#نیکیتا_سرگیویچ_خروشچف (۱۵ آوریل ۱۸۹۴–۱۱ سپتامبر ۱۹۷۱) رهبر شوروی بعد از استالین، و دبیر اول کمیته مرکزی حزب کمونیست در اتحاد جماهیر شوروی...
زمانی که #استالین فوت کرد #خروشچف جانشین او در کنگره حزب کمونیست شروع به باز گویی #جنایات استالین کرد . همه حاضرین تعجب کرده بودند که چگونه یک رهبر از رهبر پیشین اینچنین تند انتقاد میکند . در حین سخنرانی که سالن مملو از جمعیت بود ناگهان فردی خطاب به خروشچف فریاد زد : پس تو آن زمان کجا بودی ؟
سالن ساکت شد خروشچف رو به جمعیت گفت : چه کسی این سوال را پرسید؟ هیچکس جواب نداد دوباره گفت : کسی که این سوال را کرد بایستد . اما هیچ کس بلند نشد . خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت گفت : در آن زمان من جای تو نشسته بودم...
زمانی که #استالین فوت کرد #خروشچف جانشین او در کنگره حزب کمونیست شروع به باز گویی #جنایات استالین کرد . همه حاضرین تعجب کرده بودند که چگونه یک رهبر از رهبر پیشین اینچنین تند انتقاد میکند . در حین سخنرانی که سالن مملو از جمعیت بود ناگهان فردی خطاب به خروشچف فریاد زد : پس تو آن زمان کجا بودی ؟
سالن ساکت شد خروشچف رو به جمعیت گفت : چه کسی این سوال را پرسید؟ هیچکس جواب نداد دوباره گفت : کسی که این سوال را کرد بایستد . اما هیچ کس بلند نشد . خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت گفت : در آن زمان من جای تو نشسته بودم.. . @sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🌿 📚#خاطرات_خروشچوف ✍#نیکیتا_خروشچف
زمانی که #استالین فوت کرد #خروشچف جانشین او در کنگره حزب کمونیست شروع به باز گویی #جنایات استالین کرد . همه حاضرین تعجب کرده بودند که چگونه یک رهبر از رهبر پیشین اینچنین تند انتقاد میکند . در حین سخنرانی که سالن مملو از جمعیت بود ناگهان فردی خطاب به خروشچف فریاد زد : پس تو آن زمان کجا بودی ؟
سالن ساکت شد خروشچف رو به جمعیت گفت : چه کسی این سوال را پرسید؟ هیچکس جواب نداد دوباره گفت : کسی که این سوال را کرد بایستد . اما هیچ کس بلند نشد . خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت گفت : در آن زمان من جای تو نشسته بودم.. . @sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🌿 📚#خاطرات_خروشچوف ✍#نیکیتا_خروشچف
آخر هفته سوار قطار شد و دو ساعت دیگر در تفلیسی. ماه بعد میتوان برای نهار به «دیاربکر» یا «طرابزون» رفت یا باکو مثلا....
یک بار در سال میتوان به استانبول رفت و بازی بشیکتاش منچستر را در ورزشگاه جدید بشیکتاش از نزدیک دید.
و یا میتوان #دهکدهای_سبز مثل آنهایی را که در #سوئیس است در کوهپایههای #سهند و #سبلان و میشوو و اورین درست کرد و با تبلیغاتی که در «سیانان» و فوکس و الجزیره میشود سالانه حداقل ده میلیون توریست را در آذربایجان پذیرفت.
به جای فرودگاه فعلی تبریز و اردبیل و ...که دو ساعت باید مننظر باشی تا کیف صد نفر مسافر هواپیمایی ... #آتا توسط مامورین #گمرگ بازرسی شود میتوان فرودگاهی زد که سالانه پنجاه میلیون ظرفیت داشته باشد...
سیستم #ویزا را برای کشورهای منطقه کلا برداشت و اختلافات را به معامله و نفع همهگانی تبدیل کرد.
میتوان دانشجویان #رشته_اقتصاد را یک سال فرستاد #کره_جنوبی تا ببینند توسعه در این کشور چگونه رخ داد.
یا برای دانشگاه #زنجان یا اردبیل و اورمیه اساتید مدعو از «امآیتی» یا #هاروارد و #استنفورد و #کمبریج آورد تا آرام ارام بفهمیم چگونه مسئله رقابت و بهترشدن موضوع جهان توسعه یافته است.
یا به روستائیان آموزش داد چگونه میتوانند #پنیرشان را کیلویی #پنجاه_دلار بفروشند. یا مثلا چگونه میشود نان #اسکو را بستهای بیست یورو در #پاریس و یا خامه #سراب را با بستهبندی خوب #لندن کیلویی صد پوند فروخت. @sazochakameoketab چقدر پروژه میتوان تعریف کرد؟
میتوان از فرودگاهی در #مغان هر روز صبح محصولات #ارگانیک_کشاورزی را به اروپا و کشورهای عرب همسایه صادر کرد.
میتوان مثلا به #چرمفروش_تبریزی آموزش داد با انرژی و مواد اولیه ارزان چگونه میتواند «کفشفروشی منوچهر و پسران شعبه دیگری ندارد» را به هزاران شعبه در جهان تبدیل کند.
میتوان بچههای ده ساله را سوار #قطار کرد تا ببینند غذا و لباس و قیافه یک #کرد، یا #فارس، یک #روس، یک #گرجی و یا یک #عرب و #گیلکی عین ماست. آنها هم ببینند. ببینند که عین همیم و ... و چنان مشغول خودیم که نمیدانیم چقدر پرتیم از عالم.
میتوان به جای اخبار #جنایات ... دائما این لیست سرانه تولید ناخالص را ورانداز کرد و راهی یافت که در طی پنجاه سال آینده یکی از این بیست کشور اول دنیا باشیم.
میتوان به جای #شرمندگی و #اضطراب و استرس #خنده به خانهها برد. میشود از صبح تا شب به حل یک مشکل نه بیشتر کردن آن فکر کرد.
زمانی که #استالین فوت کرد #خروشچف جانشین او در کنگره حزب کمونیست شروع به باز گویی #جنایات استالین کرد . همه حاضرین تعجب کرده بودند که چگونه یک رهبر از رهبر پیشین اینچنین تند انتقاد میکند . در حین سخنرانی که سالن مملو از جمعیت بود ناگهان فردی خطاب به خروشچف فریاد زد : پس تو آن زمان کجا بودی ؟
سالن ساکت شد خروشچف رو به جمعیت گفت : چه کسی این سوال را پرسید؟ هیچکس جواب نداد دوباره گفت : کسی که این سوال را کرد بایستد . اما هیچ کس بلند نشد . خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت گفت : در آن زمان من جای تو نشسته بودم.. . @sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🌿 📚#خاطرات_خروشچوف ✍#نیکیتا_خروشچف
زمانی که #استالین فوت کرد #خروشچف جانشین او در کنگره حزب کمونیست شروع به باز گویی #جنایات استالین کرد . همه حاضرین تعجب کرده بودند که چگونه یک رهبر از رهبر پیشین اینچنین تند انتقاد میکند . در حین سخنرانی که سالن مملو از جمعیت بود ناگهان فردی خطاب به خروشچف فریاد زد : پس تو آن زمان کجا بودی ؟
سالن ساکت شد خروشچف رو به جمعیت گفت : چه کسی این سوال را پرسید؟ هیچکس جواب نداد دوباره گفت : کسی که این سوال را کرد بایستد . اما هیچ کس بلند نشد . خروشچف در حالی که لبخند بر لب داشت گفت : در آن زمان من جای تو نشسته بودم.. . @sazochakameoketab 🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🍂🌿🌿 📚#خاطرات_خروشچوف ✍#نیکیتا_خروشچف
آخر هفته سوار قطار شد و دو ساعت دیگر در تفلیسی. ماه بعد میتوان برای نهار به «دیاربکر» یا «طرابزون» رفت یا باکو مثلا....
یک بار در سال میتوان به استانبول رفت و بازی بشیکتاش منچستر را در ورزشگاه جدید بشیکتاش از نزدیک دید.
و یا میتوان #دهکدهای_سبز مثل آنهایی را که در #سوئیس است در کوهپایههای #سهند و #سبلان و میشوو و اورین درست کرد و با تبلیغاتی که در «سیانان» و فوکس و الجزیره میشود سالانه حداقل ده میلیون توریست را در آذربایجان پذیرفت.
به جای فرودگاه فعلی تبریز و اردبیل و ...که دو ساعت باید مننظر باشی تا کیف صد نفر مسافر هواپیمایی ... #آتا توسط مامورین #گمرگ بازرسی شود میتوان فرودگاهی زد که سالانه پنجاه میلیون ظرفیت داشته باشد...
سیستم #ویزا را برای کشورهای منطقه کلا برداشت و اختلافات را به معامله و نفع همهگانی تبدیل کرد.
میتوان دانشجویان #رشته_اقتصاد را یک سال فرستاد #کره_جنوبی تا ببینند توسعه در این کشور چگونه رخ داد.
یا برای دانشگاه #زنجان یا اردبیل و اورمیه اساتید مدعو از «امآیتی» یا #هاروارد و #استنفورد و #کمبریج آورد تا آرام ارام بفهمیم چگونه مسئله رقابت و بهترشدن موضوع جهان توسعه یافته است.
یا به روستائیان آموزش داد چگونه میتوانند #پنیرشان را کیلویی #پنجاه_دلار بفروشند. یا مثلا چگونه میشود نان #اسکو را بستهای بیست یورو در #پاریس و یا خامه #سراب را با بستهبندی خوب #لندن کیلویی صد پوند فروخت. @sazochakameoketab چقدر پروژه میتوان تعریف کرد؟
میتوان از فرودگاهی در #مغان هر روز صبح محصولات #ارگانیک_کشاورزی را به اروپا و کشورهای عرب همسایه صادر کرد.
میتوان مثلا به #چرمفروش_تبریزی آموزش داد با انرژی و مواد اولیه ارزان چگونه میتواند «کفشفروشی منوچهر و پسران شعبه دیگری ندارد» را به هزاران شعبه در جهان تبدیل کند.
میتوان بچههای ده ساله را سوار #قطار کرد تا ببینند غذا و لباس و قیافه یک #کرد، یا #فارس، یک #روس، یک #گرجی و یا یک #عرب و #گیلکی عین ماست. آنها هم ببینند. ببینند که عین همیم و ... و چنان مشغول خودیم که نمیدانیم چقدر پرتیم از عالم.
میتوان به جای اخبار #جنایات ... دائما این لیست سرانه تولید ناخالص را ورانداز کرد و راهی یافت که در طی پنجاه سال آینده یکی از این بیست کشور اول دنیا باشیم.
میتوان به جای #شرمندگی و #اضطراب و استرس #خنده به خانهها برد. میشود از صبح تا شب به حل یک مشکل نه بیشتر کردن آن فکر کرد.
"دارای دخت "،دختر #پادشاه#تخارستان (شمال افغانستان کنونی) بود که دستی در شعر داشت برخی منابع ادبی، دارایدخت را نخستین زن شاعر پارسی گوی میدانند. دارا پادشاه تخارستان، در سال ۶۵۴ میلادی، به دنبال حمله اعراب به باختر( سرزمینی که امروزه افغانستان خوانده میشود)، به ژاپن (جاپان) پناهنده شد. دخترش دارایدخت، به عنوان نخستین زن پارسی گوی شاعر نامبرده میشود.
نخستین شعری که از یک زن شاعر پارسی گوی برجای مانده، شعری است که دارایدخت در سوگ شوهرش سرودهاست: