کانال واجه واج (واژه نامه تالشی)

#منصور_بلوری_گشت
Канал
Логотип телеграм канала کانال واجه واج (واژه نامه تالشی)
@vajenameh_taleshiПродвигать
423
подписчика
1,5 тыс.
фото
115
видео
154
ссылки
✅ کانال : https://t.center/vajenameh_taleshi ✅وب سایت: http://vajenameh-taleshi.blogfa.com ✅گروه: لینک گروه را از مدیر بگیرید ✅ مدیریت : @Behnam_namna_pesht
#دکتر_حسینعلی_رحیمی:
دوستان درود
دوستان تالش شمالی
معنی این فعلها در فارسی و زمان آنها در تالشی شمالی دقیقا چیست؟👇👇👇

андујəнинбим
андујəнинбиш
андујəнинбе
андујəнинбимон
андујəнинбишон
андујəнинбин

ânduyaninbim
ânduyaninbiş
ânduyaninbe
ânduyaninbimon
ânduyaninbişon
ânduyaninbin

#علیرضا_پناهی_عنبران:
ánduye/اندودن

ánduyanin/محل جای که اندود کاری شده،

#میلاد_بردبار_اسالم :
درود

باید می اندودم
باید می اندودی
باید می اندود
باید می اندودیم
باید می اندودید
باید می اندودند

این حالت اجباری فعل در گویش شمالی خارج از ایران هست و به کاری اشاره میکنه که انجام دادنش از روی اجباره و نباید با حالت واداری فعل اشتباه گرفته بشه.
مثلا :
Шəнинбим (Šaninbim)
باید میرفتم / رفتنی بودم
Шəниним (Šaninim)
باید بروم / رفتنی هستم
Шəнин бəбем (Šanin babem)
باید بروم / رفتنی خواهم بود

معنای اول در گویش مرکزی اسالم به این صورت وجود داره :
Basi ašem
باید میرفتم (گذشته)
Basi bıšım / Basi bıšum / Basi bušum
باید بروم (حال و آینده)

#منصور_بلوری_گشت:
با درود
در زبان تالش هم داریم:
بی بوشوم: bi bušum: مضارع التزامی،
باید بروم
بی بشیم: bi bęšim: ماضی التزامی،
باید میرفتم
والی آخر
با تشکر

#علیرضا_پناهی_عنبران:
درود
بَشیم bašim
باید می رفتم
بَشِم bašem
خواهم رفت
بٚشیم bıšim
بروم
بٚشۊم bıšúm
اگر بروم
اَشیم ašim
می رفتم
اَئَیشم
شَنینیم šaninim
رفتنی ام
شَنین بیم šanin bim
رفتتی بودم
کَرَه بٚشیم kara bıšim
کَرَه بٚشۊم kara bıšum

...



.....
#صلاح_الدین_حمیدی_عنبران:
سلام بردوستان ،بیشترمواقع به کلماتی در گروه توسط عزیزان اشاره می‌گردد که ازکلمات دخیل یا عاریتی هستند،مثلا کلمه «پره»این کلمه که درمورد بچه دادن زنبور عسل مورد استفاده قرار می گیرد ،البته در همه مناطق نه،کلمه ای ترکی است،به معنی بچه دادن ،که Pūrĕēکه درترکی آذربایجانی کاربرد دارد ،اما در زبان تالشی منطقه عنبران ،یا بهترزبان تالشی منطقه نزدیک به مرز وحتی خود آن طرف مرز ،کلمه کاربردی درمورد بچه دادن زنبور عسل ،Zaēزا می باشد ،که مشتق ازکلمه زایش ،زائیدن ،وتولید ،بوده،حال که اساتید محترم زحمت میکشند وبه زبان تالشی مطالب ارائه می نمایند،بهترنیست سعی شود ،به ریشه کلمات توجه گردد،ودر کاربرد آن دقت نمائیم ،و از واژه هایی که به طرق مختلف وارد زبان تالشی شده اند حتی المقدور کمتراستفاده نمائیم،ازاطاله معذورم ،قصد جسارت نبود،ونیست

ک*داودفیروز:
سلام پره بچه دادن نیست پره از پریدن یا پرواز گرفته شده یعنی زنبور عسل پرواز کرده تالشی میشه پر آگتشه

#منصور_بلوری_گشت:
با درود
پره:para: بچه ی زنبور عسل که دراثرتراکم جمعیت درکندوی عسل با یک ملکه ی بالغ صورت می گیرد
وجای جدیدی برای ادامه ی حیات طلب
می کنند که اگر صاحب زنبورستان آنها را مهار نکند،از جایگاهی طبیعی، چون صخره ها وشکاف درختان استفاده می کنند،بنظرم گل آواز  واژه ی پرواز باشد
باتشکر
#امیل_شهرلریک(siyah_galish):
سلام علیکم، دوستان

در گویش شمالی به «تنبل» میگن «kovıl» یا «kıvol».

مثل این کلمه در گویشهای دیگر وجود دارد؟

#منصور_بلوری_گشت:
با درود
در منطقه ما می گویند،لپس:lępęs
یعنی تنبل




#علیرضا_پناهی_عنبران:
درود
Kıvıl کاهل
Kıvlati کاهلی
Támbal تنبل


فس فس کردن
پس پس کاردِه pıs pıs kárde
پس پسَنَه pıs pısana : کسی خود را به تنبلی زده است و به کندی کارها را انجام میدهد
#بهنام_ن:
سلام وقت بخیر
در شاندرمن
از دوستی شنیدم
که به
فلاسک/کلمن
"قوروشکَه"میگویند
آیا کسی شنیده این واژه را؟

#دکتر_فرزاد_بختیاری:
درود بهنام عزیز

ظاهرا در ترکی، به نوعی لیوان قوروشقا میگن. شاید این قوروشکه شاندرمنی کلمه‌ای دخیل و شکلی از همین قوروشقا باشه.

#منصور_بلوری_گشت:
با درود
غورغوشوم:qurqušum

در منطقه مان به نوعی گردو که درآن ساچمه می ریزندتا بتواند دیگران گردوها را براحتی
بغلتاندوطرف را برنده بازی کند، غورغوشوم
می گویند

#امیل_شهرلریک(siyah_galish):
فکر کنم از زبان روسی آمد

در زبان روسی «kružkâ» به لیوان میگن

#فرنگیس_قلیزاده_ماسال:
باسلام وشب بخیر خدمت
همه بزرگواران گروه من درشاندرمن
چایه غوم غومه شنیدم
چایه غوم غومه:čâya qum quma=فلاسک چای

#علیرضا_پناهی_عنبران:

قوروشقَه :فنجان
بنظر واژه دخیل از زبان روسی است

گۊلَه:لیوان

#سارا_روحانی:
درود

ما غُوم غُومه میگیم که برای چای و آبجوش بکار می‌رود

لیوان : آوخُور : āvxur
#رمضان_نیک_نهاد:
کەشکەرەت : زاغ در گویش تالشی فومن

#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
فک کنم تو شمالی و مرکزی بهش می‌گن کژله kažala
تو ماسال کشکره kaškara شنیدم من

Siyah Galiş:
فک کنم به این به تالشی میگن kalâj یا kalâč

#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
کدوم تالشی؟
تو شمالی می‌گن lo
جنوبی ماسال اونی که من شنیدم می‌گن کلاچ kalác

#رمضان_نیک_نهاد:
دو نوع کلاغ داریم
سیېا که‌لاچ  و که‌لاچ معمولی

#منصور_بلوری_گشت:
بادرود
این حیوان درمناطق تالش فومنات کشکرت :kškaratنام دارد
کلاغ سه نوع است، کلاغ سیاه غریت،کلاغ خاکستری وسیاه، وکلاغ آبی  که به تالشی غغاج
به سبزقبا هم معروف است،
Ážiar:
درود وقت بخیر
انتظار کشیدن یا منتظر بودن به تالشی چی میشه؟

#دکتر_فرزاد_بختیاری:
درود آژیار برام

۱. گوشه‌دار به (gušadār be)
۲. چم به را به (čem ba rā be)
مثال:
- اشته گوشه‌داریمه: منتظر توام.
- چده بی ته را چم به را بومونوم: چه‌قدر باید برایت چشم به راه بمانم (انتظار بکشم).
- و ...
#حجت_دامن_کش_منطقه سیاهمزگی:
درود
و همچنین ...
را بَدشته ră badešte
را دَیِشته ră dayešte
را دَیَشته ră dayašte
گوشه دار منده gušadăr mande
مونتَظیر منده muntazir mande
مونتَظیر به muntazir be
چم برا منده çem bə ră mande
🙏🌺

#علی_حیدری_عنبران:
درود
اگر تالش آذربایجان باشید ،به گویش شمالی منتظر ماندن:
چه‌ش به رو ماندیٛ :چشم براه ماندن
اومیٛ ماندیٛ :منتظر ماندن

#کوهزاد:
دورود

"اومه ماندِ" یعنی منتظر آمدن هستم؟

#علی_حیدری_عنبران:
درود
بله
اومیٛ/ume:آمدن
❤️

#مریم_محسنی_ماسال:
سلام
۱- منده mande : منتظر ماندن، انتظار کشیدن (یکی از معانی اش است)
از ترا مونوم az tərā munum : منتظرت می مانم
۲- گوشه دار به / منده / guša dār be/ mande
: انتظار کشیدن، منتظر بودن
۳- گوشه دار داشتهguša dār dāšte: منتظر داشتن، منتظر نگهداشتن
۴- گوشه داری gušadāri: انتظار
- گوشه داری داشته guša dāri dāšte: انتظار کشیدن، منتظر بودن
۵- چم به را čem ba rā: چشم به راه ، منتظر
- چم به را به čem ba rā be : چشم به راه بودن، منتظر بودن
- چم به را داشته/ هشته čem ba rā dāšte/ hašte : منتظر داشتن/ گذاشتن
۶- را دییَشته rā diyašte: منتظر بودن، چشم به راه داشتن
و اصطلاحات مربوطه
۱- چمه دیلی مو ایسبی آبهčəmə dili mu isbi āba : موی دلم از انتظار زیاد سفید شد
۲- چمه چمون کفتک ورده čəmə čemun kəftək varda: چشمهایم از انتظار کفتک در آورد
به نظرم کفتک باید بیماری برای چشم باشد
کفتک به انجیر کال می گوییم
۳- چمه چمون تلس کردهčəmə čemun təlas karda: چشمهایم از انتظار تاول زد

#منصور_بلوری_گشت:
با دورود

منده:manda: ماندن، استفهامی است بیشتر
هوسین کا منده: هوسین کجاست!
پامنده:pamande:سرپا ایستادن
پا بمون: وایستا
چم ب را مندن: چشم براه ماندن، انتظار کشیدن


#بهنام_ن :
توضیح
در خط تالشی #کادوس
نویسه "یٛ" برای کسره بکار می رود
#سارا_روحانی:
درود پندومَه

به گویش ما یعنی
پندمستَه : pandəməsta :
یعنی ورم کرده / پف کرده

🙏

#بهنام_ن:
درود
در ماسال
واژه ی پند:pand: معنای سد و آب بند دارد
و
واژه ی پندوم :pandum: معنای هوای دم کرده و تف کرده وو شرجی

البته ممکن است معنای شرجی و تف کرده یک معنای مجازی و مصطلح باشد
شاید بصورت ریشه ای پندومه یعنی جمع شده و انباشت شده (احتمالی)

#منصور_بلوری_گشت:
با درود
درفومنات می گوییم:

پندومه:paduma:جایی که آب جمع شده باشد
ممکن است بطور طبیعی باشد یا با سنگچین
توسط آدمی صورت گرفته باشد

#سارا_روحانی:
درود

ما به سد و آب بند ( وند : vənd) میگیم
که قدیما تو رودخانه ها درست می‌کردند
تا آب جمع شود و تبدیل به بیل (عمق زیاد آب) بشود
که معمولا بچه‌ها شنا می‌کردند
یا ماهی می‌گرفتند
در واقع چیزی مانند سد امروزی
تا جای که بنده می‌دونم

#حجت_دامن_کش_منطقه سیاهمزگی:
درود
فَندم fandəm /fandım

#منصور_بلوری_گشت:
با درود

وند:vénd:جمع شدن طبیعی آب رودخانه را گویند،که برای شناکردن مناسب است
که گیلکها به آن جولفه می گویند

#سارا_روحانی:
درود ها برادر بزرگوار

رودخانه ها معمولا به شکل طبیعی بعضی جا خیلی عمق داره که به اون بیل می‌گوییم که برای شنا کردنه

معمولاً قدیما که رودخانه ها باریک بود بیل زیاد تشکیل می‌شد الان چون وقتی ماسه ها را از رودخانه ها بر میدارند بیل خیلی کمتر شده

البته این نظر بنده است

#علی_حیدری_عنبران:
سلام
پانده‌میٛ/پاندمِه/Pândamr: ورم کردن
پاندۊم/Pândüm: متورم شده
در حالت حقیقی این واژه در مفهوم فوق کاربرد دارد اما در معادلهای مجاز کاربرد زیادی دارد.
مثال:
داستݖم پانده‌مه:دستم ورم کرد.( حقیقی)
هَوو امرۊژ پانده‌مه: هوا امروز در حالت شرجی یا دم کرده است(مجاز)
خݖلݖ اووْ پانده‌مه: اب در بند(استخر) گند زده است.(مجاز)
توضیح اینکه این مصدر مانند سایر مصادر تالشی دارای مشتقات ،پیشوند و قابل صرف در همه شکل است.
#حسین_صفری :
دورود
پندومه آبی که مسیرش و یا مسیر خروجش مسدود شده باشد و راه خروجی نداشته باشد و جمع گردیده باشد را در روستا و مناطق ما می گویند.
آو پندومه کرده شه.

#داوود_فیروز:
درود پندومه.داغ و شرجی .زمانی ک خورشید زیر ابر تابستونی باشه.هوا پندومه بو آدمی خف پتیله
#حسین_رضوی:

در تالشی به یک سو بودن میگوییم چپش.

#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
من چپلی شنیدم
چپش هم باحاله، ممکنه چپلی ترکی باشه.

تو تالشی شمالی به چپ‌گرا می‌گن چپه‌وون (اقتباس از ترکیه یه جورایی، از واژه‌ی چپ‌چی)

#رمضان_نیک_نهاد:
چه‌پلی: چپ دست
پݖش: ناراست، کسی که رفتار غیر عادی داشته باشد
پݖشه‌ۏه‌ر ئامه‌ندؽ: یکدندگی کردن
پݖش‌لی : ناراستی کم، لجبازی
چݖپ‌چݖپݖ: زیر گوشی حرف زدن

#بهنام_ن:
ما به چپ دست میگیم
"چپلکی": caplıki/capleki

#رمضان_نیک_نهاد:
بهنام جان،  کی را ما هم داریم مثلا برای  سراپایی
پسوند کی: درحالت
چه‌پله‌کی: درحالت خوابیده به چپ

پا‌مه‌نده‌کی: سراپایی، در حالت ایستاده

#منصور_بلوری_گشت:
با درود
چپلکی: سیلی
چپ: جهت ضد راست، گاهی به سیاست مداران تندرو چپ می گویند و
راست به محافظه کاران که حفظ شرایط موجود را می پسندند
چپوله: چشم کج، دوبین

#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
ما این رو کِه می‌گیم
پش‌پشه‌که، پامنده‌که، خلوتکه و ...

آره دو تلفظ مختلف یه پسوندن

تو فارسی هم داریم پسوند کی/کِه رو
مثل واژه‌ی یواشکی

تو تالشی پرکاربردتره البته

#اسماعیل_رضوی_نژاد:
درود      پش  آمنده   هم  یکسوئی هست
فلانی  د   پش آمنده !!

#مریم_محسنی_ماسال:
پا منده بو pāmanda bu: در حالت ایستاده
چپ دست
چپکی čapaki
چپلیčapli
چپلنگیčaplengi
چپلکی čapleki
چپه دس čapa das ، چپ دست، دست چپ

#کوهزاد:
دورود

درسته کسی که از دست چپ استفاده میکنه چپلکی یا چپلی میگویند .
انته وان . فرنگ چپلِکیبهَ

مابه سیلی پارسی . سیلله .. میگوییم . ل‌. را بافشار ادا میکنیم

اما به سیلی . چپلاک . هم گویندی

البته " گوشه مال ؛ هم داریم که ...
#مریم_محسنی_ماسال:
سلام
خطر ، خطرناک
را  به گویش تالشی شما لطفا بنویسید
سپاس

#رمضان_نیک_نهاد:
بی‌ئه‌تݖبار: خطرناک ، بی‌اعتبار

هه‌شمناک: ترسناک
hašmnăk/hašmənăk

بݖراگݖل هه‌شمݖناکه مؽرده‌کی ېا
کوله ئݖم هه‌شمݖناکه کارون دیمه بݖنه

#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
ممنون
همش دارم فک می‌کنم با خشمناک مرتبطه یا نه
شایدم با خدم و حشم مرتبط باشه 🤔

#رمضان_نیک_نهاد:
با آدمی که قیافه ترسناک و وحشتناک دارد بیشتر نزدیک است

#مریم_محسنی_ماسال:
هشمناکه مردک به چه‌معنی است؟

#رمضان_نیک_نهاد:
مردی که چهره وحشتناک و دلهره‌آوری دارد. ما در گذشته مردی در منطقه داشتیم نامش کݖزه‌ن بود بلند قد لباسهای پشمی پاره پوره،  دندانهای درشت و نامنظم. مو‌های بلند و پریشان بیشتر هرزه گرد و بی جا و مکان بود حتی فامیلی هم نداشت اما هیچگونه آزاری از او دیده نشد . بنده خدا شاید قیافه‌اش از فقر و نداری ترسناک بود.

َرشیت_شفت:
ما از این واژه به شکل هَشبْناک به عنوان وحشتناک استفاده می‌کنیم

#منصور_بلوری_گشت:
بادرود
ما می گوییم عجب قیافه ی هشمی داره؟
ترسناک وخشمگین

#مریم_محسنی_ماسال:
سلام
ما در این حالت هجم hajmمی گوییم به معنی  عجیب از نظر ظاهر،بد منظر
ای چی یه هجمیهi čiyə hajimiya
عجایبی است، چیز عجیب و غریبی است
گویش ماسال

#حجت_دامن_کش_سیاهمزگی:
درود
اَمه هَشبناک hašbənák وایم
هَشم hašm نی وایَم

مثلا وایم فلان مِرده قیافه چیز هَشمیه
یا فلانی ای هَشبناکیه
#بهنام_ن:
دوستان
سلام مجدد
ترجمه این عبارت روو به تالشی می فرمایید؟


"نوشته ام را برای شما  خواهم داد یا
ارسال خواهم کرد"


🙏

#علی_حیدری_عنبران:
سلام
اݖشتان نݖوݖشته‌ تݖ‌ رو به‌وقاندیٛم.
Əštân nəvəša tə ru bavgândem.

#اسماعیل_رضوی_نژاد:
چمه  نیویشته  ترا    آدم
یا چمه کاغذی  ترا  آدم

#بهنام_ن:
مثلا عبارات زیر درست اند؟

خازم هرده
خازم آدوئه
خازم به
خوازم واته


این ها را شما شنیدید؟
آیا بکار می برید؟

#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
دکتر بارها تاکید کردن که درسته و شنیدن این رو

#علیرضا_پناهی_عنبران:
درود بهنام جان
خواهم داد بَدوم
ارسال خواهم کرد بَوقاندم

#منصور_بلوری_گشت:
با دوروت
چم نیویشته وون ت را آدم یا ویسی آکرم

#میلاد_بردبار_اسالم:
این اگر اشتباه نکنم همون آینده نزدیک (مثلا : میخواهم بگویم) هستش که در گویش ما به این صورته :

کا بردیم Ká bardim
کا آمدا Ká ámadá
کا ببیم Ká babim
کا بواتیم/باتیم Ká bavátim/bátim

#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
تو هم‌روخون منم همینو گفتم، اما بعدش که فک کردم دیدم زیاد جور در نمیاد.

ما می‌گیم "هرده کرم"

البته واس ما می‌تونه یه جور آینده‌ی قطعی باشه.

#میلاد_بردبار_اسالم:
- اْشتَن نْوْشتَه شْمَرا آمَدا.
Ištan nıvıšta šımará ámadá.
(حالت عادی و با کاربرد بیشتر)

- اْشتَن نْوْشتَم شْمَرا آرَدا.
Ištan nıvıštam šımará áradá.
(تاکید بر روی "نوشته")

- اْشتَن نْوْشتَه شْمَرام آرَدا.
Ištan nıvıšta šımarám áradá.
(تاکید بر روی "شما")
#حجت_دامن_کش_منطقه سیاهمزگی:
واژه ی " اَنگاره angăra " هم داریم

اَنگاره گته angăra gete : مشکل ایجاد کردن ،ایجاد دردسر ،  اختلال ایجاد کردن ، فتنه انگیزی

#بهنام_ن:
درود
اما
من معنی "انگاره گِتِه" رو  فقط "دردسر" میدونم
و نمیتونه معنای فتنه انگیزی و اختلال داشته باشه بنظرم
حالا شاید کاربردش در منطقه ما اینطور باشه

#منصور_بلوری_گشت:
بادرود
انگاره: کسی که کاری را انجام میدهدوتوان
تمام کردنش را ندارد
می گوییم فلانی اشته را انگاره گتشه

#بهنام_ن:
درود
اگر معنای آن توان انجام کار باشد
پس
ترجمه این عبارت چی میشه؟

"عجب انگاره ای مرا گِترَه برا"

#منصور_بلوری_گشت:
با درود
تقریبا همان معنا را میدهد
کاری را شروع می کندودرتمام کردن می ماند
بقولی خرش تو گل گیر می کنه یا برای دیگران
میخواهد کاری را انجام بدهد اما نیمه کاره وبی
سرانجام رهایش می کند

#مریم_محسنی_ماسال :
انگاره گته : بیخ پیدا کردن، کار دست آدم دادن
تشکه گله چه پا کو ای را انگاره گته
نا ترازه گفی ای را انگاره گته
#رمضان_نیک_نهاد:
لیثی حبیبی:
گاهی واژه ای تالشی در کل جهان دقیق به همان شکل تالشی آن بکار می رود. به عنوان نمونه، «تَی فُون»(تالشی) = طوفان عربی و توفان فارسی، که از همان شکل عربی برگرفته شده. ولی «تَی فُون» در تمامی زبان های اروپای شرق و غرب از جمله زبان یونانی دقیق به همان شکل تالشی خود بکار می رود. تالش همینک به توفان، همچون مردم اروپای شرق و غرب «تَی فُون» می گوید. اما دانشمندان زبان شناس غربی نمی دانم از روی چه اصلی آن واژه ی ایرانی، هندی، اروپایی را بر گرفته از زبان چینی می دانند، که بی هیچ تردیدی، تفسیری نادرست است. «تَی فُون» در تالشی بُن و معنی دقیق خود دارد؛ چگونه می تواند از زبان چینی آمده باشد؟!

#دکتر_فرزاد_بختیاری:
در کجای تالش به طوفان/ توفان، "تَی فُون" می‌گویند؟!

#رمضان_نیک_نهاد:
دکتر جان در فومن تیفون می‌گوییم اما تَی فون نه
فکر کنم اشاره ایشان تاکید به شکل گویشی رایج در خارج از ایران است

#دکتر_فرزاد_بختیاری:
درود بر شما مهرآیین مرد

در ماسال هم تیفون (tifun) شنیدم.

#حجت_دامن_کش_منطقه سیاهمزگی:
سلام من توفان رو " تفیونtəfyun " شنیدم
مثلا وقتی باران خیلی شدید شروع بشه میگمیم : تفیون ویدوشه
🙏

#مریم_محسنی_ماسال:
تیفون/ تفون را در مورد بوی خیلی بد می گوییم
لشه بویی آ چَه مرده دَلی دیله کو بوی تیفون/ تَفون دَه
تیفان اسم مردانه است

#منصور_بلوری_گشت :
بادرود
در بعضی مناطق فومنات توفیون هم می گویند
tufyon
مثلن: زیره شو توفیون واری
دیشب توفان می بارید!
Ážiar:
درود
هوش/حواس به تالشی چی میشه؟

#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
کانال واجه‌واج رو داری؟
اون‌جا به جواب اکثر سوالات می‌رسی
اگه پیدا نکردی بیا اینجا بپرس.

هوش و حواس رو فک کنم باید تو جمله معنی کرد.
معنی "هوش و حواسش رو به کار نمی‌ده" می‌شه "کاری ویرا/ویرها نی".
مثلا می‌شه از اساتید پرسید معنی "هوش و حواس درست و حسابی نداره" چیه؟ "ویرا/ویرها نی" نمی‌تونه معادل دقیقی باشه براش، سایدم باشه و من نمی‌دونم.

#حجت_دامن_کش_منطقه سیاهمزگی:
ویر و هوش نِدار : هوش و حواس درست و حسابی نداره
ایی ویر نمونو : یادش نمیمونه
ویر و هوشداره : باهوشه
ویرهایه : حواسش جمع هست ، مراقبه
خدا ت ویرها بوبو : خدا نگهدارت باشه
و.‌..
به نظرم هوش همون شکل هوش به کار میره و ویر به معنی یاد و حواس

#رمضان_نیک_نهاد:
چؽم‌روشونی:  تیزهوشی
چؽم‌روشون: باهوش
ۏیرها: نگهداری
ۏیر: یاد
هوش: هوش

#حجت_دامن_کش_منطقه سیاهمزگی:
درود
چم روشون رو " تیز بین " هم میشه گفت

#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
درود
سمت ما ویرا/ویرها(virıhá) معادل نگه‌داری نیست.
اصلا فک نکنم ویرا به تنهایی معنی مشخصی داشته باشه.
من بیشتر "ویرا به" رو شنیدم که یعنی حواست به کسی/چیزی بودن.
به فکر کسی/چیزی بودن.

ویرای اشتن خردن نی: حواسش به بچه‌ش نیست.
اشتن ویرا ببه: حواست به خودت باشه./به فکر خودت باش.

#رمضان_نیک_نهاد:
گاهی برای تیزی آعضای بدن اینگونه هم می‌گوییم:
تݖری: تیز
تݖرېه چؽم : تیزچشم
تݖرېه گوش: تیزگوش

#حجت_دامن_کش_منطقه سیاهمزگی:
م اشت ویرهایمه : من مراقبتم ، حواسم بهت هست
Virhă /virhá

دقیقا
تریه کله و تریه دماغ و ...👏

#منصور_بلوری_گشت:
بادرود
ویر:vir:یاد،هوش،حافظه
واژه زبان اوستایی است
اما در بعضی مناطق بصورت
خ دا ت ویرها بوبو  وان
خداوند نگهدارتوباشد
ولی ویرا هم داریم
کسی که سرپا ایستاده می گوییم
روکته ویرا: اندکی بنشین

#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
نه
انته نبو معنی کرده هیچ‌وقت
یعنی نبو کلیمه فعلی کو سیفا کرده، مگر نارتر تاکه استفاده‌به‌بوبو.

مثلا فارسی کو بو: مراقب امتحان
تالشی کو بو واته: ایمتیحانی ویرها؟ نبو واته.

اصلا ویرها معنی مراقب نی نده. مراقبتبه حواسی نه مرتبط بوبو.
ویرا به: فکر و حواست معطوف به چیزی باشه.
گاهی با مراقبت هم هم‌پوشانی داره، اما مراقبت معنای گسترده‌تری داره، می‌تونه مجموعه‌ای از کارهایی باشه که عملی هم هستن، علاوه بر ذهنی ذهنی. اما ویرا ذهنیه فقط، عملی نیست.

اصلا ویر- در گذشته به معنی فکر کردن بوده.
ویرا هم احتمالا از ویر+ا ساخته شده، یعنی اسم فاعل از فعلی که ریشه‌ش ویر بوده.

مم این جمله رو بارها شنیدم، وقتی کسی به فکر مزرعه نیست (نه این‌که مراقبش نباشه) و حواسش معطوف به مزرعه نیست، می‌گن "بجاری ویرا نی"

#رمضان_نیک_نهاد:
ۏیر: یاد، نگه‌داری اطلاعات در حافظه است
ۏیرۏه‌ردؽ: به یاد آوردن

#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
می‌شه از ویر مثال بزنید
به تنهایی

مثلا در فارسی می‌تونیم این جمله رو برای یاد بگیم:
"یاد او برای همیشه در خاطر ما می‌ماند."
آیا در تالشی شما هم می‌شه این رو با ویر گفت؟

#دکتر_فرزاد_بختیاری:
درود عارف جان

مثال:

- از الانی ا قدیمه نقله گله شام ویر ووئرده.

- من ویر ندرا که ا کیتاوی کینی ته کو ویگته‌ما.

ولی ام جمله‌گله چمه وری تالشی کو فارسون شیوار نبو واته. امی بی انته واته:

امه همیشه ای ویر خوازم/ خازم داشته‌.

#رمضان_نیک_نهاد:
مه‌گه تݖ ۏیر نی
مگر تو یاد نداری

#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
سلام
امن فعلینه.
یعنی ویر ورده، ویر درمه و ...
وقتی خایم کلمه‌یی معنی بکرم نشایم ای مرکبه فعلی کو برکرده و معنی بکرم.
مگر ام‌ که اشتن تاکه جومله کو به‌کار شه بوبو.

خوب این باز هم تنها نیست.

🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿🌿
گاهی کسی که هوش و حواس درست وحسابی ندارد ما در ماسال به اینگونه افراد حواس پَرت می گوییم
کینه اشته حواس چه هَنی پرته ؟

ویرها :توجه داشتن
ویرها بِبِه^ : توجه کن
ویرها نیره : توجه نمی کنی
مِن ویر نی : من یادم نیست

زلیخا صبا ماسال
#بهنام_ن:
[29/08, 14:21] #عاشوری_شولم_فومن:

عرض درود و ارادت
قول قا ژنم یعنی چه؟
[29/08, 16:09] #انوش_نازیابی_فومن:

قول قا زنم
کردن فروبردن بصورت ژولیده
از سرما شانه پسر را را قایم کردن ژولیده و قوز کردن
یا پنهان کردن گردن
برای این واژه حرکات است که در میکند
کز کردن
از توجه شما سپاسگذارم
اگر برداشتی دیگر داشتی در خدمت هستم
[29/08, 16:12] #انوش_نازیابی_فومن:

چوملیزه ،،کز کردن از باران
[29/08, 16:19] #زلیخا_صبا_ماسال:

قِلپ:Ĝəlp:ژولیدگی
قَلپ آژنده:Ĝəlpaźanda
پریشان وژولیده
معمولا برای  مرغ کرچ این اصطلاح به کار می رود
  قوقوره ؛  کِزکردن در اثر سرمارا به کار می برند البته طرف های ما در ماسال
صبا
[29/08, 16:25] #زلیخا_صبا_ماسال: چوکلوزه  : جمع کردن و سردر گریبان شدن در اثر سرما و ناراحتی
صبا
[29/08, 16:25] #انوش_نازیابی_فومن: درود
ما آنا میگیم قو قوله کردشه
وقوز کردن آدم را قولق گفته میشود البته تاانجا که شنیده ام
سردی قولقا ژندشه
سپاس

#علی_حیدری_عنبران:
درود
گٚژه /gəža : ژولیدگی، اشفتگی ظاهری،بهم خوردن پوشش ظاهری که میتواند متاثر از خیس شدن ، سرما،درد و ناراحتی  باشد.
گٚژه تیه(گٚژه اتییه)/gəža taye: معادل مستقیم(تنیدن اشفتگی،مهیا شدن برای اشفتگی).
واژه
اته (اتییه)/atiye: تنیدن

#رمضان_نیک_نهاد:
ۏݖژگݖم، گݖژگݖن: آشفته

#منصور_بلوری_گشت:
بادرود
غول غا ژنده شه: qulqâžadaša
سرزیربالش برده وپریشان شده است پرهایش
درمورد حیوانات وگاهی درمورد آدمهای ژنده
معادل
کرگی غوغوره کردشه می
باشد
چوملیز: čumliz: وشگون گرفتن،

وژگاژنده شه:vəžgâžandaša

پف کرده وپریشان است درمورد ماکیان
درمورد آشفتگی ی موی سر آدمی بکار میرود.

بلوری ازگشت
Ážiar:
فعل تَرک کردن به تالشی چی میشه؟

#رمضان_نیک_نهاد:
دیمه‌نوئؽ / ترک کردن یا کنار گذاشتن

دیم یا دیمه به پهلو‌های دو طرف کوه و تپه هم گفته می‌شود/ بندی ئه دیم
دیم به  بخشی از زمان هم گفته میشود/ چیم به دیم/ چیمی به ئه دیم/ از این به بعد
شاید دیمه گذاشتن به نوعی پنهان کردن در بخش ناپیدا از کوه  وام گیری شده
دیم در صورت هم شاید به نوعی به پهلویی از سر / صورت گفته شود
در مکالمات روز مره هم گاه به مکان دورتر و فاصله اطلاق شود/  ئه دیم بنش

#منصور_بلوری_گشت:
با درود

دیمه آدوئشه: دچار توهم شدن

دیمه: نیمه ی یک تپه

دراطراف منزلمان تپه ای وجود دارد که به
kuyadima کویه دیمه معروف است
که یک طرفش بسیارشیب دار وطرف دیگرش
نیمه هموار است

#حجت_دامن_کش_منطقه سیاهمزگی:
سلام
ما ئادیم /آدیم دارم ب معنی آشکار و عیان و فضای باز

#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
سلام
سه تا دیم تو تالشی ماسال داریم
اولی به معنی پشته که با دُم هم‌ریشه‌ست
دومی به معنی لحظه یا بخشی از زمانه که با دَم هم‌ریشه‌ست
سومی هم به معنی صورته، چه انسان چه بعضی اشیا.
#بهنام_ن:
سلام
برای جمله زیر
چه جایگزینی پیشنهاد میکنید
"این گروه ریزش ها و رویش هایی دارد"

#منصور_بلوری_گشت:
بادروت

ام جرگه دیله

ایسرن ویبون

ایسرن پران

با سه پاس

#حجت_دامن_کش_منطقه سیاهمزگی:
سلام
" ام گورو ویشه و پِرومِنونی دار "

#دکتر_فرزاد_بختیاری:
۱. ام گروه کو ای‌سرن برشون، ای‌سرن دران.

۲. ام گروه اعضا، تازه - کنه بون.

۳. ام گروه کو برشه - برمه دارم.

۴. ام گروه کو ای‌سرن ویبون، ای‌سر پران.

۵. و ...

آچکه‌نیمه. ا چی مندیمه بوام، مه کو جیلیزگی.

ضیا طرقدار:
اگر منظور شما این است که این جمله به تالشی چه می شود ، به گویش آستارا این گونه ::

ام داستَه آقری یِه پِمواِ هِستشِه

əm dâstâ âqəriye pemue hestəše

اَرشیت:
ام دستَه دِره ای کَمِنی ویبون و ای کَمِنی پِران

میلاد بردبار :
سلام. فکر میکنم در اینجا معادل مناسب برای عبارت "رویش و ریزش" در گویش ما باید عبارت "دَرش و بَرش" darš ə barš (ورود و خروج) باشه که با توجه به حالات تاکیدی و ارگتیو موجود در تالشی مرکزی اسالم، میشه به سه حالت با معنای یکسان به کار برد :

* اْم گورو دَرشْبَرشْش هِستَه.
Əm guru daršəbaršəš hesta.

* اْم گورو دَرشْبَرشْشَه هِست/هِستْن.
Əm guru daršəbaršəša hest(ən).
(تاکید بر روی "رویش و ریزش" و همچنین پسوند ən نیز میتواند برای تاکید بیشتر استفاده شود)

* اْم گوروئَه دَرشْبَرشْش هِست.
Əm gurua daršəbaršəš hest.
(تاکید بر روی "گروه")

و همچنین اگر بخواهیم به صورت خالی و فقط با یک فعل بگیم که این گروه [ریزش و رویش] داره، از فعل "هِستْشَه" hestəša استفاده میکنیم.
#بهنام_ن:
بزرگواران سلام
آیا کلمه پپرده را
درست بکار برده ام؟
ایا میتواند برای لگد مال کردن
از پپرده استفاده کرد؟

#مریم_محسنی_ماسال:
سلام
حدس می زنم منظور شما "پاخله کرن" باشد

- پپرده پاورچین راه رفتن حشرات
مورجونه اشته دسی پپره
- پپرده از پایین با سرعت از درخت یا دیوار ...عمود بالا رفتن
مترادف پچیکه
پچیکه / پپرده البهل داری تکه پشه

اشته سر پوزن : از روت رد می شوند
اشته سری مزگی را شون
اشته سری چاکنن
ته‌کاغذه کلا کرن
اشته سرَه را شون
ته داره تکه وازنن
استه کرده کو ته پشمون کرن
ترا وان چَه
ته پخساونن

اشته سری تون‌ پوزن
اشته سری تونی نه شون
اشته سری واز کرن

پا خوئه لگد زدن
پاخله کرده لگدمال کردن است

#بهنام_ن:
من دیدم تو ماسال
وقتی بچه ای
بزرگتری رو اذیت میکنه و از سر و کولش بالا میره
بهش میگن
چده من پپری
کشتره من

#مریم_محسنی_ماسال:
پچیکی می گوییم ما در این حالت
پا برکرده هم می گوییم
چده مه‌پچیکی مه پا برکردره

#حجت_دامن_کش_منطقه سیاهمزگی:
سلام
ت ویپرن وایم
پپرده حَشران را ویشته کارشو

یه جور تشبیه هست ، بچه رو به موجودات ریزی که از روی ادم رد میشن تشبه میکنن (حشرات، هزار پا ، مورچه و ...)

کسی وقتی زیاد به دیگری گیر میده و یا زیادی بهش میچسبه میگن " م پچکی"

#کوهزاد :

دوروت

زمانیکه  " گوشه ده شو " چمه جان یا خلاکو  را بکری  واین . گوشه دشو ته پِپره

بما انته کو پی بوای ته . ویپرن یا دپرن .

برای لگ مال کردن
ویپرده دارم
ده پرده هم دارم
کم وزیاد داره

#منصور_بلوری_گشت:
بادرود
پپرده :pepərde:آرام آرام ازجایی بالارفتن

اسپج اشته سر پپرٚ:شپش روی سرت راه میرود

وپر،‌آپر داریم: لگدزدن آرام روی بدن

پچکی:pečəki:سربه سر گذاشتن مکرربا کسی


بلوری ازگشت

#سارا_روحانی:
درود ها

پپرده : pəpirde : از روی چیزی یا کسی راه رفتن / لگد زدن
و اما
گاهی پپرده به معنای بی احترامی و محل نگذشتن به طرف مقابل است
مانند
فلانی کله گردی پپرده و کسی محلش ننوئه
یا
فلانی اشتن خانوادَه پپرده و ویریتَه

یعنی دختر فلانی جلوی خانواده اش وایستاد و کار خودشو کرد و
فرار کرد ( البته برای ازدواج )
یا مثلاً
فلانی چتَه گردی پپردَه ؟
فلانی چطور به همه بی حرمتی و حرفاشونه زیر پا گذاشت و کار خودشو انجام داد ؟

تالشی _ گویش پره سر
#علیرضا_پناهی_عنبران:
خٚل  xıl : استخر طبیعی
هٚلَه ، هٚل hıla ,hıl : سوراخ

#منصور_بلوری_گشت:
بادرود

خٚل:xəl:مدخل،ورودی(آنندراخ)

دربیشترزبان هابه معنی ورودی است و
عملی است که اعضای مختلف شتر سوراخ
ایجاد می کردندبرای مهارش،
شاید از آنجا مشتق شده باشد

#میرنادر_صادقی_عنبران:
باسلام وعرض ادب وکسب اجازه ازمحضراساتیدمحترم به استحضار میرسانددرتالشی عنبرانی علاوه برواژه خل واژه هستلhestel هم به همان معنای استخربکارمیرودوبنظرمیرسد استیل درتالاب استیل آستارا همان تغییر یافته هستل عنبران باشد.
#علیرضا_پناهی_عنبران :

درود
هستل به معنی آب بند است

#سارا_روحانی :
درود
تو گویش ما

خل : xəl  :  سوراخ
مانند  : وینَه خل : vina xəl :
یعنی سوراخ  بینی

و استئل  : əstəl  :  استخر تقریباً کوچک که معمولا تو مزارع و یا تو جنگل ها وجود دارد و بستر مناسبی برای گاومیش هاست و البته تو مزارع هم هنگام کم آبی در قدیم از آب استئل  استفاده می‌کردند
#بهنام_ن:
چطور آگتن
هم معنی جداکردن و برداشتن میده هم معنی روشن کردن

مادرم  گاهی میگفت: بشه پله آگه
بعد می رفتم میدیدم پلو روی گاز روشنه
بعد میگفتم: اینکه روشنه
میگفت: دکش دکش
تازه میفهمیدم که  منظورش از آگه برداشتن و خاموش کردن بود😊
ولی واقعا چرا
آیا این دو مصدر جدا بوده ؟
🤔🤔🤔

#دکتر_فرزاد_بختیاری:
درود بهنام جان

۱. ظاهرا آگته/ آگتن به معنای روشن کردن، هیچ ارتباطی با مصدر ساده گته/ گتن نمی‌تواند داشته‌باشد.

۲. در کردی به آتش می‌گویند آگر (āgər). در تالشی هم گر (gər) داریم که با آگر کردی در پیوند است.
مثال:
- چمن چمی کو گر وشته.
- گر ویچکه.
- گره چا/ چاه.
- گره‌خونه
- و ...

۳. این آگته/ آگتن به معنای روشن کردن، باید با این گر تالشی و آگر کردی ارتباط داشته‌باشد.

۴. مصدر ساده گته/ گتن، به معنای گرفتن، شکل‌های پیشوندی مختلفی دارد که از بین آن‌ها فقط آگته/ آگتن با مصدر مورد بحث شباهت ظاهری دارد: ویگته، جیگته، پیگته، دگته، آگته و ..‌.

۵. آگته/ آگتن به معنای روشن کردن، شاید شکل کوتاه‌شده آگرته/ آگرتن یا چیزی شبیه این باشد. به بیانی دیگر:
آگته به معنای روشن کردن و آگته به‌عنوان شکل پیشوندی گته، ظاهرا دو مصدر جداگانه‌اند که به‌مرور شکل یکسانی پیدا کرده‌اند.

توجه:
این نگاه به مصدرهای تالشی را مدیون آموزه‌های زبان‌پژوه هوشمند تالش، جناب آقای مهندس عارف محمدقلی‌پور هستم.
در گفت‌وگوهای پیشین گروه، عارف بارها بر نکات و برداشت‌هایی از این دست، تاکید کرده‌اند؛ این‌که بسیاری از مصدرهای تالشی که معانی متفاوت دارند، ممکن است اصل و ریشه متفاوت داشته‌باشند و شباهت آن‌ها فقط امری ظاهری و چه بسا اتفاقی‌ باشد.

#عارف_محمدقلی_پور_ماسال:
تو فارسی هم فعل گیراندن به معنی روشن کردن هست.
شاید ظاهرا یکی ولی با ریشه‌های متفاوت باشن.
شایدم ارتباط دیگه‌ای دارن با هم.

#منصور_بلوری_گشت:
با درود
آگته:âgete:برداشتن،دورکردن بطوری که  محصولت آسیبی نبیند

مانندپاتیلی آگه
درجواب می گویی: پاتیلی سه لینگه سریکا
آگتمه
مونده آگه مرزٚ بٚدیی؟

چمون سر آگرٚم

آتشی گرمی ایدفایی  نبو دکشته کٚ

چون هنی   بی  خوروش رچ آکری

اوه کٚ وان پله سه لینگه سریکا آگه؟

بلوری ازگشت

#حجت_دامن_کش_منطقه سیاهمزگی:
سلام ، فرض بکرن اینفر زوموستونه گوئلی دیله  آتشی سر پله پِنوئَشه ، اَیی سردم اِسته ، پله پت و چه رفِق وا پله آگه ، پله آگِر ؛ ولی سردی واسی / خونه آتشی دَنِکش ،

اگه ۱_روشن کردن ،
۲ کنار گذاشتن و جدا کردن ،

درود ، انته یم بو واته ک پله آگه ، کتری گازی سر پِنه ، ده ام د کاریکا گازیم کم / خاموش نیاکرن

#کوهزاد:
دورود

گزشته از معانی که برای " آگه " آوردید

ا. روشن کردن
۲.برداشتن
چندنمونه از برداشتهای دیگر👇

آگهِ .  باز کن .. کیسته سر آگه
آگه . نگهدار  .. ام سیره کیله آگه
آگه . بریدن . گوسندی رونی مر آگه
البته ممکن است معانی نزدیک باشد وتعابیربهتری باشد که فعلن به ذهن نمیاید

و گزینه های دیگر


https://t.center/vajenameh_taleshi
#بهنام_ن:
سلام ویل درخزرویل ولوندویل چه معنای داردگرامی

#علیرضا_پناهی_عنبران:
درود
ویل در زبان تالشی شمالی به معنی شهر است
آردَویل / اردبیل
بیل به معنی برکه است / شورابیل

#مریم_محسنی_ماسال:
ما در تالشی ماسال در گذشته به لوندویل  لوندَبیل می گفتیم

#منصور_بلوری_گشت:
بادرو
می گویندلوندویل جایی که دارای گل های بنفش است وازکلمه ی اسطوخودس(lunduvilia)گرفته شده است

#علیرضا_پناهی_عنبران:
واژه ویل در ویلکیج و آردویل هم هست
ویلکیج شهری که مشرف به کوه
آردویل شهر مقدس
تالشان اردبیل بین واژه بیل و ویل تمایز قائلند
بیل /برکه
ویل/شهر

#ضیا_طرقدار
ویل vil ، یا ، بیل bil : آبگیر ، برکه آب

در گویش تالشی آستارا:  بیل bil : آبگیر

ویل ، و ، بیل ، یکیست و هیچ فرقی ندارد ، تبدیل حرف ، و ، به ، ب ...
مانند : ورف = برف ؛  وَرَه = بره( بره گوسفند ).

در هزاره های دور تمامی روستاها و شهرها در کنار رودخانه ها یا برکه های آب تشکیل می شد ، یعنی هر جایی که آب وجود داشت تشکیل می شد ..

در نتیجه بعدها واژه،  ویل ، یا ، بیل ، گمان کردند که به معنای شهر است ، این واژه در اصل به معنای آبگیر و برکه آب ، و مکانی است که سطح آن پایین تر و چاله مانند است و آب در آن جمع می شود .. معنای ثانویه این واژه به معنای شهر شد ، ولی ریشه این واژه،  آبگیر ، است ..

#آرمین_حیدریان_آستارا:
درود.
ویل در تالشی ما(آستارا) نیز به معنای شهر است. ویلکیج یعنی کوه شهری. شهری که در کوه است. اردا ویل و لوندویل و ویلات و ویلکیج و ... کلمه بیل متفاوت است. بیل یعنی برکه مانتد گرده بیل و سیو بیل و خوگه بیل.
Ещё