#بەنامخدا"
#یلدا "
#بهشت رویای باغ است
و
#بهار رویای درخت.
این چه
#عطری ست
که با رایحه ی
#دل انگیزش،
پایان
#خزان را به برگ ریزان
#غربت نمناکی چشم هایی
می برد تا میان باز و بسته شدن
پلک هایش، انتهای
#پاییز ، ساعت
جهان را به ابتدای شب
#یلدایی، در قلب های گمشده کوک کند. در
#باغ نیستان نی
یک
#سوسن خاموش، به تلاقی نسیم
گیسوان تو می وزد تا
#سرمه کشیده
بر غبار چشمان پاییز به دامن
#گل کشاند.نفس
#یلدا به تقلای اندیشه
بر تنپوش واژگان قامت
#قلم، داغ بیابان دل را به نفسی می دمد تا بر
#کالبدش،
جان به تسخیر عاشقانه های
#جهان،
فر و شکوه
#حافظ در دیوان تفالش
رسم نگین خاتم شود و بر سفره ی
#یلدایی نفس به نفوس
#غزل بتراود.
لب به نجوای شعرهایش،
#دلنوازترینفروزندگی ماه و
#مهر به دشت شب
خاطره، میزبان
#دل عشاق گردد. رسمی به
قدمت
#نیاکان خوب اندیش که گوهری ذهنشان ، ترسیم لولو و
#مرجان بر خوشه ی پروین است.یاقوت
#انار به لبان قلم
دانه دانه
#گلچین کلمات قسار را از رخت
آویز
#پاییز بر تن خشک برگ ها می آویزد
تا نام
#کوروش کبیر به رسم باستان.. همواره طنین
#عشق و وفا را بنوازد.بزرگ اندیشی از سلسله ی
#حقیقت محًض که دل پر شرر از حادثه در علم سبزش به رنگ نفس گرم
#بهار،
#غرق در جاذبه ی
نور خداست. قامتش سرو دل آرای
#گلستان ازل بر جامه ی
#نور و قد رعنایش
جذبه ی نفس
#آسمان به رنگ بهاران است.
صدای قدم هایش در شب
#یلدایی، جاده ی سر سبز دعا را به
#تمنای" گفتار نیک
کردار نیک و پندار
#نیک، گنجینه ی
#ادب می گشاید تا شب های دلتنگی در پنجره ی
#صبح امید به
#سِحرِ گفتارش طلوع کند و همرا باد صبا، عطر دعای گریه های
#سحر را به روزنه ی تفال
#حافظ، ماه در محاق بیرون افتد. چه خوب است درس
#لطف به توامان لحظه ها، دقیقه ها را پس بکشد آنگاه
#مهر ورزی بر انار خنده ها،
#گلخند شکفته ی غنچه های شب
#یلدا شود.
#یلدا فراتر از یک نام است.
شبی که یک دقیقه بیشتر
به پشت پرده ی
#خیال نگاهمان می خرامد تا الهه ی شب هایی باشد که بر تلاوت
#شعرها اتفاقی ست که پاییز،
#یلدا را بهانه کند و دور هم بودن ها را به
#اطراق دل نشاند. یاد روزگاران نه چندان دور،
#کرسی و لحاف گلدوزی شده
#ترمه از نگین و مروارید و گرمای دستان
#مادرانه میزبان این دقایق بود و صدای رسایی که بر دیوان
#حافظ فالی می زد .انگار تکرار یلدا به
#روزگار امروز تلنگری ست به جای خالی عزیزانی که
#حسرت جای خالیشان عجب چنگی از غم به
#دل می زند و
#احوالی که سخت درگیر خواستن های بوی
#عطر پیرهنشان در نفس حبس نموده است. حال شب باشد و من باشم و نگاه
#غزل سرای
#حافظ، عشق باشد و شاخه
#نبات و نرگس
#شیراز .
یک فنجان چایی داغ و
#قلمی که محو تماشای
شب
#یلدا است و یک قدم مانده به رقص
#برف تا شکفتن شکوفه ی علفزار
#بهار.
#
✍فروزندەـشفیعیـزرنە
۳۰ دیماه ۹۹
📢. . . . . .
#سلام_بر_زرنه ↯
»»
@salam_bar_zarneh