قلم بیداری

#مهسا
Channel
Logo of the Telegram channel قلم بیداری
@darvishane49Promote
10.25K
subscribers
407
photos
302
videos
3.42K
links
باریکه ای بسوی مدنیت ح-درویشی
♻️نامی که رمز شد

مجتبی نجفی

و این جسدی که بر تخت بیمارستان میبینید، بی جان شد اما در روایت ها، در اعتراض هایتان ایستاد و نامش رمز شد. از مهسای خوابیده بر تخت،تا مهسایی که ایران را درنوردید و در جهان هم طنین انداز شد، چند روزی فاصله بود.

مهسا به این خاطر اسم رمز است زیرا به ما نشان داد " ایستادن" در طوفان هم ممکن است و برخاستن نه صرفا به جسد که به نام است. نام او، دختر اهل سقز، غریب در تهران ملی شد،بعد هم جهانی و اینجا دیگر مهسا صرفا متعلق به خانواده امینی و فرزند امجد و مژگان نیست، او دختر ایران شد و نماد پیونده دهنده همه آنها که در برابر زور می ایستند.

جنبشی که به نام او طنین انداز شد به تاریخ نپیوسته و اکنون زمان نوستالژی بازی نیست، اما این جنبش هم مانند هر جنبشی ناخالصی دارد و ناخالصیها را باید تصویه کرد و به جوی سپرد.

بسیاری خواستند با تزریق وهم به جای تخیل، اوهام پامنقلی خود را از فتح تهران با سواره نظام بختیاری تا فرار دسته دسته آخوندها به روسیه و ونزوئلا، تا کودتاهای خیالی سپاه تا میهمانی از این کاخ دولت خارجی به آن دولت خارجی به جای رویکرد واقع بینانه توام با آرمان گرایی بفروشند و البته مشتری هم داشتند اما زمان نشان داد تحلیل آنها درست بود که می گفتند این جنبش در تداوم یک مسیر سخت و طاقت فرساست، قدرت تعیین کننده در شهروندان روایتگر و تغییرات سیاسی پایدار محصول تغییرات رادیکال فرهنگی است و اینجاست بین سیاست و فرهنگ آنقدر مرزها در هم تنیده است که جدایی این از آن دشوار است.

پس این جنبش در اصل توانست با ایستادگی و تحمل هزینه های سنگین به قدرت سرکوبگر بفهماند که خیابانهای شهر رنگارنگ است و سیاه کردن یکسره آن غیرممکن و ایستادن در برابر شهری رنگارنگ از بی حجاب، کم حجاب و محجبه محال است و این حکومت است که باید به این رنگارنگی عادت کند نه مردم به شهر سیاه اجباری. هر چند این پیروزی قانونی نشده اما واقعیتی است که مانند بسیار واقعیت های دیگر با فشار اجتماعی به نظام سیاسی تحمیل شده و این تحمیل هم تنها با قدرت با هم بودن شهروندان میسر شد.

این تنها یک قدم است. پیروزی نهایی جنبش مهسا، در استیفای حق انتخاب کردن و انتخاب شدن، آزادی بیان هم پیش از سخن و هم پس از سخن و تعظیم قدرت مطلقه در برابر شهروند عصیانگر است.

پس هر جنبشی برای تداوم باید نقد کند، دور بریزد، جذب کند و دوباره سازماندهی کند و دوباره خیابان و زندگی را پیوند دهد. در نتیجه «با هم بودن ها»ی اعتراضی دوباره خواهند رسید؛همچنانکه سرکوب جنبش سبز دی نودوشش و آبان نودوهشت پایان کار نبود. برنده نهایی مردمی اند که از گذشته خود درس بگیرند.

https://t.center/darvishane49

#زن_زندگی_آزادی
#مهسا_امینی
♻️موضع گیری شتاب زده برخی روشنفکران و فعالان سیاسی در رابطه با معرفی اعضای کابینه پزشکیان به مجلس ؛

ما می دانیم که در یک سیستم فشل هیچگاه نباید انتظار تغییرات اساسی و حتی غیر اساسی آن هم به صورت یکباره داشته باشیم .
نظام حاکم بدقواره با نهادی چون شورای نگهبان که منویات حداقلی های جامعه و شرعیات خودساخته را مبنای زیرساخت توسعه قرار می دهد چه انتظاری از بروز تحول و تغییر برای حداکثر جامعه متصورید؟!

پزشکیان به واسطه انتقادات و موضع گیری ها در قبال جنبش #مهسا و اینکهبا شعار ( اگر نتوانم کاری کنم. کنار می کشم ) مورد اقبال ما قرار گرفت .
وگرنه ما خوب می دانیم در این سیستم ملوک الطوایفی و نهادهای مسئول و غیر مسئول حضرت فیل هم کاری از پیش نمی برد .
همه ما این را می دانیم که حلول تغییرات اساسی به دست شخص اول کشور یعنی آیت الله خامنه ای است  اوست که می تواند آغازگر تغییرات خردمندانه و مصلحانه باشد . اوست که می تواند از راه رفته به آغوش مردم بازگردد و بانی تحولات اساسی شود.

ما به پزشکیان رای دادیم تا از ادامه تخریب کشور در سایه یک دست سازی جلوگیری شود.
کارنامه دولت مرحوم رئیسی طی سه سال گذشته برابر آمارها و‌ شواهد و‌ قرائن در لابلای سکوت رسانه یی ، رسانه های همه گیر حاکمیتی مردود بوده است .الاغ پیر لنگ بی پالانی را که جای اسب زین شده جا زده بودند که توفیق نیافتند .
افزایش ۳۰۰٪ تا ۴۰۰٪مهاجرین افغان در کشور، یکی از اقدامات مخرب طی سه سال گذشته بوده است  رشد نقدینگی و‌ تورم و فروش نفت تحقیرکننده و عدم تحقق شعارها در رابطه با ازدواج و مسکن و شغل بماند .

رای ما به پزشکیان ،توقف تخریب و فروش منابع بود و خارج کردن گروه تندرویی که هیچ اعتقادی به ایرانیت و توسعه همه جانبه ندارد. ( گروهی که ایران را برای اسلام می خواهند نه اسلام را برای ایران ، حقیقت را به قربانگاه توهم می برند و توهم‌ را بر کالبد بی جان ملت می دمند )

واکنش هول هولکی برخی دوستان ، نویسندگان و تحلیلگران به چینش کابینه و اظهار پشیمانی، ناشی از غلبه احساسات بر دو دوتای عالم سیاست و انباشت بحران های سالهای متمادی موجب شده است هر یک از ما زیر فشارهای روانی، عجولانه بنویسیم وعحولانه سخن بگوییم و عجولانه طلب کنیم.
تعجب می کنم که با نظارت استصوابی شورای نگهبان و حذف افراد دلسوز و خدوم از گردونه انتخابات مجلس چگونه انتظار دارند کابینه قوی از مجلس حداقلی متشکل از افرادی کم‌سواد کم بینش و کوته بین رای اعتماد بگیرد !

یک کشور در صورتی می تواند آغازگر تحولات و تغییرات اساسی باشد که تمام ارکان آن در یک سطح رو به رشد از بینش سیاسی و اجتماعی و اقتصادی وفرهنگی باشد .  آیا مجلس و نهادهای حاکمیتی ما چنین مشخصه ای را دارا می باشند ؟!

ما راه را گم کرده ایم مطالبات ما از حاکمیت به سمت پزشکیان تغییر مسیر داده است .
پیشتر به وقت تایید صلاحیت نامزدهای ریاست جمهوری نوشته بودم کت ریاست جمهوری به تن هر شش نفر بزرگ و بی قواره است.
پزشکیان هم از آن مستثنی نیست مدیریت یک فرا تخصص است آن هم در رده ریاست دولت و سایر قوا ؛
نبود احزاب سامان مند در برآورد کارایی افراد ، ناگزیر هر رییس جمهور و‌ مدیری را به سمت اجماع سازی در تعیین وزرا می برد .

بنابراین ما نه از انتخاب پزشکیان پشیمانیم و‌نه انتظار داریم کار شاقی انجام دهد همینکه تخریب سازی را متوقف و اداره کشور را بر روی تعویض ریل قرار دهد ما را بس ؛

در نظرات کارشناسی خود به همه جوانب ، محدودیت ها و سازه ایدیولوژیک حکومت توجه داشته باشیم.
و نوک پیکان نقد را بر روی سیبل حاکمیت قرار دهیم .

#ح_درویشی 
https://t.center/darvishane49
♻️مسعود_پزشکیان

در اعتراض به حذف لاریجانی می‌توانستم با قوت بیش‌تری در تنور تحریم انتخابات بدمم اما سیاست عرصه‌ی قهر و آشتی نیست. من راستش خیلی تحلیل روشنی ندارم که ناظر بر پدیده‌ی خودبراندازی سوپرانقلابی‌ها، ریاست جمهوری مسعود پزشکیان چقدر می‌تواند عمر جمهوری اسلامی را بیش‌تر کند اما شک ندارم دولت مسعود قادر است نحسی این سال‌های جمهور را تا حد زیادی رفع و رفو کند. پزشکیان در جایی بین مرز تذبذب خاتمی و تبختر روحانی می‌تواند نماد مشکل‌گشایی باشد؛ همه‌ی محاسن سید اصلاحات و شیخ دیپلمات را داشته باشد لیکن فاقد معایب خاتمی و روحانی باشد. اگر می‌گفتند روحانی تن به کار نمی‌دهد و اگر می‌نوشتند خاتمی رئیس‌جمهوری صرفاً گفتمانی با اکسسوری ناز با خنده یا گریه است، خب هیچ کدام از این وصله‌ها به پزشکیان نمی‌چسبد؛ نه به خلقیات خصوصی مسعود، نهایت شخصیت سیاسی او. مسعود پزشکیان حتی از محمود احمدی‌نژاد هم تعامل بیش‌تری با توده دارد و اساساً چند و چون هم‌نشینی با پابرهنه‌ها را بلد است لیکن نقل سیاست‌مدار اصیلی است که از عیوب متعدد محمود هم مبراست. پزشکیان اگر چه مردم‌دار است اما پوپولیست نیست و اگر چه زندگی به نسبت ساده‌ای دارد ولی کمونیست نیست و اگر چه جنم مبارزه با زر و زور و تزویر را دارد لیکن اهل پرونده‌سازی و عقده‌گشایی نیست. گذشته از همه‌ی این‌ها، نسبت هم‌خونی پزشکیان با ترک‌ها و کردها نیز نسبت هم‌خون دلی او با عموم معترض‌ها می‌تواند برگ برنده‌ی بزرگ مردی باشد که اگر چه کم‌تر از مدعیان حزب‌اللهی‌گری کر و کور مایه از المان‌های محبوب دهه‌ی شصت می‌گذارد اما نیک اگر بنگری اشبه‌الناس به ظاهر و باطن شهدای دهه‌ی شصت همین مسعود پزشکیان است. عاقله‌مردی که می‌توان او را جمع تخصص و تعهد خواند. کسی که هم زبان حاکمیت را و هم زبان ملت را هم‌زمان می‌فهمد و به وقتش به رویه‌ی کج‌دار و مریز اشراف کامل دارد، نه عجب که حتی آلوده به معایب موسوی و کروبی هم نباشد. پزشکیان بسته به مشی و منشش این قابلیت را دارد که حتی برای امثال من هم محبوب باشد. من هزاری هم اگر در باب مظلومیت #مهسا و #نیکا و #مهرشاد و #حمیدرضا بنویسم، باز درست یا غلط حزب‌اللهی خوانده می‌شوم. کم نیستند مثل من حزب‌اللهی‌های خسته از حاکمیت یک‌دست حزب‌اللهی‌های امام صادقی. اظهر من الشمس است که امثال من به امثال زاکانی و جلیلیان رأی نمی‌دهند ولی من به همین وضوح که دارید می‌خوانید می‌نویسم که دیگر هرگز به باقر قالی‌باف هم #رأی نخواهم داد. مسئله روشن است. قالی‌باف درگیر نوع احمقانه‌ای از سیاست‌ورزی است که از سویی بیش‌ترین فحش را از پای‌داری و دیگر انشعابات مصباح و مصباحیون می‌خورد و از سویی دیگر به خاطر چهار تا صندلی بیش‌تر در بهارستان حاضر است با همین جماعت ائتلاف بکند که هیچ؛ جای لاس هم بزند. در میان روزنامه‌نگاران کشور هیچ کس اندازه‌ی من به خاطر حمایت از باقر هزینه نداده. من سال نود و دو با وجود انتقادهایی که در مقطع هشتاد و هشت از قالی‌باف کرده بودم، نیز با علم بر نفرت بلندگوهای مرسوم حزب‌الله از قالی‌باف، بدون هیچ مزد و منتی از حاج‌باقر دفاع کردم، چرا که معتقد بودم باقر، هم در قیاس با جلیلی و هم در مقایسه با روحانی نسبت مستقیم‌تری با مدیریت اجرایی کشور دارد. مدیریت اما سیاست هم می‌خواهد که مع‌الاسف پای قالی‌باف در سیاست درست مثل عدالت لنگ می‌زند. لنگ می‌زند که او، هم از منتقدها فحش می‌خورد، هم از معتقدها. قالی‌باف مادام که این شجاعت را نداشته باشد که محکم بگوید من با گشت ارشاد مخالفم و مادام که این صداقت را نداشته باشد که یک بار برای همیشه درباره‌ی مفاسد ریز و درشت اطرافیان سببی و نسبی‌ش شفاف‌سازی کند و مادام که حاضر نباشد یعنی قادر نباشد از کم و کیف ثروت صادق محصولی در مقام عابربانک مصباح و مصباحیست‌هایی مثل جلیلی تحقیق و تفحص کند، رأی من یکی را نخواهد داشت؛ منی که به خاطر او- یعنی به خاطر کشور- لگد به محبوبیت خودم در میان حزب‌اللهی‌ها زدم و البته عین خیالم هم نبود. چند خط بالا را دوباره بخوانید. خواهید فهمید علت تفوق پزشکیان را بر قالی‌باف. من با این‌که تا همین چند وقت پیش هم داشتم شماری از اصلاح‌طلب‌ها را می‌زدم ولی اذعان می‌کنم: پزشکیان قبل از آن‌که به دوم خردادی‌ها مرتبط باشد، ربط به سوم خردادی‌ها دارد و خوب که نگاه کنی می‌فهمی حلقه‌ی وصل سوم خرداد شصت و یک با دوم خرداد هفتاد و شش فقط یک مفهوم است: جمهوریت...
🔹️
و من با همین نیت جمهوریت به مسعود پزشکیان رأی خواهم داد. کاش به عرصه‌ی سیاست نگاه مطلق‌نگر نکنیم. اگر تو خواننده‌ی عزیز هم فکر می‌کنی کشور بیش از این ظرفیت استفاده از عقاید مشعشع مصباح و هر سه نسل بی‌شعور شاگردانش را ندارد، بسم‌الله...
#حسین_قدیانی

http://t.center/darvishane49
♻️همگرایی برای برزخ صفر

رضارضائی ۱۴۰۳/۲/۱۲

وضعیت ملک و ملت در برزخ صفر (لحظه‌ی انتقال قدرت) چگونه است؟
مقدمه۱- درحالیکه ایده پردازی در ذاتش، خوب، پسندیده و نشانه‌ی بالندگی و رشد فکری است
و می تواند باب گفتگو، مفاهمه و خردورزی را باز کند، اما به خاطر داشته باشیم که ایده پردازی نیز داری شاخص های عقلانیت، مقبولیت، وجاهت، قابلیت اجرا، قابلیت رصد و اصلاح است.
مقدمه ۲- جنبش مردمی ایران در ۰۱ ( جنبش #مهسا) و در ۰۲ ( جنبش هشتاد درصدی ها)، قبل از
شروع و حین اعتراض ها و بعد از آن، وام دار و بدهکار هیچ گروه و جریان فکری نبوده و کاملا مردمی، بدون راهبر، بدون الگو گیری از نهضت های معروف و بدون وابستگی و اطاعت از جریانات سیاسی داخلی و خارجی بودند.
با این مقدمه، به این مطلب می‌پردازم که اخیراً عده‌ای ابراز کرده‌اند که حکومت در مسیر #خودبراندازی قرار گرفته و حتی زمان فروپاشی را نیز پیش‌بینی، برای لحظه‌ی برزخ صفر توصیه به #همگرایی نیروهای اپوزیسیون (باتوجه‌به وزن اجتماعی آنها) و برای رسیدن به همگرایی، ایده‌ی (پیوند سلطنت‌طلبان و اصلاح‌طلبان) را مطرح نموده‌اند.
فارغ از آنکه تمام مؤلفه ‌های مقدماتی برای رسیدن به ایده‌ی مذکور و حتی خود آن ایده، جای بحث دارد و حتی با پذیرش فرضیه‌ی #خودفروپاشی و #خودویرانگری، باید به این مطلب توجه نمود که سه مقطع زمانی ( پیش از برزخ صفر، لحظه‌ی برزخ انتقال قدرت، پس ازصفر) در آینده‌ی کشور و سرنوشت مردم، حایز اهمیت بوده و نمی‌توان بدون تبیین صحیح این دوران ها، تعریف صحیح #تونل_استراتژیک دوران گذار، تشریح صاف و شفاف دوران تحقق خواسته‌ها در #ایران_فردا و ارائه‌ی راه حل برای مواجهه با متغیرهای پیش‌بینی‌نشده‌ی تأثیرگذار بر هر سه مقطع زمانی را انجام نداد و ایده‌پردازی نمود.
مثال ۱: اگر برای آمران و عاملان فساد و دزدی و مملکت فروشی طی ۴۵ سال اخیر باید دادگاه
خلق( نه دادگاه بین المللی و یا هر مرجع بیگانه با مردم وجود فرهنگ ایرانی) تشکیل داد، قطعا باید تکلیف  اموال به غارت رفته تا پیش و حین انقلاب و استفاده کنندگان از آنها در خارج از کشور، همکاری افرادخارج نشین با دشمنان قسم خورده‌ی مردم ایران، مشارکت افراد با جنگ افروزان و تحریم کنندگان و مصادره کنندگان اموال ایران در خارج، ایادی نظام سلطه در داخل کشور، عوامل نفوذی سیاسی – اقتصادی – فرهنگی و منابع به غارت رفته طی ۴۵ سال اخیر را نیز مشخص نموده و نباید با اسم پرهیز از خشونت و لزوم همگرایی، بر زخم های مردم نمک پاشید.
مثال ۲- در دوران برزخ صفر ،تکلیف نحوه و کیفیت انتقال قدرت، تکلیف نیروهای مسلح،
وزارتخانه‌ها، سازمان‌ها، نهاد‌ها، امنیت مرزها، امنیت داخلی، معیشت مردم، قوانین و مقررات، قراردادهای بین المللی، تجارت، ذخائر ارزی و بانکی و حتی تکلیف رهبران و شاخص های مسئولین آتی را مشخص کرد.
مثال ۳- در دوران ایران فردا، جایگاه مردم در هر نظام و حکومتی را مشخص و چگونگی تضامین
برای تحقق حقوق عامه را به صورت عینی و واقعی و به دور از خیالپردازی و اگر و اما تبیین کرد.
مثال ۴- باید ایران را یک پارچه دید و نمی‌توان سفره‌ی مردم را با تقسیمات حامیان و مخالفان جدا نمود و بر ساز تفرقه دمید.
مثال ۵- باید تکلیف نقشه‌های شوم هر نیرو، جریان فکری و سیاسی، کشورهای مداخله‌گر و طرح های آتی پیش بینی نشده‌ی آنها را مشخص کرد و برای رسیدن کشتی طوفان زده به ساحل
امن، صدها نقشه و طرح آماده کرد.
در مجموع باید از ایده پردازی استقبال نمود ولی برای آن یک پیوست جامع تهیه و ارائه نمود.
پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد
https://t.center/darvishane49
♻️ملت بلد نیست انقلاب کند

✍️رضارضائی. ۱۴۰۳/۲/۶

آیا ملت توان انقلاب را ندارد یا انقلاب‌کردن بلد نیست؟
به نظر می رسد در زمانه‌ای که هرگونه صحبت یا رفتار اعتراضی با داغ و درفش و اعدام و زندان و تبعید مواجه می شود پس تصور انقلاب نیز محال و غیرممکن است.
به نظر می رسد در زمانه‌ای که #نظام_سلطه و ایادی داخلی آن، آنقدر قوی شده که با اندک توان انسانی، تکنولوژیکی، رسانه‌ای، پولی و تبلیغی خود، همه‌گونه خرافه و بی‌حسی اجتماعی را در کشور و به مردم تزریق می‌کنند، توانی برای انقلاب‌های اجتماعی وجود ندارد.
به نظر می رسد در زمانه‌ای که ارزش‌های انسانی و هنجارهای اجتماعی در کشور رو به افول گذاشته و بی‌ارزشی‌ها و ناهنجاری‌ها، حاکم شده است، انگیزه‌ای برای انقلاب وجود ندارد.
به نظر می رسد در زمانه‌ای که خیل عظیم گرسنگان، پابرهنگان، فقیر نگاه‌داشته شدگان و محرومان دارای رهبری و انسجام و اتحاد نیستند، بستر انقلاب فراهم نیست.
به نظر می رسد در زمانه‌ای که کوتوله‌ها و ناکارآمدان و فاسدان، نظام‌های آموزشی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی را در اختیار داشته و بلند قامتان فرهیخته و روشنفکر کشور، منزوی و گوشه‌نشین شده‌اند، عوامل سازنده ایدئولوژی و تفکر انقلاب در صحنه حضور ندارند.
به نظر می رسد در زمانه‌ای که ملت انقلاب‌کردن را بلد نبود یا به‌طورکلی با مقوله‌ی انقلاب بیگانه شده و حتی هراس برای آینده‌ی فرزندان نیز، عامل محرکه‌ی اجتماعی نبود، به ناگاه مرگ دختر زیبا و بی‌گناه وطن یعنی #مهسا(ژینا امینی)، #خیزش و #رستاخیز_اجتماعی را مشتعل و سراسر کشور را روشنایی و گرما ‌بخشید و به جهانیان ثابت کرد که ایرانی نه مغبون واقع می‌شود، نه تاب ظلم دارد، نه ستم را برمی‌تابد، نه متکی به ارتباطات فضای مجازی است و نه منتظر رهبران فکری یا اجتماعی است.
ایرانی ثابت می‌کند که انقلاب سنتی را بلد نیست؛ اما انقلاب به سبک نوین و متکی بر خلاقیت و ابتکار را بلد است. نه منتظر بیگانگان است و نه منتظر تجزیه‌طلبان و نه چشم امید به مجامع و سازمان‌های بین‌المللی دارد و نه گوش به حرف‌های سیاست‌بازان می‌دهد و نه برای مدعیان حقوق بشر تره خورد می‌کند، بلکه به‌آرامی و نرم‌نرمک به #خودسازی و #آگاهی‌بخشی مشغول است تا بار دیگر و به شکلی دیگر بروز و ظهور بیابد و اینبار به‌سادگی خیابان را ترک نکند.
ایرانی بلد است انقلاب کند؛ اما نه با هزینه‌کردن خون و جان جوانان وطن، بلکه بافکر و درایت و شاید اینبار از دل کویر، یا خشکی رودخانه‌ی چشم مادران، یا شاید از دل همت و غیرت جوانان یا عرق وطن و تعصب ناموسی همه‌ی ایرانیان باشد. آری انقلاب بعدی چون انقلاب قبلی نخواهد بود.

پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/darvishane49
♻️سلسله گفتارهای هشتاددرصدی‌ها ۷
جنبش بی سر یا غیبت رهبری هشتاد درصدی‌ها

رضارضائی. ۱۴۰۲/۱۲/۲۲

آیا امکان به ثمر نشستن جنبش‌های مردمی بدون رهبر وجود دارد؟
از نظر عمده ی جامعه‌شناسان و تحلیل‌گران، در جنبش‌ها و نهضت‌های مردمی حتماً باید عنصر رهبری، راهبری و هدایت توده‌ها وجود داشته باشد تا هم بتواند مردم را راهنمایی کند و هم در بزنگاه‌ها، رفتار و فعالیت‌های خاص اجتماعی را سازماندهی و ساماندهی کند.
آن ها با پای فشردن بر نظر خود هر گونه پیروزی مردمی بدون وجود رهبر کاریزما و یا حتی رهبر معمولی، ولی پنهان را منکر می‌شوند یا آن را موسمی یا هیجانی می‌دانند.
از سوی دیگر، هم اینک گفتمان های جدید در علوم اجتماعی به ویژه ناظر به جنبش‌های عصر دیجیتال، به وجود شبکه‌های درهم‌تنیده‌ی رهبری و رهبری تفکیک شده و حتی فراتر از آن، رهبری موقعیتی یا اقتضایی  باور پیدا کرده اند.
اندیشمندان این حوزه ی گفتمانی، ضمن رد رهبران اجتماعی و فکری سنتی، پدیده‌ی رهبری مدرن در میان همسانان، هم‌سنان یا هم‌کیشان را عامل به‌وجودآمدن و پیروزی جنبش مهسا و اکثریت هشتاددرصدی می‌دانند.
این گروه بر عنصر اشتراکات آرمانی، فکری و از این قبیل تأکیدی نداشته و بیشتر بر اشتراکات واقعی و ملموس مثل وضعیت اقتصادی، الزام به مبارزه‌ی منفی، سقوط و نزول جایگاه اجتماعی، بسترسازی برای توسعه، پیشرفت و رفاه، تأکید می‌ورزند.
این استدلال‌ها نه‌تنها با گفتمان جنبش #مهسا دایر بر #مبارزه‌ی_منفی و مبارزه در مقابل تهدید و تخفیف جایگاه #زنان هم خوانی دارد، که با رویکرد و پارادیم هشتاد درصدی های پیروز "انتخابات" ۰۲ که بر #اعتراض به وضعیت اقتصادی و #حکمرانی از یک سو و احساس تهدید آینده و سرنوشت نسل آتی تکیه داشت، مطابقت می کند.
با توجه به مراتب پیشگفته، زین‌پس شاهد جنبش‌های مردمی بدون رهبر بیشتری خواهیم بود که به اقتضا و با توجه به موضوعات و مسائل مختلف و گستردگی آن در کشور به وقوع خواهد پیوست و مقوله ی جنبش بی سر یا غیبت رهبری هشتاد درصدی‌ها را بی‌معنا خواهد کرد‌. بدیهی است که این خروجی ناشی از تغییر و تحول به وجود آمده در امر ارتباطات و هم چنین عهد و پیمان‌های نانوشته و غیرقابل‌پیش‌بینی است.
به نظر نگارنده، در مجموع امید و شور و نشاط هم دارای شکل و شمایل دیگری شده و ناامیدی از حاکمیت به امیدواری برای عبور، تغییر و اصلاح بیشتر شده و حتی دیگر نیاز به سازماندهی و ایجاد تشکیلات برای جنبش‌ها موجود نیست و هر وضعیت مخل #آزادی و #معیشت مردم، خود خالق سازماندهی و ایجاد تشکیلات #معترضان خواهد شد.

به امید پیروزی امید بر ناامیدی.
پاینده باد ایران آزاد، آباد، شاد و متحد

https://t.center/darvishane49
♻️مصادره‌ی بهمن ظفر و اسفند انتخاب

رضا رضائی. ۱۴۰۲/۱۰/۲۸

آیا بین مصادره‌های دوران انقلاب و پس از آن رابطه‌ی معناداری وجود دارد؟
کمتر فرد یا کارشناسی بود که مرگ ناجوانمردانه‌ی دختر زیبای ایران‌زمین را آغاز یک اعتراض سراسری، شروع جنبش #مهسا یا نهضت #زن_زندگی_آزادی بداند؛ اما روند حوادث و اتفاقات به‌گونه‌ای رقم خورد که افراد زیادی به خاک و خون کشیده شدند، عده‌ای به زندان افتادند، عده‌ای از ترس مهاجرت کرده و یا مخفی شدند، اما #نهضت_بیداری ایران به دستاوردهایی در حوزه‌ی حقوق اجتماعی از جمله #حقوق_زنان و به رسمیت شناخته‌شدن خواسته‌های آنان رسید.
کمتر کسی بود که فکر کند در بهمن ۱۴۰۱ و یا سالگرد آن نهضت در مهر و آبان ۱۴۰۲ اتفاقی نیافتد، گویی نه تنها اعتراضات، بلکه امید نیز به نا امیدی رسید و امید به پیروزی در بهمن نیز ۱۴۰۲ مصادره شد و هیچ خبری از ظفر بر غول #گرانی و #تورم و شکستن کمر #فساد و #دزدی نیست.
کمتر کسی بود که باور کند با نرخ پایین مشارکت در انتخابات ۱۴۰۰، نه تنها هیچ اتفاق خاصی نیافتد بلکه حوادث به گونه ای رقم بخورد که به انتخابات ۱۴۰۲ نیز برسیم و بازهم هیچ خبری نباشد. گویی انتخابات ها هم مصادره شده و طبق نظر متولیان و اربابان مصادره چی، طبق سنوات قبل برگزار و نتیجه ی مورد نظرشان حاصل خواهد شد.
در واقع، مصادره‌ی اموال و املاک پس از انقلاب و چگونگی مدیریت و استفاده از آن، درس بزرگی برای متولیان گردید به‌گونه‌ای که رابطه‌ی معنادار آن با مصادره‌های پس از انقلاب نشان می‌دهد که نه‌تنها کلمات و شعارهای انقلاب مصادره شد، تاریخ مصادره شد، قانون اساسی مصادره شد، فرهنگ ملی مصادره شد، صلح‌طلبی مصادره شد، حسن هم‌جواری مصادره شد، بلکه عدالت، امید، آرزو و انتظار خیزش نیز مصادره شد و تبدیل شدیم به کشوری که همه چیزش مصادره شده است.
با همه‌ی این تلخی‌ها، نباید فراموش کرد که ملت ما، ملت #عبور است، یعنی عبور از بحران انقلاب، عبور از بحران تدوین قانون اساسی، عبور از جنگ تحمیلی، عبور از ویرانی پس از جنگ، عبور از بی‌توجهی و عبور از انتخابات مهندسی شده و این ملت در بهمن یا اسفند، آغازی دوباره را تجربه خواهد کرد چرا که می‌داند نهضت بیداری یک اتفاق نیست؛ بلکه یک پروسه است.

پاینده باد ایران آزاد، آباد و شاد

https://t.center/darvishane49
♻️حواشی پررنگ‌تر از متن

#رضارضائی. ۱۴۰۲/۱۰/۴

چرا متن را با پرت‌کردن حواس مردم به حاشیه می‌رانند؟
متن اصلی این است: فقر، فلاکت، نابرابری و فساد مستمر، فزاینده و گسترده.
حاشیه‌ها این است: دخالت در اوکراین، غزه و دریای سرخ، تتلو، جفتک‌اندازی دوست‌نماها به تمامیت ارضی کشور، انتخاب یا رد فلانی و فلانی، انتخابات اسفند ۰۲، عدم احراز و رد صلاحیت و ...
این کاملاً طبیعی است که یک حکومت ناکارآمد، غیرمتخصص و مستبد، تولید حاشیه کند تا اختلاس، دزدی، رانت و سیستم‌های درهم‌تنیده‌ی فساد را توسط لشکر سایبری، هیئتی،تریبون‌داران، نظامیان و رسانه‌های وابسته پنهان کند.
اما دلسوزان و صالحان چرا خاموش و منفعل هستند؟
کاملاً طبیعی است که عده‌ای #روشنفکر، روزنامه‌نگار، مردم‌دوست و #وطن‌دوست، معترض بوده و دست به #افشاگری یا تحلیل اتفاقات برای روشن‌کردن ابعاد مختلف فسادها بزنند.
اما مردم چرا منفعل و ساکت هستند؟
کاملاً طبیعی است که با وجود بیماری‌های مزمن در نظام آموزشی، نهادهای دانش‌پروری و مهارت‌آموزی، میانگین نمرات امتحان نهایی رشته انسانی، ۸/۷۵ و نمره مهاجرت نخبگان صعودی و نمره جذب نخبگان در پست های کلیدی تصمیم سازی و تصمیم گیری، نزولی باشد.
اما چرا جامعه دانشگاهی و بخصوص اساتید جامعه‌شناسی ساکت هستند؟
در کشوری که هزینه‌ی نقد و اعتراض، مساوی است با ساچمه ی کوری زا، تیر، بازداشت، زندان و اعدام، طبیعی است که #نهضت‌های اعتراضی، #مطالبه‌گری، #شفافیت_خواهی، #عدالت‌خواهی و #آزادی‌خواهی رو به افول برود.
اما رهبران اجتماعی و سازمان‌های مردم‌نهاد کجا و به چه‌کار اولویت‌دار دیگری مشغول هستند؟
در پاسخ به همه‌ی سؤالات فوق، به نظر می‌رسد که یا حواس‌ها از اصل به فرع منحرف شده، یا هزینه‌ها بالا رفته، یا امیدها کاهش‌یافته یا جوانان و زنان پیش‌گام جنبش #مهسا که شعار می‌دادند: نترسید، نترسید، ما همه با هم هستیم. حالا شعار می‌دهند: نترسید، نترسید، ما دیگه خسته هستیم.
در واقع، شاید استراتژی "هل‌دادن جامعه از متن به حاشیه" مؤثر بوده و نه‌تنها جوانان بلکه سایر لایه های اجتماعی، بخصوص قشر خاکستری، از متن و حاشیه، خسته هستند؛ اما سؤالات اساسی تر و مهم‌تر این است که: اگر جامعه نسبت به فقر، فلاکت، نابرابری، فساد مستمر، فزاینده و گسترده، بی‌تفاوت شده، پس به چه چیزی حساس شده و واکنش کارساز نشان می‌دهد؟ و اگر گروه‌های مرجعی که در بالا ذکر شد، ساکت یا منفعل شده‌اند، مملکت به کدام سمت می‌رود و آینده چگونه است؟
خدا کند که مردم به "پاینده باد ایران آزاد، آباد و شاد" بی‌تفاوت نشوند، چرا که اگر آرزو هم بمیرد، چیزی برای ازدست‌دادن باقی نمی ماند و آن زمان هر اتفاقی، ممکن است روی دهد و شاید سیل ستم دیدگان و مستضعف نگاه داشته شدگان، بنیان کاخ‌های ظلم و ستم را از بیخ‌وبن برکند.

پاینده باد ایران آزاد، آباد و شاد.

https://t.center/darvishane49
♻️مدعیان تریبونی و معترضان خیابونی

رضا رضائی 27 آبان ماه 02

وقتی حکومت‌نظامی شد، خیابان را ترک کنیم؟
در سال 57 بدنبال تظاهرات خیابانی چند صد هزار نفری، حکومت نظامی اعلام شد اما دو تاکتیک دیگر در پیش رو داشتیم، خانه و خیابان.
عده‌ای بر بام خانه‌ها و روی دیوارها شعار می‌دادند و دیگران را به ادامه‌ی مبارزه دعوت می‌کردند و عده‌ای نیز با تجمع در خیابان‌ها، اعتراضات خود را به مقابله و رویارویی می‌کشاندند.
در نهضت #زن_زندگی_ آزادی از هر دو تاکتیک استفاده شد؛ اما هزینه‌ی اعتراض با هدایت و مدیریت تریبون‌داران، آن‌قدر بالا رفت که پشت‌بام و خانه و خیابان رها شد و طی یک سال گذشته بعد از جنبش #مهسا، عمده‌ترین فعالیت #اعتراضی در بستر فضای مجازی به نوشتن مقاله و رنج نامه و انجام مصاحبه و ارائه‌ی اخبار و تحلیل تبدیل گردید.
این روند نشان می‌دهد که برای متفکران و پیشتازان جنبش #مهسا، این خردمندانه‌ترین تصمیم بوده؛ اما یک چیزی کم است، یعنی بدیلی برای خانه و خیابان باید معرفی شود که راه نهضت اعتراضی مؤثر مردم باز شود چرا که آن فعالیت‌ها در بستر فضای مجازی در افزایش خرد جمعی مؤثر بود؛ اما برای تحقق اهداف کم بود.
تکلیف انتخابات و بازی در زمین تمامیت‌خواهان که حتی نیروهای جناح خودشان را حذف می‌کنند مشخص است، تکلیف اعتراضات خشونت‌آفرین نیز با خردمندی منتفی شد پس به نظر می‌رسد که راه‌ها و تاکتیک‌های فشار حداکثری با #افشاگری، #شفاف‌_سازی، #عدالت‌_خواهی، #جمهوری‌_خواهی، #آزادی‌_خواهی و انتقاد و نقد به هر شکل و با هر وسیله‌ای تنها راه رهایی مردم گرفتار در چنگ فساد و ناکارآمدی است که بی شک حاصل و خروجی آن، تضعیف #خالص سازان، تفکر انحرافی – ضد میهنی، #فاسدان و غارتگران مسلط شده بر کشور است که آن فعالیت ها نیز به‌نوعی تصرف خیابان اندیشه و خرد محسوب می‌شود و با هیچ #حکومت_نظامی قابل انسداد نیست.
ولی غافل نباشیم که مطالبه گران مردمی در تیررس حبس و حذف قرار می‌گیرند و خوب است که مردم با حمایت از آنها و کنشگری آنها، هزینه‌ی مقابله با اعتراضات را کاهش داده و صحنه را به دست بگیرند تا بهمن ظفر فرابرسد.

پاینده باد ایران آزاد و آباد.

https://t.center/darvishane49
♻️تداوم گروگان‌گیری

رضا رضائی ۰۲/۸/۵

تا چه زمانی گروگان‌گیری ادامه دارد و چه باید کرد؟
شاید با دیدن تیتر بالا، مسائلی مثل گروگان‌گیری برخی از مردم سرزمین‌های اشغالی و مهمانان آنها توسط گروه حماس یا گروگان‌گیری مردم غزه توسط رژیم اشغالگر و یا حتی گروگان‌گیری کارکنان سفارت آمریکا در اوایل انقلاب به ذهن متبادر بشود.
اما گروگان‌گیری چندین نسل از مردمان یک کشور توسط یک انقلاب، یک قانون اساسی (با احتساب اصلاحیه‌ی آن) و یک نظام طی ۴۵ سال قابل تصور نیست؟
آیا نمی‌توان دید که مراحل گروگان‌گیری با تقدس سازی انقلاب و انقلابیون و قانون دوران انقلاب شروع و با قانونی‌سازی مقدس‌مآبی، ادامه یافت و بعد از آن به فرهنگ‌سازی مقدس گرایی انجامید تا جائیکه نه می‌شود انقلاب را نقد کرد و نه انقلابیون و نه قانون اساسی را؟
با یک نظر گذرا و نه‌چندان عمیق و تحقیقاتی، می‌توان دریافت که پس از مقدس‌سازی و تولید فرهنگ مقدس گرایی، گروگان‌گیری ملت، وارد فاز دوم شده و نظام حکمرانی مقدس شده به سرکوب معترض پرداخته و راه مفاهمه و گفتگو را می‌بندد و در فاز بعدی، سرکوب و حذف معترض نیز مقدس و به فرهنگ غالب تبدیل می‌شود.
در فاز بعدی، سازمان‌های بین‌المللی و کشورهای دیگر و حتی مردم مهاجر همان کشور نیز نمی‌توانند مخالف یا معترض آن مقدس‌سازی‌ها بشوند؛ چون مقدسات هر ملت (یا القا شده به‌عنوان مقدسات ملی) قابل‌احترام برای جهانیان است و به‌این‌ترتیب راه اصلاح تفکر و قوانین وضع شده از طرف حامیان گروگان گرفته‌شده‌ها یعنی هموطنان خارج نشین که طرفدار تجزیه طلبی، سلطنت طلبی، ناآرامی و ضعف اقتصادی مردم نیستند، نیز مسدود می‌شود.
همچنان که فازهای بعدی گروگان‌گیری تداوم می‌یابد، از آدم‌هایی که شروع انقلاب را درک و حس کرده بودند، کم می‌شود و به آدم‌هایی که در فرهنگ گروگان‌گیران به دنیا می‌آیند و بزرگ می‌شوند، اضافه می‌شود و به‌تدریج جمعیت غالب می‌شود.
آنچه به‌عنوان بزرگ‌ترین #تراژدی قرن قابل رؤیت است، وضعیت گروگان‌گیران یا حامیان گروگان گرفته‌شده‌ها نیست، بلکه ترویج تفکرعدم رهایی و عادت‌کردن به زندان از سوی مردمی است که به گروگان گرفته شده‌اند و حتی خواب و رؤیای رهایی را هم نمی‌بینند و تا آنجا پیش می روند که دچار عارضه ی #سندروم_استکهلم(زمانی که گروگان‌ها شروع به شناخت و همدردی با گروگان‌گیر خود کرده و با او رابطه ی عاطفی برقرار می کنند) می شوند .
به نظر می‌رسد که در مقابل سؤال"چه باید کرد؟"، تنها این پاسخ قابل‌عرض است که دو اقدام عاجل باید انجام شود. اول: #فرهیختگان، #روشنفکران و #اساتید_دانشگاه‌ها در راستای تحقق #نهضت_بیداری به #روشنگری و #مهارت‌آموزی #مطالبه‌گری بپردازند و دوم اینکه توسط #رهبران_فکری و #مصلحان_اجتماعی با بسیج توده‌ها در مقابل گروگان‌گیران اقدام مشروع و انسانی کنند. هرچند #نظام_سلطه و ایادی آن (مخالفان #بیداری_ملت ها که با روشنگری و حاکمیت عقل و خرد توده های مردم در جنگ و ستیز هستند) اجازه‌ نمی‌دهند و با سرکوب بیش‌ازپیش مردم، راه را می‌بندند؛ اما به این نکته توجه داشته باشیم که آگاهی‌بخشی و تولید قدرت اجتماعی با #تشکیلات_سازی و #کادر_سازی، مقدم بر فعالیت های #رهایی_بخش است.
چنانچه چشمان را بشوییم و جور دیگر نگاه کنیم، باید به اعتراضات سه دهه‌ی اخیر در کشور بخصوص جنبش #مهسا که همگی فعالیت ها و مبارزات ضد گروگان‌گیری مردم هستند، نگاهی نو داشت و نقاط ضعف آنها را (فقدان هدف گذاری چند مرحله ای، فقدان نگاه ارزشی به مردم و جمعیتی که کشته یا زخمی می شوند، فقدان توجه به منابع حیاتی و زیستی، فقدان پیوستگی و تداوم، فقدان اجماع اجتماعی، فقدان قدرت تبلیغاتی واقناعی)، جبران کرد تا به منافع ملی و آزادی وطن از وضعیت گروگان‌گیری رسید.
پاینده باد ایران آزاد و آباد

https://t.center/darvishane49
♻️فیلمنامه‌‌ی غزه، ایران، مهرجویی/محمدی فر

رضا رضائی 29 مهر 02

تفاوت‌ها و مشابهت‌ها کدامند؟

سکانس اول: گروه نظامی حماس در اعتراض به جنایت‌ها، نسل‌کشی، تحقیر، آوارگی و اهانت به قبله‌ی اول مسلمانان، دست به عملیات نظامی زده، می‌کشد، تخریب می‌کند و اسیر می‌گیرد و چون گروه نظامی بوده و در دستش سلاح است، این‌گونه تفکر کرده و عمل می‌کند و در پایان فقط صحنه‌ای از هزاران کشته و زخمی و مهاجر و فراری از ملت مظلوم خودش به نمایش درمی‌آید.
سکانس دوم: در ایران نیز عده‌ای معترض هستند (چه کم و چه زیاد، چه به معیشت و چه به حجاب، چه به قانون اساسی و چه به مجری، چه به نبود آزادی بیان و چه به نبود آزادی‌های اجتماعی، چه به فقر و چه به فساد سیستماتیک) و با گفتگو، سخنرانی، بیانیه، مقاله، فیلم، انیمیشن، تئاتر خیابانی، شعر، موسیقی، دیوارنوشته، تحصن، اعتصاب، تجمع خشونت پرهیز و عدم حمایت از دولت و کل نظام حکمرانی، اعتراض خود را بیان می‌کنند و بازهم چون این‌گونه تفکر کرده و عمل می‌کنند، حاصل آن هزاران کشته، زخمی، زندانی، مهاجر و فراری است.
سکانس سوم: در غزه، به‌تلافی اعتراض حماس و شیوه‌ی مبارزه‌ی مسلحانه، مردمان قصابی می‌شوند.
سکانس چهارم: در ایران نیز، آنچنان خشونت‌ورزی نهادینه می‌شود که حتی برای یک شهروند عادی یا یک هنرمند مردمی، تسویه‌حسابی چون ماجرای قصابی مرحوم مهرجویی و همسرش رخ می‌دهد.
سؤال کارگردان: آیا می‌توان ایران را یک غزه‌ی بزرگ با ابعادی متفاوت دانست؟
سکانس دراماتیک: بی شک نه ایران غزه است و نه معترضان ایرانی مثل مبارزین حماس هستند و تنها مشابهت‌ها در نوع مقابله با اعتراض است که همگی خشونت‌آمیز و توأم با نهادینه‌سازی فرهنگ خشونت‌ورزی به‌جای صلح‌طلبی است.
سکانس اجتماعی: در واقع به نظر می‌رسد که زمانی سرکوب و جنایت شکل می‌گیرد که حقوق شهروندی و زیست مسالمت‌آمیز در مسلخ ظالمان و جباران ذبح می‌شود.
روایت راوی: ماجرای این روزهای غزه‌ی بی‌پناه از یک سو و مردم ستمدیده و فرورفته در فقر و فلاکت ایران از سوی دیگر، درس بزرگی پیش روی مردم بخصوص قشر خاکستری قرار داده که حتی در عصر ارتباطات، هوش مصنوعی و دمکراسی‌های رنگارنگ، هیچگاه تفکر و رفتار ظالم تغییر نمی‌کند مگر اینکه مظلوم زیر بار ظلم نرود و هیچ گریزی از جنگ نیست مگر داشتن اتحاد، قدرت اقتصادی، توان بازدارندگی، اعتماد عمومی، خودباوری، رهبران فکری مصلح و فرزندان آزاداندیش.
پایان باز با نمایش صحنه‌های کشتار مظلومان در غزه، کشتار مردم در جنبش #مهسا (سال 01) و قصابی فجیع مرحوم مهرجویی و همسرش.
پاینده باد ایران آزاد و آباد

https://t.center/darvishane49
♻️کدام سمت تاریخ ایستاده‌ایم؟

رضا رضائی. 25 مهرماه 02


چند سال قبل از انقلاب، مادر دوستم که سرطان داشت به همراه شوهرش به اسرائیل رفت و پس از درمان بازگشت و خاطراتی را برای بچه‌هایش و آنها نیز برای ما تعریف کردند و ما هنوز نمی‌دانستیم که #اسرائیل یک کشور غاصب، جنایت‌کار و کودک کش است که علی‌رغم داشتن کرسی در سازمان ملل و به‌رسمیت‌شناختن آن، نامشروع، نامعقول و نامطلوب است.
کسانی که از دوران انقلاب در قید حیات هستند و هنوز حافظه‌ی آنها یاری می‌کند، به یاد دارند که در بحبوحه‌ی انقلاب و شفاف‌شدن خط‌مشی #مبارزات_مسلحانه و ترور، هنوز هم فکر می‌کردیم که کشتن جنایت‌کار و غاصب و ظالم، حق مظلوم است و هنوز به خودمان نیامده و هنوز در هیچ مدرسه‌ای درس #عشق و مطالبه‌ی #صلح نیاموخته بودیم که اول به دامان خشونت‌طلبان قهار افتادیم که انتقام و کیفر ایادی رژیم گشته را تبلیغ می‌کردند و بعد هم به دامان افرادی افتادیم که حمایت از مظلومان جهان و در رأس آن ملت مظلوم و ستمدیده‌ی فلسطین را در بوق‌وکرنا کرده بودند.
خلاصه، خشونت‌طلب شده بودیم و داعیه‌ی #صدور_انقلاب و حمایت از تمام مظلومان حتی مردم عادی دیگر کشورها جزو شعارهای ما بود و مرتب نه‌تنها با شعار، بلکه با کمک‌های مادی و #نظامی و #مستشاری به آن وعده‌ها عمل کردیم و خودمان و عراق نیز وارد فاز جدیدی از خشونت، آدم‌کشی، بچه کشی، غصب و غارت شدیم.
هنوز پیکر مطهر جوانان وطن را تحویل نگرفته و هنوز به بازسازی ویرانی‌های جنگ و رسیدگی به آلام ملت نپرداخته بودیم که بازهم درگیر شعار و خشونت و جنگ شدیم و خلاصه 45 سال است که در مدرسه‌ی خشونت طلبی و جنگ و کشتن و کشته شدن، آرزوی شهادت داریم.
در واقع ما فکر می کنیم که در سمت درست تاریخ ایستاده‌ایم؛ اما اگر عده‌ای از مبارزین پیش از انقلاب و حین انقلاب در #لبنان و #فلسطین مشق جنگ نکرده و ما را به‌جای مدرسه‌ی انتقام، خشونت، اسلحه، بمب و موشک، به مدرسه‌ی علوی عشق و مطالبه‌ی صلح پایدار دیگری برده بودند، چه‌بسا بعد از انقلاب با چهره‌ی رحمانی انقلاب اسلامی گام‌های مؤثری در جهت صلح پایدار و دفاع از مظلومان و حق‌طلبان برمی‌داشتیم و چه‌بسا با دیگر روش‌های خشونت پرهیز، الآن در سمت درست تاریخ ایستاده بودیم نه سمت‌وسویی که ما را به آن طرف سوق دادند و در باورهای ما نهادینه کردند و منابع کشور و جهان اسلام را نابود کردند.
وضعیت امروز #غزه حاصل تفکر و عملکرد دانش‌آموختگان مکتب جنگ و کشتار و خشونت در هر دو طرف آن است؛ ولی ما کجای این صحنه‌ی ضدبشری، غیراخلاقی و غیرمدنی قرار داریم؟
آیا چون 45 سال شعار دادیم و منابع کشور را هزینه کردیم، هنوز هم باید ادامه بدهیم یا می توان ایستاد و به کل ماجراهای اعدام و جنگ و دخالت در دیگر کشور ها از یک سو و فقر و فلاکت مردم خودمان از سوی دیگر نگاه کنیم و تصمیم جمعی و عقلانی بگیریم نه حکومتی؟
بی شک نظام حکمرانی کشور با ازدست‌دادن اعتماد عمومی و عقبه‌ی مردمی، فاقد وجاهت گردیده و همان‌طور که مطالبه‌ی برگزاری همه‌پرسی و تدوین قانون اساسی جدید، از مطالبات مدنی خشونت پرهیز است، اصلاح نظام سیاسی و بین‌المللی در جهت توسعه و پیشرفت کشور نیز از دستاوردهای نهضت بیداری و جنبش‌های مردمی سه دهه‌ی اخیر بخصوص جنبش #مهسا است و بی شک باید در جای درست تاریخ بایستیم.
پاینده باد ایران آزاد و آباد

https://t.center/darvishane49
♻️پردیس علم و فناوری اعتراضی

رضا رضائی. 13 مهر 02

آیا مردم توانایی، تمایل و مهارت اعتراض مدنی خشونت پرهیز را دارند؟
رئیس دانشگاه تهران در آئین افتتاح اداره‌ی کل مهارت دانشگاه به سه عامل و نقش کلیدی در دانشگاه اشاره کرد که عبارت بودند از توان‌افزایی، ایجاد تمایل و مهارت‌آموزی برای دانشجویان.
با استفاده از همین فرمایشات و یک نگاه انتزاعی به وضعیت عمومی جامعه و چگونگی انجام اعتراض یا مخالفت در مقابل سیاست‌ها، قوانین، سیستم‌ها، ساختارها، عزل و نصب‌ها، ناکارآمدی‌ها، بسترسازی‌ها برای رشد قارچ‌گونه‌ی فساد و دزدی و رانت، می‌توان پاسخ سؤال بالا را این‌گونه ارائه کرد.
با بالارفتن هزینه‌های اعتراض و مخالفت (مثل قتل حکومتی، آسیب چشمی، اعدام، حبس، تبعید، تعلیق، برکناری، بازنشستگی اجباری، ممنوع‌الکاری و ممنوع الخروجی) برای مردمی که دارای تشکل و احزاب قوی مطالبه‌گر نیستند، طبیعتاً توان عمومی جامعه کاهش‌یافته و تمایل آنها برای ادامه‌ی اعتراض کم شده و بی‌حسی اجتماعی یا انفعال غالب گردیده است.
از سوی دیگر عدم داشتن مهارت برای انجام اعتراض موفق و مؤثر، باعث افول یا عقیم شدن هر گونه مخالفت گردیده است .
پس نقد درونی، بازبینی و احیانا بازنگری جنبش ها و نهضت های مردمی بخصوص از سال 88 (جنبش سبز) تا سال 01 (جنبش مهسا) و تغییر استراتژی‌ها، تاکتیک‌ها، گفتمان‌ها و حتی تولید محتواها برای ایمن‌سازی مسیر و فرآیندهای اعتراضی را می توان دوتا از پاسخ ها دانست.

در همین رابطه اگر دانشگاه تهران در اندیشه‌ی تأسیس ایستگاه مهارت ورزی است، چرا مهارت آموزی نقد، مخالفت و اعتراض نباید موردتوجه کنشگران و اتاق‌های فکر معترضان قرار گیرد؟ یا چرا نباید به چنان مهارتی رسید که هزینه‌های حاکمیت با نقاد و معترض را بالا برد تا هزینه های ملت ستمدیده کاهش یابد؟
به نظر می‌رسد که برای رسیدن به بلوغ (توانایی + تمایل) و مهارت‌افزایی اجتماعی در حوزه‌ی اعتراضات مدنی و تحقق خواسته‌های #جنبش_اصلاحی، #سبز، نهضت #مهسا و پیروان نظریه‌ی #عبور، چاره‌ای جز نو اندیشی سیاسی و کنشگری خشونت پرهیز نوین مبتنی بر اتحاد ملی وجود ندارد .

بی شک نقش جوانان تعالی خواه، زنان آزادی‌خواه، رهبران فکری نیک‌اندیش، اصحاب رسانه - قلم - هنر، دانشگاهیان فرهیخته و اتاق‌های فکر نواندیشی در تحقق این مهم بسیار حائز اهمیت است مشروط بر آنکه آنها نیز به افزایش سطح توانایی، تمایل و مهارت جامعه به‌عنوان یک مقوله‌ی اصلی و اساسی معتقد بوده و هم‌وغم خود را مصروف آن نمایند تا شاید تأسیس پردیس علم و فناوری اعتراضی (مردمی – محله‌ای – سراسری) به‌عنوان راه‌حل سوم در رسیدن به رنگین‌کمان ملت نیز ضرورت ایجابی بیابد.

پاینده باد ایران آزاد و آباد

https://t.center/darvishane49
♻️خردمندی جنبش #مهسا

رضا رضائی 27 شهریور 02

عدم تکرار شیوه های اعتراضی گذشته به معنی پایان است؟
در مثلث ایجاد شده پس از مرگ دختر ایران زمین ( زنده یاد مهسا امینی و شروع جنبش #مهسا )، یعنی پیروان نظریه ی تدام نهضت بیداری و جنبش مردمی، مخالفان جنبش و اپوزوسیون داخلی - خارجی، نزدیک به یک سال است که هرکدام بنا بر وزن اجتماعی، پایگاه حاکمیتی و یا ارتباطات خارجی سعی کردند که برای سالگرد آن اتفاق ناگوار و پیامدهای خونبار آن ایده ها و طرح های مختلف ارائه و اجرا کنند.
اما از قبل هم قابل پیش بینی بود که یک خردمندی و هوشیاری در بین مردم بخصوص معترضان از اقشار مختلف جامعه پدیدار شده که بر خلاف تمام نظریه پردازی های جامعه شناسان و اندیشمندان علوم اجتماعی، قائل به توسعه ی گام به گام اعتراضات بر اساس مطالبه گری از جزئی به کلی گردیده و درس بزرگی از خون سیاوشان و حبس راد مردان و نیک زنان گرفته است و حالا می داند که بشکل نرم و بدون خشونت، قلمرو مطالبات خود را گسترش داده و مرحله به مرحله به سمت هدف نهایی حرکت کنند.
بعبارت ساده تر، خیلی خام اندیشی بود که کسانی فکر می کردند ، ادامه ی جنبش مهسا از طریق اعتراضات کف خیابان انجام می شود و دیدیم که نشد و هیچ اتفاق خاصی هم نیافتاد اما طی همین یک سال، خاکریزهایی فتح شد، نهال هایی از امید و خود باوری کاشته شد و مطالبات از برابری جنسیتی و آزادی فردی، به مطالبه ی برابری قومیت ها، آزادی اجتماعی، تغییر قانون اساسی، عبور از نظام حکمرانی، احقاق حقوق شهروندی، مفاهمه بین اندیشه ها و همزیستی مسالمت آمیز بین آحاد جامعه با هر بینش، نگرش و علاقه مندی سیاسی - اجتماعی رسید.
یکی از زیباترین جلوه های این خردمندی، جلوگیری از تداخل اعتراضات مدنی خشونت پرهیز با مناسک دینی از یک طرف و زایش معترضان اهل قلم متعهد در دامن فضای مجازی بود که توانست ضمن تصرف شبکه های اجتماعی، جلوه ای از مطالبه گری نوین دینمداران آزادیخواهِ توسعه طلبِ ضد استبدادِ فهیم و با بصیرت چون #برهانی، #حائری_شیرازی، #نصیری، #قمیشی، #دانشفر، #دبیری_مهر، #قدیانی، #جعفری، #فراغت و هزاران کنشگر جدید را به روزگار ایران زمین هدیه کند. این مهم در فرآیند کنشگری های نوین به صورت تقسیم کار بر اساس مزیت نسبی هر کنشگر شکل گرفته و به صورت ساختار یافته متجلی گردید.
در واقع گرچه اوج گیری فساد، فقر و ناکارآمدی باعث یأس و نا امیدی همه ی مردم بخصوص قشر پایین جامعه شده بود اما تلاش و تکاپوی جوانان و زنان نو اندیش ( بخصوص نسل زد Z)بهمراه رزم آوران از جان گذشته ی فدایی ایران فردا در نسل های قبل از آن، برای دگردیسی از سبک اعتراضات قدیمی و شناخته شده به طرف روش های نوین مبتنی بر شبکه سازی، ارتباطات میان فردی، عبور از شکل به ماهیت و تعمیق مبارزات مردمی، باعث پویایی و زنده نگهداشتن نهضت بیداری و خیزش های مردمی و پر کردن شکاف نسلی شد.
این یعنی خردمندی جنبش #مهسا و انطباق خرد جمعی با نیازهای عمومی، درک موقعیت اجتماعی و شناخت پتانسیل های جدید فناوری های نوین.
به امید ادامه ی خردمندی و فرهیختگی جامعه برای کسب حقوق خود و رسیدن به آسایش، امنیت و پیشرفت.

پاینده باد ایران آزاد و آباد

https://t.center/darvishane49
♻️پرتاب به فردا

رضا رضائی 22 شهریور 02

عده ای بر این باور هستند که دیروز از هنگام مرگ ژینا( دختر زیبای ایران زمین #مهسا امینی) شروع شد و جامعه ی ایران به سوی فردا پرتاب شد و سیر تحولات اجتماعی سرعت گرفت، و عده ای مبدأ دیروز را اعتراضات سال 1400 و عده ای 98 و عده ای 96 و عده ای نیز 88 می دانند و بر این اساس برای بزرگداشت آن شروع، مراسمی را تدارک می بینند و هزینه هایی را به حاکمیت وارد می کنند.
حاکمیت نیز بر اساس تجربه کسب شده و تحصیل علوم جدیده ودانش های دیگر نظام های حکمرانی، برای فرداهای خود تدارکات می بیند و همه منتظر هستند که فردا ( 25 شهریور سالروز جنبش #مهسا) فرا برسد و کشور بازهم شاهد کنش و واکنش های اعتراضی و مقابله بشود.
اما عده ی بسیار کمی معتقد هستند که تحولات اجتماعی بخصوص در حوزه ی فرهنگ عمومی و یا کنشگری مدنی یا مطالبه گری بر اساس روز شمار و حتی سال شمار نبوده و مبنای آن دهه است.
بنابراین عده ی قلیلی هستند که معتقدند " امروزهمان فردای دیروز " است و هر آنچه که امروز درو می کنیم حاصل آنچیزی است که در دیروز کاشتیم و اگر وضعیت کشور و نظام حکمرانی هنوز بسامان نیست، توقع از فردا را بر اساس تلاش امروزمان تنظیم کنیم و به وادی توقعات ایده آلیستی نیافتیم و نسخه هایی نپیچیم که برای مردم هزینه در بر داشته باشد.
به عبارت ساده تر، هم باید دستاوردهای یکی دو دهه ی گذشته ی نهضت بیداری و خیزش های اجتماعی را پاس بداریم و هم نگاه خود به آینده را منطقی تر کرده، ضمن امید به آینده ی بهتر، تلاشمان را مضاعف کنیم و به یاد داشته باشیم که قرار نیست هرساله جنبش اعتراضی شبیه سال قبل باشد و چه بسا در پس فریاد سکوت معنا دار، زنان شیرافکن این سرزمین بهمراه جوانان خلاق و بخصوص دختران مهسا وش و نیکا گون، با درس گیری از خطاهای سال 57، شکل دیگری از اعتراضات خشونت پرهیز را سامان دهی کرده باشند که بعضی ها، کابوس آن را هم نمی توانند تصور کنند.
مخلص کلام آنکه در زمانه ای که هوش مصنوعی از هوشمندی مردم ما در حیرت مانده و هنگ کرده، ناامیدی معنا ندارد و حتما به فردای ظفر پرتاب خواهیم شد. پس به امید فردای بهتر برای مام وطن و مردم نیک سرشت، نیک پندار و نیک گفتار این سرزمین زرخیز.

پاینده باد ایران آزاد و آباد
https://t.center/darvishane49
♻️ترس از ترس

رضا رضائی 21 شهریور 02

وقایع سیاسی اجتماعی غیر منتظره ترسناک تر است یا انفعال به خاطر عواقب قابل انتظار؟

این روزها ترس های زیادی بر مردم و جامعه ی روشنفکری یا اصحاب رسانه مستولی شده مثل ترس از تداوم فقر و فروریختن بنیان های خانواده، اجتماع و اخلاق، ترس از تداوم نابرابری و تعمیق شکاف اقتصادی، ترس از تداوم و گسترش ناکارآمدی، بی مسئولیتی و پاسخگو نبودن، ترس از شروع مجدد اعتراضات خشونت پرهیز مردمی و سوء استفاده ی اراذل و اوباش یا عناصر نفوذی دشمن ملت در لباس پلیس و امنیتی، ترس از نقد و آسیب شناسی و دچار شدن به مشکلاتی مثل اخراج و حذف و زندان، ترس از مطالبه ی آزادی و انگ و برچسب خوردن، ترس از عدالت خواهی و مواجهه با متحجران، ترس از شفافیت خواهی و گرفتار شدن در دام سیستم هوشمند فساد گسترده.

فارغ از وجاهت یا عدم وجاهت این ترس ها و فارغ از بررسی علّی و معلولی آنها، نکته ی قابل تأمل در شدت و ضعف ترس است، به گونه ای که گاهی اینقدر ترس زیاد می شود که باید از ترس هم ترسید، یعنی وقتی ترس از همه چیز در جامعه گسترش می یابد، لازم است که از عواقب آن که غلتیدن در دامن نا امیدی، بی انگیزگی، انزوا و مهاجرت هست، ترسید.
از سوی دیگر،درست است که باید مراقب تحرکات نظامی در کنار مرزها و تهدیدات امنیتی بود اما با دیپلماسی فعال و صلح طلبانه می توان دغدغه را پایان داد، یا اگر افرادی می خواهند در سال روز جانباختگان جنبش #مهسا، گردهم آیند ( یا حتی خانوادگی در خیابان ها راه بروند ) و ضمن پاسداشت یاد آنها، مراتب اعتراض و عدالت خواهی را مطرح کنند، نباید ترسید و جو را امنیتی کرد بلکه باید با عرف و رسم فرهنگی مردم و اشکال جدید اعتراض خشونت پرهیز، مدارا کرد و اجازه داد که صداها شنیده شود، یا اگر برخی از کانون های صنفی و سمن ها در اعتراض به اخراج اساتید، بیانیه دادند، نباید ترسید بلکه باید این ماجرا را شفاف کرد و اگر تخلف یا قصور یا حتی ظلمی شده، آن را بر طرف نمود.

بعبارت ساده تر، اگر زیاد بترسیم، به دامن ترس مفرط و واکنش های غیر منطقی یا غیر اخلاقی می افتیم و اگر نترسیم، دچار بی خیالی و بی حسی می شویم اما در مورد نظام حکمرانی این فرق می کند و نباید ترس جای مراقبت و هوشیاری بنشیند.
واما ضرب المثل " نه بدزد، نه بترس " هم قابل تأمل است یعنی حکمرانان باید مراقب رفتارهای انسانی و ارتباطات خوب اجتماعی با شهروندان باشند و اگر مال ملت را ندزدیده اند، نباید بترسند که اگر از ملت ترسیدند، مصداق ضرب المثل می شوند. به همین ترتیب، رهبران و مسئولین و کارگزاران حکومت نیز از پاسخگویی نباید بترسند، چرا که ترس زیاد باعث عدم صداقت، پنهان کاری، قلب واقعیت، ظنّ اجتماعی و از دست دادن پایگاه مردمی می شود و چه بسا افراد بسار کم سرمایه بر در کشور، با در اختیار داشتن اهرم های فشار، حاکمیت را مجبور به سکوت و مماشات کرده و از شکاف بین ملت – دولت، به نفع اهداف اقتصادی خود بهره ببرند پس " نه بدزد و نه بترس " .

به امید آنکه  پیشگامان نهضت های مردمی و خیزش های اجتماعی بخصوص جوانان این سرزمین اهورایی با اتکاء به خود و نیروهای درون زا، نظامی کارآمد و شجاع ( غیر خود برانداز و غیر خود ویرانگر) را از طریق #همه_پرسی اصلاح قانون اساسی، #رفراندوم یا #انتخابات_آزاد برگزینند و شب سیه روزی را به صبح امنیت، رفاه، استقلال و آزادی تبدیل کنند.
پاینده باد ایران آزاد و آباد

https://t.center/darvishane49
♻️پیشرفت به سوی پس رفت

رضا رضائی . ششم شهریور 02

🔸چگونه می شود اینقدر مخرب بود؟
تاریخ نشان می دهد که رشد فکری و ذهنی بشر موجب اختراع و اکتشاف شد و اختراع موجب توسعه و پیشرفت و پیشرفت موجب آسایش و امنیت و رفاه گردید. هرچند که گاهی این چرخه ی مبارک دچار نقص و اشکال شد و برخی اقوام و ملل را به کام مرگ و نیستی کشاند، اما روند رو به رشد عقلانیت و خردمندی بشری ادامه یافت و آثار آن در زندگی همه ی ابناء بشر قابل مشاهده است.
اگر تلسکوپ فضایی جیمز وب 44 سال پیش به فضا فرستاده می شد و یکی از دوربین های آن را به سمت زمین برگردانده و روی کشور عزیزمان زوم می کردند و می توانستند علاوه بر وضعیت جغرافیایی، وضعیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و نظام حکمرانی را از انقلاب تا حالا ثبت و ضبط کرده و حالا برای نسل جدید نمایش دهند، قطعا جوانان به این موفقیت در حجم بالای خود ویرانگری و پیشرفت به سوی پس رفت، بعنوان شاهکار بشری آفرین خواهند گفت.
البته نسل جدید هنگام تماشای فیلم، با تعجب خواهند پرسید که چگونه ممکن است که یک نظام سیاسی و یک تفکر حکمرانی تا این حد بتواند نه تنها زیر بنا ها بلکه زیر ساخت های رشد بشری را نیز نابود کند تا آنجا که مردمی در این کشور آرزوی عقب گرد و پس رفت داشته باشند؟
فارغ از اینکه جیمز وب هم برای این وضعیت اشک خواهد ریخت، علامت سوالی را برای کل جهان هستی و کائنات خواهد فرستاد و همه را در مقابل این پرسش قرار خواهد داد که : مگر قرار نیست انسان جانشین خدا بر روی زمین گردد؟ در کدامین قانون ماورائی و فرازمینی نوشته و به انسان دیکته شده که اینقدر نسبت به خود و نسل های آتی بی تفاوت باشد تا آنجا که سرزمین سوخته تنها یادگار آن باشد؟
اگر سوالات جیمز وب به مردمان ایران زمین هم برسد، قطعا سر در گریبان فرو برده و به این موضوع فکر می کنیم و بدنبال جواب و راه حلی خواهیم رفت که 44 سال آینده مثل 44 سال گذشته نشود و قطعا علاوه بر علت یابی، بدنبال #تکرار گذشته نخواهیم رفت و قطعا به جای آزمون و خطا، به دنبال خلق نظامات و سیستم ها و قوانینی خواهیم رفت که ضمن تضمین آینده ی آزاد و آباد برای ایران، آسایش، رفاه و امنیت نیز برای نسل های آینده را بدنبال داشته باشد.
بی شک اینبار دین را از سیاست، علم را از خرافات، دانش را از تحجر، نظامیان را از اقتصاد، ظلم را از قضا، باند بازی را از تقنین، ارتشاء را از اجراء، ربا را از بانکداری، فساد را از کارگزاران، تقلید را از عوام، سازندگی را از سوء مدیریت، اصولگرایی را از واپس گرایی، اصلاحات را از انفعال، دانشگاه را از علم فروشی، آموزش را از حفظیات، تربیت را از لابالیگری، مهارت را از مونتاژ، آزادی را از زندان، قوم گرایی را از تجزیه طلبی، آسایش را از منفعت طلبی، مرجعیت را از عافیت طلبی، رهبریت را از استبداد، کنشگری را از منیت، عدالت خواهی را از فردیت و جمهوریت را از نمایش و تظاهر جدا می کنیم.
به امید آنکه بدون نیاز به نگاه جیمز وب، با نگاه آینده نگری و امید به فردای بهتر، در شهریور 02 ، بهمن 57 دیگری را رقم زده و پاسداشت خیزش #مهسا را به #نهضت_بیداری و #عبور از تمام ناکارآمدی ها پیوند بزنیم.
پاینده باد ایران آزاد و آباد

https://t.center/darvishane49
♻️احکام قضائی مترقی و ضد حقوق فردی و شخصیتی

رضا رضائی 24/4/1402

چگونه می شود که وقتی حکم قضائی بدون زندان صادر می شود خوشحال نبود؟
چند وقتی است که رویه ی صدور احکام قضائی دچار تغییراتی مبتنی بر حقوق شهروندی و تعزیری شده که جای مجازات زندان و قصاص را گرفته و اگر یک متخلف را محکوم به نظافت پارک و خیابان می کنند، موجی از خوشحالی برای کمک به بهداشت و نظافت شهری را در پی دارد و متخلف نیز به آن افتخار می کند و حتی با سپور و پارک بان و نظافت چی عکس سلفی می گیرند.
اما این همه ی ماجرا نیست و از قبل هم قابل پیش بینی بود که بی سلیقگی و کج اندیشی، این مجازات هایی که در راستای ایفای حقوق شهروندی و آموزش برای رعایت آن است را به بیراهه های کج سلیقی می کشاند چرا که فقدان درک ادای مسئولیت اجتماعی و همیاری مردمی با مشکلات و معضلات شهری و اجتماعی، به رسمیت شناخته نشده و فقط به صورت سمبلیک از آن ذکری می شود و فقط برای پرستیژ و قیافه گردن برخی مسئولین است.
در سه نمونه ی اخیر این احکام که شستشوی میت و رفتن به کلاس های روانشناسی برای حل مشکلات ضد اجتماعی بودن یا نظافت بیمارستان برای دکتر متخصص، نه با جرم مطابقت دارد و نه با مجرم ( از نظر محکمه ) و اعتراضات مردمی و کانون های تخصصی و هنری را بدنبال داشته و می رود که بعنوان احکان ضد ارزشی و هنجار شکنانه تلقی گردد.
عدم ایفای نقش قوه ی قضائیه و خردمندان آن در آموزش حقوق شهروندی در کنار حقوق قضا و جزا بسیار مشهود است و بی شک جامعه را به سمت موج جدیدی از اعتراضات مدنی و مطالبه گری اجتماعی سوق می دهد.
بدون اینکه به چگونگی ماجرا ها و علت ها بپردازیم، فقط از منظر عمومی به تناسب جرم و جزا می پردازیم و حتی به اشخاص محکوم هم اشاره نمی کنیم اما متذکر این نکته می شویم که آثار تنبیهی و بازدارندگی و افکار عمومی و احساسات جامعه نیز در این وقایع و احکام، جایگاه ویژه دارد و عدم توجه به آن، باعث تعمیق شکاف دولت – ملت و تشدید بی اعتمادی به حاکمیت و تعمیق نا امیدی از اصلاحات خشونت پرهیز می شود و چه بسا باعث شعله ور شدن آتش زیر خاکستر دوران آرامش پس از اعتراضات سال 1401 شود.
گرچه 90% امیدی ندارم اما 10% امیدوارم در آستانه ی ورود به ایام گرامیداشت جنبش#مهسا و خیزش #زن_زندگی_آزادی، شاهد عدم تحریک مردم و حفظ آرامش باشیم تا مردم به امور مهم تری مثل دخالت ابر قدرت ها در مسئله ی تمامیت ارضی میهن عزیز بپردازند و مطالبه از وزارت امور خارجه و دولت، به انحراف کشیده نشود.
پاینده باد ایران آزاد و آباد

https://t.center/darvishane49
♻️اندک اندک جمع مستان می رسند

✍🏻رضا رضائی ۱۴۰۲/۰۴/۱۸

مطالبه گران، شفافیت خواهان، منتقدان، عدالت خواهان و معترضان چه می خواهند؟

طی یک سال اخیر و همزمان با جنبش مبارک #مهسا و اعتراضات زاهدان تا کردستان و انعکاس صدای تشنگان،  بی کاران، بازنشستگان، ایثارگران، دانشجویان، اساتید، دانش آموزان، معلمان، زندانیان سیاسی، خانواده های محصورین، دغدغه مندان محیط زیست و اقتصاد و فرهنگ و جامعه و سیاست و افشاکنندگان فساد های مختلف،اندک اندک جمع مستان از راه رسیدند و بجز تاجزاده، مدنی، جلایی پور، عبدالکریمی، مهرآئین ، بانو محتشمی پور و بانو آذرمنصوری، و... حالا پرچم نقد رهبری، سیاست های دولت، عملکرد قوه ی قضائیه، قوانین قوه ی مقننه، دخالت نظامیان در تمامی ارکان کشور، به دست حائری ها و نصیری ها و سرارودی ها و قمیشی ها و لشکر بلوکی ها و کدیورها و مرادی ها و نادعلی زاده ها و جلالی ها و موسوی ها و دانشفرها و نظربلندها و رنانی ها و ...  رسیدهاست .

اما همچنان این سوالات باقی است که این جمع مستان چه می خواهند؟ ساقی و ساغر و میخانه ( آزادی بیان، رسانه های آزاد ومحافظان حریم قلم و اندیشه) مهیا است؟

نظام حکمرانی شنوا و بینا شده؟ مسئولین متوجه ابر بحران های اقتصادی – فرهنگی – اجتماعی و زیست محیطی شده اند؟
در پاسخ باید گفت خیر. تنها چیزی که تغییر کرده، این است که پس از نهضت #زن_زندگی_آزادی، امیدی تازه و جدید خلق شده. امید به تحقق خواسته های سه گانه ی میر حسین موسوی و ایجاد تغییرات اساسی به رهبری جوانان ، دختران و زنان.
این امید تازه خلق شده باعث شده روند رو به رشد نهضت بیداری در به حرکت در آوردن توده های مردم و ایجاد حرکت های اعتراضی اجتماعی خشونت پرهیز متبلور شده و حتی بتواند سیلی محکمی بر گوش خواب زدگان بنوازد و با بسیج اندیشه ها و تجمیع خردمندان، خردورزی را در آحاد ملت افزایش داده و خودبراندازی حاکمیت را نیز تسریع ببخشد.

امید تازه خلق شده علاوه بر موارد بالا، از حوزه ی نظری نیز توانسته به سوالاتی مثل این سوالات پاسخ بدهد : پس از دوران کنونی نوع حکومت چه خواهد شد؟ نظام حکمرانی ولایی یا سلطنتی یا دموکراتیک خواهد شد؟ سیستم ها و ساختارهای فساد زا چه می شوند؟ قوانین نادرست و ناکارآ چه می شوند؟ اموال به یغما رفته ی ملت بر می گردد؟ منابع در حال نابودی حفظ می شود؟ روابط بین الملل با صلح و دوستی ترمیم می شود؟ از زندان تحریم و زندانبانان کاسبان تحریم رها می شویم؟
امید به همه ی سوالات اینگونه پاسخ داده است که در سایه ی افزایش آگاهی، اتحاد ملت و رهبری جوانان، تغییر و تحول پیش از 10 سال و 5 سال اتفاق خواهد افتاد چرا که خلق پتانسیل و موقعیت های جدید خواهد شد به گونه ای که کهنه سربازان عرصه ی سیاست و جامعه شناسی هم نمی توانند آن را پیش بینی کنند.
به امید آنکه جمع مستان از راه رسیده، در پای نهال امید، آب زمزم روشنگری بریزند.
پاینده باد ایران آزاد و آباد.

https://t.center/darvishane49
( در اعتراض به بازداشت جانباز سر افراز دکتر اکبر دانش سرارودی )

♻️قصاص سوته دلان

رضا رضائی ۱۴۰۲/۴/۱۴
چند نفر از سوته دلان نسل انقلاب و دفاع از میهن اسلامی باقی مانده اند که ناله از دل می کشند؟
قطعا تعداد افراد دهه ی چهل به بالا بسیار کمند و تاکنون بارها از سوی نسل های بعدی مورد اتهام قرار گرفتند که شما انقلاب کردید و جنگ کردید و این همه خسارت به ملک و ملت وارد کردید و بعد سر سفره ی انقلاب نشستید و خوردید و غارت کردید و ماها را دچار استبداد دینی و حکمرانی ناکارآمدان و اختلاس گران کردید.
اما هیچ کس نگفت که انقلاب کردید برای برچیدن ظلم و تبعیض و رسیدن به عدالت و برابری و حاکمیت مردم بر سرونشتشان.
هیچ کس نگفت که رفتید جبهه و از ناموس وطن دفاع کردید.
هیچکس از ناله ی شبانه ی این سوته دلان دلسوخته خبر دار نشد که چقدر از غم مردم و کشته و زخمی شدن جوانان وطن، خون دل خوردند.
هیچکس ندانست که آن نسل پشیمان از غفلت و اعتماد بی جا چه بر سرش آمد.
نسلی که بردبارانه تمام باران تهمت و سیلی فرزندان را به جان خرید تا نگوید " ما اشتباه نکردیم، فریب خوردیم ".
هیچکس ندانست که با شروع نهضت مبارک #مهسا، نسل بریده از حاکمیت و معترض به ظلم و استبداد که  با زخم های بر جسم و جان و روح، اگر در صحنه های خیابانی نیستند، دل در گرو جوانان دارند و قلم بر دست گرفته تا پرده از رخ ریا و تزویر برکشند.
و شاید خیلی ها ندانند که اسوه های جنگ و ایثار و جانبازی، عزلت نشین پرده ی فراموشی یا غفلت و یا مصلحت اندیشی نبوده و قهرمانانه فریاد " زنده باد ایران آزاد و آباد " سر می دهند و بوسه بر دار می زنند تا حلاج وار " انالحق " بگویند، رسم عاشقی به جا آورده و در پای آرمان انسان های فرهیخته ی عصر استبداد، تن به جلاد بدهند اما اندیشه به قفس نسپارند.
درود خدا بر آزادمردان عرصه ی قلم و کلمه.

http://t.center/darvishane49
More