کانال زندگی نامه شهدا

#عشق‌
Канал
Логотип телеграм канала کانال زندگی نامه شهدا
@KHADEMIN_MOLAПродвигать
193
подписчика
15,1 тыс.
фото
2,2 тыс.
видео
385
ссылок
#معرفی_شهیدان #روایتگری هرکــی آرزو✨داشتهـ باشهـ خیلے خدمتـ کنهـ⛑ #شهـــید میشهـ..!🕊 یهـ گوشهـ دلتـ پا👣بده به شهدا ارتبات با مالک @ghbnm345 اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَّآلِ مُحَمَّدٍ وَّعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أَعْدَائَهُمْ اَجْمَعِيْن
♡بسم رب العالمین♡

🍃و چه بسیارند #پاک_مردانی که کسب و تجارت و داد و ستد آنها را از یاد خدا غافل نمی کند"* و بلکه دنیا برایشان، با همه پستی ها و بلندی هایش، میشود مشعلی برای لمس #خدا.

🍃پاک مردانی همچو #سجاد. سجاد نامی که به قول خودش، در تب و تاب ناله های بیتاب #کودکان_سوریه بود. سجادی که دوازده سال تمام، از صابرین جهاد فی سبیل الله بود و عشق، در میان امواج قلبش قدم میزد

🍃میدانی، زمان، مامن و منزل گاهیست برای آرزوهایی، که اکنون خاطره خوانده میشوند. خاطره هایی که نبضشان، هنوز در میان پیچ و خم #عشق حس میشود. زمان، هنوز بیاد دارد استخاره ات را، و خوب بخاطر سپرده است که آیه را #آیۀ_شهادت خواندی*🌹

🍃شاید، همین آیه بود که تو را راهی کرد. شاید طعم شیرین #شهادت، لحظه ای زیر پوستت دوید و دلگرم شدی، وقتی که خداوند در نشانه اش، تورا از #پرهیزکاران مسیر خودش خواند.

🍃براستی، چه کسی میداند، طوفان عشق، چگونه #قلب سجاد را فشرد که ساعتی قبل از تولد دومین طفلش، دل به دریا زد و راهی #سنگر_عشق شد🌺

پ.ن : استخاره همسر شهید ، آیه ۳۷ سوره نور
پ.ن : آیه ۱۲۳ سوره توبه

🌺به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_سجاد_طاهرنیا

📅تاریخ تولد : ۲۳ مرداد ۱۳۶۴

📅تاریخ شهادت : ۱ آبان ۱۳۹۴

🥀مزار شهید : گلزار شهدای رشت

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🌷ب یاد شهیدان🌷:
من #تک فرزندهستم و خداوند بعد از بیست و پنج سال مرا به پدرومادرم داده، کسانی که خواهر و برادر ندارند حال مرا بهتر می فهمند😔 وقتی با #آقا هادی نامزد کردم خیلی خوشحال بودم که از تنهایی در آمدم و همدم دارم.

خلاصه #خیلی سخت بود وقتی حرف از رفتن به #جبهه را می زد😔، ولی از طرفی هم وقتی #عشق و #علاقه زیادش به #جهاد را می دیدم دلم #نرم می شد.

هروقت از #جهاد در #سوریه با من صحبت می کرد می گفتم: لااقل یکی #دو ماه بعد از عروسی بروید.
 ولی بالاخره #رضایت مرا گرفت. وقتی دیدم خیلی #علاقه دارد #راضی شدم و
به #حضرت زینب (س)⚘سپردمش😭
🍃🍃
•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•

به روایت ازمادر#شهید:
دختر همسایه رو براش خواستگاری کردم و مهر امسال جشن عروسی اش بود. #10 روز از عروسی اش گذشته بود که به #مأموریت رفت. برای #دفاع از #حرم بی بی زینب (س)⚘ راهی #سوریه شد و بعد از چند روز به #آرزویش رسید.
🍃🍃
وقتی با #پیکر #تازه دامادم مواجه شدم😭 که# تیر به #پشت گردن و #پهلوهاش اصابت کرده بود، حالم دگرگون شد😭. مثل حال همه پدر و مادرها مویه می کردم اما #قشنگ ترین حرفم این بود: مادر #سلامم را به #خانم زینب (س)⚘ برسان و #شفیع ما باش، پسرم همیشه می گفت دعا کنید من #شهید شوم و باعث #افتخارم است #پسرم #فدایی خانم زینب(س)⚘ شد، من #حضور #پسر #شهیدم را همیشه حس می کنم کل خانواده خوابش را دیدند، #پسرم در هر دو سرا #دستگیرمان است😭.
🍃🍃

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•

مردم اسلامشهر و توابع برای تشییع #پیکرش آمدند و خیلی با شکوه این مراسم برگزار شد. مراسم تاریخی بود. آن روز نماز جمعه و نماز میت بر #پیکرش خواندند، همه #پسر #شهیدم را با #وهب نصرانی مقایسه می کردند.
🍃🍃
#هادی #10 روز بعد از #عروسی روز #5 مهر به #مأموریت سوریه رفت و #28 #مهر #شهید شد و #پیکرش را #30 مهر برای ما آوردند و #اول آبان روز #تاسوعا به خاک رفت.😭
🍃🍃
#نحوه #شهادت آقاهادی 😭😭
#فرمانده ایشان وقتی برای سر زدن به منزل ما آمدند گفتند:« #آقا هادی شما خیلی #شجاع بودند، سعی می کردند توی #خط مقدم باشند، می خواستیم سنگر را با برگ درخت زیتون استتار کنیم تا از تیررس دشمن به دور باشیم، #داوطلب می خواستیم #آقا هادی پیش قدم شدند، #مشغول استتار بودند که #تیر خورد به #دست و #قلبشان، شاخه درخت زیتون از دستشان افتاد و #شهید شد.»
🍃🍃
#بیست و هشتم مهر #شهید شدند #پیکرشان یکم آبان ماه روز #تاسوعای
#امام حسین (ع)⚘از مصلای شهر چهاردانگه به سمت
#امامزاده عباس (ع)⚘ تشییع شد وقتی دیدمشان #جسمشان #سالم بود و #صورتشان #نورانی😭
🍃🍃

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•

#نبودن هایش واقعاً سخت است. #دلتنگی #مادر #تمامی #ندارد. 😭

از اینکه #فرزندم در #راه #خدا♡ رفت #خوشحالم اما #مادرم #دلم #هوایش را می کند، خوابش را می بینم که می گوید مادر من #زنده ام #بیقراری نکنید می گوید من کنار #قبر #بی بی زینبم⚘.
🍃🍃
# پسرم همیشه از #خدا می خواست به #شهادت برسد و می گفت #جان #زهرا(س)⚘ روز #تاسوعا خاکم کنید. همین طور هم شد و #تاسوعا #دفنش کردیم.
🍃🍃
از اینکه مادر #شهید هستم افتخار می کنم. به خودم می بالم طوری #پسرم را تربیت کردم که #فدایی #خانم زینب(س)⚘ شد.😭
🍃🍃
سرانجام #شهید هادی شجاع در تاریخ ۱۳۹۴/۷/۲۸به آرزویش که همانا#شهادت در راه #خدا♡بود رسید.
🍃🍃
شادی ارواح طیبه ی شهدا،امام شهدا،شهدای انقلاب، شهدای دفاع مقدس،شهدای مدافع حرم، شهدای مدافع امنیت، شهدای مدافع سلامت،شهدای هسته ای
و علی الخصوص شهید سرفراز

💠 شهید هادی شجاع💠


🌷 صلوات 🌷

التماس دعای فرج وشهادت

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
🌷ب یاد شهیدان🌷:
هروقت #پلاک شان را به #گردن می انداختند و می‌گفتند” من حتماً #شهید می شوم” من می ترسیدم واضطراب داشتم که نکند ایشان را از دست بدهم، ولی ایشان با احساس و با منطق من رو مجاب کردند، می گفتند: « من نیت کرده ام که نگذارم #حرم حضرت زینب(س)⚘ به دست داعشی ها بیافتد.” من هم وقتی فهمیدم به خاطر #حضرت زینب (س)⚘ می روند #راضی شدم اما به زبان نیاوردم.»
🍃🍃
خیلی دوست داشتند #سوریه بروند طوری که می دیدم آرام و قرار ندارند ولی نشد. همیشه می گفتند که من به #جبهه #سوریه می روم و سعی
می کردند ما را آماده کنند. #ده روز بعد از #عروسی به #جبهه رفتند ، پنجم مهر ۱۳۹۴عروسی کردیم و ایشان پانزدهم #عازم #جهاد شدند.
🍃🍃
#آخرین بار که در شهرمان #شهید آوردند رو کردند به من و گفتند: «فاطمه جان! #شهید بعدی إن شاءالله#خودمم.» همان موقع فهیمدم که #ایشان را از دست می دهم.😭 همان هم شد و #شهید بعدی #آقا هادی شجاع بود.😭
🍃🍃

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•

در خانواده هم من شاهد بودم که چقدر #متأثر از #پدر هستند، در خیلی از کارهای شان #پدرشان را #الگو قرار می دادند، زیباتر از همه #مسجد رفتن شان بود. اینکه می دیدم #همسرم کارهای شان را طوری تنظیم می کنند که با #پدرشون، برای #اقامه نماز جماعت به مسجد بروند، برایم #دلنشین بود.
🍃🍃
پنجم مهر ماه عروسی بود؛ ما فقط یک جشن #ساده عروسی داشتیم و خیلی هم به هر دونفرمان خوش گذشت.

#خوشبخت بودم. من از همان موقعی که #آقا هادی به خواستگاری آمدند توقع مالی زیادی نداشتم و اعتقادی هم ندارم که #تجملات #خوشبختی می آورد، حتی #خرید عروسی هم #نداشتم، مهم #دوست داشتن است.

دانش آموز دوره پیش دانشگاهی هستم در رشته علوم انسانی، هدفم قبولی در دانشگاه است تا با این ادامه تحصیل و پیشرفتم روح #آقا هادی را شاد نگه دارم و از من راضی باشند. خودشان هم مدرک کاردانی نقشه کشی داشتند .
#مهربانی #آقا هادی و #علاقه ای که بین مان بود، ما همدیگر را درک می کردیم. خیلی #مسئولیت پذیر بود، تمام #تلاشش را می کرد که #باری را از روی #دوش خانواده اش بردارد.
🍃🍃

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•

همه را به #صبر و #خوش خلقی دعوت می کنم، خودم که فکر می کردم بعد از همسرم زنده نمی مانم ولی #خداوند خیلی به من #صبر داد. البته بدون آقا #هادی سخت می گذرد😔 این روزها؛ خیلی از شب ها با #گریه می خوابم،😭😭😭 اما هرچقدر فکر می کنم می بینم باید #راضی باشم به #مقدرات خداوند و آنچه خدا به آن #راضی هست.

احساس می کنم بعد از #شهادت شان به #خدا نزدیکتر شدم، خیلی #صبور شدم، #عاشق #آقا هادی بودم ولی الان به این رسیدم که #عشق واقعی #خداست.♡

#قران خواندن و #نماز خواندن #آرامم می کند و به من #صبر می دهد. اگر باز هم به آن روزها برگردم و بدانم کسی را که به همسری قبول می کنم فقط قرار است #چهار روز در #خانه اش باشم، بازهم #آقا هادی را انتخاب می کنم.
🍃🍃

•┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
Forwarded from انصارالمهدی
#شهید_مهدی_قره‌محمدی
#روایت_همسر_شهید

🌷ما با هم 13سال زندگی مشترک داشتیم، او از همان روز اول ازدواج شرایط کاری اش را برای من گفت. او می‌گفت کار من #عشق است و با عشق وارد این کار شدم و شما باید در این راه دوام بیاوری. کارمن دوری از خانواده، ماموریت، مجروحیت و #شهادت دارد. اگر شما می توانید بسم الله. من هم شرایط را پذیرفتم و هیچ گاه از این انتخاب پشیمان نیستم.

🌷مهدی با تمام وجود خودش را وقف ما می کرد و به هیچ وجه یکبار از #دروغ نشنیدم. خیلی به #بیت_المال حساس بود و هر دینی که به گردن داشت را ادا می‌کرد.  او خیلی #منظم و قانونمند بود و تمام کارهایش روی اصول و برنامه ریزی و نظم بود. از همان ابتدای زندگی به من می‌گفت که «نباید شما به من متکی باشی و باید بگونه ای زندگی کنی که گویا من اصلا من وجود ندارم. شما باید خود را برای روزی آماده کنی که من رفتم و برنگشتم». میگفت «شما الآن مدیر خانه هستی و اگر من نبودم، باید ستون خانه شوی و نباید این ستون از بین برود و باید بچه ها به گونه ای بزرگ شوند که قوی و مستحکم باشند».

🌷ما سه فرزند به نام های #فاطمه 10 ساله، #زهرای 5 ساله و #محمدجواد 1 ساله داریم. مهدی به فاطمه خانم می‌گفت «مادر بابا» چون که مادرش در شهر دیگری زندگی می‌کرد و می‌گفت تو جای مادر من هستی. به زهرا می‌گفت «پرنسس بابا». مهدی خیلی آنها را دوست داشت و می‌گفت «دختر باید حتما محبت پدر داشته باشد». می گفت «نام فاطمه و زهرا را برای شما گذاشتم تا الگویتان حضرت فاطمه(س) باشد».

🌷مهدی خیلی بچه ها را به #قرآن خواندن تشویق می‌کرد و برای هر وعده نمازشان جایزه تعیین می‌کرد و می‌گفت «در راه #تربیت بچه ها هر چقدر هزینه کنیم کم است! همه سیستم‌های جهانی دست در دست هم دادند تا بچه های ما را از راه به در کنند و باید تمام توان خود را در این راه انجام بدهیم» هیچ وقت از محبت برای ما نمی گذاشت در عین حال بچه‌ها را برای #شهادت آماده کرده بود. می‌گفت «برای من دعا کنید تا شهید شوم و به بهشت بروم. وقتی که من به بهشت بروم  می آیم در کنار شما و به شما آرامش می‌دهم تا نبود من را احساس نکنید». دخترم بعضی موقع از این حرف ناراحت می‌شد اما او می‌گفت «مگر نمی‌خواهی آقا را ببینی؟ اگر من شهید شوم، می‌روم و آقا را می‌آورم».دخترم فاطمه هم می گفت اگر من اجازه دادم که شما بروی برای فقط به عشق دیدار آقا بود.

#سالروزشهادت...🕊🕊🌹
🍃چند روز است زمان را قسم می‌دهم آرام‌تر قدم بردارد تا ذهن مشوشم کمی طعم آرامش را بچشد و امروز #خدا را قسم داده‌ام به رحمانیتش و قلم را به حرف‌های ناگفته‌اش تا کمی با من مدارا کنند و بتوانم چند خط به رسم امانت بر صفحه‌های کاغذ بنگارم.

🍃حال بدم را انکار نمی‌کنم. همه عالم و آدم دیده‌اند حتی تو... دلم زنگارگرفته گناه است و رویم زرد از خجالت. هربار مرا از خواب #غفلت بیدار کردی و راه را نشانم دادی و با لبخند همیشگی‌ات بدرقه‌ام کردی و من در عبور از مسیر پر از خطا سرگرم شدم و راه را گم کردم. ناله سردادم و اشک ریختم و قول دادم که دیگر #گناه نکنم. به جای مچ‌گیری، دست‌گیرم شدی و باز هم کمکم کردی و باز هم سفارش...

🍃دلم را دو دستی چسبیدم و چشمانم را به زمین دوختم و راهی شدم. کمی که گذشت خسته شدم و پاهایم بی‌رمق از سوزش تاول‌های کف پایم فهمیدم باز هم خطا رفته‌ام. دلم گرفت و بازهم صدایت کردم....

🍃می‌خواستم ناله سر دهم اما صدای ناله #رفیق‌های خوبت را شنیدم. از حزن برگ‌های خزان‌شده و #آسمان پر از بغض فهمیدم روز شهادتت نزدیک است و داغ دل هر کس که ذره‌ای از عشقت در دلش #مهمان شده تازه شده است...

🍃آقا محمد حسین! رفیق نیمه‌راهی هستم که حرمت نان و نمک محبتت را نگه نداشتم و دلت را خون کردم. اما به حرمت بدن‌های اربااربای دوستانت، به حرمت بین‌الطلوعین شهادتت، به حرمت #عشق خواهر #ارباب که در دلت صاحبخانه شد، دستم را بگیر. این حال آشفته را درمان کن که دیگر رمقی نمانده است...


🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_محمدحسین_محمدخانی

🔷تاریخ تولد : ٩ تیر ۱٣۶۴

🔷تاریخ شهادت : ۱۶ آبان ۱٣٩۴

🔷محل شهادت : حلب_سوریه

🔷مزار شهید : بهشت زهرا قطعه ۵٣
‍ زمین در آغوش آسمان آرام می‌گیرد آنگاه که در انتهای افق، به یکدیگر می‌رسند

به رسم #آسمان،گاهی هدیه ای به امانت در آغوش زمین جای می‌گیرد تا چراغی شود برای #هدایت و در نهایت این آسمان است که امانت خود را باز پس می‌گیرد!

#محمود_نریمانی از آن امانت هاست!

در زمستان ۱۳۶۶ #قلب زمین را گرم کرد
در #مکتب_حسین_علیه‌السلام درس عشقبازی آموخت
راهی شد تا ثابت کند هیچگاه در تاریخ، #حسین _علیه‌السلام تنها نخواهد ماند.
فدایی #حضرت_عقیله شد و جاودان در تاریخ

جریانِ خون به ناحق ریخته اش در شریان زمین، نبض تپنده ایست برای #بیداری، برای اثبات #حق از باطل.

گذشتن از #محمدهادی برای او،سخت بود اما جاذبه ای که از آسمان اورا به بالا می‌کشید قدرتمند تر از #عشق_زمینی است!

سهم محمدهادی از پدر، سنگِ مزاریست که مأمن تنهایی اوست و سهم زمین از محمود، نگاهیست که هیچگاه خاموش نمی‌شود.

در انتهای افق، آنجا که زمین در آغوش آسمان آرام می گیرد، پس از بیست و چند سال آسمان امانتش را تحویل گرفت.

مردادماهِ ۹۵، به وقت پرواز محمود

#پروازت_مبارک

به مناسبت سالروز شهادت شهید #محمود_نریمانی

🌷تاریخ تولد : ۱۲ دی ۱۳۶۶
🌷تاریخ شهادت : ۱۰ مرداد ۱۳۹۵.
#آیه_درمانے #زبان_بند همسر و خانواده او

و
#عشق و علاقه را زیاد میکند

آیه ۶ سوره
#حشر را
۵ بار بخواند
به سمتش
#فوت کند نتیجه خواهید دید
♡••♡••♡••♡••♡
بسم‌الله الرحمن الرحیم♡

🍃 #قلم را به دست میگیرم تا از او بنویسم، از اویی که عمری را در #مجاهدت در راه خدا گذراند ، اویی که #عشق بی حد و اندازه ای به #پیر_جماران داشت و فقط کافی بود آقا لب تر کند. 😌
.
🍃عاجز ماندم وقتی #زندگینامه اش را خواندم ، عاجز از نوشتن... میدانم قلم هم ناتوان از به روی کاغذ آوردن اوصاف این #مرد است.
.
🍃قطعا دومین ماهِ بهار از داشتنت بسیار #خرسند است و بهار که تو را برای خودش می‌خواهد. در بهار #متولد شدی. در بهار هم برای همیشه #خداحافظی کردی. خداحافظی از جنس عشق ، خداحافظی که نامت را در ذهن ها به یادگار گذاشت.🌺
.
🍃پاداش عمری #جهاد و شاگردی در محضر بزرگان جز این هم نخواهد بود.
#سید_محمد_رضا! ❤️
.
🍃۵۰ سال از نبودنت گذشت و امروز #پنجاهمین سالگرد آسمانی شدن توست ، در سرمای ۲۲ بهمن ۵۷ نبودی ببینی مردم چطور #بهار_آزادی را جشن گرفتند آزادی که بهایش شد #خون تو و امثال تو.😔
.
🍃نبودی #هشت_سال رزم مردان سرزمینمان را ببینی که نگذاشتند دست #اهریمن به حتی یک وجب از خاک #ایران برسد.
نبودی پیروزی هایمان را ببینی ، ایستادگی هایمان را ببینی ، قدرت و عظمت #ملی امروزمان را تماشا کنی...
تو و صد ها هزاران نفر مثل تو که پر کشیدند جایشان حسابی در این #نبرد ها خالی بود.🕊
.
🍃#پنجاهمین سالگرد شهادتت مبارک #اولین مجتهد شهید نهضت #امام_خمینی!🌹
.
نویسنده : #مهدیه_نادعلی
.
به مناسبت سالروز شهادت #شهید_آیت‌الله_سید_محمد_رضا_سعیدی
.
📅تاریخ تولد : ۲ اردیبهشت ۱۳۰۸
.
📅تاریخ شهادت : ۲۰ خرداد ۱۳۴۹
.
📅تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد ۱۳۹۹
.
🥀مزار شهید : وادی السلام قم
.
#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
#شهیدمحمدبابارستمی‌🍃🍃 در سال‌ ۱۳۲۵ در روستای‌ رهورد از توابع‌ شهرقوچان‌، در استان‌ دلاور خیز خراسان‌ متولد شد. دوران‌ کودکی‌ را تا هفت‌سالگی‌ در دامن‌ دشت‌ها و هوای‌ پاک‌ روستا گذراند. در دوران‌ کودکی‌ اجل‌ دست‌ گرم‌ ونوازشگر مادر را از سر او برچید و گرد و غبار یتیمی‌ را بر چهره‌ او پاشید. پدر او را درهمان‌ روستا به‌ مدرسه‌ فرستاد، دوران‌ ابتدایی‌ را با موفقیت‌ پشت‌ سر گذاشت‌.
نوجوانی‌ شانزده‌، هفده‌ ساله‌ بود که‌ به‌ اتفاق‌ پدر به‌ مشهد مقدس‌ مهاجرت‌ کردند.پس‌ از مدت‌ کوتاهی‌ اقامت‌ در مشهد، پدر هم‌ به‌ دیار باقی‌ شتافت‌.
اینک‌ محمد تنهای‌ تنها شد، چون‌ برادر یا خواهری‌ نداشت‌. او با کارکردن‌ و تأمین‌مخارج‌ خود، استقامت‌ و پایداری‌ در برابر حوادث‌ تلخ‌ و مصیبت‌بار زندگی‌ را تجربه‌نمود. این‌ حوادث‌ تلخ‌ در اراده‌ پولادین‌ او تأثیری‌ بر جای‌ نگذاشت‌. او با روی‌ آوردن‌ به‌ورزش‌ و «کشتی‌ چوخه‌» آهن‌ جان‌ خود را هرچه‌ بیشتر تفدیده‌ و آبدیده‌تر نمود و در#مکتب‌ مولایش‌ علی‌(ع)⚘ درس‌ #مردانگی‌ و #عشق‌ و #ایمان‌ را آموخت‌.
🍃خوب درس خوند و معنای #عشق واقعی را خیلی زود پیدا کرد که در13 سالگی برای #امام_زمان نوشت "نشانی گیرنده : نمی دانم کجایی یا مهدی ؟! شاید در دلم باشی، یا شاید من از تو دورم. کوچه #انتظار، پلاک یا مهدی. سلام من به یوسف گمگشته ی دل زهرا و گل خوشبوی گلستان انتظار ای دریای بیکران، آفتاب روشنی بخش زندگی من که از تلالو چشمانت که همانند خورشید صبح دم از درون پنجره های دلم عبور می کند و دل تاریک و سیاه مرا نورانی می کند. تو کلید درِ تنهایی من! من تورا محتاجم. بیا ای انتظار شبهای بی پایان و..."

 🍃با #تلاوت_قرآن سیمش وصل شده بود به خود خدا ! که عهد نامه می نوشت، " بی حساب پیش، انشا ا..  چهل روز تمام کارمو خالصانه انجام بدم تا خدای مهربون از سر تقصیرات ما بگذرد و گناهامو ببخشه. توی این چهل روز ان شاالله توفیق پیدا کنم مادام العمر #دعای_عهد و زیارت امین ا.. را بخوانم و..."

🍃 در ورزش #کاراته پیشرفت های چشمگیری داشت و تونست در مبارزه با شیطان مدال شهادت را از آن خود کند. صحبت از غنچه نوشکفته ای است، راضیه نام که در ۱۱ شهریور ۱۳۷۱ همراه با صدای ملکوتی #اذان در مرودشت شیراز پا به زمین گذاشت ودرشامگاه بیست و چهارم فروردین ۱۳۸۷ در «حسینیه سیدالشهدا» شیراز زمانی که نغمه «بی تو ای صاحب زمان» مداح فضای #حسینیه را عطرآگین کرده بود در اثر انفجار به شدت زخمی شده و ۱۸ روز بعد زینت مسافران آسمانی شد🕊

نویسنده: #سودابه_حمزه_ای

🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهیده_راضیه_کشاورز

📅تاریخ تولد : ۱۱ شهریور ۱٣٧۱

📅تاریخ شهادت : ۱۰ اردیبهشت ۱٣٨٧

🕊محل شهادت : شیراز

🥀مزار شهید : بهشت زهرا
🍃از آغاز تولد، آنچه در وجود جاریست، تنها #عشق است و عشق
و تو هستی که تصمیم می‌گیری عشق را به پایِ کدام #معشوق پرورش دهی؟! معشوقِ زمینی یا اویی که در آسمان به نظاره نشسته است!؟

🍃پرستوهای‌حلب اما راه و رسمِ عاشقی را خوب بلدند. بال و پر می‌زنند، گویی خسته از این #دنیا به دنبالِ سرپناهِ امنی راهِ آسمان را پیش‌گرفته
#میثم‌پرستویِ عاشقی که هیچ چیز جلودارِ پروازش نبود حتی شیرینیِ تولدِ تنها دخترش!

دختران بابایی‌اند اما سهمِ #حلما سنگِ مزاریست

🍃میثم قبل از پرواز، هردو را به #حضرت_عقیله سپرده و خودش میانِ آسمان نظاره گرِ آنهاست و کنارشان نفس می‌کشد، بودنش حس می‌شودحضور میثم در رگهای زندگی جاریست

عشق به زندگی، به همسر و فرزند چیزِ کمی نیست اما توانِ مقابله با اراده میثم را نداشت او برای آسمان بود و سکویِ پروازش‌حلب
انسانها به خواست‌گاهشان باز می‌گردند و میثم به #آسمان. آنچه خدا هدیه داده بود، باز پس گرفت
🍃عالم سراسر #رازی است نامکشوف، که بر مقیمانِ #حریم_حرم نیز جز پرده ای فاش نخواهد شد

🕊به مناسبت تولد #شهید_میثم_نجفی

📅تاریخ تولد : ۱۰ اردیبهشت ۱۳۶۷

تاریخ شهادت : ۱۰ آذر ۱۳۹۳.حلب
مزار شهید : بی بی زبیده قرچک
🍃به نام آفریننده نور و #قلم
به نام آن کسی که نور دلهای شما را چلچراغ مسیر ما قرار داد، به نام پروردگار #عشق♥️

🍃به نام #خدایی که مشتاقش بودی، آنگونه که عطشانی حیات میجوید و اسیری در پی رهایی میگردد.

🍃به نام او که با هر نفس شوق حسین(ع) را در دلت زنده میکرد و تو، مشتاقانه #علمدار مسیر پر تب و تابش بودی.

🍃چه حرف ها که میتوان زد از #تبسم روح انگیزت در میان قاب‌ها، که راه روشن مینمایاند و پیش‌نوشتی برای سرنوشت‌ها میشود…

🍃شهید، مصداقیست که در قلوب#عاشق شما رشد میکند و روزی مهر تایید بر بیقراری های دل میزند. غلط است که میگویند شهیدان، از دست رفته اند. ما شهیدان را از دست نداده ایم بلکه بدست آورده ایم؛ و خود نیز وقتی به دست خواهیم آمد که شهادت را بدست آوریم.*

🍃به امید روزی که با نگاهی از جوارتان، سعادتی نصیب عاشقان شهادت شود.

*بخشی از وصیتنامه شهید که از #شهید_بهشتی نقل قول شده بود.

نویسنده: #مبرا_پورحسن

🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_علی_کنعانی

📅تاریخ تولد : ٢ شهریور ۱٣۵۶

📅تاریخ شهادت : ۱۰ اردیبهشت ۱٣٩٢

🕊محل شهادت : سوریه

🥀مزار شهید : گلزار شهدای مراغه
به نام خدا

🍃در میان فکه در #کانال_کمیل،بویی آشنا می آید.بوی شجاعت و پهلوانی،بوی غیرت و همتِ، #علمدار کمیل؛روزه خوان حضرت زهرا(س) شهید ابراهیم هادی کسی که پهلوانیش زبان زد است و دلاور مردیش بی نظیر💪

🍃نمی دانم چه سریست که مهربانیش،منش پهلوانیش و رسم #جوانمردیش پلک هایمان را دریایی میکند. پهلوانی که نمیگذاشت آب در دل دوستان و آشنایانش تکان بخورد،حتی دست یاریش به نا آشنایان هم میرسید و دستگیری میکرد.

🍃او تنها یک دوست و یاور نبود؛ بلکه همچو پدری مهربان بود. #پدری که نبودش طعم تلخ یتیمی را به دل محبانش گذاشت. ابراهیم یاری گر همه اشان بود و دلیل هدایتشان، مرد میدان نبرد بود و شهامت عجیبی داشت. چهره خندانش آبی بود برآتش غم ها و #روضه های پر شورش مرحمی بود بر زخم های دلتنگی💔

🍃در ورزش بی رقیب بود،همانطور که منش پهلوانیش را کمتر کسی داشت
شاید نتوان منشش را وصف کرد
اما میتوان با شور در باره اش سخن گفت. حرف هایی بی انتها از جوانمردیش، شهامتش و حتی آن #شهادت پر شورش.

🍃کسی که تا آخرین نفس جنگید و در فرجام با لبان عطشان به #عشق اباعبدالله الحسین پرکشید و به آرزویش رسید🕊

🍃آرزوی گمنامی که کابوسی برای #سلبریتی هاست. به قول خودش هرکسی ظرفیت #مشهور شدن ندارد
آری درست است. اما کاش بود و میدید که آدمها به هر در میزنند تا مشهور شوند و خودی نشان دهند.

🍃دگر این روزها، هرکسی لیاقت #گمنام ماندن و شهادت را ندارد. اما هنوز در میان #فکه ، در میان کانال کمیل، نام سردار گمنامش؛ #ابراهیم_هادی به چشم میخورد.

نویسنده: #بنت_الهدی

🌸به مناسبت سالروز #تولد
#شهید_ابراهیم_هادی

📅تاریخ تولد : ۱ اردیبهشت ۱٣٣۶

📅تاریخ شهادت : ٢٢ بهمن ۱٣۶۱

📅تاریخ انتشار : ٣۱ فروردین ۱۴۰۰

🥀مزار شهید : یادبود _ بهشت زهرا

#استوری_شهدایی #گرافیست_الشهدا
#سلام_بر_ابراهیم #راز_کانال_کمیل
Forwarded from Deleted Account
👈#جانم علی #علیه السلام

👈#باز امشب #عشق تنها می شود
#زخم،، سهم فرق #مولا می شود

👈#آفتاب عشق #گلگون می شود
#سینه ی سجاده #پرخون می شود...😭😭
ایشان با شروع #نهضت اسلامی در ایران در سال 1342#شمسی با #موضعگیری قاطع به حمایت از #حضرت امام (ره) پرداخت و پس از #تبعید امام به #نجف رفت.
🍃🌷🍃
بدنبال #پیروزی #نهضت اسلامی در ایران در 22#بهمن 1357#، رژیم بعث عراق فشارهای خود را بر ایشان بیشتر کرد اما با اعلام تبعیت از #امام خمینی (ره) در برابر همه #شداید #مقاومت کرد.
🍃🌷🍃
ایشان #نهضت #امام خمینی در #ایران را #روزنه امیدی برای #نجات #امت اسلامی می دانست. بنابراین از #آغاز #نهضت اسلامی #امام در سال 1342# آن را تحت نظر داشت و از #امام و #حرکتش #حمایت
می کرد.
🍃🌷🍃
در تاریخ 9#جمادی الثانی 1385#، #حضرت امام خمینی از #تبعیدگاه #ترکیه به #نجف اشرف منتقل شد. ورود #امام به #حوزه علمیه #نجف، #جنب و جوشی در ایشان ایجاد کرد.
🍃🌷🍃
#علما و #روحانیون#نجف درباره #استقبال از #امام، نظرات مختلفی داشتند،  با اشتیاق تمام به همراه عده ای از #علمای دیگر، در مراسم #استقبال و پیشواز از #امام شرکت، و #شاگردانش را نیز به آن #دعوت کرد.
🍃🌷🍃
در تمام #چهارده سال #اقامت #امام در #نجف، با ایشان #ارتباط نزدیکی داشت و به #امام #عشق می ورزید، #عشقی که تا آخر عمر در بین ایشان و #امام بود.
🍃🌷🍃
#شهید دفاع مقدس، رضا حداد
🍃🌷🍃
در تاریخ  9#دى ماه سال 1341# در محمودآباد در خانواده ای متدین ومذهبی متولدشد.
🍃🌷🍃
ایشان از سال 1360# به بعد عمرش را وقف #جبهه كرده بود، متاهل بود، 18#روز پس از #ازدواج راهى #جبهه شد و بيش از #دو سال تمام در #جبهه
#مى جنگيد.
🍃🌷🍃
#سخت كوش و #شجاع بود، و #عشق به #خدا🤍 در #وجودش نهفته بود و به اين جهت در #جبهه بسيار #فعال بود و #مبارزى خشمگين براى #اسلام بود.
🍃🌷🍃
ایشان #عباداتش در كنار #مبارزاتش پيوسته روح ایشان را #شفاف تر می کرد،در #دو #جبهه به #نبرد پرداخته بود #جبهه در #درون و ديگرى در #سر #جهاد ايران، هر وقت كه به #جبهه ميرفت #سه الى #پنج ماه مى ماند و #كمتر براى #مرخصى مى آمد.
🍃🌷🍃
ميلي به #دنيا نداشت و #جبهه را بهترين جاى #عبادت مى دانست، #هشت بار به #جبهه رفته بود و هر گاه رفتن به #جبهه را کمی به #تاخير مى انداخت #ناراحت می شد.
🍃🌷🍃
با اينكه بيش از #چهار ماه در #منطقه بود و به ایشان #پايان #ماموريت ميدادند ولى به خانه نمى آمد و مجدداً #بخط مقدم مى رفت و ميگفت ميخواهم ببينم صدام چگونه ميخواهد #فاو را #پس بگيرد.
🍃🌷🍃
#فرازهایی از دست نوشته های #شهید علی راحتی  قبل از #عمليات والفجر 4 :👇👇👇

🍃🌷🍃

شب حمله شب از خود گذشتن             #خــدا را ديــدن و خــود را نـديـدن
شب است، ‌آخرين ديدار، آخرين روز، آخرين شب، آخرين ثانيه ها، همه از همديگر حلاليت مي طلبند و همديگر را بغل گرفته و از يكديگر قول شفاعت مي گيرند. قلم را ياراي نوشتن و زبان را طاقت توصيف نيست ليكن برای درك لحظه های #عرفانی چشم بينا می طلبد
🍃🌷🍃
#نوشتن و #زبان را #طاقت #توصيف نيست و #شيرين ترين #ساعات عمرم می باشد زيرا #قلبهايمان همچون تازه #متولد شدنمان بود كه غير از #خدا كَس ديگری در دلها جا نداشت. همه گريه می كردند. #گريه شوق #لقاءا... ،‌گريه #عشق به #محبوب،🤍
🍃🌷🍃
توصيه های #فرمانده لشكر #شهيد باكری را به همديگر يادآوری می كرديم كه هميشه با #ياد #خداوند و #ذكر #خدا #عمليات را انجام دهيد.🤍
🍃🌷🍃
#شهیدمحمدبابارستمی‌🍃🍃 در سال‌ ۱۳۲۵ در روستای‌ رهورد از توابع‌ شهرقوچان‌، در استان‌ دلاور خیز خراسان‌ متولد شد. دوران‌ کودکی‌ را تا هفت‌سالگی‌ در دامن‌ دشت‌ها و هوای‌ پاک‌ روستا گذراند. در دوران‌ کودکی‌ اجل‌ دست‌ گرم‌ ونوازشگر مادر را از سر او برچید و گرد و غبار یتیمی‌ را بر چهره‌ او پاشید. پدر او را درهمان‌ روستا به‌ مدرسه‌ فرستاد، دوران‌ ابتدایی‌ را با موفقیت‌ پشت‌ سر گذاشت‌.
نوجوانی‌ شانزده‌، هفده‌ ساله‌ بود که‌ به‌ اتفاق‌ پدر به‌ مشهد مقدس‌ مهاجرت‌ کردند.پس‌ از مدت‌ کوتاهی‌ اقامت‌ در مشهد، پدر هم‌ به‌ دیار باقی‌ شتافت‌.
اینک‌ محمد تنهای‌ تنها شد، چون‌ برادر یا خواهری‌ نداشت‌. او با کارکردن‌ و تأمین‌مخارج‌ خود، استقامت‌ و پایداری‌ در برابر حوادث‌ تلخ‌ و مصیبت‌بار زندگی‌ را تجربه‌نمود. این‌ حوادث‌ تلخ‌ در اراده‌ پولادین‌ او تأثیری‌ بر جای‌ نگذاشت‌. او با روی‌ آوردن‌ به‌ورزش‌ و «کشتی‌ چوخه‌» آهن‌ جان‌ خود را هرچه‌ بیشتر تفدیده‌ و آبدیده‌تر نمود و در#مکتب‌ مولایش‌ علی‌(ع)⚘ درس‌ #مردانگی‌ و #عشق‌ و #ایمان‌ را آموخت‌.
‌‌‌‌‌‌یاد خاطرات عاشقان خدا

https://t.center/wesihvbn1234
* بسم رب الشهید *
🍃اسماعیل، ابراهیم‌وار برخاست و #رسول درونش اسماعیل خویش را قربانی کرد تا به #قرب_الهی برسد...

🍃از همان اوایل بهار زندگانی، تمامِ آنچه را به #دنیا وابسته بود در قربانگاه الهی ذبح کرد  دست و دلش را از دنیا شست، سر بر سودای #عشق نهاد و راهی دفاع از #حریم_آل_الله شد.

🍃می‌گفت در مرحله اول باید بجنگیم نه اینکه #شهید شویم. باید دفاع کنیم. هرچند شهادت از همه چیز بهتر است، اگر قرار است بمیریم، خدا مرگ‌مان را در #شهادت قرار بدهد.

🍃 اسماعیل بی‌هیچ #ترسی رفت و از سیم خاردارهای دنیا عبور کرد تا در سیم خاردار #نفس اسیر نشود...

🍃۲۹ برگ از دفتر آبان ۹۸ می‌گذشت، #اسماعیل
هوای #حسین را داشت گویی می‌دانست چند لحظه‌ای بعد به استقبالش خواهد آمد... روضه را که گوش داد لباس خاکی‌اش را به تن کرد، چند لحظه بعد در حالی که به مقرشان می‌رفتند، یک لحظه زمین و آسمان آتش شد، #موشک زده بودند. اسماعیل دست و پایش بر اثر اصابت موشک قطع شده بود هنوز قلبش #ضربان داشت تا اینکه داعش بالای سر اسماعیل می‌رسد  پیکرش را #ارباً_اربا می‌کنند. #مروارید جانش را درمی‌آورند، چاقو می‌زنند و نگاه قلبش را برای همیشه خاموش می‌کنند.

🍃اما این حرامی‌های #داعش دست‌بردار نبودند، به #لباس و پلاکش هم رحم نمی‌کنند آنها را هم می‌برند و اینگونه می‌شود که اسماعیل، همچون مولایش حسین دعوت حق را #لبیک می‌گوید...

نویسنده : #زهرا_حسینی

🌷به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_اسماعیل_غلامی_یاراحمدی

📅تاریخ تولد : ۱۲ دی ۱۳۵۲

📅تاریخ شهادت : ۲۹ آبان ۱۳۹۸

📅تاریخ انتشار : ۲۹ آبان ۱۴۰۰

🥀مزار شهید : لرستان، خرم آباد، آرامستان صالحین

🕊محل شهادت : سوریه

#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
‌‌‌‌یاد خاطرات عاشقان خدا

https://t.center/wesihvbn1234
* بسم رب الشهید *

🍃وصیت نامه اش را که می‌خوانی، از "امید" حرف زده است، #امید به اتفاقات پیش‌رو. امید به آنچه #خدا برایش مقدر کرده است.

🍃جوانِ #شجاع‌دل، دست آرزوهایش را می‌گیرد و به دلِ صحرا می‌زند. به #دفاع می‌رود تا مبادا تاریخ، تکرار کند آنچه را که خون به دلِ #محبان گذاشته است. خانواده و فرزند را می‌گذارد و به سمت امید می‌رود. امید به خریده شدن، به پرواز، امید به #وصال...

🍃مهدی را #عشق و امید بالِ پرواز داد، عشق به #اهل‌بیت و امید به وصال، و از برکتِ خونش، پایِ حرامی‌ها از سوریه بریده شد.

🍃ما نیز امیدواریم. امیدوار که مهدی ها، دستِ دلِ #خطاکارمان را بگیرند و به از منجلاب گناه بیرون کشند. غرق در ظلمتِ #گناه، دست و پا می‌زنیم و هیچ راه نجاتی نیست.

ایها‌الشهید؛ دستمان را بگیر تا شاید نورِ امید به تو، دلمان را روشن کند.

#پروازت_مبارک، امید دلهای گرفتار♡

نویسنده : #زهرا_قائمی

🌹به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_مهدی_موحدنیا

📅تاریخ تولد : ۱۸ فروردین ۱۳۶۶

📅تاریخ شهادت : ۲۷ آبان ۱۳۹۶

📅تاریخ انتشار : ۲۶ آبان ۱۴۰۰

🥀مزار شهید : سبزوار

🕊محل شهادت : منطقه بوکمال

#گرافیست_الشهدا #استوری_شهدایی
Ещё