#آیه تصمیم داشت به سر #کارش بازگردد.از امروز او بود و #کودکش..! مسئول این زندگی بود.. #مسئول کودکش بود؛ باید شروع کند.. غم را در #دلش نگاه دارد و #یا_علی_بگوید....
روی #مبل نشسته بود و #کنترل تلویزیون را برداشت....
ما برادرانتان را #ببخشید ... ببخشید که #حواسمان به #روزمره گی های خودمان بود ؛ ببخشید که #فشارهای زندگی و #ناملایمات اقتصادی و سیاسی(همان ها که تو هم خوب می دانی چیستند)، #حساسیت هایمان را کم کرد ...
ببخشید که #اولویت هایمان، بدون این که متوجه باشیم #عوض شده ... ببخشید که #کم_آوردن هایمان را هزار گونه #توجیه می کنیم ... ببخشید که در #قد و قوارهی شماو یارانتان نیستیم اما از شما #دم می زنیم ...