#لویی_آراگون ( Louis Aragon) رماننویس و شاعر سوررئالیست اهل فرانسه بود. او به همراه آندره برتون از بنیانگذاران مکتب ادبی سوررئالیسم بود این شاعر در اوایل دههٔ ۳۰ با #الزا_تریوله خواهر #زنمایاکوفسکی، نویسندهٔ #روس، ازدواج کرد و از این زمان به بعد، تقریباً تمام اشعار او درباره #همسرش سروده شده است.
#آراگون در ۱۹۳۱ رسماً پیوند خود را با #سوررئالیسم قطع کرد و به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی پرداخت. وی در ۲۳ دسامبر ۱۹۸۲ در سن ۸۵ سالگی، درگذشت. @sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂
ژرمن های کاملا آریایی که در انگلستان، جنوب و مرکز آلمان ، اتریش ، سوئیس، فرانسه و حتی اسپانیا و شمال ایتالیا زندگی می کنند رنگ چشم آنها اکثرا #سبز و #قوه_ای است و چشم آبی در بین آنان کمتر دیده می شود رنگ موی انها نیز اغلب طلایی متمایل به قهوه ایست اما موهای کاملا سیاه هم در بین آنان دیده می شود.
وی همچنین در کتاب خود به کشورهایی مانند #ایران و #هند و به پیدایش تمدن های بزرگ و دین #زرتشت در ایران که از نظر روزنبرگ حاصل تمدن مردمان آریایی ساکن ایران بوده است اشاره می کند .
قدیمی ترین مرجع اذعان به واژه #آریا کشف شده تا کنون به حدود ۶ قرن پیش از میلاد بر می گردد و آن متنی نیست جزء متن #کتیبه_بیستون در این متن از واژه #آریا به طور حتم به منظور اشاره به مردم اصیل #ایران استفاده شده است. شاید به همین دلیل است که چهره های اعضای بلند پایه #حزب_نازی بیشتر به یک ایرانی شبیه است تا یک نوردیک شمال آلمان. به هر حال چه به صورت اتفاقی چه به صورت برنامه ریزی شده چهره بسیاری از اعضای حزب نازی از جمله #آدولف_هیتلر بیشتر از آنکه یک چهره غربی یا اروپایی باشد به چهره یک #شرقی شباهت دارد.
هیتلر و حزب او به دلیل نژاد آریایی مردم ایران و شاید هم ساخت و #موقعیت_استراتژیک_ایران نسبت به هند که آن زمان در دست انگلیسی ها بود تلاش خود را برای نزدیک شدن به ایرانیان و حکومت وقت آن شروع کرد متقابلا مردم ایران نیز با ساخت و ساز هایی که #مهندسین^آلمانی در ایران انجام داده بودند و همچنین نظم و ترتیب آنها و عدم سابقه استعماری کشور آلمان و دشمن آنها با دو دشمن بد نام ایران یعنی #انگلیس و #روس شیفته نام و مردم آلمان شدند شیفتگی که تا به حال نیز ادامه دارد.
آخر هفته سوار قطار شد و دو ساعت دیگر در تفلیسی. ماه بعد میتوان برای نهار به «دیاربکر» یا «طرابزون» رفت یا باکو مثلا....
یک بار در سال میتوان به استانبول رفت و بازی بشیکتاش منچستر را در ورزشگاه جدید بشیکتاش از نزدیک دید.
و یا میتوان #دهکدهای_سبز مثل آنهایی را که در #سوئیس است در کوهپایههای #سهند و #سبلان و میشوو و اورین درست کرد و با تبلیغاتی که در «سیانان» و فوکس و الجزیره میشود سالانه حداقل ده میلیون توریست را در آذربایجان پذیرفت.
به جای فرودگاه فعلی تبریز و اردبیل و ...که دو ساعت باید مننظر باشی تا کیف صد نفر مسافر هواپیمایی ... #آتا توسط مامورین #گمرگ بازرسی شود میتوان فرودگاهی زد که سالانه پنجاه میلیون ظرفیت داشته باشد...
سیستم #ویزا را برای کشورهای منطقه کلا برداشت و اختلافات را به معامله و نفع همهگانی تبدیل کرد.
میتوان دانشجویان #رشته_اقتصاد را یک سال فرستاد #کره_جنوبی تا ببینند توسعه در این کشور چگونه رخ داد.
یا برای دانشگاه #زنجان یا اردبیل و اورمیه اساتید مدعو از «امآیتی» یا #هاروارد و #استنفورد و #کمبریج آورد تا آرام ارام بفهمیم چگونه مسئله رقابت و بهترشدن موضوع جهان توسعه یافته است.
یا به روستائیان آموزش داد چگونه میتوانند #پنیرشان را کیلویی #پنجاه_دلار بفروشند. یا مثلا چگونه میشود نان #اسکو را بستهای بیست یورو در #پاریس و یا خامه #سراب را با بستهبندی خوب #لندن کیلویی صد پوند فروخت. @sazochakameoketab چقدر پروژه میتوان تعریف کرد؟
میتوان از فرودگاهی در #مغان هر روز صبح محصولات #ارگانیک_کشاورزی را به اروپا و کشورهای عرب همسایه صادر کرد.
میتوان مثلا به #چرمفروش_تبریزی آموزش داد با انرژی و مواد اولیه ارزان چگونه میتواند «کفشفروشی منوچهر و پسران شعبه دیگری ندارد» را به هزاران شعبه در جهان تبدیل کند.
میتوان بچههای ده ساله را سوار #قطار کرد تا ببینند غذا و لباس و قیافه یک #کرد، یا #فارس، یک #روس، یک #گرجی و یا یک #عرب و #گیلکی عین ماست. آنها هم ببینند. ببینند که عین همیم و ... و چنان مشغول خودیم که نمیدانیم چقدر پرتیم از عالم.
میتوان به جای اخبار #جنایات ... دائما این لیست سرانه تولید ناخالص را ورانداز کرد و راهی یافت که در طی پنجاه سال آینده یکی از این بیست کشور اول دنیا باشیم.
میتوان به جای #شرمندگی و #اضطراب و استرس #خنده به خانهها برد. میشود از صبح تا شب به حل یک مشکل نه بیشتر کردن آن فکر کرد.
کافیست که از در درآیی با گیسوان بستهات تا قلبم را به لرزه در آوری تا دوباره متولد شوم و خود را بازشناسم دنیایی لبریز از سرود !السا عشق و جوانیِ من
🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂 #لویی_آراگون #لویی_آراگون ( Louis Aragon) رماننویس و شاعر سوررئالیست اهل فرانسه بود. او به همراه آندره برتون از بنیانگذاران مکتب ادبی سوررئالیسم بود این شاعر در اوایل دههٔ ۳۰ با #الزا_تریوله خواهر #زنمایاکوفسکی، نویسندهٔ #روس، ازدواج کرد و از این زمان به بعد، تقریباً تمام اشعار او درباره #همسرش سروده شده است.
#آراگون در ۱۹۳۱ رسماً پیوند خود را با #سوررئالیسم قطع کرد و به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی پرداخت. وی در ۲۳ دسامبر ۱۹۸۲ در سن ۸۵ سالگی، درگذشت. @sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂
#سيد_محمد_علی_جمال_زاده در سال ۱۲۷۰ خورشیدی در #اصفهان و در خانوادهاي بزرگ و عالم به دنيا آمد. پدرش #سيد_جمال_الدين_واعظ_اصفهانی_همدانی از پرنفوذترين #مبلغان_مذهبی دوران #مشروطه بود و نقش مهمی در آن نهضت داشت. در سالهای جوانی محمدعلی، وی همگام با پدر و پس از آن از فعالان برجسته حركت اصلاح طلبانه مشروطيت به شمار ميرفت كه يكی از دلايل اين حضور ضد استبدادی، دستگيری و #قتل_پدرش در جريان مشروطيت به دست عمّال #محمد_علی_شاه_قاجار بود. سيدمحمدعلی جمالزاده پس از اتمام تحصيلات ابتدايی، راهی #بيروت و سپس #پاريس شد و در #فرانسه در رشته #حقوق فارغ التحصيل گرديد. وی در ۲۲ سالگی در حالی كه بسياری از مناطق ايران بيطرف در جريان #جنگ_جهانی_اول به اشغال دولتهای #روس و #انگليس و #عثمانی درآمده بود به #كرمانشاه رفت و #ارتش_كوچكی از #كردها برای جنگ با #متفقين به وجود آورد. اما خيلی زود اين كار را رها كرد و راهی #برلين در آلمان شد. جمالزاده سپس به مدت بيست و پنج سال در #دفتر_بين_المللی كار در #ژنو شروع به فعاليت نمود و در كنار آن به مطالعات وسيعی دست زد. با فرا رسيدن شهريور ۱۳۲۰ خورشیدی، حيات ادبی جمالزاده شروع شد و چند #داستان از او در #تهران به #چاپ رسيد. وی تحت تأثير آشنايی با #روشنفكران_ايرانی به اين نيتجه رسيد كه يكی ازدلايل #بيسوادی وسيع مردم ايران در آن زمان اين است كه نخبگان تحصيل كرده، تنها برای خوشآمد يكديگر مي نويسند، حال آنكه در #غرب ، حتی متفكران بزرگ هم در نويسندگی از نهايت سادگی بهره می گيرند. نتيجه اين انديشه، نوشتن و انتشار تعدادی #داستان_های_كوتاهِ_ابتكاری بود كه بعدها اساس #نخستين_كتاب وی با نام #يكی_بود_يكی_نبود گرديد. اين كتاب ولوله ای در ميان خوانندگان پارسی زبان انداخت، چرا كه او برخلاف عادت معمول نويسندگان معاصرش، در داستان خود از لغات و اصطلاحات روزمره مردم استفاده كرد و از #دشوار_نويسی پرهيز نمود، كه اين، ويژگی خاص نوشته های اوست. #گنج_شايگان ، #صحرا__محشر ، #خاك_و_آدم و #دشمن_ملت و... از جمله كتابهای جمالزاده است كه در نتيجه آنها، از او به عنوان #پدر_داستان_نويسی_ايران ياد كرده اند. سرانجام محمد علی جمالزاده در حالی كه در حدود نود سال در #اروپا می زيست ولی هميشه قلبش برای #وطن مي تپيد، وی در هفدهم آبان ۱۳۷۶خورشیدی و درسن ۱۰۶ سالگی درگذشت و دربلوک ۲۲ #گورستان#پتی_ساکونه#ژنو در کنار #همسرش#مارگرت_اگرت به خاك سپرده شد
#لویی_آراگون ( Louis Aragon) رماننویس و شاعر سوررئالیست اهل فرانسه بود. او به همراه آندره برتون از بنیانگذاران مکتب ادبی سوررئالیسم بود این شاعر در اوایل دههٔ ۳۰ با #الزا_تریوله خواهر #زنمایاکوفسکی، نویسندهٔ #روس، ازدواج کرد و از این زمان به بعد، تقریباً تمام اشعار او درباره #همسرش سروده شده است.
#آراگون در ۱۹۳۱ رسماً پیوند خود را با #سوررئالیسم قطع کرد و به فعالیتهای سیاسی و اجتماعی پرداخت. وی در ۲۳ دسامبر ۱۹۸۲ در سن ۸۵ سالگی، درگذشت. @sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂
سردار بیبی مریم بختیاری یکی از زنان تاریخ معاصر است که در جنگ بینالملل اول همراه با #آلمان و متحدانش در مقابل #روس و #انگلیس جنگید و پس از آنکه شکست خوردند، افسران و کارداران آلمان را در قلعهاش در بختیاری پناه داد و با تدبیری خاص از مرز #عثمانی راهی آلمان نمود تا به دست #روسها اسیر نشوند. روسها نیز خانه و اموالش را #غارت و #مصادره کرده و او را تبعید نمودند. به پاس این فداکاری بیبی مریم از امپراطور ویلهلم اول، امپراطور عثمانی و اتریش، #مدال_شجاعت، جنگ و شرف گرفت.
او همچنین در پیروزی انقلاب مشروطه و حمایت از آزادیخواهان نقش بهسزایی داشت. با این همه، تا همین اواخر اطلاعات چندانی از این زن استثنایی در دست نبود.
دکتر پریچهر سلطانی که خود زنی #بختیاری است بهطور اتفاقی کتاب خاطرات بیبی مریم را خواند و از آنجایی که نام پسر او علیمردان هم در میان بختیاریها نامی پرآوازه بود ترغیب شد بیبی مریم را بیشتر بشناسد و در این راه تلاشهای خود را آغاز کرد. تلاشهایی که حدود 13 سال طول کشید و در نهایت به تدوین کتاب «سردار بیبی مریم بختیاری؛ سردار آزادگی به روایت اسناد منتشرنشده» منجر شد. این کتاب سال گذشته توسط نشر ایلدخت بختیاری به چاپ رسید. به همین مناسبت گفتوگویی داشتیم با پریچهر سلطانی، نویسنده کتاب و از او درباره بیبی مریم و کتابش پرسیدیم.
- خانم سلطانی چه انگیزهای باعث شد سراغ تدوین کتاب بیبی مریم بروید؟ من فعال حوزه زنان هستم و همیشه دغدغه زنان را داشتم و علاقهمند به مطالعه در این حوزه بودم. حدود 13 سال پیش که در شهرکرد زندگی میکردم برای چاپ یک کتاب به تهران آمدم و نزد آقای نوروزی رفتم که ایشان کتاب خاطرات بیبی مریم را به من هدیه دادند. من هم این کتاب را خواندم و بسیار تحتتأثیر قرار گرفتم و متوجه شدم کسی که این خاطرات را نوشته و این حرفها را زده، نمیتوانسته یک آدم عادی باشد و تصمیم گرفتم مستنداتی درباره این زن پیدا کنم. وقتی دفعه بعد به تهران آمدم، پیش آقای نوروزی رفتم و به ایشان گفتم شما باید به من کمک کنید تا بفهمم این زن کیست. @sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂 ادامه دارد
آخر هفته سوار قطار شد و دو ساعت دیگر در تفلیسی. ماه بعد میتوان برای نهار به «دیاربکر» یا «طرابزون» رفت یا باکو مثلا....
یک بار در سال میتوان به استانبول رفت و بازی بشیکتاش منچستر را در ورزشگاه جدید بشیکتاش از نزدیک دید.
و یا میتوان #دهکدهای_سبز مثل آنهایی را که در #سوئیس است در کوهپایههای #سهند و #سبلان و میشوو و اورین درست کرد و با تبلیغاتی که در «سیانان» و فوکس و الجزیره میشود سالانه حداقل ده میلیون توریست را در آذربایجان پذیرفت.
به جای فرودگاه فعلی تبریز و اردبیل و ...که دو ساعت باید مننظر باشی تا کیف صد نفر مسافر هواپیمایی ... #آتا توسط مامورین #گمرگ بازرسی شود میتوان فرودگاهی زد که سالانه پنجاه میلیون ظرفیت داشته باشد...
سیستم #ویزا را برای کشورهای منطقه کلا برداشت و اختلافات را به معامله و نفع همهگانی تبدیل کرد.
میتوان دانشجویان #رشته_اقتصاد را یک سال فرستاد #کره_جنوبی تا ببینند توسعه در این کشور چگونه رخ داد.
یا برای دانشگاه #زنجان یا اردبیل و اورمیه اساتید مدعو از «امآیتی» یا #هاروارد و #استنفورد و #کمبریج آورد تا آرام ارام بفهمیم چگونه مسئله رقابت و بهترشدن موضوع جهان توسعه یافته است.
یا به روستائیان آموزش داد چگونه میتوانند #پنیرشان را کیلویی #پنجاه_دلار بفروشند. یا مثلا چگونه میشود نان #اسکو را بستهای بیست یورو در #پاریس و یا خامه #سراب را با بستهبندی خوب #لندن کیلویی صد پوند فروخت. @sazochakameoketab چقدر پروژه میتوان تعریف کرد؟
میتوان از فرودگاهی در #مغان هر روز صبح محصولات #ارگانیک_کشاورزی را به اروپا و کشورهای عرب همسایه صادر کرد.
میتوان مثلا به #چرمفروش_تبریزی آموزش داد با انرژی و مواد اولیه ارزان چگونه میتواند «کفشفروشی منوچهر و پسران شعبه دیگری ندارد» را به هزاران شعبه در جهان تبدیل کند.
میتوان بچههای ده ساله را سوار #قطار کرد تا ببینند غذا و لباس و قیافه یک #کرد، یا #فارس، یک #روس، یک #گرجی و یا یک #عرب و #گیلکی عین ماست. آنها هم ببینند. ببینند که عین همیم و ... و چنان مشغول خودیم که نمیدانیم چقدر پرتیم از عالم.
میتوان به جای اخبار #جنایات ... دائما این لیست سرانه تولید ناخالص را ورانداز کرد و راهی یافت که در طی پنجاه سال آینده یکی از این بیست کشور اول دنیا باشیم.
میتوان به جای #شرمندگی و #اضطراب و استرس #خنده به خانهها برد. میشود از صبح تا شب به حل یک مشکل نه بیشتر کردن آن فکر کرد.
همواره جای پرسش هست که چرا #سالدات های روس در ایران منفورند؟! چراکه به گواه تاریخ، کثیف ترین #استعمار را #روس_ها دارند!! و بیشترین ضربه را در دویست سال گذشته ما ایرانیان از روسها خورده ایم.
یک وقت #سربازان واحدهای #تانک#شوروی پس از تصرف #پروس_شرقی بسوی مردم فراری آلمانی اعم از زن و کودک و پیر، آتش گشودند و قتل عامی خوفناک راه انداختند. وقتی موضوع را به #استالین گزارش دادند، او در پاسخ گفت: ......ما برای ارتشیان شوروی زیاد از حد سخنرانی کرده ایم، حال بگذارید اندکی هم به میل و ابتکار خود رفتار کنند!!...... (گفتگو با استالین، میلوان جیلاس، ص۱۲۰)
یا در دیدارش از #یوگسلاوی و پاسخ به مقامات یوگسلاوی (که متحدین شوروی نیز بودند) که معترض به یکصد و یازده مورد تجاوز در یکروز بودند، چنین گفت: ......این ارتش در راه شما از بذل جان مضایقه نکرد. چگونه نمی توانید بفهمید، سربازی که هزاران کیلومتر راه را در میان خون و آتش و مرگ طی کرده است، هرگاه بخواهد با زنی عشقبازی کند و چیزی بر دارد، قابل اغماض و گذشت است. چه اشکالی دارد هرگاه پس از نبردهای دهشت انگیز، اندکی نیز با زنان در آمیزد؟!!..... (گفتگو با استالین، عنایت الله رضا، ص۱۱۹)
حال میتوان سرنوشت دختران بلوندِ برلینی پس از جنگ دوم را تصور کرد که پذیرای یک میلیون و چهارصد هزار سپاهیان شوروی متشکل از #قزاق و #ازبک و #تاتارِ همراه روس های گربه چشم بودند که شش هزار کیلومتر را خسته و کوفته و خشمگین پشت سر گذاشته اند و دروازه های عروس شهرهای اروپا (برلن) را گشوده اند! پاره ای از نهادها می گویند که در آلمان شرقی، سال ۱۹۴۶، یک میلیون و سیصد هزار کودک نامشروع متولد شد.
ژرمن های کاملا آریایی که در انگلستان، جنوب و مرکز آلمان ، اتریش ، سوئیس، فرانسه و حتی اسپانیا و شمال ایتالیا زندگی می کنند رنگ چشم آنها اکثرا #سبز و #قوه_ای است و چشم آبی در بین آنان کمتر دیده می شود رنگ موی انها نیز اغلب طلایی متمایل به قهوه ایست اما موهای کاملا سیاه هم در بین آنان دیده می شود.
وی همچنین در کتاب خود به کشورهایی مانند #ایران و #هند و به پیدایش تمدن های بزرگ و دین #زرتشت در ایران که از نظر روزنبرگ حاصل تمدن مردمان آریایی ساکن ایران بوده است اشاره می کند .
قدیمی ترین مرجع اذعان به واژه #آریا کشف شده تا کنون به حدود ۶ قرن پیش از میلاد بر می گردد و آن متنی نیست جزء متن #کتیبه_بیستون در این متن از واژه #آریا به طور حتم به منظور اشاره به مردم اصیل #ایران استفاده شده است. شاید به همین دلیل است که چهره های اعضای بلند پایه #حزب_نازی بیشتر به یک ایرانی شبیه است تا یک نوردیک شمال آلمان. به هر حال چه به صورت اتفاقی چه به صورت برنامه ریزی شده چهره بسیاری از اعضای حزب نازی از جمله #آدولف_هیتلر بیشتر از آنکه یک چهره غربی یا اروپایی باشد به چهره یک #شرقی شباهت دارد.
هیتلر و حزب او به دلیل نژاد آریایی مردم ایران و شاید هم ساخت و #موقعیت_استراتژیک_ایران نسبت به هند که آن زمان در دست انگلیسی ها بود تلاش خود را برای نزدیک شدن به ایرانیان و حکومت وقت آن شروع کرد متقابلا مردم ایران نیز با ساخت و ساز هایی که #مهندسین^آلمانی در ایران انجام داده بودند و همچنین نظم و ترتیب آنها و عدم سابقه استعماری کشور آلمان و دشمن آنها با دو دشمن بد نام ایران یعنی #انگلیس و #روس شیفته نام و مردم آلمان شدند شیفتگی که تا به حال نیز ادامه دارد.
#سيد_محمد_علی_جمال_زاده در سال ۱۲۷۰ خورشیدی در #اصفهان و در خانوادهاي بزرگ و عالم به دنيا آمد. پدرش #سيد_جمال_الدين_واعظ_اصفهانی_همدانی از پرنفوذترين #مبلغان_مذهبی دوران #مشروطه بود و نقش مهمی در آن نهضت داشت. در سالهای جوانی محمدعلی، وی همگام با پدر و پس از آن از فعالان برجسته حركت اصلاح طلبانه مشروطيت به شمار ميرفت كه يكی از دلايل اين حضور ضد استبدادی، دستگيری و #قتل_پدرش در جريان مشروطيت به دست عمّال #محمد_علی_شاه_قاجار بود. سيدمحمدعلی جمالزاده پس از اتمام تحصيلات ابتدايی، راهی #بيروت و سپس #پاريس شد و در #فرانسه در رشته #حقوق فارغ التحصيل گرديد. وی در ۲۲ سالگی در حالی كه بسياری از مناطق ايران بيطرف در جريان #جنگ_جهانی_اول به اشغال دولتهای #روس و #انگليس و #عثمانی درآمده بود به #كرمانشاه رفت و #ارتش_كوچكی از #كردها برای جنگ با #متفقين به وجود آورد. اما خيلی زود اين كار را رها كرد و راهی #برلين در آلمان شد. جمالزاده سپس به مدت بيست و پنج سال در #دفتر_بين_المللی كار در #ژنو شروع به فعاليت نمود و در كنار آن به مطالعات وسيعی دست زد. با فرا رسيدن شهريور ۱۳۲۰ خورشیدی، حيات ادبی جمالزاده شروع شد و چند #داستان از او در #تهران به #چاپ رسيد. وی تحت تأثير آشنايی با #روشنفكران_ايرانی به اين نيتجه رسيد كه يكی ازدلايل #بيسوادی وسيع مردم ايران در آن زمان اين است كه نخبگان تحصيل كرده، تنها برای خوشآمد يكديگر مي نويسند، حال آنكه در #غرب ، حتی متفكران بزرگ هم در نويسندگی از نهايت سادگی بهره می گيرند. نتيجه اين انديشه، نوشتن و انتشار تعدادی #داستان_های_كوتاهِ_ابتكاری بود كه بعدها اساس #نخستين_كتاب وی با نام #يكی_بود_يكی_نبود گرديد. اين كتاب ولوله ای در ميان خوانندگان پارسی زبان انداخت، چرا كه او برخلاف عادت معمول نويسندگان معاصرش، در داستان خود از لغات و اصطلاحات روزمره مردم استفاده كرد و از #دشوار_نويسی پرهيز نمود، كه اين، ويژگی خاص نوشته های اوست. #گنج_شايگان ، #صحرا__محشر ، #خاك_و_آدم و #دشمن_ملت و... از جمله كتابهای جمالزاده است كه در نتيجه آنها، از او به عنوان #پدر_داستان_نويسی_ايران ياد كرده اند. سرانجام محمد علی جمالزاده در حالی كه در حدود نود سال در #اروپا می زيست ولی هميشه قلبش برای #وطن مي تپيد، وی در هفدهم آبان ۱۳۷۶خورشیدی و درسن ۱۰۶ سالگی درگذشت و دربلوک ۲۲ #گورستان#پتی_ساکونه#ژنو در کنار #همسرش#مارگرت_اگرت به خاك سپرده شد
و #دولت_ايران که با اتکا به #اتحاد خود با #اروپاييان دوباره فريب خورده بود در مقابل #دشمن_نيرومند تنها ماند. حسين آرين: پس از #جنگ_های مختلف در رابطه با #ايروان، #جنگ_اوچمیازين و جنگهای ديگر آخرش منتهی میشود به #جنگ_اصلاندوز که #سپاه_ايران به رغم مقاومت شديدی که از خودشان نشان دادند از #روس_ها#شکست_می_خورند و متلاشی میشوند و #عباس_ميرزا تمام #سلاح و #تجهيزات خود را از دست میدهد. اين منتهی میشود به #عهد_نامه_گلستان . عهدنامه گلستان باعث میشود که ايران تمام آن شهرها را از دست بدهد. يکی از #ماده هايش اين بود که از #حق_کشتيرانی در #دريای_خزر#محروم میشود و عهدنامهای بود مبهم، #مرز_ها به هيچ وجه به طور دقيق #مشخص_نشده_بود . #پيش_نويس عهدنامه را #سفير_انگليس#سر_گور_اوزلی تهيه کرده بود و در واقع واسطه بود و همه کاره بود و ديگر اينکه دست روسها باز میماند که در آينده بخواهند هر طوری که دلشان میخواهد اين عهدنامه را تفسير کنند و تعبير کنند و دوباره به دستاندازیها شروع کنند. در عين حال اين عهدنامه فرصتی بود برای روسها که خيالشان از جانب ايران در قفقاز تا اندازهای راحت شود و قوای خودشان را به طرف ناپلئون و جنگ با او متوجه کنند که شرايط روسها به هيچ وجه مناسب نبود و در عين حال روسها به فکر اين بودند که در اتحادی با ديگر کشورهای_اروپايی از جمله #انگليس بتوانند #ناپلئون را #شکست_دهند که بالاخره دو سال بعد از عهدنامه گلستان در سال ۱۸۱۵ به اين هدف رسیدند.» #مذاکرات_صلح ميان ايران و روسيه در قريه گلستان تشکيل شد، ميرزا ابوالحسن خان شيرازی اين بار نماينده دولت ايران در اين مذاکرات بود. پس از مذاکرات مفصل سرانجام عهدنامه گلستان در تاريخ ۲۴ اکتبر ۱۸۱۳ (يا ۱۲ اکتبر به تاريخ ژولينی که در روسيه متداول بود) امضا شد. اين عهدنامه چه عواقبی برای ايران در بر داشت؟ حسين آرين: عواقبش اين بود که ضربه سنگينی از نظر روانی به ايران و همينطور به دربار زد. تلفات سربازان ايرانی مشخص نشده. ولی به احتمال قوی بسيار زياد بوده. خسارات شديد به مناطق جنگی وارد شد. نقصان مالياتی در اين منطقه ايجاد شد. درآمد عباس ميرزا کم شد. به ويژه در رابطه با آذربايجان. برای اينکه در ایران در آن زمان دو خزانه بوده. يک خزانه عباس ميرزا بود و يک خزانه فتحعلیشاه بود در تهران. دارایی عباس ميرزا از آذربايجان و بيشتر مناطق قفقاز جنوبی تامين میشد. اين باعث شد که مشکلات مالی برای فتحعلیشاه و همينطور برای عباس ميرزا به وجود بيايد و خزانهشان خالی شد. در عين حال از اين وضعيتی که در ايران به وجود آمده بود روسای عشاير که منتظر فرصت بودند استفاده کردند و پس از شکست اصلاندوز دست به شورش زدند. برای نمونه ترکمنها و روسای ايلات خراسان دست به ياغیگری زدند. همه اينها مسايل بسيار عمدهای بود که برای ايران به وجود آمد. علاوه بر آنچه که گفتم ضربه روحی از دست دادن اين شهرها. بعضی از منابع میگويند که اين شهرها و اين مناطق اصلاً مال ايران نبود و ادعای ايران به هيچ وجه قابل توجيه نيست. خوب اگر اينها مال ايران نبود، چرا روسيه آمده بود با ايران میجنگيد؟» عهدنامه گلستان عهدنامه ای بود نامنسجم و مبهم. خطوط مرزی به طور دقيق مشخص نشده بود و اين ابهامات زمينهساز دور بعدی جنگهای ايران و روس و انعقاد عهدنامه ترکمانچای در فوريه ۱۸۲۸ شد. پيامدهای عهدنامه گلستان را تورج اتابکی چنين شرح میدهد: «پيامدهای عهدنامه گلستان اين بود که اين سرزمينها از ايران جدا شده بودند. بسياری از اين مردم نمیخواستند زير يوغ استعمار روس باشند. اينها دل در گرو ايران داشتند. اينها کسانی بودند از نظر آيين با ايرانیها نزديکتر بودند. فرهنگشان نزديکتر بود. نمیپذيرفتند. بسياری از گروههای مسلمان که در اين منطقه بودند نامه مینوشتند. شکواييه مینوشتند. و تقاضا میکردند که دولت ايران به دادخواهی برخيزد و اين سرزمينها را از روسيه بگيرد. اما دولتيان ايران میدانستند که دولت ايران اين توانایی را ندارد که وارد جنگ دومی شود. از طرف ديگر فشار بیامان روحانيت ايران فضای ديگری را برای اين دولتيان باقی نگذاشت. آنچه که با صدور فتاوی اشاره داشتند به جهاد عليه کفار و گرفتن سرزمينهای اسلام از دست کفار و از اين دست ... چنان صحنه را برای دولتمردان ايران در آن زمان تنگ کرده بود که دیگر راه گريزی ديگر برای دولت باقی نگذاشته بود و نمیدانستند چگونه در برابر اين فشارها مقاومت کنند. به همين خاطر جنگ [دوم ایران و روس] میتوانست صورت نگيرد و اين فاجعه دوم به وجود نيايد.» به موجب عهدنامه ترکمانچای ايالات ديگری نيز از ايران جدا و به روسيه واگذار شد: ايالات نخجوان، ايروان، تالش، و چند منطقه ديگر و سرحد دو کشور رود ارس تعيين شد. 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂
ب عهدنامه فينکناشتاين خشک نشده بود که با #شکست سخت #روسيه در #جنگ_فريدلاند از #ارتش_ناپلئون ، #تزار_الکساندر_اول تقاضای #متارکه_جنگ کرد و در پی آن #معاهده_محرمانه « #تيلسيت » در ژوئيه ۱۸۰۷ ميان #فرانسه و #روسيه امضاء شد و دو کشور از دو #دشمن سرسخت به #دوست و #متحد تبديل شدند و ايران که با #اغوای#فرانسه خود را برای #مقابله با #روسيه آماده میکرد در سختترين موقع #بحال_خود_رها_شد . #ارتش_تزار که از #جبهه_اروپا آزاد شده بود به #جبهه_قفقاز اعزام شد تا جنگ را با شدت هرچه تمامتر عليه #ايران و #عثمانی ادامه دهد. آگاهی #زمامداران_وقت_ايران از اين رويدادهای بينالمللی، و بازیهای پيچيده #ديپلماتيک ميان #قدرت_های_اروپايی تا چه حد بود؟ حسين آرين: به طور کلی در عالم بیخبری به سر میبردند و اگر اطلاعاتی داشتند، اطلاعاتی بود که از #سفير_انگلستان در ايران میگرفتند يا اينکه #ژنرال_گاردان وقتی به ايران آمد در رابطه با مسائل و رويدادها و تحولات در اروپا اطلاعاتی در اختیار اینها میگذاشت و همينطور #سفير_روسيه . #اطلاعات#ديپلماسی_ايران در آن موقع ضعيف بود و اطلاعات شان اطلاعات مستقيم نبود و از طريق اين افراد بود. تورج اتابکی نيز بر سطح پایين آگاهی زمامداران ايران از بازیهای ديپلماتيک اروپا تاکيد دارد: « #فتحعلی_شاه بيش از آنچه لازم بود و درست بود به پيمان خودش با فرانسه تکيه کرد. ما آن موقع #جنگ_های گوناگونی داشتيم. يعنی #قرن#هفدهم ، #هجدهم سرشار از جنگهای بين #قدرت_های_اروپايی ، يک روز فرانسه و روس متحد میشوند عليه انگليس و يک روز انگليس و روس متحد میشوند عليه فرانسه. بنابراين يک ديپلماسی خيلی هوشيار میداند که هيچکدام از اين #ميثاق_ها ميثاقهای پايايی نيست و به سادگی میتواند کنار گذاشته شود. خود #اروپايی_ها به خاطر اين که اين تجربه را داشتند میدانستند که نبايد بيش از حد روی اين ميثاقها تکيه کرد و به اينها اعتنا کرد و اينها میتوانند گذرا باشند و قابل تکيه نباشند. اما قاجار اين کار را نکرد و شايد به خاطر اين که سطح پايين درکشان از #روابط_بين_الملل بود که هوشياری کمتری نشان دادند در اين پيچيدگی روابط بينالمللی که ما در قرن ۱۹ شاهدش بوديم.» دربار ايران نااميد از #فرانسه برای مقابله با #روسيه ، اين بار به #انگلستان روی آورد. انگلستان هم از فرصت سود جست و بلافاصله پس از #خروج#ژنرال_گاردان از ايران، #سر_هار_فورد_جونز_بريجز#سر_کنسول_سابق_انگلستان در #بغداد را با هدايای گرانبها بعنوان #وزير_مختار به #دربار#فتحعلی_شاه فرستاد و #عهد_نامه ای که به عهدنامه « #مجمل » معروف است ميان دو کشور امضا شد و در پی آن #فتحعلی_شاه برای تکميل اين عهدنامه، #ميرزا_ابوالحسن_خان_شيرازی را به #انگلستان فرستاد. ميرزا ابوالحسن شيرازی همراه با #جيمز_موريه روانه دربار انگلستان میشود. #سفر_نامه ميرزا ابوالحسن شيرازی گويای #ميزان_آگاهی او از #وضعيت_اروپا_ست . اين سفرنامه به کوشش #حسن_مرسل_وند در #تهران چاپ شده است. ميرزا ابوالحسن شيرازی در اين سفرنامه از جمله مینويسد: حقيقت احوال اروپا را از مستر موريه پرسيدم. موريه نام کشورهای اروپا و پايتخت آنها را برای ميرزا ابوالحسن خان شرح میدهد و شمهای از وضعیت کشور #فرانسه و #ناپلئون_بناپارت#امپراتور_فرانسه را برای وی بيان میکند. اينها همه باعث حيرت ميرزا ابوالحسن خان میشود. او که بناپارت را « #پنه_پاتی » مینامد، میگويد: «از اين داستان حيرت بر حيرتم افزود که بیقدریِ دنيای دنی در نزد جناب باری عَزَ اسمُه به مرتبهايست که ممالک مذکوره را به همچنين نانجيبی بازگذاشت و او را برهمه سلاطين فرنگ برتری داده است.» در اين ميان #دوستی بين #ناپلئون و #الکساندر_اول به #پايان رسيد و دوباره روسيه با فرانسه وارد جنگ شد و لذا مايل بود هرچه زودتر به جنگ در #قفقاز خاتمه دهد و نيروهايش را به #جبهه_جنگ با #فرانسه ببرد، لذا به ايران #پيشنهاد_صلح کرد. ايران اين پيشنهاد ها را نپذيرفت. حسين آرين #دلايل#عدم_پذيرش_صلح از جانب ايران را چنين شرح می دهد: «در بعضی از منابع میبينيم که به کرات گفتهاند که #روس_ها خواهان صلح بودند. بله. روسها چندين بار از ايران خواستند که #عهد_نامه_متارکه امضا کنند و صلح کنند. ولی پيش شرط روسها اين بود آن مناطقی را که تحت اختيارشان هست در اختيارشان باشد و در عين حال به ايران اجازه بدهند که قوای روس از خاک ايران عبور کنند و به عثمانی حمله کنند و ايران به هيچ وجه اينها را نمیپذيرفت و میخواست تمام سرزمينهايی را که قبلاً در قلمرو خودش بود به ایران برگردانده شود ولی روسها مايل نبودند. اين است که اين جنگ ادامه پيدا کرد.» در ژوئيه سال ۱۸۱۲ #قرارداد#اتحاد_ی ميان #روسيه و #انگلستان در #مقابل#ناپلئون منعقد میشود و پيرو آن، #افسران_انگليسی که در خدمت #ارتش_ايران بودند #پست_های خود را #ترک_کردند