▪️دكتر
#جواد_مجابى در
#گفتگو با روزنامه همدلی چه گفت؟
● متوجه شدیم که
#ادبیات مان در انزوا قرار دارد. و کتابها بهصورت وسیعی با تیراژ بالا میان مردم نمیروند تا آنان با جنبش نوین هنری و ادبی ایران آشنا شوند و بفهمند که روشنفکران زمانشان چه میکنند. به این دلیل، ناگزیر به مطبوعات رو آوردیم
●حزب (به قول خودشان) از برخی آثار آنان سود میجست و برای تبلیغ خودش، آثار آنها را منتشر میکرد.
●حزب
#توده تنها حزبی بود که در واقع یک ایده مترقی، مانند
#سوسیالیسم را تبلیغ میکرد.
● روزنامههای حزبی غالبا شعر
#نیما را منتشر میکردند؛ بهنحوی که نیما اندکی متمایل به حزب شد.
●بخش اعظم روشنفکری ایران در زمینه ادبیات و هنر بهنحوی وامدار حزب توده است
●من هیچوقت عیله چپ، درواقع علیه سوسیالیسم، نبودهام و مقالهای علیه آن ننوشتهام. وقتی تو نمیتوانی بهصراحت از راست انتقاد کنی، انتقاد کردن از چپ، درواقع نوعی سود رساندن به راستگرایان افراطی و انحرافی خواهد بود.
● اگر حکومتها نقد هنرمندان و ادبیات را تحمل نكنند، به ضررشان تمام میشود.
●ما منتقدان یک وضعیت گذرا هستیم برای آنکه انسانها بتوانند زندگی بهتری داشته باشند
●مغزشویی ملتها در همهجا، خطر جنگ اتمی، رنجهای ما از خشونت فراگیر در جهان، تحمل حماقتهای کسانی که دنیا را اداره میکنند، یا به قول معروف آنها که جمهوری ابلهان را ایجاد کردهاند، آنقدر مردم سیاره ما را زیر فشار قرار داده که آن امید اندکی که برای بهبود جهان تصور میکردیم و برای آن مبارزه میکردیم را کمرنگ کرده است.
●روشنفکران وظیفه دارند، تمام توان خود را در خدمت رشد مردم بهکار بگیرند، نه آنکه رهبری شان کنند.
● مسئله اصلی این است که فرهنگ ایران مهم است، اما در کنار فرهنگهای دیگر. اگر قرار باشد که فرهنگ من باعث نفی فرهنگ دیگری شود، نشانه نوعی فاشیسم و نوعی حماقت است
● استیفای حقوق دیگران یکی از انگیزههایی بود که حقوق خواندم
●دستگاه_قضا هیچگونه حقی برای این مردم متصور نیست و فقط یک مشت قوانین دستوپاگیر دارد که برای افراد، وظیفه و تکلیف بهوجود میآورد
●شغلی که بابت لغزش قلم من، یک نفر میرود زندان و یک نفر آزار میبیند، برایم قابلقبول نبود
● اگر تو بهعنوان یک اقتصاددان بتوانی کاری کنی که وضع معیشت کارگران در سراسر کشور کمی بهتر شود، این بسیار مهمتر از این است که شبها بهصورت ناشناس بیایی درِ خانه فقرا، پول بدهی
●حکومت به یک اقتصاددان اجازه دخالت کلان در زمینهای که حاکمیتش را مختل میکند، نمیدهد.
●یکی از آرزوهایم این بود که روزی ما اقتصاد بدون نفت داشته باشیم. برای آنکه بخشی از مصیبت ما ایرانیان از آنجا آمده که سالها متکی به اقتصاد نفتی بودهایم. و این اتکا، نوعی استبداد در اقتصاد زندگی ما حاکم کرده است
▼ متن كامل اين گفتگوی بلند را در لينك زير بخوانيد:
(پى دي اف)
https://goo.gl/BQjXvL@aminhaghrah