توره | اساطیر باستان

#کرونوس
Канал
Логотип телеграм канала توره | اساطیر باستان
@TorecilikПродвигать
4,67 тыс.
подписчиков
2,11 тыс.
фото
56
видео
429
ссылок
🔶TOREJILIK 🔷First mythology channel in telegram ▫️Nordic ▫️Persian ▫️Turkic ▫️Egypt ▫️Greek ▫️Aztek ▫️Indian ▫️Celtic 🎬 Myth movie 🎶 Myth music 📆Start: 6/shah/96 - 28/sep/2017 💬 تبلیغات، انتقاد پیشنهاد: @Tore_info1 🌐 Website: www.Torecilik.ir
👁‍🗨 یکی از پایه های اصلی توصیفی در مجموعه فرهنگ اسطوره شناسی یک ملت، شرحی است که آنان برای تاریخ فانتزی خلقت انسان از ابتدا تا به زمان خود ارائه می دهند. این مشروح بخشی از مجموعه اساطیر مربوط به "خلقت" در رسته اسطوره شناسی هر تمدن است که با نام "کازمولوژی" آن را می شناسیم. اساطیر فرهنگ باستانی تمدن #یونان نیز از این قاعده مستثنی نیست!

یکی از جالبترین شرح ها بر دوره های افسانه ای تاریخ خلقت انسان توسط یونانیان ارائه شده. #هزیود شاعر مشهور یونان باستان توصیف کاملی بر تاریخ اساطیری خلقت انسان دارد.

طبق مکتوب هزیود دوره خلقت انسانها از ابتدا تا کنون به پنج دوره با ویژگیهای مجزا تقسیم میشود. او هر کدام از این دورانها را نامگذاری و کاملا توصیف نموده است.

دوران نخستین انسانها #عصر_طلا نامیده میشود. دوران عصر طلا هنگامه حکومت #تایتان ها به عنوان خدایان کائنات بود و هنوز "اولمپی"ها روی کار نیامده بودند. خالق بزرگ انسانهای این دوره نیز شخص خدایگان #کرونوس بود که به نوعی شاه و خدای خدایان عصر طلا محسوب میشد. در این دوره انسانها زندگانی ای سراسر آسایش و سعادت داشتند. جمعیت زیاد نبود و انسانها همچون خدایان میزیستند. فصل "بهار" دائمی بود و گیاهان و درختان همیشه پربار بودند و انسانها برای تهیه خوراک خود مجبور به کار کردن نبودند و از میوه های فراوان درختان تغذیه می کردند. مرگ انسانهای عصر طلا همانند یک خواب آرام بود و هیچ دردی بر متوفی تحمیل نمیشد. این انسانها پس از مرگ به شکل نژادی به نام #دمونوس در آسمانها جای میگرفتند. این واژه امروزه خاستگاهی برای لغت لاتین "Demon" است. دوران عصر طلایی انسانها با شورش #زئوس علیه کرونوس و پایان حکومت تایتانها به سر آمد.

دوره بعدی #عصر_نقره نام دارد. انسانهای عصر نقره اولین انسانهایی بودند که زئوس و باقی اولمپی ها را به عنوان خدایان خود پذیرفتند. در این دوره زئوس طول سال را به چهار فصل تقسیم نمود و طول روز و شب را معین کرد. انسانها در عصر نقره عمری بسیار طولانی داشتند اما مجبور بودند برای تهیه غذای خود کار کرده و گیاهان را پرورش دهند. جالب است بدانیم که دوره "کودکی" در انسانهای عصر نقره صد سال به طول می انجامید و هر انسان صد سال ابتدایی عمر طولانی خود را فقط به بازی و یادگیری میپرداخت و وظیفه ای به دوش نمیکشید. آنها در تربیت کودکان بسیار سختگیر بودند و این دوره صد ساله مهلت یادگیری بسیاری از علوم و مهارتها برای فرزندان انسان بود. این انسانها پس از مرگ به شکل "ارواح مقدس" در جهان مردگان جای میگرفتند. اما علیرغم تمام این اوصاف آنها نژادی بسیار مغرور و خودپسند بودند و کم کم از اطاعت و احترام به خدایان سر باز زدند و خود را برتر از خدایان معرفی کردند. پس خدایان نیز از آنان روی برگرداندند و آنها به تدریج در تاریکی و قحطی منقرض شدند.

عصر بعدی عصر_برنز است. شخص خدایگان #زئوس انسانهای این دوره را از چوب درخت زبان گنجشک آفرید. آنان انسانهای قوی و غول پیکر بودند و خویی وحشی و سلحشور داشتند. همچنین میانه ای با کشاورزی و پرورش گیاهان نداشتند و "نان" را نمیشناختند و خوراک خود را فقط از "گوشت" حیوانات تامین میکردند. انسانهای عصر برنز برای خود خانه ها و زره هایی از جنس برنز ساخته بودند. به همین علت هزیود آنها را به این نام خوانده است. این انسانها پس از مرگ به شکل "شیاطین" در جهان مردگان برانگیخته می شدند. آنها مسبب فساد و خونریزی بسیاری بر روی زمین شدند و مدام با یکدیگر در حال جنگ بودند. پس زئوس تصمیم گرفت که با سیلی ویرانگر آنها را تار و مار نماید. اینجا نقطه ایست که ما در اساطیر یونان شاهد اسطوره موازی و جهان شمول "سیل بزرگ" هستیم. میدانیم که تنها انسانهای نجات یافته از این سیل #دئوکالیون فرزند #پرومتئوس و همسرش #پیرا بودند که زئوس به کمک آنان دوباره زمین را پر از جمعیت نمود.

◽️ @Torecilik

🔗 torecilik.ir
👁‍🗨 در جریان روایت #تایتانوماکی (نبرد خدایان و تایتان ها) از متن اساطیر #یونان باستان میخوانیم که سه برادر خدای والا یعنی #زئوس، #پوسایدون و #هادس موفق شدند پدر خود تایتان #کرونوس، شاهنشاه خدایان عصر طلایی را شکست داده و نبرد را به نفع خود پیش برند. پس از آن با استعانت از #سیکلوپ ها و دیگر موجودات باستانی قصد تار و مار نمودن تمامی نسل فرزندان #گایا و #اورانوس را نمودند.

خدابانو #گایا، مادرخدای بزرگ زمین که تا آن لحظه حامی زئوس بود، چون نسل فرزندان خود را در خطر دید و خشم زئوس و برادرانش را افراطی یافت برای مقابله و تعادل نبرد، فرزند دهشتناک و مخرب خود یعنی هیولای کیهانی #تایفون را از قلمرو پدرش یعنی #تارتاروس آزاد نمود.

تایفون بی درنگ به تخریب هر آنچه که بر سر راه خود دید پرداخت و به زودی سه برادر قدرتمند در مقابل قدرت شیطانی بی حد و حصر او درمانده شدند. پس با گایا مذاکره نموده و درخواست صلح دادند و بدینسان تایتانهای تسلیم شده از نابودی رهایی یافتند.

البته در نسخه های متفاوتی از تایتانوماکی شاهد سرگذشتهای دیگری برای تایفون هستیم اما سرگذشت مذکور نظر #هزیود در #تئوگونی است.

◽️ @Torecilik

🔗 Torecilik.ir
👁‍🗨 در روال اسطوره خلقت در #تئوگونی #هزیود از اساطیر #یونان باستان میخوانیم که اولین مفهوم ازلی که از نیستی وجود یافت "تلاطم" یا "هرج و مرج" بود که #خائوس نام گرفت. سپس از بطن این هرج و مرج اولین ماده متراکم و اولین فرزند خائوس زاده شد که زمین بود و اینگونه خدابانوی مادر ازلی یعنی #گایا پدید آمد. بعد از وجود یافتن گایا که بار معنای مثبت و زاینده "بودن" را میرساند، سایه سیاه "عدم" در تقابل وی غلیظ شد و برادر دهشتناک او یعنی #تارتاروس بدنیا آمد.

#تارتاروس در دین یونان باستان طبیعت خدای ازلی موکل بر "سیاهی" و "نیستی" و "تخریب" است. او همانند خواهر خود گایا به شکل یک "قلمرو" نیز وجود می یابد که پست ترین و تاریکترین و بدترین نقطه هستی است. در یک کلام تارتاروس همان "دوزخ" نهایی و ابدی در اساطیر یونان است.

در مورد جایگاه تارتاروس هزیود میگوید که همان اندازه که باید از زمین بالا رفت تا به #اولمپ رسید، باید از قلمرو #هادس پایین بروی تا به تارتاروس برسی!

شکنجه گاه ابدی تارتاروس همان جایگاهی است که #کرونوس و تایتانهای معاند خدایان پس از جنگ بزرگ و پایان عصر طلایی در آن زندانی شدند.

◽️ @Torecilik

🔗 Torecilik.ir
👁‍🗨 بدون اغراق میتوان اعتراف نمود که خدابانو #آفرودیت از اساطیر تمدن #یونان باستان مشهورترین و بزرگترین دیتی مرتبط با "عشق" و "زیبایی" و "جنسیت" در تمام ادبیات و فرهنگ اساطیری دنیاست.

در مورد ولادت خدابانوی زیبای عشق، در روایت معتبرتر، #هزیود در #تئوگونی این چنین گفته که چون #اورانوس، پدرخدای بزرگ آسمان توسط فرزندش تایتان #کرونوس کشته شد، خونش از آسمان بر دریا ریخت و از کف حاصل از درآمیختن امواج با این خون #آفرودیت برخاست. بدین دلیل نام‌ او نیز اشاره به همین مسئله دارد و "برخاسته از کف" معنا می دهد. با در نظر گیری چنین اسلوبی، آفرودیت زمانی پای به هستی گذاشته که هنوز هیچ یک از اولمپیان اعم از #زئوس، #هرا، #دیمتر، #پوسایدون، #آتنا و... وجود نداشتند. پس او بدین تعبیر از تمام خدایان‌ اولمپ کهنسال تر و قدیمی تر است!

به عقیده #هومر در #ایلیاد اما، آفرودیت نیز همانند #آرس یا #آتنا از فرزندان #زئوس و دختر دردانه و محبوب اوست و مادرش تایتان مونثی به نام #دیونه است. از دیونه در #تئوگونی هیچ نام و نشانی نمی یابیم و گویا هومر صرفا چنین شخصیتی را به عنوان مادر آفرودیت تعریف نموده است.

◽️ @Torecilik

🔗 Torecilik.ir
👁‍🗨 همانطور که میدانیم سه برادر خدای اصلی و روسای پانتئون اساطیر #یونان یعنی #زئوس، #پوسایدون و #هادس پس از عصر #تایتان ها قلمرو کائنات را بین خود تقسیم نمودند و کنترل جهان را به دست گرفتند.

در راه نبرد با تایتان ها علی الخصوص شخص #کرونوس، پدرخدای زمان، سه سلاح اصلی در کمک به این سه برادر والاتبار نقش بسزایی داشتند. "رعد" زئوس، "چنگک سه شاخه" پوسایدون و "کلاه خود نامرئی" هادس. باید بدانیم که این گنجینه های قدرتمند و با ارزش توسط #سیکلوپس ها ساخته شدند.

شاید نگاه به نژاد #سیکلوپس به عنوان نژادی دون پایه که صنعتگران خدایان بوده اند و با مهارت خود باعث اعتلای آنان شده اند، مختص اساطیر #یونان نباشد.

در اساطیر #اسکاندیناوی نیز شاهدیم که گنجینه های ارزشمدی همچون "پتک" #تور، "گردنبند" #فریا، "چنگ" #براگی و "گراز زرین" #فریر توسط نژاد #دوورف ها ساخته شده اند.

◽️ @Torecilik

🔗 Torecilik.IR

🔗 instagram.com/torecilikir
👁‍🗨 همانند بسیاری از پانتئونهای آسمانی خدایان در اساطیر ملل، در اساطیر #اسکاندیناوی نیز تبار اصلی خدایان با یک "تریاد" از همراهی سه "برادر خدا" آغاز میشود.

#اودین، #ویلی و #وه فرزندان #بور و #بستلا با قیام بر ضد #ییمیر به سلطه نسل #یوتون بر کائنات پایان دادند. این حکایت توازی جالب توجهی با قیام #زئوس، #پوسایدون و #هادس بر ضد پدرشان #کرونوس و پایان عصر تایتان ها دارد. اما بر خلاف حکایت یونانی در مورد سه برادر اسکاندیناویایی، فقط #اودین بود که پس از دوره ابتدایی خلقت مورد توجه و تقدس قرار گرفت.

می دانیم که سه برادر مزبور پس از کشتن ییمیر از بدن او به چه کیفیتی دنیا را خلق نمودند. همچنین از دیگر شاهکارهای خلقت آنان آفریدن اولین زن و مرد انسان یعنی #آسکر و #امبلا از تنه درختان نارون و زبان گنجشک بود.

در این حکایت می خوانیم که پس از خلقت اولین زوج انسان، اودین به آنها "روح" و قدرت زندگی را عطا نمود، ویلی به انسانها قدرت تفکر و حس لامسه داد و در نهایت وه به این زوج صورت (چهره)، قدرت تکلم، شنوایی و بینایی را هدیه کرد.

◽️ @ Torecilik
👁‍🗨 افسانه خورده شدن فرزندان توسط والدین، مسئله حیرت انگیزی است که در بسیاری از نقاط اساطیر ملل شاهد آن هستیم. گویا که چنین موضوعی برخاسته از نقطه ای از تاریخ اندیشه انسان است.

شخصیت #کرونوس از اساطیر #یونان، سرور #تایتان ها و خدای خدایان عصر طلایی، مشهورترین شخصیت در این مورد است. می دانیم که او تک تک فرزندان خود را از ترس شورش بر ضد خود بلعید و تنها #زئوس از این مخمصه نجات یافت.

در اساطیر #آریایی و دیانت #زرتشتی از متون #بندهشن می خوانیم که چون #مشی و #مشیانه، اولین انسانها توسط #دروج دیو فریب خوردند، خلقت #هورمزد دادار را تکذیب نموده و به کفرگویی پرداختند. پس اهورا آنان را نفرین نمود و مقرر شد از آن به بعد آنها خود غذای خود را تهیه کنند و از رسیدن برکت خالص اهورایی محروم بمانند.

از آن زمان مشی و مشیانه از فرط گرسنگی پانزده نسل از فرزندان خود را خوردند و چنین گناه فجیعی زیر زبان آنان مزه کرد! پس اهورا برای جلوگیری از فاجعه گوشت انسان را تلخ نمود و به مشی و مشیانه رحم آورد و آنان را آموخت تا گندم بپرورانند و از تخمه ها و میوه ها ارتزاق کنند و دیگر گوشت نخورند.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 علیرغم جایگاه و تبار والای خدابانو #هستیا، روایات محدودی از وی در متن اسطوره شناسی #یونان باستان موجود است. با این حال می دانیم که او خدابانوی باکره ی "اجاق" و موکل بر قدرت زاینده و سازنده آتش خانگی است.

خدابانو هستیا را اولین فرزند #کرونوس و #رئا خوانده اند. پس بزرگترین در میان جمع شش نفره خواهران و برادران #زئوس (حکومت-خدایان) است. اما از طرفی هنگامی که زئوس در انتقام از پدر خود تایتان کرونوس، به وی معجون ساخته تایتان بانو #متیس را خوراند تا وی فرزندان بلعیده شده خود را بالا بیاورد، هستیا آخرین نفری بود که از اعماق بطن کرونوس (زمان) بیرون جست! با این تعابیر استعاری هستیا را اصطلاحا "جوانترین" و در عین حال "پیرترین" می نامند. همچنین "ازلی و ابدی" و "آتش پاینده" از القاب این خدابانوست.

هستیا در دوران خود تقاضای ازدواج از سوی #پوسایدون و #آپولو را رد نمود. همچنین خدایان بسیار دیگری خواهان عشق او شدند، پس از خدابانو #آفرودیت خواستند که قلب او را با عشق آشنا سازد! اما آفرودیت نتوانست با تیر عشق خود به قلب آتشین و درخشان هستیا نفوذ کند و او همواره به عنوان خدابانویی باکره و پاک ستوده میشود.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 مسئله توکل تایتان خدای معروف، پدر اولمپیان یعنی #کرونوس در اساطیر #یونان باستان عرصه اختلاف نظر میتولوژیستها است.

اغلب در فرهنگ روتین و به اعتقاد عامه مردم تایتان خدا #کرونوس موکل بر مفهوم زمان و از طرفی صاحب سیاره "زحل" و حتی یک "خدای خرمن" است. این موارد برای همتای رومی وی یعنی #ساتورن نیز صدق می نماید.

اما نظر تخصصی و ارجح این است که دو خدای هم نام کرونوس وجود دارند که آوای نام آنها یکسان و تنها در نوشتار متفاوت هستند. اولی "Coronus" شاه خدا و سرور تایتان ها و پادشاه خدایان "عصر طلا" در اساطیر یونان که نامش از ریشه یونانی "Coron" به معنای "تاج" مشتق شده و دومی "Chronus" خدایی کمتر شناخته شده که پرسونیفیکیشن زمان است و نامش از بن واژه "Chrona" به معنای "مزمن" و "ازلی" اخذ شده.

هر چند در اعصار متاخر تر چندی از فلاسفه مشهور رومی شخصیت این دو خدا را کاملا یکسان دانستند و مفاهیم سلسله زمان را به تایتان خدا کرونوس نسبت دادند. جالب این است که در این منظر از توکل، شخصیت کرونوس بسیار ماننده به شخصیت #زروان از اساطیر #آریایی و #زرتشتی خواهد بود!

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 اگر نگاهی اجمالی به اساطیر ملل بیندازیم خدایان موکل بر مفهوم "زمان" را در هر فرهنگی، خدایانی قدرتمند و عزیز و حتی تا حدودی مرموز می یابیم! از #زروان گرفته تا #کرونوس و خدایانی که اغلب در نقش "ازلی" برای یک پانتئون ایفای نقش می کردند.

نزد اقوام #آتروسک، #نورتیا خدابانوی والاگهر "زمان" است. اعتقاد به یک خدابانوی بسیار قدرتمند موکل بر زمان، سرنوشت و اقبال در روزگاری تمام خاک اروپا را در نوردیده است. معابدی عجیب که پرستندگان این خدایان به آنان پناه می بردند معمولا کهنه ای نداشتند و در مکانهایی بنا شده بودند که دسترسی آسانی به آن نبود. تبرک یک خدابانوی زمان همچون نورتیا می توانست سرنوشت یک پادشاهی بزرگ را جور دیگری رقم بزند!

▫️ @Torecilik

🔗 Torecilik.IR
توره | اساطیر باستان
The Last Chronicle - Antti Martikainen.mp3
👁‍🗨 #موسیقی اساطیری

"آنتی مارتیکینن" از بزرگرترین موسیقیدانان و آهنگسازان عرصه اساطیر است که تا کنون آثار و نواخته های بسیاری را با درونمایه "اساطیر" باستان خلق نموه است.

قطعه "آخرین تاریخچه" شاهکاری بی نظیر از آنتی در مدح "خدایان زمان" در طول تاریخ تمدن است. او در این قطعه پرشور ابتدا به ستایش #کرونوس خداوندگار زمان در اساطیر #یونان می پردازد، سپس سری به #هند می زند و نواخته به زیبایی در مدح لرد #شیوا پیش می رود. آنتی پس از آن تم را به تمدن #چین می رساند و #یو_وانگ یا "شاه یشمین" زمان از باور #تائو را می ستاید. در ادامه ی این قطعه اساطیری به #آفریقا میرسیم و با اینسترومنتالی زیبا چند پرده در مدح #اوری خدای زمان و سرنوشت از تمدن #یوروب می شنویم. در این شاهکار اساطیر #آریایی به هیچ عنوان فراموش نشده اند و پس از این سلوک طولانی موسیقی به شیوه ایرانی باستان به ثنای #زروان خدای زمان ایرانی می پردازد و در پایان شاهد گریزی به موسیقی #سلت و مدح #داگدا خدای زمان اساطیر سلت هستیم.

با هم به این شاهکار فوق العاده زیبا گوش فرا می سپاریم.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 معرفی #کتاب اساطیری

شاید در هیچ جای تاریخ و سیر تمدن ها نتوانیم کتابی را بیابیم که به اندازه #تئوگونی، خاص و منحصرانه، به تعریف اسطوره شناسی و دین باستانی یک مملکت پرداخته باشد. کتابی که سراسر وصف خدایان و موجودات اسطوره ای و خدازادگان است. گنجینه ای بی نظیر که اصلی ترین منبع مستند و قابل اعتماد باستانی امروزه ما برای شناخت اساطیر #یونان به حساب می آید.

بنا به اطلاع امروزی ما #تئوگونی رساله ای کاملا مفصل در شرح شجره تمام دیتی های مورد اعتقاد یونان باستان است که در حدود قرن هشتم پیش از میلاد مسیح توسط #هزیود، فیلسوف بزرگ یونانی تالیف شده. لغت تئوگونی خود واضحا از دو بخش "تئو" (برگرفته از واژه #دئوا از زبان #سانسکریت باستانی) و "گونیا" به معنای "نمودار و یا شجره" تشکیل شده و این اسم توسط خود هزیود بر این اثر نهاده شده است.

متن نوشته متشکل از چند فصل است. در مقدمه هزیود خدابانویان لطیف و زیبا و شایسته یعنی #میوز ها را می ستاید و به توصیف آنان می پردازد. چرا که در راه کتابت این اثر عظیم یاری رسان و الهام بخش او بوده اند و سروران بزرگوار هر هنرمند یا نویسنده ای می باشند.

پس از این وصف دقیق اسطوره "خلقت" اولیه را میتوانیم با جزئیات کامل شاهد باشیم. هزیود بیان میدارد که چگونه در ابتدا هیچ چیزی جز هرج و مرجی ازلی وجود نداسته است. او این هرج و مرج را #خائوس می نامد و به آن پرسونیفیکیشنی همچون یک خدابانوی کیهانی یکتا می دهد. سپس توصیف می کند که چگونه اولین فرزند این خدابانو یعنی #گایا (زمین) از بطن این هرج و مرج و تاریکی شکل می گیرد و پس از گایا اولین نسل خدایان اولیه طبیعت همچون #اورانوس (آسمان)، #اربوس (تاریکی)، #نیکس (شب)، #پنتوس (دریای شور) و #تارتاروس (جهنم)، یکی یکی از بطن خائوس یا از بدن خود گایا زاده شدند.

نسل بعدی یعنی "قدرت-خدایان" از آمیزش اولین نسل یعنی خدایان طبیعت اولیه بوجود می آیند و در حالت کلی به دو دسته اصلی تقسیم می شوند. دسته عمده که تئوگونی توصیف آنها و نسب شناسی شان را در ادامه شرح می دهد، #تایتان ها هستند. خدایان قدرتمند و درخشانی که فرزندان آسمان و زمین یعنی گایا و اورانوس هستند. اما هزیود در کنار تایتان ها به مشروح بیان میدارد که چگونه از آمیزش گایا با بقیه طبیعت خدایان، موجودات یا خدایانی اغلب تاریک و اهریمنی پدید آمده اند. خدایانی همچون #فورسیس و #ستو، پدر و مادر اولیه اقیانوس ها که از آمیزش زمین و آب شور (گایا و پنتوس) وجود یافته اند و والدین بسیاری از موجودات شریر آشنای یونانی همچون #گرگون ها، #اکیدنه و #لادون می باشند.

از طرفی تئوگونی بیان می دارد که تنها فرزندان گایا و اورانوس تایتانها نمی باشند و برای اولین بار به معرفی #سیکلوپس ها و #هکاتونکایر ها می پردازد.

در ادامه روایات، داستان معروف قتل #اورانوس بدست پسرش تایتان #کرونوس روایت می شود و از موجوداتی همچون #پارکای ها و خدابانو #آفرودیت نام برده می شود که حاصل مستقیم مرگ اورانوس و ریختن خون او بر روی بدن گایا هستند.

در فصول بعدی هزیود با ارادتی عجیب به معرفی شخصیت #پرومتئوس پرداخته و تمامی سرنوشت او و تقابلش با اولمپیان، شرح کمکش به انسانها، سرنوشت #دئوکالیون و شرح محاکمه و تنبیه شدید پرومتئوس را کاملا بیان می دارد.

پس از این نوبت به اولمپیان میرسد. در ابتدا شرح کامل جنگ اولمپیان با تایتانها بیان میشود و اینکه #زئوس، #پوسایدون و #هادس چگونه با همیاری یکدیگر پدر دیکتاتور خود یعنی #کرونوس را از اریکه قدرت به زیر کشیده و وصف اینکه چگونه تایتان های خاطی پس از شکست در جنگ در #تارتاروس به بند کشیده شدند.

از این قسمت به بعد و شرح درگیری های بسیار میان خدایان، آتش بسی کامل در متن تئوگونی برقرار می شود! هزیود در این فصل به شرح معاشقه های متعدد زئوس با خدایان و انسانهای معروف می پردازد و به این وصف مشهور بر میخوریم که "تعداد خدایان آنقدر زیاد شد که دیگر بر روی کوه اولمپ جایی برای زندگی باقی نمانده بود!"

در پایان فصلی طویل و مفصل در وصف شجره و فرزندان شش خواهر و برادر فرزندان کرونوس و رئا می خوانیم که اصلی ترین قسمت متن تئوگونی است و شاید بتوان آن را ارزشمند ترین بخش کتاب دانست و پس از آن هزیود در یک فصل کوتاه رساله ای آورده که در آن به بیان نظر شخصی خود در مورد وضعیت حکومتی و سیاسی روز امپراتوری یونان پرداخته و از خدایان خواسته که امپراتوری را با قدرت خود حفظ کنند!

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 مردم مصر و آسیای غربی زوال و احیای سالانه حیات به ویژه حیات گیاهی را، با تجسم خدایی که هر سال می مرد و دوباره زنده می شد با نام های #اسیریس، #تموز ، #آدونیس و #آتیس نمایش می دادند. این آیین ها ظاهرا در هیچ جایی وسیع تر و باشکوه تر از سرزمین های واقع در شرق مدیترانه برگزار نمی شد و نام و تفصیل این آیین ها از جایی به جای دیگر فرق می کرد اما درونمایه تمامی آنها یکی بود.

اکنون مرگ و رستاخیز تصوریِ این خداواره شرقی، خدایی با نام های بسیار اما با ماهیتی اساسا یگانه را بررسی می کنیم...

تموز یا آدونیس!

آدونیس را مردم سامیِ #بابل و #سوریه می پرستیدند و مردم #یونان مدت ها پیش آن را در قرن هفتم پیش از میلاد از آنان به وام گرفتند. نام درست خداواره #تموز بود: ریشه نامگذاری آدونیس همان #آدون سامی به معنای سرور است که پیروانش برای احترام و افتخار خطاب به او به کار می بردند و در متن عبری #عهد_عتیق، "آدونای" یا "آدونی" به معنی "سرور من" غالبا به #یهوه اطلاق می شود.

ظاهرا هرسال با نوای اندوهناک، مردان و زنان در نیمه تابستان در ماهی که به نام او تموز نامیده می شد بر مرگ او نوحه سرایی می کردند، مرثیه را ظاهرا بر بالای سر مجسمه خدای مرده که با آب خالص شسته و روغن مالی شده بود و ردایی سرخ به تن داشت می خواندند و عطر بخور فضا را می انباشت تو گویی برای برای آنکه با رایحه تندش حواس فروخفته او را برانگیزد و از خواب مرگ بیدارش کند!

داستان سوگناک و آیین های افسرده آدونیس را از روی کتیبه های بازمانده از نویسندگان یونانی بیشتر شناخته ایم تا از قطعات باقی مانده از ادبیات بابلی یا اشارات مختصر #حزقیال نبی که شاهد نوحه زنان #اورشلیم بر تموز در دروازه شمالی معبد بوده است.

خداواره شرقی با انعکاس در آینه اساطیر یونانی به صورت جوانی زیبا روی در می آید که الهه عشق #یونان، #آفرودیت دلباخته اوست. الهه او را در کودکی در جعبه ای قرار داد و به #پرسیفون ملکه جهان دوزخ سپرد، اما پرسیفون چون جعبه را گشود و زیباییِ کودک را دید، دیگر او را به آفرودیت بازپس نداد.

پس الهه عشق خود به دوزخ رفت تا محبوبش را از بند جهان ظلمات برهاند. اختلاف بین دو الهه عشق و مرگ را #زئوس فیصله داد و مقرر داشت که آدونیس یک بخش از سال را با پرسیفون در جهان زیرین و بخش دیگر را با آفرودیت در جهان بیرون سر کند.

سرانجام جوان رعنا هنگام شکار گرازی کشته شد یا اینکه #آرس از روی حسادت چنین کرد و خود را به هیات گرازی در آورد تا مرگ رقیبش را نهان دارد. پس آفرودیت بر #آدونیس محبوب و از دست رفته اش سخت نوحه کرد.

در این روایت از اسطوره، مبارزه بین آفرودیت و پرسیفون بر سر تملک آدونیس آشکارا بازتاب ستیزه #ایشتار و #الاتو در سرزمین مردگان #بابل است (موازی با #اینانا و #ارشکیگال از تعریف تمدن #سومر)، درحالی که تصمیم زئوس مبنی بر این که آدونیس باید بخشی از سال را در زیر زمین و بخش دیگر را روی زمین بگذراند، صرفا روایت یونانیزه پدید و ناپدید شدن سالانه تموز است.

اسطوره آدونیس در دو نقطه آسیای غربی جایگیر و مراسمش با شکوه بیشتری جشن گرفته شد. یکی از آن دونقطه #بیبلیوس در ساحل #سوریه و دیگری #پافوس در #قبرس بود.

این دوجا مهم ترین محل پرستش آفرودیت یا همتای سامی او #استرته بود‌. و در هر دو مورد، اگر افسانه ها را بپذیریم، #سینیراس، پدر #آدونیس، شاه بود. از این دو شهر بیبلیوس باستانی تر بود و در واقع گفته اند که قدیمی ترین شهر #فنیقیه بوده، و در اوایل پیدایش جهان به دست #ئل خدای بزرگ که یونانیان و رومیان او را به ترتیب با #کرونوس و #ساتورن یکی می انگاشتند ساخته شده بود. هرگونه که بوده باشد، در دوران تاریخی مکانی مقدس، مرکز دینی کشور، مکه یا اورشلیمِ فنیقیه محسوب می شد!

شهر بر ارتفاعی در کنار دریا قرار داشت و صومعه بزرگی برای اَسترته در آن بنا شده بود که آیین های آدونیس در این معبد برگزار می شد. در واقع همه شهر نذر این معبد بود و نهر ابراهیم که کمی به طرف جنوب بیبلیوس به دریا می ریزد در عهد باستان آدونیس نامیده می شد.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 در اساطیر #یونان شجره نامه ی پیچیده ای برای خاندان خدایان و موجودات آسترال مورد تصور است. بیشتر خدایان مشهوری که به صورت روتین توسط یونانیان پرستیده می شدند و امروزه برای ما شناخته شده هستند از نسل های سوم و چهارم شجره خدایان محسوب میشوند. باید خاطر نشان شد که برای خدایان نسلهای اولیه نیز به همین اندازه در دانش میتولوژی یونانی مطلب قابل مطالعه و استنباط موجود است.

شاید بتوان معروفترین موجود پره موردیال طبیعت در #یونان را خدابانو #گایا دانست. #گایا، #گیا، #ژیا و یا حتی #ژه (تلفظ های مختلف یونانی و لاتین) در یک سمت دهی اجمالی "مادر خدای زمین" یا "مادر طبیعت" است. او به احتمال قوی اولین موجود متصور خدایی توسط یونانیان باستانی تر بوده است. چرا که به فلسفه ای ساده، یونانیان هر چیز را زاده از بطن زمینی که بر آن زندگی میکرده اند می دانستند.

اما به تعبیر #هزیود، ازلیت از مادر #گایا، یعنی #خائوس سرچشمه میگیرد. در این تعبیر #خائوس همان "بی شکلی و هرج و مرج ابتدایی" (خاستگاه لغت انگلیسی Chaos) است که از بطنش ابتدایی ترین عنصر (با جنسیت ماده) یعنی زمین یا گایا شکل میگیرد. از این پس باز هم مسیر پیشروی با توجه به دو اعتقاد مختلف دو شاخه می شود. عده ای اعتقاد دارند که نسل خواهران و برادران گایا یعنی اولین نسل خدایان که "طبیعت خدایان" هستند همه همچون خود او از خائوس سر براوردند و عده ای نیز معتقدند که تنها فرزند خائوس همان گایا است و باقی طبیعت خدایان از همان زمین سرد اولیه زاده شده اند. علیرغم تعریف هر دو این روایات ما مسیر اول را درست تر و ارجح فرض میکنیم و خدایانی همچون #اورانوس، #نیکس، #تارتاروس و #اربوس را همنسل و خواهر و برادر او می دانیم.

همچون بسیاری از اساطیر دیگر ملل قانون جنسیت مونث زمین و جنسیت مذکر آسمان در اساطیر یونان نیز به تبعیت موجود است. بنابراین اولین همسر گایا، برادرش #اورانوس (آسمان) است. به این تعبیر آسمان با بارش خود زمین را بارور می کند و زندگی و زایندگی از بطن مام زمین حاصل می شود. اما باید بدانیم که اورانوس تنها همسر گایا نیست و شکل خدایی متصور برای گایا با خدایان دیگری نیز همسری داشته است.

در هر صورت نسل بعدی خدایان یعنی "قدرت خدایان" یا #تایتان ها تقریبا همگی فرزندان گایا و اورانوس محسوب می شوند و بدین صورت شجره خدایان از طریق مادر خدای زمین ادامه می یابد.

جایگاه گایا همچنین در المانهای روایی اسطوره های یونانی نیز کاملا محکم و مشهود است. او از برادر دیگرش یعنی #پونتوس (آب بی شکل اولیه) سری دیگری از فرزندان را باردار میشود که همگی از اولین خدایان دریا به حساب می آیند. از میان آنها می توان به #نرئوس، #فورسیس و #ستو اشاره کرد. همچنین او از برادرش #تارتاروس (جهنم اعماق) #تایفون و #اکیدنه را به دنیا آورد که پدر و مادر قریب به اتفاق هیولاهای اساطیر یونان هستند. همچنین #هکاتونکایر ها (من جمله #بریاریوس) و #سیکلوپ ها را می توان دیگر فرزندان مادر زمین دانست.

در نبرد معروف میان #تایتان ها و نسل خواهران و برادران #زئوس، گایا نقشی نامتعارف را ایفا می کند. او ابتدائا به دخترش #رئا کمک میکند تا آخرین فرزندش (#زئوس) را از بلعیده شدن توسط #کرونوس نجات دهد و سپس تا بلوغ زئوس او را دورادور مراقبت می کند. بعدها به هنگام شوریدن زئوس بر پدرش کرونوس او به هواخواهی از فرزند خود یعنی کرونوس بر می آید و به عنوان آخرین امید برای جلوگیری از سقوط تایتان ها، تایفون را بر ضد خدایان می شوراند که البته موثر واقع می شود و زئوس، #هادس و #پوسایدون پس از مواجهه با قدرت مهیب و مخرب #تایفون پیشنهاد صلح باقی تایتانها را می پذیرند.

به اعتقاد برخی منابع، قدرت ابتدایی #اوراکل در مفاهیم دیانت باستانی یونانی برخاسته از اراده گایا بوده است. یعنی پیش از اینکه #اوراکل ها دلفی متعلق به #آپولو، #پوسایدون یا #تمیس باشند آنها را اوراکل های گایا می نامیده اند. اما بعدها گایا این قدرت خود را به نتیجه اش یعنی #آپولو منتقل می سازد و او را تبدیل به خدای پیشگویی و صاحب وخش می کند.

در آخر شایان ذکر است که تقدس وجودی گایا برای یونانیان بسیار ارجمند بوده است. تمامی گیاهان، رودها و چشمه ها، درختان و تپه ها و خاک حاصلخیز و آهن و مس و طلا و نقره متصور از لطف و قدرت گایا بوده اند. واج های #ژئو و #ترا (همتای رومی گایا) که در زبان لاتین امروزی به معنای خالص "زمین" به کار می روند، برگرفته از نام این مادر خدای بزرگ هستند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 یکی از مشهورترین موجودات اساطیری شیطانی در مجموعه تمامی اساطیر تمدن ها بی شک #مدوزا است که در ادبیات کلاسیک و پساکلاسیک نقش اثبات شده ای را ایفا می کند.

#مدوزا را باید وحشتناکترین عفریته ی اساطیر #یونان باستان دانست. او یکی از سه موجود با عنوان #گرگون است که همگی دارای شمایلی مشابه بوده اند. اما دو خواهر دیگر یعنی #یوریاله و #استنو از فنا ناپذیران محسوب می شوند. در این میان تنها مدوزا فنا پذیر است و سر آخر توسط #پرسئوس قهرمان بزرگ یونانی، با مشقت فراوان کشته می شود.

در مورد خاستگاه شمایل خاص مدوزا چند روایت وجود دارد؛ لکن معروفترین این داستانها وی را از کاهنه های معبد #آتنا معرفی می کند. او فرزند #فورسیس و #ستو است (که هر دو از دیتی های بسیار باستانی اعتقادات پیش از دوران یونان کلاسیک هستند و با روی کار آمدن شجره خدایان متاخر پرستش آنان کنار گذارده شد و به عنوان والدین چندین اهریمن همچون گرگون ها و #لادون در نظر گرفته شدند). مدوزا زنی بسیار زیبا رو با گیسوان طلایی و بلند بود اما او مانند هر کاهنه دیگر آتنا از ازدواج و نزدیکی با هر مردی منع شده بود. چرا که کاهنان خدابانوی باکره بایستی همگی تا پایان عمر باکره باقی می ماندند. چنین بود که مدوزا مغرور از زیبایی خارق العاده خود با #پوسایدون نرد عشق باخت و در معبد آتنا در #سارپدون با وی همخوابگی کرد.

آتنا خشمگین از چنین بی احترامی فاحشی مدوزا را دقیقا از همان جنبه تنبیه نمود که او بدان می بالید. او کاهنه ی خاطی را تبدیل به عفریته ای کرد که به جای موهایش مارهایی وحشتناک روییده اند، چنان زشت و کریه که هر انسان فانی ای تنها با نگاه کردن در چهره وی تبدیل به سنگ می شد (یا اینکه این قدرت در چشمان مدوزا نهفته بود و او با نگاه کردن به هر کسی وی را تبدیل به سنگ می کرد)

او پس از تغییر چهره در غاری نزدیکی یکی از دهانه های جهان زیرین پنهان شده و قربانیان خود را از میان رهگذران بی خبر انتخاب می کرد. تا اینکه پایان کار وی توسط پرسئوس رقم خورد.

پرسئوس برای آگاهی یافتن از مکان اختفای مدوزا و چگونگی نبرد با وی به جهان #هادس رفت تا از خدایان طلب کمک کند. در دیداری که او با #خواهران_سرنوشت (#گریا ها) داشت از آنان چگونگی سر انجام نبرد را طلبید و به او نوید داده شد که با کمک خدایان بر مدوزا پیروز خواهد شد. پس او جسارت به خرج داد و نزد #هادس و #پرسیفون به زیارت و طلب یاری رفت. هادس نیز کلاهخود خود را که قدرت نامرئی کنندگی داشت به او سپرد. همچنین به دستور هادس، سندلهای بالدار #هرمس، سپر صیقلی #آتنا و شمشیر #کرونوس به پرسئوس سپرده شد.

پس از ورود پرسئوس به غار مدوزا نبردی سخت میان او و عفریته بالا گرفت چرا که پرسئوس علیرغم تمام قدرت خود نمیتوانست مستقیما رو در رو به مدوزا نگاه کرده و بجنگد. به همین خاطر او توانست با کمک انعکاس تصویر مدوزا بر آگیاس آتنا و استعانت از گنجینه های خدایان پیروزی یابد و سر مدوزا را قطع کند.

پس از کشته شدن مدوزا، پرسئوس چندین بار در نبردهای مختلف از خاصیت سنگ کنندگی نگاه وی که هنوز در سر قطع شده وجود داشت استفاده کرد. معروفترین این موارد هنگامی بود که با استفاده از آن هیولای عظیم دریایی یعنی #کراکن را سنگ کرده و شاهزاده خانم #آندرومدا را نجات داد.

پس از تمام این جریانات سر مدوزا به آتنا تقدیم شد و او آن را بر روی سپر خود یعنی #آگیاس نصب نمود تا از خاصیت عجیبش در نبردها استفاده کند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 #کرونوس در اساطیر #یونان علاوه بر جایگاهش به عنوان پدر خدایان نسل جدید و رهبر نسل #تایتان توکل بر عنصر #زمان دارد.

به نوعی کرونوس در اصل خدای زمان در میان معناخدایان باستانی است.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨مردم #یونان معتقدند #اورانوس #هکاتونکایر ها را به رحم مادرشان باز گرداند.

آن‌ها بعدها در شورشی علیه اورانوس شرکت کردند، اما #کرونوس باز هم آن‌ها را به زندان انداخت.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 بی شک اساطیر هیچ تمدنی به اندازه #یونان خاستگاه موجودات عجیب و خارق العاده نیست. مخلوقاتی که از ترکیب بدن حیوانات با انسانها یا چند حیوان ضد و نقیض بوجود می آیند و آفرینش برخی از آنان حتی روایاتی دقیق و جزئی نگر را در اختیار دارد.

در میان این موجودات شاید معروفترین جایگاه متعلق به #سنتاوروس باشد. در زبان عربی امروزی این نام به #قنطوروس بدل شده است و در ادبیات فارسی باستان #نیماسپ نام دارد (که دقیقا به معنای موجود نیمه اسب می باشد). همچنین به لاتین این موجود را به اختصار #سانتور می خوانند.

#سانتور موجودی با بدنی متشکل از "انسان" و "اسب" است به این صورت که به جای گردن و سر اسب بدن انسانی از کمر قرار گرفته و چهارپای اسب و دو دست انسان دارد. آنها را موجوداتی خاص دانسته اند که در علومی چون طب و نجوم و پیشگویی و استراتژی جنگی بسیار زبردستند اما خویی وحشی و رام ناشدنی و عیاش و هرزه دارند و میانه خوبی نیز با انسانها ندارند!

اولین سانتور ثبت شده اساطیر فرزند #ایکسیون، شاه #تسالی است. روایت میگوید او بدلایلی توسط زئوس برکت داده شد و برای ادامه زندگی به کوه #اولمپ نزد خدایان فراخوانده شد. (این موضوع در نوع خود در اساطیر #یونان کم نظیر است) اما او به قول عامیانه پس از نمک خوردن، نمکدان می شکند و عاشق #هرا همسر #زئوس و شهبانوی خدایان می شود! هر چند زئوس از این خیانت به عصبانیتی فرای تصور دچار می شود اما برای سنجیدن حد جسارت ایکسیون ابری را به شکل هرا در می آورد و نزد او میفرستد. شاه با این ابر همخوابگی میکند که حاصل این وصال موجودی به نام #سانتور است. همچنین از آمیزش این موجود با مادیانهای قله #پلیون نسل سانتورها فزونی یافت و آنها تبدیل به یک نژاد افسانه ای شدند.

معروفترین سانتور اساطیر یونان، #کایرون خردمند است. او همراه با دیگر سانتورهای کوه پلیون زندگی میکند اما فناناپذیر و از نسل خدایان است و فقط در شکل و شمایل با بقیه سانتورها مشترک است. #کایرون را فرزند #کرونوس و #فیلیریس دانسته اند. او خردمند و نیک سیرت است و در طب و جنگاوری سرآمد و مثال زدنی است. (بعضا او را شاگرد #آسکولاپیوس خدای پزشکی دانسته اند) او سمت استادی بسیاری از قهرمانان بزرگ یونانی همچون #جیسون و #آکیلیس را بر دوش می کشد.

داستان مرگ #کایرون یک تراژدی تمام عیار است. در جریان حمله #نسوس و گله سانتورها به #هرکول در یکی از خوانهای او، هرکول تیرهای زهرآگین آغشته به زهر هیدرا را روانه گله سانتورها میکند و یکی از این تیرها به اشتباه به کایرون اصابت میکند. از طرفی چون کایرون فناناپذیر است به درد و عذاب عمیقی فرو می افتد که اگر نمیرد این عذاب برای او ابدی خواهد بود. بدین دلیل زئوس بر وی رحم می آورد و روح او را به شکل یک صورت فلکی درخشان به آسمان عروج میدهد. (صورت فلکی #ساجیتاریوس یا کماندار که صورت فلکی ماه آذر است در واقع کایرون و کمان او را یاد آور می شود). برخی روایات نیز گفته اند که او حاضر میشود به هادس فرو افتد و جایگاه خود را با #پرومتئوس تعویض کند. اما سندیت روایت اول قوی تر است.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 در اساطیر #یونان باستان بی شک والاتبار ترین و مهم ترین الهه #هرا است. اساطیر و روایات بی شمار مربوط به او در تمامی فرهنگ اساطیری یونان ریشه دوانده است و خصوصا هر جا نامی از #زئوس بیاید حتما از هرا و نقش او به عنوان همسر زئوس یاد میشود.

#هرا را به عنوان همسر و خواهر اولیه زئوس شناخته اند. او شهبانوی خدایان اولمپ است و بزرگترین خدابانویان که به صورت اختصاصی وکالت بر عنصر "زن" دارد. او حامی زنان و علی الخصوص مادران است. از طرفی او را خدابانوی آسمان صاف و آبی نیز دانسته اند.

هرا عضوی از جمع شش خواهر و برادری فرزندان #رئا و #کرونوس به شمار میرود و به عنوان اولین و رسمی ترین همسر زئوس ایفای نقش میکند. با توجه به این نقش او شخصیتی خودخواه و بسیار مغرور دارد و دشمنی و حسادت دیرینه ای نسبت به تمامی معشوقه ها و همسران زئوس و هر جایی که توانسته است به نحوی زهر خود را ریخته و آزار و آسیبی حتمی به تمام زنان در ارتباط با زئوس (چه از خدایان و چه از انسانها) رسانده است.

این الهه در تواصیف #هزیود و #هومر بسیار زیبا و متعالی انگاشته شده. او را پوستی لطیف و بلورین است که مانند ستاره صبح میدرخشد و لبانی به سرخی خون آهو بره ی تازه شکار شده دارد. همچنین دیهیمی درخشنده از طلای ناب به سر دارد که نشانگر مقام ملکه ای اوست. هرا را تختی از عاج و طلاست که توسط هفائیستوس برای وی ساخته شده و در جایگاهش در اولمپ قرار دارد. هومر در تعارف او را #هرای_بازو_مرمرین و #هرای_ورزا_چشم (زیرا که چشمانی به درشتی و درخشندگی گوساله های زیبا و سپید داشته) نامیده است.

علیرغم تمام این ادعا و خودشیفتگی هرا تا مدت ها از زئوس باردار نشد و حتی پس از مدت مدیدی نیز که فرزندی از زئوس به دنیا آورد واقعه خوشایندی برای اولمپ نبود. چرا که #آرس اولین پسر زئوس و هرا ویرانی و جنگ و خونریزی و طاعون را برای نسل بشر و خدایان به ارمغان آورد. این فرزند سرگرانی و قدرت پدر و کینه توزی و شومی مادر را به ارث برده بود. اما در میان چندین نتیجه زناشویی زئوس و هرا فرزندان نیکخویی چون #هفائیستوس و #ایلیشیا نیز حضور داشته اند.

تقریبا تمامی روایات مربوط به هرا شرحی از چگونگی رفتار وی با معشوقه های زئوس بوده اند. اما این بدین معنا نیست که خود او خدابانویی پاکدامن و پارسا باشد. چه اینکه حتی او نیز عشق خود را چند بار به چند مورد خاص از زمینیان و فناناپذیران ابراز داشته است. معروفترین معشوق هرا #جیسون پهلوان بزرگ یونانی است.

هرا نه تنها با همسران دیگر زئوس دشمن بوده بلکه این دشمنی را به فرزندان آنان نیز تعمیم میداده و همیشه در پی یافتن راهی برای آزار فرزندان زئوس بوده است. معروفترین این موارد #هرکول یا #هراکلس است که نتیجه عشق زئوس و #آلکمن ملکه زمینی بود. تمامی 12 خوان سخت هرکول به تدبیر ناجوانمردانه هرا و به هدف نابودی هرکول رقم خورده است. تا حدی که حتی نام او را به تمسخر "هراکِلِس" یا "محبوب هرا" خواندند!

در جریان جنگ #تروی هرا در کنار #آتنا به جانبداری از یونانیان برمیخیزد و تدابیر او در انتها باعث نابودی و به خاک و خون کشیده شدن تروی میگردد. هومر در حماسه #ایلیاد به شرح کامل این مقال میپردازد.

نمادهای معرف هرا دو حیوان #طاووس (به نشانه غرور بسیار) و عقرب (به نشانه حسادت و ضرر رسانی) هستند. اما این موضوع به هیچ عنوان باعث پایین آمدن شان او نزد یونانیان نشده و باقی مانده بزرگترین معابد مختص او در #آکروپولیس یونان هنوز پابرجا هستند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 یکی از قابل توجه ترین موارد در میتولوژی #یونان باستان وجود تثلیث سه خدای برادر است که بر کائنات حکمرانی میکنند. گرچه #زئوس به نوعی خدای خدایان است اما هیچ منبعی منزلت #پوسایدون و #هادس را کمتر از او ندانسته است. این سه برادر پس از به زیر کشیدن پدر خود از اریکه قدرت، پادشاهی گیتی را بین خود تقسیم نمودند و از میان این همه حکومت بر "جهان زیرین" یا "جهان مردگان" به #هادس رسید.

#هادس را اولین فرزند #کرونوس و #رئا میدانند. او حاکم جهان زیرین مردگان است و طبق بعضی استعارات به "زئوس مردگان" مشهور است. علیرغم مفهوم شوم و ناخواستنی تسلط او بر مرگ و مردگان، هادس را خدایی عادل و منصف دانسته اند. همچنین باید بدانیم که تمامی ثروتهای زمین اعم از طلا و جواهرات و فلزات معادن در اخیار و تملک اوست.

او در هیبت اصلی خدایی خود چهره ای ساخته از آتش و بسیار ترسناک دارد که کمتر به آن شکل ظهور می یابد و معمولا به صورت مردی جوان و قوی هیکل و زیباروی اما با قیافه ای خشن و مصمم تصور می شود. هادس را تختی از طلا و جواهرات است که در کاخش در انتهای رود #ستوکس (رود جاری در جهان مردگان) استوار گشته و همراه با ملکه اش #پرسیفون (دختر #دیمیتر و همسر هادس) در آن بار می پذیرد و بر ارواح در گذشتگان حکومت میکند.

با اینکه تمامی یونانیان برای هادس احترام خاصی قائل بودند اما هیچ معبد و زیارتگاهی را نمی یابیم که مخصوص او بنا شده باشد. هادس همیشه خدایی شوم و بدیمن در نظر گرفته میشد و در مجامع سخنی از او به میان نمی آمد. در هر صورت ستایش و عبادت هادس به ارواح مردگان واگذار شده بود و اعتقاد بر این بود که نیازی نیست زندگان اقدامی جهت پرستش او به جای آورند. با این تفاسیر او را #هادس_آیدنئوس (به معنای هادس نفرین شده) نامیده اند.

لازم به ذکر است که لغت #هادس نام خدای زیر زمین است اما این کلمه برای نامیدن جهان زیرین مردگان نیز استفاده میشود. نماد هادس دو وسیله مخصوص اوست. یکی نیزه دوشاخ او که عصای سلطنتی وی محسوب میشود (و نباید با نیزه سه شاخ پوسایدون مشتبه شود) و دیگری کلاه خود نامرئی کننده هادس که توسط برادر زاده اش #هفائیستوس ساخته و به وی تقدیم شده است. او با استفاده از این کلاه خود از نظرها نامرئی شده و بر مسیرهای روی زمین رفت و آمد میکند. بعدها شاهدیم که چگونه #پرسئوس با عاریه گرفتن این کلاه خود از هادس میتواند بر #گرگون_مدوسا (عفریته ی مار موی) پیروز شود.

بد نیست بدانیم که در اساطیر یونان، جهان هادس جهانی بی بازگشت است و تنها در چند مورد محدود خروج از آن و برگشت به جهان زندگان انجام گرفته. مورد اول #هراکلس بوده که توانسته است با پیروزی بر #سربروس (سگ غول پیکر سه سر دربان جهنم) از جهان هادس خارج شده و به زمین بازگردد. دومین شخص #اورفئون نوازنده ملکوتی بود که توانست با نوای سحر آمیز چنگ خود هادس را به خوابی عمیق فرو ببرد و همراه با روح همسر درگذشته اش به سمت درهای جهان زندگان رهسپار شود و مورد آخر نیز شاه #سیزیف بود که توانست با زبان بازی و مظلوم نمایی #پرسیفون را بفریبد و جواز خروجش از جهان هادس را کسب کند.

▫️ @Torecilik
Ещё