🔍دهه هفتاد شاهد ظهور سیاست هویت بود، سیاست به مثابه مقوله ای درگیر طبقه و اقتصاد به سمت مقوله ای درگیر با هویت جهت گیری کرد، این مفهوم نوآمده خود را در قبال جنسیت، جنسیت گرایی و نژاد و قومیت مسئول نشان داد، در این میان هنرمندی به نام مارتا رازلِر ویدئویی ساخت به نام نشانه شناسی آشپزخانه. . .
📌متن کامل یادداشت " مارتا رازلر و نشانه شناسی آشپزخانه؛ محاکمه مفهومیِ زبان زنْ ستیز نظام اشیای آشپزخانه [و خانه] " را بر اتووود مطالعه فرمایید 🔺و نسخه کامل این فیلم 6 دقیقه ای را نیز بر یوتیوب مشاهده نمایید🔻، پرفرمنسی مفهومی که یادآوری می کند، بازنمایی فضاهای داخلی در قالب تصویرسازی هایی که توسط معماران و تصویرسازان صورت می گیرد در عمل یک ابزار سیاسی است که می تواند در خدمت روایت های انتقادی و اقلیتی قرار گیرد و سیاست بازنمایی رسمی و سرکوبگر را به چالش گیرد و این بیش از انکه یک مسئله تکنیکی باشد یک انتخاب اخلاقی از طرف معمار و تصویرسازانش هست . . .
🔍نیکیتا داوان: پیشنهاد ساختارهای آلوده و"خرابکاری مثبت" . . . ما باید ایده های دیگری از عدالت و مجازات را مجددا تصور کرده و در نظر بگیریم زیرا دولت قویاً بر روی مجتمعِ زندانْ صنعتی سرمایه گذاری می کند و از طریق انحصار خشونت، اشکال سیاسی و اجتماعی خشونت را بازتولید می نماید. آیا موقعیت خود را به مثابه آنارشیست، و یوتوپیای خود را به مثابه جهان پساْدولت توصیف می کنید، جایی که دولت از میان برود؟ یا می توانیم به دولتی امیدوار باشیم که بتواند نشانگر منافع شهروندان آسیب پذیر باشد، تا فرودستان بتوانند ادعای خدمت رسانی دولت به خود را مطرح سازند؟ آنجلا دیویس: بستگی دارد تا آینده ای که در مورد آن فکرمی کنید چقدر راه مانده است. زیرا مطمئناً در حال حاضر شرایطی وجود دارد که مجبور کردن دولت برای گفت و گو درباره نیازهای مردم بسیار مهم است و من واقعاً از این واقعیت که مردم در آمریکا، خارج از بازداشتگاه ها در سراسر کشور تظاهرات می کنند، هیجان زده ام. اما فکر می کنم نهایتاً الگوی دولتْ ملتِ بورژوازی، که در بطن سرمایه داری نهادینه شده است، هرگز عدالت را تضمین نخواهد کرد. در حالی که ما فعلاً با دولت مقابله خواهیم کرد، می بایست درگیر نوعی از سازماندهی و فعالیتی بشویم که به مردم می آموزد و آنها را ترغیب می کند تا چیزی متفاوت از این نهاد را که در حال حاضر فقط حقوق اقلیت بسیار اندکی از مردم را تضمین می کند؛ تصور نمایند. همانطور که گایاتری اظهار داشت، دولتْ ملت به جهانیان خدمت می کند، جایی که اکثر قریب به اتفاق ثروت در دست چند نفر متمرکز است . . . گایاتری اسپیواک: بیل گیتس مالک 93 میلیارد دلار است. آنجلا دیویس: بله، منظور من این است که، حتی نمی توانید آن را تصور کنید. فقط جف بزوس از آمازون کل فودز مارکت را خریداری کرد است. منظورم این نوع سرمایه داری است، شاید این موضوع آغاز گفتگوی دیگری باشد . . . می دانید، این نوع ماهیت زیاده خواهی سرمایه داری ست که باعث می شود مردم بیشتر و بیشتر بخواهند . . . بنابراین؛ خیر، فکر نمی کنم که بتوانیم هر وجهی از دولت را حفظ کنیم. . .
🔍جنبش نزدیک به دوران معاصر، یعنی جنبش هیپی ها در دهه 1960، به دلایلی می تواند جنبشی فرهنگی محسوب شود، اگرچه این جنبش با تاکیدی که بر سکس، مواد مخدر، راک اند رول و اشتیاق به سرکشی دارد، کم تر از رمانتیسیسم جنبشی عالمانه قلمداد می شود، اما اثرات درازمدتی ـ از لحاظ فردگرایی، غیررسمی بودن، مدگرایی، سرگرمی، باورهای نسل جدید و ماسک جنسی ـ بر فرهنگ عامه داشته است. . .
⭕️جنبش هیپی ها عمیقا از سیاست دوری می کرد اما خیلی زود بخش هایی از ان درگیر اعتراضات ضد جنگ شد و در خلال رویارویی با نیروی پلیس ـ مانند حادثه ی پارک مردم در سال 1969 و شهر رستاخیز ـ عناصر فرهنگی هیپی ها نیز به کنش ساسی کشیده شدند که از مهم ترین ان ها می توان به کنش های ییپی ها اشاره کرد. . .
📌یادداشت "جنبش هیپی ها؛ زیبایی شناسی یک وضعیت غیرروشنفکرانه ی ضد سیستمِ ضد برنامه ی هم گرا " 🔺که نوشته ی هنک جانستون است و با برگردانی از سعید کشاورز و مریم کریمی در اختیار مخاطب فارسی زبان قرار گرفته، از ان جهت می تواند برای معماران و جامعه دانشجویی معماری حائز اهمیت باشد که بخشی از رادیکال ترین و ضدجریانِ غالب ترین گروه هایی که وابستگی مستقیم به منش و روش هیپی ها داشتند تلاش های طراحانه و معمارانه اخلاقی و پرشوری برای تحقق ایده ال های اجتماعی و فرهنگی شان روی دست گرفتند، گروه هایی که تعدادی از ان ها در این یادداشت معرفی شده اند.
🔍اگر شعر را درک نمی کنید، نمی توانید دنیا را درک کنید، نمی توانید سیاست را درک کنید، نمی توانید چیزی درباره معماری یا هر چیزی که به بودنمان مربوط است، درک کنید. فکر می کنم که معماری وظیفه مشابهی مانند شعر که آن هم دغدغه اش فرم است دارد، زیرا لحظه ای را شکل می دهد که خصوصیات ذاتی انسان را به نوعی ساختارمند کند. بنابراین بنظر می رسد معماری خیلی هم درباره ی ویژگی های نمایشیِ سایت نیست، بلکه واقعاً در مورد این مسئله است که چگونه می توان درون چیزی که ناگزیر انسان را محدود می کند، هنوز قدرت ایجاد چیزی را داشته باشیم، که حتی نمی خواهم آن را نام گذاری کنم چرا که به زحمت می تواند خودش را معرفی و هویت مند کند. ولی در نهایت من واقعاً فکر می کنم معماری و شعر با یکدیگر مرتبط هستند.
🔍در آگوست سال 1932، استالین حین گذران تعطیلاتش در سوچی، ایده ی خود در مورد مسابقه طراحی كاخ شوراها که بنایی تاریخی هرگز ساخته نشده ای است را برای لنین فرستاد. وی در این یادداشت طرح مورد نظر خود را انتخاب کرد، کیک عروسی عظیم و برج مانندی که به مجسمه بلند 260 پایی (79 متری) از لنین ختم می شد، طرحی که توسط بوریس یوفان طراحی شده بود. هشتاد سال بعد، سوچی بار دیگر میزبان هوی و هوس معمارانه رهبر قدرتمند روسیه؛ ولادیمیر پوتین، برای بازی های المپیک زمستانی سوچی 2014 شد . . .
⭕️معماری همیشه بهترین راه برای تاثیرگذاری ایدئولوژی ها بر مردم بوده است و روسیه یکی از بهترین مکان های جهان برای تجربه ی دیدن این موضوع است. در دو قرن گذشته نه تنها شاهد گذار روسیه بین اشکال حکومتی از استبداد تزاریستی به جمهوری موقت، سپس به سیستم اتحاد جماهیر شوروی و پس از آن به جمهوریِ پوتینی بودیم بلکه شاهد تاثیرگذاری لحن حکومت ها نیز هستیم که بر میراث معماری آن دوره اثر داشته اند. سبک های احیایی دهه 1880روسیه ی تحت سلطنت غرب گرایان، سی سال پیش از رواج این ایده، غیرقابل تصور است درست همانگونه که عظمت سبک های استالینیستی که در دوره خروشچف دیگر معنایی نداشت . . .
⭕️روسیه ی امروز هم کاملا متاثر از مگاه ولادیمیر پوتین است؛ با توجه به بحران های دیپلماتیک در خاورمیانه و اروپای شرقی و تحریم هایی که باعث ایجاد جدایی بین غرب و روسیه شدند و قوانین متاخری که برای حفظ "ارزش های خانوادگی سنتی" به تصویب رشیده است و همچنین بهبود چشمگیر روابط بین کلیسای ارتدکس روسیه و کرملین (با توجه به اینكه 23000 كلیسا تحت نظارت پوتین بازسازی شده اند) به نظر می رسد پوتین تلاشش را بر زنده كردن روسیه در قالب یک هویت فرهنگی تازه و بکر و تاکنون تجربه نشده و البته با رسالتی ملی متمرکز ساخته . . .
🔍چندین هزار سال پیش از اختراع نوشتار، "ترسیم" جهان انسان را به گونه ای انقلابی تغییر داد، درواقع از خلال اولین تجربه های ترسیمی بشر، انسان جدیدی به عنوان "انسان ترسیم گر" متولد شد و عصر ترسیم آغاز گشت و نسبت میان انسان و جهان انسانی با جهان (طبیعی) بیرون را برای همیشه دست خوش تغییر و تاریخ بشر را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد، از آن زمان تا به امروز ترسیم نقش موثری در "فهم" ، "ثبت" و"انتقال" آنچه "فهم شده" (دانش) در حوزه های مختلف دانش ایفا کرده است.
⭕️معماری به عنوان یکی از این حوزه های دانش به شکل تاریخی با ترسیم گره خورده است تا جایی که افرادی همچون لبیوس وودز، "معماری" و "ترسیم" را معادل هم قرار داده و جهان معماری را "جهانی ترسیمی" می دانند ، جایی که معماری در آن"“می اندیشد" و آلترناتیوهای "جهان واقعی" را تولید می کند لذا از جهت همین رابطه "زیرساختیِ" ترسیم با "واقعیت"، ترسیم همواره امکان نقد جهان واقعی را فراهم می سازد. در واقع ترسیم انتقادی از طریق ترسیم "دیگرگونِ وضعیت" یا اساسا ترسیمِ "وضعیت دیگرگون"، "فهم غالب" از موضوع را دچار "تنش" کرده و چیزی در موضوع یا تمام موضوع را "بحرانی" می کند و از خلال این وضعیت بحرانی روزنه هایی به امکان "فهم دیگرگون" از موضوع را فراهم می سازد. دامنه این موضوع از فهم و تعریف هستی شناسانه و مفاهیم درون دیسیپلین معماری تا مباحث اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و هر آنچه که به نوعی از طریق "فهم معمارانه" قابل "خواندن"، "اندیشیدن" و "ترسیم کردن" است را شامل می شود.
⭕️نسبت "ترسیم" و "اندیشه" در جهان معماری همچون نسبت "زبان" و "اندیشه" در دیدگاه مارتین هایدگر است بدین معنا اگر "چیزی" قبلا وارد "ترسیم" نشود در واقع وارد حوزه "اندیشه معماری" نشده، امکان موجودیت نداشته و نهایتا در جهان معماری "غایب" است لذا قطعا برای معماری ای که در آن اندیشیدن به "خود" و تعیین مختصات "خود" از خلال وضعیت عینی جایی ندارد، اندیشیدن به هر وضعیت آلترناتیوی پیشاپیش "غیرممکن" است و لذا انتظار دستیابی به چیزی بیش از بازی های فرمال سطحی و ترکیب بندی ها در آینده ای نزدیک انتظاری "بلاموضوع" خواهد بود .
⭕️نفس وجود ترسیمات انتقادی در آثار" تاریخ معماری" یک جامعه، پیشاْپیش به معنای "فهم" معمار و جامعه معماری از خودش به عنوان چیزی بیش از یک "حرفه مند" خواهد بود، بدین معنا شاید بتوان این "گذر" معماری از "حرفه" به "دانش" را در جوامع مختلف از طریق "تاریخ ترسیمات معماری" آن جامعه و ملت دنبال کرد؛ لذا به نظر می رسد در هر ترسیم انتقادی همواره چیزی هست که به اندازه "اولین" تجربه های ترسیمی بشر میل به "انقلاب" دارد چیزی که ترسیم را به ظرفیت و لحظه "شورشی" و سرنوشت ساز "اولیه" بازمی گرداند.
جنبش "جانِ سیاهان مهم است" و مسئلهی طراحی🔻 🔍. . . میلیون ها معترض در سراسر جهان، حرکت نمادین مشابهی را برای بیان تنفر خود از نژادپرستی و اتحاد با کمپین "جانِ سیاهان مهم است"، به منظور طلب عدالت برای جورج فلوید و سایر قربانیان خشونت پلیس، پیش گرفته اند. این حرکت نمادین، مشتِ افراشته ای است که نماد جنبش "قدرت سیاه" در خلال دهه های 1960 و 1970 را با خود دارد و نشانه ای از قدرت و اتحاد در مقابل ستم به کنشگرها و افراد رادیکالی را در خود نهادینه ساخته که در مدتی طولانی، مسائل گوناگون مواجهه میان اقلیت و اکثریت را مطرح کرده اند. . .
⭕️تلاش برای وارد کردن ان مسئله به حوزه طراحی لازمه بقای این جنبش های اعتراض است، چرا که طراحی به گفتمان سازی شاکله های موضوعی این جنبش ها در میان توده ها کمک می کند و به ان ها یاداوری می کند باید در مقابل ترس، خشونت، ناعدالتی های تعصب آمیز و سرکوب، قد برافرازیم. . .
📌. . . مجموعه هفت قسمتی جنبش "جانِ سیاهان مهم است" و مسئلهی طراحی به قلم آلیس راستورن، تلاش دارد زیبایی شناسیِ اعتراض سیاهان در حوزه های مختلف و در بازه های زمانی مختلف را بررسی و معرفی نماید، تلاش هایی که یک سوی ان پوسترسازی و تایپوگرافی است و سوی دیگر ان رقص و پرفورمنس. . .
این مجموعه را با برگردانی از تارا پیش قراول بر اتووود مطالعه فرمایید. . .
جهان پساکرونا از نگاه ماتیاس هورکس؛ نضج گیری مجدد انسان خردمندتر، نگاه مشکوک به تکنیک و افول پوپولیسم🔻 🔍ماتیاس هورکس، آینده پژوه سرشناس آلمانی، معتقد است که در دوران کرونا، دنیائی که خیال میکردیم آن را میشناسیم فرو ریخته است. این دیدگاه بی شباهت به حرف یورگن هابرماس سرشناس ترین فیلسوف در قید حیات آلمان نیست. او گفته است: "کرونا باعث شد ما بفهمیم چقدر نمی فهمیم". هورکس بر گفته خود می افزاید: "اما پشت ریزش جهانی که خیال می کردیم میشناسیم، جهان دیگری در حال جوش خوردن است".. . . .
🔍. . . دهه های پرشور شصت و هفتاد با اتفاقاتی نظیر اولین فرود بر روی ماه، اعتراضات گسترده ضد جنگ، ووداستاک و هیپی ها، فرقه های روستایی و محیط زیست گرا، دیوار برلین، جنبش آزادی خواهی زنان و موارد دیگر، موقعیتی فراموش نشدنی در تاریخ دارد. بی عدالتی هایی که آشکارا زیر سؤال رفته بود و افکار رادیکالی که برای خنثی کردن رسوم و شیوه های موجود در حوزه های مختلف زندگی وجود داشت و البته این واقعیت که هیچ چیز در دنیای معماری هم از این قاعده مستثنی نبود. . .
⭕️. . . چشم اندازهای پر هیمنه ای که توسط مدرنیست ها ارائه شده بود، خیلی زود به واسطه ی تجربیات یوتوپیایی ای که توسط گروه های "ضد معماری" یا "طراحی رادیکال" دهه ۱۹۶۰-۷۰ مطرح شد به چالش کشیده شد. با احیاء مجدد معماری به عنوان ابزاری برای نقد سیاسی، اجتماعی و فرهنگی، آنها مانیفست ها و نقوش جسورانه ای را با استفاده از کولاژ، موسیقی، هنر نمایشی، مبلمان، طراحی گرافیک، مجله های آنلاین، تاسیسات، رویدادها و نمایشگاه ها ترسیم کردند. . . .
📌یادداشت "رؤیای شهرهایی برای آینده؛ نگاهی به رادیکالیسم دهه ۶۰ و ۷۰" که با برگردانی از بهمن شیخی بر اتووود 🔺منتشر شده است، با مروری بر تاریخچه کنش گروه هایی همچون: هاس راکر کو، گروپو استرام، گروپو ۹۹۹۹، گروپو یو اف او، کاوارت، سوپر استودیو، آرکیزوم، آرکیگرام و آنت فارم به مرور تجربیات برهه ای از تاریخ معماری می پردازد که در وضعیت معاصر همچنان تاثیرگذار و اموزنده اند و در جریان های مقاوم برابر معماری غالب می دمند. . .
🔍. . . اپیدمی ویروس کرونا فقط به معنای محدودیت جهانی شدن بازار نیست، بلکه حاکی از حد وخیم تری از پوپولیسم ناسیونالیستی نیز هست که بر حق حاکمیت کامل دولت اصرار می ورزد. از آنجا که آمریکا تنها با هماهنگی و همکاری جهانی نجات می یابد . . . من اینجا؛ در پی یک یوتوپیا نیستم. به یک همبستگی بی عیب و نقص و کمال گرایانه در میان مردم نیز فکر نمی کنم. در مقابل؛ بحران کنونی به وضوح نشان می دهد که چگونه همبستگی و همکاری جهانی به نفع بقای همه و هر یک از ماست، چنانکه این تنها کاری است که از نظر منطقی می توان انجام داد. و این فقط در مورد ویروس کرونا صحت ندارد: خود چین ماه ها پیش دچار آنفولانزای خوکی شدید شد و اکنون با پیش بینی تهاجم ملخ ها تهدید می شود. افزون بر این، همانطور که اون جونز خاطرنشان كرد، بحران اقلیمی نسبت به ویروس کرونا؛ افراد بیشتری را در سراسر جهان به کام مرگ می کشاند، اما هیچ وحشتی در این باره وجود ندارد. . .
📌متن کامل نوشتار "پایش و مجازات؟ بله لطفا!" به قلم اسلاوی ژیژک را با برگردانی از سروش خانی بر اتووود 🔺مطالعه فرمایید.
. . .از معرفی و تربیت تاثیرگذارترین معماران مدرن تا تلاش برای رسوب باستان گرایی در لایه هایی از مدرنیسم پیشامتقدم، از وارد کردن مدرنیسم پیشامتقدم به انگلستان تا تلاش های مبهم و گنگ برای همکاری با نازی ها و طراحی بناهای آیکونیکی که همچنان محل ارجاع متون مرتبط با تاریخنگاری معماری مدرن است. . . همه این ها پیتر بیرنس را به سوژه ای قابل توجه در بازه زمانی شکل گیری جنبش مدرنیسم تبدیل می کند . . .
یادداشت " پیتر بیرنس؛ یک معرفی ساده" را با برگردانی از آریا کارگر بر اتووود مطالعه فرمایید.
. . . در حال حاضر؛ بشریت با یک بحران جهانی روبرو است. شاید این بزرگترین بحران نسل ما باشد. تصمیماتی که مردم و دولتها طی چند هفته آینده اتخاذ می کنند، احتمالاً جهان را در طی سالهای آینده شکل خواهد داد. این تصمیمات نه تنها سیستم مراقبت های بهداشتی ما، بلکه؛ اقتصاد، سیاست و فرهنگ مان را نیز تحت تاثیر قرار خواهند داد. باید با سرعت عمل و قاطعانه عمل کنیم. همچنین؛ باید عواقب طولانی مدت اقدامات خود را در نظر بگیریم. هنگام انتخاب بین گزینه های دیگر، نه تنها باید از خود بپرسیم که چطور می توان این تهدید بلافصل را برطرف ساخت، بلکه باید پرسید با گذشت بحران در چه جهانی ساکن خواهیم شد. بله؛ این بحران پرآشوب می گذرد، بشریت زنده خواهد ماند، بیشتر ما همچنان زنده خواهیم بود –لیکن در جهانی متفاوت ساکن خواهیم شد. . .
متن کامل یادداشت "جهانِ پَساکرونا به روایت یووال نوح هراری" را با برگردانی از سروش خانی بر اتووود 👆🏿مطالعه فرمایید.
. . . لودویگ هیلبرزیمر؛ عنصر نامطلوب باوهاوس از نظر نازی های، معماری که دانشگاه را نیمه تمام رها کرد و وارد بازار حرفه ای شد و این شانس را داشت که با بهترین های معماری معاصرش همکار باشد و بتواند ایده پردازی های شهری اش را بیازماید، ایده هایی که هیچکدام به صورت عین به عین محقق نشدند، اما تکه هایی از ان ها هم در واقعیت تجربه شدند و هم به صورت لایه های گفتمانی وارد صورت بندی های فکری دوران ما گردیدند. . .
یادداشت "لودویگ هیلبرزیمر؛ یک معرفی مختصر و ساده" را با برگردانی از آریا کارگر بر اتووود 👆🏿مطالعه فرمایید.
ماشاالله شمس الواعظین خودش یک نهاد است، روزنامه نگاری اصلاح طلب و عملگرا که توانست تاریخ معاصر مطبوعات ایران را به قبل و بعد روزنامه هایی تبدیل کند که سردبیرشان بود. احتمالا می توان کاری که او انجام داد را با کاری که مدیران باوهاوس انجام دادند قیاس کرد، تولید سرمایه انسانی محدود ولی کارامد، ان هم در مدت زمانی کوتاه، با تاثیرگذاری عمیق و بلند مدت در دوران ناپایداری های وسیع سیاسی و اجتماعی . . . اگر بخواهیم دیداری با او تازه کنیم و نگاهش به تحولات ان دوره را، اکنون، مرور نماییم، می توانیم به تماشای فیلم میدان جونان سابق بنشینیم، فیلمی از مینا اکبری؛ روزنامه نگار سابق. فضای گفت و گو با شمس الواعظین در ویلایی می گذرد که دفتر معماری کارند ان را طراحی کرده است ویلای شمس . . . متن پیش امده👆🏿 یادداشتی است کوتاه از علی شریعتی و دخی سربندی در مورد شرایط طراحی و ساخت این پروژه و خلق و خوی کارفرمای ان ماشاالله شمس الواعظین.
اندرو یانگ از ان دمکرات هایی بود که ایده های نو داشت و فهم بکری از آینده، ولی مناسبات اجتماعی و فرهنگی امریکا و البته روابط درونی حزب دمکرات نگذاشتند به کارزار انتخاباتی اش ادامه دهد، او نیز همچون الیزابت وارن قربانی همین مناسبات پیچیده و پنهان و غیرقابل اعتماد شد. اندرو یانگ که دونالد ترامپ را "یک شارلاتان در حوزه بازاریابی می داند" فعالیت های اقتصادی اش پیش از ورود به عرصه سیاست را در زمینه های مختلفی مانند آموزش، نرم افزارهای مربوط به سلامت، تکنولوژی موبایل و جذب سرمایه غیرانتفاعی آغاز کرد، باراک اوباما در سال 2015، او را به عنوان سفیر ریاست جمهوری در زمینه کارآفرینی بین المللی انتخاب کرد، این موجب شد او حضور واضح تری در عالم سیاست داشته باشد. گفت و گوی آتلانتیک با اندرو یانگ، چند نکته بی نهایت مهم و حیاتی در خود دارد، تلاش برای تبیین نوعی از سوسیالیسم مبتنی بر فهم تغییرات تکنولوژیک بازار و مکانیسم های کار که در قالب freedom dividend به عنوان الگویی موازی سود سهام اجتماعی social dividend خودنمایی می کند و بازْتوزیع سود حاصل از تغییر مدل کار میان طبقه متاثر را مد نظر دارد. نکته دیگر اشاره به نقش تازه و عظیمی است که اَبَرشرکت های توزیع کننده ای همچون آمازون ایفا می کنند، شرکت هایی که با کمک هوش مصنوعیِ بیرونْ آزمایشگاهی، به یک فروشگاه فرابزرگ با گستره ی عملکرد جهانی تبدیل شده اند و کارشان تولید خدمات توزیعی کالاست و نه تولید کالا و به موازات اتوماسیون همه جانبه شان در همْ نوایی ماشین ها و ربات ها، عملا بخش عظیمی از نیروی کار خدماتی، مخصوصا در فروشگاه های بزرگ و کوچک را متاثر ساخته است. این واقعیت که جف بزوس؛ صاحب آمازون امسال هم به عنوان ثروتمندترین ادم جهان شناخته شد، پدیده ای تکمیلی بر تایید نقش آمازون و هوش مصنوعی در شکل دهی به امروز و آینده همه ماست و البته موید دو نکته ی اساسی دیگر در گفته های اندرو یانگ، یکی تسلط مدل اقتصادی همه مال برنده winner-take-all ، مدل اقتصادی عجیبی که تمایل به برد را بر تمام عناصر سازه ای جهان فکری انسان ارجح می داند و محصول ان بسط نوعی از فردگرایی افراطی مبتنی بر سود حداکثری اقتصادی و منزلتی است و دیگری پذیرش این واقعیت انتزاعی و مفهومی و اخلاقی که هوش مصنوعی رابطه ای گنگ با خیرعام و فهم اخلاقی از آینده انسان دارد و تمایل ذاتی اش به سمت برنده هاست. . .
تکه ای از متن گفت و گو آتلانتیک با اندرو یانگ را بر اتووود مطالعه فرمایید👆🏿 و نسخه کامل این گفت و گو را نیز می توانید بر خود آتلانتیک👇🏾 از نظر بگذرانید.
لوله بزرگ صورتیِ لودویگ لئو از یک سو تلاشی است ایدئولوژیک در دوران جنگ سرد برای وفادار ماندن به ایده ی کمونیسم در غربِ ضد کمونیسم، از سوی دیگر نزدیکی های واضحی دارد با تمایلات پاپ آرت، اگرچه امتدادی از رویاطلبی یوتوپیایی کانستراکتیویست های روس دهه 1920 را نیز در خود حمل می کند. طرح که همچون یک پروتایپ غیرقابل تکثیر به نظر می رسد و امکانی برای تولید صنعتی اش متصور نیست، در سیاست ترکیب بندی با حفظ شئون جهان صنعتی و یوتوپیایی برای رسیدن به کلیتی غامض و سخت به محک و ترازی تازه بدل می شود و از این منظر همراستاست با تلاش های تئوریک و نظری ان مقطع زمانی در فضای معماری. البته وقتی به یاد می اوریم سریال پیشتازان فضا تقریبا یک دهه پیش از این پروژه اغاز شده است و مجموعه جنگ ستارگان کمی بعد از این پروژه اغاز می شود و ایده دفاع استراتژیک رونالد ریگان که به جنگ ستارگان مشهور شد کمتر از ده سال بعد از این پروژه تدوین می شود، می توان نتیجه گرفت فیگور ناهمگن و غیرمترقبه پروژه و نزدیکی ان به ماشینی مهجور و کمتر آشنای زمینی هم می تواند همْ فهمی هایی با مگا کانسپت و ایده های بزرگ روح زمانه داشته باشد. وضعیت کنونی پروژه هم گویای عبور از دوره تلاش های صنعتی برای جهانی بهتر برای همه هست، ان هم در برلین، که دیگر نیازی به صنعت ندارد و در حال مصرف فرهنگ است و همه باقی مانده های جهان پیشین برایش به ابژه های تزیینی از وضعیت گذشته بدل شده اند و البته امکانی برای دیدن و به خاطر آوردن غیرِ فعال یوتوپیایی صنعتی که از همان ابتدا هم یک سوتفاهم طبقاتی و انتزاعی بوده و دیگر قرار نیست تکرار شود. . .
. . . سوزان سانتاگ هستی شناسی موزه را عمیقا با شک مواجه می کند و به همه خاطر نشان می سازد موزه ها ابزار ساخت قدرت برای دفن وضعیت های پویشی آلترناتیو و تبدیل ان ها به تصاویری اند انباشت شده از افق های پسینی، سانتاگ مجدد یاداور می شود "امید" اگر به یک پدیده و مفهوم شخصی تقلیل پیدا کند، حتما به استمرار امر روزمره منجر خواهد شد و تنها صورتی از امید که می تواند به آلترناتیوی برای وضع موجود بدل شود، "امید جمعی" مبتنی بر "خاطره های فعال عمومی" و مبین یک "افق مشترک" است. . .
یادداشت " سوزان سانتاگ؛ ایدئولوژی های انباشت تاریخ و انجایی که نظام های توتالیتر دیگر به خاطره فعال جمعی نیاز ندارند" که برداشته ایست از کتاب "به تماشای رنج دیگران" را با برگردانی از زهرا درویشیان بر اتووود مطالعه فرمایید.
همیشه و در هر عصری هستند روشنفکرانی که در میدان عمل؛ وجوه پنهان شده شخصیت و تاریکی فکر خود را اثبات می کنند و آگاهانه یا نا آگاهانه اغوای قدرت را می پذیرند و به استمرار دیکتاتوری یاری می رسانند. در تکه متنی که از کتاب 👆وضعیت پسامدرنیته ی دیوید هاروی با برگردانی از عارف اقوامی مقدم می خوانیم به چند نمونه از افراد و گروه های تحصیلکرده و روشنفکرِ یاری رسان به رژیم های استبدادی اشاره می شود.
. . . فاشیسم واژهای همهمنظوره شده چون میتوان یک یا چند ویژگی از رژیمی فاشیستی حذف کرد ولی همچنان آن را فاشیست دانست. امپریالیسم را از فاشیسم کنار بگذارید، همچنان فرانکو و سالازار را دارید. استعمار را از آن کنار بگذارید، همچنان گروه فاشیستی اوستاش Ustashes در بالکان را دارید. به فاشیسم ایتالیایی ضدیت ریشهای با سرمایهداری را بیفزایید ـ که هرگز برای موسولینی جذاب نبود، همچنان ازرا پاوند را دارید. نوعی کیش اساطیر سلتیکی و عرفان مبتنی بر جام مقدس را بیفزایید ـ که کاملاً با فاشیسم رسمی بیگانه است، همچنان یکی از محترمترین مرشدان مذهبی فاشیست، یولیوس اِولا، را دارید. ولی، بهرغم این گنگی، به گمانم میتوان فهرستی از ویژگیهایی را تهیه کرد که سرشتنمای چیزی است که من آن را Ur-Fascism یا فاشیسم ابدی مینامم. این ویژگیها را نمیتوان درون یک نظام سامان داد؛ خیلیهایشان با همدیگر تضاد دارند، و در ضمن سرشتنمای انواع دیگر استبداد یا تعصباند. ولی کافی است یکی از این ویژگیها باشد تا اجازه دهد فاشیسم دور و بر آن شکل گیرد. . .
خلاصه ای از چهارده کیفیتی که امبرتو اکو برای فاشیسم با تمام پیچیدگی ها و تضادهایش تعریف می کند را با برگردانی از صالح نجفی و رحمان بوذری بر اتووود 👆بخوانید.
کدام منطق می تواند رابطه بیرون و درون را دچار نوعی بحران سازد؟ ایا ما همچنان در عصر تقابل ساده توپوگرافیک بیرون و درون هستیم؟ جورجو آگامبن در "وضعیت استثنا" تلاش می کند لایه ای جدید بر این منطق بگشاید و البته از درون این نگاه فضاهای معمارانه ای هم چون کمپ، زاغه ها، گتوها و . . . تعریفی تازه به خود می گیرند.
یادداشت کوتاه " وضعیت استثنایی و توپوگرافیِ سوم به روایت جورجو آگامبن "👆 که برداشته ایست از کتاب وضعیت استثنایی از همین نگارنده و با برگردانی از پویا ایمانی و توسط نشر نی در اختیار مخاطب فارسی زبان قرار گرفته شرحی است بر این ایده.