🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance

#جهل‌
Канал
Логотип телеграм канала 🏛 تاریخ درترازو 🏛 Date in the balance
@tarikhdartarazooПродвигать
1,67 тыс.
подписчиков
6,69 тыс.
фото
1,44 тыс.
видео
6,85 тыс.
ссылок
به ملتی که زتاریخ خویش بی خبر است بجز حکایت محو و زوال ، نتوان گفت... "عارف قزوینی"
چهل وپنجمین سال روز درگذشت آیت الله طالقانی.

سید علی اصغر غروی:

دین را مدافع آزادی و شخص دین‌دار را آزادی‌خواه‌ترین انسان به‌شمار می‌آورد. امروز طالقانی به عنوان کسی که برای آزادی ملت و اجراء قانون و برقراری عدالت، یک عمر زجر کشیده و زندان‌های سخت و شکنجه‌های کشنده را تحمل کرده، از این جهت مهم است که او از جایگاه یک رجل دین و یک روحانی، از آزادی‌های فطری، مشروع و قانونی آحاد ملت دفاع کرد، و سپهر اندیشگی خود را بر این مدار به چرخش آورد که «دین ضد هرگونه خودکامگی، استبداد و استکبار است». طالقانی حتی آخرین نمازجمعهٔ خود را، در بهشت زهرا، به مناسبت سالگرد هفده شهریور، در واقع در اظهار نگرانی از سوگ آزادی اقامه نمود، و جان تازه‌ای که در کالبد نیمه جان استبداد دمیده شده بود. وی بیمناکی خود را از ظهور یک استبداد جدید، و قطعاً خطرناک‌تر، تحت عنوان #استبداددینی، پنهان نساخت، و به صراحت و وضوح هرچه تمام‌تر، از علائم و نشانه‌هایش پرده برداشت....

محمد حسین دانایی، محقق تاریخ معاصر نیز در کتاب خاطرات خود به نام دو برادر، ضمن شرح احوال و افکار و آثار جلال آل احمد و شمس آل احمد، به اوضاع و احوال اهالی طالقان، از جمله اهالی روستاهای اورازان و گِلیَرد و همچنین به روابط بین خاندان آل احمد و خاندان علایی طالقانی که متعلق به روستاهای مزبور هستند، پرداخته و علاوه بر ارائه اطلاعاتی دربارهٔ جایگاه اجتماعی روحانیون و فعالیت‌های سیاسی آنان در سال‌های قبل از انقلاب، برخی از مناسبات و همکاری‌های خاص بین سید محمود طالقانی با جلال آل احمد را شرح داده‌است.

محمود دولت‌آبادی:

«طالقانی در ردیف افرادی است که در تاریخ ما قربانی شفقت خود شدند»، می‌گوید: «من با همه آقایان روحانی و غیرروحانی سلام و علیک داشتم ولی آقای طالقانی را دوست داشتم چون احساسی که به من منتقل کرده بود احساس بی‌طرفی بود و اینکه همه مردم ایران را در برابر پدیده‌ای می‌دید که فکر می‌کرد به ضرر همه است و آن هم #دیکتاتوری و #جهل بود.»

#مهدی‌بازرگان:

«طالقانی، به حکم آیه لا إکراه فی‌الدّین، خیلی خیلی معتقد و طرفدار این قضیه بود که آن دینی که با زور و اجبار تحمیل بشود، پیش خدا ارزش ندارد بنابراین پیش خلق هم ارزش ندارد؛ و آن چادر و آن روسری که با ضرب و زور و تهدید به سر خانم‌ها برده شود، از صد تا بی‌حجابی بدتر است.»
آیت‌الله طالقانی طرفدار اداره کشور بصورت #شورایی بود ومعتقد بود ،
👈حکومت فردی ،حال ان شخص سلطان باشد یا ولی فقیه ،باعث استبداد و دیکتاتوری خواهد شد...

طالقانی به شورایی بودن کشور اعتقاد داشت و برای اثبات نظریه خود در مسئله شورا و با تأکید بر شورا در ساختار سیاسی، به سه دسته ادله اشاره می‌کند: ادله عقلی و ادله نقلی که ادله نقلی به دو دلیل قرآنی و سنت تقسیم کرد

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
بی‌دین‌ها امام حسین (ع) را نکشتند، دیندارها کشتند!


هیچ بلایی نقش #کج‌_اندیشی_دینی را ایفا نکرده است. اگر بنا نیست معرفت داشته باشیم، بهتر است دین نداشته باشیم، چرا که دین بدون معرفت به‌ مراتب از بی‌دینی بدتر است.
شاید به اندازه‌ای که جهلِ ناشی از دین خون ریخته، سر بریده، و انسان‌های دیگر را به قصد قربت قطعه‌ قطعه کرده، آدم نکشته باشد و هیچ بلایی نقش کج‌اندیشی دینی را ایفا نکرده است.

من در «فاجعه #جهل_مقدس» آورده‌ام که والله این حرف دروغ است که یک عده‌ای برای پول به کربلا آمدند. این طور نیست! این‌ها از روی خجالت، بعداً جعل کردند، و الاّ شاید جز یکی دو نفر مثل #عمرسعد که برای گرفتن #ولایت_ری آمدند، بقیه‌شان برای خدا امام حسین (علیه السلام) را کشتند.
حواستان باشد که بی‌دین‌ها امام حسین (علیه السلام) را نکشتند، دیندارها کشتند. #مستضعف یعنی کسی که او را از آگاهی پوچ کرده‌اند و در مغزش جهل تزریق کرده‌اند.

#مصطفی_محقق_داماد

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
وقتی در سال ۱۶۰۰ م #جوردانو_برونو فيلسوف ايتاليايی را پس از گذراندن ۸ سـال در سياه‌چال‌های خوفناك #دادگاه_انگيزاسيون (تفتيش عقايد) به ميدان كامپودی فيوری شـهر رُم آورده بودند تا زنده زنده در آتش بسوزانند، او را به يك ستون‌ آهنين بستند و انبوهی ازهيزم برای سوزاندن او جمـع كرده بودند، او هـم ساكت بود ،ناگهان اتفاقی افتاد و جمله‌‌ای را به‌زبان آورد كه در تاريخ ماندنی شد.
آن اتفاق اين بود كه ناگهان ديدند پيرزنی نزديك شد وتكه هيزمی دردست داشت و با آوردن نام خدا بر لب، آنرا به روی هيـزم‌ها انداخت. برونو گويی عمل اين پيرزن مغز استخوانش را سوزانده بود، سکوتش را شکست و گفت: "لعنت بر اين #جهل_مقدست!"

در چنين جهلی، شخص درجهل می‌سوزد، ولی برای خدا. گرسنگی، فقر، فلاكت، بيماری، جنگ ،دشمنی و جنايت ، همه را به قصد قربت تحمل می كند و جالب اين‌كه از هرگونه روشـــنگری نیز می‌هراسد!

مصطفی محقق داماد

👆نقاشی بالا،اثر #جوزف_دیز هنرمند فرانسوی انسانی با سر سياه به تصویر کشیده شده که با جديت و کوشش تمام قصد دارد پيرمردی را ازغرق شدن نجات دهد.درحالی که زن جوان وکودک خودش درحال غرق شدن هستند.

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
Media is too big
VIEW IN TELEGRAM
#جهل ناشی از دين.
وفجایع ومصائب تاریخی آن...

دکتر #مصطفی_محقق_داماد

۲دقیقه

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
سه فیلسوف بزرگ تاریخ یعنی #سقراط ، #دکارت و #فرانسیس_بیکن تاکید داشتند که پذیرش هر گونه باور بدون عبور از صافی #تردید ، #جهل است.
همه آنها می گویند باید هارد دیسک ذهنمان را از اطلاعاتی که نسل های قبل به ما منتقل کرده اند پاک کنیم.
آنها آموزش می دهند که چگونه بت های ذهن را نابود کنیم.

پرفسور پوپر راه آن سه فرزانه را پی می گیرد و می گوید
👈عقیده ای از #تعصب مبراست که خود را در معرض #نقد و ابطال پذیری قرار دهد و اشکالات کمتری بر آن وارد باشد.


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
Forwarded from اتچ بات
#امام_رحیم_آقاخان ساکن شهر #ژنو سوئيس که بعد از پدرش پنجاهمین امام شیعیان فرقه اسماعیلیه شده‌است با ۱۵ میلیون نفر پیرو!
امام جعفر صادق امام ششم شیعیان دو پسر داشت. اسماعیل و موسی کاظم. جعفر صادق گفته بود بعد از او اسماعیل امام شیعیان است. کمی بعد اسماعیل مرد. جعفر صادق گفت امام بعدی موسی کاظم است. عده‌ای از پیروان گفتند امام که عوض نمی‌شود. اسماعیل امام بود و مرده و چون پسری هم ندارد او امام آخر است. فرقه شیعیان ۷ امامی یا #فرقه_اسماعیلیه اینگونه درست شد.

رحیم آقاخان با همسر آمریکائی خود زندگی کاملا لوکسی دارد .ثروت او ۳ میلیارد دلار است که بیشتر آن از طریق زکات و فطریه پیروانش که ساکن کشورهای فقیری مثل پاکستان افغانستان و هند و ایران هستند بدست آمده است. پرنس رحیم آقا خان فرزند پرنس کریم آقا خان و نوه پرنس علی خان محلاتی هست و پدرِ پدر بزرگش را که صدو پنجاه کیلو وزن داشت، در سال دوبار یک بار در هند و یک بار در کنیا با الماس وزن می کردند و کادو می کردند بهش می دادند .

شیعیان اسماعیلیه که مسجد هم ندارند و به جای آن #جماعت_خانه دارند هر اسماعیلی موظف هست در سال یکبار یک ششم دارائیش را جدا کرده و به آقا خان کادو کند و اگر کسی بخواهدکه حتما به بهشت رود تمام دارائیش را کادو می کند به آقاخان می بخشد و کاملا مفلس می شود.  به این شخص می گویند #بهاراتی که کم هم اتفاق نمی افتد.
جالب هست بدانید مغازه های #قدمگاه_کرمان وقف آقاخان هست و اسماعیلیان درکرمان جمعیت قابل توجهی دارند.
خدایا مارا ازآفت #جهل درامان بدار.

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
روزی که دنیا به احترام نماینده ایران ایستاد.👇

▫️پس از #جنگ_جهانی_دوم، از تمام دنیا هیئت‌‌هایی به آمریکا رفتند تا برنامه‌ای بریزند که پس از این جنگ وحشتناک چه باید کرد که جنگ جهانی سومی روی ندهد.

▫️یک هیئت نیز از ایران رفت که شامل: دکتر غنی، انتظام، قاسم‌ زاده، تیمسار جهانبانی و #دکتر_علی‌_اکبر_سیاسی وزیر خارجه بود...

▫️در سانفرانسیسکو هیئت ایرانی گل کرد. در جلسات، نمایندگان سایر کشورها هر کدام پیشنهادهای غیرعملی مطرح می کردند؛ که مثلاً تمام دنیا را باید خلع سلاح کرد تا جنگ نشود!
یکی دیگر می‌گفت که همه مردم را باید سیر کرد تا جنگ نشود!
نماینده یک کشور نیز می‌گفت که تمام ثروت‌ها را باید تقسیم کرد تا دنیا متعادل شود!
جمعی نیز می‌گفتند؛ که باید مرز ها را برداشت تا جنگ های توسعه طلبانه پیش نیاید...
▫️ناگفته پیدا است که هیچ کدام از پیشنهادها عملی نبود و از جلسات خصوصی تجاوز نمی کرد و به جلسه عمومی نمی رسید.

▫️تا اینکه نوبت به وزیرخارجه ایران رسید. دکترعلی‌اکبرسیاسی که به زبان انگلیسی و فرانسه مسلط بود، رفت پشت تریبون و نگاهی عالمانه‌ای به حضار انداخت و گفت:
خیر آقایان!
👈جنگ نه مربوط به شکم است و نه ثروت و نه مرز ! جنگ و دعوا تنها نتیجه #جهل است!
مردم، با فرهنگ های یکدیگر آشنایی ندارند و چون فرهنگ همدیگر را نمی شناسند، به یکدیگر احترام نمی گذارند و این توهین ها نتیجه ای جز جنگ ندارد. پس باید کاری کرد که سطح دانش مردم و شناخت آنها از فرهنگ همسایگان و بیگانگان بالا برود. در این صورت احتمال دارد که از میزان جنگ ها کاسته شود...

▫️هنوز سخنان دکتر سیاسی تمام نشده بود که ناگهان حضار به‌پا خواستند و صدای کف زدن‌های ممتد آنها نشان از تائید گفته های نماینده ایران بود.

▫️بنابراین کمسیونی تشکیل شد که اساس آن بر شناختِ فرهنگ ها و بالا بردن تعلیم و تربیت عمومی باشد و این همان چیزی است که عنوان سازمان فرهنگی #یونسکو به خود گرفت و بعدها یکی از سازمان های بزرگ وابسته به سازمان ملل متحد به شمار رفت و مرکز آن پاریس شد. دکتر سیاسی نیز به همین دلیل تا پایان عمر همیشه از اعضای برجسته این سازمان بود و در تمامی جلسات اصلی آن شرکت داشته و در ایران نیز سال ها ریاست آن را داشت، یا با مرحوم علی اصغر حکمت مشترکاً آنرا اداره می کردند ...

▫️دکتر علی‌اکبر سیاسی در این سخنرانی تاریخی، تنها راز بقای سرزمین کهن ایران و هم زیستی مسالمت آمیز مردمش را به زبان آورده بود.و چه افتخاری از این بالاتر که ما ایرانیان با هر زبان و هر نژاد، به پشتوانه تاریخ و فرهنگ والا و کهن و مشترکمان، هیچگاه و هیچگونه جنگ قومی در ایران زمین‌ نداشته ایم و قطعاً نخواهیم داشت.

#حمیدرضاجمشیدی

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
#جهل_مقدس


قاضی از قاتل #انورالسادت می‌پرسد چرا او را کشتی؟(اکتبر۱۹۸۲ میلادی)
قاتل جواب می‌دهد:
ایشان یک #سکولار است.
قاضی می‌گوید: آيا معنی سکولار را می‌دانید؟
قاتل می‌گوید: نه نمی‌دانم!


در ترور نافرجام #نجیب_محفوظ (نویسنده مصری وبرنده جایزه نوبل)
قاضی از تروریست می‌پرسد:
چرا نجیب را با خنجر زدید؟
جانی می‌گوید: به‌دلیل نوشته‌های آن، خصوصا کتاب #بچه‌های_کوی_ما.
قاضی می‌گوید: کتاب را خوانده‌ای؟
قاتل می‌گوید: خیر!


قاضی از قاتل #فرج_فوده، شاعر و نویسنده مصری می‌پرسد چرا او را کشتی؟(۱۹۹۲ میلادی)
قاتل می‌گوید: او #کافر است.
قاضی به قاتل می‌گوید: چطور به این نتیجه رسیدی؟
قاتل: از کتاب‌هایش.
قاضی می‌گوید: آیا کتاب‌هایش را خوانده‌ای؟
قاتل جواب می‌دهد:
خیر من اصلا سواد ندارم!

و اینگونه جامعه بشری تاوان جهل و ناد‌انی را داده است و از این پس نیز خواهد داد...

t.center/tarikhdartarazoo 🏛
مرحوم #محمدقاضی، مترجم پیشکسوت و بلندآوازه کشورمان در کتاب خاطراتش روایت می کند :

در پنجمین سالی که باستخدام سازمان برنامه و بودجه درآمده بودم، دولت وقت تصمیم گرفت برای خانوارها کوپن ارزاق صادرکند. جنگ جهانی به پایان رسیده بود اما کمبود ارزاق و فقر در کشور هنوز شدت داشت. من به همراه یک کارمند مامور شدم در ناحیه طالقان آمارگیری کنم و لیست ساکنان همه دهات را ثبت نمایم.

ما دو نفر به همراه یک ژاندارم و یک بلد راه سوار بر دو قاطر به عمق کوهستان طالقان رفتیم و از تک تک روستاها آمار جمع آوری کردیم.

در یک روستا کدخدا طبق وظیفه اش ما را همراهی می نمود. به امامزاده ای رسیدیم با بنایی کوچک و گنبدی سبز رنگ که مورد احترام اهالی بود و یک چشمه باصفا به صورت دریاچه ای به وسعت صدمتر مربع مقابل امامزاده به چشم می خورد. مقابل چشمه ایستادیم که دیدم درون آب چشمه ماهی های درشت و سرحال شنا می کنند. ماهی کپور آنچنان فراوان بود که ضمن شنا با هم برخورد می کردند.

کدخدا مرد پنجاه ساله دانا و موقری بود ، گفت : آقای قاضی، این ماهی ها متعلق به این امامزاده هستند و کسی حق صید آنان را ندارد.چند سال پیش گربه ای قصد شکار بچه ماهی ها را داشت که در دم به شکل سنگ درآمد، آنجاست ببینید.

سنگی را در دامنه کوه و نزدیک چشمه نشان داد که به نظرم چندان شبیه گربه نبود. اما کدخدا آنچنان عاقل و چیزفهم بود که حرفش را پذیرفتم. چند نفر از اهل ده همراهمان شده بودند که سر تکان دادند و چیزهایی در تائید این ماجرای شگفت انگیز گفتند.

                 🌷🌷🌷

شب ناچار بودیم جایی اتراق کنیم. به دعوت کدخدا به خانه اش رفتیم. سفره شام را پهن کردند و در کنار دیسهای معطر برنج شمال، دو ماهی کپور درشت و سرخ شده هم گذاشتند.

ضمن صرف غذا گفتم : کدخدا ماهی به این لذیذی را ازکجا تهیه می کنید؟ به شمال که دسترسی ندارید.
گفت : ماهی های همان چشمه امامزاده هستند !!!

لقمه غذا در گلویم گیر کرد. شاید یک دو دقیقه کپ کرده بودم. با جرعه ای آب لقمه را فرو دادم و سردرگم و وحیرت زده نگاهش کردم.

حال مرا که دید قهقه ای سر داد وگفت : نکند داستان سنگ شدن گربه و ممنوعیت صیدماهی های امامزاده و.... را باور کردید؟!!
من از جوانی که مسئول اداره ده شدم اگر چنین داستانی نمی ساختم،یقینا تا به حال مردم ریشه ماهی را از آن چشمه بیرون آورده بودند. یک جوری لازم بود بترسند تاپنهانی ماهی صید نکنند.

در چهره کدخدا ، روح همه حاکمان مشرق زمین را در طول تاریخ می دیدم. مردانی که سوار بر #ترس و #جهل مردم حکومت کرده بودند و هرگز گامی درجهت رشدو آگاهی رعیت برنداشته بودند. حاکمانی که خود کوچکترین اعتقادی به آنچه می گفتند نداشتند...

                 💠💠💠


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
#￸استبدادستیزی یا
#مستبدستیزی !


رمان‌ سه‌ جلدی‌ #اينجه‌_ممد￸، شاهكار #ياشاركمال￸،در نظام‌ ارباب‌ رعيتی‌ تركيه‌ اتفاق‌ می‌افتد￸.
￸اينجه‌ممد قهرمان‌ اصلی‌ رمان‌، رعيتی‌ است‌ كه‌ زمين‌ و زنش‌ مورد تعدی ‌ارباب‌ ظالم‌ قرار گرفته‌ و زمينه قيام‌ او می گردد￸.
￸اينجه‌ ممد دست‌ به ‌تفنگ‌ می ‌برد و ارباب‌ را می کشد و از دست‌ ژاندارمها و عُمال‌ ارباب‌ به ‌كوه‌ پناه‌ می ‌برد و مدت‌ها در كوه‌ می ‌ماند و به‌ خيال‌ اينكه‌ ديگر بساط ‌ظلم‌ و جور در روستا ريشه ‌كن‌ شده‌ و دهقانان‌ آزاد شده ‌اند، تصميم ‌می‌گيرد؛ پس‌ از ماهها متواری شدن‌ به‌ روستا برگردد.

اما وقتی به‌ روستا برمی‌گردد با تعجب‌ می‌بيند كه‌ برادر ارباب‌ به‌ جای او نشسته‌ و چنان ‌ستم می کند و دمار از روزگار مردم‌ در می‌آورد كه‌ مردم‌ قبر ارباب ‌قبلي‌ را زيارتگاه‌ كرده‌ و به‌ اينجه‌ ممد دشنام‌ها می دهندكه‌ چرا ارباب‌ خوب‌ آنها را كشته‌ و اکنون ارباب‌ ظالم‌تر و بدتری برسرنوشتشان‌ حاكم‌ گشته‌ است‌￸.

قهرمان‌ داستان‌ اينجه‌ ممد دچار شك‌ و ترديد می شود و مدام‌ در جلد دوم‌ رمان‌، سرگردان‌ از خود می‌پرسد كه‌ ￸آيا مبارزه‌ اش‌ بيهوده بوده‌...و اشتباهش‌ كجا بوده‌؟ ￸

سرانجام ‌در جلد سوم‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ می‌رسد كه‌ به‌ جای ارباب‌
بايد با #ارباب‌_پرستی ‌مبارزه‌ می‌كرده‌
كه‌ در اذهان‌ دهقانان‌ ريشه‌ دوانده‌ است‌￸.

به همین خاطر‌ ‌سرانجام‌ در جلد سوم‌ تصميم‌ می‌گيرد آتش‌ به‌ خارستان‌ بزند و خارستان ‌در واقع‌ همان‌ زنجيرهای‌ ذهنی‌ دهقانان‌ است‌.
نگاهی‌ به‌ تئوریهای مربوط‌ به‌ دگرگونی جامعه‌ در تاريخ‌ معاصر ايران‌ از دوره‌ مشروطيت‌ تاكنون‌ هميشه‌ بیانگر دو نوع‌ نگرش‌ بوده￸ است:
نگرش‌ اول‌ عبارت از #راديكاليسم‌_انقلابی‌ و تغيير قهری ‌ساختار سياسی‌ جامعه‌ با توسل‌ به‌ سلاح بوده‌ است اين‌ ديدگاه‌ نه‌ تنها در دهه ی‌ چهل‌ و پنجاه‌ و در آستانه‌ انقلاب‌ ۵۷ ديدگاه‌ غالب‌ بوده بلكه‌ در انقلاب‌ مشروطيت‌ و پس‌ از آن‌ نيز گاهگاهی‌ به‌ چشم‌ می خورد￸.

اگر مثلا #حيدرعمواوغلی‌ها با توسل‌ به‌ نارنجك‌ می خواستند با كشتن‌ #محمدعلیشاه‌ بساط‌ ظلم‌ را از صحنه‌ ايران‌ برچينند در واقع‌ ‌راه‌ ميانبُر و ساده‌ای را برای مبارزه‌ با ستم‌ برگزيده‌ بودند.￸

آنان فكر می كردند كه‌ با كشتن‌ حاكمی‌ جبار مردم‌ زير سلطه ‌اش‌ آزاد خواهند شد اما نبايد اين‌ اشتباه‌ اساسی‌ ایشان را از نظر دور داشت‌ كه‌ آنان‌، حاكم‌ را از توده ‌های ‌محكوم‌ جدا می دانستند و به‌ تعامل‌ ذهنی‌ و روابط‌ عميق‌ بين‌ يك ‌ستمگر و ستمكش‌ در يك‌ نظام‌ استبدادی‌ توجه‌ نمی كردند و فكر می کردند كه‌ رژيم‌ پادشاهی‌ را می توان‌ با بمب‌ وترور ‌فروريخت‌ و يا روستاييان‌ را با تشويق‌ به‌ عدم‌ پرداخت‌ ماليات‌ و بهره مالكانه‌ و همچنين‌ شوراندن‌ دهقانان بر عليه‌ فئودال‌ها، نظام‌ فئودالی‌ را متلاشی‌ ساخت‌￸.
￸كسروی‌ در نقد گروه‌ اول‌، زمانی‌ چنين‌ نوشت‌￸:
ما نيك‌ آگاهيم‌ كه‌ حيدرخان‌ عمواوغلی ‌ها و علی ‌مسيوها و... در راه‌ استقلال‌ و آزادی اين‌ كشور به‌ هرگونه‌ جانفشانی‌ آماده‌ بودند، آنان‌ در یکجا اشتباه‌ می کردند￸
از گرفتاريها و آلودگیهای توده ‌ها، ناآگاه ‌بودند و می پنداشتند اگر ريشه استبداد كنده‌ شود توده مردم‌ به‌ راه‌ پيشرفت‌ می‌افتند در حالی كه ‌درد اصلی‌ ، جهل‌ و نادانی و ناآگاهی‌ مردم‌ بود￸.

گذشتِ‌ زمان،‌ صحت‌ سخن‌ كسروي‌ را نشان‌ داد بطوريكه‌ وقتی مجلس‌ اول‌ به‌ توپ‌ بسته‌ شد، مردم‌ در غارت‌ اموال‌ و فر‌شهای‌ مجلس،‌ روی #قزاقان‌_لياخوفی‌ را سفيد كردند و حتی‌ به‌ درختان‌ نيز رحم‌ نكردند￸.

اندکی بعد، وقتی در تبریز، خانه #ستارخان توسط روسها تخریب و فروریخت باز مردم در غارت اموالِ خانه، سر از پا نمی شناختند بعدها هم وقتی در کودتای ۲۸ مرداد خانه #مصدق تخریب شد باز مردم همان غارت و تراژدی را تکرار کردند￸.
￸نباید فکر کرد که غارتگران همگی ضد مشروطه بودند بلکه اکثرشان اصلا بی طرف بودند.

در مقابل‌ گروه‌ اول‌، گروه‌ دوم‌ قرار داشتند كه‌ مشكل‌ را امری فرهنگی تلقی‌ كرده‌ و بر تغيير تدريجی‌ فرهنگ‌ مردم‌ ، آگاه‌ كردن به‌ حقوق‌شان و مبارزه‌ با جهل‌ و خرافات‌‌ تأکید می کردند افرادی چون‌ ميرزا #فتحعلی‌_آخوندزاده‌، #ميرزاآقاخان‌_كرمانی‌، ميرزاعبدالرحيم‌ #طالبوف‌‌... ￸در اين ‌گروه‌ جای‌ دارند￸.

بدون کار فرهنگی و آگاهی سیاسی مردم، درافتادن با استبداد با توسل بر سلاح، به مثابه با شمشیر چوبین به جنگ تانک رفتن است￸. چرا که آن نظام استبدادی، برآمده از اعماق ذهنی همان مردم است￸

در واقع مصداق این شعرِ ￸
(مصطفی‌ بادكوبه‌ای‌) بودند:

ما ستم‌ را نشانه‌ گرفته‌ بوديم‌￸
اما همه‌ تيرها از كمان‌ دانش‌ پرتاب‌ نشد￸
ای‌ كاش‌ نخست‌ #جهل‌ را نشانه‌ گرفته‌ بوديم￸.


t.center/tarikhdartarazoo🏛
خدایا:

انقلاب اسلامی را از #جهل و #غرور ایمن بدار واز اینکه خودرا داناتر وتواناتر از تو دانسته، خواسته باشیم در شیطان زُدایی از عالم ،در الزام مردم به اسلام ودر حاکمیت عدل وقسط درجهان از خودت واز پیامبر وامامانمان پیشی گرفته، خریدار خسارت دنیا و وندامت آخرت شویم ، مارا محفوظ بدار...


🔸بخشی از دعای مرحوم #مهندس_بازرگان/
مجلس شورای اسلامی-خرداد۶۳


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
متاسفانه در شهر #بارفروش( #بابل)حتی یک باب مدرسه وجودندارد ودر این منطقه دانش وتحصیلِ علم مفهومی نا آشناست.
البته نه تنها دراینجا،بلکه درتمام ولایت مازندران ،مثل غالب نقاط مملکت ،ازمعارف اثری نیست وفقر وجهل عمومی دامنگیرملت است.

بانهایت افسوس واندوه می توان گفت که این مردمِ درمانده ابداً نمی دانند وبر #جهل_عمیق خودجاهل هستند.


♻️💠♻️💠♻️

منبع:🔻
#ناگفته_های_مشروطیت (خاطرات سالارمعتضد)- به کوشش #ناهیدعبقری - ص ۲۰۵

پ.ن:🔻
توضیح اینکه این خاطرات مربوط به سال۱۲۹۰ ه-ش یعنی ۵سال پس ازانقلاب مشروطه می باشد.


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
افغانستان قربانی #جهل و #فساد شد.
جهل مردمان
فساد حاکمان،
دو عامل ویرانگری که هر تمدنی را هرچند ریشه دار، تهدید می کند.


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
Forwarded from اتچ بات
منبر یا چوب؟🔻

نکته قابل تاملی در کتاب #الفتوح وجود دارد که کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در جلد سوم که به شرح حوادث ورود کاروان کربلا به شام است از لحظه‌ای سخن گفته می‌شود که یزید‌بن معاویه، مردم شام و اسرای کربلا در مسجد حاضر شده‌اند خطیب مسجد به امر یزید خطبه در مدح خاندان معاویه و ذم مخالفانی که بر امیرالمومنین خروج کرده‌اند می‌خواند.

#علی‌_بن_حسین در میانه سخن خطیب بر او فریاد می‌زند و سخنان افشاگرانه‌ای را بیان می‌کند که کم‌وبیش شنیده‌اید اما نکته کمتر مورد توجه قرار گرفته این حمله او به یزید است:

آیا اجازه می‌دهی من هم از فراز این #چوب‌ها !!! با مردم سخن بگویم؟!

من نمی‌دانم استفاده از « چوب‌ها» به جای #منبر آیا در کتاب‌های دیگر هم آمده است یا نه اما تعبیر بسیار ظریفی است. کربلا عرصه مطالبه‌گری و رودرو شدن با بی‌عدالتی است بنابراین اولین گام باز‌تعریف واژه‌های تحریف شده است.

یکی از این واژه‌ها منبر است. منبر از « نبر» به معنی #عالی و بلند است، جایی که قرار است از طریق آن به آگاهی و تعالی جامعه افزوده شود اما منبری که کسی چون علی بن حسین برای ایراد سخن بر آن نیازمند اجازه است و محلی برای وارونه جلوه دادن حقیقت و #تقدیس_قدرت خودکامه‌ای چون یزید، نسبتی با بلندی ندارد که برای تذلیل شعور مردم است و حقیقتن همان است که علی‌بن حسین گفت:« چوب‌ها» و حق طلبی و عدالت‌خواهی اینگونه با بازتعریف واژه‌ها آغاز می‌شود.
به حقیقت که بهترین تعبیر برای تریبون یا منبری که از آن برای افزودن بر #جهل_مردمان یا تثبیت بی‌عدالتی استفاده شود، همان «چوب» هاست.
بی‌راه نیست که ناصر خسرو با تیزبینی می‌سراید:

ور گاو گَشت امت اسلام ، لاجرم
گرگ و‌پلنگ و‌شیر،خداوند منبرند!


t.center/tarikhdartarazoo 🏛
#￸استبدادستیزی یا
#مستبدستیزی !


رمان‌ سه‌ جلدی‌ #اينجه‌_ممد￸، شاهكار #ياشاركمال￸،در نظام‌ ارباب‌ رعيتی‌ تركيه‌ اتفاق‌ می‌افتد￸.
￸اينجه‌ممد قهرمان‌ اصلی‌ رمان‌، رعيتی‌ است‌ كه‌ زمين‌ و زنش‌ مورد تعدی ‌ارباب‌ ظالم‌ قرار گرفته‌ و زمينه قيام‌ او می گردد￸.
￸اينجه‌ ممد دست‌ به ‌تفنگ‌ می ‌برد و ارباب‌ را می کشد و از دست‌ ژاندارمها و عُمال‌ ارباب‌ به ‌كوه‌ پناه‌ می ‌برد و مدت‌ها در كوه‌ می ‌ماند و به‌ خيال‌ اينكه‌ ديگر بساط ‌ظلم‌ و جور در روستا ريشه ‌كن‌ شده‌ و دهقانان‌ آزاد شده ‌اند، تصميم ‌می‌گيرد؛ پس‌ از ماهها متواری شدن‌ به‌ روستا برگردد.

اما وقتی به‌ روستا برمی‌گردد با تعجب‌ می‌بيند كه‌ برادر ارباب‌ به‌ جای او نشسته‌ و چنان ‌ستم می کند و دمار از روزگار مردم‌ در می‌آورد كه‌ مردم‌ قبر ارباب ‌قبلي‌ را زيارتگاه‌ كرده‌ و به‌ اينجه‌ ممد دشنام‌ها می دهندكه‌ چرا ارباب‌ خوب‌ آنها را كشته‌ و اکنون ارباب‌ ظالم‌تر و بدتری برسرنوشتشان‌ حاكم‌ گشته‌ است‌￸.

قهرمان‌ داستان‌ اينجه‌ ممد دچار شك‌ و ترديد می شود و مدام‌ در جلد دوم‌ رمان‌، سرگردان‌ از خود می‌پرسد كه‌ ￸آيا مبارزه‌ اش‌ بيهوده بوده‌...و اشتباهش‌ كجا بوده‌؟ ￸

سرانجام ‌در جلد سوم‌ به‌ اين‌ نتيجه‌ می‌رسد كه‌ به‌ جای ارباب‌
بايد با #ارباب‌_پرستی ‌مبارزه‌ می‌كرده‌
كه‌ در اذهان‌ دهقانان‌ ريشه‌ دوانده‌ است‌￸.

به همین خاطر‌ ‌سرانجام‌ در جلد سوم‌ تصميم‌ می‌گيرد آتش‌ به‌ خارستان‌ بزند و خارستان ‌در واقع‌ همان‌ زنجيرهای‌ ذهنی‌ دهقانان‌ است‌.
نگاهی‌ به‌ تئوریهای مربوط‌ به‌ دگرگونی جامعه‌ در تاريخ‌ معاصر ايران‌ از دوره‌ مشروطيت‌ تاكنون‌ هميشه‌ بیانگر دو نوع‌ نگرش‌ بوده￸ است:
نگرش‌ اول‌ عبارت از #راديكاليسم‌_انقلابی‌ و تغيير قهری ‌ساختار سياسی‌ جامعه‌ با توسل‌ به‌ سلاح بوده‌ است اين‌ ديدگاه‌ نه‌ تنها در دهه ی‌ چهل‌ و پنجاه‌ و در آستانه‌ انقلاب‌ ۵۷ ديدگاه‌ غالب‌ بوده بلكه‌ در انقلاب‌ مشروطيت‌ و پس‌ از آن‌ نيز گاهگاهی‌ به‌ چشم‌ می خورد￸.

اگر مثلا #حيدرعمواوغلی‌ها با توسل‌ به‌ نارنجك‌ می خواستند با كشتن‌ #محمدعلیشاه‌ بساط‌ ظلم‌ را از صحنه‌ ايران‌ برچينند در واقع‌ ‌راه‌ ميانبُر و ساده‌ای را برای مبارزه‌ با ستم‌ برگزيده‌ بودند.￸

آنان فكر می كردند كه‌ با كشتن‌ حاكمی‌ جبار مردم‌ زير سلطه ‌اش‌ آزاد خواهند شد اما نبايد اين‌ اشتباه‌ اساسی‌ ایشان را از نظر دور داشت‌ كه‌ آنان‌، حاكم‌ را از توده ‌های ‌محكوم‌ جدا می دانستند و به‌ تعامل‌ ذهنی‌ و روابط‌ عميق‌ بين‌ يك ‌ستمگر و ستمكش‌ در يك‌ نظام‌ استبدادی‌ توجه‌ نمی كردند و فكر می کردند كه‌ رژيم‌ پادشاهی‌ را می توان‌ با بمب‌ وترور ‌فروريخت‌ و يا روستاييان‌ را با تشويق‌ به‌ عدم‌ پرداخت‌ ماليات‌ و بهره مالكانه‌ و همچنين‌ شوراندن‌ دهقانان بر عليه‌ فئودال‌ها، نظام‌ فئودالی‌ را متلاشی‌ ساخت‌￸.
￸كسروی‌ در نقد گروه‌ اول‌، زمانی‌ چنين‌ نوشت‌￸:
ما نيك‌ آگاهيم‌ كه‌ حيدرخان‌ عمواوغلی ‌ها و علی ‌مسيوها و... در راه‌ استقلال‌ و آزادی اين‌ كشور به‌ هرگونه‌ جانفشانی‌ آماده‌ بودند، آنان‌ در یکجا اشتباه‌ می کردند￸
از گرفتاريها و آلودگیهای توده ‌ها، ناآگاه ‌بودند و می پنداشتند اگر ريشه استبداد كنده‌ شود توده مردم‌ به‌ راه‌ پيشرفت‌ می‌افتند در حالی كه ‌درد اصلی‌ ، جهل‌ و نادانی و ناآگاهی‌ مردم‌ بود￸.

گذشتِ‌ زمان،‌ صحت‌ سخن‌ كسروي‌ را نشان‌ داد بطوريكه‌ وقتی مجلس‌ اول‌ به‌ توپ‌ بسته‌ شد، مردم‌ در غارت‌ اموال‌ و فر‌شهای‌ مجلس،‌ روی #قزاقان‌_لياخوفی‌ را سفيد كردند و حتی‌ به‌ درختان‌ نيز رحم‌ نكردند￸.

اندکی بعد، وقتی در تبریز، خانه #ستارخان توسط روسها تخریب و فروریخت باز مردم در غارت اموالِ خانه، سر از پا نمی شناختند بعدها هم وقتی در کودتای ۲۸ مرداد خانه #مصدق تخریب شد باز مردم همان غارت و تراژدی را تکرار کردند￸.
￸نباید فکر کرد که غارتگران همگی ضد مشروطه بودند بلکه اکثرشان اصلا بی طرف بودند.

در مقابل‌ گروه‌ اول‌، گروه‌ دوم‌ قرار داشتند كه‌ مشكل‌ را امری فرهنگی تلقی‌ كرده‌ و بر تغيير تدريجی‌ فرهنگ‌ مردم‌ ، آگاه‌ كردن به‌ حقوق‌شان و مبارزه‌ با جهل‌ و خرافات‌‌ تأکید می کردند افرادی چون‌ ميرزا #فتحعلی‌_آخوندزاده‌، #ميرزاآقاخان‌_كرمانی‌، ميرزاعبدالرحيم‌ #طالبوف‌‌... ￸در اين ‌گروه‌ جای‌ دارند￸.

بدون کار فرهنگی و آگاهی سیاسی مردم، درافتادن با استبداد با توسل بر سلاح، به مثابه با شمشیر چوبین به جنگ تانک رفتن است￸. چرا که آن نظام استبدادی، برآمده از اعماق ذهنی همان مردم است￸

در واقع مصداق این شعرِ ￸
(مصطفی‌ بادكوبه‌ای‌) بودند:

ما ستم‌ را نشانه‌ گرفته‌ بوديم‌￸
اما همه‌ تيرها از كمان‌ دانش‌ پرتاب‌ نشد￸
ای‌ كاش‌ نخست‌ #جهل‌ را نشانه‌ گرفته‌ بوديم￸.


t.center/tarikhdartarazoo🏛