👁🗨 در اساطیر
#آریایی بزرگترین و مشهورترین شاه افسانه ای میان مردم
#جمشید است. اگر دقیق تر بنگریم اسطوره ی
#جم،
#یاما و یا
جمشید وجهه ای بسیار باستانی
#سانسکریت دارد. هندوان یاما را ایزدی از آسترال های باستانی میدانند اما این شخصیت در دیانت
#زرتشتی به شکل شاهی خدای داد ظاهر گشته است.
وصف
جمشید در
#اوستا،
#بندهشن و
#دینکرد بسیار است. او را پسر
#تهمورث (در اوستا
#ویونگهان) می دانند و از دارندگان و پایندگان
#فر_ایزدی است. اوست که آریائیان را از سرزمینهای یخ زده شمالی به سمت
#ایرانویج و
#خونیرس رهنمون شد. در دوران هفتصد ساله حکومت او مرگ و تباهی از میان رفت و آدمیان نمی مردند مگر اینکه کشته شوند. اوستا او را با القابی چون "صاحب رمه" و "زیباروی" معرفی میکند.
جمشید به نوعی
#نوح اساطیر آریایی است. تولد او پاداش ساختن
#هوماب از
#هوم توسط ویونگهان بوده است. در گاهان اوستا اینگونه میخوانیم:
"
#زرتشت بدو گفت: درود بر هَومِ! ای هَومِ! کدامین کس، نخستین بار در میان مردمان جهان استومند، از تو نوشاب برگرفت؟ کدام پاداش بدو داده شد و کدام بهروزی بدو رسید؟
آنگاه هَومِ اَشَوَن دوردارنده ی مرگ، مرا پاسخ گفت: نخستین بار در میان مردمان جهان استومند، ویونگهان از من نوشاب برگرفت و این پاداش بدو داده شد و این بهروزی بدو رسید که او را پسری زاده شد، "
جمشید" خوب رمه، آن فره مندترین مردمان، آن هورچهر، آن که به شهریاری خویش جانوران و مردمان را بی مرگ و آبها و گیاهان را نخشکیدنی و خوراکها را نکاستنی کرد.
به شهریاری جم دلیر، نه سرما بود، نه گرما، نه پیری بود، نه مرگ و نه
#رشک_دیو آفریده. پدر و پسر، هر یک [به چشم دیگری] پانزده ساله مینمود. [چنین بود] به هنگامی که جم خوب رمه پسر ویونگهان شهریاری میکرد."
همچنین در
#آبان_یشت میخوانیم که چگونه پادشاهی به
جمشید در ازای ستایش عظیمش به درگاه
#آناهید اعطا شد. چرا که او در تسبیح طولانیش صد اسب، هزار گاو و ده هزار گوسفند تقدیم
#اردویسور_آناهیته کرد. و آناهید نیز خواسته ی او را پاسخ گفت.
ساختن
#ورجم_کرد یکی از بزرگترین اعمال انجام شده به دست
جمشید است. (مطابق با مفهوم کشتی نوح یا آرک بهشت در اساطیر ادیان ابراهیمی و مسیحیت) چون از سوی
#هورمزد به
جمشید اخطار داده شد که
#اهریمن بر او خواهد تاخت و با سه زمستان بسیار طولانی و پی در پی سعی در نابودی تمام مخلوقات خواهد کرد،
جمشید با کمک مردمانش و قدرت فره و تسلط بر دیوان بنایی سر پوشیده و عظیم ساخت که
#ورجم_کرد (ساخته شده به دست جم) نام گرفت. سپس او از تخمه تمام گیاهان و جانوران و مردمان در آن گرد آورد و پناه داد. اما پس از سیصد سال اهالی ورجم کرد بر او از کمبود جا و زیادی جمعیت شکوه بردند و او این بار هم توانست با قدرت فره و استعانت از امشاسپند
#سپنتا_آرمئیتی زمین را فراخ سازد و گسترده کند. طوری که هیچ کسی دیگری را در کنار خود تا چشم کار میکرد نبیند و به هر کس به این اندازه زمین داده شد تا زندگی کند.
پس از اتمام زمستانها زیوندگان ورجم کرد دوباره بر زمین فرود آمده و تمام زمین هورمزد از مردمان نیک سرشت و کشتزار و باغ و جنگل پر شد و از همه ستوران و پرندگان و خزندگان و جهندگان در آن گسترده شدند. پس او تختی عظیم برای خود بنا نهاد و کاخی بس سترگ برپای داشت و در آن بر تخت نشست.
در زمان حکومت او مرگ و ویرانی از میان رفت و اهریمن با بیچارگی متواری گشت. اشونی و پاک تخمگی گستره یافت. در آن زمان مردم پرورش گیاهان را آموختند و رمه داری کردند، از خاک خشت برگرفتند و شهرها ساختند و کاخ های عظیم بنا نهادند، جامها و کوزه ها از سفال و آبگینه ساخته شد، خواندن و نوشتن اختراع شد و از پشم و ابریشم، مردم بافتن و رشتن و دوختن را پدید آوردند. آتشدان ها پر آتش شدند و از گیاهان، روغنها گرفته شده و عطر و عود فراوانی یافت. میوه ها غذای مردم بودند و شیر و عسل و هوم و سیب در هر کوی و برزن فراوان یافت میشد.
اما بنا بر بندهشن
جمشید در پایان حکومت خود گرفتار حمله ی
#دروج_دیو گشت و غرور و خودپسندی او را فرا گرفت و سپاس هورمزد و
#اشه را از یاد برد و مردم را دستور داد که او را در مقام خدایی ستایش کنند. چون این روزگار پدید آمد
#فره در سه مرحله از او دور گشت و هرگاه به شکل یک پرنده
#وارغنه (شاید پرستو یا سار) از ضمیر او پر کشید. اولین وارغنه توسط
#میترا ی پاک گرفته شد، دومی به دست
#فریدون رسید و او را در زمان خودش پادشاهی بخشید و منتقم خون
جمشید شد و سومین وارغنه به روان
#گرشاسب رسید تا در هنگام ظهور سوشیانت در ارتش روشنی بر
#آژی_دهاک بتازد و او را نابود سازد.
در هر صورت با رفتن نور هورمزدی از سیمای
جمشید، و با حمله ضحاک بر وی پادشاهی آریاییان به دست بیگانگان افتاد که با ظلم تا فرا رسیدن ظهور فریدون در خفقان و تاریکی گذشت و
جمشید به دستور ضحاک با اره هزار دندانه به دو نیم گشت.
▫️ @Torecilik