▪️چرا انقلاب شد؟
دو تفسیر بسیار متفاوت در تبیین عوامل ریشهای انقلاب اسلامی عنوان شده است.
بر پایهب تفسیر نخست (که مورد پذیرش طرفداران رژیم پهلوی است) انقلاب اسلامی بدان سبب روی داد که روند نوسازیِ شاه برای مردم سُنتزده و واپسگرای او بیش از حد و گسترده بود.
بر پایهی تفسیر دیگر (که مورد نظر مخالفان رژیم است) نوسازی ناکافی شاه و دستنشاندهی سازمانِ سیاه بودن او در عصر ملیگرایی، بیطرفی و جمهوریخواهی، عللِ اصلی انقلاب بود...
دو تفسیرِ نامبرده نادرست یا به بیان دقیقتر، نیمهدرست است؛ یعنی علت وقوع انقلاب این بود که شاه در حوزهی اقتصادی- اجتماعی نوسازی کرد و در نتیجه، طبقهی متوسط جدید و طبقهی کارگر صنعتی را گسترش داد اما نتوانست در حوزهی دیگر (حوزهی سیاسی) نوسازی نماید؛ و این ناتوانی حلقههای پیونددهندهی حکومت و ساختار اجتماعی را فرسوده کرد؛ راههای ارتباطی میان نظام سیاسی و مردم را بست، شکاف بین گروههای حاکم و نیروهای اجتماعی مدرن را بیشتر کرد و مهمتر از همه اینکه پلهای ارتباطی اندکی را که در گذشته پیونددهندهی نهاد سیاسی با نیروهای اجتماعی سنتی بهویژه بازار و مراجع دینی بود، ویران ساخت.
بدین ترتیب، در سال ۱۳۵۶، شکاف میان نظام اقتصادی- اجتماعیِ توسعهیافته و نظام سیاسی توسعهنیافته آنچنان عریض بود که تنها یک بحران اقتصادی میتوانست کُل رژیم را متلاشی سازد. پس انقلاب نه به دلیل توسعهی بیش از حد و نه توسعهنیافتگی، بلکه بهسببِ توسعهی ناهمگون روی داد...
شاه هرچند ساختار اجتماعی- اقتصادی را نوسازی کرد، برای توسعهی نظام سیاسی -اجازهی شکلگیری گروههای فشار، ایجاد فضای باز سیاسی برای نیروهای مختلف اجتماعی، ایجاد پیوند میان رژیم و طبقات جدید، حفظ حلقههای ارتباطی موجود میان رژیم و طبقات قدیمی و گسترش پایگاه اجتماعی سلطنت که عمدتاً به علت کودتای نظامی سال ۱۳۳۲ همچنان پابرجا مانده بود، تلاش چندانی نکرد.
او بهجای نوسازی سیاسی، قدرتش را همانند پدرش بر روی سه ستونِ نیروهای مسلح، شبکهی حمایتی دربار و دیوانسالاری گستردهی دولتی قرار داد.
[ ایران بین دو انقلاب |
#یرواند_آبراهامیان | احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی ]
#کتاب#روایت#انقلاب@aminhaghrah