سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻

#حس
Канал
Логотип телеграм канала سلام بر زرنه Zarneh 🌐🔻
@salam_bar_zarnehПродвигать
10,74 тыс.
подписчиков
17,8 тыс.
фото
12,5 тыс.
видео
12,1 тыс.
ссылок
🕹 #کانال_سلام_بر_زرنه ♥قدیمی ترین و جامع ترین کانال شهرستان #ایوانغرب 🚫 تاریخ تاسیس:۱۳۹۴/۱۰/۲۲ ❌ ارتباط با ما / تبلیغات ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh_z ❌ #شرایط_تبلیغات در کانال : ⧩⧩⧩ @salam_bar_zarneh0
دره ای زیبا در خوران ایوان

#حس_خوب_آرامش ❤️🌿

🌐 x #سلام_بر_زرنه x
@salam_bar_zarneh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حس_ناب_آرامش

خوشا به حالت ای روستایی
چه شاد و خرم چه باصفایی

در شهر ما نیست جز داد و فریاد
خوشا به حالت که هستی آزاد

در شهر ما نیست جز دود و ماشین
دلم گرفته از آن و از این

ای کاش من هم پرنده بودم
با شادمانی پر می‌گشودم

می‌رفتم از شهر به روستایی
آنجا که دارد آب و هوایی

شاعر: جعفر ابراهیمی (شاهد)


🎼 نوای دلنشین #بیژن_کامکار

... #سلام_بر_زرنه

@salam_bar_zarneh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
خیلی‌ ها می‌ خواهند اول به آسایش و خوشبختی برسند، بعد به زندگی لبخند بزنند ولی نمی‌ دانند تا به زندگی لبخند نزنند، به آسایش و خوشبختی نمی‌ رسند


#صبح_بخیر #آرامش #خوشبختی #حالخوب #حس_خوب #صبح #معین

... #سلام_بر_زرنه

@salam_bar_zarneh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حس_خوب

پرواز بزکوهی در طبیعت لرستان🤩

واقعا این دیگه پرش نبود پرواز بود
اسم "سلطان صخره‌ها" برازنده‌اشه دیگه
کَل گونه‌ای از بز کوهیه. کَل‌ها شاخ‌های بلند و شمشیر مانندی دارن.

... #سلام_بر_زرنه

@salam_bar_zarneh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سڵام هاوڕێیەیل ئەزیز
شەوەکیدان وە خەیر و خوەشی
ڕووژدان شادو تەنۊر دڵدان گەرم💐💐
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

سلام صبح بخیر 🌹

#حس_خوب
#حسن_زیرک

... #سلام_بر_زرنه

@salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

" #باران‌وبهار"

باران می بارد تا #بهار جوانه زند، سپیده دم بر افق گونه های #مانشت بدرخشد و
صبحی روشن از گل های نوشکفته ی #سیب را به دامان #بانکول بسپرد تا در دست های گرم #بانمیل میوه دهد. بوی کاج های خیس زیر #باران، در پشت فصل های گمشده، دمیدن نفس به سینه باقی ست. #زمین ساده ی رویش بهار در محتوی ثانیه ها، به سوی #فصل نگاه، موجی از سایه ی ابر #سترون ، به تکرار دلتنگی می بارد. بهار رویای شادمانه ی #مخملین گلواژه های باران را به آغوش #دشت و دمن می نوازد تا مفهوم #بهار در پس نگاه جاذب سبزه زار شود. در بارگاه باغ #باران، ترنم واژه ها بارور عشق اند .#خورشید ذهن باغچه ها در بال و برگ چلچله و گندم ، جریان #نوبهاری ست تا آنک آنک با قدم هایش، #گل و سیب و انار به پیرایه های #دشت واژگان شکوفه دهد.با رفتن #اسفند و زمستان سپید #مانشت چشم می گشاید تا سامانه ی #میخک و رویش اطلسی و بنفشه را به خنده ی زمین فصل تحول شود. #مانشت همچون یک #الماس سپید در کان احساس برودت #برف می پرورد و #بهار به تمنای " #بانکول وبانمیل" بنفشه و عطر آویشن را بر گونه های کوه وکمر آخته ی شکفتن می شود. دختر #بهار عشق دیر پای سبز را به #بیستون فرهاد زمزمه ی دلدادگی ست و طراوت دستان #بهار از زمستان برآمده بر کوه #گاومیر پر از بذر تازه شکفتن شود. با #بهار می شود خطوط بر جسته ی دغدغه ها را به پیشانی سال #جدید گره ی ترنم زد. میزبان کاروان #عشق شد. و زمان خوشدلی در باب #انیس دل به غنیمت شمرد. با لب #آینه می شود به فردا خندید. از خاک به #گل، رقص رنگین شکفتن در چشمه ی شیدایی چشید. این چه #حس تازه ای ست که به #قامت #قلم روییده است تا در میان باورها ، حس مهر ورزی به سمت جاودانگی، #شبچراغ روشن دستان شود. کاش یک #بهار دیگر شود تا در #بارش چشم های تر شیرین، ُنگ نگاه ،
#آبشار شناور بلور اشک #فراق را به حال و هوای #شاعرانگی بچکاند. بیاییم #مهربان باشیم همچون #باران بهاران بر دشت #دل‌ها.

#فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

۲۶ اسفندماه ۹۹

‌‎🔸 سلام بر زرنه …🕪
🔻 @salam_bar_zarneh
#بەنام‌‌خدا

" زاد‌‌روز #رودکی‌سمرقندی
اولین شاعر فارسی گوی #ایران‌زمین"


"به ُسن صوت، چو #بلبل مقید #نظمم
به جرم حُسن چو #یوسف اسیر #زندانی"


#شاعری در فکرهای روشنم ته نشین شده است که شعرهایش همچون #حریر نازک خیال به رویم ورق می خورد تا #کدورت
ها از دل بُزداید و #دنیا علیرغم حوادثش
هنوز جای #زندگی باشد. ایستاده بر بلندای نظر ، زمان چه #زیبا می گذرد وقتی که نسل ها تو را به تکرار #شعرهای نغز و بی بدیلت، لحظه هایشان پُراز #عطر کلمات شود.
#خورشید از لابه لای گیسوان کمندی غزل هایت، #طلوع می کند تا قلب ویرانه ، بلکه آباد شود. #آبادتر از دیروزها، آبادتر از روزی که اولین #شاعر بزرگ زبان #فارسی،
#برجودی از کلمات زیبایت تکیه کرده است.
خط لب های قصیده و غزل و #مثنوی تو را یک عمر #سعدی خوانده است . پلک گشوده دسته دسته #غزل در هوای چشمه ی جاری اش لب چشمت فرود آید.در #زلال نفس هایت، رود #گیسوی‌الفاظ به لطف سخن راه افتاده است اینسان #دل به جویبار شعر و زیبایی روان می گردد.
بر پرده ی #حریر شعرهایت، تماشای غوغایی نگاهی، همواره #خستگی و دلتنگی را به آرامش شعرهایت می سپرد دست #جادوگر تلفظ #واژگانت، ترس از دست دادن به #حسرت‌دیدگان نبازد.
هنوز #عطر نام تو در پس کوچه های احساس #قلب‌ها می پیچید، هنوز یاد تو
در آینه ی زمان می درخشد،تا #عطر سحر،
سهم نفس های تو را به #اشعارت بتراود.استشمام ُشک افشان در بطن #شعرهایت، ‌دی‌ ماه را تن کرده است .
اگر ابرها تعریف شده باشند، بارش تواًضع نگاهت، دست های منجمد مرا به ُرم‌قلم آشتی دهد.

اشارت انگشت تو کافی ست در #سجود ممتدی که رازها، سر به #مهر تواند وقتی مشت زلال بر می گیری و بازش به چهره ی آیینه و آب سرازیر می کنید، دریای روشن #قصیده و غزل در نگاهت می یابم تا دست های #شاعرانەات باورم شود.
نفوذ چشم هایت، سال هاست #الهام‌بخش کشف #اشعار است.
اینک سند خورده به نامت، #حس تازه ای به سمت نور و #جاودانگی بر گرمی بازار دل ها می پراکند.

۴ دیماه ۹۹

#فروزندە‌ـ‌شفیعی‌ـ‌زرنە

📢. . . . . . #سلام_بر_زرنه
»» @salam_bar_zarneh
#بەنام‌خدا

" چشم اندازی به #کوه همیشه #جاویدان"
"


"#البرز"

از نگاه اطلسی #قلم همین پنجره کافیست
تاحریر غزل هایم بر #خیال بلند آوازه ات
سایه اندازد. در حوالی تو همیشه #آرامش
می وزد تا در #گلوگاه حنجره ی رفیع ات
آوازها بر نی #نیستان نواخته شود. یقین
دارم بر #تن‌پوش دامنه ی تو همواره گوشه ای برای خلوت دل ها ، به خواب #خورشید، شعر به #عاشقانه سرودن بر یال کوه هایت شانه می زند.گلدان آرزوها به شاخسار #شاعرانگی، آویخته ی بهاری ست به #طراوت برودت هایت که رگه هایی بر شیار کوهسارت جوانه ی #عشق را می پراکند. به نسیم #رهگذر یک موج آه، ، چهار فصل #پاییز گم شده در نای غریبانه ات، #پایان بی آغاز خوابیده است.سبک تر از خرده #نسیمی که هر سو بر روی دامن چمن ، #گل و مریم و #شب‌بو را به پایین دشتت می گستراند. زمان نمی گذرد. #حس با تو بودن ، میان کوچه باغ شعر ناب، #اختران و کهکشان به #ضیافت سکوتت مهمانی ست. تا سینه ی ظلمانی به صدای خسته ی جان ها،#سهمی از برکه ی نگاه ته مانده #نگاه سرو سهی قله ات شود. بر رقص #بلور برف هایت، غزال رمیده در کمان کمند به #آفاق نظر به دیده ی یقین می نگرد، تو تنها نیستی. ابرهای ُرنش بر آسمان وجودت سر می آسایند تا #عبور ممتد را به #سجود تو ستایش کنند. درد غریبی بر تن #غزل شعله می کشد. #خورشید در نگاهت یک چراغ کم سو دارد، #شعله خود آهسته خواهد سوخت خاموشی چرا. #لبخندهای تو در رگه های تلخند بغض سنگین #برودت هوای کوهسارت، اتفاقی ست که همچون #نگاه بی فروغ ، فصلی سرد به هُرم تشعشع فروزنده ی نگاه #ماه تابان، شمد #آسمان را به بالندگی نور می کشاند. هنوز #غروب از پشت پلک هایت، به سرخی خون #سیاووشان نشسته است تا کمند گیسوی #فرنگیس بر تار خیس باران عشق به پژواک دشتت.#فردوسی را در عبور گذرگاه چشم فروهشته ی #کیکاووس به چشمان آهوی وحشی آرامش برد. سخاوت #قلم ، نیزار باران حسد را ز تو می زُداید تا همواره نماد #غرور بر دفتر #عشق، شانه های سترگ #کوه را شانه زنی.

۶ مهرماه ۹۹

#‌فروزندە‌‌ـ‌شفیعی‌ـ‌‌زرنە

@Salam_bar_zarneh #سلام_بر_زرنه
#بەنام‌خدا


" #تاسوعای‌علمدار "

در #تب‌تند نفس هایت کدامین #شعله بود که لب نزده بر ساغر #فرات، شراب #دل آتش گرفت، سینه ات در #حسرت‌باران عطشناک کودکان #برادر می گُداخت، قطرەای بر لبانت نبارید تا سراب دل، خاموش #عشق شود، حزن اندوهت #سوختن را ساده تر می کرد آسان تر از عطشی که آب مملو از دستانت #فرات را شرمگین نمود، هم آواز رود #فرات شدی او خروشان از رودجاری، تو #تشنه کام از رود عطش، #علقمه برای #ابدالدهر نامی از #ایثار تو را بر دوش یدک می کشد رد پای #بارانی ترین ابری که در دریای سخای آسمان گم شد، کنار #فرات به ناتوانی پر اشک ترین چشمان به انتظار #سکینه به نظاره نشسته بودی وقتی از #سوزگلو، تشنگی را فریاد می زد، قامت #فرات نامراد از غرورت ناتوان شد .#آتش‌قلب شکسته ات زیر احساس قد رعنایت قاب سایەی التماس #کودکان عطشان به نگاهت #آشیانه داده بود،انگار دست هایت #کبوتری کم داشت تا #بال‌پرواز را به #مشک‌پاره ات دلخوشی #خیمەها را ترسیم کند، #حس گنگ فردای بی تو بودن ، به چشمان #ثارالله نگاه #قیامت بی کسی بود همچون فکر ابری که به پای #کویر نرسیده باشد،ماه، غبطه به #قمر ماهت را در چشمه ی #ابدیت غرق نمود سکوت مبهم بر دست های بریده ات، #اشک‌ماه را به روی صورت #آسمان ناپیدا شد وستارگان تک تک قامت رعنای #قمربنی‌هاشم را به نشانه می روند، #حسین خسته از شکفتن لبان عطشان در #محضرت ، آشوب دل را بر پیکرت زانو می زند،غرش فریاد یا اخی در برکەی #فرات آخرین #امید شاخه های خشکیده ی ست بر #دل خونینش ،گریه های بی پایان از #ترنم شبنم چشمان #اهورایی اش موسیقی بی عدالتی را در #مه دوردست ها بر بلندای قامتش می بارد، بی تو #طلوع فردای #عاشورا غروب همیشگی ست . انتهای لحظات توقف زمان ،به حرمت #کاروانی می نگرد که اسیرانش عطشان بر #خاک #کربلا نظاره گر #خورشید وماه وهفتاد #ستاره بر سر نیزه هاست.

#فروزندەشفیعی‌زرنە

۷ شهریور ماه ۹۹
@Salam_bar_zarneh #سلام_بر_زرنه
به نام خدا


" #تابستان "


#نگاهم به دو نیم #مانده است.
پشت پلک های خیس #غزل، کرانه
در بیکران #آسمان، تقویم
دیر سالی به #عمر نشسته است.
تا بساط باغ #بهارنارنج در بقچه ی #تابستان
بپیچد و روح #سرسبز ترانه ها
در الفبای واژگان ره یافته ی #قلم
به پیچ و خم جاده ها در #شوق
دیدن شالیزارهای #شمال به شعر
من #گل دهد. پیچک های نیلوفری #خیال
در #معبد شبانەی بارانی و #سکوت
باران، گریز به تب #آذرخش نرفتن ها
بر شور حنجره ی #چکاوک در نوای
غروبی بی قرار ، تتمه ی جویبار #قلم می
گردد و آواز لابه لای شاخه های #غروب به تلاوت سال های گمشده ی #عاشقانەهای کودکی به کناره ی خسته ی #فلق خاطره ها می برد. #پنجرەی‌شعر را می گشایم و دست خیال را می گیرم به #روستایی که سال هاست #انعکاس لبخند #خورشید بر یخبندان دل ها #تاب می شود تا تکاپوی دیگری به دیدنی های #مانوس دستان با سخای ایل بکشاند. #عطر گلاب و گل به دشت سپید روییده است تا به هر تپش
و پیچک به دامن چین دار #دخترایل نفس تازه کند
و مراد به #زیستن را امیدوار سازد.
لب ترک خورده ی #باغ‌انگور، شکسته در
هوای اناری دل ، #قصد دیدن تکرار باختن ها، پیش چشمان #بهار، هزاران بار زانو زند. تابستان خرامان خرامان آمده است، بهار جوانی را به کوله بار بستن #طراوت ره می بندد، روح پر می کشد
نزدیک #نیاز ، کنار خواهش هایی از جنس
#مهربانی، با تمنایی نشانی یافتن ها را به روز شمار #لحظەهای پر از تب وتاب مردمان #خسته ی ایلم می کشاند تا #تبسم شیرین یکسال رنج ها به دستان پینە بسته #سلام گوید.
به تقدس گویای نگاهشان که #دل می دهی تا
واگویه ها را به الفبای #چشمان پر از انتظارشان بکاری که به لهجه یی ناب، #حس
عجیب و مشترکی فضای #نفس را پُر می کند.سکوت زاده و #پروردەی این روزهاست که دردهای #روشن و بی پرده
در #تقدیر، بار امانتی ست به رویش #قلم.
از رنج های دائمی ات بین #مرگ و #لبخند به #زندگی پشت کرده است تا به وسعت
یک #قفس خو گرفته به عرصه ی تنگ قفِل شده ی #حصارهای بسته آرزوها خیمه زند. حنجره ی گلو پر از فریاد سکوت است . #قاب فراموش شده ی درد واره ها در رخت شب، به ماتم #خورشید نشسته است. بگذار !شایدها از #عشق بگوید
واز گیسوی #غزلی که به سمت مهر می وزد
اما چه وهم برانگیز است ذوق #شعر سرودن به #تابستانی که بی شوق گذشت.


۲۲ مردادماه ۹۹

: به قلم : #فروزنده_شفیعی
📮#سلام_بر_زرنه
🔻🔛🔻
@salam_bar_zarneh
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
#حس_آرامش ❤️

تک تک ما سرانجام، روزی داوری خواهیم شد.
مهم این است که چقدر زندگی کرده‌ایم، نه چقدر زنده بوده‌ایم.
چقدر بخشیده‌ایم، نه چقدر داشته‌ایم. چقدر خوب، صرفاً خوب بوده‌ایم،
نه چقدر بزرگ جلوه کرده‌ایم.

🆘 @salam_bar_zarneh
#سلام_بر_زرنه