سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻

#دل
Канал
Логотип телеграм канала سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻
@salam_bar_zarnehПродвигать
10,74 тыс.
подписчиков
17,8 тыс.
фото
12,5 тыс.
видео
12,1 тыс.
ссылок
🕹 #کانال_سلام_بر_زرنه ♥قدیمی ترین و جامع ترین کانال شهرستان #ایوانغرب 🚫 تاریخ تاسیس:۱۳۹۴/۱۰/۲۲ ❌ ارتباط با ما / تبلیغات ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh_z ❌ #شرایط_تبلیغات در کانال : ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh0
دل‌های پریشان (عشق نامه)
کانال صدای سخن عشق

‌      #عشق_نامه
‌      آواز #دل_های_پریشان

‌      استاد #شهرام_ناظری

‌      شاعر #عبید_زاکانی
‌      آواز #بیات_اصفهان

🌎 ••••★☆★••••
🔺@salam_bar_zarneh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
.
میان #ماندن و #نماندن
فاصله تنها یک حرف ساده بود
از قول من
به باران بی‌امان بگو
#دل_اگر_دل_باشد
آب از آسیاب علاقه‌اش نمی‌افتد!

#سید‌علی_صالحی


🎥دختربچه فلسطینی که ایستادن زیر باران را دوست دارد، چرا که می‌گوید بیرون و درون چادر هردو سرد است و نفس کز گرمگاه سینه می‌آید برون؛ ابری شود تاریک..

🔻🌕
@salam_bar_zarneh
⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃⁃
#بەنام‌خدا

" #شهرمن‌زرنه "


هر #ستایشی محدودت می کند.
چنان بی کرانه که از لطف #قلم
در چار دیوار #باغ‌انگور ، شراب
خُم را می شکند. مرا که حاشیه پرداز
کلمات بودم ،به متن #زندگی و آنچه
در زلالی نگاه مردمانت است #دل
برده ای.
کمر #کوەهایت، #چمن‌آرای ، زنگوله های
به گردن آویخته ی گوسفندانی ست که
به چراهگاهت در نی لبک #چوپان همنوا ،
سینه ی خویش به تکه سنگ هایت #پژواک
را می نوازند. دلتنگی ام را #قاب می کنم به دیوارهای کاهگلی ات تا در عبور #کهکشانی سال های نه چندان دور ، در
اشک شبانه ی دختری، آه در #قصیده جای
گیرد. #ارمغان تو ، زیستن و آموختن در تب و تاب افتاده ی بی درنگ را با هر چه
تندیس #مهر است هماهنگ کرده است.
دشتستان دلربایت، #گل از باغ شکفتن ،
آرزوهایی ست که نغمه ی #مثنوی تا
قول و غزل #شاعران‌ایل را ساز می کند.
تا در حادثەی #اعجاز نفس مردمانت،
شب دق الباب شمردن #ستارگان شود.
بوسه ی بره ها بر سر چشمه ی " #قومگه "
سبزه های روییده به لب هایشان به آغاز
صبح می دمد تا علف و #گندمزار به رویش
روزنه ها در #دل بشکفد. تصویر ساده ی روستایم ، در #قاب‌سبز خروس خوان
هر گوشه از نگاه را به کناره ی پنجره
در دمادم زلال نسیم، ترسیم شعلەی #آتش
است و بوی چایی دم کرده بر پهنه ی #صبح آویخته ی لبخند مادران است تا صدای #مشک زدن سمفونی #عشق به دشت و دمن را ساز دهد و طراوت و شیرینی
تشنگی گیاه پیچیده به پای #مردان‌روستا به آبی در ریگ کنار جوی ،‌
#رخصت رویش باشد.
در #ساغر شعرم ! خاطرات گذشته به عطش کلمات ، نفس کم می آورد تا از
خستگی ممتد داس و درو #دهقان‌ایلم،
به عرق جبینش کتابت شود. #بهار پیرهن مادران ایلم از شکوفه پُر است تا در #فصل دل من، گل آویز شکفتن #شعر شود. من کوچه های خلوت #روستا را بی انتها برای
دوباره رفتن به همان #خاطرات با هم بودن ها می خواهم . مانند پرنده ای به لانه،
ابری با #باران، گلی به آب، ستاره ای به شب عادت کند. مانند اشکی در #چشم ،
دستی از دست و برگی از درخت.هنوز
روستایم را دوست دارم. انگار #خاطرەها
لا به لای صفحه ها جا مانده اند. #احساس و افکار و صداها و نفس ها ، همچون #رعد
بر جان شرر می زند. لب های سرخ #قلم،
همچون گل های دامن دختران #ایلم پراز
عطر مریم است. چهره ی #نجیب و آرام مادران ، وقتی در #حلاوت نگاه معصومانه
و با غیرتشان ، انگار آینه ی پاکی و #مهر به موج است. صدای #چکاوک کوه گاومیر،
همچون نت های #بتهون ، در گلوی کودک ‌روستایم باقی ست ، وقتی کنار #گهوارەاش، بال بال دستان مادرانه در لالایی
پیچیده ی نوایش ، هفت #آسمان را خواب می کند. سینه ، دکان #عطاری ست که شرح خاطرات را به روستایم می کشاند
تا بوی هل و آویشن و #دارچین و نبیذ سرخ شور انگیز در سیاه چادر به خاکستر زیر کتری ، زیر شُر شُر #باران بهار،
تجویز #عشق را نسخه کند. در روستا دلتنگ که می شوی ، دریچه ی #سحر به
صبح نفس #سپیده را می گشایی ، تا چشم کار می کند ، باغ #غزل، بهار و سبزه
سینه می شود. #موج عطش به روی لب خوابیده بر بالشی از #ستاره شب خوابیده
آهسته گذر می کند .بوی برخاسته از #خاک، بر داغ عطش لطافت #باران می شود.تا امواج گیسوان فروهشته ی #پیچک و یاس ، هوادار دل باشد.
کاش یک #نویسنده بودم. تمام #رویاها،
بغض ها و دردها را که هر وقت دلتنگی می آغازد بنگارم. از مهربانی بنویسم که #تبلور
بلورین #ماه ، از خاطرات و دیدن متوالی به فاصله ی کم مرا به #خواب دعوت کند. و صدای خستەی #باران ناودان ، پس از #فصل بلند #سکوت ، بر گونه های خجالت زده ، بالش کوچک من شود.

#فروزندە_‌شفیعی

📥x #سلام_بر_زرنه x
@salam_bar_zarneh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🍂
گاهی آرام، گاهی طوفانی
این حکایت #دل ماست!

کجای دنیا ؟!
با صدای علیرضا پوراستاد

🌐 x #سلام_بر_زرنه x
@salam_bar_zarneh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#دل_نوشته💔

کبوتر دلم را به سوی حرم پر میدهم

ای دلگشای عاشقان دستان نیازم را
به اجابت برسان.

 از بچگی به من گفته بودند که آقایی در سرزمینمان مهمان ما است که خیلی باید به او احترام و عزت بگذاریم. کمی بعد دانستم که ما مهمان تو هستیم آقا. ای مهربان ترین مهمان نوازی که هیچ کسی را دست خالی و دل شکسته از درگاهت نمی رانی، چگونه این همه خوبی را در دل غربت گنجانده ای؟ مگر می شود این همه لطف برای این همه زائر؟! دل من نیز آرزوی زیارت حرم با صفایت و سر گذاشتن و گریستن بر پنجره فولادت را کرده است. بطلب مرا آقای من.

#امام_رضا💚
#امام_مهربان🤍
#رفیق_قدیمی❤️

‌‌‌‌‌‌‌‌...#سلام_بر_زرنه
🔻🔛🔻
@salam_bar_zarneh
Track 1
Unknown Artist
#دل_پشیو....
سید علی اصغر کوردستانی

✔️ #سلام_بر_زرنه
⬇️🔻⬇️🔻⬇️
@salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

" در سوگ استاد " #بنان"

" #سی‌وچهارمین‌سالگرددرگذشت‌استادبنان"

از تو #سکوت مانده است و از من صدای تو. #تندیس بغض بر گلوی حنجره ی " استاد بنان" به #تماشای لحظه هایی می برم تا لرزه ی افتاده بر شمع وجود، به خاکستر #پروانه نشیند. در #شبستان گرانمایه ی عمر ، #افسانه در خواب
غزلخوانی ات ، #قلم را به لب نامه ی بیابان مجنون #لیلا هیهات دل است.
میان پیله های #احساس ترانه ات،
#تفاهم به حبس تنگ نفس ها می دمد. باز یافتن فریاد گمشده، در #آسمان ناپیدای
نت های ملودی ات #عشق را می نوازد. متبرک ترین واژه ها بر جهانی از #عطر و عسل ترانه ات به چشم #بتهوون آید. تا انگشت حیرت بر لب گزه ی حیرانی #شوق مدور را به دل بکارد.نفس گرم تو همچون روحی در #کالبد شعرها، بهاری ست به #ترنم واژه های که از گلویت #آبشار غزل بتراود . در باغ یک سوسن خاموش، تنها تو می دانی صدای #روشن را تا نسیم بر نفس #شبنم گلویت شب دلتنگی پشت پنجره ی #صبح ببندد. و همراه باد #صبا آوازت بر سرای #دل و جان سایه فکند. #آسمان از نفس تو رنگ بهاران دارد
تا غرق در جذبه ی #نور آینه ها انعکاس باران و #بنان بگیرد.و گریه های سحری را در دلتنگی جان جانان نشیند.چشمه ی #خورشید در دل ادبار نگنجد تا زنگار از آینه ی دل با نوایت زدوده شود. مرگ تو به #باغ سبز #خیال، دیدن رویایی ست تا گره بر زلف #غزل زند و رقص #ترانه در نسیم نا آرام #کوچ ابدیت برقصد.
چشمانت قدوس مشرق #لاهوتی به نگاه سبز در سبز بودنت را معنا می کند. #اشارتی‌ست پنهان، که با #غمزەی نگاهت صحرای نامحسوس دلبری عیان گشته است.بیت #بیت ترانه ات انتشار #موج غزلواره هاست. تا بر مضمون آینه ی شعر #تجلی شب رویایی شود. در برکه ی شب چشمانت، #پلک بر خنده ی #صبحگاهی به بال نگاهی #شاپرک را به #خیال تو می کشاند. ناگاه از ره #رسوم دیرین کوپه ی مرگ، مثل قطاری مست، بر ریل گلوگاهت نشسته ی #ماتم است. تا خنده ی شراب لب به #نجوا گشوده ات ، گریه ها بر بزمگاه مستانه ی شب های #رفیقان برد.

#‌فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

۸ اسفندماه ۹۹

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
🌺 " زوان داڵگی " 🌺

🌷زوان #داڵگی شیرینە چۊ #قەن 🌷
🌷نیەزانم چۊ بڕێ دڵ ، دەێ قەنە نەن 🌷

🥀 دە #ئیلام و دە #کرماشان وە داخەو 🥀
🥀 #مەرەز دێرن بڕێ، دە قەن #پیەرز کەن

🔸شعر 👈 «ظاهر سارایی»

💥ترجمه:
« زبان #مادری »
🔺زبان مادری مانند #قند شیرین است
🔺 نمیدونم چطور بعضی ها از این قند #دل کنده اند

🔺 متاسفانه در #ایلام و #کرمانشاه
🔺 بعضی #بیماری دارند و از این قند پرهیز و دوری می کنند


📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

" #زادروزشوالیەایران
#استادشهرام‌ـ‌ناظری"

تنها #صداست که در ادوار
برای #همیشه می ماند.
#خروش حنجره ات سینه ی
سرد #فلک را به نت #آواز
الهتاب گلوی #غزلخوانت
#موج به موج، نفس بر خیمه گاه
#شعر می زند.گردونه ی #خورشید
نگاهت شعله می کشد تا #ماه
نور رخسارت، رکاب #آرزو بر مهربانی
#مهر دل افروزت، شهاب و کهکشان را به
شب مینایی #شفق، لبالب از شراب
#غزل کند. کامجویی تتمه ی جویبار
حنجره ات، بر حسرت صحرای #دل،
طنین دل انگیز #چکاوکی ست که در
صدایت راه می رود سرشار #عشق است.
از پشت پنجره ی صبح #فلق، بغل گشوده ی سپیده به کوچه باغ #اقاقیا، سحر شکسته در تار گلویت، #ترنم شیهه ی
سرخ #سمند، به دل هر سنگ وصخره و #کوهسار می دمد. در جشنواره ی #سبز غزل هایت، ابر #سترون به چشم من رویید تا زیر #باران شب چشمانت، خیس از #آرامش شوم. تک سوار جاده ی #عشق، برق غرور وحشی نگاهت در چشم های #آهویی صحرای دل، به صد هزاران جلوه برون آید تا چشم دیدن
زیبایی #حنجرەات به جاذبه ی اثبات رساند.پهنای #فلک ضرب المثل صدای توست .آسمان دل، به #فیض ازلی لاهوت
تو معنا می شود. #همای هماره ی سلطنت #شوالیەی ایران، #شهریار نشسته بر تسخیر مولودی تاج وتخت ، #آواز فر و شکوه توست تا پیراهن از باد #کنعان هوایی
شود و رقص نسیم گیسوان #زلیخا
به سراپرده ی نجابت #یوسف، دمی به
بیابان #مجنون لیلا، موج پیرهن دریده
را به تقدیر شبرنگ گیسوی #هجران برد.
اینسان ! زخمه های عاشقانه ی شعر و #غزل به #گلوگاه استاد، سمفونیک نی در نیستان #بیستون به تیشه ی فرهاد،
#غزل وداع #شیرین را به #طاقبستان
دل گره زند.

#‌فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

۲۹ بهمن ماه ۹۹

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
‍ " #برف‌مانشت"🌨


#مانشت پلک گشوده است ،‌#بلوربرف
به دامنش دارد. #آسمان‌دل، توده ی
برفی ست که به خنده های تو دل
بسته است.حکایت تو و #برف و
#دیرسالی باریدن، جرعه جرعه
می پیچد برانعکاس #مانشت تا
#گیسوان سفیدش، بی تاب افتادن
باشد.#آواز زلالت در پس کوچه های
خاطره ها کوچیده اند.#ببار شاید
در صدای تو گم شود #اشک‌آسمان،اینک
بین فاصله ی پنجره و درخت، #سرنوشت رازی دارد به ظرافت ذرات #برف، تا تن پوشی از پیرهن #سفید زمستانی به روشنی سفید واره های دانه دانه #نگین آویخته ی غریبانه ات سلام گوید. آوازی که دمادم صبح #فلق در خلاء #مانشت وزیدن می گیرد، رود شوریده ی دیدن تو را به #آواز می دمد. آمدی تا طبع شکوفای زمستانی ات، خیس از #شوق باریدن شود و #مانشت با آن فر و شکوه بی پایانش روح #رستاخیزی به دامن کوه ها بنشاند. حس #صحراگرد شهرآشوب_شعرم، طوفانی ست که در گردباد مواج ت، بلور #عشق را به رقص فرود تو در دل زمستانی ام به #غزل نشیند. سال هاست که #تبسم لبخند تو به برودت خاطرات #قندیل بسته به دیوارهای کاهگلی روستا به تماشا نشسته ام. پیرهن_#مانشت نشان تو بر سر زمین #ایل، مرا مثل آهی در نفس جا می کند تا دوری از #خاطرات زخمی با هم بودن ها ، #دل را به یغما کشد. وقتی دلتنگی #شعر به غوغای #سرودن، الفبای واژه ها را می سراید،
#باریدن نام تو در بستر شعرم دردانه های بیگانه را از #دل وا می کند. به یاد لحظه های روشن #دیدار،کنار بخاری هیزمی و چایی دم کرده، که هرم نفس هایی #صادقانه را به عاشقانه های زلال گره می زد. امروز بارش##برف، سینه در حسرت #باران می گذارد. ای ابر ببار، تا سراب #آتش گرفته ی دل ها بر لب دریای #دل فرو غلتد. آب بر #آتش زند و بر زلف سفید #برف نسیمی از حسد گیسوی زمستانی به
شانه های با طراوت #بهار شکوفه شود.

#فروزندە‌_شفیعی‌ـ‌زرنە

۱۱ بهمن ماه ۹۹

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh

#بەنام‌خدا


" #چوپان‌ایل "


در هوای #شمالی خانه ات ، باغچه ی دل
سبزتر است.
زیر #باران نگاهت ، دست هایی از #امید
جوانه زده است که بوی #عطر شکوفه های
#بهاری می دهند.
#دنیا برای آن که تو را بفهمد کم است
چشمان مهربانت، کنکاش ترین #افق
#نگاه را می جوید و عجیب ترین شعر
#عالم را به قلم می آورد تا ابر باشی و
به دامنت ببارد.
گونه های #سرما زده ات تو را شبیه
شقایقی ست که در گلدانه ی #سپید زمستان
می درخشد. گل های پیرهنت پُر از #عطر مریم است، زُل زدن هایت به #کوه وکمر
چه تماشایی ست، انگیزه ی نگاه تو #رحمتی ست که شامل حال #آغوش توست
وقتی #برەای تازه متولد شده به بغل داری. وقتی که بخواهم از تو #غزل گفته باشم و نتوانم. #بهار که می آید در بغل دامنت عطر #آویشن به عطش پرچین می پراکنی، قدم هایت سبزه های #کوهسار را پیچیده در رم گام های تو دارد.#سپیدار
#فلق پشت پلک های نگاه تو روشن است
عشق و #شیدایی و آشفتگی حالت،شب
را پر از گُل #خورشیدست.خورجین صبح
از نان و خرما، شرح #غیرت و دلدادگی است تا آهنگ و احساس #هورەی کوردواری ات بر حنجره ی تنگ #گلو بپیچد.این جای قدم های توست که میان
#شادی و غم ها، سردی ها و گرمی ها
به یاد زمین و دشت و #چمنزار، گاهی با مهر، گاهی با #دلتنگی، نوای دلنشین ات
نت های زنگوله ی بره ها در #جان عزیزت
به برکت #موج می نوازد.تو هماره ی خوشایندی مثل بارش #باران.
#شب شده باشد و ماه شهدش را در جام
#زرین زمین ریخته باشد و #عشق تو در
کلبه ی #دل برقصد و آن گاه #ماه نقره می پاشد بر گونه هایی که زیر بلور #برف
در بحبوحه ی #شیفتەی خال لبت
#سیب می شود.چه ملایمت خنکی است
وقتی #نسیم از بالاپوش تو آبستن یک
شکوفه از #اصالت کلهریت را کنار شب
ایستاده می بیند.
#گندم گندم،و خوشه خوشه از گندمزار دشت نگاهت #خاطره می بافند
هر کجا تو را #گم کرده باشند.
شعر دوباره سبز و #جنگل سبزتر است
از ُرم آوازهایت.

۳۰ دی ماه ۹۹

#فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
Audio
آلبوم #دلشکسته
ویلون زنده یاد #همایون_خرم 
با هم نوازی پیانو زنده یاد #جواد_معروفی

 اثری بدیع و استثنائی در بیات اصفهان، با نام #دل_شکسته
ضربه پیانو؛ سوز ویلون؛ دستگاه اصفهان؛ دستان #جواد_معروفی؛ #همایون_خرم و احتمالاً، دلی شکسته ... اینها همگی در یک اثر گرد هم آمدند تا با غلبه بر شنوده، وی را متحیر خود سازند، تا او مجذوب پاسخ آوازهایی شود که بین معروفی و خرم در تبادل است. آنچنان که گویی در این عالم به سر نمی برند ...!!!

با هم بشنویم:

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

دست #ماه ، گیسوان شبدیز تو را
شانه می زند، #نگارستان شب نقشی
می زند بر کان #دل، لرزشی ناگریز
بر ساز پر التهاب #گل، شکایت و درد
همچون فرقت #یعقوب در انتظار یوسف.
از گلوی #شعرهایم می خوانمت تا لحن
واگویه های #فراق را به جای واژگان
گمشده ام بر دفتر #غزل، شکوفه ی یادت
را در جان شکفته ی نفس های منقطع
به #عطر زلفانت بوسه زند. نبض های کند
نفست در فضای #ملکوت می پیچد و چون
شوقی ناب، #مه در آسمان دل می کارد تا تمام بودن هایت را به دشت غصه ها ببارد.ابر #باران چشمانت، به نگاه #قلم
بیان تمناست تا شعرم را به #آداب تو بگویم. #غروب سرد، پشت پلک های
شفق مدینه، انتظار #طلوع خورشید
#منور بر این شب قطبی و غبار آلود،
گستره ی تیر اندود اندیشه ی #تحجر،
راز شکستن #طلسم پهلوی شکسته ای ست
که سکوت تلخ حنجره ات به #طنین
گلوگاه #آل‌عبا می سپرد.بادبان زورق
شکسته #صبح را به روی کدامین در گشود؟
تا قبای سبز افکندن بر دوش #مولا، بر شانه ها، زخم کبود را شانه زند. پهلوی زخمی ات بر کرانه ی #فدک، روییده ی رود
#سخای توست تا موج گیسوان #مشکسایت، بر اختر نگاه #علی"ع " به شرمساری ابدی ابوبکر، هزاران #سحر
نیامده را به صبح #فلق بدمد. از گیسوی
شلال زلفانت، #عشق وزیدن می آغازد
#طلعت ماه بر نی دیدنی ست.
#کواکب از شط چشمانت گلوی زخمی
#حسین را به تلقین دامادم نفس هایت
بوسیدنی می کند.

#‌فروزندە‌_‌شفیعی‌_‌زرنە

۲۷دی ماه ۹۹

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌‌خدا

" زاد‌‌روز #رودکی‌سمرقندی
اولین شاعر فارسی گوی #ایران‌زمین"


"به ُسن صوت، چو #بلبل مقید #نظمم
به جرم حُسن چو #یوسف اسیر #زندانی"


#شاعری در فکرهای روشنم ته نشین شده است که شعرهایش همچون #حریر نازک خیال به رویم ورق می خورد تا #کدورت
ها از دل بُزداید و #دنیا علیرغم حوادثش
هنوز جای #زندگی باشد. ایستاده بر بلندای نظر ، زمان چه #زیبا می گذرد وقتی که نسل ها تو را به تکرار #شعرهای نغز و بی بدیلت، لحظه هایشان پُراز #عطر کلمات شود.
#خورشید از لابه لای گیسوان کمندی غزل هایت، #طلوع می کند تا قلب ویرانه ، بلکه آباد شود. #آبادتر از دیروزها، آبادتر از روزی که اولین #شاعر بزرگ زبان #فارسی،
#برجودی از کلمات زیبایت تکیه کرده است.
خط لب های قصیده و غزل و #مثنوی تو را یک عمر #سعدی خوانده است . پلک گشوده دسته دسته #غزل در هوای چشمه ی جاری اش لب چشمت فرود آید.در #زلال نفس هایت، رود #گیسوی‌الفاظ به لطف سخن راه افتاده است اینسان #دل به جویبار شعر و زیبایی روان می گردد.
بر پرده ی #حریر شعرهایت، تماشای غوغایی نگاهی، همواره #خستگی و دلتنگی را به آرامش شعرهایت می سپرد دست #جادوگر تلفظ #واژگانت، ترس از دست دادن به #حسرت‌دیدگان نبازد.
هنوز #عطر نام تو در پس کوچه های احساس #قلب‌ها می پیچید، هنوز یاد تو
در آینه ی زمان می درخشد،تا #عطر سحر،
سهم نفس های تو را به #اشعارت بتراود.استشمام ُشک افشان در بطن #شعرهایت، ‌دی‌ ماه را تن کرده است .
اگر ابرها تعریف شده باشند، بارش تواًضع نگاهت، دست های منجمد مرا به ُرم‌قلم آشتی دهد.

اشارت انگشت تو کافی ست در #سجود ممتدی که رازها، سر به #مهر تواند وقتی مشت زلال بر می گیری و بازش به چهره ی آیینه و آب سرازیر می کنید، دریای روشن #قصیده و غزل در نگاهت می یابم تا دست های #شاعرانەات باورم شود.
نفوذ چشم هایت، سال هاست #الهام‌بخش کشف #اشعار است.
اینک سند خورده به نامت، #حس تازه ای به سمت نور و #جاودانگی بر گرمی بازار دل ها می پراکند.

۴ دیماه ۹۹

#فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

📢. . . . . . #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

" #یلدا "

#بهشت رویای باغ است
و #بهار رویای درخت.
این چه #عطری ست
که با رایحه ی #دل انگیزش،
پایان #خزان را به برگ ریزان
#غربت نمناکی چشم هایی
می برد تا میان باز و بسته شدن
پلک هایش، انتهای #پاییز ، ساعت جهان را به ابتدای شب #یلدایی، در قلب های گمشده کوک کند. در #باغ نیستان نی‌
یک #سوسن خاموش، به تلاقی نسیم
گیسوان تو می وزد تا #سرمه کشیده
بر غبار چشمان پاییز به دامن #گل کشاند.نفس #یلدا به تقلای اندیشه
بر تنپوش واژگان قامت #قلم، داغ بیابان دل را به نفسی می دمد تا بر #کالبدش،
جان به تسخیر عاشقانه های #جهان،
فر و شکوه #حافظ در دیوان تفالش
رسم نگین خاتم شود و بر سفره ی #یلدایی نفس به نفوس #غزل بتراود.
لب به نجوای شعرهایش، #دلنوازترین
فروزندگی ماه و #مهر به دشت شب
خاطره، میزبان #دل عشاق گردد. رسمی به
قدمت #نیاکان خوب اندیش که گوهری ذهنشان ، ترسیم لولو و #مرجان بر خوشه ی پروین است.یاقوت #انار به لبان قلم
دانه دانه #گلچین کلمات قسار را از رخت
آویز #پاییز بر تن خشک برگ ها می آویزد
تا نام #کوروش کبیر به رسم باستان.. همواره طنین #عشق و وفا را بنوازد.بزرگ اندیشی از سلسله ی #حقیقت محًض که دل پر شرر از حادثه در علم سبزش به رنگ نفس گرم #بهار، #غرق در جاذبه ی
نور خداست. قامتش سرو دل آرای #گلستان ازل بر جامه ی #نور و قد رعنایش
جذبه ی نفس #آسمان به رنگ بهاران است.
صدای قدم هایش در شب #یلدایی، جاده ی سر سبز دعا را به #تمنای" گفتار نیک
کردار نیک و پندار #نیک، گنجینه ی #ادب می گشاید تا شب های دلتنگی در پنجره ی #صبح امید به ِحرِ گفتارش طلوع کند و همرا باد صبا، عطر دعای گریه های #سحر را به روزنه ی تفال #حافظ، ماه در محاق بیرون افتد. چه خوب است درس #لطف به توامان لحظه ها، دقیقه ها را پس بکشد آنگاه #مهر ورزی بر انار خنده ها، #گلخند شکفته ی غنچه های شب #یلدا شود. #یلدا فراتر از یک نام است.
شبی که یک دقیقه بیشتر
به پشت پرده ی #خیال نگاهمان می خرامد تا الهه ی شب هایی باشد که بر تلاوت #شعرها اتفاقی ست که پاییز، #یلدا را بهانه کند و دور هم بودن ها را به #اطراق دل نشاند. یاد روزگاران نه چندان دور، #کرسی و لحاف گلدوزی شده #ترمه از نگین و مروارید و گرمای دستان #مادرانه میزبان این دقایق بود و صدای رسایی که بر دیوان #حافظ فالی می زد .انگار تکرار یلدا به #روزگار امروز تلنگری ست به جای خالی عزیزانی که #حسرت جای خالیشان عجب چنگی از غم به #دل می زند و #احوالی که سخت درگیر خواستن های بوی #عطر پیرهنشان در نفس حبس نموده است. حال شب باشد و من باشم و نگاه #غزل سرای #حافظ، عشق باشد و شاخه #نبات و نرگس #شیراز .
یک فنجان چایی داغ و #قلمی که محو تماشای
شب #یلدا است و یک قدم مانده به رقص #برف تا شکفتن شکوفه ی علفزار #بهار.

#‌فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

۳۰ دیماه ۹۹

📢. . . . . . #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
Ещё