مرگ غمانگیز یک فعال سیاسی با خودکشی در خیابانهای تهران، میخ دیگری بود بر تابوت جنبش موسوم به زن زندگی آزادی.
جنبشی که بسیار قدرتمند بر محور ایدئولوژیگریزی و سرشار از شور زندگی و شادی و هیجان پا به عرصه گذاشت اما خیلی خیلی زود با تزریق غم و پرخاش و خشونت و ابتذال تبدیل به یک ایدئولوژی مریض و زشت و زننده شد و مردم را از خود فراری داد.
یک جمعیت و جنبش پر امید و شاد را نمیتوان سرکوب و کنترل کرد اما گروه آلوده به غم و ناامیدی را میتوان به راحتی افسار زد و به هر مسیر دلخواهی کشاند و اینجا بود که نقش رسانههای لندنی و فعالان نزدیک به جریان کثیف اصلاحات و سلبریتیهای مزدور چند چهره پر رنگ شد و پروژههایی کلید خورد با محوریت تزریق عصبانیت، ستایش غم، تقدیس ناامیدی و به انحراف کشاندن مطالبات عمومی به سمت شعارهای جناحی و صنفی و جنسیتی و ایجاد شکاف در بین مردم با هجمه به علایق مشترک مانند موجسازی علیه تیم ملی و حمله به کنسرت ساسی و سایر رفتارها و کنشهایی که جامعه را دچار انفعال و چند دستگی کند.
و حالا آن موج ناامیدی و غمستایی و نفرتپراکنی که توسط جریان چپ و خائنین همیشگی به همگان یعنی اصلاحطلبان راه افتاده بود دیشب دومین قربانی خودکشی سیاسی را هم گرفت تا میخ دیگری از جنس ناامیدی و انفعال بر تابوت زندگی وامید و شادمانی بکوبد.
درس بزرگی که میتوان گرفت این است که با نفوذ جریان اصلاحات و دنبالچههای رسانهای و سیاسی و فرهنگی آنها در هر جنبش و مطالبهگری اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، به معنای نابودی و فروپاشاندن آن است.
https://t.center/kafshhaye_aahani/5144