توره | اساطیر باستان

#اوراکل
Канал
Логотип телеграм канала توره | اساطیر باستان
@TorecilikПродвигать
4,67 тыс.
подписчиков
2,11 тыс.
фото
56
видео
429
ссылок
🔶TOREJILIK 🔷First mythology channel in telegram ▫️Nordic ▫️Persian ▫️Turkic ▫️Egypt ▫️Greek ▫️Aztek ▫️Indian ▫️Celtic 🎬 Myth movie 🎶 Myth music 📆Start: 6/shah/96 - 28/sep/2017 💬 تبلیغات، انتقاد پیشنهاد: @Tore_info1 🌐 Website: www.Torecilik.ir
👁‍🗨 در متن اساطیر باستانی #یونان خدایان عصر طلایی یا #تایتان ها علیرغم توصیف دشمنی با خدایان عصر حاضر، همواره محترم شمرده میشدند و موکل بر قدرتهای بزرگ و باور نکردنی بودند. در هر صورت باید بپذیریم که تایتانها نسل پیشین خدایان و در تمامی جنبه ها بسیار پرقدرت تر از خدایان بودند.

یکی از مشهورترین تایتانهای اساطیر یونانی خدابانو #فوبه است. او دختر مستقیم مادرخدای زمین #گایا و پدرخدای آسمان #اورانوس است و از اولین تایتانهایی است که "قدرت" های کائنات را به کنترل درآورد.

فوبه حسب معنای نامش صاحب قدرت "نور" و "درخشش" است. او خدابانوی خورشید یا ماه نیست اما به اراده اوست اگر خورشید درخشان و ماه منور است. از طرفی تبار بلندمرتبه او حافظ تمامی درخشندگیهای آسمانی است. چرا که دخترش #آستریا اولین خدابانوی ستاره های آسمان و نوه هایش #آپولو و #آرتمیس خدایان گرداننده خورشید و ماه هستند.

در راستای انتقال قدرت #اوراکل (موهبت پیشگویی) #هزیود در #تئوگونی معتقد است که این قدرت از خدابانو #گایا به درخترش #تمیس و از او به خواهرش #فوبه و از فوبه به نوه اش #آپولو انتقال یافت. پس فوبه نیز از اوراکل هاست.

◽️ @Torecilik
🔗 Torecilik.ir
👁‍🗨 در متن اساطیر #یونان باستان غالبا روایات جذابی پیرامون زندگی هر یک از پهلوانان بزدگ شکل گرفته است. می دانیم که این پهلوانان عمدتا از نیمه خدایان هستند بنابراین دست کم پدر یا مادری زمینی دارند اما بی شک هر انسان زمینی نیز لایق همبستری با خدایان برای زادن پهلوانان نیمه خدا نبوده و این والد انسانی اغلب از خاندانهای مهم سلطنتی بوده است. شاید یک شاهزاده و یا حتی یک شاه یا ملکه که به عشق و وصال ممنوعه یک خدای والای اولمپی می رسید و میوه این وصال یک پهلوان بزرگ بود! بزرگترین پهلوانان و نام آوارانی همچون #هرکول، #هلن تروا و شاه #مینوس اینگونه پای به عرصه هستی گذاشته اند!

یکی از مشهورترین روایات از این نوع در مورد شاهزاده بانو #دانائه فرزند شاه #آکریسیوس از #آردیا پایتخت شاهنشین #لاتیوم است.

روایات آورده اند که شاه آکریسیوس از حیث چهره و وجنات مردی بی مو و کوتاه قد بود و از این منظر همواره مورد عتاب و تمسخر حکومتهای همسایه قرار میگرفت. چرا که در مورد او شایعه شده بود که از لحاظ جنسی عقیم و خواجه است و هیچگاه فرزندی از او زاده نخواهد شد. شاه رنجور از این مسئله به #اوراکل خود پناه آورد و از او پیشگویی خواست که آیا هیچگاه صاحب وارثی برای تاج و تخت خود خواهد شد یا خیر. پس اوراکل اینگونه پاسخ گفت که او هیچ گاه صاحب پسری نخواهد شد. اما دختری از او و همسرش زاده خواهد شد که از آن دختر پسری والاتبار به دنیا خواهد آمد. همچنین این پسر روزی او را به قتل خواهد رساند و بر تخت حکومت آردیا خواهد نشست!

شاه از این پیشگویی بیش از پیش اندوهناک گشت و از فرط تاثر دچار جنون شد. از طرفی همانطور که اوراکل پیشگویی نموده بود همان سال شهبانو #یوریدیس باردار شد و شاهزاده خانم #دانائه متولد گشت. دانائه با عزت و احترام و همچون یک فرزند از خاندان سلطنتی تربیت و بزرگ شد اما چون به سن بلوغ و باروری رسید، شاه از ترس به حقیقت پیوستن پیشگویی زندانی با دیوارهای برنزی برای او ساخت و آن زندان را منزلگاه دانائه قرار داد تا هیچ گاه دست مردی به او نرسد و باردار نشود.

روزی #زئوس خدای خدایان و شاه اولمپ همچون بارانی از جنس "طلا" بر برج زندان مقر دانائه فرود آمد و این باران طلایی بر تمام بدن شاهزاده روان گشت و از طریق دخول این آب طلایی به رحم دانائه جوان، وی باردار شد. شاهزاده خانم از ترس عقوبت این موضوع را با کسی در میان نگذاشت اما دیری نپایید که او وضع حمل نمود و حضور #پرسئوس پهلوان، فرزند نیمه خدای زئوس و دانائه شاه را مطلع ساخت.

آکریسیوس که بیش از حد از این دسیسه خدایان خشمگین بود و از طرفی از خشم آنان بیمناک بود به ناچار دختر و نوه اش را درون جعبه ای چوبی نهاد و دستور داد تا جعبه را در دریا رها سازند. به درخواست زئوس و به فرمان #پوسایدون شاه خدای دریا، امواج بر دانائه و نوزادش رام گشتند و جعبه را تا رسیدن به ساحل جزیره #سریفوس محافظت نمودند.

پس از نجات جان دانائه و پرسئوس توسط شاه #دیکتیس از سریفوس، او که از تبار شاهزاده خانم و فرزندش مطلع بود آنان را در کاخ خود بار داد و از پرسئوس همچون فرزندان خود مراقبت کرد تا او جوانی رعنا و نیرومند شد. از طرفی شاه دیکتیس از ابتدا به دانائه عشق می ورزید اما هر بار که پیشنهاد ازدواج با او را مطرح می کرد با مخالفت مادر و پسر مواجه میشد. تا اینکه شاه به پرسئوس اینگونه گفت که: "من تو و مادرت را همچون خانواده خود پرورانده ام و حال او باید به همسری من درآید و این حق من است. با این حال اگر تو می خواهی که من از این تصمیم بازگردم باید سر #گرگون #مدوسا را برای من بیاوری!"

در ادامه داستان شاهدیم که طی یک روایت مفصل جداگانه پرسئوس با حمایت خدایان و با استفاده از سپر پالاس #آتنا، صندل های بالدار #هرمس و کلاه خود نامرئی کننده #هادس شاه خدای مردگان، در مصاف با عفریته دهشتناک مدوسا پیروز میشود و سر او را قطع می نماید. از طرفی او با این سر قطع شده که قابلیت سنگ کردن هر جانداری را هنوز در خود داشت به جنگ هیولای عظیم دریایی یعنی #ستوس رفت و شاهزاده خانم #آندرومدا فرزند ملکه #کاسیوپ را از مرگ حتمی نجات داده و با وی ازدواج نمود و سپس به سریفوس بازگشت.

پس از این وقایع پرسئوس توسط پیشگوی #آپولو مطلع شد که خواست خدایان این است که او در مسابقات ورزشی پهلوانی سالانه در سرزمین لاریسا شرکت نماید. پس او به لاریسا عزیمت نمود. جایی که پدربزرگش شاه آکریسیوس به عنوان ناظر رقابت و نبرد حضور داشت. روایات گفته اند که در حین یک مسابقه پرسئوس سهوا شاه را با نیزه یا دیسکی که پرتاب نموده بود مورد اصابت قرار داد و شاه از این ضربه وارده به سرش جان سپرد و پیش گویی قدیمی اوراکل اینگونه به حقیقت پیوست!

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 دوران پیش از اسلام برای اقوام #عرب شبه جزیره دوران اعتلای جادو و توانمندی پیشگویان تلقی می شد. اغلب پیشگویان با فراگیری جادوهای مصری و نبطی دست به پیش بینی سرنوشت پیش رو می زدند و از این طریق مورد توجه پادشاهان و امیران قرار می گرفتند.

#حبس (Hobas) یکی از خدایان اعراب پیش از اسلام بوده است که حامی پیشگویی و برکت رسان #اوراکل تلقی می شده است. اغلب فالگیران و پیش گویان با اعمال مناسک جادویی و سوزاندن گیاهان بخور در آن دوران مدعی می شدند که حبس را احضار نموده و با او رایزنی کرده اند.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 یک نکته منحصر بفرد در اساطیر #یونان باستان موجود است که به نظر هر محقق و میتولوژیست تیزبین جذاب می نماید و آن مسئله "تجمع پهلوانان" است!

عرصه هایی همچون "شکار گراز #کالودون"، "جشن عروسی #کادموس و #هارمونیا" و "نبرد #تروا" همگی مواردی هستند که در توصیف آنان گرد هم آیی بزرگترین پهلوانان را شاهدیم. پهلوانانی که شاید هر کدام از آنان در کارنامه خود چالش های بزرگی را به تنهایی پشت سر گذاشته باشند.

یکی از جذابترین روایات از این قبیل وصف سرگذشت یاران کشتی #آرگو و سردسته آنان یعنی #جیسون است. در یک تعریف کلی #آرگونات به دسته پهلوانانی گفته میشود که با کشتی #آرگو (ساخته شده و نامگذاری شده توسط #آرگوس معمار اعظم) به فرماندهی #جیسون و به دستور شاه #پلیاس در جست و جوی #پشم_زرین #آریس از #تسالی به سمت #کولخیس رهسپار شدند و در مسیر این ماجراجویی با چالش های بسیاری مواجه شدند.

در ابتدا شایسته است بدانیم که #جیسون که بود و چگونه راهی سفر کولخیس شد. طبق نقل قول اثر #آرگوناتیکا از مورخ و میتولوژیست باستان "آپولونیوس رودی" پس از مرگ شاه #کریتئوس شاه تسالی، #پلیاس برادر ناتنی بزرگتر خود و جانشین برحق تاج و تخت یعنی #آئسون را به قتل میرساند و خود بر تخت می نشیند. در نتیجه این عمل #اوراکل مخصوصش به او خبر میدهد که عاقبت توسط فرزندی از نسل آئسون از تخت به زیر کشیده خواهد شد و اینگونه انتقام آئسون از او ستانده می شود. بنابراین پلیاس دستور میدهد فرزندی که قرار است از بطن ملکه #آلسیمدا بدنیا آید را در بدو تولد به قتل برساند. این دستور به مامای ملکه اطلاق شد اما ماما که به شاه فقید وفادار بود فرزند را پس از تولد از قصر خارج نمود و به دروغ به پلیاس اطلاق کرد که بچه مرده به دنیا آمده است. او نوزاد را به قله #پلیون برده و به #کایرون قنطورس (قنطورس مشهور پرورش دهنده پهلوانان) سپرد. کایرون نوزاد را #جیسون نامید و او را با آموزش خود پهلوانی برومند به بار آورد.

هنگامی که جیسون به هیبت جوانی رسید یک کاهن معبد #آپولو وی را امر نمود که لباسی از جنس جامه مردم #مگنزیا بپوشد و به #لولکان، پایتخت پلیاس رهسپار شود. جیسون اطاعت نمود و در میانه راه به رود #آناوروس رسید. او در کرانه رود پیرزن فرتوتی را ملاقات نمود که از او کمک خواست تا از عرض رودخانه ردش کند. جیسون بدون اینکه بداند این پیرزن خدابانو #هرا است که تغییر تغییر قیافه داده وی را بر دوش گرفت و از عرض رودخانه عبور داد. اما هنگام گذر یکی از سندل هایش از پایش درآمد و به درون آب افتاد و گم شد. هرا نیز که پیش از آن از پلیاس به خاطر به قتل رساندن دایه انسانی اش بانو #سیدرو، کینه به دل داشت در حق جیسون دعا نمود که بر شاه ظالم پیروز شود.

از طرفی اوراکل پلیاس به او هشدار داد که از مردی زیباروی و قوی هیکل که با یک سندل به مجلس او وارد خواهد شد بر حذر باشد. این در حالی بود که پلیاس مجلس قربانی و ستایش بزرگی برای لرد #پوسایدون در معبد اعظم او ترتیب داده بود و تمامی بزرگان سرزمینهای همسایه و نجبا و اشراف را نیز وعده گرفته بود. هنگامی که جیسون وارد مجلس شد او جوانی که یک سندل بر پا دارد را شناخت و دانست که او همان فرزند برادر مقتولش است. چون شاه پلیاس نمی توانست در حضور مجلس شاهان یک جوان میهمان غریبه را به قتل برساند پس رو به جیسون چنین گفت:

"اگر اوراکلی به تو هشدار داده باشد که توسط یکی از همخونان خاندان خود نابود خواهی گشت، در آن موعد تو چه می کنی؟"

و جیسون که زبانش مسخ خدابانو هرا بود و خود خبر نداشت پاسخ داد:

"من او را به جست و جوی پشم زرین در کولخیس خواهم فرستاد که تا کنون هیچ جنبنده ای نتوانسته به حریم درختی که از آن آویزان است پای بگذارد و اژدهایی وحشتناک از آن صیانت می کند"

پس در آن مجلس و در حضور تمامی بزرگان پلیاس به نام #زئوس سوگند یاد نمود که اگر جیسون بتواند پشم را برای او بیاورد تاج و تخت را بدو تسلیم خواهد نمود.

بدینسان در ادامه روایت جیسون بزرگترین پهلوانان را همراه خود جمع نمود و رهسپار سفر دریایی پر از خطری در کشتی آرگو شد که به این همسفران نام #آرگونات ها را اطلاق می نماییم.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 تا به اینجای مقال تقریبا تمامی قاره آسیا را به دنبال رد پای "مار" در اساطیر دنیای باستان جست و جو کرده ایم! حال وقت آن است که اندیشه را از این مرزها فراتر پرواز دهیم و قدم به قاره ی درخشان در فرهنگ و اساطیر یعنی "اروپا" بنهیم. بنابراین شایسته است که نقش #مار در اساطیر ملل و تمدن های باستانی عظیمی همچون #یونان، #روم، #اسکاندیناوی و #سلت را مورد بررسی قرار دهیم.

برای فرهنگ کلاسیک تمدن #یونان باستان مار موجودی کاملا مولتی پتانت است. گاه اهریمنی و گاه کاملا آسترال و قدرتمند. تعداد زیادی از اهریمنان اساطیر یونانی شکلی اژدها گونه دارند یا به هیبت مارهای عظیم الجثه و چند سر ظهور می یابند. #هیدرا اژدهای چند سر و #سیلا، شیطان خونخوار غار همسایه #شاریبدیس هر دو از این دسته اند. این نشان از این دارد که هیبت کلی مار برای یونانیان بسیار ترسناک می نموده. گاها مار بخشی از چهره ی یک موجود شریر توصیف شده. از این دسته میتوان به مواردی همچون #مدوسا ی مار سر و باقی #گرگون ها اشاره کرد که موهایی به شکل مارهای در هم پیچیده داشتند و یک نگاه در چشم آنان باعث سنگ شدن هر موجود فانی میشد. همچنین #شیمر یا "شیر بز مار" دمی به شکل یک افعی زهرآگین دارد.

در بررسی ها مار در چند نقش ضد و نقیض در خدمت چندین خدای یونانی قرار میگیرد. به عنوان یکی از حیوانات ملازم خدابانو #هکاته، خدابانوی جادوی سیاه، مار وجهه ای شوم و ترسناک دارد. همچنین شاهدیم که خدابانو #هرا در کودکی #هرکول دو مار زنگی را برای کشتن فرزند #زئوس و معشوقه اش ملکه #آلکمن فرستاد. اما در ادامه میبینیم که هرکول کودک این دو مار را با دست خالی خفه می کند.

به تبعیت از فرهنگ آناتولی و آسیای صغیر، مار در بسیاری از اعتقادات یونانی در ارتباط با مفهوم "دانش" و "پزشکی" قرار میگیرد. به گونه ای که مار یکی از نمادهای اصلی #آسکولاپیوس فرزند #آپولو است. با توجه به اینکه آسکولاپ یکی از #اوراکل های #دلفی است همواره ماری را در مقام نگهبانی او می بینیم. مار ازین رو رفته رفته تبدیل به نمودی برای خدای پزشکی و درمان یونانی شده است. هیبت مار پیچنده به دور جام امروزه به صورت گسترده به عنوان نمادی برای علوم پزشکی و داروسازی به کار می رود. همچنین صورت فلکی #افیوکوس یا "مار افسای" یاد آور شخصیت و افسانه آسکولاپ است.

در نقطه دیگری مارها را از ملازمان خدای بزرگ پانتئون یونانی یعنی #هرمس میبینیم. عصای معروف #هرمس یا #کادوسئوس به شکل چوبدستی بالداری نقش میشود که دو مار به دور آن تنیده اند. این عصا اشاره به جنبه "پیام رسانی" و "تجارت" از شخصیت هرمس دارد. همچنین دیده شده است که عصایی مشابه توسط دیگر شخصیت ها یا خدایان پیام رسان همچون #آیریس خدابانوی رنگین کمان و #هرالد ها (ملازمان هرا) استفاده شده است. اما شاید مار همچنین گریزی به روحیه شوخ طبع و حیله گر هرمس نیز داشته باشد. بد نیست به یاد آوریم که هرمس به همان اندازه که خدای بازرگانان و مسافرت است، خدای دزدان نیز هست!

در مورد شخصیت های نیمه‌ مار در یونان همواره این قانون برقرار نمی باشد که تمامی آنان بد طینت باشند. چه اینکه در تاریخ اسطوره ای شهر آتن به نام #بلناروس حکیم بر میخوریم که نیمی مار و نیمی انسان است. در واقع ماری با بدن و سر انسان که بانی و اولین حاکم شهر #آتن است. در این مورد شاهدیم که مار باز هم مفهومی از حکمت و دانایی را در کلیت یک شخصیت اساطیری رسانده است.

@Torecilik
👁‍🗨 افسانه های منقول از اساطیر و فرهنگ کلاسیک #یونان باستان آکنده از سرنوشت انسانهای فانی ایست که به هر نحوی خشم خدایان را برانگیخته اند یا آنان را به چالش کشیده اند. نکته مشترک این افسانه ها در سرانجام همه این انسانهاست که به کیفیت متنوع بوسیله خدایان تنبیه شده اند! یکی از مشهورترین این داستان ها افسانه شهبانوی مغرور #کاسیوپ است که توسط لرد #پوسایدون از طریق دختر بی گناهش شاهزاده #آندرومدا تنبیه شد.

#کاسیوپ همسر شاه #سیفیوس از سرزمین #آئتیوپیا بود. شاه و همسرش صاحب یک امپراتوری بسیار قدرتمند و ثروتی فزون از حد شمار بودند. اما از میان تمام ثروت و مکنت دنیوی، آنها به دختر بسیار زیبای خود شاهزاده خانم #آندرومدا بیش از هر چیز مباهات می کردند. آندرومدا پرنسسی محترم، متدین، اصیل و زیباروی بود و خواستگاران بسیاری از اقصی نقاط ممالک یونان داشت اما ازدواج با هیچ یک از آنان را نپذیرفته بود.

روزی در مجلسی از بزرگان و نجبا که نزد شاه و شهبانو و شاهزاده خانم حضور داشتند شراب بسیار نوشیده شد و همه حاضران مست و شادمان گشتند و به شعرخوانی و مدح زیبایی های سرزمین خود و سرودن داستانهایی از خدایان پرداختند تا اینکه نوبت به شهبانو رسید. ملکه #کاسیوپ که خود ادیبی شیرین سخن بود شعری بداهه در وصف زیبایی و عصمت دخترش آندرومدا سرود و در شعر مزبور او را زیبا تر از #نرئید ها (پریان دریا) و خدابانو #آمفیتریت همسر لرد پوسایدون و شهبانوی دریاها خواند. چون شعر کاسیوپ در آفاق پیچید و به گوش پوسایدون رسید، او سوگند یاد کرد که شهبانوی مغرور و گستاخ را تنبیه کرده و سر جایش بنشاند. به همین منظور اهریمن دریایی غول پیکر خود یعنی #ستوس را به سواحل پادشاهی سیفیوس گسیل داشت. ستوس یا اختاپوس عظیم الجثه دهشتناک پوسایدون بعدها در ادبیات نوین به #کراکن مشهور شد و با این نام خوانده شد.

کراکن به زودی ساحل پادشاهی را تخریب کرد و مردمان بی گناه بسیاری را کشت. شاه که تهدید وارد شده از جانب خدایان را درک نموده بود، درمانده و مستاصل به اعتکاف در معبد #دلفی پرداخت و به درگاه #آپولو لابه نمود تا نجات پادشاهیش را از جانب وی دریافت نماید. پس از چند روز #اوراکل اعظم آپولو شاه را باخبر ساخت که ستوس تنها در یک صورت راضی شده و به دریا بازخواهد گشت و آن شرط این است که شاه، شاهزاده #آندرومدا را در ساحل دریا برای پوسایدون قربانی کند. شاه سیفیوس از سخن اوراکل بسیار پریشان گشت اما چون چاره دیگری برای نجات مردمش پیش روی خود نمی دید در نهایت اندوه سرنوشتش را پذیرفت.

شاهزاده خانم آندرومدا پس از شنیدن اظهارات اوراکل از زبان شاه وی را دلداری داد و با فداکاری تمام حاضر گشت که برای نجات مردمش جان خود را فدا کند.

روز قربانی فرا رسید و آندرومدا در میان اشک و آه شاه و شهبانو و مردم سرزمین به ساحل برده شد. سپس وی را بر تخته سنگی بلند در مقابل امواج به بند کشیدند تا طعمه ستوس شود.

از طرفی پهلوان بزرگ نیمه خدا. فرزند #زئوس و #دانائه، یعنی #پرسئوس پیش از این به مدد خدایان #هادس و #هرمس توانسته بود #گرگون #مدوسا اهریمن مارسر که نگاه در چشمانش هر موجود زنده ای را به سنگ تبدیل می کرد را شکست دهد و سرش را از بدن جدا کند. پرسئوس که سرنوشت پادشاهی سیفیوس و تصمیم وی را شنیده بود پس از نبردش با گرگون به همراه سر قطع شده عفریته برای نجات شاهزاده خانم رهسپار شد.

در ادامه داستان شاهدیم که پرسئوس توانست به موقع به کمک آندرومدا بشتابد و بوسیله سر مدوسا ستوس را تبدیل به یک مجسمه سنگی کند و شاهزاده خانم را از مرگ نجات دهد.

پس از نجات آندرومدا توسط پرسئوس طبیعتا دو قهرمان داستان به وصال یکدیگر رسیدند. پرسئوس همسر زیبای خود را به موطن اصلیش یعنی جزیره #سریفوس برد و سلسله تبار پادشاهی #میسنی از اعقاب و نوادگان آن دو بوجود آمد.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 در اساطیر #یونان شجره نامه ی پیچیده ای برای خاندان خدایان و موجودات آسترال مورد تصور است. بیشتر خدایان مشهوری که به صورت روتین توسط یونانیان پرستیده می شدند و امروزه برای ما شناخته شده هستند از نسل های سوم و چهارم شجره خدایان محسوب میشوند. باید خاطر نشان شد که برای خدایان نسلهای اولیه نیز به همین اندازه در دانش میتولوژی یونانی مطلب قابل مطالعه و استنباط موجود است.

شاید بتوان معروفترین موجود پره موردیال طبیعت در #یونان را خدابانو #گایا دانست. #گایا، #گیا، #ژیا و یا حتی #ژه (تلفظ های مختلف یونانی و لاتین) در یک سمت دهی اجمالی "مادر خدای زمین" یا "مادر طبیعت" است. او به احتمال قوی اولین موجود متصور خدایی توسط یونانیان باستانی تر بوده است. چرا که به فلسفه ای ساده، یونانیان هر چیز را زاده از بطن زمینی که بر آن زندگی میکرده اند می دانستند.

اما به تعبیر #هزیود، ازلیت از مادر #گایا، یعنی #خائوس سرچشمه میگیرد. در این تعبیر #خائوس همان "بی شکلی و هرج و مرج ابتدایی" (خاستگاه لغت انگلیسی Chaos) است که از بطنش ابتدایی ترین عنصر (با جنسیت ماده) یعنی زمین یا گایا شکل میگیرد. از این پس باز هم مسیر پیشروی با توجه به دو اعتقاد مختلف دو شاخه می شود. عده ای اعتقاد دارند که نسل خواهران و برادران گایا یعنی اولین نسل خدایان که "طبیعت خدایان" هستند همه همچون خود او از خائوس سر براوردند و عده ای نیز معتقدند که تنها فرزند خائوس همان گایا است و باقی طبیعت خدایان از همان زمین سرد اولیه زاده شده اند. علیرغم تعریف هر دو این روایات ما مسیر اول را درست تر و ارجح فرض میکنیم و خدایانی همچون #اورانوس، #نیکس، #تارتاروس و #اربوس را همنسل و خواهر و برادر او می دانیم.

همچون بسیاری از اساطیر دیگر ملل قانون جنسیت مونث زمین و جنسیت مذکر آسمان در اساطیر یونان نیز به تبعیت موجود است. بنابراین اولین همسر گایا، برادرش #اورانوس (آسمان) است. به این تعبیر آسمان با بارش خود زمین را بارور می کند و زندگی و زایندگی از بطن مام زمین حاصل می شود. اما باید بدانیم که اورانوس تنها همسر گایا نیست و شکل خدایی متصور برای گایا با خدایان دیگری نیز همسری داشته است.

در هر صورت نسل بعدی خدایان یعنی "قدرت خدایان" یا #تایتان ها تقریبا همگی فرزندان گایا و اورانوس محسوب می شوند و بدین صورت شجره خدایان از طریق مادر خدای زمین ادامه می یابد.

جایگاه گایا همچنین در المانهای روایی اسطوره های یونانی نیز کاملا محکم و مشهود است. او از برادر دیگرش یعنی #پونتوس (آب بی شکل اولیه) سری دیگری از فرزندان را باردار میشود که همگی از اولین خدایان دریا به حساب می آیند. از میان آنها می توان به #نرئوس، #فورسیس و #ستو اشاره کرد. همچنین او از برادرش #تارتاروس (جهنم اعماق) #تایفون و #اکیدنه را به دنیا آورد که پدر و مادر قریب به اتفاق هیولاهای اساطیر یونان هستند. همچنین #هکاتونکایر ها (من جمله #بریاریوس) و #سیکلوپ ها را می توان دیگر فرزندان مادر زمین دانست.

در نبرد معروف میان #تایتان ها و نسل خواهران و برادران #زئوس، گایا نقشی نامتعارف را ایفا می کند. او ابتدائا به دخترش #رئا کمک میکند تا آخرین فرزندش (#زئوس) را از بلعیده شدن توسط #کرونوس نجات دهد و سپس تا بلوغ زئوس او را دورادور مراقبت می کند. بعدها به هنگام شوریدن زئوس بر پدرش کرونوس او به هواخواهی از فرزند خود یعنی کرونوس بر می آید و به عنوان آخرین امید برای جلوگیری از سقوط تایتان ها، تایفون را بر ضد خدایان می شوراند که البته موثر واقع می شود و زئوس، #هادس و #پوسایدون پس از مواجهه با قدرت مهیب و مخرب #تایفون پیشنهاد صلح باقی تایتانها را می پذیرند.

به اعتقاد برخی منابع، قدرت ابتدایی #اوراکل در مفاهیم دیانت باستانی یونانی برخاسته از اراده گایا بوده است. یعنی پیش از اینکه #اوراکل ها دلفی متعلق به #آپولو، #پوسایدون یا #تمیس باشند آنها را اوراکل های گایا می نامیده اند. اما بعدها گایا این قدرت خود را به نتیجه اش یعنی #آپولو منتقل می سازد و او را تبدیل به خدای پیشگویی و صاحب وخش می کند.

در آخر شایان ذکر است که تقدس وجودی گایا برای یونانیان بسیار ارجمند بوده است. تمامی گیاهان، رودها و چشمه ها، درختان و تپه ها و خاک حاصلخیز و آهن و مس و طلا و نقره متصور از لطف و قدرت گایا بوده اند. واج های #ژئو و #ترا (همتای رومی گایا) که در زبان لاتین امروزی به معنای خالص "زمین" به کار می روند، برگرفته از نام این مادر خدای بزرگ هستند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 جالب است بدانید جدال کلاغ و عقاب در آسمان، در اساطیر #تورک بسیار مقدس است.

عقاب همان #بورکوت و کلاغ همان #اوراکل اولین #شامان روی زمین است.

این نبردی پدر و فرزندی محسوب میشود.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 یکی از نکات مهمی که در طول تاریخ متولوژی و اتیمولوژی مطرح میگردد، شباهت قوم #آتروسک با #تورک میباشد.

در اساطیر تورک خدا با نام #کوتای و #تنگری و #کایرا شناخته میشود که هر یک روال زمانی خود را طی میکند، گرچه در بیشتر منقولات هر ۳ آنها در واقع یکی هستند.

آتروسک ها به خدای خدایانشان #تین میگفتند. واژه ای که برای اتیمولوژیست های تورک بسیار آشناست.

تین بن و مایه اصلی باورهای باستانی تورک ها میباشد و به معنای روح و وجود میباشد.

تنگری از دو بخش تین+گری تشکیل میشود که به معنای دخول روح میباشد و اشاره فاحشی است به اعتقاد به ارواح خدایان در میان تورک ها.

تانری-تنری-تاری-تینگری-تانگری همه در واقع به همان یک معنا میباشند گرچه در گفتار متفاوت هستند.

تین در اساطیر آتروسک همسر #اونی میباشد، خدای آسمان و بهشت و مطابق باور تورک خدای خدایان میباشد.

در بعضی متون نیز اونی (همسر تین) مادر #هرکل (Hercle) میباشد که دو مسئله پیش می آید.

یک.در متولوژی تورک اولین #شامان را با نام #اوراکل یا #ایرکیل میشناسند و او را به نوعی فرزند تنگری و یا یکی از خدایان میدانند، امکان دارد هرکل همان ایرکیل باشد.

دو. اما مردم اروپا بخاطر حذف این ارتباط ها و سرنخ ها هرکل را همان #هرکول فرزند #زئوس میدانند. و معتقدند هرکل آتروسکی از اونی متولد شده است.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 نام های مختلفی در میان #ترک ها به خود گرفته است. مرکوت آتا ، برکوت آتا ، بورکوت آتا ، بورگود آتا ، مارکوت آتا و....

مغول ها نیز به او #بورگود اجه میگویند.
ترک های ساخا به زبان محلی #خوتوی اته میگویند.

این عقاب دو سر را سمبل خورشید میدانند. طلوع دوباره، حیات جاویدان،نامیرا شدن و...

#بورکوت یاد آور آتش است. میگویند بورکوت آتا کسی است که باران را میباراند و قطع میکند و نعمت را بر مردمان تمام میگرداند.

انگونه که در متولوژی ترک آمده است، قبیله #مرکوت از عقاب سیاه یا قاراقارتال و قبیله #یورتاس از عقاب سفید یا آغ‌قارتال متولد شده است.

میگویند پادشاه مجارها نیز از نسل همین بورکوت متولد شده اند. مادر اولین پادشاه #مجار در بالای کوهی از یک عقاب حامله گردید.

در متولوژی ترکهای قزاق هم این اتفاق افتاده است که یک عقاب در چادر وارد بطن خاتون میشود و سپس بعد از ۹ ماه فرزندی از او متولد میشود.

در یک داستان اسطوره ای دیگر نیز امده است که قارتال اتا در زمین میچرخیده و با زنان همبستر میشده .

اولین فرزند #قارتال آتا همان اولین #شامان روی زمین شد. نام او #ایرکیل یا #اوراکل بود.

در پرچم قزاقستان یک عقاب و یک خورشید وجود دارد که عقاب همان قارتال آتا میباشد (بورکوت آتا) و خورشید نماد همان بورکوت آتا یعنی سمبل طلوع و خورشید.

میگویند همسر خاقان #بوریات ها نیز با یک عقاب همبستر شده و شامانی از او نتولد شده است.

در فرهنگ ترک سونگور ، شاهین، قرقی، لاچین و دیگر پرندگان مشابه همگی در عمومیت #قاراقوش خوانده میشوند.

میگویند این قاراقوش(پرنده سیاه) نوعی پرنده بوده است که در افسانه های ترکی آمده و شامان ها به کمک او با کائنات و تنگری ارتباط برقرار میکرده اند.


در ترکی یاقوتی یا همان ساخا خوتوی همان #خدای میباسد که خدا نیز اصالتا یک واژه ترکی است که وارد فارسی شده است. خدای از کوتای می آید و به معنای قوت و قدرت ماورا میباشد. نوعی انرژی بی پایان از سوی تنگری.

پرنده مخصوص شامان ها در زمان های سفر به سوی تنگری و سفر برای اشائه دین همین قارتال میباشد.


▫️ @Torecilik
👁‍🗨 #اوراکل مظهر قدرت قام ها و شامان ها

او اولین شامان جهان هستی میباشد.

▫️ @Torecilik