کانال واجه واج (واژه نامه تالشی)

#صلاح_الدین_حمیدی_عنبران
Канал
Логотип телеграм канала کانال واجه واج (واژه نامه تالشی)
@vajenameh_taleshiПродвигать
423
подписчика
1,5 тыс.
фото
115
видео
154
ссылки
✅ کانال : https://t.center/vajenameh_taleshi ✅وب سایت: http://vajenameh-taleshi.blogfa.com ✅گروه: لینک گروه را از مدیر بگیرید ✅ مدیریت : @Behnam_namna_pesht
#حسین_زاغی_ماسال:
💟👈اسامی گاوها برحسب رنگشان
در  زبان  تالشی👈💟


1-رَش گا🐂

2-نازگا🐂

3-کَفتره 🐂

4-کَشکَرِه🐂

6-خَندله🐂

7-خُرماله🐂

7-پَرگا 🐂

8-ژَنگه 🐂

9-شیوه🐂

ِه10 -شَن گا🐂

11-ولگا 🐂

12-خاسَگا 🐂

13-خالگا 🐂

14-مستی 🐂

15-پَرستا🐂

16-اَستاره🐂

17-مانگَه🐂

18-زَرشاه🐂

19-زَرطلا🐂

20-خان طلا 🐂

21-ساطلا🐂

22-شَنگا🐂

23-گَنزه🐂

24-دومه 🐂

25-چِناره🐂

26-چوله گا🐂

27-پنگا🐂

28-شیرگا🐂

29-تاکیه🐂

30-ساگا🐂

31-سورمِه🐂

32-خندله

💟توجه:💟به گوساله با سن کمتر از زمان

نوزادی تا زمان یک سالگی آن پورنَه و به

گوساله دوساله ژییَه یا لشه و به ژییه یا لشه

بعد از اولین زایمان «گُا»می گویند.


متن ارسالی از جناب اسفندیار احمدی

#صلاح_الدین_حمیدی_عنبران:
سلومیم کان بچمه چوک دوستون،اونی که تولش رونی رو زحمتین کشنن،چمه عانبژون ،بجورن ونن،اوی که توز به دنیا اومنن،بو ونن،گوگله ،پورنه،ایزره که یول بین،کامه ماندینه به ای سوره برسوه،اگر نی(نر) ببو،بوبوتن کله،اگرموو(ماده) ببو،بوبوتن یوه،ای سورکوژکو،به نی بوتن کل،به مووبوتن،زاند گو،،ودانه هم وتینن،به توژه ،بال که به ای سور،رس نبو،سلام بردوستان ،درمنطقه عنبران به گاو ،چه نر وچه ماده در حالت کلی ،بصورت اسم عام ،گاوگویند که اسم جنس باشد،بعد درتقسیم بندی کلی به گاونر ،نی گو،،به گاوماده مووگو،،گویند،به نوزاد گاوکه تازه متولد شده پورنه،‌دانه گویند،وبه سن یک سالگی نرسیده که آماده برای تولید مثل باشه ،به ماده ،یوه،،وبه نرینه آن کله،با کاف مفتوح ولام مفتوح،وهای ملفوظ،گویند ،چنانچه ازیک سالگی عبور ،به نرینه آن ،کل با هردوحرف مفتوح بدون ها غیرملفوظ ،به ماده زاند گو،،گویند،گاپی که برای شخم زنی مورد استفاده قراربگیرد،به آن ،گیت گو،،گویند،درتالشی منطقه ما ،به شخم زدن زمین کشاورزی ،گیت کردن گویند،ودراصلاح اعداد درشمارش ،به عدد جفت ،گیت گوئیم وله دلیل اینکه برای شخم کاری زمین باید یه جفت گاو نر قوی باشد تا درگاوآهن بسته شوند،به گاو شخم زن ،چون دوعدد هستند ،گیت گو ،گویند،
#صلاح_الدین_حمیدی_عنبران:
سلام بردوستان ،بیشترمواقع به کلماتی در گروه توسط عزیزان اشاره می‌گردد که ازکلمات دخیل یا عاریتی هستند،مثلا کلمه «پره»این کلمه که درمورد بچه دادن زنبور عسل مورد استفاده قرار می گیرد ،البته در همه مناطق نه،کلمه ای ترکی است،به معنی بچه دادن ،که Pūrĕēکه درترکی آذربایجانی کاربرد دارد ،اما در زبان تالشی منطقه عنبران ،یا بهترزبان تالشی منطقه نزدیک به مرز وحتی خود آن طرف مرز ،کلمه کاربردی درمورد بچه دادن زنبور عسل ،Zaēزا می باشد ،که مشتق ازکلمه زایش ،زائیدن ،وتولید ،بوده،حال که اساتید محترم زحمت میکشند وبه زبان تالشی مطالب ارائه می نمایند،بهترنیست سعی شود ،به ریشه کلمات توجه گردد،ودر کاربرد آن دقت نمائیم ،و از واژه هایی که به طرق مختلف وارد زبان تالشی شده اند حتی المقدور کمتراستفاده نمائیم،ازاطاله معذورم ،قصد جسارت نبود،ونیست

ک*داودفیروز:
سلام پره بچه دادن نیست پره از پریدن یا پرواز گرفته شده یعنی زنبور عسل پرواز کرده تالشی میشه پر آگتشه

#منصور_بلوری_گشت:
با درود
پره:para: بچه ی زنبور عسل که دراثرتراکم جمعیت درکندوی عسل با یک ملکه ی بالغ صورت می گیرد
وجای جدیدی برای ادامه ی حیات طلب
می کنند که اگر صاحب زنبورستان آنها را مهار نکند،از جایگاهی طبیعی، چون صخره ها وشکاف درختان استفاده می کنند،بنظرم گل آواز  واژه ی پرواز باشد
باتشکر
[۹/۶،‏ ۱۴:۵۰] #رمضان_نیک_نهاد: چند واژه تالشی با گویش ماسوله رودخان
کݖرݖندێ:kərənde حمل بار با سختی طوری که پاهای باربر به سختی بلند می‌شود و گاه بر روی زمین کشیده می‌شود.
ده‌دݖرݖندێdadərənde :  / ‌دݖرݖندێdərənde :  بریدن یا کندن و کشیدن علفهای هرز یا ساقه برنج با داس یا دست
[۹/۶،‏ ۱۵:۱۸] #رسول_علیزاده: سلام وقت همه بخیر، فرمایشات شما عزیزان در باره "کرنیه "یا "کرندیه" و..... را خواندم واز خواندنش لذت بردم و تمام گفته هارا درست یا نزدیک به درست دیدم.
عرض شود که مایک واجه واج دیگر وتقریبا نزدیک به این موضوع هم داریم به عنوان ترنیه، ترندیه، دترن آترن که به نظرم منظور و محتوای نزدیک به آن دارد.
اما گذشته از این می خواهم نظرخود را درباره ی کرنیه بعرض برسانم، قصد رد نظر کسی را نداشته واصرار بر تایید نظر خود ندارم.
اما پرسشی در درون گفته ام دارم که می خواهم دوستان مطلع و کاردان به تحلیل آن نشسته و نظر خود را در باره ی گفته ام اعلان ، تا شاید با صحت موضوع نقش زبان تالشی در زبان فارسی به عنوان زبان مادر پررنگ ترشود و به فخر و غرورمان افزون گردد
به گمانم "کرنیه " و.. انجام عمل سخت است و ا‌حتمالا کلمه "کار" رایج در زبان فارسی و سایر اقوام پارسی را میرساند یعنی کلمه ی کار با توجه به فرموده ها و گوناگونی مطالب شما بر آمده این همین کرنیه و کرندیه می باشد.
تا نظر بزرگان چون شما چ باشد که آن محترم تر است.
ارادتمند سراوش
[۹/۶،‏ ۱۵:۴۸] #عارف_محمدقلی_پور_ماسال: سلام
وقت به خیر
۱- لطفا معنی «ترنده/ترنیه» رو بگید، اگه امکانش هست.
۲...
۳. کار قاعدتا باید با مصدر کَردِه (karde) به معنی انجام دادن و ... هم‌ریشه باشه.
[۹/۶،‏ ۱۶:۰۳] #عاشوری_شولم_فومن: در محل ما واژه "کرنه" با آن معنی که دوستان گفتند وجود ندارد و یا من تا کنون نشنیده ام .
[۹/۶،‏ ۱۶:۰۸] #حسین_زاغی_ماسال: درود استاد
چیزی را بسختی کشیدن و حمل کردن را چی می گوئید؟
وقتی آدم خیلی خسته و ناتوان میشه،برای رساندن خودش به خانه ،یا هر جایی دیگه که باید تمام وجود انرژی تلاش کنه.
*مه زور اِشتن کرنده تا یا ارسیمه*
[۹/۶،‏ ۱۶:۱۵] #عاشوری_شولم_فومن: ما به حالت کشیدن بر روی زمین از همان مصدر متداول ویسوئِه استفاده می کنیم اما برای به سختی حمل کردن نه.
[۹/۶،‏ ۱۶:۱۶] #صلاح_الدین_حمیدی_عنبران: سلام بردوستان،واژه کرن،بانون مکسور،درگویش عنبرانی به عنوان مصدر مورد استفاده قرارمیگیره،به معنی حمل کردن ،جابجا کردن اشیایی ازمجای به محل دیگر ،که براساس شرایط به صورمختلف ،درنقش فاعلی وغیره کاربرد می یابد وضمایرخاص خودرا میگیرد،اما واژه ترنه،به معنی خاراندن وازاین دست معانی میدهد،ودراین محل هیچگونه ارتباط معنایی بایکدیگرندارند
[۹/۶،‏ ۱۶:۱۷] #عاشوری_شولم_فومن: برای بیان به سختی حمل کردن تک واژه نداریم اینجا و به همان " زورینَه بَردِه" اکتفا می کنیم
[۹/۶،‏ ۱۶:۲۶] #منصور_بلوری_گشت: با درود
ترنده:tərəde:باخشم هول دادن جمعیت,
دَترن آترن: یعنی از چندجهت این عمل را انجام دادن
[۹/۶،‏ ۱۶:۳۵] #سارا_روحانی_رضوانشهر: درود

کرنسته : kərnəste :
کشیدن / حمل کردن روی زمین

دراکنسته : darākənəste :
کشیدن چیزی با دست

دراکن : darākən : بکش

دَمه راکن : damarākən :نکش

کران کران : kərān kərān :
کشان کشان باری را کشیدن

دراگنسته نِیَب :
darākənəste niyab
نمیشه کشید

سارا روحانی
[۹/۶،‏ ۱۶:۳۹] #حسین_زاغی_ماسال: درود
ما در ماسال واژه *تارنده* *tārənde* .دارم.
*دَتارن*
*ویتارن*
مثال :
هنگام چیدن علف و سبزی ،اگر ابزار برشی نداشته باشی،بخواهی با دست بشکل دسته بچینی.
در این حالت بخشی کنده شده و بخشی از ساقه قطع می شود.
بشکلی نا منظم و با عجله...
یا اگر کف ماهیتابه که جرم زیادی ،حاصل از سوختن غذا داشته باشد.
با قاشق بخواهی بکنی یا تمیز کنی...
*کَچه نه خَیکاره تونی آتار*
ممکن است دقیق نباشد،دوستان اعلام نظر کنند.
[۸/۲۶،‏ ۲۲:۲۴] #علیرضا_پناهی_عنبران: پیشیئِه pišie:رابطه نامشروع داشتن
اَپیشیئِه apišie:رابط نامتعارف برقرار کردن (توسط برقرار کننده )
پِپیشیئِه pepišie:پیچیدن به کسی،دور خود پیچیده شده
دَپیشیئِه dapišie: پوشیده شده
اوپیشیئِه upišie:از تمامی جهات به شخص پیچیدن
سَه پیشیئِه sapišie: از سر پوشیده شده
زبان تالشی/نمین_عنبران
[۸/۲۶،‏ ۲۲:۲۵] #صلاح_الدین_حمیدی_عنبران: البته این معانی که می فرمایید،معنی کنایه آیی هست ،نه معنی حقیقی
[۸/۲۶،‏ ۲۲:۲۹] #اسماعیل_دوستی_خوشابر: معنی بالا رفتن هم میدهد مثلا
(سِردِ کا پِش)= از نردبان بالا برو

یا (پِشیمَه سِردِ کا)= از نردبان بالا رفتم
[۸/۲۶،‏ ۲۲:۳۰] #علیرضا_پناهی_عنبران: پِشِه peše:بالا رفتن
[۸/۲۶،‏ ۲۲:۳۲] #اسماعیل_دوستی_خوشابر: دَپِشیستِه= آماده شدن
پِلا دَپِشیستِه= پلو آماده شد،پخت،دم آمد

بِدا دَپِشی= بگذار دم بیاد،بپزد و..


#دوستی خوشابر
[۸/۲۶،‏ ۲۲:۳۴] #اسماعیل_دوستی_خوشابر: فکر کنم با همین پوشیده شدن هم معنی باشه یعنی پر کردن فضا
چون مثلا برنج وقتی پُف میکند وبالا میاید میگیم (دَپِشیست)
[۸/۲۶،‏ ۲۲:۴۱] #علیرضا_پناهی_عنبران: پات پیش pātpiš:پخت و پز
پیش ودر برخی گویشها پیچ همین معنیه🙏🌹

#دکتر_فرزاد_بختیاری:
درود بر علیرضا برا

در تالشی جنوبی باید *پت و پج* (pat-u- pej)/ *پته‌پج* (pat-ə-pej) باشد که با *بپه‌آپه* (bəpe-āpe) هم‌معناست. و هر دو یعنی *پخت‌وپز* .
#خواب

[۸/۲۵،‏ ۲۳:۳۳] #زرینبال_ماسوله:
ننه لوعه مکه زهچهی خته: مادر حرف نزن پسر کوچولو خوابیده است

[۸/۲۵،‏ ۲۳:۳۵] #ضیا_طرقدار:
زبان تالشی - گویش آستارا

هان hân : خواب
هتِه həte : خوابیدن
هتُنی یِه hətoniye : خواباندن
بتیم bətim : خوابیدم
باتیم bâtim : خواهم خوابید
هتِدایم hətedâym : می خوابم ، دارم می خوابم
بتم bətəm : بخوابم
[۸/۲۶،‏ ۰:۲۲] #بهنام_ن_ماسال:
خته : خوابیدن
ویخته : فرو خوابیدن
جیخته : پنهان شدن
پخته : فراری دادن
ختیمه : خوابیدم
بخس :بخواب
خته نبو : نمی شود خوابید
خته نشام : نمی توانم بخوابم
خازم خته : خواهم خوابید
و...
[۸/۲۶،‏ ۱:۵۳] #علیرضا_پناهی_عنبران:
درود
هان hān:خواب
اوهان uhān:بی خوابی(بِه هان behān:بی خواب)
هتِه həte:خوابیدن
دهته dahəte:رو به شکم خوابیدن،دنبال کردن
سه هته sahəte:دنبال کردن همراه با ترس و اضطراب
هانوو hānuva:چرت
هانلو ،هانلی hānlu,hānli:خواب آلود
هانٚه مۊژَن hānə mûžan:خواب آلود
هتوونه ،هتوونیه hətvune,hətvuniye:خواباندن
نی شنش هته nišanaš həte:نمی توانی بخوابی
بَنَش هته banaš həte:می توانی بخوابی

[۸/۲۶،‏ ۱۰:۱۰] #صلاح_الدین_حمیدی_عنبران:
سلام متوجه شدم آقای پناهی برای کلمه بی خوابی دراصطلاح تالشی،اوهان قیدنموده اند ،اما درمنطقه عنبران ،به جای اوهان،کلمه ب هان،بی هان ،کاربرد دارد،نه اوهان،
[۸/۲۶،‏ ۱۲:۱۵] #خدایار_رشیدی_عنبران: سلام
در زبان تالشی خود عنبران بجای
سه هته سه ماندِه و سه گنیه گفته میشه
سه هته در روستای کلش عنبران استفاده میشه
ممنون
خدایار رشیدی از روستای گردشگری عنبران
#علی_حیدری_عنبران:
درود
جنابان استاد حمیدی و جناب پناهی بزرگوار،
واژه اوهان،ب هان،بی هان هر سه کاربرد دارد.
البته واژه اوهان اصالتش مقدم تر است و پیشوند "او" در اغلب واژه ها بر حالت و روح واژه ها تاثیر گذار است و موجب دگرگونی ان میشود و حتی در جاهایی مفهوم واژه را متضاد میسازد.البته نقش اصلی این پیشوند نماد جهت حرکتی است.
مانند:گارده،اوگارده
زانده،اوزانده.
#علیرضا_پناهی_عنبران:

درود واژه سه مانده و سه گینه در تمامی گویشهای عنبران کاربرد دارد
ولی از مصدر هته نیست
[۸/۲۶،‏ ۸:۱۰] #سارا_روحانی_رضوانشهر:
خاؤ / خواؤ : xāv : خواب
خته : xəte : خوابیدن
خساونسته : xəsāvənəste :
خواباندن
ختیم : xətim : خوابیدم
بختیم : baxətim : می‌خوابم

#فرنگیس_قلیزاده_ماسال:
خواو/خاو : xâv=خواب
بخس : bəxəs=بخواب
خته : xəte =خوابیدن
خساونده :xəsâvənde=
خواباندن
بخساون : bəxəsâvən=
بخوابان
بخسم : bəxəsəm =بخوابم
ختیمه : xətima =خوابیدم
ختیره : xətira=خوابیدی/خوابیده ای
خازم خته : xâzəm xəte=خواهم خوابید
خام بخسم: xâm bəxəsəm = می خواهم
بخوابم
کرا خسم : kərâ xəsəm=دارم می خوابم
کرا خسی : kərâ xəsi =
داری می خوابی
کراخسن : kərâ xəsən =
دارند می خوابند
خته نشام :xəte nešâm=نمی توانم بخوابم
نشام خته:nešâm xəte=
نمی توانم بخوابم
خته نبو :xəte nebu =نمی شودخوابید
نبوخته: nebu xəte =
نمی شود خوابید

[۸/۲۶،‏ ۹:۳۰] #منصور_بلوری_گشت:
با درود
خته : خوابیدن
بخس: امری، بخواب
مخس:مخواب، نهی
پخساونده:دنبال کردن
بخسم:بخوابیم
خام بخسم: میخواهم بخوابیم
نخسم:نمی خوابم
ختیره:خوابیده ای
بخساونن: بخوابانیدشان
ختیمنه::خوابیده ایم
نشایم ختن:نمی توانیم بخوابیم
نشان ختن: نمی توانند بخوابند

بلوری ازگشت
[۸/۲۶،‏ ۱۰:۰۰] #سارا_روحانی_رضوانشهر: درود

خاؤ / خواؤ : xāv : خواب
بخس : bəxəs : بخواب
خته : xəte : خوابیدن

خساونسته : xəsāvənəste :
خواباندن
بخساون : bəxəsāvən :
بخوابان
بخسم : bəxəsəm : بخوابم
ختیمه : xətima : خوابیدم
ختیشَه ؟ : xətiša :خوابیده ای؟

پیستم بخسم : pistəm bəxəsəm : میخواهم بخوابم
پیستر بخسی؟ pistər bəzədi? : میخوای بخوابی؟

نیمَشا خته : nimašā xəte :
نمی‌توانم بخوابم
نِیَب خته: niyab xəte :
نمیشه خوابید

مخس : maxəs : نخواب
نیمَه خت : nimaxət : نمی‌خوابم
نیمونه خت : nimuna xət :
نمیخوابیم / ما نمیخوابیم

نینَشاخته : ninašā xəte :
نمی‌توانند بخوابند

نیمونَه شا خته: nimunašā xəte :
نمی‌توانیم بخواهیم
نینَشت بخسم : ninašt bəxəsəm :
نمیگذارنند بخوابم

گویش پره سر سارا روحانی