▪️#سانسور یا صیانت از حریم خصوصی؟!
دوست اهل هنری، در فضای عمومی نوشت
#ابن_سینا عالِمی زاهد بود. برایش نوشتم که با لحاظ همهی نبوغ و نخبگی و داناییش، به سه چیز شهره بود و همینها سبب مرگش شد: زنبارهگی، پرخوری و شب زندهداری. که هیچکدامشان کارِ زاهد نیست.
تلخ شد و برآشفت و توضیحاتم را در ملا عام افتضاح خواند و حتمن با استدلال تجاوز به حریم خصوصی و تخریب شخصیت و پروندهسازی! گفت که خوب است ستوننویس کیهان بشوم!
اختلاف عقیده و سلیقه طبیعیست. اما این جور واژگونخواستن حقیقت و جعل و پنهانکاری واقعیت با برچسب ملاحظهی اخلاقیات و حفظ حرمت مشاهیر، آن هم از سوی اصحاب نظر و قلم به واقع مایوس کننده و مخرب است. تلخی ماجرا آنجاست که میبینی تعداد آنها که همداستان این مشی و منشاند هم کمنیست و بسیار است.
فکر میکنم یک سوال تکلیف داستان را روشن میکند:
اگر قرار باشد این عزیزان تیاتری یا فیلمی مثلن از سرگذشت ابن سینا بسازند یا شناختنامهای بنویسند، با همان بخش زیستفردی و اجتماعیاش چه میکنند؟ این که ازدواج نکرد اما با زنان، به حد افراط معاشرت داشت را چگونه طرح میکنند؟ با پرخوری و ناپرهیزیاش چه؟ با شکل بیماری و مرگش چه میکنند؟
معلوم است که با حذف اینها از زندگیاش، شخصیتی دیگر میسازند. آن دانای خوش مشرب را عالمی زاهد و پاکیزهخوی جلوه میدهند. همان سیاهکاری و بدلیسازی که صدا و سیمای خودمان خیلی بهترش را بلد است.
یاد ساختهی کمال تبریزی افتادم. در بخشی از فیلم شهریار، آقای شاعرِ شوریده و رفیقش، در محفل دونفرهی شبانه آنقدر چای نوشیدند که از خود بیخود شدند! مسخره است اما اخلاقیاتِ به فرموده اینگونه حکم میکرد!
فکر میکنم جامعهی ایرانی نیاز دارد به تعریف مشترکی از حوزهی خصوصی و عمومی برسد. به نظرم هرچه هست، آنها که خودشان را و اندیشهشان را بلند اظهار میکنند، نظریه میدهند و شهره میشوند و با قلم، هنر یا قدرت سیاسی بر دقایق و سلایق فردی و جمعی خلق اثر میگذارند و مشتاقان و پیروانی دارند، دیگر حوزهی خصوصی ندارند. چارهای نیست و باید بپذیرند که همهجا و در همهی شئون در معرض داوریاند. خاصه آنجا که منششان با اندیشه و ایدهای که میپراکنند یا مریدانشان مینمایانند در تعارض است...
#روزانه@aminhaghrah