کفش‌های آهنی

Channel
Logo of the Telegram channel کفش‌های آهنی
@kafshhaye_aahaniPromote
2.13K
subscribers
1.35K
photos
678
videos
1.09K
links
"كفش‌هاي آهني" استعاره از پايداري و صبر
در انتهای دولت روحانی، مذاکراتی به سرپرستی عراقچی شروع شد که ظریف از آن با نام «مذاکرات گام به گام» یاد می‌کرد.

دقیقا از همان زمان زنجیره خرابکاری‌های عجیب امنیتی که همگی منتسب به اسراییل بود بصورت گام به گام شروع شد:

«از انفجار در نطنز، ربودن پرونده‌های هسته‌ای، انفجارهای زنجیره‌ای در سایت‌های نظامی و موشکی، ترور فخری‌زاده در داخل و فرماندهان سپاه در سوریه و…» که هر بار بعد از وقوع آنها، به ارتباط احتمالی این اتفاقات با مذاکرات گام به گام اشاره کردم.

حال بنظر می‌رسد زنجیره حوادث امنیتی که ابتدا از حوزه هسته‌ای شروع شد و در حوزه نظامی امتداد یافت حالا به حوزه منطقه‌ای تسری یافته و معلوم نیست به کجا منتهی خواهد شد و حتی ممکن است به اقدام برای ترورهای سیاسی در سطوح بالا و نهایتا تغییر نظام ختم شود.

البته قصد اتهام‌زنی به آقای ظریف آن هم در این سطح را ندارم اما واقعا منظور آقای ظریف از مذاکرات گام به گام چه بود و چرا بعدا دیگر ازین واژه استفاده نکرد؟
نقطه‌زنی اسراییل، باند فاسد امنیتی و قیمت‌گذاری دستوری

اگر دقت کنید تمام فرماندهان نظامی و رهبران سیاسی ارشدی که اخیرا توسط اسراییل کشته شدند هنگام ترور در تور امنیتی ایران قرار داشتند؛ مثل اسماعیل هنیه که هنگام ترو در تور امنیتی ایران بود، اما مثلا یحیی سینوار و بسیاری دیگر از رهبران ارشد حماس که هدف‌های با الویت بالاتری برای اسراییل هستند از تیغ ترور اسراییل تا الان جان بدر برده‌اند.

این از نشانه‌های وجود همان «جریان فاسد امنیتی» در ساختار حاکمیتی ایران است که قبلا برخی مقامات ارشد ایران (از جمله محمود احمدی‌نژاد) به وجود آنها اشاره کرده بودند.

من اطلاعی ندارم اما از آنطور که از شواهد برمی‌آید در کشوری که یک فساد سیستماتیک بسیار گسترده جریان دارد طبیعی است که بخشی از دستگاه امنیتی هم آلوده شود و بخش‌های سالم دستگاه هم که می‌بینند فلان همکارشان از همین طرق فاسد به ثروت بادآورده دست یافته و سر آنها بی‌کلاه مانده، احساس سرخوردگی کنند و از وفاداری و وظیفه‌شناسی و فداکاری دست بشویند.

به واقع کشوری که سالانه 60میلیارد دلار ارز رانتی ترجیحی تخصیص می‌دهد و طی 5سال 11میلیارد دلار رانت خودرو توزیع می‌کند و اساس‌اش را بر نوچه‌پروری از محل رانت‌‌پاشی قرار می‌دهد، طبیعتا نمی‌تواند دامان نیروی امنیتی و نظامی‌اش را ازین فساد پاکیزه نگاه دارد و خیلی زود زوارش در می‌رود و اینگونه دشمن‌اش همه داشته‌های استراتژیک‌اش را یکی یکی و بصورت نقطه‌زنی هدف قرار می‌دهد.

اما همین امروز هم دیر نیست اگر بساط فساد سیستماتیک که بر پایه «قیمت‌گذاری دستوری» شکل گرفته را جمع کنند تا همه کرم‌ها و سوسک‌ها از سوراخ‌ها بیرون بیایند و یکجا حذف شوند، آنگاه شاید ایران بتواند روزی دوباره سرپا شود.
با توجه به اتفاقات اخیر، حالا بهتر می‌شود این نظریه را که «قاسم سلیمانی را هم اسراییل ترور کرد و آمریکا و ایران را در موقعیت عمل انجام شده قرار داد و ترامپ بخاطر رفع و رجوع، آن را گردن گرفت» مورد تامل قرار داد.

https://t.me/kafshhaye_aahani/4110

اسراییل با این سرعتی که در حال پیش‌روی است قطعا در لبنان متوقف نمی‌شود.

من حالا فکر می‌کنم ایران در موقعیتی قرار دارد که باید مستقیما به مواضع خود آمریکا حمله کند.
کفش‌های آهنی pinned «احتمالا ترور سردار سلیمانی هم توسط اسراییل انجام شده است. @kafshhaye_aahani ◾️اگر دقت کرده باشید از وقتی که ترامپ، دولت را در آمریکا تحویل گرفت، بساط ترورهای زنجیره‌ای بکل در ایران متوقف شد و هنگامی که جایگاه او در دولت آمریکا رو‌ به افول گذاشت، این ترورها…»
شما بیشترین اخبار و اطلاعات روزانه را معمولا از کدامیک از یک پلت‌فرم‌های زیر دریافت می‌کنید؟
Anonymous Poll
5%
اینستاگرام
93%
تلگرام
1%
وب‌سایت
0%
یوتیوب
حسن نصرالله نشان داد طرز فکرش شبیه آخوندهای اصلاح‌طلب ایرانی است و البته که از نظر تاریخی هم ریشه گفتمانی و فکری مشترکی با آنها دارد و این شباهت خودش را در نوع مواجهه حزب‌الله با چالش اخیر نشان داد.

حزب‌الله بجای در پیش گرفتن یک راهبرد فعال، همچنان مشغول راکت‌پرانی و موشک‌بازی است که مشخصا اقدامی لو رفته، بی‌حاصل و منفعلانه به نظر می‌رسد.

از آن‌سو اسراییل بطور هدفمند به حملات هوایی ادامه می‌دهد اما فعلا از ورود به فاز حمله زمینی پرهیز کرده. این یعنی در شرایط فعلی درگیری زمینی به نفع یا خواست اسراییل نیست پس حزب‌الله می‌بایست روی همین نقطه تمرکز کند و بجای بازی خوردن، دست به بازی‌سازی بزند و همه توانش را در کشاندن جنگ به روی زمین معطوف سازد اما معلوم نیست به امید چه چیزی همان‌ مسیر را ادامه می‌دهند.

استراتژی حزب‌الله فاجعه‌بار بوده و این از همان واکنش‌های ویدیویی نصرالله در روزهای آغازین جنگ در غزه با آن فیگورهای سینمایی جلوی دوربین مشخص بود.

حزب‌الله یا باید رسما و صراحتا جام زهر را سر بکشد و تا قبل از اینکه دیر بشود شروط اسراییل را بپذیرد یا اینکه اگر نمی‌خواهد از مواضع‌اش کوتاه بیاید پس لااقل درست و حسابی بجنگد. این وضعی که در پیش گرفته لبنان را هم نابود خواهد کرد.

همین استراتژی نه سیخ نه کباب را اصلاح‌طلبان هم در ایران دنبال می‌کنند و نصرالله هم دقیقا مثل همین‌هاست.

https://t.me/kafshhaye_aahani/6269
ظریف، آخرین بار با گفتمان رفع تحریم‌ها 8سال مسوولیت گرفت و نتیجه‌اش در نهایت شد شدیدترین تحریم‌های تاریخ بشریت.

ظریف اما اینبار با گفتمان ضد جنگ جلو آمده و همین جدا مایه نگرانی است.

مشکل البته اصلا شخص ظریف نیست، بلکه آن گفتمانی است که به مناسبات بین‌الملل همچون قهر و آشتی باجناق‌ها و دعوای زن و شوهرها نگاه می‌کند و هیچ تصوری از مناسبات کور و خشن قدرت در سطح بین‌المللی ندارد، بنابراین دل‌خوش به بگو بخند و رفاقت با رهبران کشورها می‌شود.

این فیگور عقلانیت که ظریف برای ایران می‌گیرد جز لایک‌های توییتری حاصلی ندارد و جوابگوی وضعیتی که کشورمان دهه‌ها در آن قرار گرفته نیست و عاقبت کار دست کشور می‌دهد.
نکته‌ بسیار عجیبی که در مورد کشتن فرماندهان نظامی حزب‌الله به چشم میاد اینه که اسراییل بلافاصله بعد از عملیات، خبر کشته شدن اون فرمانده یا فرماندهان رو بطور رسمی و قبل از همه (حتی قبل از منابع حزب‌الله) اعلام می‌کنه!

دقت کنید اینکه جاشون رو‌ می‌دونه و می‌زنه یک چیزه، اینکه بلافاصله بعد زدن از موفقیت عملیات و مرگ‌شون اطمینان پیدا می‌کنه و قبل همه اعلام رسمی می‌کنه یک چیز دیگه‌ست.

نمیدونم عمق فاجعه رو متوجه شدید یا نه؟
حزب‌الله سرانجام ناچار شد ورود همه جانبه‌اش به جنگ را اعلام کند اما در زمانی که بخش مهمی از امکانات رزمی‌ و از آن مهمتر تمام اعضای فرماندهی‌اش را از دست داده است و این یعنی ورود به جنگ بعد از شکست؛

درست برعکس توصیه سان‌تزو در هنر جنگ که می‌گوید: «وقتی وارد جنگ شو که قبل‌اش پیروز شده باشی»

قبلا همیشه راهکار من در مقابل تهاجمات اسراییل صبر استراتژیک تمام‌عیار یا حمله دردناک تمام عیار بود اما جمهوری‌اسلامی و حزب‌الله نه صبر استراتژیک کردند و نه حمله دردناک؛

آنها در عوض مشغول حرف‌درمانی شدند به امید واهی ترس یا سازش دشمنی که ماهیتی سر تا پا نظامی دارد. از یک طرف تهدیدهای پوچ کلامی و از طرف دیگر مواضع سازشکارانه که هر دو بی‌نتیجه و غلط از آب درامدند و بیشتر ماشین جنگی اسراییل را روغن‌کاری کردند.

اکنون حزب‌الله به مرحه‌ای رسیده که هیچ سنگر عقب‌نشینی در پشت جبهه ندارد و تنها شانس پیش رویش در آغوش گرفتن مرگ با همه وجود است. هر گونه امید به ترحم اسراییل و سستی در به کارگیری امکانات موجود یعنی مرگ با ذلت.

همانطور که بارها گفتم اسراییل برای حفظ بازدارندگی‌ بسیار شکننده‌اش نیاز به یک «قربانی بزرگ» دارد. اما آیا آن قربانی بزرگ حزب‌الله است؟ من فکر می‌کنم با این همه سستی و ضعف در جبهه مقاومت، اسراییل دیگر حتی به بلعیدن حزب‌الله هم راضی نخواهد شد.

نتیجه امید بستن به ظریف و گفتمان اصلاحات را در قضیه تحریم‌ها دیدیم در قضیه جنگ هم خواهند دید.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
در حادثه معدن طبس تا الان 35کارگر جان خود را از دست داده‌اند و این حرف‌های وزیر کار در واکنش به این فاجعه است. خوب گوش کنید ببینید آیا چیزی از آن می‌فهمید؟
اینکه مشکل چه بوده چه قصوری اتفاق افتاده چه تمهیداتی برای پیشگیری در آینده اندیشیده شده و…؟؟

بقیه مسوولان هم به همین صورت طبق معمول حرف‌های بی سر و ته می‌زنند که آخرش معلوم نمی‌شود مقصر کیست و مشکل کجاست.

اشخاص و رسانه‌ها هم که یا مزدور حکومتند یا مزدور مافیای اقتصادی و نوع واکنش‌شان به هر اتفاقی بستگی دارد کدام جناح بر سر کار باشد:
«اینکه آیا باید روی استعفای فلان مدیر یا وزیر موج‌سازی کنند یا که نه! باید فضا را به سمت و سوی احساسی ببرند و با اشک تمساح سر و ته قضیه را بهم آورند یا کار دیگر…»

البته که چنین حوادثی در همه جای دنیا رخ می‌دهد با این تفاوت که در کشورهای کمتر مافیایی، نهایت یک گزارش شفاف از دلایل اتفاق ارائه می‌دهند و مقصران مشخص و مجازات می‌شوند؛

منتها در این مملکت نهایتا خانواده‌های قربانیان را که عموما بسیار مستضعف هستند با دو‌ زار پول دیه آنهم با هزار زحمت و منت ساکت می‌کنند و همه چیز را به بوته فراموشی می‌سپارند.
طبق داده‌های کانون انجمن‌های صنایع غذایی، ایران سالانه به واردات 18میلیون تن غلات به ارزش تقریبی 18میلیارد دلار نیاز دارد.

این رقم شگفت‌انگیز یعنی حدود 25درصد حجم واردات ایران مختص غلات است. آن هم کشوری با این پهنه سرزمینی و جغرافیایی مستعد که می‌بایست حداقل ازین لحاظ خودکفا می‌بود؛ اما چرا نیست؟

قبلا نوشتم که ادعای کسانی که معتقدند سیاست اقتصادی ایران بر پایه تفکر خودکفایی شکل گرفته بکل یا دروغ می‌گویند یا عقل درستی ندارند، زیرا امکان ندارد کشوری که ارز ترجیحی را با یک چندم قیمت واقعی برای واردات کالاهای اساسی تخصیص می‌دهد در این کالاها خودکفا باشد. «اینجا»

ایران از لحاظ وابستگی به مواد غذایی و صنعتی استراتژیک به خارج، یکی وابسته‌ترین کشورهاست و اگر چند ماه محاصره غذایی شود حتی دام و طیور هم در آن امکان بقا ندارند.

به همین دلیل است که می‌گویم تا وقتی سیاست‌های اقتصادی فعلی ادامه دارد، حرف از استقلال و مقاومت شعاری بیش نیست و جمهوری‌اسلامی تن به خیلی چیزهایی خواهد داد که کشورهای غیرمستقل هم تن به آنها نمی‌دهند. «اینجا»
آقای پزشکیان در «بخشی از اولین نشست خبری‌» رو به شهروندان و رسانه‌ها با لحنی صادقانه گفت که برای رفع ناترازی‌ها ایده و راهکار بدهند زیرا امکان ادامه وضع فعلی وجود ندارد.

خب بنده هم به عنوان یک شهروند ساده به سهم خود یک طرح اصلاح فوری و بی‌دردسر را که قبلا برای رفع سه مورد از ناترازی‌ها (پولی و ارزی و تجاری) نوشته بودم «اینجا»، به مناسبت فرمایشات ظاهرا صادقانه رییس‌جمهوری، خلاصه‌اش را دوباره می‌نویسم؛ گرچه می‌دانم در فضای پر از نخوت کارشناسی ایران، کسی اصلا به حرف دیگری گوش نمی‌کند چه برسد به خواندن نظرات ما شهروندان ساده.

راهکار پیشنهادی برای ارز:

1- خلع بانک‌مرکزی از مسولیت‌های مربوط به ارزهای خارجی (اعم از مدیریت، سیاست‌گذاری، بازارگردانی و تخصیص) و انتقال آن به خزانه‌داری وزارت اقتصاد

2- حذف تمام نرخ‌ها و ایجاد یک بازار متشکل ارزی با یک نرخ شناور در رأس تمام مصارف و منابع و ذخائر ارزی با بازارگردانی خزانه‌داری وزارت اقتصاد

3- تبدیل تمام یارانه‌های ارزی کالاهای اساسی و دارو و… به یارانه‌های ریالی (خرید با قیمت تضمینی ریالی از تولیدکننده و وارد‌کننده)

4- تفکیک بودجه ارزی از ریالی و حذف ‌واژه «نرخ تسعیر» در بودجه دولت و بانک‌ها و جایگزین کردن آن با واژه «نرخ گمانه»

5- ممنوعیت بانک‌ها به ارائه تسهیلات با عنوان «حساب در گردش» به تمام شرکت‌ها بخصوص شرکت‌های بزرگ دولتی

فواید طرح:
1- حذف نرخ‌های متنوع رسمی و غیررسمی و رانت‌های حاصل از آنها
2- افزایش امکان بازارگردانی، نظارت و سیاستگذاری دولت برای جلوگیری از نوسانات ارزی و حفظ ارزش پول ملی در بلندمدت
3- افزایش توان بانک‌مرکزی برای سیاستگذاری پولی با تغییر لنگر انتظارات تورمی از نرخ ارز به نرخ بهره
4- کاهش چشمگیر کسری بودجه دولت و شرکت‌ها و رفع ناترازی پولی
5- کاهش ناترازی ارزی و تسهیل بازرگانی اعم از تامین راحت و سریع ارز و ریال برای تجار و تولیدکنندگان

پینوشت؛
بنظرم این اصلاح ارزی اگر بصورت کامل و فوری انجام بشود نسبت به اصلاح قیمت‌ حامل‌های انرژی در اولویت است و بنظرم بدون هیچ هزینه سیاسی برای دولت و حتی همراه با گشایش‌های فوری معیشتی برای مردم خواهد بود.

به هر حال ممکن است ایرادات فنی در جزییات این راهکار وجود داشته باشد اما من هیچ نقد فنی موجهی در رد کلیات آن ندیده‌ام و اگر کسی خودش را اقتصاددان می‌داند و این متن را می‌خواند و ایرادی در آن می‌بیند لطفا از اظهارنظر خجالت نکشد! و بنویسد.
اسراییل بخاطر آسیب‌پذیری ژئوپولتیک شدیدی که دارد نمی‌تواند بدون پیروزی‌های بزرگ و قاطع هیچ جنگی را ترک کند.

این پیروزی‌های قاطع لزوما نباید روی زمین خاورمیانه باشد بلکه می‌تواند در ذهن مردمان خاورمیانه اتفاق بیافتد؛ بنابراین بجز بمب و موشک، سناریوهای هالیوودی هم نیاز است.

من مدت‌هاست که بعد هر عملیات نظامی و جاسوسی چشمگیر اسراییل با خود می‌گویم این دیگر همان پیروزی بزرگی بود که اسراییل نیاز داشت و دیگر جنگ تمام می‌شود اما هر بار می‌بینیم که خیر! گویا بازدارندگی آسیب دیده اسراییل، همچنان آنقدر که باید ترمیم نشده و ماجرای غم‌انگیز مرگ و خون ادامه دارد.

با انفجارهای اخیر پیجرها که یک پیروزی جاسوسی هالیوودی فوق تصور را برای اسراییل در ذهن مردمان خاورمیانه هک کرد، آیا آن زنجیره پیروزی‌های بزرگ و قاطع تکمیل شده و یا حلقه‌های دیگری هم در راه است؟

آیا زخم این بازدارندگی با همین سناریوی هالیوودی ترمیم می‌شود یا نیاز به یک قربانی بزرگ واقعی بجز مردم غزه هم دارد؟

https://t.me/kafshhaye_aahani/6195
کفش‌های آهنی
قیمت نفت در یک دهه اول قرن بیست و یکم (2000 تا 2010) از 10دلار به 140دلار رسید و قاعدتا نرخ بنزین و سایر فراورده‌های نفتی هم به تناسب افزایش یافت؛ اما تاثیر این افزایش 1300درصدی قیمت نفت روی تورم آمریکا (که بزرگترین مصرف‌کننده نفت دنیاست) در حد 4درصد بود…
ببینید ایشان کامران ندری، یک نمونه دیگر از خروار خروار اقتصاددان‌های وطنی است که اتفاقا نه تعلق به طیف نوظهور دلارزدایان‌ که برعکس به طیف دیرپای مسعود نیلی تعلق تام و تمام دارد.

همین‌ها تا وقتی که دولت رقیب سر کار بود در در گعده‌های دور همی اکوایران و تجارت‌فردا حرف‌های دیگری می‌زدند و رگ گردن برای اقتصاد بازار باد می‌کردند، اما حالا که نوبت به دولت مطبوع‌شان رسیده دوباره به تنظیمات کارخانه بازگشته‌اند و مساله تورم و ارتباط آن با نرخ ارز و انرژی را این چنین تحلیل می‌کنند که در تصویر می‌بینید: «درست همان تحلیل جبراییلی و قلی‌زاده و…»

آیا شما فکر می‌کنید سیاست‌های اقتصادی تنومند اما ناکارامد فعلی، ساخته و پرداخته چند آدم هیچ‌کاره توییتری همچون یاسر جبراییلی و علی علیزاده است؟

خیر! آنها نبودند بلکه اینها بودند با این نوع نگاه که این سیاست‌های ارز و انرژی را بنا گذاشتند و همین‌ها هستند که در جلسات خصوصی، مخ مسوولان ارشد جمهوری‌اسلامی را برای ادامه وضع موجود می‌زنند و مانع اصلاحات می‌شوند.

پینوشت:
برای اینکه بدانید ادعای این اقتصاددان‌های وطنی در مورد تورم و افزایش قیمت انرژی چقدر غلط است «اینجا» ببینید.
جهش ارزی در راه است. منتظر نرخ 80000تومان باشید.

نیما امروز وارد کانال 46000تومان شد.
سیاست افزایش دستوری قیمت نیما بجای حذف آن، به جهش دوباره نرخ ارز دامن می‌زند و دوباره بساط «دیدید گفتیم» دلارزدایان را پر رونق می‌کند.

اگر همین چند هفته پیش نیما بجای سیاست افزایش تدریجی، بکل حذف می‌شد الان نرخ ارز آزاد حدود 50000تومان بود.

همین الان هم نیما حذف شود ارز تک نرخی روی 55000تومان قابل دسترس است.

https://t.me/kafshhaye_aahani/6257

https://t.me/kafshhaye_aahani/6129
کفش‌های آهنی
همین یک ویدئو برای اینکه «ضعف مفرط اقتدار و کارامدی حکمرانی» در ایران را بفهمیم کفایت می‌کند. پلیس چند سارق را برای بازسازی صحنه جرم، به محل برده؛ در آنجا ناگهان یکی از شاکیان به مجرمان حمله فیزیکی می‌کند. پلیس نه‌تنها برای حفظ حقوق متهم مانع نمی‌شود و با…
پلیس بی‌غیرت، روشنفکر تقلبی و شهروند عقده‌ای…

«این ویدئو» به خوبی معلوم می‌کند که چقدر شعارهای حقوق‌بشری روشنفکران وطنی ریاکارانه و فیک یا صادقانه و واقعی است. در واقع در چنین موقعیت‌های سختی است که به خوبی، آدم‌ها و شعارهای اصلی و تقلبی از هم متمایز می‌شوند.

نه فقط مردم حاضر در این صحنه که به خاطر رنج تحمیلی پر از عقده شده‌اند، از خشونت غیرقانونی علیه متهم و مجرم لذت می‌برند بلکه عموم روشنفکران و رسانه‌های مدعی حقوق‌ بشری یا در مقابل این چنین صحنه‌هایی سکوت می‌کنند یا از آن حمایت.

اگر خشونت غیرقانونی علیه متهمان و مجرمان موجه است آنگاه دیگر چطور می‌توان به سایر انواع خشونت غیرقانونی علیه متهمان مانند شکنجه و حبس بدون حکم و حصر بدون دادگاه اعتراض کرد؟

از آن سو پلیس هم که به عنوان نماینده حاکمیت در صحنه فوق، اینقدر بی‌غیرت و بی‌بخار است که اجازه می‌دهد یک شهروند جلوی چشم‌اش، «انحصار خشونت حاکمیتی» را نادیده بگیرد و رأسا اعمال خشونت کند.

طبق تعاریف بین‌المللی، «خشونت قانونی» در انحصار حاکمیت مستقر و در چارچوب قانون رسمی است و هر نوع اعمال خشونت خارج از حاکمیت مستقر توسط شهروندان و خارج از حکم دستگاه قضایی توسط نهاد حاکمیتی، «خشونت غیرقانونی» محسوب می‌شود.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
همین یک ویدئو برای اینکه «ضعف مفرط اقتدار و کارامدی حکمرانی» در ایران را بفهمیم کفایت می‌کند.

پلیس چند سارق را برای بازسازی صحنه جرم، به محل برده؛ در آنجا ناگهان یکی از شاکیان به مجرمان حمله فیزیکی می‌کند. پلیس نه‌تنها برای حفظ حقوق متهم مانع نمی‌شود و با ضارب برخورد نمی‌کند، بلکه می‌ایستد به تماشا تا زن شاکی یکی یکی به متهمان سیلی بزند!

اما مساله به اینجا ختم نمی‌شود. یکی از گروه پلیس شروع به تعریف داستان رشادت‌هایش در دستگیری سارقان برای زن شاکی می‌کند و زن هم می‌گوید قبل از شما یک سرهنگ پلیس دیگر هم فیلم غرورآفرین دستگیری سارقان را بدو بدو به خانه‌اش آورده و نشانش داده.

فارغ از اینکه تمام کنش‌ها و گفته‌های داخل این ویدیو از اول تا آخر حکایت از قانون‌شکنی و ضعف پلیس در حفظ حقوق شهروندان (اعم از شاکی یا متهم) دارد؛ اما فاجعه اصلی در این صحنه را باید رفتار نمایشی پلیس دانست زیرا رفتار نمایشی همیشه نشانه ضعف است و این نمایش رقت‌انگیز اقتدارنمایی که شبیه معرکه‌گیری مارگیرهاست، نشان دهنده روند رو به ضعف نهاد حاکمیت در ایران است.
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
چهره زیبای خانم وزیر را هیچکس در موردش حرف نمی‌زند. نه فقط رسانه‌ها و اشخاص موافق یا مخالف دولت و‌ نظام که حتی مردم کف جامعه که معمولا در این زمینه‌ها راحت با هم حرف می‌زنند هم از اشاره به این موضوع در محاوره‌های‌شان پرهیز دارند و این سکوت از نظر روان‌شناسی جامعه ایرانی یعنی افکار عمومی او را به عنوان زنی نجیب و محترم قویا باور دارد و حتی با او رابطه احساسی برقرار کرده است.

شاید برخی به این نوشته من بخندند و آن را بی‌اهمیت و سخیف بدانند اما این تحول در ساختار فکری و فیزیکی نظام جمهوری‌اسلامی اصلا و ابدا موضوع پیش‌ پا افتاده‌ای نیست و تایید یک خانم با این چهره‌ در قامت وزیر تقریبا محال ممکن است و فکر می‌کنم اشاره مستقیم و بی‌سابقه پزشکیان به مهر تایید رهبری بر خانم فرزانه صادق قبل از رای‌اعتماد به همین دلیل بود.

من یکی دو مصاحبه چالشی قدیمی هم از خانم وزیر دیدم. فارغ از اینکه چقدر با نظراتش موافق باشم اما او را بسیار باهوش و‌ مسلط و دارای پتانسیل یافتم و حالا فکر می‌کنم شاید نظام در حال پروراندن یک سناریوی غافلگیرکننده دیگر برای آینده در جهت حفظ خود است:
«فعال کردن گزینه زن برای ریاست‌جمهوری»
بورس ایران و ترامپ

با پیروزی ترامپ در آمریکا، بورس ایران دوباره جهشی خیره‌کننده شبیه به سال 99 را تجربه خواهد کرد.

با رفتن یا آمدن ترامپ چه مکانیزم‌هایی در اقتصاد ایران فعال یا غیرفعال می‌شوند؟

برای پاسخ، مطلب زیر را بخوانید که آن موقع نوشتم چرا و چگونه با قطعی شدن توطئه علیه ترامپ و رفتن او، بورس ایران به خاک افتاد؟

https://t.me/kafshhaye_aahani/4234
More