🔍. . . پارودی تکنیکی خندهدار است که ادای یک متن قدیمی را با هدف ریشخند و تمسخر درمیآورد. برای اینکه این لحظهْ کارکردی همچون یک پارودی را برای مخاطب داشته باشد، مخاطب میباید از پیشینهی اثر در هر مدیومی آگاه باشد و بتواند از وجه تقلیدی آن سر دربیاورد، برای چنین تقلیدی، البته به تغییر یا یک مقدار تفاوتِ کمیک نیاز است. . .
⭕️. . . کلمهی "پارودی" از نمایش یونان باستان میآید، و میتوان آن را به "کنار" para " ترانه" ode تعبیر کرد، تقریباً بدین معنا که "این ترانه میباید در کنار آن یکی فهمیده شود". این توصیف مبین شکلی از نشانی و خطاب است تا یک ژانر به خودی خود. . .
⭕️. . . ژانرها منبعی الهامبخش و غنی برای پارودی هستند، چرا که از یک طرف معرف مجموعهای ثابت از هنجارها هستند که به آسانی میتوان آنها را بازتولید کرد و دست انداخت، و از طرف دیگر شامل طیفی گسترده از آثار اصلی و اولیه هستند که میتوان از میانشان صحنهها و کاراکترهایی آیکونیک بیرون کشید. . .
⭕️. . . پارودی اغلب با هجو satireدر پیوند است، شکلی از کمدی که بر نقد اجتماعی تأکید دارد. در حالیکه هدف پارودیْ متن یا مجموعهای از متنها است، هجو بیشتر با جامعهای سروکار دارد که این متنها را تولید میکند. . .
📌متن کامل "پارودی؛ دربارهی ظرافتها و پیچیدگیهای یک مفهوم" 🔺را که نوشتاری است از ویکتوریا استارتِوانت با برگردانی از نوید پورمحمدرضا بر اتووود مطالعه فرمایید. یادداشتی که در قالب مثال های متعدد تلاش می کند جنبه های متنوع و مختلف این مفهوم را در مدیوم سینما برجسته نماید و البته به مخاطبان معمارش یاداور شود مفاهیم پایه برساخته هایی هستند که فارغ از خاستگاه اولیه شان می توانند درون قالب های گفتمانی و دیسپلینی دیگر نیز رسوخ کنند و نوعی از همْ رسش و ترکیب مفهومی را رقم زنند و به دیسپلین ها غایت هایی چندْ خاستگاهی دهند، غایت هایی که هم در کنش و هم در تئوری دیسپلین ها را به واسطه منابع ارجاعی بیرونی شان پویا نگاه می دارد.
🔍نوشتار دوازده تلاش برای اصلاح آموزش معماری 🔺گزیدهای است از فصل پایانی کتاب "ترسیم به منظور دیدن: تاریخچهی شناختی از طراحی معماری" نوشتهی مارک آلان هِیوئیت که در سال 2020 منتشر شده است و با برگردانی از حسام عشقی صنعتی در اختیار مخاطبان اتووود قرار می گیرد. نوشتار توصیههایی است متعارف و نه چندان رادیکال برای اصلاح آموزش، تربیت و پرکتیس معماری، کتاب با استفاده از تئوری شناختِ تجسمیافته، بر نیازِ طراحان به ردّ میراثِ بیگانهی حاصل از روشنگریِ خِردگرایانه تأکید می گذارد، میراثی که در قالب مدرنیته سختْ آیین بر تمامی سطوح گفتمانی و فراگفتمانی معماری تاثیر گذاشته است و احتمالا پدیده هایی همچون کاوش و یافتن در حوزه فهم معماری را با چالش منفی مواجه کرده است، انچه در سرتاسر متن ـ به دور از تمامی ایسم ها و رویکردهای مطرح در متن ـ رخ می نمایاند، اراده ی شخصی برای تجربه ی عینی اموخته ها و رویکردها و تکنیک هایی است که در بلندای تاریخ معماری با فراز و فرودهای این رشته تطبیق یافته اند و همیشه به مثابه مفری مثبت برای حل مشکلات طراحی به مثابه پدیده ای پژوهشی پا پیش نهاده اند.
🔍چندین هزار سال پیش از اختراع نوشتار، "ترسیم" جهان انسان را به گونه ای انقلابی تغییر داد، درواقع از خلال اولین تجربه های ترسیمی بشر، انسان جدیدی به عنوان "انسان ترسیم گر" متولد شد و عصر ترسیم آغاز گشت و نسبت میان انسان و جهان انسانی با جهان (طبیعی) بیرون را برای همیشه دست خوش تغییر و تاریخ بشر را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد، از آن زمان تا به امروز ترسیم نقش موثری در "فهم" ، "ثبت" و"انتقال" آنچه "فهم شده" (دانش) در حوزه های مختلف دانش ایفا کرده است.
⭕️معماری به عنوان یکی از این حوزه های دانش به شکل تاریخی با ترسیم گره خورده است تا جایی که افرادی همچون لبیوس وودز، "معماری" و "ترسیم" را معادل هم قرار داده و جهان معماری را "جهانی ترسیمی" می دانند ، جایی که معماری در آن"“می اندیشد" و آلترناتیوهای "جهان واقعی" را تولید می کند لذا از جهت همین رابطه "زیرساختیِ" ترسیم با "واقعیت"، ترسیم همواره امکان نقد جهان واقعی را فراهم می سازد. در واقع ترسیم انتقادی از طریق ترسیم "دیگرگونِ وضعیت" یا اساسا ترسیمِ "وضعیت دیگرگون"، "فهم غالب" از موضوع را دچار "تنش" کرده و چیزی در موضوع یا تمام موضوع را "بحرانی" می کند و از خلال این وضعیت بحرانی روزنه هایی به امکان "فهم دیگرگون" از موضوع را فراهم می سازد. دامنه این موضوع از فهم و تعریف هستی شناسانه و مفاهیم درون دیسیپلین معماری تا مباحث اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و هر آنچه که به نوعی از طریق "فهم معمارانه" قابل "خواندن"، "اندیشیدن" و "ترسیم کردن" است را شامل می شود.
⭕️نسبت "ترسیم" و "اندیشه" در جهان معماری همچون نسبت "زبان" و "اندیشه" در دیدگاه مارتین هایدگر است بدین معنا اگر "چیزی" قبلا وارد "ترسیم" نشود در واقع وارد حوزه "اندیشه معماری" نشده، امکان موجودیت نداشته و نهایتا در جهان معماری "غایب" است لذا قطعا برای معماری ای که در آن اندیشیدن به "خود" و تعیین مختصات "خود" از خلال وضعیت عینی جایی ندارد، اندیشیدن به هر وضعیت آلترناتیوی پیشاپیش "غیرممکن" است و لذا انتظار دستیابی به چیزی بیش از بازی های فرمال سطحی و ترکیب بندی ها در آینده ای نزدیک انتظاری "بلاموضوع" خواهد بود .
⭕️نفس وجود ترسیمات انتقادی در آثار" تاریخ معماری" یک جامعه، پیشاْپیش به معنای "فهم" معمار و جامعه معماری از خودش به عنوان چیزی بیش از یک "حرفه مند" خواهد بود، بدین معنا شاید بتوان این "گذر" معماری از "حرفه" به "دانش" را در جوامع مختلف از طریق "تاریخ ترسیمات معماری" آن جامعه و ملت دنبال کرد؛ لذا به نظر می رسد در هر ترسیم انتقادی همواره چیزی هست که به اندازه "اولین" تجربه های ترسیمی بشر میل به "انقلاب" دارد چیزی که ترسیم را به ظرفیت و لحظه "شورشی" و سرنوشت ساز "اولیه" بازمی گرداند.