#taxجلسه چهاردهم: فعالیاتهای اقتصادی غیررسمی (informality)- بخش اول
۱- به بخشی از اقتصاد که خارج از کنترل دولت است، بخش غیررسمی گفتهمیشود. بخش بزرگی از اقتصاد کشورها در این حوزه قرار میگیرد. اگر کشورهای دنیا را براساس سطح تولیدناخالص داخلی سرانه به شیوه قدرت خرید* به چهار گروه تقسیم کنیم، سهم اقتصاد غیررسمی در تولید ناخالص داخلی در کشورهای با کمترین سطح درآمد بهصورت متوسط، ۳۵.۴ درصد، در کشورهای واقع در یک چهارم دوم، ۳۳.۷ درصد، در کشورهای واقع در یک چهارم سوم، ۲۷.۶ درصد و در ثروتمندترین کشورها، ۱۷.۳ درصد است. مرجع: مقاله La Porta and Shleifer در سال ۲۰۰۸.
* GDP per capita in purchasing power terms
۲- تعاریف زیادی برای اقتصاد غیررسمی وجود دارد. سه بعد مهم پدیده اقتصاد غیررسمی به ترتیب زیر است:
اول، اقتصاد غیررسمی قانونی و غیرقانونی: بخش غیررسمی قانونی، شامل شرکتهایی که بهصورت قانونی از مالیات معاف شدهاند. بخش غیررسمی غیرقانونی، شامل شرکتهایی است که موظف به پرداخت مالیات هستند ولی فرار مالیاتی میکنند.
دوم، مبنا و گروههای فعال در اقتصاد غیررسمی: مبنای اقتصاد غیررسمی میتواند در سه قالب جا بگیرد:
(۱) مبتنی بر مالیات: شرکتها و افرادی که مالیات میدهند، رسمی هستند و آنها که مالیات نمیپردارند، غیررسمی.
(۲) مبتنی بر پرداخت بیمه اجتماعی: شرکتها و افرادی که سهم بیمه اجتماعی میپردازند، رسمی هستند و آنها که نمیپردازند، غیررسمی.
* به نظر میاد که تعریف اقتصاد غیررسمی در ایران، مورد دوم باشد. لطفا اصلاح کنید اگر اینطور نیست.
(۳) مبتنی بر ثبت قانونی: شرکتها و افرادی که دارای ثبت قانونی هستند، در اقتصاد رسمی فعال هستند و آنها که دارای ثبت قانونی نیستند، در اقتصاد غیررسمی فعال هستند.
سوم، سهم فعالیت غیررسمی از کل بخش اقتصادی مربوطه: شامل دو گروه است:
(۱) بخشهایی از اقتصاد که کلا از نظام مالیات خارج هستند. یعنی تمام ساختار در آن حوزه مالیات نمیدهد (informality on the extensive margin).
(۲) بخشهایی از اقتصاد که سهمی از آن مالیات میدهد و بقیه بخشها مالیات نمیدهند
(informality on the intensive margin)
۳- نظریات اقتصادی درمورد علل وجود اقتصاد غیررسمی:
اول، اقتصاد غیررسمی متشکل از کارآفرینان بالقوهای است که به علت هزینه بالای ورود به بخش رسمی، بهصورت رسمی فعالیت میکنند. هزینه بالای مالیات و هزینههای مقرراتی به ویژه هنگام ورود به صنف فعالیت، در این دسته قرار میگیرند (مانند انواع گواهیها و استانداردها). مقاله سال ۱۹۸۹ نوشته De Soto این نگاه را دارد.
راهکار سیاستی این نظریه برای حل مساله اقتصاد غیررسمی، حذف موانع مالیاتی و مقرراتی برای افزایش سهم اقتصاد رسمی و افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی است.
دوم، بنگاههای غیررسمی، مزاحمهایی برای عملکرد سالم اقتصادی هستند. این بنگاهها با وجود توانایی برای فعالیت در بخش رسمی اقتصاد، انتخاب میکنند که غیررسمی بمانند و به این ترتیب، به علت عدم پرداخت مالیات، هزینه تمامشده کالاهایشان کمتر از رقبای فعال در بازار رسمی باش. از این طریق میتوانند درآمد بیشتری کسب کنند. مقاله سال ۲۰۰۸ نوشته Levy این نگاه را دارد.
راهکار سیاستی این نظریه برای حل مساله اقتصاد غیررسمی، سرکوب و حذف بنگاههای فعال در بخش غیررسمی است.
سوم، فعالیت غیررسمی محصول جانبی فقر است و بنگاههای رسمی و غیررسمی اساسا با هم متفاوت هستند. در این دیدگاه، کارآفرینان انقدر فقیر هستند که تمکن راهاندازی شرکت رسمی را ندارد. کسبوکار کوچک دارند، کالای کم کیفیت تولید میکنند و به افراد کم درآمد میفروشند. هزینه ورود به بازار رسمی، بیشتر از درآمد از محل فعالیت است. مقالههای سال ۱۹۷۰ نوشته Harris and Todaro و سال ۱۹۵۴ نوشته Lewis در این دسته قرار میگیرند.
راهکار سیاستی این نظریه برای حل مساله اقتصاد غیررسمی، تقویت بخش رسمی اقتصاد (stimulating the formal sector) است. با توسعه بخش رسمی، بخش غیررسمی بهتدریج در سیستم هضم میشود.
۴- شناختن ماهیت بخش غیررسمی اقتصاد، نقشی حیاتی برای طراحی سیاستی دارد.
--------------------------
یادآوری: برای مطالعه مقالات اقتصادی، لازم است اقتصادسنجی بدانید. خلاصه مطالب درس اقتصادسنجی را در این آدرس ببینید:
https://t.me/kennedy_notes/1144@kennedy_notes