توره | اساطیر باستان

#دماوند_کوه
Channel
Logo of the Telegram channel توره | اساطیر باستان
@TorecilikPromote
4.67K
subscribers
2.11K
photos
56
videos
429
links
🔶TOREJILIK 🔷First mythology channel in telegram ▫️Nordic ▫️Persian ▫️Turkic ▫️Egypt ▫️Greek ▫️Aztek ▫️Indian ▫️Celtic 🎬 Myth movie 🎶 Myth music 📆Start: 6/shah/96 - 28/sep/2017 💬 تبلیغات، انتقاد پیشنهاد: @Tore_info1 🌐 Website: www.Torecilik.ir
👁‍🗨 یکی از معروفترین زنان اساطیر #آریایی و دیانت #زرتشتی در جایگاه "مادر" را باید #فرانک دانست.

#فرانک، شهبانوی مادر ایرانی و همسر #آبتین، مادر جهانشاه #فریدون است. #بندهشن او را شاهدختی از اهالی #توران زمین میداند و "کوشنامه" او را به دقت دختر شاهنشاه تبار #شیلا در شرق توران (واقع در موقعیت کره جنوبی امروزی) می داند. اما در متن #شاهنامه او خود لقب "ایرانی" بر خود می نهد.

در جمیع این متون شاهدیم که چون #ضحاک در رویا سقوط حکومت خود بدست فریدون را دید، دستور جمع آوری و کشتار فرزندان ذکور را داد. اما فرانک پس از مرگ همسر بدست ماموران ضحاک، پسر را بهمراه گاو مشهور #برمایه به دشتبانان سپرد تا از گزند ضحاکیان در امان بماند. در ادامه شاهدیم که شهبانو علیرغم زندگی جدا از فرزندش باز هم توسط مامورین شاهی تعقیب میگردد. پس همراه با پسر کوچک مجددا گریخته و در دامنه #دماوند کوه به پیرمرد ترسایی پناه برده و تا هجده سالگی فریدون و فرا رسیدن موعد قیام در آنجا سر می کند.

در نهایت میدانیم که او پس از پیروزی قیام #کاوه و جلوس فریدون بر تخت شاهی ایران از کوه به زیر آمده و به آمل می آید و در آنجا سکنی می گزیند.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨بی شک بنا به منظر تمامی متون و منقولات اساطیر #آریایی و دیانت #زرتشتی، برترین و مقدس ترین نقطه ایران زمین قله #دماوند است.

#دماوند کوه، قله مقدس زرتشتیت و منزلگاه ایزد والا #میترا است. #کیومرث در دماوند پای بر زمین گذاشت، #جمشید شاه از فراز دماوند به آسمان صعود می نمود و #ضحاک در دماوند بر وی حمله برد. #فریدون شاه در روستایی در دامنه دماوند چشم بر جهان گشود و #کاوه و فریدون ضحاک را در دماوند به بند کشیدند.

بنا به اعتقاد زرتشتیت دامنه دماوند کوه در موعد آخر الزمان عرصه مصاف اصلی لشگر #سوشیانت با سردسته اهریمنان یعنی #اژی_دهاک خواهد بود و او در قله همین کوه توسط میترا به هلاکت خواهد رسید.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 برای تمدن #آریایی اما، اژدها همواره موجودی مخوف و از لشکر #اهریمن تلقی می شده است. چه اینکه یکی از اصلی ترین فرماندهان لشکر شر و مخربان جهان در نبرد آخرالزمان مورد اعتقاد در دیانت زرتشتی #اژی_دهاک است. اژدهایی سهمگین و زهرآگین با سه سر که دشمنی دیرین با مخلوقات #هورمزد دارد. همانطور که پیشتر شرح دادیم اژی دهاک یک بار به دست #ثریتونه (فریدون) شکست خورده و اسیر شد اما فریدون از سوی #سروش ایزد از کشتن وی منع گشت. چرا که پیش بینی شده بود که در این صورت جهان از مور و ملخ و حشرات موذی که از جسد اژی دهاک برخواهند خواست پر می شود. بنابراین اژی دهاک در #دماوند کوه به زنجیر کشیده شد تا در روز موعو آزاد گردد (شباهت جالبی با سرنوشت اهریمن اساطیر #اسکاندیناوی یعنی گرگ #فنریر و پدرش #لوکی مشهود است!)

کمی آنسوتر در تمدن میانرودان اژدهایان آنقدر والاتبار تلقی شده اند که چند اژدهای کیهانی همچون #کور و #تیامات اولین موجودات ازلی لقب گرفته اند. پیشینه تر از خدایان و حتی خلقت جهان فانی. اما این شخصیت ها در جنگ با خدایان در حماسه #آنوما_الیش شکست میخورند و بدن آنان بستری برای خلقت جهان امروزی می شود. سوای این اژدهایان، موجودات اژدهامانندی همچون #ماشوسو در اساطیر #بابل به عنوان دیتی های باروری در خدمت خدابانو #ایشتار پرستیده می شوند.

در ادامه جست و جو بدنبال اژدها شایسته است که بررسی دقیقی نیز از یکی از اولین گاهواره های تمدن یعنی تمدن #مصر بعمل آوریم. برای مصریان باستان شاید تنها اژدهای شناخته شده #آپپ (یا #آپوفیس) باشد. و البته که در جایگاه اهریمنی مطلق مورد اعتقاد بوده است. آپپ اژدهای کیهانی مخوف دشمن اصلی #رع و مصاف نور و سازندگی است. اعتقاد اسطوره ای حضور و غیاب خورشید در پهنه آسمان در هر روز نیز برای مصریان در واقع عرصه نبرد و کش مکش همیشگی نور و تاریکی و خیر و شر و در واقع میدان جنگ #رع و #آپپ است.

دراعتقاد اقوام ساکن نقاط غربی #آفریقا یعنی تمدن #یوروب اژدها بیش از اینکه عضو یکی از طرفین خیر یا شر باشد، یک دیتی موکل بر عناصر طبیعت است. در اساطیر یوروب اغلب اژدهایان به شکل یک #اوریشا پرستیده می شوند. برای مثال اژدهایی همچون #آیدونولو در ارتباط با عنصر "رنگین کمان" تلقی می شد و اعتقاد بر این بود که خود رنگین کمان اژدهایی رنگارنگ و زیباست که در پهنه آسمان چمبره می زند تا باران معابد خدایان را خیس و ضایع نسازد!

در بررسی تمدنهای اروپایی باستان اژدها را عمدتا عنصری تشکیل یافته از "عظمت"، "تقدس"، "وحشت" و "بی رحمی" می یابیم. اما برای یونانیان تقریبا هیچ اژدهایی وجود نداشته که نیروی خیر باشد یا همچون یک دیتی به مردم خدمتی برساند. معرفی موجوداتی همچون #هیدرا، #لادون و یا #سیلا که هر کدام اژدهاگونه های وحشتناک و اهریمنی هستند می تواند شاهد این ادعا باشد. در واقع اژدهایان یونانی هر کدام یک ضد قهرمان تمام عیار محسوب می شوند. برای مثال کشتن #هیدرا یا مقابله با #لادون برای دزدیدن سیب زرین باغ #هیسپرید هر دو از خوانهای دوازده گانه پهلوان بزرگ #هرکول محسوب می شوند. همچنین #کادموس پهلوان بزرگ در داستان رشادت خود برای ساختن شهر تبس مجبور به نبرد با اژدهای #آرس شد و به خاطر کشتن اژدها، آرس تا پایان عمرش وی را نفرین کرد. در داستانهای دیگری اژدهای مخوف #سیلا را در تقابل با دو قهرمان بزرگ یعنی #جیسون و #اودیسیوس می بینیم که هر کدام یک بار در جریان دریانوردیهای خود از غار لانه وی گذر کردند. هر چه که بود در یونان هیچ اژدهایی را در کنار هیچ قهرمانی نمی یابیم و اژدهایان همواره ضد قهرمان و منفورند!

برای تمدن #اسکاندیناوی دو اژدهای کیهانی و بسیار عظیم را می یابیم که هر دو مخرب و ترسناکند. در ابتدا اژدهای ازلی #نیدهوگ که در ریشه های #ایگدراسیل منزل دارد و همواره در تنش و تقابل با عقابیست که بر فراز شاخه های درخت کیهانی زندگی می کند و دوم مار جهانی عظیم یعنی #یورمونگاندر که فرزند شرور #لوکی و #آنگرابودا است و به دور اقیانوس محیط #میدگارد چمبره زده و به حدی بزرگ است که کل کره زمین را در بر گرفته است. در روایات راگناروک شاهدیم که همین یورموندر مصاف همیشگی #تور خدای رعد است و در پایان در راگناروک موفق به قتل تور نیز خواهد شد.

تمدنهای دیگر نقاط اروپا نیز همواره به اژدهایان فراوانی معتقد بوده اند. اژدهایانی که به صورت دیتی هایی عظیم موکل بر عناصر طبیعت بودند و پرستش و ستایش آنان توسط #دروید ها و فرهنگ #سلت و #گول رواج داده می شد. این دسته از اژدهایان اغلب ذات پلید نداشتند و صرفا در قلمرو خود در آسمانها پرواز و حکمرانی می کردند و گاها با انسانهای فانی ارتباط برقرار می نمودند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 امروزه یکی از آشناترین شخصیتهای اساطیری برای تمامی ایرانیان شخصیت #آرش است. #آرش_کمانگیر که با القابی چون "آرش شیواتیر" نیز خوانده شده است. ثبوت شخصیت آرش در اساطیر #آریایی و #زرتشتی امضایی از متن صریح #اوستا در #تیر_یشت تا #شاهنامه #فردوسی و کتابت ابوریحان بیرونی دارد.

در توصیفی که شاید همه از آن با خبریم آرش همان پهلوان فداکار است که برای سرافرازی وطنش جان خود را به همراه تیر در چله کمان نهاد و برای مشخص شدن مرز بین ایران و #توران از فراز #دماوند کوه تیری پرتاب کرد. اوستا او را #ارخشه (Erakhshath) نامیده و در زبان پهلوی اِرَش نام دارد و شکل استفاده شونده امروزی یعنی "آرش" اتخاذی بی کم و کاست از گویش مردم #پارت است. در مورد زادگاه و قومیت آرش نظرهای متعددی موجود است اما فردوسی و طبری هر دو او را از مردم #مازندران و شهر #آمل می دانند. باید اقرار کرد که شخصیت آرش پیش از وقوع روایت معروف تیراندازی به هیچ عنوان شناخته شده نیست و فردوسی او را صرفا از سپاهیان دلیر و فرماندهان جزء در لشگر #منوچهر پیشدادی معرفی می کند.

روایت اصلی در خط داستانی منوچهر از کشتن #سلم و #تور رقم میخورد. جایی که #افراسیاب شاه #توران با سپاهی عظیم و فرای تصور به مقابله با زیاده خواهی منوچهر بر می آید و در خاک ایران پیشروی میکند. تسلط افراسیاب تا آنجا فزونی می یابد که منوچهر و لشگر ایران در منطقه ای کوچک از مازندران محاصره می شوند و شاه ایرانی که نابودی خود و مملکتش را قریب الوقوع می بیند ناگزیر پیشنهاد صلح به افراسیاب میدهد و از او با این عنوان طلب رحم میکند که افراسیاب اجازه دهد منوچهر به اندازه زمینی که یک پرتاب تیر میتواند بپیماید از خاک ایران را برای خود نگاه دارد.

با طرح این پیشنهاد توسط منوچهر او #آرش را به عنوان پیک رساندن این درخواست نزد افراسیاب می فرستد و او نیز به جهت تحقیر و زبون نشان دادن ایرانیان با این درخواست نامعقول و نامتعارف موافقت میکند. با این شرط که پرتاب این تیر را همان پیک دون پایه و گمنامی انجام دهد که خبر تسلیم را آورده است. آرش نیز به عنوان نماینده حاضر در مجلس منوچهر این شرط را پذیرفته و به سمت اردوگاه #آریایی بازمی گردد. گرچه آرش در اردوگاه سپاه خود با ملامت نزدیکانش رو به رو میشود که چرا چنین مسئولیتی را بر عهده گرفته است. اما او مصمم است که این کار را به سرانجام رساند و منوچهر نیز علیرغم نارضایتی از سپردن چنین وظیفه خطیری به آرش او را همراه با جمعی از نمایندگان ایران روانه می کند تا در پای دماوند کوه به نمایندگان و شاهدان تورانی بپیوندد.

در ادامه روایت، آرش از کوه بالا می رود و آماده پرتاب تیر می شود. طبری و بیرونی در مورد وجه اسطوره ای داستان اینگونه اعلام می کنند که کمان مزبور برای تیراندازی را #سپندارمز امشاسپند به وی اعطا میکند و به او گوشزد می کند که تیری که از این کمان رها شود بسیار دور خواهد رفت، اما جان تیرانداز را نیز خواهد گرفت! با این حال آرش در نهایت جان فشانی قبول میکند که با آن کمان تیر بیاندازد و چون چله کمان را می کشد تا آخرین قطره توان خود را در کشش زه کمان می گذارد. با پرتاب شدن تیر بدن بی رمق آرش از فشار تکه تکه میشود و از کوه پایین می افتد اما #هورمزد به #تیشتر امر می کند که ابرها را از سر راه تیر کنار بزند و #وایو را فرمان می دهد که تیر را با باد پرواز دهد. با این تواصیف تیر از بامداد تا شامگاه پرواز می کند و در آخر بر تنه درخت گردویی در کرانه رود #جیحون فرود می آید و در کمال تعجب همگان رود مزبور به عنوان مرز بین ایران و توران پذیرفته می شود و اینگونه دولت منوچهر شاه از نابودی نجات می یابد.

در #تیر_یشت در مورد شخصیت آرش اینگونه می خوانیم:
"می‌ستاییم ستاره درخشان و شکوهمند #تیشتر را. آن تندتاز به‌سوی دریای #فراخ‌_کرت را، به‌سان آن تیر در هوا پرّان، تیری که #ارخشه تیرانداز، آن بهترین تیرانداز ایرانی، از کوه #ائیریوخشوثه به‌سوی کوه خوَنوَنث پراند."

همچنین خوب است بدانیم که ابوریحان بیرونی هنگامه حماسه آفرینی آرش را منطبق با گاهنبار مقدس #تیرگان (سیزدهم تیرماه در تقویم #زرتشتی) و جشن بزرگ #آبریزان دانسته است.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 یکی از شناخته شده ترین #دیو های باستانی اساطیر #آریایی و دیانت #زرتشتی، #اژی_دهاک است. روایات بسیاری از این شخصیت در خط داستانی اساطیر آیین #مزد_یسنا موجود است که حتی به #شاهنامه #فردوسی نیز ورود کرده است.

نام #اژی_دهاکه در زبان اوستایی را میتوان با تقسیم به دو بخش معنا نمود. زیرواژه ی #دهاک به معنای "نابودگر" یا به شکل دیگری "سمی" و "مرگبار" و بخش #ازی نیز نوعی از افعی های بسیار غول پیکر معنا می دهند.

در تواصیف اوستا اژی دهاک اژدهایی سه سر و زهرآگین است و از دیوهای کشنده ایست که شورش او از نشانه های شروع آخر الزمان است. او را دقیقا با عبارت "آن که سه سر و سه پوزه و شش چشم دارد" وصف نموده اند. همچنین سه مصاف اصلی او #آتر، #جم و #ثریتونه (فریدون) معرفی شده اند. البته جای فریدون در دوران #سوشیانت و نبرد نهایی توسط #گرشاسب پر خواهد شد.

در #آبان_یشت میخوانیم که او همانند بسیاری دیگر از دیوان برای موفقیت در نیت پلید خود به ایزدبانو اردویسور #آناهید بر سر کوه #بوری قربانیهایی پیشکش میکند و از او میخواهد که او را یاری دهد تا بتواند هر هفت کشور قلمرو ایران را نابود کند. اما آناهیتا او را یاری نمیکند. در این روایت اژی دهاک شخصیتی ظهور نموده از سرزمین #بابل و مردم #تازی معرفی شده است. (که این موضوع را که چنین شخصیتی به نوعی حقیقی بوده باشد محتمل تر میسازد).

پس از این میبینیم که #فریدون قربانی عظیم خود را پیش کش درگاه آناهید میکند و از او میخواهد که وی را بر اژی دهاک پیروزی دهد. از زبان وی در کرده هشتم آبان یشت چنین میخوانیم...

"ای اردویسور اناهیتا! ای نیک! ای تواناترین!
مرا این کامیابی ارزانی دار که من بر اژی دهاک سه پوزه ی سه کله ی شش چشم، آن دارنده ی هزار چالاکی، آن دیو بسیار آرزومند دروج، آن دُروَند آسیب رسان جهان و آن زورمندترین دروجی که اهریمن برای تباه کردن جهان اشه، به پتیارگی در جهان استومند بیافرید، پیروز شوم."

پس با استعانت آناهید فریدون بر اژی دهاک پیروزی می یابد اما به دستور مستقیم #هورمزد از کشتن او منع میشود. چرا که اگر خونش بر خاک ریخته شود چرک و ریمنی پدید می آید و زمین سپنتا از مور و ملخ و مار پر خواهد شد. بنابراین دیو را در غاری در #دماوند کوه به بند می کشد تا موعد آزادی اش برسد و این بار پایان کارش به دست #گرشاسب رقم بخورد. گر چه در آن زمان ایزدان #میترا و #آتر در این نبرد همراه گرشاسب خواهند بود، اما همچنان #بندهشن توضیح می دهد که چگونه یک سوم مردم و ستوران جنبنده بر زمین توسط وی نابود خواهند شد.

در دوران متاخر تر در #شاهنامه با تغییراتی اجمالی اژی دهاک برای اولین بار شکل انسانی به خود می گیرد و همان شاه ظالمی است که پدر خود #مرداس عادل را می کشد و به حکومت #جمشید هجوم می برد. اما باز هم توسط #فریدون از تخت به زیر کشیده می شود. او انسانی است که با #اهریمن به معامله در می آید و به جای بوسه های اهریمن بر سر شانه هایش دو مار می رویند و میخوانیم که چگونه در طول سالهای حکومتش، مغز سر جوانان #آریایی غذای ماران ضحاک است. هر چند شکل معرب نام این پادشاه #ضحاک بیان شده، اما به هیچ عنوان نباید آن را به معنای عربی "خندان" در نظر گرفت و بهتر است حتی در شکل تغییر یافته نیز "زهاک" نوشته شود.

باید بدانیم که توضیحات کامل شورش آخرالزمانی ضحاک فقط از بندهشن قابل برداشت است که ترجمه قسمتی از آن را از استاد #مهرداد_بهار میخوانیم...

"در هزاره #هوشیدرماه مردم در پزشکی چنان ماهر باشند و دارو و درمان چنان به کار آورند و برند که جز به مرگ دادستانی (مرگ مقدّر) نمیرند، اگر چه به شمشیر و کارد بزنند و کشند. پس بی‌ دینی، از روی کین برخیزد و به بالای آن دماوند کوه به سوی #بیوراسب (نام اژی دهاک در بندهشن و به معنای دارنده هزاران اسب) رود و گوید: اکنون نه هزار سال است، فریدون زنده نیست، چرا تو این بند نگسلی و برنخیزی که این جهان پر از مردم است. اژدها از بیم فریدون نخست آن بند را نگسلد تا آن که آن بد کار آن بند را و چوب را از بن بگسلد. پس زور دهاک افزوده شود، بند را بگسلد، به تازش ایستد، همان‌جا آن بد کار را ببلعد و گناه را کردن را در جهان رواج دهد و بی‌شمار گناه گران کند. یک سوم از مردم و گاو و گوسپند و آفریدگان دیگر اهورامزدا را ببلعد و آب و آتش و گیاه را تباه کند.

پس آب و آتش و گیاه پیش هورمزد به گله ایستند و بنالند که فریدون را باز زنده کن تا اژدها را بکشد، چه اگر تو این نکنی ما در جهان نتوانیم بود. آتش گوید روشنی ندهم، و آب گوید که روان نشوم، و پس من دادار هورمزد به #سروش و #نریوسنگ گویم که: تن گرشاسب سام را بجنبانند تا برخیزد. پس سروش و ایزد نریوسنگ به سوی گرشاسپ روند، سه بار بانگ کنند، بار چهارم سام با پیروزگری برخیزد، به نبرد اژدها رود و او سخن گرشاسب نشنود، و گرشاسب گرز پیروزگر بر سرش بکوبد و او را بکشد."

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 #بهرام یکی از شناخته شده ترین ایزدان #آریایی و باور به او از ارکان مهم دیانت #زرتشتی است. اعتقاد به ایزد پیروزی دهنده در جنگ برجای مانده از ایران عصر کافر کیشی است. اما شخصیت بهرام به عنوان یک ایزد والاتبار و بدون کم و کاست وارد آیین زرتشت شد.

#بهرام در #اوستا #ورثرغنه (Varathragna) نام دارد. در گویش پهلوی #ورهرام، در زبان #پارت #ویهرام و در #سانسکریت باستانی و زبان نوین اقوام هندی #ویکرام نام دارد. همین مشابهت شکل واژه بیان کننده نحوه اتخاذ لغت هند و اروپایی "ویکتوری" (Victory) از نام این دیتی است. بنابراین نام بهرام مترادف با پیروزی است. اما خود واژه ی ورثرغنه به معنای تحت اللفظی "شکننده ی صف ها و سپر ها" در نظر گرفته میشود.

او ایزدی محبوب و چند قابلیتی است اما اصلی ترین عنوان برازنده ی بهرام "خصم اهریمن" است. او به عنوان یک دیتی موکل بر وجهه مثبت جنگ بر تاریکی و ریمنی یورش می برد و در تناسخ های بسیاری نابود گر لشگریان #اهریمن است. اصلی ترین سروده ی اوستا در باب توصیف بهرام هم نام او یعنی #بهرام_یشت است که گزیده ای از 22 کرده ی آن را در اینجا میخوانیم:

" بهرام اهوره آفریده را می ستاییم.
زرتشت از اهوره مزدا پرسید:
ای اَهوره مَزدا!
ای سپندترین مینو!
ای دادار ِجهان ِاَستومند!
ای اَشَوَن!
بهرام ِاَهوره آفریده را در کجا باید نام برند و به یاری خوانند؟
در کجا باید او را بستایند و نیایش بگزارند؟
آنگاه اَهوره مَزدا گفت:
ای سپیتمان زرتشت!
هنگامی که دو سپاه در برابر یکدیگر ایستند و آرایش رزم گیرند.
اما پیشروان به پیروزی ِواپسین نرسند و شکست خوردگان به شکستی سخت، دچار نشوند."

سوای کرده ی فوق الذکر، بهرام یشت در کرده های ابتدایی به معرفی ده تناسخ معروف بهرام پرداخته که آنان را در ذیل می آوریم:

1. بادی تند تاز آفریده ی #اهورا_مزدا:
"پس آنگاه بهرامِ بسیار نیرومند گفت که من در نیرو، نیرومندترینم؛ من در پیروزی، پیروزمندترینم؛ من در فَـرّ، فرِهمندترینم؛ من در نیکی، نیک‌ترینم؛ من در سود، سودمندترینم؛ من در درمان، درمانگرترینم."

2. گاو نر نیرومند و زرین شاخ

3. اسب سفید زیبا و بالنده با گوش های طلایی و لگام زر نشان.

4. شتر تازنده و تیزخوی و گاز گیر و قوی هیکل.

5. گراز خشمگین و تیزدندان که پیش میتازد و دیوار ها را در هم میشکند.

6. مردی پانزده ساله، زیباروی و فروغ مند. با چشمانی درشت و درخشان، با سینه ای ستبر و روشن و بازوانی زورمند.

7. پرنده ی #وارغنه که از پایین (روی زمین) برمیگیرد و از بالا ( در هوا در حال پرواز) می درد. (به احتمال قوی مراد شاهین یا عقاب است اما بنا به نظر تنی چند از اسطوره شناسان باستان و طبق #بندهشن این تناسخ شکل دیگری از همان #سیمرغ معروف است). همچنین باید بدانیم که این پرنده اصلی ترین شمایل بهرام است چرا که در اغلب نگاره ها حتی شکل انسانی او را با بالهای افراشته و چنگالهای تیز عقاب نمایانده اند.

8. قوچ دشتی زیبا با شاخهای پیچدار

9. بز دشتی زیبا با شاخهای تیز

10. و در آخرین تناسخ به شکل مرد رایومند و بلندقد و باصلابت که کاردی زرین و نگارین و زیورآزین در دست دارد ظاهر شده است.

هر چند بهرام آریایی در فرهنگ‌ خود بر دوش کشنده مظهر مردانگی و جنس مذکر است اما به هیچ عنوان شخصیت مشابه همتایان خود از دیگر تمدن ها همچون #آرس یونانی یا #نرگال بابلی ندارد. در واقع حتی میتوان شخصیت او را با #آتنا ی یونانی قابل قیاس دانست و بهرام را نسخه مذکر آتنا نام نهاد.

با توجه به صلابت مردانگی بهرام اعطا کننده ی قدرت بارور سازی به مردان و نهنده ی تخمه پاک و روشن در نهاد مردان لایق است. این مورد نیز از دیگر مواردی بوده است که آریاییان به منظور دسترسی به آن همیشه بهرام را می ستوده اند.

در پایان بد نیست که اشاره مرجوع به شکل فره #جمشید داشته باشیم که به هیبت سه پرنده #وارغنه از او دور شد و آن که به روان #گرشاسپ رسد در هزاره ی آخر او را بر #اژی_دهاک آزاد شده از #دماوند_کوه پیروزی می بخشد.

▫️ @Torecilik