو هماره ی خوشایندی مثل بارش #باران.
#شب شده باشد و ماه شهدش را در جام
#زرین زمین ریخته باشد و #عشق تو در
کلبه ی #دل برقصد و آن گاه #ماه نقره می پاشد بر گونه هایی که زیر بلور #برف
در بحبوحه ی #شیفتەی خال لبت
#سیب می شود.چه ملایمت خنکی است
وقتی #نسیم از بالاپوش تو آبستن یک
شکوفه از #اصالت کلهریت را کنار شب
ایستاده می بیند.
#گندم گندم،و خوشه خوشه از گندمزار دشت نگاهت #خاطره می بافند
هر کجا تو را #گم کرده باشند.
شعر دوباره سبز و #جنگل سبزتر است
از ُرم آوازهایت.

۳۰ دی ماه ۹۹

#فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

" #گردل و #گاومیر"

مختصات به هندسه ی بلند #قلەهایت،
میان ُرهآی دلت را بلد است. قلم بهتر
از هرکس می تواندمعاملات #کوه و کمر را حل کند. از ارتفاع دلت بالا رود و قاعده ی #دشت گسترده ات را بهم بریزد.#دلت را
بازیچه کند و با یک لبخند #ملیح بگوید!
کوه #زادگاهم،رهگذران به خلوت شکار گاهت در جستجوی بی انتهای #قلەهای تواند. بالا رفتن از شیار #کوەگاومیر حاصل نگاه چندین ساله ی #کودکانەی ماست. جایی که گوش جان #سپردن به چهچهه ئ عندلیب و #چکاوک ، سمفونی بر می تابد و سبزه های روییده #پیچش قدم ها می شود. صدای #مشک زدن ها با بیت های مادرانه کره و دوغ را سوا می کند و #کودک کنار #مادر نان بر دست گرفته تا کره بر داغی نان ، #خاطرات ذهن مردمان ایلم شود.هنوز دل برای گفتن از #گردل و #گاومیر هزار حرف نانوشته دارد.#غبار خستگی های چوپان ، روی چهره ی #نجیب و آرامش، #حلاوت نگاه معصومانه ای ست تا #خورشیدی که گاهی پشت #ابر است، صدای زنگوله ی به گردن گوسفندان با نی لبکش همنوای باران به #کوهسارت پژواک دهد.ترک های شیار کوهت، در #آرزوی گام هایی ست که #بهار
بیاید، و کنار #چشمه، دهقان بقچه ی از نان را بگشاید و #چایی دم کرده ی کتری کنار دستانش، رقص نسیم خوشه ی های #گندمزار را نظر کند. به شیوه ی #باران به گل #شبنم دهد و دست و داس #رویایش شود تا به غروبی که پشت پلک های #کوەگردل رو به افول است به تغزل عاشقانه ترین هوره ی #کوردواری به حنجره اش بدمد. بغض های کهنه ی #تلخ گلو را به تقویم سبز #خاطرات ورق می زنم. تا قصه ی آرزوهای ایل را به برکه ی #رقص‌قو کنار چشمه ی جوشان یادگار پدر به #تقدس غربت اشک ها بسپارم. دور از هوای #گاومیر حال مردمان چون است.آنگاه که قصه ی #سنگ و سبو را ، راه گریزی نیست. التهاب #شعلەهای سرکش در میان
#سیاەچادر، سوسوی انعکاسش بر چیت و #دوار به سوی دست های من می آید تا #زلال‌ترین شبنم بر زلفان مادران #ایل بر روی قلم آورم. در دل شب های #پاییز ، جای یک زمزمه ی ساکت همچون ابر #بهار می گرید تا تماشای آسمان با تو، زیر قدم زدن های پایین دشت #کوەگاومیر و گردل، #عطر چای بهاره بر مشام بپیچد، آن سوتر از قول و
غزل ها، پاییز را بی خان #کلهر قدم زده ایم تا طلسم #غزل بر لبان قلم، چشم #شاەبیت را شکار شود. در ازدحام مبهوت بلندای #گردل ، نگاه مخملی ات چون ُل بر تن ایل وصله ی وفاست.یک گوشه از #روستایم زخم است.گسلی زیر پای #گردل پیداست ، وقتی شیهه ی اسب تو، جنگ اینجا نشانده است.
گاهی از دیدن کوه #گاومیر و #گردل، سر فصل گوشه ای ار خلوت به #لب‌یال،
زوایای نفس هایت سرگیجه ی #قلمم می شود. چتری از مرثیه ها بر دل چادرنشینان ،#طنین آه می نشاند.چون #نوری گذر کرده ای بر قرینه ها تا داغ ترین دغدغه ها ، ثانیه های #اندوه را در خود پنهان کند. شعله ی یادت زیر #خاکستر نسیمی می وزد.فصل شراب از لبان تشنه گذشت.این آه است که بر یال #گردل، در عطش خواب های با مرام مردان #ایل،
نام تو را #یاهو می گوید.

#فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە
99/9/9
📢. . . . . . #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

" #زاد‌ روز #نیمایوشیج "
" #پدرشعرنو "

تا #چشم می کاود. سبزه است و #چمنزار، توابعی بکر و #زیبا، با هوای بارانی و مه گرفته ،و کوههایی رفیع که ذوق شاعرانگی #شاعر را به دور دست های #افق گره می زند. پایین دشت دامنه ی مخملین #کوه و دشت، توامانی از شکوفه ی #شعر را به ذهن خلاقش ،رویای قلم می شود. اسب تازیدنش در #کوه وکمر ، تیر در چله ی کمان نهادنش مهارت های #نیما را به تسلطی ماهرانه در نگاه ها به یادگار دارد. نوشتن و خواندن در محضر آخوند #روستا که طبع خشن با #روح لطیفش منافاتی نیست وادار به ترک یوش است تا کوچی به وداعی #دلگیر از #طبعیت زیبا در دلش همواره تلنگری به گذشته بخشد. در تهران حضور سبز و با #ملاطفت " استاد #نظام‌وفا" که همچون نامش لطافت روح #نیمایی می شود تا او را به شعر گفتن ترغیب نماید. " #قصەرنگ‌پریده" اولین مثنوی بلند اوست. تا #شعر افسانه افسونگریش را در وادی سبک نو به امضای #میرزادەی‌عشقی به چاپ رسد. گویا تنهایی و آزار تبانی دیگر #شاعران سنتی و همچنین #ملک‌الشعرای بهار ‌اخگری بر قلب #نیما را شعله ورند. اما دست های گرم و نفس های ملیح #محمدضیاهشترودی و #عبدالحسین‌نوشین روح تازه ای در هرم نفس هایش میدمد تا ققنوس و غراب به اندیشه ی ناب بسراید. #طبع شاعرانه اش در وادی شکست دوباره ی #عشق چشیده ی حرمان می شود. سرانجام چشمان سیه وش و #زلفان مشکسای عالیه خاتون دختر #میرزااسماعیل‌شیرازی و خواهر زاده ی #جهانگیرخان صور اسرافیل بر نگاه #کاوشگر و مستانه اش پیوند ماندگار می شود تا #عشق را رهایی از افکار پریشان خود به گاه ستوده کند. #خواب در چشم تر می شکند تا یک دم خواب مرگ به #چشم شرر شعرهایت ، خفتگان را به بیداری اندیشه ی نابت، #مهتاب را بتراود تا شبتاب بدرخشد. ایستاده در #سحر واژه های نو ، #صبح را به ترجمان نیمایی فلق به #خورشید می رساند. به حباب لب
رودهای تو #قسم که دل خستگان، اینسان اندوه را به شباهنگام تلفظ #غم ، به دست #نیلوفر خواب مرداب به #فسونگری تو فسون کنند.

#فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

۲۲ آبانماه ۹۹
━━━━━💫
@Salam_bar_zarneh #سلام_بر_زرنه
#بەنام‌خدا

" چشم اندازی به #کوه همیشه #جاویدان"
"


"#البرز"

از نگاه اطلسی #قلم همین پنجره کافیست
تاحریر غزل هایم بر #خیال بلند آوازه ات
سایه اندازد. در حوالی تو همیشه #آرامش
می وزد تا در #گلوگاه حنجره ی رفیع ات
آوازها بر نی #نیستان نواخته شود. یقین
دارم بر #تن‌پوش دامنه ی تو همواره گوشه ای برای خلوت دل ها ، به خواب #خورشید، شعر به #عاشقانه سرودن بر یال کوه هایت شانه می زند.گلدان آرزوها به شاخسار #شاعرانگی، آویخته ی بهاری ست به #طراوت برودت هایت که رگه هایی بر شیار کوهسارت جوانه ی #عشق را می پراکند. به نسیم #رهگذر یک موج آه، ، چهار فصل #پاییز گم شده در نای غریبانه ات، #پایان بی آغاز خوابیده است.سبک تر از خرده #نسیمی که هر سو بر روی دامن چمن ، #گل و مریم و #شب‌بو را به پایین دشتت می گستراند. زمان نمی گذرد. #حس با تو بودن ، میان کوچه باغ شعر ناب، #اختران و کهکشان به #ضیافت سکوتت مهمانی ست. تا سینه ی ظلمانی به صدای خسته ی جان ها،#سهمی از برکه ی نگاه ته مانده #نگاه سرو سهی قله ات شود. بر رقص #بلور برف هایت، غزال رمیده در کمان کمند به #آفاق نظر به دیده ی یقین می نگرد، تو تنها نیستی. ابرهای ُرنش بر آسمان وجودت سر می آسایند تا #عبور ممتد را به #سجود تو ستایش کنند. درد غریبی بر تن #غزل شعله می کشد. #خورشید در نگاهت یک چراغ کم سو دارد، #شعله خود آهسته خواهد سوخت خاموشی چرا. #لبخندهای تو در رگه های تلخند بغض سنگین #برودت هوای کوهسارت، اتفاقی ست که همچون #نگاه بی فروغ ، فصلی سرد به هُرم تشعشع فروزنده ی نگاه #ماه تابان، شمد #آسمان را به بالندگی نور می کشاند. هنوز #غروب از پشت پلک هایت، به سرخی خون #سیاووشان نشسته است تا کمند گیسوی #فرنگیس بر تار خیس باران عشق به پژواک دشتت.#فردوسی را در عبور گذرگاه چشم فروهشته ی #کیکاووس به چشمان آهوی وحشی آرامش برد. سخاوت #قلم ، نیزار باران حسد را ز تو می زُداید تا همواره نماد #غرور بر دفتر #عشق، شانه های سترگ #کوه را شانه زنی.

۶ مهرماه ۹۹

#‌فروزندە‌‌ـ‌شفیعی‌ـ‌‌زرنە

@Salam_bar_zarneh #سلام_بر_زرنه
#بەنام‌خدا

" #ایل‌نامه "

#ساعت زندگی را به وقت لبخندت
کوک کرده ام.لبخند #خورشید بر
افق کوه #گاومیر، لب قلم به تابش
نگاهت پیدا می شود.نبض #زندگی
با نفس های تو هماهنگ است .
من با لب های سر یال #کوه تو
حرف می زنم و بر سر انگشتان تو
شاخه های #شعر را لمس کرده ام.
گیسوان #شبدیز زنان #کلهر را بر
آبشار شانه هایشان به تماشا نشسته ام.
و بافه بافه #زلف کمند را به #گلاویز گُل و میخک رها شده در #نسیم کوهساردیده ام. خفتان سکه ی نقره دوز و سربند کلهری به شکوه رویت تمدن #ایل را به پنجستونی چیت و دوار کردواری به دامن #مانشت دیده ام . چشمان #عقاب سر یالت را به شکار #آهوان خرامان به تیر وتفنگ مردان با #غیرتت شنیده ام. لبخندت و
نفس هایت به گندمزار #شعر شکوفه می دهد.عطر زلف سبزه زارت به نسیم صبح
گذر کرده است. تا التهاب #نیلبک چوپان بر دشت و چمن، تُنگ #گلاب به گونه ی کوزه ی آب سر شانه هایش فرو چکد‌.
شعاعی از نگاه ماه #ثریا بر شب ستاره #باران ایل جلوه می کند. ماه در محاق و مهرت پنهان شده ی پشت ابر بلندای کوه #گرەدل را به
رویت #نقاب افتاده می بیند. تا نقطه ی همرنگ #بخت، گوشه ی #یال‌سرکش به #خواب افتاده بیند. #وصف مردمانت در همه جا پیچیده است ، گویی نغمه ی ساز و شعر #اساطیری به طنین کوه #مهرنگار اذن به گلوی همه ی مآذن ها ، در #پژواک هوره ی
#کوردواری چوپانت با زنگوله ی گوسفندان
درهم می آمیزد.#مهتاب و گل، سرشته به
قالب شعرهای حماسی، #نقاب از رخ گلگونه به تلواسه های #کوشک، خواست
#غزلخوان شقایق است. بند #گیسوی پریشان #شاهپرور ، جلوه گه صبح بهاران بانمیل را به قرص مه تابان شعرهای خان #منصور می آویزد تا پشت پرچین الفبای
شعر به زبان #شاکه تحولی به گویش آغازد. صبح گاهان ، #خورشید اولین
تابشش را از دیده ی #ایلم ، شبنم خواب می چیند.#آسمان آبی دیده در آیینه ی
فلق بر گریبان صبح صادق #شیرزول دلجویی نغمه هایی را به نای غریب #بانکول
می شکند. گام حضور #دهقان به دشت و گندمزارش ، نفس باد #صبا را یکسره به بوی نان و#گندم می پراکند.قطره های #صیقل داده ی پیشانی مرد #ایل، دم به دم آینه ی #غیرت را به ‌‌#زیارتگاه دل می گشاید. گوشه ای از لب ذاکرش دل را به قسم گاه #آینەها، رجعت سینه ی سوخته از جور #زمان است. تا بغض خفته #شانه ی بی سر نشان را بر
بالشی از #خاطرات فراموش شده بگذارد.
ایل #کلهرم، نام تو را که می شنوم ، سر تا پا #کبوتر می شوم. تو نباشی #چتر این دل وا نمی شود وقتی هوا، هوای #بارانی تو نیست.

#فروزندە_‌شفیعی‌زرنە

۳۱ خرداد ۹۹

📮#سلام_بر_زرنه
🔻🔛🔻
@salam_bar_zarneh
‍ به نام خدا

بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی

یاس غزل #شعرهای_حماسی_ات ، از دیوار خاطرات #رستم و #تهمینه سر ریز می شوند تا نیلوفر گیسوان شلال #فرنگیس به زلف اندیشه ی #سیاووش در غم هجران گره ی انتظار زنی ، یاسمن نگاه #سودابه به چمنگاه #کیکاووس در حاشیه ی خواب ناز برویاند . عطر زلفان #سیندخت به بهارستان آغوش مهراب رنگین کمانی از مهربانی ملایم خورشید را به دشت نگاه رودابه ،غزال تمنای تماشای زال را به #کوه_سهند قافیه ی دلدادگی ست. قامت #رستم بر نازنفس #سهراب به تنگ سینه جاریست آنگاه که نگاه یل #مازندران بازوبند را آهی سرد است بر دشت آرزوهایی که به یغما می برد تا از دهلیزهای تاریک ونفس گیر بگذرد، نفس مسیحادم تو می چکد از قلمت تا #سام #نریمان بر گلواژه های اطلسی فرداها را خیس غزل کند. در میان موج طره ی گیسوبند شهربانو انبوهی از شاخه های بهار نارنج عاشقانه شکوفه کرده اند تا لابه لای ابرهای گریان اشک شهرناز به فردای واژگان
🌹ابوالقاسم فردوسی 📚💧باران شوند. در جذبه ی اشعارش جهانی در کف دستانش نفس می کشد تا شور حماسه را برویاند، نام قشنگش بر غنچه ی عشق هویداست تا گیسوان شعر به نامش روییده ی سی سال رنج هایش را جوانه زند. با جرعه ی از نسیم فرحناک شعرهای شورانگیزش روشنی گستر ادبیات جهانی ست تا در سپیدار خطوط نازک دستان شاعرانه اش ، بوی خورشید را از گلبهار پیرهن تازه اش می تراود می توان به پژواک شمعدانی گل ارغوان سرود. کلمات وزین #فردوسی که از قلم فصیحش شوقی برای تلفظ عشق و دلدادگی ست. تا شور حماسه بر دفتر دیوان بشکفد. نبض قلم جوانه می زند تا موهای بنفشه زار تهمینه بر آبشار شانه های رستم شانه کند.دلتنگی های ابوالقاسم در می مست جان از ساغر لب ناکام سهراب قطره شبنمی بر گلبرگ های گونه هاست تا دامن فرنگیس بر آغوش سیاووش عطری از بال شفق به سهم کال سهراب ارزانی بخشد.

بقلم #شفیعی 98/2/26
‌‎
🔻‎| سلام_بر_زرنه#
🔝| @salam_bar_zarneh
#حقایق_پزشکی_و_سلامت

برای زنها؛ #مرد باشیم

✔️زن ها نیاز به یک #کوه دارند
تکیه گاهی #محکم میخواهند
#احترام میخواهند
کسی را میخواهند تا #قدر_دان زحماتشان باشد
کسی را میخواهند تا #دوای دردشان باشد
کسی باید باشد تا در مواقع حساس سرشان را روی #شانه آن بگذارند
تمام این ها را که با هم جمع بزنید،
می‌شود " مَرد "

👤…ارسالی: ماریا
🚩۞«سلام _ بر زرنه»۞
🎯( @salambarzarne)