کفش‌های آهنی

Канал
Логотип телеграм канала کفش‌های آهنی
@kafshhaye_aahaniПродвигать
2,2 тыс.
подписчиков
"كفش‌های آهنی" استعاره از پايداری و صبر
بزرگنمایی قطع برق و گاز، جنگ روانی دولت است؛ گول نخورید!

زمستان امسال، هیچ قطعی برق و‌ گاز آنچنانی در کار نیست و این جدول خاموشی و قیل و قال صرفا برای آدرس غلط دادن به منتقدان و بازی روانی با مردم است؛

اما البته که مساله ناترازی بسیار جدی و سرجای خود باقی است.

وقتی صحبت از ناترازی می‌کنیم معنای آن قطعی و قحطی نیست. مثلا ما ناترازی بنزین داریم اما آیا کسی بی بنزین مانده؟ خیر! زیرا کمبود را با برداشت از منابع و فرصت‌های دیگر جبران‌می‌کنند و روی ناترازی را می‌پوشانند. بحث ناترازی گاز و برق و… نیز کم و بیش همین است. آنها را هم به قیمت برداشتن از جیب و سفره مردم می‌پوشانند.

خلاصه روی همه ناترازی‌ها را می‌پوشانند تا زمانی که ساختار زیر آن پوشش، پوک پوک بشود و ناگهان فرو بریزد.
البته هنوز تا ریزش ساختار فاصله داریم اما در حال حرکت به سمت آن هستیم:
«احتمال اشغال نظامی و تجزیه ایران بسیار جدی‌ و واقعی است.»

خلاصه که زمستان امسال نه قحطی بنزین داریم نه قطعی برق و گاز. در پایان فصل سرد هم این را به عنوان دستاورد در چشم‌مان فرو خواهند کرد.
جماعت اصلاح‌طلب حتی از خبر دیدار احتمالی ایلان ماسک و سفیر ایران هم سعی دارند دو قطبی جناحی درست کنند و برای خودشان دستاورد بسازند.

حالا پیروزی ترامپ و روی خوش نشان دادنش به ایران را چطور می‌توان دستاورد جریان اصلاح‌طلب (که آرزوی مرگ ترامپ را داشت) بحساب آورد خدا می‌داند!

یک لحظه خودتان را جای سیاستمداران آمریکایی بگذارید که قرار است با ایران به مذاکره بنشینید و وقتی که به فضای رسانه‌ای و سیاسی داخل ایران مراجعه می‌کنید با یک جماعت تا این‌حد هَوَل و هول توافق مواجه می‌شوید که اتفاقا دولت را هم در اختیار دارند.

خب طبیعی است که برای محاسبه چیزهایی که از میز مذاکره با چنین آدم‌هایی انتظار دارید دچار زیاده‌خواهی افراطی شوید.
آمریکایی‌ها خیلی نجیب هستند که به ایرانی‌ها در اتاق مذاکره نمی‌گویند خم شوید!
کفش‌های آهنی
در سکوت و تمسخر بوق چی های رسانه ای: نان به خون جوانان ما زده و به راحتی می خورند! آیا از این صحنه مخوف تر می توان یافت؟ از بخت برگشتگی ماست که مملکتی داریم که توانایی برخورد با چهار تا مفسد اقتصادی دهن دریده را ندارد و ما باید هر روز شاهد چنین صحنه های فجیعی…
حسین شریعتمداری در یادداشتی که پس از انتشار، بلافاصله از وبسایت کیهان حذف شد شخص محسنی اژه‌ای را در مرگ کیانوش سنجری مسوول و مقصر دانست.

البته لحن شریعتمداری طبق معمول از جنس همان ادبیات سخت‌گیری بیشتر علیه متهمان امنیتی است، منتها اینطور بنظر می‌رسد که در بطن این یادداشت، به توطئه باند فاسد امنیتی برای به خودکشی کشاندن کیانوش سنجری در آخرین لحظات توسط فردی با نام مختصر ح.ر اشاره شده است.

ح.ر (حسین رونقی) از همان ابتدای مطرح شدن‌اش به عنوان زندانی سیاسی، با پروپاگاندای جریان رسانه‌ای و توییتری جریان اصلاحات (بازوی جنگ روانی باند فاسد امنیتی) و در دوران مدیریت محسنی اژه‌ای بر قوه قضاییه ناگهان در صدر مهمترین فعالان سیاسی در داخل قرار گرفت و در اوج شهرت از زندان آزاد شد و ازین لحاظ کاملا به عنوان یک اپوزوسیون فیک و بخشی از پروژه اپوزوسیون‌سازی‌ باندهای امنیتی شناخته میشد و حالا حضورش در ساعات پایانی حیات کیانوش در کنار او می‌تواند یک نشانه جدی از رد پای باند فاسد امنیتی در این موضوع باشد و حسین شریعتمداری در یادداشت مذکور احتمالا به آن اشاره کرده است.
در سکوت و تمسخر بوق چی های رسانه ای:
نان به خون جوانان ما زده و به راحتی می خورند!
آیا از این صحنه مخوف تر می توان یافت؟ از بخت برگشتگی ماست که مملکتی داریم که توانایی برخورد با چهار تا مفسد اقتصادی دهن دریده را ندارد و ما باید هر روز شاهد چنین صحنه های فجیعی باشیم که جوانانمان از شدت ناامیدی اینگونه خود را پرپر کنند. این تصویر پیکر بی جان #کیانوش_سنجری است. معترض به جان آمده از وضع موجودی که خود را از ساختمان چهارسو پایین می اندازد و پیکرش درست در مقابل فروشگاه جی پلاس قرار می گیرد. همان فروشگاهی که از زیرمجموعه های گلدیران است و مدیرعاملش نیز مفسد اقتصادی به نام حسین دیلمی است. در حالی که پیکر بی‌ جان کیانوش بر زمین افتاده است، همان کسانی که امید جوانان ما را دزدیده اند، در ویلایشان در پالم دبی مشغول برگزاری جشن آزادی خود هستند. چه تضاد غم‌انگیزی!
#حسابرسی_اجتماعی
@kalantarifariborz
ناترازی انرژی و همه دغدغه‌های یک آخوند مفت‌خور…
داستان ضحاک از جالب‌ترین افسانه‌های بجا مانده از دوران کهن است:

ضحاک پادشاه بدی نبود تا اینکه روزی شیطان در محضر او‌ حاضر شد و با تملق بر شانه‌های چپ و راستش بوسه زد و رفت؛

پس از چندی، در محل بوسه‌ها دو مار در دو سمت او رویید و مارها شروع به آزار ضحاک کردند.

شیطان دوباره بر ضحاک ظاهر شد و اینبار برای درمان به او گفت: تنها راه رهایی از آزار و عذاب مارهای گرسنه این است که هر روز مغز مردهای جوان را به آنها بدهی تا بخورند و سیر شوند و از آزار دست بکشند.

خلاصه که ضحاک لزوما آدم بدی نبود؛ آن مارهای چپ و راست هم اقتضای طبیعت‌شان همین بود. مشکل از بوسه شیطان شروع شد…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همه با همند:
یاسر جبراییلی اینبار در پوست ناصر همتی

همتی وعده چاپ 300همت (از جیب مردم طبقات پایین) برای حمایت از تولید (حق‌السکوت به گردن‌کلفتان) بخاطر کمبود نقدینگی (استدلال یاسر جبراییلی) داد.

توجیه او این است که سال96 اندازه نقدینگی کشور به دلار معادل 360میلیارد دلار بوده و حالا 140م.د است پس کمبود نقدینگی داریم و می‌خواهیم 300همت پول از جیب طبقات ضعیف بدبخت و خاموش چاپ کنیم و به عنوان حق‌السکوت در دهان گردن‌کلفتان و انگل‌های زبان‌درازی که در روده آنها زیست می‌کنند بگذاریم تا این قدرت ننگینی که در اختیار داریم به خطر نیافتد و استمرار یابد.

سال گذشته همین حرف را یاسر جبراییلی با مقایسه نسبت نقدینگی به تولید ناخالص زد و گفت «کمبود نقدینگی» داریم و باید برای تزریق به تولید پول بیشتر چاپ شود و بعد آن بود که اشخاص مثلا اقتصاددان و رسانه‌های مثلا اقتصادی شروع به حملات سنگین به او کردند و با هزار جور استدلال (که هیچکدام هم استدلال کامل و دقیقی نبود)

حالا می‌خواهم ببینم آیا همان اشخاص و رسانه‌ها برای ناصر همتی هم بلبل‌زبانی می‌کنند یا صرفا بخاطر استخوان دم تکان می‌دهند و پاچه می‌گیرند؛ جدا منتظرم.
کفش‌های آهنی
مرگ غم‌انگیز یک فعال سیاسی با خودکشی در خیابان‌های تهران، میخ دیگری بود بر تابوت جنبش موسوم به زن زندگی آزادی. جنبشی که بسیار قدرتمند بر محور ایدئولوژی‌گریزی و سرشار از شور زندگی و شادی و هیجان پا به عرصه گذاشت اما خیلی خیلی زود با تزریق غم و پرخاش و خشونت…
تا دیروز هیچ آشنایی با شخصیت و طرز فکر کیانوش سنجری نداشتم و بعد خودکشی سری به صفحه توییترش زدم؛

انتظار داشتم با نوشته‌های سمی یک آدم متوهم غیرمتعادل روبرو شوم اما تعجب کردم وقتی دیدم، با چه متن‌های نرم و نجیب و موقری (فارغ از درست یا غلط بودن طرز فکرش) مواجه شدم؛
بسیار متفاوت با اکثریت اپوزوسیون،با کمترین عقده‌، نفرت‌پراکنی، گرایشات انحرافی و ضد ملی و…

بعد که چهره‌اش را دیدم انگار یک حقیقتی محکم به صورتم خورد و به خود آمدم:
یک دهه شصتی باهوش، ساده، مهربان و احتمالا خیلی بی‌آزار که در جامعه‌ای سراسر لجن‌گرفته از بالا تا پایین به چنان استیصال و ناامیدی از همگان رسیده که با تصمیم قبلی آن هم با تحمل چند روز تعلیق، بالای یک پل یا ساختمان بلند رفته و در تاریکی و هیاهوی غروب به پایین نگاه کرده و سفتی آسفالت را به جان خریده و پریده…

او قربانی نه فقط نظام ظالم که قربانی جامعه فاسد و اپوزوسیون خائن و در یک کلام دنیای بی‌رحم شد.
خدایش بیامرزد.
خبری خواندم که نوشته بود اعدام فردی در همدان که به 200نفر خانم تجاوز کرده است.

در شرح جزییات تجاوز هم اینکه مثلا به بهانه قرص سقط جنین آنها را به باغ برده یا در خانه بعد از صرف مشروب به آنها تعرض کرده و…
یا در لابد در حمام هنگامی که پشت‌شان را کیسه می‌کشیده کار بدی کرده و فلان و بهمان…

اولا چطور کسی طی 25سال بدون رضایت طرف مقابل و از طریق اعمال زور دست به 200 مورد تجاوز آن هم در یک شهر نسبتا کوچک زده و گیر نیافتاده؟ آیا این به شدت دستگاه انتظامی و قضایی و حتی کارایی خود قوانین موجود را زیر سوال نمی‌برد؟

اما اگر اینطور نباشد و قضیه صرفا در حد روابط نامشروع بوده باشد چه؟
اینکه مثلابا دامنه‌دار شدن پرونده خیلی از خانم‌ها به قصد رفع اتهام از خود و یا انتقام عاطفی و انگیزه‌های دیگر مساله تجاوز را مطرح کرده باشند و…؟

راستش نمی‌دانم! اما روایت فعلی را هم نمی‌توانم باور کنم و ناراحتم از اینکه به خاطر نوع اتهامی که این شخص بخاطرش مجازات شد هیچ فرد و گروهی از حق او دفاع نکرد و صدای التماس‌های آخرین لحظات زندگی‌اش را نشنید.

کسی چه می‌داند شاید او خیلی بی‌گناه‌تر از آن اعدامیانی باشد که روشنفکران وطنی برای‌شان مرثیه‌سرایی می‌کنند.

فراموش نکنیم که حتی دزدان و قاتلان و متجاوزان هم حق و حقوقی دارند. اینجاست که ژست فیک و ابزاری حقوق بشر با اصل آن قابل تشخیص است.

پینوشت:
ویدئوی زیر در مورد زیرپاگذاشتن حقوق یک مجرم و دفاع مردم و روشنفکران از این اتفاق:
https://t.center/kafshhaye_aahani/6261
دیدیم که آقای پزشکیان در یکی از جلسات، چراغ‌ها را خاموش و از نور مستقیم پنجره استفاده کرده تا به این طریق صرفه‌جویی را ترویج کند.

بیایید فرض کنیم که این امر محقق شود و مردم 20درصد صرفه‌جویی کنند، اما پرسش اینکه سال بعد را چه کنیم؟ آیا در زمستان سال بعد هم می‌شود 20درصد اضافه دیگر یعنی 40درصد صرفه‌جویی کرد؟ اصلا فرض کنیم بشود اما 2سال بعد چی؟ 3سال بعد؟

مساله کمبود برق، یک اتفاق پله‌ای نیست که با یک پله صرفه‌جویی یا یک پله افزایش تولید حل بشود. بلکه یک روند است که باید موتور آن خاموش بشود.

این دقیقا همان تفکر اشتباه از مساله تورم است که تمام مسوولان و بوروکرات‌های چپ و راست گمان می‌کنند با یک پله کاهش هزینه‌های تولید مانند تخصیص ارز ترجیحی و انرژی سوبسیدی و نیروی کار ارزان و مواد اولیه رایگان، می‌توانند تورم را مهار کنند در حالی که تورم یک روند است نه یک اتفاق. شما اگر امسال را هم ارزان کنید سال بعد با افزایش قیمت‌ها نسبت به امسال دوباره تورم شکل می‌گیرد.
بنابراین بجای یک پله ارزان کردن هزینه تولید باید موتور تورم را پیدا و خاموش کنید.

باور کنید این موضوع ساده و بدیهی را نه فقط مسوولان سیاسی که حتی اکثر بوروکرات‌های وطنی با دهه‌ها سابقه اجرایی و تحصیل در بهترین دانشگاه‌های غربی هم در عمل درک نمی‌کنند حتی اگر در حرف، مهر تایید به آن بزنند.

اقتصاد مثل یک موجود زنده یا دستگاه مکانیکی است و قیمت‌ها مانند سلسله اعصاب و سنسورهای این موجود یا دستگاه هستند که اگر از کار بیفتند دستگاه یا کار نمی‌کند یا منفجر می‌شود.

قیمت‌گذاری دستوری دقیقا ماموریت‌ش از کار انداختن سلسله اعصاب و سنسورها است.

https://t.center/kafshhaye_aahani/6168
مرگ غم‌انگیز یک فعال سیاسی با خودکشی در خیابان‌های تهران، میخ دیگری بود بر تابوت جنبش موسوم به زن زندگی آزادی.

جنبشی که بسیار قدرتمند بر محور ایدئولوژی‌گریزی و سرشار از شور زندگی و شادی و هیجان پا به عرصه گذاشت اما خیلی خیلی زود با تزریق غم و پرخاش و خشونت و ابتذال تبدیل به یک ایدئولوژی مریض و زشت و زننده شد و مردم را از خود فراری داد.

یک جمعیت و جنبش پر امید و شاد را نمی‌توان سرکوب و کنترل کرد اما گروه آلوده به غم و ناامیدی را می‌توان به راحتی افسار زد و به هر مسیر دلخواهی کشاند و اینجا بود که نقش رسانه‌های لندنی و فعالان نزدیک به جریان کثیف اصلاحات و سلبریتی‌های مزدور چند چهره پر رنگ شد و پروژه‌هایی کلید خورد با محوریت تزریق عصبانیت، ستایش غم، تقدیس ناامیدی و به انحراف کشاندن مطالبات عمومی به سمت شعارهای جناحی و صنفی و جنسیتی و ایجاد شکاف در بین مردم با هجمه به علایق مشترک مانند موج‌سازی علیه تیم ملی و حمله به کنسرت ساسی‌ و سایر رفتارها و کنش‌هایی که جامعه را دچار انفعال و چند دستگی کند.

و حالا آن موج ناامیدی و غم‌ستایی و نفرت‌پراکنی که توسط جریان چپ و خائنین همیشگی به همگان یعنی اصلاح‌طلبان راه افتاده بود دیشب دومین قربانی خودکشی سیاسی را هم گرفت تا میخ دیگری از جنس ناامیدی و انفعال بر تابوت زندگی وامید و شادمانی بکوبد.

درس بزرگی که می‌توان گرفت این است که با نفوذ جریان اصلاحات و دنبالچه‌های رسانه‌ای و سیاسی و فرهنگی آنها در هر جنبش و مطالبه‌گری اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، به معنای نابودی و فرو‌پاشاندن آن است.

https://t.center/kafshhaye_aahani/5144
کفش‌های آهنی
یک فکت خیلی ساده و روشن در رد نظر کسانی که معتقدند: بازگشت ترامپ‌ به کاخ سفید به زیان معیشت و سفره مردم است: 👇👇👇👇👇👇👇👇 طبق اعلام صریح و رسمی مقامات جمهوری اسلامی، صادرات نفت ایران در دوران بایدن از 300هزار بشکه به 1500هزار بشکه رسیده، یعنی 5برابر شده، اما…
یکی از بحث‌های فیک و سرکاری اقتصادی در کشور ما بحث مقایسه تولید ناخالص ایران در فلان زمان با فلان کشور و فلان دولت است.

در حالی که محاسبه مقدار تولید ناخالص بر حسب دلار بستگی دارد به اینکه دلار را با کدام نرخ در محاسبات وارد کرده باشند و چون ارز در ایران تک‌نرخی و شناور نیست و از دلار آزاد تا نیما و جهانگیری و برابری قدرت خرید و… متغیر است در نتیجه عددهای با تفاوت بسیار چشمگیر بدست می‌آید.

مثلا تصور کنید دولت یازدهم بعد برجام توانست برای چند سال نرخ ارز را سرکوب و در یک نرخ تثبیت کند در حالی که هر سال مقدار ریالی تولید ناخالص، متناسب با تورم افرایش پیدا می‌کرد. خب افزایش ریالی تولید ناخالص و ثابت ماندن نرخ ارز باعث می‌شود مقدار دلاری تولید ناخالص افزایش پیدا کند و در نمودار آن جهش دیده شود و همه این را به عنوان کامیابی اقتصادی بعد برجام قلمداد کنند در حالی که اصلا اینطور نیست زیرا این جهش در نمودار نه بخاطر عوامل مثبت که اتفاقا محصول دو فاکتور مخرب یعنی تورم و سرکوب نرخ ارز اتفاق افتاده است و تبعا خیلی زود باد آن می‌خوابد.

و با خروج آمریکا از برجام، امکان سرکوب ارزی زودتر از موعود از دولت سلب و فنر ارزی رها می‌شود و نرخ ارز به دو برابر افزایش می‌یابد. طبیعتا با دو برابر شدن نرخ ارز در مخرج کسر، اندازه دلاری تولید ناخالص نصف می‌شود و ناگهان یک سقوط آزاد در نمودار مربوطه به چشم می‌آید در حالی که اندازه اقتصاد ایران واقعا نصف نشده و صرفا به خاطر تغییر رقم اعلامی دلار تغییر کرده است.

همین الان اگر نرخ ارز برای محاسبه تولید ناخالص را دلار جهانگیری در نظر بگیریم اقتصاد ایران چند برابر عربستان و ترکیه می‌شود و اگر نیما در نظر بگیریم یک چندم آن. بنابراین اتکا به این نمودارها برای تحلیل و‌ استنتاج کاملا اشتباه است.

یکی از این نمودارهای فیک که سالهاست برای تبلیغ برجام و تاثیر آن بر اقتصاد ایران مورد استفاده قرار می‌گیرد «نمودار» زیر است.
کفش‌های آهنی
مصاحبه پالیزدار در مورد فساد را گوش کردم. درست است که به حجم و‌ عمق زیاد فساد در مقامات بالا اشاره کرد اما اینها هیچ ارزشی ندارد. پرداختن به موارد بالا کشیدن زمین و‌ کارخانه و ارز و… بجای پرداختن به ساز و کار فاسدی که زمینه این مفاسد را فراهم می‌کند یعنی…
اگر فرض کنیم مصاحبه پالیزدار برای برندسازی از آیت‌الله مجتبی خامنه‌ای برای جانشینی بوده باشد، آنگاه آیا این مصاحبه موفق بوده و به نتیجه رسیده است؟

بنظر من پاسخ یک نه قاطع است.
شخصیتی که در پایان این مصاحبه از فرزند رهبری تصویر شد یک شخصیت ضعیف و اهل سازش با زورمندان بود در حالی که برای اصلاحات اساسی و حتی اصلاحات غیر اساسی در حد آزادی‌های اجتماعی نیاز به یک رهبر جنگنده مقتدر و سازش‌ناپذیر است نه کسی که برای نشستن در جایگاه رهبری سعی می‌کند با ستایش از امثال هاشمی و خاتمی و ناطق‌نوری دل مخالفانش را نرم کند.

آقا مجتبی یا باید همچنان وجوه مختلف شخصیتی خود را در هاله‌ای از ابهام قرار می‌داد یا اینکه تصویر یک شخصیت قاطع و مبارز را ترسیم می‌کرد اما پالیزدار از او همان چهره مذبذب منفعل پشیمانی را ارائه داد که خیلی‌ از مسوولان سابق نظام، قبل از این به آن متوسل شدند و نتیجه‌ای جز فراموشی از اذهان ملت نصیب‌شان نشد.

البته احتمالات دیگری هم هست که پالیزدار خودسرانه یا شاید حتی با سوءنیت دست به چنین کاری زده باشد و این را نمی‌توان با قاطعیت حدس زد ولی آنچه ازین‌ مصاحبه به وضوح می‌شد فهمید در مورد خود پالیزدار بود که اصلا آدم‌ صالحی بنظر نمی‌رسید.

https://t.center/kafshhaye_aahani/6375
قطعا دروغ می‌گویند که نگران پیری جمعیت هستند. جمعیت جوان برای اینها یک خطر محسوب می‌شود و برای پیر شدن‌ش لحظه‌شماری می‌کنند.

مدام از خطر پیری جمعیت و‌ ضرورت افزایش زاد و ولد دم می‌زنند اما سیاست‌های اقتصادی و فرهنگی‌شان در تمام این چند دهه متناسب با جامعه پیرمردها بوده و هست؛

اینها اساسا طی همه این سال‌ها در حال سرکوب روحیه جوانی و‌ مبارزه با استعداد و انرژی و جاه‌طلبی جوانی بوده‌اند و به جوان‌ها به چشم تهدید نگریسته‌اند.

حالا هم‌ به جای اینکه سیاست‌های‌شان را متناسب با جمعیت جوان تغییر دهند به دنبال وقت‌کشی هستند تا به هر قیمتی که شده یکی دو دهه دیگر هم بگذرد و جمعیت ایران پیر بشود تا با سیاست‌های آنها همخوانی پیدا کند.

وقتی مملکت را به شیوه دامداری اداره می‌کنند در نتیجه، جمعیت هرچه پیرتر باشد، آرام‌تر و کم‌ دردسرتر…

https://t.center/kafshhaye_aahani/5380
کفش‌های آهنی
از نتایج دستمزد دستوری می‌شود بیکاری اجباری. «لینک» جمهوری اسلامی کاری کرده که کار و تولید نه برای کارگر بصرفد نه برای سرمایه‌گذار نه برای کارفرما. مملکت عمیقا گرفتار یک تفکر سیاه و بسته مشتی پیرمرد فکری خرفت یا شاید خائن شده است. انرژی و استعداد جوانی…
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
می‌گوید نیروی افغانی را بیمه کنید تا مشکل کمبود نیروی انسانی کار حل بشود!

البته که بکارگیری نیروی مهاجر و رسیدگی به حقوق آنها کار درستی است منتها پرسش اصلی اینکه آیا ما با این ترکیب جمعیتی هنوز جوان در کشورمان باید اینچنین مشکل نیروی کار داشته باشیم؟
چرا نیروی کار ایرانی تن به کار نمی‌دهد؟

پاسخ خیلی روشن است:
«بخاطر سرکوب دستمزد توسط دولت تحت همان ایده بی‌پایه مهار تورم از طریق کاهش هزینه تولید»!

همان تفکر احمقانه بوروکرات‌های قدیمی اصلاح‌طلب همچون مسعود نیلی و نواصولگرای تازه به دوران رسیده همچون یاسر جبراییلی که هر دو همچنان گمان می‌برند می‌توانند مشکل تورم را با کاهش هزینه تولید (از طریق سرکوب قیمتی و قیمت‌گذاری دستوری انرژی و ارز و مواد خام و دستمزد) حل کنند در حالی که برعکس، موتور تورم را با این سیاست‌ها روشن نگاه می‌دارند و با اصرارشان بر ادامه این تفکر، بیش از 4دهه است که ملت ایران را نحیف و یک عده معدود دور سفره انقلاب را پروار کرده‌اند.
آیا با بازگشت ترامپ، بالاخره بحث برجام و احیای برجام تمام می‌شود یا همچنان‌ توسط عده‌ای ادامه پیدا می‌کند؟
Anonymous Poll
35%
تمام می‌شود
65%
پر رو تر از این حرفا هستن
مصاحبه پالیزدار در مورد فساد را گوش کردم.
درست است که به حجم و‌ عمق زیاد فساد در مقامات بالا اشاره کرد اما اینها هیچ ارزشی ندارد.
پرداختن به موارد بالا کشیدن زمین و‌ کارخانه و ارز و… بجای پرداختن به ساز و کار فاسدی که زمینه این مفاسد را فراهم می‌کند یعنی تقلیل مساله فساد سیستماتیک.

متهم ردیف اول فساد سیستماتیک در ایران، چای دبش نیست بلکه ارز جهانگیری است.

مبارزه واقعی با فساد یعنی تک‌نرخی کردن ارز، شناور سازی قیمت انرژی و‌ مواخذه روسای دولت‌ها و وزرای وزارتخانه‌ها و نمایندگان مجلس و…

وگرنه این دزدبگیری در ساختار فاسد یعنی محافظت از اموال دزدهای اصلی در مقابل دست درازی دله‌دزدها.

https://youtu.be/yVDUT2ZQsLQ?si=LlV5-4EFoAWyOvVY
کفش‌های آهنی
توزیع رانت ارزی در پوشش واردات خودرو: «قرعه‌کشی فروش 6000خودروی خارجی بین 80000تقاضا امروز انجام خواهد شد.» این هم جواب کسانی که می‌گفتند مشکل رانت و فساد خودرو با واردات حل می‌شود و من بارها نوشتم تا وقتی قیمت‌گذاری دستوری هست، مشکل با واردات حل نمی‌شود…
انگیزه رشیدی کوچی از مخالفت با عرضه خودروی داخلی و وارداتی در بورس کالا آشکار شد:
«خودرو‌های وارداتی با قیمت آزاد در نمایشگاه‌های خودرو!»

این «گزارش میدانی» دنیای اقتصاد، مهر تایید محکمی است بر تحلیل‌هایی است که در مورد رانت عظیم قرعه‌کشی خودروی وارداتی داده بودم. «اینجا»

حتی یکسال پیش و همان موقع که بحث واردات خودرو و نحوه عرضه آن مطرح بود تنها کسی بوده و هستم که پیشبینی کردم‌ «اصرار رشیدی کوچی» برای مخالفت با عرضه خودروی داخلی و وارداتی در بورس کالا و دفاعش از قرعه‌کشی، با انگیزه خلق رانت برای مافیای خودرو است و حالا که بعد یک سال به مرحله اجرایی رسیده دنیای اقتصاد گزارشی تهیه کرده که در آن مشخص است عمده خودروهایی که از طریق قرعه‌کشی توزیع شده در بازار با قیمت آزاد فروخته می‌شوند و حتی این فروش توسط شخص انجام نمی‌شود، بلکه آگهی‌های فروش متعلق به نمایشگاه‌ها است که این یعنی خودروها در پوشش قرعه‌کشی با نصف قیمت در اختیار گروه‌های معدود سازمان‌یافته قرار گرفته است.

وزارت صمت اگر ریگی در کفش نداشت می‌بایست اعلام اسامی تمام برندگان قرعه‌کشی را «بطور شفاف» در یک سایت انجام می‌داد.

پینوشت؛
لازم به ذکر است که حدود یکسال پیش از یک نمایشگاه‌دار خودرو شنیدم رشیدی‌کوچی با یک شرکت بزرگ واردات خودرو شریک است اما چون سندی برای اثبات ادعا ندارم از آن شرکت نام نمی‌برم اما در هر صورت رشیدی‌کوچی مهمترین فرد سیاسی است که در زمان نمایندگی حامی این ساز و‌ کار رانت‌زا و فاسد بوده است.
کفش‌های آهنی
مفهوم ناترازی فقط و تنها فقط ریشه در قیمت دارد… بیایید فرض کنیم تمام اقیانوس هند بجای آب از بنزین پر شده و سند آن را هم به نام کشور ما زده‌اند و برای استفاده فقط کافی است به لب دریا بروید و هرچقدر خواستید به رایگان بنزین بردارید. حال به نظر شما آیا در چنین…
به نکته جالبی اشاره شده اما حتی اگر هزینه ساخت پالایشگاه صفر باشد راه‌حل ناترازی بنزین، احداث پالایشگاه جدید نیست زیرا تبدیل نفت خام به بنزین و سوزاندن آن به بدترین شکل در خیابان‌ها فرقی با واردات بنزین ندارد.

ناترازی برق هم با احداث نیروگاه جدید برطرف نمی‌شود. چون نیروگاه، برق را از هیچ که تولید نمی‌کند بلکه گاز یا مازوت و… را تبدیل به برق می‌کند.

مشکل ناترازی در همه چیز و در همه مکان و در همه زمان، فقط و تنها فقط یک چیز است: «ناترازی قیمتی»
تنها راهکار هم نه ارزان‌سازی و گران‌سازی بلکه شناورسازی قیمت است.

پینوشت؛
تصویر پیوست مربوط به نکته فنی جالبی است که محسن دهنوی (جایگزین یاسر جبراییلی در یکی از بخش‌های تشخیص مصلحت) به آن اشاره کرده و همین جای امیدواری دارد که چنین تغییرات مثبتی در انتصابات مدیران سایر بخش‌ها هم اتفاق بیافتد.
ترامپ همون اتفاق خوبیه که بعد از دهه‌ها برای ایرانیان در عالم سیاست افتاده.

این اتفاق هیچ ربطی به براندازی و مذاکره و اصلاحات و عرزش‌ها نداره.

قبلا «اینجا» بهش اشاره کرده بودم منتها چیزی که فعلا محقق نشده دستیابی ایران به سلاح اتمی در دوران بایدن هست که اگرچه بعیده اما غیرممکن هم نیست طی این یکی دو ماه آخر بایدن اتفاق بیافته.
Telegram Center
Telegram Center
Канал