🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance

#شیخ_فضل_الله
Канал
Логотип телеграм канала 🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
@tarikhdartarazooПродвигать
1,67 тыс.
подписчиков
6,69 тыс.
фото
1,44 тыс.
видео
6,85 тыс.
ссылок
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت... "عارف قزوینی"
خاطره ای از دکتر #فضل_الله_صلواتی که رابط بین مجلس اول وآیت الله #خمینی بود:

در جلسه ای با حضور #احمدخمینی به آقای خمینی گفتم که مدتهاست بنده دوست داشتم که چند سئوال را از خدمت شما بپرسم:

۱-اینکه شما به این صراحت از #شیخ_فضل_الله نوری حمایت کردید با آن سابقه بد در دفاع تمام قد از #محمدعلیشاه و با اینکه علمای نجف مانند آخوند خراسانی و میرزای نائینی از ایشان دلخور بودند و بر علیه اش اطلاعیه هم دادند، به چه دلیل؟

۲- شما گفتید که مصدق مسلم نبود در حالی که ایشان فرد معتقد بود و حتی با کسب اجازه از مرحوم آیت الله بروجردی از سهم امام خود یک بیمارستان و یک مدرسه در تهران برپا کرد و حتی مدارک پرداخت خمس ایشان هم الان موجود است.

۳- اینکه شما گرفتن سفارت امریکا را انقلاب دوم نامگذاری کردید در حالی که چند نفر دانشجو از دیوار سفارت بالا رفتند.چه تناسبی بین این کار با آن انقلاب عظیم است؟

امام رو کرد به سید احمد و گفت:
وقتی را در اختیار آقای صلواتی قرار دهیدتا درباره سئوالات ایشان صحبت کنیم.

از آن تاریخ هرچه به احمد گفتم طفره رفت و بهانه آورد و بالاخره موفق به دریافت پاسخ خود نشدم!

t.center/tarikhdartarazoo
روشنفکری که در تاریخ معاصر بیشترین فحش ها را خورده...!


#سیدحسن_تقی_زاده یکی از کسانی است که بیشترین سهم را در نوسازی ایران و دریافت مفاهیم مدرن غربی داشته، رجلی سیاسی با زندگی طوفانی که بارها در پستهای مهم سفارت، وکالت مجلس، وزارت...از مشروطه تا زمان مرگ بوده همچنین، دستی در ادبیات داشته و دست کم به شش زبان تسلط داشته...اما با اینهمه، کمتر رجل سیاسی و روشنفکری و منورالفکری به اندازه اودشنام شنیده...!

گروههای مختلف حتی متضاد به تقی زاده دشنام و لعنت فرستاده اند:
هم علما و طرفداران شیخ فضل الله به او لعنت فرستاده اند، هم تمامی گروههای چپ و حزب توده، هم امثال جلال آل احمدها و علی شریعتی ها و هم در زمان ما همشهریان ترکِ هویت طلب ما...

دکتر علی شریعتی می گفت من از دو تا «ت» بدم می آید: یکی تاریخ و دومی تقی زاده...طفللکی تقی زاده، که نام خانوادگی اش با «ت» شروع می شد...!

علما و طرفداران #شیخ_فضل_الله نوری حق دارند به تقی زاده حمله کنند چون تقی زاده به همراه دو نماینده دیگر تبریز در مقابل شیخ فضل الله و خواستهای او ایستاد !
تقی زاده، اولین خطر را در مجلس اول مشروطه در مصاف با شیخ فضل الله نوری کرد یعنی در جریان درخواست شیخ مبنی بر اصل دوم متمم قانون اساسی و گنجاندنِ نظارت پنج تن از علما بر قوانین مجلس برای همیشه.
در آن زمان، تقی زاده ۲۷ سال بیشتر نداشت و از تبریز نماینده بود. او به همراه دو نماینده دیگر تبریز یعنی فرشی و صادق مستشارالدوله، خطر مخالفت را بجان خریدند و در حالیکه کل مجلس، مرعوب گشته و هیچکس جرات ابراز مخالفت نداشت، تنها این سه تن با درخواست شیخ فضل الله، مخالفت کرده و رای مخالف دادند.
در مورد خطر این مخالفت،

مستشارالدوله در نامه ای به مرحوم ثقه الاسلام تبریزی می نویسد:
«...دانستیم که ۶۰ نفر طلبه مسلح را آقا شیخ فضل الله در حیات مجلس نگه داشته که در صورت لزوم به قوت بازوی آنها مقصود خود را پیش ببرد».
(نامه مستشارالدوله به ثقه الاسلام تبریزی: زندگینامه شهید نیکنام ثقه الاسلام تبریزی...ص۱۷۲ )

👈اصل «نظارت مجتهدین بر مصوبات مجلس» هر چند با اکثریت آرا مجلس اول تصویب شد اما تنها سه تن یعنی #تقی_زاده، #فرشی و #مستشارالدوله با آن مخالفت کرده و از سوی شیخ، تکفیر شدند و در آن زمان به #سه_تفنگدار معروف شدند. آنها برای حفظ جانشان مجبور می شدند شبها در مجلس بخوابند...!

در سالهای اخیر، دوستان تُرک(موسوم به هویت طلب) ما، از مخالفان سرسخت تقی زاده به شما می آیند. اینها بدون در نظر گرفتن فضای سیاسی تقی زاده، تنها به دو یا سه عنوان کلی بسنده می کنند: مثلا تقی زاده فراماسون، دشمن قاجاریه و بدنبال «استبداد منور» یعنی رضاشاه و یا طرفدار زبان واحد بوده...
که البته فراموش می کنند که تقی ‌زاده، جزوِ پنج نفری بوده که در هنگام تصویب ماده واحده در ۱۳۰۴ ش در مجلس پنجم، جانشان را بر کف دستشان گرفتند و با تبدیل رضاخان به رضاشاه مخالفت کردند چون بدرستی آنرا خلاف مشروطیت می دانستند.
ما می دانیم که قرارداد نفتی ۱۹۳۳ م بین تقی زاده از ايران و سر جان كدمن و ويليام فريزر از طرف شركت نفت انگليس و ايران در زمان رضاشاه امضا شد و سهم ایران از ۱۶به ۲۰ درصد رسید، اما این قراداد ۳۲ ساله تا سال۱۳۷۲ تمدید شد.
به نظرم تمدید قرارداد به نفع ایران نبود، چرا که اگر به نفع ایران میبود در آنصورت، تقی زاده نقش خود را بعدها در انعقاد قرار انکار نمی کرد و در مجلس شانزدهم نمی گفت که من آلت فعل رضاشاه بودم. این کلمه «آلت فعل» بعدا اسباب خنده شد...!

♦️در زمان امضای قرارداد نفت، تقی زاده وزیر دارایی بود، هر چند امضای قرارداد نفتی از سوی تقی زاده به نفع ایران نبود اما هیچ دکل نفتی گم نشد...!
تقی زاده یک عمر در مسندهای مهم دولتی بوده، بارها نماینده مجلس، سفیر، رئیس مجلس سنا و چند بار وزیر ...شد اما هیچ چیز در زندگی نداشت و حتی در پیرانه ‌سری، برای مداوای بیماریش، مجبور شد کتابخانه‌ شخصی اش را بفروشد!.
👈ساواک در گزارش خود از تقی زاده، می نویسد که «تقی زاده تقریبا هیچ چیز ندارد».
وچنین پاکدامنی در کشوری چون ایران واقعا جزو نوادر است...!

#علی_مرادی_مراغه_ای

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
۸ دی مصادف است با امضای نخستين قانون اساسی ايران توسط #مظفرالدين_شاه در سال ۱۲۸۵ش.

یکصدوبیست سال پیش، مردم به ستوه آمده از استبداد داخلی و دخالتهای دو کشور روس و انگلیس در امورشان، چنان شیفته قانون بودند که به آن به عنوان کلیدی می‌نگریستند که می‌تواند تمام قفلهای بدبختی‌شان را باز کند!
هم از اینروست که #میرزاملکم_خان اسم روزنامه‌اش را #قانون گذاشته و در اولین شماره آن نوشت:
«ایران مملو است از نعمات خداداد.
چیزی که همه این نعمات را باطل گذاشته نبودن قانون است.
هيچكس در ایران مالک هیچ چیز نیست زیرا که قانون نیست .
حاكم تعیین می‌کنیم بدون قانون. سرتیپ معزول می‌کنیم بدون قانون. حقوق دولت را می‌فروشیم بدون قانون، بندگان خدا را حبس می کنیم بدون قانون، خزانه می‌بخشیم بدون قانون. شکم پاره می‌کنیم بدون قانون»
(روزنامه قانون، نمره اول غره رجب ۱۳۰۷، ص۱)

شيخ سليم قبل از اینکه گرفتار دارِ روسیان گردد در تبریز در بالای منبر، مشروطه و قانون را برای مردم عامی و گرسنه که حسرت نان داشتند به کباب تشبیه می‌کرد و انگشتانش را پهن كرده به ترکی می گفت:
«كباب بواينده كاسب».
یعنی کبابی به این بزرگی و پهنایی...!
(کسروی، تاریخ مشروطه ایران ...ص ۱۶۱)

و #شیخ_جمال_واعظ قبل از کشته شدنش در بالای منبر در ستایش ازقانون می‌گفت:
«ايها الناس، هيچ مملكت شما را آباد نمی‌كند مگر متابعت قانون. مگر ملاحظه قانون؛ مگر حفظ قانون؛ مگر احترام قانون؛ مگر اجراى قانون. قانون؛ باز هم قانون، ايضا قانون... معصيت يعنى خلاف قانون عمل كردن. دين يعنى قانون. مذهب يعنى قانون. دين اسلام يعنى قانون اسلام. قرآن يعنى قانون خدايى. آقا جانم، قانون. قانون...»
( ‌شهید راه آزادی سید جمال واعظ اصفهانی...ص ۲۱۹).

بخاطر همین شیفتگی به قانون بود که به محض اینکه مظفرالدین شاه با مشروطه موافقت کرد مشروطه خواهان با عجله کوشیدند تا شاه رئوف زنده است انتخابات مجلس را برگزار کرده و قانون اساسی را نوشته و زودتر به امضایش برسانند. گروهی با عجله نشستند و از روی قانون اساسى فرانسه و بلژيک کپی کرده و قانون اساسى ايران را در ۵۱ اصل نوشته و به امضای مظفرالدین شاه رساندند و شاه چهار روز پس از امضای قانون اساسی درگذشت.
وقتی محمدعلی شاه بقدرت رسید بکلی منکر مشروطیت شد، به علمای نجف نوشت که «قانون اساسى را در حالتى كه پدر تاجدارم را رمق و قدرتى نبود قلم در دستش گذارده و گرفته‌اند»
(غفاری کاشانی، تاریخ نگارستان...ص ۵۱۶).
همچنین، اعلم الدوله پزشكِ مظفرالدين شاه را در فشار گذاشت که دستخطی بنویسد که پدرش در زمان اعطای مشروطه در حالت طبيعى نبوده! اما دکتر اعلم الدوله زیربار نرفت و مجبور شد ایران را ترک و به فرانسه برود.

در کنار #محمدعلی_شاه دسته بزرگی از روحانیون قدرتمند به رهبری #شیخ_فضل_الله_نوری نیز مشروطه خواهان را #کافر و بابی نامیده و در مخالفت با قانون اساسی، فریاد می‌زدند که ما قرآن داریم و چه نیازی به قانون اساسی است...؟!
آنان در اصفهان حتی کم شدن نزولات آسمانی و خشکی زاینده رود را نیز ناشی از کفر گویی و مشروطه خواهی و قانون‌خواهی دانستند که باعث قهر خدا شده اند...!
(دیوان مکرم اصفهانی...ص۱۸۲)

اما مشکل ایرانیان تنها اینها نبودند چون اینها را کنار زدند محمدعلی شاه از ایران فرار کرد و شیخ فضل الله بردار شد اما مشکل قانون حل نشد و ایرانیان همچنان در حسرت قانون ماندند به دوران دو تا پهلوی و تا الان...!
چرا...؟!
چون آن قانون اساسی از بالای جامعه و از روی قوانین کشورهایی کپی شده بود که سیصدسال برای آن قانون جنگیده بودند.
چون آن قانون در گوشت و پوستِ کثیری از ایرانیان راه نیافته بود، چون از اعماق وجودشان به عنوان یک نیاز نجوشیده و بالا نیامده بود...
و در نتیجه، آن ۵۱ اصل مترقی قانون اساسی که در این روز مرحوم مظفرالدین شاه امضا کرد، فاقد روح بودند بند بند آن، مانند مرده‌هایی بودند در کفن سپید کاغذ...!

اما این گناهِ پدران ما نبود، آنان در واقع صلیبِ عقب ماندگی قرنها نظام استبدادی را بر شانه‌های خود حمل می‌کردند و بخاطر همین،
هیچکدام از قهرمانان مشروطه، سرنوشت بهتری پیدا نکردند...
در حوزه بلوغ فکر و اندیشه هرگز نمی‌توان پرید و یا میانبر زد، باید با رنج و مرارت و تربیت، قدم به قدم از درون آن غارِ تاریک افلاطونی بیرون آمد...


#علی_مرادی_مراغه_ای


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
چالشهای
نخستین #مدارس_دخترانه در ایران


اولین مدرسه دخترانه در تهران، توسط #مبلغان_مسیحی آمریکایی در ۱۲۵۳ش در دوره #ناصرالدین_شاه بوجود آمد، اما شاگردانش مسیحی و دختران ارامنه بودند، چون ایرانیان مخالف تحصیل دختران بوده، فکر می کردند ھدف این مسیحیان غربی، مسیحی کردن ایرانیان است!
ديدار ناصرالدين شاه از این مدرسه جالب است:
در يكى از روزهاى پاييز ۱۲۶۹ ش صبحگاهان هنگامیكه دختران در تالار جمع بودند، شاه و ملازمان دربار وارد شدند «شاه شخصا امتحان می کند و يكى از دختران را پاى تخته سياه می خواند كه چيزى بنويسد ولى طفلك از هيبت شاه ياراى نوشتن نداشته. شاه گچ را از دست دخترك می گيرد، به خط خود روى تخته‌ سياه كلماتى ‌می نويسد كه بعدا قاب می كنند تا از ريزش محفوظ بماند...»
(تاريخ مؤسسات تمدنى جديد... ج ۱، ص ۳۶۸)
اما دیدار ناصرالدین شاه نیز نتوانست نگرش منفی مردم را نسبت به مدرسه دخترانه تغییر دھد و تقریبا تمامی دانش آموزان، دختران مسیحی بودند و مجله ملانصرالدین در نقد آن کاریکاتوری کشید و زیرش نوشت:

👈 #مسلمان، دختربچه خود را شوهر می دهد و #غیرمسلمان به مدرسه می فرستد...! 😂

اما در۱۲۷۰ ش. #ربابه_مرعشی همسر سيدعلى شمس المعالى (پزشک ناصر الدين شاه) دست بکار عجیبی میزند! او در خانه ‌اش كلاس درس براى زنان داير میکند. هر چند در خانه‌اش آموزش می‌داد اما از آزار و اذیت قشریون در امان نماند و مدام مزاحمش شدند.
در سال ۱۲۸۲ ش طوبب رشديه در قسمتی از خانه خود، مدرسه دخترانه‌ای بنام پرورش داير نمود. گرچه با استقبال مردم روبرو گرديد و روز چهارم تاسيس ۱۷ شاگرد داشت، اما فراشان دولتی ریختند و تابلوی او را با فحش و تهديد برداشتند و مدرسه را منحل کردند.
(رشدیه، شمس‌الدین، سوانح عمر...ص ۱۴۸)

تا این زمان مدارس دخترانه را در داخل خانه ایجاد می کردند تا بلکه از تعرضِ متعصبین در امان باشند اما در ۱۲۸۳ ش، زن شجاعی بنام #بی‌بی_خانم_وزیراف نویسنده کتاب #معايب_الرجال که در پاسخ به کتاب تاديب النسوان نوشته بود مدرسه دخترانه‌ای افتتاح نمود كه مخالفت #شیخ_فضل_الله_نوری را برانگیخت و شیخ فتوا داد که تاسیس مدارس دخترانه #مخالف_شرع اسلام است.
(ملک زاده، تاریخ انقلاب مشروطیت... ج۴، ص ۲۱۸)
و سیدعلی شوشتری در آستانه حضرت عبدالعظیم بست نشست و تكفیرنامه‌ای صادر کرد و نوشت:
«وای بحال مملكتی كه در آن مدرسه دخترانه تاسیس شود»
وعجیب اینکه، این تكفیرنامه در آن زمان دانه‌ای یك شاھی فروش رفته و حتی بازار سیاه پیدا كرد!
(کارنامه زنان مشهور ایران - فخری قویمی... ص ۱۳۲)

این اقدام علما، مخالفان مدارس را جسورتر كرد بطوری كه در خیابان به محصلان و معلمان حمله کرده و بصورتشان تُف می‌انداختند و آنها را بی‌عفت مي‌خواندند.
(ملکزاده... ج ۳ ص ۱۸۲)
فشارھای مخالفان باعث شد سرانجام، بی‌بی خانم به وزارت معارف شكایت کند امّا چون سمبه مخالفان پر زور بود در نتیجه، مدرسه تعطیل شد.

مدارس دخترانه چون نهر کوچکی جریان داشت که طلوع انقلاب مشروطیت، آنرا به رودی پرشتاب بدل ساخت، برخی مشروطه خواهان مانند ناظم الاسلام به حمایت از تأسيس مدارس دخترانه پرداخته، گفتند:
«در تربيت بنات و دوشيزگان وطن بکوشيم و به آنها لباس علم و هنر بپوشيم، چه تا دخترها عالم نشوند، پسرها بخوبی تربيت نخواهند شد»
(ناظم‌الاسلام کرمانی، تاريخ بيداری ايرانيان... ج ۱ ص ۴)

پس از مشروطیت به بی‌بی خانم اجازه داده شده مدرسه‌اش را باز کند اما به شرط اینکه دختران بین ۴ الی۶ سال تحصیل نمایند و كلمه دوشیزه نیز از تابلوی مدرسه حذف شود.
(مجله گنجینۀ اسناد، سال اول، دفتر اول، ص۸۲)
مدرسه #ناموس در ۱۲۸۶ش بكوشش خانم #طوبی_آزموده آغاز بکار کرد و مدرسه #ترقی_بنات توسط #ماھرخ_گوھرشناس در ۱۲۸۸ ش بوجود آمد، البته او فعالیت خود را از شوهرش پنهان كرده بود اما زمانیكه شوھرش فهمید او را متهم كرد كه از دایره دین و فضیلت پا بیرون نهاده و با عمل شرم آور خود موجب بدنامی خانواده گردیده...»!
(فخری قویمی...ص ۱۴۰)

روزنامه سادات، نامه اعتراض آمیز گروھی از زنان را چاپ كرد كه خود را طرفدار تعلیمِ زنان ستمدیده می خواندند. آنان در نامه خود خطاب به مخالفین مدارس دخترانه نوشتند که:
«...آخر ما جماعت اناثیه مظلوم ایران مگر از نوع شما نبوده و در حقوق نوعیه با شما شریک نیستیم؟ مگر ما بیچارگان در ردیف انسانهای عالم به شمار نمی‌آئیم و در جرگه حیوانات باركش باید محسوب باشیم؟ از شما انصاف می خواھیم تا كی ما باید از فرمان طَلَبُ العِلمِ فَريضَةٌ عَلى كُلِّ مُسلِمٍ و مُسلِمَةٍ خارج باشیم؟...»
(روزنامۀ مساوات، ۲ فروردین ۱۲۸۷، شماره ۱۸ ص ۲)


#علی_مرادی_مراغه_ای


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
Forwarded from اتچ بات
#هماناطق،
ایزدبانوی تاریخ‌نگاری مدرن ایران

او را به جرات می‌توان یکی از برجسته‌ترین مورخان زن ایرانی در ۱۰۰ سال اخیر نامید و شاید نامدارترین آن‌ها. او که در سال ۲۰۱۶ در پاریس درگذشت، در خرداد ۱۳۱۳ در #ارومیه به دنیا آمده بود. در خانواده‌ای سرشناس. نوه «میرزا جواد ناطق» و فرزند «مهندس ناصح ناطق» و «نصرت رفیعی».

پدربزرگش در ابتدا «میرزا جواد ناصح زاده» نام داشت. روحانی پرشور مشروطه خواه تبریزی و از بنیانگذاران انجمن ایالتی تبریز در آغاز مشروطیت. او به علت قدرت سخنوری و نطق پرشور در دفاع از مشروطه به «میرزا جواد ناطق» مشهور شد. پدر هما نیز زاده تبریز بود. از مهندسان میهن دوستی که در دوره رضاشاه برای تحصیلات به فرانسه اعزام شده بود و راه و ساختمان خوانده بود.

هما ناطق همه دوره‌های دانشگاهی تا دکتری را در پاریس و در #دانشگاه_سوربن طی کرد. از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت. او محبوب‌ترین استاد تاریخ دانشگاه بود. طی انقلاب فرهنگی به خانه‌اش ریختند و او مجبور شد به فرانسه بازگردد.

#سیدحسین_نصر رئیس وقت دانشکده ادبیات دانشگاه تهران - پژوهش دکتری او درباره #سیدجمال_الدین_اسدآبادی را دید و از او خواست که به استخدام دانشگاه تهران در بیاید. هما ناطق از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت. کلاس‌های دانشگاه او در ایران پررونق ترین کلاس ها بود. «عباس میلانی» نیز که در آن سال‌ها در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تدریس می کرد، از محبوبیت وافر او در ایام تدریس در دانشگاه می‌گوید. در این میان صرفا یک سفر یک ساله پژوهشی به آمریکا و دانشگاه پرینستون داشت.

هما ناطق به جهت تخصصی که درباره مشروطه داشت، درباره مشروطه نظرات جالب توجهی داشت که بعضا با روایت غالب همخوان نبوده است. او از جمله به این اشاره می کند
که #شیخ_فضل_الله_نوری اگرچه در جریان انقلاب مشروطه و پس از آن چهره منفوری بوده است اما از همه روحانیون مشروطه خواه باسوادتر بود و از همه این ها بهتر فقه اسلامی را می شناخت:
«وقتی که میگه اسلام با آزادی مغایرت داره، به ناحق حرف نمی زنه. بلکه یک واقعیت علمی را بیان می‌کنه. وقتی که میگه قوام اسلام به عبودیت است و نه به آزادی، قوام اسلام به تبعیض است  و نه به برابری، درسته و اشاره می‌کنه به این‌که در اسلام برابری بین یهود، بهایی، بین بابی، بین ارمنی، و مسلمان وجود نداره. نه در قرآن وجود داره و نه در شیعه وجود داره. بنابراین کسانی که خلاف این می گویند، اون‌ها هستند که دروغ میگن. یعنی اون‌ها هستند که نه مسلمان واقعی هستند و نه این‌که روشنفکر واقعی هستند».


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
Forwarded from اتچ بات
#هماناطق،
ایزدبانوی تاریخ‌نگاری مدرن ایران

او را به جرات می‌توان یکی از برجسته‌ترین مورخان زن ایرانی در ۱۰۰ سال اخیر نامید و شاید نامدارترین آن‌ها. او که در سال ۲۰۱۶ در پاریس درگذشت، در خرداد ۱۳۱۳ در #ارومیه به دنیا آمده بود. در خانواده‌ای سرشناس. نوه «میرزا جواد ناطق» و فرزند «مهندس ناصح ناطق» و «نصرت رفیعی».

پدربزرگش در ابتدا «میرزا جواد ناصح زاده» نام داشت. روحانی پرشور مشروطه خواه تبریزی و از بنیانگذاران انجمن ایالتی تبریز در آغاز مشروطیت. او به علت قدرت سخنوری و نطق پرشور در دفاع از مشروطه به «میرزا جواد ناطق» مشهور شد. پدر هما نیز زاده تبریز بود. از مهندسان میهن دوستی که در دوره رضاشاه برای تحصیلات به فرانسه اعزام شده بود و راه و ساختمان خوانده بود.

هما ناطق همه دوره‌های دانشگاهی تا دکتری را در پاریس و در #دانشگاه_سوربن طی کرد. از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت. او محبوب‌ترین استاد تاریخ دانشگاه بود. طی انقلاب فرهنگی به خانه‌اش ریختند و او مجبور شد به فرانسه بازگردد.

#سیدحسین_نصر رئیس وقت دانشکده ادبیات دانشگاه تهران - پژوهش دکتری او درباره #سیدجمال_الدین_اسدآبادی را دید و از او خواست که به استخدام دانشگاه تهران در بیاید. هما ناطق از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۹ در دانشگاه تهران به تدریس تاریخ پرداخت. کلاس‌های دانشگاه او در ایران پررونق ترین کلاس ها بود. «عباس میلانی» نیز که در آن سال‌ها در دانشکده حقوق دانشگاه تهران تدریس می کرد، از محبوبیت وافر او در ایام تدریس در دانشگاه می‌گوید. در این میان صرفا یک سفر یک ساله پژوهشی به آمریکا و دانشگاه پرینستون داشت.

هما ناطق به جهت تخصصی که درباره مشروطه داشت، درباره مشروطه نظرات جالب توجهی داشت که بعضا با روایت غالب همخوان نبوده است. او از جمله به این اشاره می کند
که #شیخ_فضل_الله_نوری اگرچه در جریان انقلاب مشروطه و پس از آن چهره منفوری بوده است اما از همه روحانیون مشروطه خواه باسوادتر بود و از همه این ها بهتر فقه اسلامی را می شناخت:
«وقتی که میگه اسلام با آزادی مغایرت داره، به ناحق حرف نمی زنه. بلکه یک واقعیت علمی را بیان می‌کنه. وقتی که میگه قوام اسلام به عبودیت است و نه به آزادی، قوام اسلام به تبعیض است  و نه به برابری، درسته و اشاره می‌کنه به این‌که در اسلام برابری بین یهود، بهایی، بین بابی، بین ارمنی، و مسلمان وجود نداره. نه در قرآن وجود داره و نه در شیعه وجود داره. بنابراین کسانی که خلاف این می گویند، اون‌ها هستند که دروغ میگن. یعنی اون‌ها هستند که نه مسلمان واقعی هستند و نه این‌که روشنفکر واقعی هستند».


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
تورا به حقیقت اسلام قسم می‌دهم!
آیا این مدارس جدیده خلاف شرع نیست؟
و آیا ورود به این مدارس مصادف با اضمحلال دین اسلام نیست؟
آیا درس زبان خارجه و تحصیل شیمی و فیزیک، عقاید شاگردان را سخیف و ضعیف نمی‌کند؟
مدارس را افتتاح کردید، آنچه توانستید در جراید از ترویج مدارس نوشتید،حالا شروع مشروطه و جمهوری می خواهید..!

👈چه معنی دارد زن درس بخواند....
این عین اشاعه فاحشه خانه‌ ها است... صرفِ وجوه متبرکه روضه خوانی و وجوهِ زیارات برای افتتاح مدارس تربیت نسوان و دبستان دوشیزگان مخالف اسلام است...!


📕#تذکرةالغافل_و_ارشاد_الجاهل
#شیخ_فضل_الله_نوری

@tarikhdartarazoo 🏛