🌷ب یاد شهیدان
🌷:
هروقت
#پلاک شان را به
#گردن می انداختند و میگفتند” من حتماً
#شهید می شوم” من می ترسیدم واضطراب داشتم که نکند ایشان را از دست بدهم، ولی ایشان با احساس و با منطق من رو مجاب کردند، می گفتند: « من نیت کرده ام که نگذارم
#حرم حضرت زینب(س)⚘ به دست داعشی ها بیافتد.” من هم وقتی فهمیدم به خاطر
#حضرت زینب (س)⚘ می روند
#راضی شدم اما به زبان نیاوردم.»
🍃⚘
🍃خیلی دوست داشتند
#سوریه بروند طوری که می دیدم آرام و قرار ندارند ولی نشد. همیشه می گفتند که من به
#جبهه #سوریه می روم و سعی
می کردند ما را آماده کنند.
#ده روز بعد از
#عروسی به
#جبهه رفتند ، پنجم مهر ۱۳۹۴عروسی کردیم و ایشان پانزدهم
#عازم #جهاد شدند.
🍃⚘
🍃#آخرین بار که در شهرمان
#شهید آوردند رو کردند به من و گفتند: «فاطمه جان!
#شهید بعدی إن شاءالله#خودمم.» همان موقع فهیمدم که
#ایشان را از دست می دهم.
😭 همان هم شد و
#شهید بعدی
#آقا هادی شجاع بود.
😭🍃⚘
🍃•┈••✾•
🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
در خانواده هم من شاهد بودم که چقدر
#متأثر از
#پدر هستند، در خیلی از کارهای شان
#پدرشان را
#الگو قرار می دادند، زیباتر از همه
#مسجد رفتن شان بود. اینکه می دیدم
#همسرم کارهای شان را طوری تنظیم می کنند که با
#پدرشون، برای
#اقامه نماز جماعت به مسجد بروند، برایم
#دلنشین بود.
🍃⚘
🍃پنجم مهر ماه عروسی بود؛ ما فقط یک جشن
#ساده عروسی داشتیم و خیلی هم به هر دونفرمان خوش گذشت.
#خوشبخت بودم. من از همان موقعی که
#آقا هادی به خواستگاری آمدند توقع مالی زیادی نداشتم و اعتقادی هم ندارم که
#تجملات #خوشبختی می آورد، حتی
#خرید عروسی هم
#نداشتم، مهم
#دوست داشتن است.
دانش آموز دوره پیش دانشگاهی هستم در رشته علوم انسانی، هدفم قبولی در دانشگاه است تا با این ادامه تحصیل و پیشرفتم روح
#آقا هادی را شاد نگه دارم و از من راضی باشند. خودشان هم مدرک کاردانی نقشه کشی داشتند .
#مهربانی #آقا هادی و
#علاقه ای که بین مان بود، ما همدیگر را درک می کردیم. خیلی
#مسئولیت پذیر بود، تمام
#تلاشش را می کرد که
#باری را از روی
#دوش خانواده اش بردارد.
🍃⚘
🍃•┈••✾•
🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•
همه را به
#صبر و
#خوش خلقی دعوت می کنم، خودم که فکر می کردم بعد از همسرم زنده نمی مانم ولی
#خداوند خیلی به من
#صبر داد. البته بدون آقا
#هادی سخت می گذرد
😔 این روزها؛ خیلی از شب ها با
#گریه می خوابم،
😭😭😭 اما هرچقدر فکر می کنم می بینم باید
#راضی باشم به
#مقدرات خداوند و آنچه خدا به آن
#راضی هست.
احساس می کنم بعد از
#شهادت شان به
#خدا نزدیکتر شدم، خیلی
#صبور شدم،
#عاشق #آقا هادی بودم ولی الان به این رسیدم که
#عشق واقعی
#خداست.♡
#قران خواندن و
#نماز خواندن
#آرامم می کند و به من
#صبر می دهد. اگر باز هم به آن روزها برگردم و بدانم کسی را که به همسری قبول می کنم فقط قرار است
#چهار روز در
#خانه اش باشم، بازهم
#آقا هادی را انتخاب می کنم.
🍃⚘
🍃•┈••✾•
🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•