توره | اساطیر باستان

#نوح
Channel
Logo of the Telegram channel توره | اساطیر باستان
@TorecilikPromote
4.67K
subscribers
2.11K
photos
56
videos
429
links
🔶TOREJILIK 🔷First mythology channel in telegram ▫️Nordic ▫️Persian ▫️Turkic ▫️Egypt ▫️Greek ▫️Aztek ▫️Indian ▫️Celtic 🎬 Myth movie 🎶 Myth music 📆Start: 6/shah/96 - 28/sep/2017 💬 تبلیغات، انتقاد پیشنهاد: @Tore_info1 🌐 Website: www.Torecilik.ir
👁‍🗨 چنین گفته می‌شود که طوفان #نوح همهٔ آنها را بجز دستهٔ کمی از میان برد که بعد در کنعان ساکن شدند و #یوشع بن نون در جنگ با #کنعان، همه را از میان برمی‌دارد.

در جنگِ #داود و #جالوت، جالوت یکی از #نفیلیم است. اندازهٔ تخت خوابِ یکی از آنها در تثنیه نه ذراع در چهار ذراع ذکر شده است.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 سرگذشت #انکیدو ی اساطیر #سومر را می توان از مناظر بسیاری به تماشا نشست. شاید بتوان حتی اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد را به ایفای نقش وی در حماسه #گیلگمش در تمام عرصه اساطیر اهدا نمود!

#انکیدو پهلوان معروف و یار و همراه #گیلگمش در اساطیر #سومر و سپس #بابل است. نام او را می توان "آفریده ی #انکی" معنا نمود. چرا که او حقیقتا نیز به دستور #انکی خدای بزرگ #آنوناکی پا به عرصه وجود گذاشت.

در نگاهی دقیق تر انکیدو را باید یک #گولم دانست تا یک انسان. داستان از قسمتی از حماسه گیلگمش آغاز می شود که مردم شهر #اوروک از ظلم شاه قهارشان یعنی گیلگمش به درگاه معبد #انلیل شکایت بردند. در پاسخ به این درخواست خدایان تصمیم گرفتند یک ضد پهلوان خلق کنند تا غرور و گردن فرازی و ظلم بیش از حد گیلگمش را در هم بکوبند. بنابراین خالق آنوناکی والاتبار یعنی #انکی به خدابانو #ارورو دستور ساخت موجودی از خاک و آب را می دهد. اینگونه انکیدو به هیبت مردی قوی بنیه یا به توصیف برخی کتیبه ها، دیوی عظیم الجثه خلق می شود و توسط خدایان به زمین فرستاده می شود. وی در ابتدا به هیچ نحو قادر به برقراری ارتباط با محیط زمین خاکی‌ نشده و در جنگل ها سرگردان میشود. تا سالها انکیدو در دشت ها و جنگل ها همچون حیوانات زندگی کرده و همچون آنان شکار میکند و خود را زنده نگاه می دارد تا اینکه یک شکارچی از جنس انسان به نام #شامات با او آشنا شده و انکیدو که مجذوب رفتار انسان شده بود همچون یک حیوان خانگی رام همراه او به حومه شهر می رود. شامات که انکیدو را یک شبه انسان یافته بود کم کم به او راه و رسم ارتباط برقرار کردن و تکلم به شیوه انسانها و رفتار متمدنانه را می آموزد. پس از اینکه پهلوان کاملا به کسوت یک انسان در می آید وخشی از جانب #اینانا او را از وظیفه اصلی اش آگاه ساخته و به سمت اوروک گسیل می دارد.

انکیدو پس از ورود به شهر به رجزخوانی پرداخته و گیلگمش را به مبارزه می طلبد. گیلگمش دوئل را میپذیرد به این شرط که بازنده به عنوان قربانی در آتش معبد انلیل سوزانده شود. پس از این مطالبه ها مسابقه کشتی بین گیلگمش و انکیدو در بزرگترین میدان شهر برپا می شود که پس از گذشت روزها بدون هیچ برنده ای بی نتیجه باقی میماند. با حصول این نتیجه صلح بین طرفین دوئل برقرار می شود و شاه که تا آن روز هیچ وجودی در زمین را همچون انکیدو برابر با قدرت خود ندیده بود به او علاقه مند می شود و او را همچون یک برادر خیرخواه به سمت وزارت و مشاوره خود برمیگزیند. انکیدو نیز در مقابل وظیفه خدایی خود را به فراموشی سپرده و دل در گرو وفای به گیلگمش می نهد.

ادامه حماسه از رشادت های دوجانبه و شانه به شانه گیلگمش و انکیدو در کنار هم سخن می راند. نابود ساختن #هومبابا هیولای دهشتناک خدایان، از جا درآوردن کنده عظیم درخت سدر معبد انلیل که باعث زحمت مردم اوروک شده بود و شکار گاو بهشتی یعنی #گوگالانا در جواب اظهار عشق بی شرمانه #اینانا به گیلگمش از جمله این خوانهاست که انکیدو شانه به شانه گیلگمش در به سرانجام رساندن آنها نقش داشته است.

پس از این بی حرمتی ها به ساحت اینانا، او خدایان را بر ضد دو برادر پهلوان تهییج می کند تا آنان را به گونه ای تنبیه کنند که هیچ انسانی تا به آن روز آنگونه خوار و ذلیل نشده باشد. در میان تمام خدایان، #شمش خدای درخشان خورشید با تصمیم اقدام بر ضد پهلوانان مخالفت نمود، اما قدرت وی در حدی بود که فقط بتواند گیلگمش را از نفرین سهمگین زهر باستانی #تیامات برهاند. در نتیجه انکیدو به بیماری ای بسیار سخت مبتلا شد و در میان اشک و اه و ناباوری گیلگمش ذره ذره و به شکل دردناکی جان باخت.

گیلگمش که از این اقدام خدایان به مرز جنون کشیده شده بود به جنگ مستقیم با اینانا برخاست که شرح آن در متن حماسه به تفصیل موجود است. سپس به امید امکان بازگرداندن روح انکیدو از جهان مردگان، به فرمان خدابانوی مرگ یعنی #ارشکیگال به دنبال #اوتنه_پیشتیم جوادانه گسیل شد. بنا به نقل نسخ متاخرتر از حماسه عظیم، متاسفانه پایان تلاش جست و جوی گیلگمش به واقعه ی طوفان #اوتنه_پیشتیم (موازی با شخصیت #نوح نبی در اعتقادات ادیان ابراهیمی) ختم گشت و او هیچ گاه نتوانست پیش از طوفان ویرانگر روح انکیدو را به دنیای زندگان بازگرداند

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 تقریبا در میان اساطیر تمامی ملل و تمدنها، دور و نزدیک، همسایه و غریبه و در هر بازه ای از تاریخ زندگی انسان حتما صحبت از یک دوره نابودی عظیم و نزول بلای آسمانی نابودگر به میان رفته است. حادثه ای که نسل انسان را تقریبا منقرض گردانیده و انسانهای باقی مانده از واقعه پدران تمامی نسل انسانها تا کنون در نظر گرفته می شوند. این همان چیزی است که در تمام ادیان ابراهیمی تحت عنوان "طوفان نوح" از آن یاد شده است.

شاید این نابودی در همه موارد هم به نوع خاص "سیل" بیان نشده باشد اما موارد مشابه و اشتراک مسئله نابودی تمام انسانها در آنها موجود است. "زمستان ناتمام عصر #جمشید" در اساطیر #آریایی، "حمله #سخمت به انسانها برای نابودی نسل بشر" در اساطیر #مصر، "طوفان عظیم عصر #اوتنپیشتیم" در اساطیر #بابل و "سیل عظیم عصر #مانو" در اساطیر #هند همگی مثالهایی بارز از این مسئله هستند.

در اساطیر #یونان نیز به تبعیت اسطوره #دئوکالیون را شاهد هستیم که نسبت به بقیه موارد حتی تشابهات بیشتری را نیز با داستان "طوفان نوح" مسجل می سازد.

#دئوکالیون فرزند #پرومتئوس تایتان معروف یونانی و اولین انسان فانی به شکل امروزی پس از نسل #پرومتئن ها است. (انسانهایی بدوی و باستانی که زئوس با چهار دست و چهار پا و دو سر آفریده بود!). وی حسب جاری بودن خون آسترال تایتانها در رگهایش عمری بسیار دراز داشت و شاهد زندگی نسلهای بسیاری از انسانها بر روی زمین بود (که از این بابت شخصیتی مشابه #نوح داشته است)

روایت اصلی سیل از جایی آغاز می شود که روزی در عصر برنز، #لیکائون شاه #آرکادیا که قصد داشت با انجام یک قربانی لایق از خدایان طلب جاودانگی و زندگی در #اولمپ را کند، پسر بچه بیگناهی را در معبد #زئوس برای وی سر می برد. #زئوس خدای خدایان که از این جفا و وحشی گری به تنگ آمده بود تصمیم می گیرد با نزول خشم خود نسل موجودی به نام بشر را از زمین پاک کند تا پهنه #گایا دیگر چنین مواردی را شاهد نباشد. بنابراین با جوشاندن چشمه ها و خارج ساختن رودها از مسیر خود سیلی بسیار عظیم پدید می آورد که کم کم تمام سطح زمین را فرا بگیرد.

#پرومتئوس پس از با خبر شدن از تصمیم زئوس، #دئوکالیون و همسرش #پیرا (اولین زن فانی و دختر عموی دئوکالیون و دختر #اپیمتئوس) را فرا میخواند و به آنان ساختن قایقی امن و محکم را می آموزد تا بتوانند از طوفان و سیل در امان بمانند.

بدین ترتیب دئوکالیون و پیرا بر کشتی کوچک خود سوار شده و بر سیل موج نوردی می کنند (در این روایت مسئله نجات حیوانات از هر گونه یک جفت جایی ندارد و اشاره ای به آن نشده) تا این که پس از نه شبانه روز باران از باریدن باز می ایستد و زمین آب را می بلعد و کشتی زوج نجات یافته بر کوه #پارناسوس بر خشکی می نشیند. (برخی روایات از دیگر قله ها همچون قله #اتنا یا #چالکیدیکی به عنوان مقصد کشتی یاد می کنند) سپس زوج مزبور از کشتی پیاده شده و معبدی برای زئوس برپا کرده و در آن سرپناه میگیرند.

اما به زودی دئوکالیون و پیرا از تنهایی خود بر زمین اندوهگین شده و به درگاه زئوس لابه می برند تا آنها را از این رنج برهاند. زئوس نیز در معبد تازه خود بوسیله #هرمس با آنان سخن میگوید و امر میکند که بر زمین راه بروند و هر سنگی را که جلوی پای خود دیدند برداشته و به عقب سر خود پرتاب کنند. دئوکالیون و پیرا نیز اطاعت امر میکنند و بدین ترتیب از هر سنگی که دئوکالیون پرتاب میکند یک مرد و از هر سنگی که پیرا پرتاب میکند یک زن پدید می آید و زمین دوباره پر از انسان می شود!

خوب است بدانیم صورت فلکی #آکواریوس یا #آبریز (صورت فلکی ماه بهمن) اشاره به همین روایت مشهور سیل جهانی دارد.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 شخصیت #دئوکالیون را باید #نوح اساطیر یونان دانست!

او به فرمان پدرش #پرومتئوس کشتی ای ایمن ساخت و با همسرش #پیرا بر آن سوار شدند و بدینگونه از سیل عظیم و خشم #زئوس نجات یافتند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 در اساطیر #آریایی بزرگترین و مشهورترین شاه افسانه ای میان مردم #جمشید است. اگر دقیق تر بنگریم اسطوره ی #جم، #یاما و یا جمشید وجهه ای بسیار باستانی #سانسکریت دارد. هندوان یاما را ایزدی از آسترال های باستانی میدانند اما این شخصیت در دیانت #زرتشتی به شکل شاهی خدای داد ظاهر گشته است.

وصف جمشید در #اوستا، #بندهشن و #دینکرد بسیار است. او را پسر #تهمورث (در اوستا #ویونگهان) می دانند و از دارندگان و پایندگان #فر_ایزدی است. اوست که آریائیان را از سرزمینهای یخ زده شمالی به سمت #ایرانویج و #خونیرس رهنمون شد. در دوران هفتصد ساله حکومت او مرگ و تباهی از میان رفت و آدمیان نمی مردند مگر اینکه کشته شوند. اوستا او را با القابی چون "صاحب رمه" و "زیباروی" معرفی میکند.

جمشید به نوعی #نوح اساطیر آریایی است. تولد او پاداش ساختن #هوماب از #هوم توسط ویونگهان بوده است. در گاهان اوستا اینگونه میخوانیم:

"#زرتشت بدو گفت: درود بر هَومِ! ای هَومِ! کدامین کس، نخستین بار در میان مردمان جهان استومند، از تو نوشاب برگرفت؟ کدام پاداش بدو داده شد و کدام بهروزی بدو رسید؟

آنگاه هَومِ اَشَوَن دوردارنده ی مرگ، مرا پاسخ گفت: نخستین بار در میان مردمان جهان استومند، ویونگهان از من نوشاب برگرفت و این پاداش بدو داده شد و این بهروزی بدو رسید که او را پسری زاده شد، "جمشید" خوب رمه، آن فره مندترین مردمان، آن هورچهر، آن که به شهریاری خویش جانوران و مردمان را بی مرگ و آبها و گیاهان را نخشکیدنی و خوراک‌ها را نکاستنی کرد.

به شهریاری جم دلیر، نه سرما بود، نه گرما، نه پیری بود، نه مرگ و نه #رشک_دیو آفریده. پدر و پسر، هر یک [به چشم دیگری] پانزده ساله می‌نمود. [چنین بود] به هنگامی که جم خوب رمه پسر ویونگهان شهریاری می‌کرد."

همچنین در #آبان_یشت میخوانیم که چگونه پادشاهی به جمشید در ازای ستایش عظیمش به درگاه #آناهید اعطا شد. چرا که او در تسبیح طولانیش صد اسب، هزار گاو و ده هزار گوسفند تقدیم #اردویسور_آناهیته کرد. و آناهید نیز خواسته ی او را پاسخ گفت.

ساختن #ورجم_کرد یکی از بزرگترین اعمال انجام شده به دست جمشید است. (مطابق با مفهوم کشتی نوح یا آرک بهشت در اساطیر ادیان ابراهیمی و مسیحیت) چون از سوی #هورمزد به جمشید اخطار داده شد که #اهریمن بر او خواهد تاخت و با سه زمستان بسیار طولانی و پی در پی سعی در نابودی تمام مخلوقات خواهد کرد، جمشید با کمک مردمانش و قدرت فره و تسلط بر دیوان بنایی سر پوشیده و عظیم ساخت که #ورجم_کرد (ساخته شده به دست جم) نام گرفت. سپس او از تخمه تمام گیاهان و جانوران و مردمان در آن گرد آورد و پناه داد. اما پس از سیصد سال اهالی ورجم کرد بر او از کمبود جا و زیادی جمعیت شکوه بردند و او این بار هم توانست با قدرت فره و استعانت از امشاسپند #سپنتا_آرمئیتی زمین را فراخ سازد و گسترده کند. طوری که هیچ کسی دیگری را در کنار خود تا چشم کار میکرد نبیند و به هر کس به این اندازه زمین داده شد تا زندگی کند.

پس از اتمام زمستانها زیوندگان ورجم کرد دوباره بر زمین فرود آمده و تمام زمین هورمزد از مردمان نیک سرشت و کشتزار و باغ و جنگل پر شد و از همه ستوران و پرندگان و خزندگان و جهندگان در آن گسترده شدند. پس او تختی عظیم برای خود بنا نهاد و کاخی بس سترگ برپای داشت و در آن بر تخت نشست.

در زمان حکومت او مرگ و ویرانی از میان رفت و اهریمن با بیچارگی متواری گشت. اشونی و پاک تخمگی گستره یافت. در آن زمان مردم پرورش گیاهان را آموختند و رمه داری کردند، از خاک خشت برگرفتند و شهرها ساختند و کاخ های عظیم بنا نهادند، جامها و کوزه ها از سفال و آبگینه ساخته شد، خواندن و نوشتن اختراع شد و از پشم و ابریشم، مردم بافتن و رشتن و دوختن را پدید آوردند. آتشدان ها پر آتش شدند و از گیاهان، روغنها گرفته شده و عطر و عود فراوانی یافت. میوه ها غذای مردم بودند و شیر و عسل و هوم و سیب در هر کوی و برزن فراوان یافت میشد.

اما بنا بر بندهشن جمشید در پایان حکومت خود گرفتار حمله ی #دروج_دیو گشت و غرور و خودپسندی او را فرا گرفت و سپاس هورمزد و #اشه را از یاد برد و مردم را دستور داد که او را در مقام خدایی ستایش کنند. چون این روزگار پدید آمد #فره در سه مرحله از او دور گشت و هرگاه به شکل یک پرنده #وارغنه (شاید پرستو یا سار) از ضمیر او پر کشید. اولین وارغنه توسط #میترا ی پاک گرفته شد، دومی به دست #فریدون رسید و او را در زمان خودش پادشاهی بخشید و منتقم خون جمشید شد و سومین وارغنه به روان #گرشاسب رسید تا در هنگام ظهور سوشیانت در ارتش روشنی بر #آژی_دهاک بتازد و او را نابود سازد.

در هر صورت با رفتن نور هورمزدی از سیمای جمشید، و با حمله ضحاک بر وی پادشاهی آریاییان به دست بیگانگان افتاد که با ظلم تا فرا رسیدن ظهور فریدون در خفقان و تاریکی گذشت و جمشید به دستور ضحاک با اره هزار دندانه به دو نیم گشت.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 شاید بتوان یکی از باستانی ترین مذاهب و دیانتهای تمدن بشری را اعتقادات اقوام #عرب ساکن #کنعان و #میانرودان دانست. بسیاری از باستان شناسان خدایان و بتهای مقدس میان اعراب را دارای خاستگاهی واقعی از جوامع باستانی انسانی دانسته اند. در این میان پنج خدای معروف قوم #نوح (ع) از بقیه دیتی ها شناخته شده ترند.

خدایان #ود (Wadd), #یعوق (Ya'ugkh), #یغوث (Yaghuth), #سواع ('Suwwa) و #نسر (Nasr) در دوران متاخر پیش از اسلام نزد قبایل #عرب شبه جزیره به عنوان خدایانی باستانی و قدرتمند و موکل بر مفاهیم عمده و مهم پرستیده میشدند. هر کدام از این خدایان به شکل مجزای خود طی قرنها پرداخته شده اند و شکل پر ابهت امروزی را به خود گرفته اند.

قرآن کریم، کتاب آسمانی دین اسلام از این پنج دیتی بزرگ نام برده و آنان را از یاران کنعانی #نوح نبی (ع) می داند. به این صورت که آنان پنج پادشاه محلی و یا به عبارتی پنج "خان" و ارباب فئودال بوده اند. این پنج ارباب بنا به تفاسیر و شواهد، انسانهایی درستکار و عادل و بخشنده و در عین حال ثروتمند و قدرتمند بوده اند که از نوح حمایت میکردند. با فوت این پنج شاه پس از سالها (و زنده ماندن نوح به خاطر عمر بلندش) مردم باقی مانده به یاد آنان تندیسهایی و بارگاههایی ساختند و این تندیسها را عزیز داشتند. نسلهای اولیه پس از شاهان آگاه بودند و بتها را نمیپرستیدند. اما پس از گذشت قرنها آگاهی از میان رفت و تقدیس تندیسها و بتها شکل افراطی به خود گرفت و تبدیل به پرستش شد. قدیسان پنجگانه به این شکل تبدیل به خدایان #کنعانی شدند و نصیحت و آگاهی رسانی نوح مبنی بر اصل و خاستگاه بتها نیز کارگر نیفتاد. (بدیهی است که نوح بدلیل عمر بسیار بلند خود تمام این دورانها را به چشم خود دید)

#ود نزد اعراب به عنوان یک دیتی موکل بر "ماه" پرستیده می شود. او به شکل شاهی جلوس نموده بر تخت شاهی و با عصای شاهی در دست نشان داده میشود. بعضا ماری به دور عصایش چنبره زده و حتی گاها خود او را مرتبط با مار یا به شکل افعی ترسیم کرده اند.

#یعوق خدایی با سر اسب است. وجود او موکل بر ثروت و مالکیت دانسته شده. این تفکر برخاسته از این موضوع است که نزد اعراب و کنعانیان داشتن اسبهای بیشتر طبعا مساوی با قدرت بیشتر و مکنت فراتر بوده است.

#یغوث خدای شیرسر جنگ است. او دندانهایی خون آلود دارد و شمشیری آخته و نورانی و نذر به درگاهش باعث پیروزی در جنگ است. غرش او هراس بر دل دشمنان می اندازد.

#سواع به شکل خدابانویی موکل بر مفهوم باروری و کشاورزی و برکت زمین پرستیده میشود. او را بعضا شهبانوی خدایان و همسر ود نیز دانسته اند. ویژگیهای او تطابق جالبی با "ایشتار" بابلی دارد.

#نسر خدای عقاب سر اعراب است و وکالت بر روشنایی روز و آفتاب دارد. شخصیت او به صورت واضحی الگوگیری شده از #رع خدای بزرگ آفریننده #مصر است.

▫️ @Torecilik