سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻

#بهاری
Канал
Логотип телеграм канала سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻
@salam_bar_zarnehПродвигать
10,74 тыс.
подписчиков
17,8 тыс.
фото
12,5 тыс.
видео
12,1 тыс.
ссылок
🕹 #کانال_سلام_بر_زرنه ♥قدیمی ترین و جامع ترین کانال شهرستان #ایوانغرب 🚫 تاریخ تاسیس:۱۳۹۴/۱۰/۲۲ ❌ ارتباط با ما / تبلیغات ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh_z ❌ #شرایط_تبلیغات در کانال : ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh0
با اینکه بهار داره میاد اما حال دل خیلیا بهاری نیست. قیمتها و اوضاع مالی همه ترسناک شده نمیدونم با این اوضاع و احوال دیدن عکس طبیعت اصلا برای دوستان معنی و مفهومی داره؟ بقول ی دوستی آینده نگری خیلی خوبه اما نگران آینده بودن هرگز

حال دلتون خوش

#طبیعت #بهاری #طبیعتگردی

ꦿ Eyvan |🔻#سلام_بر_زرنه
@salam_bar_zarneh
همایون شجریان
بهاری کن هوای روزگاران
#بهاری_کن_هوای_روزگاران
#همایون_شجریان


بریز ای ابر در گوشم
طنینِ ساز باران را

برآور از دلِ این خاک تیره
سبزه‌ی باغ بهاران را


دلم موسیقی بی‌وزن می‌خواهد
از آن آوازهای مانده در گوش صدف‌ها


‌‎🔸 سلام بر زرنه …🕪
🔻 @salam_bar_zarneh


به نام خدا


🔻#هشتم‌مارس‌بەقلم‌نویسندەی #زن ایوانی

من یک زنم. #بغض_های خیس مرا باور کن، این #باران نیست که می بارد، صدای خسته ی #قلب توست که از چشمان #آسمان بیرون می ریزد. مهر ورزی در ذات #بهاری تو می روید تا آتش #عطش دل خسته را فرو بنشاند، همواره تشنگی تو را به #دریا می رساند تا کاسه ی نیاز از #مهربانی چشمان دل را پُر کنی، روزی که دل تو می شکند #جام دل من خون می شود. اما دوباره با #ناز نگاهی و نوازش لبخندی رام آبشار #عاطفه بر پایین دشت قلب ها می شوی، عاشقانه ها بر دفتر شعر و #غزل را ترانه ای، بذر غصه ها که اشک بر #چشمانت می نشاند بر همه ی زندگی #سایه می اندازد. بزرگوارانه راز می پوشانی تا چشم #حقیقت بین را بنگری.شب از آغوش #گل بالین و بستر تو شبنم را به سحرگاهان دیده تر می کند، #نگاه گرم جانان، بال پرواز #عشق را به سوی آسمان می گشایی. قطره های #اشک تو که از چشمان سیه وش فرو می غلتد، #سحر را به خورشید دل ناکام، چون #صبح در آغوش گل به شبنم می نشاند. صبحگاهان آن هنگام که #طلیعه ی طلوع_طلعت تو بر #افق گونه هایت می تابد، اولین #تابش فروزنده ی دیدگانت #شبنم خواب می چیند تا آسمان #صداقت آبی ات را در آینه ی صبح بیند. از گریبان تو #صبح صادق پر می گشاید، تو چنان شبنم پاک سحری بر #بهار گل ها، بهاران وامدار #زیبایی نگاه فریبای توست،
شکوفه ها گل #امید رویا را به رویت می نشانند. غنچه از فرط #ادب پیش تو لب می بندد، دل به #تمشک بوسه ی لب های عنابی ات، نفس #شاعرانه را به گلخنده های خنده ات، شکوفه باران #عشق می شکفد. نفس غریب شبانه ات در لالایی پهلو گرفته ی گهواره، همچون بهاری ست که آن سوی پنجره، #زلال ترین شعر را به پژواک می دمد. باغ #لالەگون آغوش تو، #اهورایی ست از قصه های دور و دراز مادرانه.
تو ای #زن - زن سالهای دور و دراز و سخت مادرانگی و #آزادگی- بهانه ای شده ای تا قلم، دردواره های شمای #رنج کشیده را به صحیفه ی دل بنگارد، در گستره ی هستی #آزادگی گرامی داشته می شوی، بی آنکه تو را به #فکر و عقیده و #نژاد بنگرند. تو قابل گرامی داشتی، نگریستن بر پیرامون حق #زن(تو) که فراتر از اندیشه های #تحجر گرایانه ای، حقوقی برابر با مرد در راستای رنج #زندگی دارید. این روز، اجحاف در حق #زنان کارگر نساجی کارخانه ی پوشاک که وضعیت اسفناک رنج های بیشمار #کارگران زن در #قبال دستمزدی ناچیز بود، این روز #اعتصاب_زنان کارگر مبنی بر نارضایتی و اعلام انزجار بود. #همبستگی و اتحاد علیه تبعیض، محرومیت، فشار کار و #حقوق کم اعتراضات را شعله ورتر کرد تا سنگدلی #مدیر کارخانه در محبوس کردن #کارگران و به آتش کشیدن آنها، پایان این #تراژدی غمبار باشد.
#کلارازتکین از مدافعان #حقوق_زنان در آلمان به سال" ۱۸۵۷، تا ۱۹۳۳"خواسته ای برای مبارزه ی #زنان در آلمان مبنی بر هشت ساعت کار در روز، تعطیلات ویژه در ایام بخصوص و سایر #حقوق، طبق #قانون تقاضا کرد. جا دارد در این برهه از زمان به #اندیشمندی و تفکر بی بدیل این #زن و #زن های دیگر در این عرصه به دیده ی #احترام نگریست.
#زن موجودی #ظریف و در حین حال لبریز از حس #عاطفه هاست.جای او در #مطبخ نمی گنجد، او قلبی به سپیدی #مانشت و تفکری بکر به بلندای قله ی #البرز در دشت سینه ی #فروزان دارد. جای بسی تاسف، که برخی
کوته_فکران، #زن را در حیطه ی بردگی اندیشه ی کال خود می پندارند.

#فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

۱۸ اسفند ماه ۹۹

🕪…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

" #تقدیم‌به‌مادران‌ایل‌کلهرم "


برای #نشستن کنار تو، نوشیدن یک فنجان #چایی دم نوش تازه ی همیشه بهار با بوی هل و #دارچین، سخن گفتن از #غزل ، و بی واهمه از گفتن رازهای #نهان،
بغض کردن راه #پایان نمی گیرد.بوسه ی
ابرهای ست که بر #باران گونه های خجالت زده، #بالش شب های بی تو را
خیس گریه می کند.
حرف که می زنی انگار #سوسنی در صدایت راه می رود، لبانت #ترنم دلنواز چکاوکی ست که کنار #گهواره، لالایی #مادرانەات به سپیده دم چشمان #خواب
آلودت #سلام می کند.
با من که هستی، روبرویت گفت وگوی #مادرانه ای ست که گوش هایی بدهکار
تنهایی توست. بر شب #شعر خیالم،
#چلچلراغ چشمهایت #محشر دلدادگی ست
با تو #ساعت زودتر طی می شود، #دوری از تو رنج آورترین ثانیه های اجبار است.
#موج یادت ویرانگر خاطراتی ست که در سکوت #شب‌ها ، هجوم دود آه بی تو بودن
ابر #باران آور چشمان می شود. گاهگاهی
که از تو غافل می شویم اما #خیالت همچنان در سر است. پس از #فصل بلند سکوت، صدای خسته ات، همچون #رویا
به خواب منتهی می شود. #ذهن پر از همهمه است، پر از حرف های #ناگفته و اشک های بغض شده. به #باغ گونه هایت سیب آویخته ای تا لبت در گل گیلاس پرورده ی #گلخند شود. عطر #پیرهنت پر از شکوفه هایی ست که در بال و برگ چلچله و گندم جریان #عشق را به بهار #لبخندت می شکفد. اینک در پشت فصل های گمشده ، آن سوی تر از #سرزمین دلت
آیا #بهاری هست؟

#فروزندە‌ـ‌شفیعی‌‌ـ‌زرنە

۱۵ بهمن ماه ۹۹

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh

#بەنام‌خدا


" #چوپان‌ایل "


در هوای #شمالی خانه ات ، باغچه ی دل
سبزتر است.
زیر #باران نگاهت ، دست هایی از #امید
جوانه زده است که بوی #عطر شکوفه های
#بهاری می دهند.
#دنیا برای آن که تو را بفهمد کم است
چشمان مهربانت، کنکاش ترین #افق
#نگاه را می جوید و عجیب ترین شعر
#عالم را به قلم می آورد تا ابر باشی و
به دامنت ببارد.
گونه های #سرما زده ات تو را شبیه
شقایقی ست که در گلدانه ی #سپید زمستان
می درخشد. گل های پیرهنت پُر از #عطر مریم است، زُل زدن هایت به #کوه وکمر
چه تماشایی ست، انگیزه ی نگاه تو #رحمتی ست که شامل حال #آغوش توست
وقتی #برەای تازه متولد شده به بغل داری. وقتی که بخواهم از تو #غزل گفته باشم و نتوانم. #بهار که می آید در بغل دامنت عطر #آویشن به عطش پرچین می پراکنی، قدم هایت سبزه های #کوهسار را پیچیده در رم گام های تو دارد.#سپیدار
#فلق پشت پلک های نگاه تو روشن است
عشق و #شیدایی و آشفتگی حالت،شب
را پر از گُل #خورشیدست.خورجین صبح
از نان و خرما، شرح #غیرت و دلدادگی است تا آهنگ و احساس #هورەی کوردواری ات بر حنجره ی تنگ #گلو بپیچد.این جای قدم های توست که میان
#شادی و غم ها، سردی ها و گرمی ها
به یاد زمین و دشت و #چمنزار، گاهی با مهر، گاهی با #دلتنگی، نوای دلنشین ات
نت های زنگوله ی بره ها در #جان عزیزت
به برکت #موج می نوازد.تو هماره ی خوشایندی مثل بارش #باران.
#شب شده باشد و ماه شهدش را در جام
#زرین زمین ریخته باشد و #عشق تو در
کلبه ی #دل برقصد و آن گاه #ماه نقره می پاشد بر گونه هایی که زیر بلور #برف
در بحبوحه ی #شیفتەی خال لبت
#سیب می شود.چه ملایمت خنکی است
وقتی #نسیم از بالاپوش تو آبستن یک
شکوفه از #اصالت کلهریت را کنار شب
ایستاده می بیند.
#گندم گندم،و خوشه خوشه از گندمزار دشت نگاهت #خاطره می بافند
هر کجا تو را #گم کرده باشند.
شعر دوباره سبز و #جنگل سبزتر است
از ُرم آوازهایت.

۳۰ دی ماه ۹۹

#فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

📢…… #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

"زاد روز #احمدشاملو
#برفرهیختگان‌جهان‌تهنیت‌باد"


بقچه ی مهربانی #صبح ، سهمی از نور خورشید واژگان توست که پهلو زده بر #ذوق قلمم، تا دنیا را قابل تحمل کند .گاهی در دنیای #ماورایی سبک‌زیبایت، استعارات #بال می گشایند تا چتری شوند بر #باران کلمات و آنگاه #طراوتش بر دفتر شعرهایت ، حس
باهم بودن را به شوق نوشتن آورد.نام شاملو سرآغاز تحولی ست بر #ادبیات
و نو آوری و ظهوری به #شعرمعاصر،
سرودن گونه ای که #شعرشاملویی به
#نگارش شد.سبک شعرهایت، مهم ترین
قالب شعری در متون #ادبیات، نکته ی کلیدی ست برای ادیبانه گفتن و سرودن.تفکر#شاملویی، آرمانگرایی ست.روح طغیان در شعرهای شاملو
حس #لطیف واژگان را به سراچه ی #دل سپردن است ، آنچنان نازک اندیش که #حریر شعرهایش، پرورده ی ادب به دشت #واژگان را به دفتر #عشق می آراید.فعالیت های مطبوعاتیش ، ظهوری ست که در #قالب شعرهایش پدیده ی نو که #نماد چیدمان #اندیشه ی بدیع ست، زنگار از دل می زداید.طنین کلماتش بر تلفظ زبان #عام، پسنده ترین تلطیف #گفتار می شود.هجای ذهن خلاقش، نقش مادری ست که زبان #نیمایی می گشاید تا همچون شکوفه ی سرخ یک پیرهن #آراستگی کلمات ، بر گرمسیرات
قلمش، آویخته ی شکوفه ی #نسرین کند.تن پوش #مخملین گلواژه هایش،
به بلندای تفکرش در شعر #سپید غفران،
تفسیری ست که #وزن را رها کرد و به سبک نو، تحولی #نافذ به الفبای
#ادب شد.اشعارش به " ۱۳" زبان دنیا صحافی شده است.هرگاه با #تعمقی به شعرهایش بنگریم،سایه ای از
حس #لطافت آویخته ی ذهن به سبک زیبایش، نام #شاملو را تداعی ست.تا سفیر کشان خاطری باشد به سیاست
#ذهن بکری که به یادگار دارد.#روح مهربانی
که نوع نگاهش به #جهان لطف را به دل ها می آراید تا آنگاه بر #دشت شعرهایش گذر کنیم، #بهاری به زیبایی
#رنگین‌کمان شعری سبز به نگاه جوانه زند.

۲۱ آذر ماه ۹۹

#فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

📢. . . . . . #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

"#۲۷شهریورسالروزبزرگداشت
#استادمحمدحسین‌شهریاروروزشعر
#وادب‌برفرهیختگان‌خجستەباد"


#قلم وامدار غزل های #بهاری توست
تا برگ و بار، به همان اندازه #شبنم گیرد
و بر #گلستان سرسبز جان ، روح تازه
پدید آید. دنیای #شعر و ادب زآن رو که
تو را بفهمد کم است. #شعرهایت ناب ترین
شعر #عالم است.ابر غزل هایت که بر دامن
دفتر می بارد، به گونه های اشکی #قلم،
دمادم #حیرت را به لبگزەی هر تلاوتی
می نشاند. #دل برای از تو گفتن، هزاران
#حرف نانوشته دارد، #غبار خستگی از تن
می زُدایی، گاهی با #مهر ، گاهی با #موج.
هماره ی خوشایند #غزل‌هایت در خود #باران رهاست. حواس #شعرت مرا پرت می کند به #سمت پنجره ای که تمام روزنه هایش ، #آیەی روشن تلقین را #بصیرت است. نگاهت صفا را در باور
#جان ها می ریزد. تو گویی رازی می جوشد در پستوی #کوزەی‌دل ، تا دل
از تردید بشوید و میان #حوض‌آینه،
یقین بر آبادی #عشق به نامت را
ببارد. لبخندت #اردیبهشت فصل هاست گویا به خواب ناز شعرهایت ، #معشوق‌ثریا
به #خواب رفته باشد. #چشم بر هم که می گذاری ، مرور سال های #عشق نا به #فرجام
به گمان #زمان، پشت پلک هایت خبری در راه بود. #خیال در عمق نگاهت، #فال را به نیت سیزده بدری خالی از #لطف می بیند. تا این چنین دل کندن نابهنگام، فتوای روشن
#هجران می شود و #شوریدگی احوال را به شور #شرر، غزلی بی بدیل، آغشته ی #قلم کند. سرشت خاضعانه ات گویای درون پر از #جذبەی توست که برای اثباتش هیچ مقیاسی را به #سنجش لازم نیست.#دریای‌خیال
#شهریار رمز دو جهان از ورق آینه می خواند تا گرد #تحیُر ، رقمی باشد که #عیار
مطلق به
میزان #هجرانش را به ملاحظه بکشاند. سبزی #بهار
#واژگان به پابوس تو آمده است. هزاران
#فروغ نور افشان ، به #فروزندگی چشمان
قلمت جاری ست و صدای #شیوا و حزن برانگیزت همه را #فریاد می کند.
#دستان‌سبزت، همچون باغچه ها در هر #بهار غزل ، #گل می دهند. غنچه ها ، گیج #لبخند تواند. تا #همای رحمت از بوی خاطرات ذهن بلیغ و #بدیع تو، چتری
برای #دریا بیاورد. قلمت چتری ست که
#انعکاس دلدادگی سیمایت به تلالو #باران نشسته باشد. #غزل‌هایت اوج می گیرند
تا همپای #غزل تو، عیاری به میزان ناید.
#گاهی که از خود دور می شوم، بوی
خاک #باران خورده ی شعرهایت،
بهترین #تسکین می شود.خطوط چهره ها
از یاد خواهد رفت ، اما #عطر نام تو، همچون نسیمی برای همیشه ی ایام،
بهاریست #چمن‌آفرین، که تصویر دلنشین ت را به دیوان روزگاران صحافی
می کند.

#فروزندە‌شفیعی‌زرنە

27شهریورماه 99

@Salam_bar_zarneh #سلام_بر_زرنه
#بەنام‌خدا



" #باران در #تابستان "


امروز #نغمەهای بارانی ات بر گلوی #چکاوک سرود باریدن گرفت.

دل همچون #یاس پیچیده بر دیوار
#چشم به راه آمدنت بود.امان #پلک
زدن را به #رویا می کشاند و قطره
#قطره بر بام دل فرو می چکد.تا
عصر دل انگیز به انتظار #شوق بارش،
بر دقیقه ها را پس بکشد.#نفس خاک
از بوی کاج های خیس زیر #باران
به #قیام می ایستد . خزان روزمرگی ها
پشت شیشه ی #باران زده به خستگی ها
ممتد، #بهاری نیامده را روانه می کند.#چشم به چکیدن #قطرات
#باران، قصیده ی #عشق را می سراید.تا
#انعکاس سبزه زار چشمانت را به #ضیافت
آینه ها برد.در شکوه #باران، نگاه دلشدگان تماشایی ست. به #امتداد شعری که از
سر شوق برخیزد و به #صحیفەی سبز
خواستن ها #شکوفه زند.زخم های #دل ،
آهسته و آرام از #گیسوان غروب #بارانی
آویز نگاه هاست تا بر #خیمەگاەقلم،
گره ای از #ترنم آویزد.مثل شاخه های
#بیدمجنون در #بنفشەزار شمیم دلنواز
شهرم، بهانه ی ابر #چشمان‌آسمان،
منتظر طرحی از #بهار زندگی به #مانشت بکارد.
با لهجەی #باران، دلواپسی ها غمگین
را می شوید.ای کاش این همه #فاصله
به غربت دستان #قلم گره نمی خورد.
وقتی #مروارید احساس #دلخستگان
در #صدف نگاه #باران به زیبایی ،
زیباترین بوسەی #مهر شکوفا می شود
باران آغوش گشوده است بر بام قلب ها ‌تا
در عمق #کلمات گم شده ، آواره ترین
#شعرم را به نسیمش بسپارم و #رج‌امتداد
#غزل‌هایم نم خیس #دلدادگی را به ابری ترین #کویر، باریدن گیرد.آسمان احساس
، تشنەی ابری ست که در هوای #امروز
خیس ترین گیسوی #برگ را به نهایت
قصیده و #غزل آویخته است.#باران می بارد تا دست #کلک‌خیال را لا به لای
#گیسوان ابری #آسمان به قدم های
#بارانی ، دوستی گل با #شاپرک ها را
#یاهو گوید.

#فروزندەشفیعی‌زرنە
#عصرسەشنبه

۱۱ شهریورماه ۹۹

@Salam_bar_zarneh #سلام_بر_زرنه
#بەنام‌خدا


" #دخترـ‌ایل "

در هوای شمالی #ایل، کوچه های کاهگلی #دل سبزتر است. زیر #باران نگاهت دست ها جوانه می زند و لبخندها شکل و #عطر
شکوفه #بهاری خواهند داشت. چهار فصل ات ، بادهای نا آرام به #حراج گذاشته است بوی نم و کاهگل از دامن پس کوچه ها می تکاند و #عطر گلاب و #میخک بر رقص نسیم دامن چین دار ، غزلی به لطف #قلم می آغازد تا کنار قاب عکس کهنه ی #خاک ، نقش رویت به دیوار سینه بیاویزد. نفس پاک شقایق بر سینه ی کوه، صحبت چلچله با #صبح، نبض لرزان #گندمزار، #گردش رنگ و طرح در گونه ی
ُل ، جرعه ای به کوزه ی سر شانه هایت به #جان باقی ست. در انبوه سبزه زار چشمانت، بهار حرف کمی نیست.قطره های #باران، همچون مروارید غلطان بر #افق گونه هایت ، شکوه ترسیم یک نقاشی را به #یاقوت سرخ قبای اطلسی می چکاند.#بهار گیسوانت نیلوفرانه اشتیاق بارش #شبنم بر لب بام شانه هایت به #آغوش دارد.نگاهت آتش و احساس می پرورد تا #گل‌باغ را به یاس گونه ات
سیب و #گلاب بیاراید وسرمه کشان #چشمانت همچون سیاه #مشق‌های من
بر کرشمه ی #نازقلم بکشاند و
رویاهای شادمانه ات با نقش های #مخملی سرخ و #سکەزرد بر خفتان ات، طرح یک تکامل شیرین را به روزهای پر جذبه ی #فروردین پا می گیرد.در باغ #باران شعرهایم، باور غزل بر ذهن جویبار روشن در بال و برگ #چلچله و گندم جریان دارد تا آنک #بهار بود و من بودم.پشت #فصل های گمشده ،آن سوی دور دست ها ، آیا بهاری ست تا در نسیم زلفانت #شکوفه به یاقوت گردنت آویزد.
شاید #بهارقلم ، سبزی دستانی باشد که
از زمستان #مانشت برآمده است تا بذرهای
شکفته ی نگاه #شاهپرور را پا به پای قدوم #خانمنصور به میقات گل و سیب انار ، به شکوه یک لبخند شعر #شاکه برد.کمی عطر حُضورت را بیاور! بگذار خستگی ها
بر دوش #دخترایل ،ردای سبز غیرت را نشانه باشد. ذهن پر از #همهمه است، همهمه ی #کوردواری ات که پُر از حرف های نگفته است.لبخندهای نزده ات بر اشک و بغض #دل، سرشار از خاطرات
است، خاطراتی به شیرینی حضور #لالایی مادران که در پشت پلک های
یک غروب ، #خواب‌شیرین رویاها
به دست #شفق می سپارد تا با یک
بغل شعر ، دیوان ناخوانده ها
به برگ‌ زرین دفتر رشادت های #دلیران‌ایل بگشاید.

#فروزندە‌شفیعی‌زرنە

۲۰ تیرماه ۹۹

📮#سلام_بر_زرنه
🔻🔛🔻
@salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

#میلادشمس‌الشموس
#امام‌هشتم " " #برشیعیان
#جهان‌خجستەباد.


#چشم که بر هم می گذارم
تو را می بینم، به #خیالم
پشت پلک ها خبری ست.
وقتی که #چشم‌غزل به
#سحر گشوده می شود
#صبح از نفس دم مسیحایی ات
می آغازد .موج #عطش به روی لب
پنجره ی #فولاد خوابیده است تا
بر بالشی از خیال من، ستاره ی #شب
را به کوچه هآی تنگ غروب #هفت‌حوض
#کوثر برد. تسخیر دل و جان #جهانیان
به الفبای #ثامن‌الحجه شکوه لبخند را شوق دیدارت #دلخوش است. #نفس باد
#صبا گرچه #مشک فشان شود.باز بوی
خوش رونق #عطار را به مستی شعرهای #خیام روانه ی تنگ‌سینه هاست.
جای هر دفتری و #شعری که به نامت باشد
#کوچ توام تردیدهاست. تماشای مرقدت
#نگاه با یک دلتنگ، با یک پنجه ی خسته ی
روییده بر پنجره فولاد ، #باران اشک می گیرد.با تمنای بی مثال، #تلمیح واژگان قافیه پرداز گام های #بنفشه پوش می شود تا بر برگ #فرش زمین این مکان بوسه #باران #عشق بی انتها شود.
در گلوگاه #تغزل‌محتشم، شکوه گلواژه ها
بر دیوان شعر #شهریار آذین بند تلنگر قلم می شود تا خوشه خوشه قناری #غزلخوان
گلبوته های #مخملین واژه های پناه یافته ی زبان #رهی را به عطر کلمات #شاملو پهلو زند.#ساحل چشمان دریایی دخیل بند آن مرقد است تا در آبی ترین #آسمان خیال
واپسین ثانیه های قامت بستن #دل ، از راهی دور به کوچه ی #دیدار بگشاید.در
آغاز #فصل رویش سبز خواستن ها، #جوانه ی نام تو
بر لب #قلم می شکفد تا چشمانی #بهاری شود.

#فروزندە‌شفیعی‌زرنە

۱۲ تیرماه ۹۹
━━━━━━
📮#سلام_بر_زرنه
🔻🔛🔻
@salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا


" #کوەالوند"


#کلمات رها شده از پشت پنجره ی
#صبح آخرین گفتار، #مجال آه ندارد.
هزار #خاطره در من شکفت.
#طنین شیهه ی سرخ #سهند ، بر دل
هر سنگ و #صخره و کوهسارت رهاست.
در هوای #نفسگیر این روزها، بارش تردید
در انتظار توام #روح باغ های #بهاری ست.
تا ابر سترون به چشم #غزل بروید و جشنواره ی #سبز خواستن ها ، به گویش
شعر و #ترانه برد.
زیر #باران چشمان #شبنم کوه یت، خیس شدن #چتر نمی خواهد. سراغ دل بارانی #قلم آی، تا #شب‌زدگی‌ها بر سر یال ات،
ناز #شیراز نگاه #آهوان را به تماشای
غزل های شکفته ی #حافظ کشاند.
برق غرور وحشی یک #ببر در چشم های
#آهوی صحرای تو نیست. دلخوشی ها
به #طراوت قله ات، سوار بر #سیال خیال
بُردن، تنها #توصیف لحظه ای ست که سهم تو از #خورشید برای خود برداشته ای.
#طنین پژواک کوهسارت، عریانی گلویت را می پوشاند.#تویی که گم شده پشت
بازی کلمات، #شبیه رمزی در باب بی تفسیرها، سقوط یک #قطره از ابرهای
بی #باران، به تبخیر #خیال‌ها می کشانی.
پنج #فصل پیرهنت، در سایه ی نگاه #خورشید می شکفد.باران گیسوان صخره هایت، در #ریزش مدام بر شانه های بی رمق چه دلپذیر است. #سهراب اخم هایش
به دست #زلف یال باز می شود تا " #گردآفرید" خنده ی بی نظیر تو باشد.
تعبیر قشنگی ست نگاه #ماه به تو و تصویر تلاقی تو و# مه، تا بی تامل ، طرح‌ قله ات به شکوه #غزل نشیند. لبخند باغ انار #شعر است تا در قاب چشم #غزال کوه ، نفس #یلدایی را به بی قراری فصل ها
ترسیم کند. #باران که می بارد، گل ها بر دامن قله ات سماجت #ابرها را به همزیستی مه، همچون #حباب بر #شبنم نگاه می بارند. به تماشای مسیری که شاید هر #هزاره ، اندکی شبیه #صلابت تو
بر سایه اش گذر کند.میان #پریشانی
تلفظ دردها، دلتنگی به #کوچه باغ زلفت
#نسیم آسا می وزد. بگذار بر #کوهسارت
باران بگیرد. احساس #قلم، آبستن شعر تازه یی ست.تا #شعرم جانی دوباره بگیرد‌.

#فروزندە‌شفیعی‌زرنە

۷ تیرماه ۹۹

📮#سلام_بر_زرنه
🔻🔛🔻
@salam_bar_zarneh
تمنای وصال - استاد ناظری
@ShahramNazeriFans
🎶"کنسرت اساتید موسیقی ایران
پاییز ١٣٦٨"
🎼 " تمنای وصال"
"مقدمه ی آهنگ از استاد ابولحسن صبا"
▫️آواز: استاد شهرام #ناظری
▫️سنتور و سرپرست گروه:
استاد فرامرز #پایور
▫️تار: استاد جلیل #شهناز
▫️کمانچه: استاد علی‌اصغر #بهاری
▫️نی: استاد محمد #موسوی
▫️تنبک: استاد محمد #اسماعیلی
▫️شعر: شیخ‌بهایی
▫️دستگاه موسیقایی:
(شور، آواز ابوعطا)
'#ابوعطا و اوج #حجاز'

👈 لینک ورود به #سلام_بر_زرنه
🔻⬇️🔻
t.center/salam_bar_zarneh
🌳🌳🌳🌸 بهار 🌸🌳🌳

#بهارآهسته_آهسته نزدیکتر می شود. بوی سبزه و اقاقیا در تمام باغ ها پیچیده وکوچه های باریک و کوتاه شهر را از رایحه دل انگیزش پر کرده است. #نوروز #دلکش و زیبا قبل از آن که با تاریخ وتقویم برسد، با هوای مطبوع وشمیم شکوفه وگل به باغ حیاط زندگی سرک می کشد. #شکوفه های_بهاری، درختان باغ را مثل عروس می آرایند، کفشدوزک ها از برگ گل بالا می روند و بال های رنگارنگ خود را در نور آفتاب روزهای واپسین زمستان تکان می دهند و چون #رقص_عارفانەی_سماع، آرام و با وقار می چرخند وسپس پرواز می کنند و بر برگی دیگر می نشینند، زیر درختی که پر از شکوفه های بهاری است اطراق نگاهم را به پرواز پروانه هایی که از گلی به گل دیگر می پرند وبا شادی عمر یک روزه شان در ضیافت کفشدوزک ها شریکند معطوف می کنم، #آسمان_دلم پر از ابرهای پر بار #بهاری است وکافی است با تلنگری کوچک سیر ببارد. با پرواز پروانه ای نگاهم بی اختیار به قاب آبی آسمان گره می خورد، ابرها تکه تکه و از هم پاره هر کدام در گوشه ای از آ سمان ولو شده اند وگاه گاه با وزش کوتاه #نسیمی آرام مثل بخار از هم می پاشند، چشم از آ سمان می گیرم و به تپه ای که در دامنه کوه است خیره می شوم، سبزه ها روییده در دامن خاکی تپه مثل اثر قلم نقاشی چیره دست بر بوم یک تابلوی زیبا چشم نوازی می کنند، چقدر روح نواز است #صدای_پای_بهار. گویی خدا تمامی هنر خلقتش رابه بهار بخشیده است تا همه چیز فرح زا ودلنواز باشد، گوش دل به آوای بهار می شوم، وزش نسیم لابه لای درختان، صدای گام های روان جویبار است که بوسه بر ریگ های ته جوی می زند و خزه های کنار آب را نوازش می کند. چشم هایم را می بندم وبرای لحظه ای در محراب پر جذبه ی خلوت خویش معتکف می شوم تا ساقی زمان قطره قطره از صراحی اندیشه شراب آرزو بسازد ودرکام جان تشنه ام بریزد، غرق در لذتی عارفانه ام ،یک نوع تاثر در دلم جریان دارد، یاد تو در ذهنم نقش می بندد واحساس درد وجودم را در بر می گیرد واز حضور یادت تمامی وجودم لبریز می شود. #روحم عطش پرواز به گذشته را دارد به روزهای به تو اندیشیدن، #این_بهار را بی تو چه کنم عزیز سفر کرده ام.

بقلم #شفیعی97/12/28
━━━━━━━━━━━
🆑 @salam_bar_zarneh
تمنای وصال - استاد ناظری
@ShahramNazeriFans
🎶"کنسرت اساتید موسیقی ایران
پاییز ١٣٦٨"
🎼 " تمنای وصال"
"مقدمه ی آهنگ از استاد ابولحسن صبا"
▫️آواز: استاد شهرام #ناظری
▫️سنتور و سرپرست گروه:
استاد فرامرز #پایور
▫️تار: استاد جلیل #شهناز
▫️کمانچه: استاد علی‌اصغر #بهاری
▫️نی: استاد محمد #موسوی
▫️تنبک: استاد محمد #اسماعیلی
▫️شعر: شیخ‌بهایی
▫️دستگاه موسیقایی:
(شور، آواز ابوعطا)
'#ابوعطا و اوج #حجاز'
🆑 @salam_bar_zarneh