🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance

#محمدعلیشاه
Канал
Логотип телеграм канала 🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
@tarikhdartarazooПродвигать
1,67 тыс.
подписчиков
6,69 тыс.
фото
1,44 тыс.
видео
6,85 тыс.
ссылок
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت... "عارف قزوینی"
کتابی که در دست دارید قرآن مجیداست...

روزی که #محمدعلیشاه قاجاربرای گشایش مجلس به بهارستان رفت پیش از آنکه به  سخن گفتن آغازد، #احتشام_السلطنه به میز خطابه نزدیک شد، قرآنی به دست محمد علی شاه داد و گفت با شما سخنی کوتاه و جدی دارم،اجازه دهید بگویم.

شاه پذیرفت احتشام السلطنه :گفت شهریار آگاه باشد و باور کند کتابی که در دست دارید قرآن مجید است نه دیوان حافظ. من و شاه از یک دودمانیم و هر دو از خاندان قاجار بنابراین شک نیست که جویا و خواهان خیر شهریارم تو را به این کتاب مقدس که کلام خداست سوگند می دهم که نگهبان اساس مشروطیت باشی شاه قسم یاد کرد، اما نه تنهاهرگز بدان عمل نکرد، بلکه تا نفس داشت با آن جنگید!!!

#محمودحکیمی
📕 هزار ویک حکایت تاریخی

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
چرا روسها ، همیشه از استبداد در ایران حمایت کردنده اند؟

👈سالروز گلوله باران نخستین مجلس شورا!!!


دوم تیر مصادف با حادثه تلخِ به توپ بستن مجلس شورا توسط #لیاخوف_روسی به فرمان #محمدعلیشاه قاجار در ۱۲۸۷ش ، است.

البته از زمانی که مجلس در ایران روی کار آمده کمتر دوره ای بوده که به هر نحوی به توپ بسته نشده باشد!
یعنی کمتر مجلسی داشته ایم که آیینه تمام نمای اراده مردم ایران باشد.

در نوشته های متعددی به حادثه به توپ بستن مجلس اول مشروطه پرداخته ام در اینجا تنها بصورت مختصر به نقش شیخ #فضل_الله_نوری و تشجیع و تشویق محمدعلی شاه توسط وی برای به توپ بستن مجلس اشاره می کنم.

   بدون شک شیخ فضل الله یکی از سرسخت ترین دشمنان مشروطه و مجلس در ایران و حکومت مردم بر مردم بوده است.

هنگامیکه مجلس اول توسط روسها به توپ بسته شد او گلوله های شلیک شده بسوی مجلس را به اصحاب فیل و سپاه اربه تشبیه کرده بود.
(حرمت مشروطه.ص ۱۵۷)

پس از به توپ بستن مجلس اول نیز، وقتی قیام #تبریز بر علیه محمدعلی شاه آغاز شد و دولتین روس و انگلیس به شاه فشار آوردند که انتخابات مجلس را از نو برگزار کند.

محمدعلی شاه نرم شده در پی برپایی یک مجلس صوری و مهندسی شده بود اما با مخالفت سرسخت شيخ فضل الله مواجه شد!.
برای اینکه شاه از به توپ بستن مجلس پشیمان نشود، شیخ در نامه ای به شاه، هشدار داد که اصلا عقب نشینی نکند:

👈«آنچه را بنده یقین دارم اینست که غلبه با شماست، هیچ از این بادها نلرزید و اگر فی الجمله لغزشی شود دیگر اصلاح نمی شود..»!!!

شیخ در مخالفت با مجلس برآمده از انقلاب مشروطه خطاب به محمدعلی شاه نوشت:

👈«قسم به جمیع معظات شرعیه که ماها بلکه تمام اهالی اسلام این مملکت برای تاسیس مجلس شورای عمومی حاضر نیستند و نتیجه آن جز هدم دین و هرج و مرج و هدر دما محترمه و هتک نوامیس اسلامیه نمی دانیم»
(محمد ترکمان، مکتوبات...ص۱۵۵)
در نتیجه همین مخالفت سرسخت شیخ نوری،  شاه از برپایی دوباره مجلس منصرف شد و نوشت:
«حال كه فتوا دادید و مكشوف داشتيد تأسيس مجلس با قواعد اسلاميه منافى است،ما هم از اين خيال بالمره منصرف و ديگر عنوان همچو مجلسى نخواهد شد»
(کتابهای آبی...ص ۱۵۹)

#علی_مرادی_مراغه_ای

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
مجلس گزینشی، نمایشی ،فرمایشی وبله قربانگو...


استبداد شاهان قجر که خود را #سایه_خدا بر زمین می پنداشتند، به حدی دهشتناک بود که مشروطه چی های اولیه، حتی جرات نام بردن آشکار و بی محابا از هدف مشروطه،  یعنی برپایی مجلس را نداشتند.

چنان چه در گفتگو با #مظفرالدین شاه به جای مجلس، از #عدالتخانه نام بردند.

حکومت قاجار با شیوه سرکوب سرخ در برابر این هدف، یعنی تشکیل مجلس ایستاد.

اما بالاخره با ایستادگی و اتحاد مشروطه چیان، مظفرالدین شاه که خود را آشکارا ضل الله می نامید، با تشکیل مجلس موافقت کرد.

ولی پس از مرگش، فرزندش #محمدعلی‌شاه با یاری جستن از #رفقای_روس و برخی علمای حکومتی و درباری ، #واپسگرایان و اوباش و به توپ بستن نخستین مجلس توسط روس ها، دوره پر شقاوت #استبدادصغیر آغازید.

ولی این دوره نکبت بار نیز با همت ایرانیان و شکست دادن روس ها، سرداران قاجار و سپس تبعید شاه نزد اربابش روسیه،دوباره با رنج و درد و شقاوت و سرکوب و کشتار، بالاخره با پیروزی مشروطه خواهان پایان یافت.

ولی این بار دیگر شاهان قاجار و اعیان و اشراف و مستبدین، تاکتیک خود را در برابر مخالفت با مجلس به کلی عوض کردند.

پس از شکست استبداد صغیر و تبعید محمد علی شاه، رهبران حکومت ها در دوره کوتاه سلطنت قاجار، سهل است که در عصر پهلوی و جمهوری اسلامی ، نه تنها باتداوم و استمرار تشکیل مجلس مخالفت نکردند، بلکه به ترغیب و تشویق مردم برای شرکت در انتخابات و رای دادن به نامزدها پرداختند.

ولی این بار افسار کار مجلس را با ترفندی جدید دراختیار گرفتند:

امروزه می بینید که حکومتی ها  به جای دادن آزادی کامل، شیوه دستچین کردن نامزدان را در پیش گرفتند.

بدین ترتیب که  نامزدان دلخواه خود را از پیش گزینش کرده و پس از عبور دادنشان از غربال های متعدد، آنان را با ترفندهای گوناگون در معرض دید و نظر مردم برای انتخاب شدن قرار می دادند.

زین پس نتیجه انتخابات در بیشتر دوره های مجلس از پیش معلوم بود:
مجالسی با اکثریت واپسگرایان(مرتجعین)، خوانین و اشراف زادگان، روسوفیل ها، آنگلوفیل ها و آلمانوفیل ها،
در کنار اقلیتی کوچک از فرهیختگان ایراندوست، دارای ایده ها و طرح و برنامه هایی برای ترقی و پیشرفت.

کوتاه سخن آنکه گرچه مجلس شورای ملی تکوین یافت، ولی زان پس، با به سر عقل آمدن ارتجاعیون، دوران #استبدادکبیر آغاز شد.
دورانی که نه تنها مجلس که مجالس و حتی شوراهای جورواجور، متشکل از اعضای غربال شده، گزینشی و نمایشی شکل گرفتند.

زین پس استبداد کبیر برای تداوم موجودیت خود در جهان رو به دموکراسی، نیازمند نمایش برگزاری انتخابات بود.

هم چنین نیازمند مجالس و شوراهای نمایشی در نقطه به نقطه و شهر به شهر و ده به ده و کوچه به کوچه بود.
بنابراین انتخابات مجلس تنها در چند دوره استثنایی، فرصت تنفس و بالندگی برای مردم فراهم آمد.
ولی در نهایت با تبدیل استبداد صغیر به استبداد کبیر، شاهان و مدیران و رهبران در واقع همچنان ظل الله های جدید باقی ماندند، یعنی شاهان مستبد دیگری که مانع تابش نور خدا بر ملت بودند.
آنان در واقع با بستن همه روزنه های نور، ملت را در سایه قرار دادند.

#یدالله_کریمی_پور

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
Please open Telegram to view this post
VIEW IN TELEGRAM
عزل محمدعلی شاه از قدرت....


آذر ماه مصادف است با عزل #محمدعلیشاه از قدرت. کسی که مجلس ایران را به توپ بست.
...و تاریخ نشان داده کسانیکه آن رابه توپ بسته اند عاقبت خوبی نداشته اند...

پرده اول:
نقل است که محمدعلى شاه وقتی مجلس اول را به توپ بست، پس از قلع و قمع مشروطه طلبان و کشتن فجیع #میرزاجهانگیرخان و  #ملک_المتکلمین در باغ شاه، با غرور و نخوت، بادی در بروت انداخته و موقع ناهار با تکبر گفته بود:
آیا #مشهدی_باقربقال وکیل (نماینده صنف بقالان در مجلس اول) اجازه میدهد شاه مملکت ناهار صرف کند یا خیر؟ سپس قهقهه خنده از سر تمسخر سر داده بود...
روزگار بگذشت، قیام تبریز شروع شد سپس، مجاهدین شمال و جنوب تهران را فتح کردند و شاه متکبر که با تمام دریوزگی برای حفظ جانش گریخته و مجبور به تحصن در سفارت روسيه در زرگنده شده بود، در این زمان، حسین بیگ تبریزی به تمسخر فریاد زده بود:
«دیدی بالاخره مشهدی باقر بقال اجازه ناهار خوردن نمی دهد!»

پرده دوم:
زمانی که دیکتاتور به سفارت روسیه پناهنده شد، عين‏ السلطنه در خاطراتش می نویسد شاه مغرور پشم هایش ریخته و در عرض یک ماه لاغر شده، غبغب اش تحليل رفته و آرزوی خودکشی میکرد:
«رفتيم زرگنده‏ و خدمت شاه ماضى. فرمودند مفسدين و مغرضين كار را به اينجا رسانيدند. چند مرتبه خواستم خودم را بكشم...ريشش بلند شده بود. لاغر شده بود. غبغب اش تحليل رفته بود...»
(خاطرات عين‏ السلطنه...ج‏ ۴ ص ۲۶۹۷)
البته سفیر روسیه هم هی مته به خشخاش میگذاشت که محمدعلی شاه در  سفارت مزاحم کارش است و باید هرچه زودتر سفارت روسیه را تخلیه کند «تا ديروز او را قبله عالم، سايه خدا مى‏خوانديم. امروز بايد در خانه غيرى اين قسم نسبت به او اهانت كنيم سفير روس به شاه پيغام داده‏ عمارت را خالى كرده يا در يكى از عمارات كوچك كه خالى است منزل ‏كنيد، يا چادر زده و جاى ديگر نزدیک سفارت كرايه كنيد»!
(همان منبع...ج‏۴ص۲۷۶۱ ).

پرده سوم:
زمانیکه پس از ۵۶ روز اقامت در سفارت روسیه، بعد از تحویل عتیقه جات و طلاها(مقایسه شود تکرار تاریخ یعنی زمان تبعید رضاشاه و بحث عتیقه جات...) مجبور به ترک ایران به مقصد اودسا در اوکراین شد، وقتِ ترک ایران، طرفداران معدودش که عادت به نظام استبدادی داشتند در جلوی کالسکه اش به خاک افتاده و گریه و زاری میکردند که پس از رفتن شما، ما از چه کسی باید اطاعت کنیم؟!
« ...زنهاى شهر طهران اغلبى در امامزاده حسن و امامزاده معصوم جمع شده بودند. كالسكه شاه را كه مى ‏بينند صدا به گريه و شيون بلند مى‏ كنند...در اغلب خانه ‏ها، زنها آش پشت پا براى شاه درست كردند...»
(همان...ج‏۴ص ۲۸۲۰)
این مردم، گویی انترهایی بودند که لوطی شان مرده و بی زنجیر گشته بودند!

پرده چهارم:
وقتی پس از دربدری های بی شمار در بندر ساوونا در ایتالیا در ۱۳۰۴ درگذشت، روزنامه حبل المتین در مورد مراسم تغسیل و تدفین اش در عباراتی طعنه آمیز در همان زمان چنین نوشته بود:
«در سان ریبوی ایتالیا، سدر و کافور هم برایش پیدا نشده بود، فقط روی تخته گذاشته با صابون عطری غسل دادند. غسال کی بود؟ یونس خان آبدار و یک نفر دیگر بنام اسماعیل طوپالی که ترک اسلامبولی است...دکتر روزلسکی، پنبه می گذاشت، روسی خان کفن می دوخت، دیگری دعای روسی می خواند....».

پرده پنجم:
پس از فرار محمدعلی شاه، ایران بهشت نشد و بعدها نیز بهشت نشد! نا امنی های گسترده کشور را فرا گرفت حتی پایتخت امنیت نداشت! تهران میدان شرارت یک دسته اجامر و اوباش شد که به اسم بختیاری و مجاهد و سیلاخوری به جان و مال مردم افتادند.

ایرانیان فکر می کردند مشکل، محمدعلی شاه مستبد است و اگر او رود همه چیز درست میشود، اما او و چندین محمدعلی شاه دیگر از بین رفتند، اوضاع بهتر نشد. چون، هر کدام از آن میلیونها مردمِ گرفتارِ جهل و عقب ماندگی، بالقوه یک محمدعلی شاه بودند و بقول میرزا آقاخان «در وجود هر ایرانی یک میرغضب وجود دارد...».
و آن میرغضب تنها با تربیت درازمدت و یک انقلاب فرهنگی، دست از غضب خواهد کشید...

#علی_مرادی_مراغه_ای

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
خاطره ای از دکتر #فضل_الله_صلواتی که رابط بین مجلس اول وآیت الله #خمینی بود:

در جلسه ای با حضور #احمدخمینی به آقای خمینی گفتم که مدتهاست بنده دوست داشتم که چند سئوال را از خدمت شما بپرسم:

۱-اینکه شما به این صراحت از #شیخ_فضل_الله نوری حمایت کردید با آن سابقه بد در دفاع تمام قد از #محمدعلیشاه و با اینکه علمای نجف مانند آخوند خراسانی و میرزای نائینی از ایشان دلخور بودند و بر علیه اش اطلاعیه هم دادند، به چه دلیل؟

۲- شما گفتید که مصدق مسلم نبود در حالی که ایشان فرد معتقد بود و حتی با کسب اجازه از مرحوم آیت الله بروجردی از سهم امام خود یک بیمارستان و یک مدرسه در تهران برپا کرد و حتی مدارک پرداخت خمس ایشان هم الان موجود است.

۳- اینکه شما گرفتن سفارت امریکا را انقلاب دوم نامگذاری کردید در حالی که چند نفر دانشجو از دیوار سفارت بالا رفتند.چه تناسبی بین این کار با آن انقلاب عظیم است؟

امام رو کرد به سید احمد و گفت:
وقتی را در اختیار آقای صلواتی قرار دهیدتا درباره سئوالات ایشان صحبت کنیم.

از آن تاریخ هرچه به احمد گفتم طفره رفت و بهانه آورد و بالاخره موفق به دریافت پاسخ خود نشدم!

t.center/tarikhdartarazoo
تعیین جایزه برای سر
#محمدعلیشاه:


محمدعلی‌شاه (۱ تیر ۱۲۵۱ – ۱۶ فروردین ۱۳۰۴ خورشیدی) #ششمین_پادشاه_قاجار بود. او در ۱۲۸۵ خورشیدی به سلطنت رسید و تا سال ۱۲۸۸ که مجبور به برکناری شد حکومت کرد. محمدعلی‌شاه از مخالفان مشروطه بود و مجلس شورای ملی را به توپ بست و آزادیخواهان را به قتل رساند. پس از حمله به مجلس دوره موسوم #استبداد_صغیر آغاز گردید. او پس از فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان، به سفارت روسیه در تهران پناهنده شد و با فشارهای داخلی و خارجی مجبور به ترک ایران شد.
مشروطه‌خواهان پس از وی پسر خردسالش احمدشاه را به سلطنت انتخاب کردند. محمدعلی شاه وابستگی زیادی به دولت روسیه داشت. در دوره پادشاهی او سوء قصدی علیه او شد که نافرجام ماند. محمدعلی‌شاه در سال ۱۳۰۴ در ایتالیا درگذشت و او را در کربلا به خاک سپردند.

مجلس شورای ملی درجلسه هشتم مرداد ۱۲۹۰ (ژوئیه ۱۹۱۱ )خود برای کسی که محمد علی شاه مخلوع را دستگیر کند و یا سرش را بیاوردمبلغ #یکصدهزار_تومان جایزه تعیین کرد. محمد علی شاه برای پس گرفتن سلطنت با یک نیرو از طریق روسیه و باکمک این دولت به ایران بازگشته بود ولی دیگر نتوانست بقدرت بازگردد.

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
به گواهی #تاریخ حکومتها گاه سالهاپس ازمرگشان مدفون می شوند.
مرگ نظامهای سیاسی زمانی بوقوع می پیونددکه اقدام به #خشونت_عریان علیه مخالفان خودمی کنند وبی رحمانه به حربه #سرکوب_مردم متوسل می شوند.

اتخاذ سیاست سرکوب که حکایت از بوی تعفن لاشه آنهاست معمولا تا زمان خاکسپاری، باشدت وحدّت تداوم می یابد.

تومار #قاجارها نه درزمان سلطنت احمدشاه که درعهد #محمدعلیشاه(حدود ۱۵ سال پیش از فروپاشی) وآنگاه که مجلس برآمده از رای واراده ملت را به توپ بست در هم پیچید.

مرگ #پهلویان نیز زمانی رخ داد که محمدرضاشاه در برابرخیزش مردم به #حکومت_نظامی متوسل شد.هرچند ماهها بعددر گورستان تاریخ مدفون شد.

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
🔻تنها باری که بخشی جواهرات سلطنتی توسط شاهی از کشور خارج شد، زمان خروج #محمدعلی‌شاه بود که البته به کشور برگشت.

🔻سال۱۳۰۸زمان #رضاشاه باتصویب مجلس جواهرات به عنوان"سرمایه ملی"و"پشتوانه پول ملی"ثبت و سیاهه شد و تعلق شخصی آن از خاندان سلطنتی سلب شد و از ۱۳۲۲ درخزانه بانک ملی نگهداری شد.

🔻 تقریباً همه می‌دانند که «جواهرات سلطنتی» و از جمله تاج شاه و فرح در «گنجینه‌ی جواهرات ملی ایران» واقع در مخزن بانک مرکزی در خ فردوسی نگهداری می‌شد و بسیاری تا همین دوسال پیش آن را دیده بودند.

اما اکنون با توئیت دروغ خروج آن‌ها همراه با شاه، از علی جهرمی (سخنگوی دولت فعلی) جای نگرانی است که چرا این موزه بر روی عموم بسته شده.

🔻 فیلم حاضر به نقل از روزنامه اینترنتی فراز به همین دغدغه پرداخته و از مقامات مسئول می‌خواهد درباره سرنوشت این ثروت ملی، بررسی نمایند.

🔻کاش دیگر افراد تاثیرگذار در فضای مجازی و نیز رسانه‌ها و روزنامه‌های مستقل نیز به این شایعه‌ی مطروحه واکنش نشان داده و از رییس جمهور و قوه قضائیه بخواهند پیگری کند ..

۲دقیقه و۱۲ ثانیه

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
پدر فیلتریگ ایران.

در روزگاری که گلوی اینترنت را چنان فشرده اندکه نفسهایش به شماره افتاده است، یادی کنیم ازحسینقلی خان #مخبرالدوله که وزیرپست وتلگراف مظفرالدین شاه قاجار واز مخالفان سرسخت صدور فرمان مشروطه بود.

او پس از بقدرت رسیدن #محمدعلیشاه وبه توپ بسته شدن مجلس اول برای جلوگیری از ارتباط مشروطه خواهان دستور داد تمام خطوط تلگراف قطع شود.
وبدینسان لقب #پدر_فیلترینگ ایران سزاوار مخبرالدوله می باشد.

تو روحش...‌😜


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
فرجام شوم رهبری که می غرید ومی کشت!

#سیدحسن_تقی‌زاده : 🔻


برای اخراج #محمدعلی‌شاه هیئتی تعیین شد که من هم جزء آن‌ها بودم.
روزی که ترتیب اخراج وی را دادیم، دارای قیافه‌ای تکیده و شکسته بود.
با آن‌که در مورد اخراج محمدعلی‌شاه خبری منتشر نشده بود، ولی عده‌ای زیاد در مقابل سفارت انگلیس در زرگنده آمده بودند و بعضی هم با خود اسلحه داشتند و می‌خواستند انتقام خود را از آن مرد بگیرند.

هیئت متوجه شد و از شهر درخواست کرد که عده‌ای قزاق بفرستند.
قزاق‌ها آمدند و در دو طرف مستقر شدند.
قیافۀ جمعیت بی‌نهایت غضبناک و عصبانی بود.
هیئت انتظار داشت که واقعه‌ای روی بدهد.
ازاین‌رو من جلو جمعیت رفته و آن‌ها را به آرامش دعوت کردم.
ولی جمعیت همچنان عصبانی بود.
تصمیم گرفته شد شاه مخلوع را از درِ پنهانی سفارت خارج کنیم.
شاه مخلوع وقتی مرا دید با قیافۀ بغض‌گرفته جلو آمده و به ترکی شروع به احوال‌پرسی کرد. گریه به شاه امان نمی‌داد.
من به او گفتم چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی؟
بغض شاه ترکید.
گفت: «خدا ذلیل کند #شاپشال و #امیربهادر جنگ را، آن‌ها مرا اغفال کردند تا روبه‌روی ملتم بایستم.»
گفتم: «عذر بدتر از گناه.»
به او گفتم: «به‌هرحال الان چاره‌ای نیست و خودکرده را تدبیر نیست.
باید هرچه‌زودتر خاک ایران را ترک کنی.
تا چه وقت می‌خواهی به این زندگی ذلت‌بار ادامه بدهی و زیر بیرق خارجی بمانی.»
شاه در این موقع با صدای بلند می‌گریست به‌طوری‌که همه هیئت و سفرای روس و انگلیس از این حالت روحی شاه متأثر شدند.

محمدعلی‌شاه دیگر آن شاهی نبود که روبه‌روی ملت خود ایستاده بود.
مثل بچه مطیعی شده بود که پناهگاهی می‌جست.
چون شایع بود که محمدعلی‌شاه قصد خروج مقداری از جواهرات سلطنتی را دارد، #ستارخان به ترکی با فریاد گفت:

👈«جیب‌ها و اثاثه‌اش را بگردید.»
من نزد ستارخان رفته و باز به ترکی به او گفتم رعایت این مردک بیچاره را بکنید.
این در وضع روحی بدی است.
ستارخان گفت: «مَن بیلمیرم» یعنی من نمی‌دانم.
من پیشنهاد کردم برای آن‌که بهانه‌ای به دست کسی داده نشود، اثاثیه شاه و حتی جیب‌هایش را به شکل زننده‌ای بازرسی کردند.
چند قطعه جواهر پیدا کردند که بلافاصله صورت‌مجلس شد و اعضای هیئت زیر آن را امضا کردند.
ستارخان پا از این فراتر گذاشت و گفت اثاثۀ ملکه‌جهان خانمش را هم بگردید.
من گفتم: «این کار زننده است.»
ستارخان چند زن را از بین کسانی که بیرون سفارت منتظر خروج محمدعلی‌شاه بودند صدا کرد و گفت اثاثیۀ خانم و خدمه را هم بگردید.

زن‌ها حتی سینه‌بند خانم را هم گشتند و در آنجا چند قطعه الماس یافتند.
شاه خواست مانع شود، ستارخان به ترکی گفت:
«هرچه جنایت کردی بس نبود، حالا می‌خواهی دارایی‌های "رعیت" را به تاراج ببری؟»
ناسزایی هم نثار شاه کرد.
من هرچه خواستم ستارخان را دعوت به آرامش کنم میسر نمی‌شد و او مرتب مثل شیر می‌غرید و اسلحه‌اش را تکان می‌داد...

در آخر محمدعلی‌شاه به اعضای هیئت دست داد و از بعضی حلالیت طلبید، ولی چه سود؟

محمدعلی شاه لکه‌ای را که بر دامن تاریخ گذاشت هیچ‌وقت پاک نخواهد شد.
او ملتی را که آزادی می‌خواست کشت.
مجلس را به توپ بست.
#ملک‌المتکلمین و #صوراسرافیل را در باغ شاه خفه کرد.
به‌هرحال صحنه‌ای بود دردناک و ناراحت‌کننده. در دل گفتم :

👈 یک پایان رقت بار؛ این است سرنوشت مستبدان آدمکش!


📘مشروطیت ایران
#محمودستایش، ص ۱۰۴ تا ۱۰۷


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
#￸استبدادستیزی یا
#مستبدستیزی !


رمان‌ سه‌ جلدی‌ #اينجه‌_ممد￸، شاهكار #ياشاركمال￸،در نظام‌ ارباب‌ رعيتی‌ تركيه‌ اتفاق‌ می‌افتد￸.
￸اينجه‌ممد قهرمان‌ اصلی‌ رمان‌، رعيتی‌ است‌ كه‌ زمين‌ و زنش‌ مورد تعدی ‌ارباب‌ ظالم‌ قرار گرفته‌ و زمينه قيام‌ او می گردد￸.
￸اينجه‌ ممد دست‌ به ‌تفنگ‌ می ‌برد و ارباب‌ را می کشد و از دست‌ ژاندارمها و عُمال‌ ارباب‌ به ‌كوه‌ پناه‌ می ‌برد و مدت‌ها در كوه‌ می ‌ماند و به‌ خيال‌ اينكه‌ ديگر بساط ‌ظلم‌ و جور در روستا ريشه ‌كن‌ شده‌ و دهقانان‌ آزاد شده ‌اند، تصميم ‌می‌گيرد؛ پس‌ از ماهها متواری شدن‌ به‌ روستا برگردد.

اما وقتی به‌ روستا برمی‌گردد با تعجب‌ می‌بيند كه‌ برادر ارباب‌ به‌ جای او نشسته‌ و چنان ‌ستم می کند و دمار از روزگار مردم‌ در می‌آورد كه‌ مردم‌ قبر ارباب ‌قبلي‌ را زيارتگاه‌ كرده‌ و به‌ اينجه‌ ممد دشنام‌ها می دهندكه‌ چرا ارباب‌ خوب‌ آنها را كشته‌ و اکنون ارباب‌ ظالم‌تر و بدتری برسرنوشتشان‌ حاكم‌ گشته‌ است‌￸.

قهرمان‌ داستان‌ اينجه‌ ممد دچار شك‌ و ترديد می شود و مدام‌ در جلد دوم‌ رمان‌، سرگردان‌ از خود می‌پرسد كه‌ ￸آيا مبارزه‌ اش‌ بيهوده بوده‌...و اشتباهش‌ كجا بوده‌؟ ￸

سرانجام ‌در جلد سوم‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ می‌رسد كه‌ به‌ جای ارباب‌
بايد با #ارباب‌_پرستی ‌مبارزه‌ می‌كرده‌
كه‌ در اذهان‌ دهقانان‌ ريشه‌ دوانده‌ است‌￸.

به همین خاطر‌ ‌سرانجام‌ در جلد سوم‌ تصميم‌ می‌گيرد آتش‌ به‌ خارستان‌ بزند و خارستان ‌در واقع‌ همان‌ زنجيرهای‌ ذهنی‌ دهقانان‌ است‌.
نگاهی‌ به‌ تئوریهای مربوط‌ به‌ دگرگونی جامعه‌ در تاريخ‌ معاصر ايران‌ از دوره‌ مشروطيت‌ تاكنون‌ هميشه‌ بیانگر دو نوع‌ نگرش‌ بوده￸ است:
نگرش‌ اول‌ عبارت از #راديكاليسم‌_انقلابی‌ و تغيير قهری ‌ساختار سياسی‌ جامعه‌ با توسل‌ به‌ سلاح بوده‌ است اين‌ ديدگاه‌ نه‌ تنها در دهه ی‌ چهل‌ و پنجاه‌ و در آستانه‌ انقلاب‌ ۵۷ ديدگاه‌ غالب‌ بوده بلكه‌ در انقلاب‌ مشروطيت‌ و پس‌ از آن‌ نيز گاهگاهی‌ به‌ چشم‌ می خورد￸.

اگر مثلا #حيدرعمواوغلی‌ها با توسل‌ به‌ نارنجك‌ می خواستند با كشتن‌ #محمدعلیشاه‌ بساط‌ ظلم‌ را از صحنه‌ ايران‌ برچينند در واقع‌ ‌راه‌ ميانبُر و ساده‌ای را برای مبارزه‌ با ستم‌ برگزيده‌ بودند.￸

آنان فكر می كردند كه‌ با كشتن‌ حاكمی‌ جبار مردم‌ زير سلطه ‌اش‌ آزاد خواهند شد اما نبايد اين‌ اشتباه‌ اساسی‌ ایشان را از نظر دور داشت‌ كه‌ آنان‌، حاكم‌ را از توده ‌های ‌محكوم‌ جدا می دانستند و به‌ تعامل‌ ذهنی‌ و روابط‌ عميق‌ بين‌ يك ‌ستمگر و ستمكش‌ در يك‌ نظام‌ استبدادی‌ توجه‌ نمی كردند و فكر می کردند كه‌ رژيم‌ پادشاهی‌ را می توان‌ با بمب‌ وترور ‌فروريخت‌ و يا روستاييان‌ را با تشويق‌ به‌ عدم‌ پرداخت‌ ماليات‌ و بهره مالكانه‌ و همچنين‌ شوراندن‌ دهقانان بر عليه‌ فئودال‌ها، نظام‌ فئودالی‌ را متلاشی‌ ساخت‌￸.
￸كسروی‌ در نقد گروه‌ اول‌، زمانی‌ چنين‌ نوشت‌￸:
ما نيك‌ آگاهيم‌ كه‌ حيدرخان‌ عمواوغلی ‌ها و علی ‌مسيوها و... در راه‌ استقلال‌ و آزادی اين‌ كشور به‌ هرگونه‌ جانفشانی‌ آماده‌ بودند، آنان‌ در یکجا اشتباه‌ می کردند￸
از گرفتاريها و آلودگیهای توده ‌ها، ناآگاه ‌بودند و می پنداشتند اگر ريشه استبداد كنده‌ شود توده مردم‌ به‌ راه‌ پيشرفت‌ می‌افتند در حالی كه ‌درد اصلی‌ ، جهل‌ و نادانی و ناآگاهی‌ مردم‌ بود￸.

گذشتِ‌ زمان،‌ صحت‌ سخن‌ كسروي‌ را نشان‌ داد بطوريكه‌ وقتی مجلس‌ اول‌ به‌ توپ‌ بسته‌ شد، مردم‌ در غارت‌ اموال‌ و فر‌شهای‌ مجلس،‌ روی #قزاقان‌_لياخوفی‌ را سفيد كردند و حتی‌ به‌ درختان‌ نيز رحم‌ نكردند￸.

اندکی بعد، وقتی در تبریز، خانه #ستارخان توسط روسها تخریب و فروریخت باز مردم در غارت اموالِ خانه، سر از پا نمی شناختند بعدها هم وقتی در کودتای ۲۸ مرداد خانه #مصدق تخریب شد باز مردم همان غارت و تراژدی را تکرار کردند￸.
￸نباید فکر کرد که غارتگران همگی ضد مشروطه بودند بلکه اکثرشان اصلا بی طرف بودند.

در مقابل‌ گروه‌ اول‌، گروه‌ دوم‌ قرار داشتند كه‌ مشكل‌ را امری فرهنگی تلقی‌ كرده‌ و بر تغيير تدريجی‌ فرهنگ‌ مردم‌ ، آگاه‌ كردن به‌ حقوق‌شان و مبارزه‌ با جهل‌ و خرافات‌‌ تأکید می کردند افرادی چون‌ ميرزا #فتحعلی‌_آخوندزاده‌، #ميرزاآقاخان‌_كرمانی‌، ميرزاعبدالرحيم‌ #طالبوف‌‌... ￸در اين ‌گروه‌ جای‌ دارند￸.

بدون کار فرهنگی و آگاهی سیاسی مردم، درافتادن با استبداد با توسل بر سلاح، به مثابه با شمشیر چوبین به جنگ تانک رفتن است￸. چرا که آن نظام استبدادی، برآمده از اعماق ذهنی همان مردم است￸

در واقع مصداق این شعرِ ￸
(مصطفی‌ بادكوبه‌ای‌) بودند:

ما ستم‌ را نشانه‌ گرفته‌ بوديم‌￸
اما همه‌ تيرها از كمان‌ دانش‌ پرتاب‌ نشد￸
ای‌ كاش‌ نخست‌ #جهل‌ را نشانه‌ گرفته‌ بوديم￸.


t.center/tarikhdartarazoo🏛
به گواهی تاریخ نقش عناصرو #نیروهای_تندرو وافراطی در نهضتهای اصلاح طلبانه مردمی همیشه غیرسازنده وبیشترمواقع مخرب وویرانگر بوده است.

نمونه بارز آن حادثه سوء قصد نافرجام به جان #محمدعلیشاه_قاجار بود.وی که پس از مرگ پدر، بتازگی برمسند قدرت تکیه زده بود(۱۲ دیماه ۱۲۸۵ خورشیدی) رابطه نسبتا خوبی با مجلس شورای ملی ومشروطه طلبان داشت.
درحالی که پیش از ظهر جمعه ۸ اسفند ۱۲۸۶ نمایندگان مجلس با شاه دیدار و گفتگو داشتند، بعدازظهر همان روز هنگامی که شاه برای گردش به دوشان تپه می‌رفت، در حین عبور از خیابان باغ وحش تهران مورد سو قصد قرار گرفت و دو نارنجک به سوی کالسکه او پرتاب شد. چند تن کشته و زخمی شدند اما شاه جان سالم به در برد.

#کسروی می‌گوید: "نقشه این کار را #حیدرعمواوغلی کشیده و بمب را نیز او ساخته بود". یحیی دولت‌آبادی در این باره می‌نویسد: ساعتی پیش از این واقعه، نگارنده در منزل خود با یکی از ناطقین تندرو ملت نشسته شخص مزبور می‌گوید احتمال می‌رود صدایی بلند شود و پس از وقوع واقعه معلوم می‌شود او هم از توطئه مسبوق بوده‌است."

طرح قتل محمدعلی شاه هنگامی صورت گرفت که همکاری شاه با مشروطه طلبان در اوج خود بود.
پیش از این سوء قصد نا فرجام طرح اتهام زنا و فحشا از سوی برخی مشروطه خواهان به مادر شاه، #تاج‌الملوک، (دختر امیرکبیر و همسر مظفرالدین شاه)یکی دیگر از عوامل اصلی بروز اختلاف میان شاه ومشروطه طلبان بوده است. به‌خصوص #سیدمحمدرضامساوات شیرازی تا جایی پیش رفت که طوماری تهیه کرد و شاه را #زنازاده نامید.

پس ازواقعه ترور، شاه خواهان شناسایی و مجازات مرتکبان این عمل شد، اما اقدامی جدی در این خصوص صورت نگرفت تا جایی که شاه نامه‌ای گلایه‌آمیز به مجلس شورای ملی ارسال کرد. شاه گرچه از این ترور جان سالم به در برد، اما بدبینی‌اش نسبت به مشروطه‌خواهان فزونی یافت و دیگر تا هنگام رفتن به باغشاه که به واقعه به توپ بسته شدن مجلس انجامید از کاخ سلطنتی خارج نشد.
هرچند در شخصیت محمدعلیشاه زمینه وبستر مناسب برای خودکامگی واستبداد وجود داشته است ولی چنانچه اشاره شد،نقش عناصر تندرو در تشدید منازعه واختلاف میان شاه ومشروطه خواهان که باعث فجایع بعدی بخصوص گلوله باران مجلس وبرقراری #استبدادصغیر گردید، غیر قابل انکار می باشد.


#ادمین


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
فرجام یک #خودکامه


آنچه می‌خوانید، روایت #سیدحسن‌_تقی‌زاده است از پایان کار #محمدعلی‌شاه. ببینید پایان کار شاهی با آن همه کبکبه و دبدبه چقدر رقت‌بار است. این خاطرۀ تقی‌زاده را از کتاب #«مشروطیت_ایران» نوشتۀ #محمودستایش (صفحات ۱۰۴ تا ۱۰۷) برایتان نقل می‌کنم.

🔻🔻🔻🔻

🔸برای اخراج محمدعلی‌شاه هیئتی تعیین شد که من هم جزء آن‌ها بودم. روزی که ترتیب اخراج وی را دادیم، دارای قیافه‌ای تکیده و شکسته بود. همسر او نیز مرتب گریه می‌کرد و از دوری احمد [احمدشاه] ناراحت بود. باآن‌که در مورد اخراج محمدعلی‌شاه خبری منتشر نشده بود، ولی عده‌ای زیاد در مقابل سفارت [سفارت انگلیس] در زرگنده آمده بودند و بعضی هم با خود اسلحه داشتند و می‌خواستند انتقام خود را از آن مرد بگیرند. هیئت متوجه شد و از شهر درخواست کرد که عده‌ای قزاق بفرستند. قزاق‌ها آمدند و در دو طرف مستقر شدند. قیافۀ جمعیت بی‌نهایت غضبناک و عصبانی بود. هیئت انتظار داشت که واقعه‌ای روی بدهد. ازاین‌رو من جلو جمعیت رفته و آن‌ها را به آرامش دعوت کردم. ولی جمعیت همچنان عصبانی بود. تصمیم گرفته شد شاه مخلوع را از درِ پنهانی سفارت خارج کنیم. شاه مخلوع وقتی مرا دید با قیافۀ بغض‌گرفته جلو آمده و به ترکی شروع به احوال‌پرسی کرد. گریه به شاه امان نمی‌داد. من به او گفتم چرا عاقل کند کاری که بازآرد پشیمانی؟
بغض شاه ترکید. گفت: «خدا ذلیل کند شاپشال و امیربهادر جنگ را، آن‌ها مرا اغفال کردند تا روبه‌روی ملتم بایستم.»

🔸گفتم: «عذر بدتر از گناه.» به او گفتم: «به‌هرحال الان چاره‌ای نیست و خودکرده را تدبیر نیست. باید هرچه‌زودتر خاک ایران را ترک کنی. تا چه وقت می‌خواهی به این زندگی ذلت‌بار ادامه بدهی و زیر بیرق خارجی بمانی.»
شاه در این موقع با صدای بلند می‌گریست به‌طوری‌که همۀ هیئت و سفرای روس و انگلیس از این حالت روحی شاه متأثر شدند.

🔸محمدعلی‌شاه دیگر آن شاهی نبود که روبه‌روی ملت خود ایستاده بود. مثل بچۀ مطیعی شده بود که پناهگاهی می‌جست. چون شایع بود که محمدعلی‌شاه قصد خروج مقداری از جواهرات سلطنتی را دارد، ستارخان به ترکی با فریاد گفت: «جیب‌ها و اثاثه‌اش را بگردید.» من نزد ستارخان رفته و باز به ترکی به او گفتم رعایت این مردک بیچاره را بکنید. این در وضع روحی بدی است. ستارخان گفت: «مَن بیلمیرم» یعنی من نمی‌دانم. من پیشنهاد کردم برای آن‌که بهانه‌ای به دست کسی داده نشود، اثاثیۀ شاه و حتی جیب‌هایش را به شکل زننده‌ای بازرسی کردند. چند قطعه جواهر پیدا کردند که بلافاصله صورت‌مجلس شد و اعضای هیئت زیر آن را امضا کردند. ستارخان پا از این فراتر گذاشت و گفت اثاثۀ ملکه‌جهان خانمش را هم بگردید. من گفتم: «این کار زننده است.» ستارخان چند زن را از بین کسانی که بیرون سفارت منتظر خروج محمدعلی‌شاه بودند صدا کرد و به شکلی موهن گفت اثاثیۀ خانم و خدمه را هم بگردید. زن‌ها حتی سینه‌بند خانم را هم گشتند و در آنجا چند قطعه الماس یافتند. شاه خواست مانع شود،

🔸ستارخان به ترکی گفت: «هرچه جنایت کردی بس نبود، حالا می‌خواهی دارایی‌های رعیت را به تاراج ببری؟» فحش رکیکی هم نثار شاه کرد. من هرچه خواستم ستارخان را دعوت به آرامش کنم میسر نمی‌شد و او مرتب مثل شیر می‌غرید و اسلحه‌اش را تکان می‌داد... [در آخر محمدعلی‌شاه] به اعضای هیئت دست داد و از بعضی حلالیت طلبید، ولی چه سود؟

🔸محمدعلی شاه لکه‌هایی را که بر دامن تاریخ گذاشت هیچ‌وقت پاک نخواهد شد. او ملتی را که آزادی می‌خواست کشت. مجلس را به توپ بست. به علمای اعلام بی‌احترامی کرد. ملک‌المتکلمین و صوراسرافیل را در باغ شاه خفه کرد. به‌هرحال صحنه‌ای بود دردناک و ناراحت‌کننده. در دل گفتم این است سرنوشت مستبدان و آدمکشان.


#محسن_احمدوندی


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
#عبرت_تاریخ

فروردین ماه مصادف بود با مرگ #محمدعلیشاه در تبعید. تاریخ نشان داده که کسانیکه در مقابل مردم قرار گرفته اند کمتر عاقبت خوبی داشته اند آنها غالبا وقتی در قدرت بوده اند مثل یزید بوده اند اما وقتی از قدرت رانده شده اند مثل بایزید شده اند....!

🔻پرده اول:
نقل است که محمدعلى شاه وقتی مجلس اول را به توپ بست، پس از قلع و قمع مشروطه طلبان و کشتن فجیع میرزا #جهانگیرخان و #ملک_المتکلمین در باغ شاه، با غرور و نخوت، بادی در بروت انداخته و موقع ناهار با تکبر گفته بود: آیا مشهدی باقر بقال وکیل (نماینده صنف بقالان در مجلس اول) اجازه می دهد شاه مملکت ناهار صرف کند یا خیر؟ سپس قهقهه خنده را از سر تمسخر سر داده بود...
روزگار بگذشت قیام تبریز شروع شد سپس، مجاهدین شمال و جنوب تهران را فتح کردند و شاه متکبر که با تمام دریوزگی برای حفظ جانش گریخته و مجبور به تحصن در سفارت روسيه در زرگنده شده بود، در این زمان، حسین بیگ تبریزی به تمسخر فریاد زده بود:
«دیدی بالاخره مشهدی باقر بقال اجازه ناهار خوردن نمی دهد!»

🔻پرده دوم:
زمانی که #دیکتاتور در روز جمعه، ۱۶ ژوئيه، به #سفارت_روسیه پناهنده شد، عين‏ السلطنه در خاطرات خود می نویسد که شاه مغرور پشم هایش ریخته و در عرض یک ماه لاغر شده، غبغب اش تحليل رفته و آرزوی خودکشی می کرد: «رفتيم زرگنده‏ و خدمت شاه ماضى. فرمودند مفسدين و مغرضين كار را به اينجا رسانيدند. چند مرتبه خواستم خودم را بكشم ...هيچ علامت نظام و سلطنتى در كلاه و سردارى نداشت. ريشش بلند شده بود. لاغر شده بود. غبغب بى ‏پير تحليل رفته بود. رنگش زرد شده بود»( روزنامه خاطرات عين‏ السلطنه...ج‏۴ص۲۶۹۷ )»
البته سفیر روسیه هم هی مته به خشخاش می گذاشت که محمدعلی شاه در سفارت مزاحم کارش است و باید هرچه زودتر سفارت روسیه را تخلیه کند «تا ديروز او را قبله عالم، سايه خدا مى‏ خوانديم. امروز بايد در خانه غيرى اين قسم نسبت به او اهانت كنيم اين است كه سفير روس مى‏ آيد به شاه پيغام داده‏ اند عمارت را خالى كرده يا در يكى از عمارات كوچك كه خالى است منزل ‏كنيد، يا چادر زده و جاى ديگر نزدیک سفارت كرايه كنيد»!(همان منبع...جلد۴ ص۲۷۶۱ ).

🔻پرده سوم:
زمانی که پس از ۵۶ روز اقامت در سفارت روسیه پس از تحویل عتیقه جات و طلاها مجبور به ترک ایران به مقصد اودسا در اوکراین شد، وقتِ ترک ایران، طرفداران معدودش که عادت به نظام استبدادی داشتند در جلوی کالسکه اش به خاک افتاده و گریه و زاری می کردند که پس از رفتن شما، ما از چه کسی باید اطاعت کنیم؟!
« ‏تمام جمعيت شمیرانى تا تجريش گریه میکردند که آقا شما می روید ما از چه کسی اطاعت کنیم، همين‏طور زنهاى شهر طهران اغلبى در امامزاده حسن و امامزاده معصوم جمع شده بودند. كالسكه شاه را كه مى ‏بينند صدا به گريه و شيون بلند مى‏ كنند...در اغلب خانه ‏ها زنها آش پشت پا براى شاه درست كردند...» (همان...ج‏۴ص۲۸۲۰)
این مردم، گویی انترهایی بودند که لوطی شان مرده و بی زنجیر گشته بودند!


🔻 پرده چهارم:
زمانی که پس از دربدری های بی شمار در #بندرساوونا در #ایتالیا در ۱۳۰۴ درگذشت، روزنامه حبل المتین در مورد مراسم تغسیل و تدفین اش در عباراتی طعنه آمیز در همان زمان چنین نوشته بود:

"در سان ریبوی ایتالیا، سدر و کافور هم برایش پیدا نشده بود، فقط روی تخته گذاشته با صابون عطری غسل دادند. غسال کی بود؟ #یونس_خان_آبدار و یک نفر دیگر بنام اسماعیل طوپالی که ترک اسلامبولی است...دکتر یه روزلسکی، پنبه می گذاشت، روسی خان کفن می دوخت دیگری دعای روسی می خواند. "

نتیجه:
در آن زمان، مشروطه خواهان فکر می کردند بزرگترین مشکل، محمدعلی شاه مستبد است و اگر او از بین رود همه چیز درست خواهد شد، اما محمدعلی شاه و چندین محمدعلی شاه های دیگر از بین رفتند ولی اوضاع بهتر نشد چون، هر کدام از آن میلیونها مردمِ گرفتارِ جهل و عقب ماندگی، بالقوه یک محمدعلی شاه بودند حتی بدتر.
در ایران اکثر زمانها، مردم و حکومتها عین هم هستند و مانند در و تخته به هم مى آيند..!

#علی_مرادی_مراغه_ای


t.center/tarikhdartarazoo
#احمدشاه دومین پادشاه قاجاری بودکه در۳۲سالگی ودر تبعید(پاریس) درگذشت.
پدرش #محمدعلیشاه نیز درپی انقلاب مشروطه مجبور به ترک کشورشد.


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
#￸استبدادستیزی یا
#مستبدستیزی !


رمان‌ سه‌ جلدی‌ #اينجه‌_ممد￸، شاهكار #ياشاركمال￸،در نظام‌ ارباب‌ رعيتی‌ تركيه‌ اتفاق‌ می‌افتد￸.
￸اينجه‌ممد قهرمان‌ اصلی‌ رمان‌، رعيتی‌ است‌ كه‌ زمين‌ و زنش‌ مورد تعدی ‌ارباب‌ ظالم‌ قرار گرفته‌ و زمينه قيام‌ او می گردد￸.
￸اينجه‌ ممد دست‌ به ‌تفنگ‌ می ‌برد و ارباب‌ را می کشد و از دست‌ ژاندارمها و عُمال‌ ارباب‌ به ‌كوه‌ پناه‌ می ‌برد و مدت‌ها در كوه‌ می ‌ماند و به‌ خيال‌ اينكه‌ ديگر بساط ‌ظلم‌ و جور در روستا ريشه ‌كن‌ شده‌ و دهقانان‌ آزاد شده ‌اند، تصميم ‌می‌گيرد؛ پس‌ از ماهها متواری شدن‌ به‌ روستا برگردد.

اما وقتی به‌ روستا برمی‌گردد با تعجب‌ می‌بيند كه‌ برادر ارباب‌ به‌ جای او نشسته‌ و چنان ‌ستم می کند و دمار از روزگار مردم‌ در می‌آورد كه‌ مردم‌ قبر ارباب ‌قبلي‌ را زيارتگاه‌ كرده‌ و به‌ اينجه‌ ممد دشنام‌ها می دهندكه‌ چرا ارباب‌ خوب‌ آنها را كشته‌ و اکنون ارباب‌ ظالم‌تر و بدتری برسرنوشتشان‌ حاكم‌ گشته‌ است‌￸.

قهرمان‌ داستان‌ اينجه‌ ممد دچار شك‌ و ترديد می شود و مدام‌ در جلد دوم‌ رمان‌، سرگردان‌ از خود می‌پرسد كه‌ ￸آيا مبارزه‌ اش‌ بيهوده بوده‌...و اشتباهش‌ كجا بوده‌؟ ￸

سرانجام ‌در جلد سوم‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ می‌رسد كه‌ به‌ جای ارباب‌
بايد با #ارباب‌_پرستی ‌مبارزه‌ می‌كرده‌
كه‌ در اذهان‌ دهقانان‌ ريشه‌ دوانده‌ است‌￸.

به همین خاطر‌ ‌سرانجام‌ در جلد سوم‌ تصميم‌ می‌گيرد آتش‌ به‌ خارستان‌ بزند و خارستان ‌در واقع‌ همان‌ زنجيرهای‌ ذهنی‌ دهقانان‌ است‌.
نگاهی‌ به‌ تئوریهای مربوط‌ به‌ دگرگونی جامعه‌ در تاريخ‌ معاصر ايران‌ از دوره‌ مشروطيت‌ تاكنون‌ هميشه‌ بیانگر دو نوع‌ نگرش‌ بوده￸ است:
نگرش‌ اول‌ عبارت از #راديكاليسم‌_انقلابی‌ و تغيير قهری ‌ساختار سياسی‌ جامعه‌ با توسل‌ به‌ سلاح بوده‌ است اين‌ ديدگاه‌ نه‌ تنها در دهه ی‌ چهل‌ و پنجاه‌ و در آستانه‌ انقلاب‌ ۵۷ ديدگاه‌ غالب‌ بوده بلكه‌ در انقلاب‌ مشروطيت‌ و پس‌ از آن‌ نيز گاهگاهی‌ به‌ چشم‌ می خورد￸.

اگر مثلا #حيدرعمواوغلی‌ها با توسل‌ به‌ نارنجك‌ می خواستند با كشتن‌ #محمدعلیشاه‌ بساط‌ ظلم‌ را از صحنه‌ ايران‌ برچينند در واقع‌ ‌راه‌ ميانبُر و ساده‌ای را برای مبارزه‌ با ستم‌ برگزيده‌ بودند.￸

آنان فكر می كردند كه‌ با كشتن‌ حاكمی‌ جبار مردم‌ زير سلطه ‌اش‌ آزاد خواهند شد اما نبايد اين‌ اشتباه‌ اساسی‌ ایشان را از نظر دور داشت‌ كه‌ آنان‌، حاكم‌ را از توده ‌های ‌محكوم‌ جدا می دانستند و به‌ تعامل‌ ذهنی‌ و روابط‌ عميق‌ بين‌ يك ‌ستمگر و ستمكش‌ در يك‌ نظام‌ استبدادی‌ توجه‌ نمی كردند و فكر می کردند كه‌ رژيم‌ پادشاهی‌ را می توان‌ با بمب‌ وترور ‌فروريخت‌ و يا روستاييان‌ را با تشويق‌ به‌ عدم‌ پرداخت‌ ماليات‌ و بهره مالكانه‌ و همچنين‌ شوراندن‌ دهقانان بر عليه‌ فئودال‌ها، نظام‌ فئودالی‌ را متلاشی‌ ساخت‌￸.
￸كسروی‌ در نقد گروه‌ اول‌، زمانی‌ چنين‌ نوشت‌￸:
ما نيك‌ آگاهيم‌ كه‌ حيدرخان‌ عمواوغلی ‌ها و علی ‌مسيوها و... در راه‌ استقلال‌ و آزادی اين‌ كشور به‌ هرگونه‌ جانفشانی‌ آماده‌ بودند، آنان‌ در یکجا اشتباه‌ می کردند￸
از گرفتاريها و آلودگیهای توده ‌ها، ناآگاه ‌بودند و می پنداشتند اگر ريشه استبداد كنده‌ شود توده مردم‌ به‌ راه‌ پيشرفت‌ می‌افتند در حالی كه ‌درد اصلی‌ ، جهل‌ و نادانی و ناآگاهی‌ مردم‌ بود￸.

گذشتِ‌ زمان،‌ صحت‌ سخن‌ كسروي‌ را نشان‌ داد بطوريكه‌ وقتی مجلس‌ اول‌ به‌ توپ‌ بسته‌ شد، مردم‌ در غارت‌ اموال‌ و فر‌شهای‌ مجلس،‌ روی #قزاقان‌_لياخوفی‌ را سفيد كردند و حتی‌ به‌ درختان‌ نيز رحم‌ نكردند￸.

اندکی بعد، وقتی در تبریز، خانه #ستارخان توسط روسها تخریب و فروریخت باز مردم در غارت اموالِ خانه، سر از پا نمی شناختند بعدها هم وقتی در کودتای ۲۸ مرداد خانه #مصدق تخریب شد باز مردم همان غارت و تراژدی را تکرار کردند￸.
￸نباید فکر کرد که غارتگران همگی ضد مشروطه بودند بلکه اکثرشان اصلا بی طرف بودند.

در مقابل‌ گروه‌ اول‌، گروه‌ دوم‌ قرار داشتند كه‌ مشكل‌ را امری فرهنگی تلقی‌ كرده‌ و بر تغيير تدريجی‌ فرهنگ‌ مردم‌ ، آگاه‌ كردن به‌ حقوق‌شان و مبارزه‌ با جهل‌ و خرافات‌‌ تأکید می کردند افرادی چون‌ ميرزا #فتحعلی‌_آخوندزاده‌، #ميرزاآقاخان‌_كرمانی‌، ميرزاعبدالرحيم‌ #طالبوف‌‌... ￸در اين ‌گروه‌ جای‌ دارند￸.

بدون کار فرهنگی و آگاهی سیاسی مردم، درافتادن با استبداد با توسل بر سلاح، به مثابه با شمشیر چوبین به جنگ تانک رفتن است￸. چرا که آن نظام استبدادی، برآمده از اعماق ذهنی همان مردم است￸

در واقع مصداق این شعرِ ￸
(مصطفی‌ بادكوبه‌ای‌) بودند:

ما ستم‌ را نشانه‌ گرفته‌ بوديم‌￸
اما همه‌ تيرها از كمان‌ دانش‌ پرتاب‌ نشد￸
ای‌ كاش‌ نخست‌ #جهل‌ را نشانه‌ گرفته‌ بوديم￸.


t.center/tarikhdartarazoo🏛
🔴 سالگرد به توپ بستن مجلس.

دوم تیر ماه، سالگرد به توپ بسته شدن اولین مجلس شورای ملی پس از انقلاب مشروطه است. در سال ۱۲۸۷ به دستور #محمدعلیشاه و توسط نیروهای #قزاق_روسی به فرماندهی #ژنرال_لیاخوف مجلس شورای ملی به توپ بسته شد.

در این واقعه شماری از مشروطه خواهان، روزنامه نگاران و نمایندگان پارلمان، گریختند عده ای پناهنده، بازداشت یا اعدام شدند.

...وبدینسان باردیگربختک سیاه وسنگین استبداد برسینه این کشورفرونشست.


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
مجسمه #شهید مشروطه گم شد!

مجسمه #ملک‌_المتکلمین از موثرترین آزادی‌خواهان و خطیبان دوران مشروطه که به‌دست #محمدعلی‌شاه در باغ‌شاه کشته شد، پس از انقلاب از میدان حسن‌آباد برچیده و به انباری پارک‌شهر منتقل شد.

احمد مسجدجامعی عضو شورای شهر تهران از مفقود شدن این مجسمه خبر دادوگفت : باید مسؤولان شهرداری دستور فوری برای پیگیری موضوع بدهند.

t.center/tarikhdartarazoo 🏛