آمین

#نوروز
Канал
Искусство и дизайн
Социальные сети
Семья и дети
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
767
подписчиков
7,58 тыс.
фото
860
видео
1,77 тыс.
ссылок
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
Forwarded from آمین
Gahnameye norooz.pdf
1.7 MB
▪️
گاهنامه‌ی نوروز
نوشته‌ی: امیرفریدون گرکانی
انتشارات رادیو تلویزیون ملی ایران | سروش
نشر: سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی

#کتاب #نوروز #عیدانه #PDF

@aminhaghrah
▪️
محبوب‌ ما که در غل ‌و زنجیر دشمن است
انصاف دِه چه موقع تبریک گفتن است؟!


[ کارت پستال تحریم نوروز ۱۳۳۳ | حزب مقاومت ملی ]

#سند
#نوروز
#مصدق
@aminhaghrah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️
برگزاری آئین #نوروز در آسایشگاه کم‌توانان ذهنی
[ نوروز ۹۸ | بوکان ]

#ویدئو
@aminhaghrah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️
می نوش در این وقتِ خوش ای ماه دل افروز
خوش باش به نوروز، به نوروز، به #نوروز

[ اجرای مشترک زنده نام نادر #گلچین و بانو #عهدیه ]


#عیدانه
@aminhaghrah
چون ابر به نوروز
شجریان شاملو
▪️
چون ابر به #نوروز رخ لاله بشست
برخیز و به جام باده کن عزم درست

دکلمه: احمد #شاملو
آواز: محمدرضا #شجریان
شعر: #خیام


#عیدانه
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
آخرین #نوروز بر سلطان صاحب قران چگونه گذشت؟
شب جمعه پنجم شوال [۱۳۱۳]

شب تحویل عید نوروز است. موافق زیج محمّدشاهی، نیم‌ساعت به دسته مانده تحویل می‌شد، زیج اُلُق‌بیگی سه ساعت و نیم از دسته گذشته. چون صرفه در زیج اُلُق‌بیگی بود، ما زیج اُلُق‌بیگی را منتخب کردیم.
همین‌طور که در این روزنامه نوشتیم؛ دیشب باران گرفت. تا صبح ناودان کار می‌کرد؛ در کمال شدّت می‌بارید. سرِ دسته بود که کنیز ما را بیدار کرد. یک غلطی هم زدیم. یک ساعت از دسته گذشته بود که برخاستیم و آمدیم بیرون گردش کردیم. همین‌طور باران می‌بارید. مردم هم کم‌کم می‌آمدند و جمع می‌شدند. بعد رفتیم اندرون رخت پوشیدیم. حاجی‌حیدر اصلاح می‌کرد که یک‌دفعه دیدیم برف شد و برف‌های کلّه‌گندۀِ درشتِ بزرگ آمد. ما گفتیم این‌طور که شد، بعد خواهد ایستاد.
رخت پوشیدیم و آمدیم بیرون، اطاق برلیان. امین‌الدّوله بود، پیشخدمت‌ها بودند. رخت پوشیدیم و رفتیم برای موزه، از اطاق‌عاج. صدراعظم هم رسید؛ همین‌طور با صدراعظم صحبت‌کنان رفتیم. مجدالدّوله و حاجب‌الدّوله و ظهیرالدّوله شال‌وکلاهی کرده بودند و مشغول نظم دادن بودند. بعد رفتیم از توی صفِ ‌نظام گذشتیم. با این برف و گل و باران، همۀ مردم هم آمده بودند. قریب هزار و دویست نفر می‌شدند. اهل نظام همه بودند، حتّی نظام‌الدّوله امیرتوپخانه هم آمده بود. گاردهای عزیزالسّلطان را هم با لباس‌های قشنگ، سرِ راه‌پلّه چیده بودند. خود عزیزالسّلطان هم بود، چماق الماس و مرصّعی دست گرفته بود- چون مُهردار است، جبّه پوشیده بود - مثل لباس اهل قلم - لباس نظام نپوشیده بود.
آمدیم و رفتیم تا جای خودمان - دم تخت. علماء همه بودند. نشستیم و امام‌جمعه بود؛ با امام‌جمعه صحبت می‌کردیم. سایرین هم از این‌طرف و از آن‌طرف گردن کشیده بودند و ما را تماشا می‌کردند. موزیک را هم چون برف می‌آمد، گفتیم بردند توی حوض‌خانۀ زیر موزه، که آنجا بزنند. برف هم همین‌طور می‌بارید.
بعد منجّم‌باشی آمد و گفت: تحویل شد! بعد خطیب خطبه خواند - مثل ابن‌سعد می‌خواند - و شاهی دادیم به امام‌جمعه و آخوند. شاهی‌ها را هم توی کیسه ریخته‌اند. آخوندِ زیادی بود، نصف کیسه‌ها را که توی مجموعۀ بلور بود، به آخوندها دادیم.
بعد شاهزاده‌ها و وزراء و طبقات نوکر - شاهزادۀ زیادی هم بود، پول زیادی دادیم. همه هم آمده بودند، کسی که نبود، قوام‌الدّوله که وزیرخارجه است نبود. صاحب‌دیوان هم گفتند ناخوش است، نبود؛ دیگر همه بودند.
بعد برخاستیم و آمدیم اطاق برلیان و برف هم کمی کم شد. بعد رفتیم اندرون، اطاق انیس‌الدّوله. قدری ایستادیم و آمدیم بیرون. در اطاق برلیان ناهاری خوردیم و بعد آمدیم اطاق آبدارخانه، و تا الان که سه ساعت و یک‌ربع به غروب مانده است، برف می‌بارد و ابر سختی هم هست. الحمدالله خیلی خوش گذشت.
.
.
[ روزنامه خاطرات #ناصرالدین_‌شاه #قاجار، جمادی‌الاول ۱۳۱۲ تا ذیقعده ۱۳۱۳، به کوشش مجید عبدامین، انتشارات بنیاد موقوفات دکتر افشار ؛ نشر؛ به زودی... ]


@aminhaghrah
Gahnameye norooz.pdf
1.7 MB
▪️
گاهنامه‌ی نوروز
نوشته‌ی: امیرفریدون گرکانی
انتشارات رادیو تلویزیون ملی ایران | سروش
نشر: سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی

#کتاب #نوروز #عیدانه #PDF

@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
این که توی عکس دارد می‌خندد و «فرغونِ» حاملِ «بیل» را هم سمت جدیدترین «گور»ی که کنده است می‌راند اسمش «مش نوروز» است.
«مش نوروز» کارگر «قبرستان» است و برای همین هم بیشتر «انزلی‌چی» ها می‌شناسندش.

دیروز برای دفن مادرِ نازنینِ یکی از دوستانِ خوبِ همکار، مهمان بودیم در قبرستان. این که چقدر سوگ زیاد بود و حالِ آدم‌های داغ دیده‌ی همراه تا کجا خراب، بماند. اما «مش نوروز» انگار نه انگارِ این همه غم. همان وقت که داشتند میّت را توی قبرش جا می‌دادند او با ذوق، وظایفش را یکی یکی عملی کرد. بعد از میان آن همه آدم اندوهگینِ بی‌اعصاب، با صدایی شاد و بلند، زنی که گمانم رفت همسرش باشد را خواست که بیاید و زودتر با هم کارِ ملات گرفتن و سیمانی کردنِ گور را تمام کنند.
«مش نوروز» شوخی می‌کرد و می‌خندید و کار می‌کرد و معلوم بود که حالش حسابی خوش است از این که چه به موقع روزیِ این یکی روزِ عیدِ نوروزی اش هم از غیب رسیده است!
خنده‌های سرخوشانه‌ی «مش نوروز» و معاشقه‌ی بی‌پروا با زنی که آب را روی دست‌های کاردیده و سیمانی‌اش می‌ریخت وسط آن همه جمعیتِ ملول، آدم غمدیده را حتا سرِحال می‌آورد. و این که می‌توانم شرط ببندم بسیاری از آن‌هایی که دیروز توی قبرستان، عزیزشان را به دستِ خاک سپردند، توی دلشان حسرت حالِ خوشِ «مش نوروز» را خورده‌اند. حالا بی‌خیال این که روی هیچ کدام‌شان نشود این راز را تا همه‌ی عمر یک جایی به کسی بگویند!


●پ.ن:
فیس بوک یادم آورد، این یادداشت را ۵سال پیش نوشته‌ام. قریب به ۵سال هم هست که #نوروز را ندیده‌ام. اگر هست، هرجا هست سلامت باشد...


#روزانه
#انزلی
@aminhaghrah
▪️جشن #نوروز...
[ روستانی تنگسیر | سنندج ]
عکسها از: فؤاد گودرزی

@aminhaghrah
▪️جشن #نوروز...
[ روستای تنگسیر | سنندج ]
عکسها از: فؤاد گودرزی

بیشتر ببینید▼

@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
چرا جشن "نوروز" در دوره صفوی مهم شد؟
@jafarian1964

#علامه_مجلسی که نقش مهمی در تبیین و باز تعریف مبانی شیعه در جامعه صفوی دارد، در رساله «اختیارات» شرح مختصری در باره منشأ تقویم هجری دارد، تقویمی که علی‌القاعده با ماه محرم آغاز می شود.
همان‌جا می‌گوید اگرچه «محرم» برای عامه، یعنی اهل سنت، آغاز سال است، اما شیعیان در این باره اعتنایی ندارند، زیرا ماه محرم، برای آنها، ماه عزاست. پس شیعیان چه باید بکنند، و کدام وقت را آغاز سال بدانند؟
اینجاست که «نوروز» اهمیت ویژه‌ای یافت و در تمام دوره صفوی، به عنوان مبدأ سال جدی گرفته شد. طبیعی است که این به معنای بی‌اهمیتی آن در دوره پیش از آن میان ایرانیان نیست، اما شیعیان در دوره صفوی، در این باره تأکید ویژه داشتند و این دلیل خاص داشت.

علامه مجلسی می‌نویسد:
«همه فرقه مسلمانان بغیر از فرقه شیعه اثنی عشریه که [ برای آنها هم ] مبدأ حساب از اول این ماه است، [ اما ] سال ایشان، نوروز است، و اما این ماه [ یعنی محرم ] و این روز را [ یعنی اول محرم ] تعظیم نمی‌کنند، از برای حکایت کربلا. (اختیارات، ص ۳۱).
بدین ترتیب می‌توان دریافت که چرا در دوره صفوی، نوروز اهمیت یافته و سبب نگارش دهها رساله در تأیید نوروز در همین دوره شده است. شیعیان می‌بایست برای اول سال قمری که مبنای محاسبه تقویم رایج بود، از محرم شروع می‌کردند و چنین کردند، اما نمی‌توانستند، جشن آغاز سال قمری را برای «جشن و سرور» انتخاب کنند، زیرا دقیقا همان اول ماه محرم می‌شد که برای آنان ماه عزا بود. پس باید نوروز را برجسته می‌کردند و چنین کردند.
بدین ترتیب باید توجه کرد که ایدئولوژی مورد حمایت دولت صفوی، ترکیبی از تشیع و نوروز بود، چیزی که تا امروز برجای مانده و شگفت است که برخی ایرانگراهایی که عصر صفوی را مورد انتقاد قرار می‌دهند، به این قبیل موارد بی‌توجهند. البته ایران روی همین بستر برپا شده و به رغم برخی از تردیدها، همان راه را ادامه می‌دهد.‌‌‌..
.
●شرح تصویر:
#شاه_سلطان_حسین صفوی مشغول توزیع هدایای نوروزی | با امضای "راقمه ابن مرحوم محمد زمان، محمد علی | سنه ۱۱۳۳" ه.ق. | ۲سال قبل از سقوط اصفهان | موزه بریتانیا ]

#نوروز
#صفویه
@aminhaghrah
▪️
این همه‌ی سیمای ملی‌ست.
۶شبکه‌ی رسمی، در آغازین لحظات سال تازه! عید #نوروز!
از تنها اوقاتی که برای ما بهانه‌ی شادمانی جمعی‌ست!

#رسانه
@aminhaghrah
▪️
محبوب‌ما که در غل‌وزنجیر دشمن است
انصاف دِه چه موقع تبریک گفتن است؟!

[ کارت پستال تحریم #نوروز ۱۳۳۳ | حزب مقاومت ملی ]

#سند
#مصدق
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
‍ ‍ ‍ ▪️اعتمادالسلطنه فاش می‌کند!
[ آوردن ماهی قرمز توی سفره‌ی هفت‌سین، سنت من درآوردی‌ معاصر است، یا رسمی تاریخی؟ ]

در سال هاى اخير برخى افراد به یک نقاشى كه سفره‌ی هفت سينی را در عهد سلطنت #احمدشاه قاجار نشان می‌دهد، به عنوان مدركى دال بر عدم قِدمت و اصالتِ تُنگِ حاوى ماهيان قرمز در سفره‌ى هفت سين ايرانيان استناد نموده، متأسفانه حتى نام نقاش را به اشتباه ميرزا محمد‌خان كمال الملك معرفى كرده اند.
در حاليكه چند دهه پيش از زمانى كه اين نقاشى، آن را به تصوير كشيده، يعنى در عهد سلطنت ناصرالدين شاه قاجار، در خاطرات محمدحسن‌خان اعتماد السلطنه (وزيرِ انطباعات و دارالترجمه‌ى همايونى و مترجمِ مخصوصِ حضورِ همايون) به روشنى به وجود تُنگ ماهى‌هاى قرمز بر سر سفره‌ى هفت سين در عيد نوروز اشاره شده و لذا ادعاىِ جديد بودنِ اين پديده را باطل مى كند.

● اعتمادالسلطنه در شرح وقایع ۱۴ جمادی‌الثانی در ۱۳۰۳ قمری‌ (دود ١٣٠ سال پيش) نوشته:

«...حاجی میرزاحسین‌خان گرانمایه که شاهی گرفت، عقب‌عقب رفت، به بساط هفت‌سین خورد، ظرف ماهی را شکست. ماهی‌های قرمز زنده که در میان آن ظرف بود به روی زمین افتاد...».


◎منبع:
[ وقایع اتفاقیه |#روزنامه_خاطرات_اعتمادالسلطنه ]

#سند
#قاجار
#نوروز
#ناصرالدین_شاه
@aminhaghrah
This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
▪️
خرم‌آبادی‌های خوش ذوق، در طبیعت لرستان، در اشکفت پِریسکَ در ارتفاعات اِسبی‌کو، با موضوع #نوروز، آواز لُری می‌خوانند و کف می‌زنند.
این حال خوش بیش باد...

#ویدئو
@aminhaghrah
"دلسی رودریگز" وزیر امور خارجه #ونزوئلا در حال خوردن آبگوشت!
[ جشن #نوروز | ۱۳۹۶ ]

انگار با آن همه خرج از جیب خلق، فقط همین یک محصول فرهنگی را توانستیم به اینجا صادر کنیم!

@aminhaghrah
🔺
وقتی که من در تهران بودم، به مناسبت فرارسیدن #نوروز، طبق آداب و رسوم کشور، در قصر #ناصرالدین_شاه مقدمات برگزاری "سلام" فراهم می‌شد.
مراسم جشن و عید در مشرق زمین بعد از غروب آفتاب آغاز می‌شود، در آن سال که من در تهران بودم، شب نوروز تعداد زیادی از درباریان صاحب‌نام، برای عرض شادباش به قصر شاه رفته بودند ولی به آنان خبر داده شده بود که فردای آن روز مراسم سلام برگزار نخواهد شد...

کاشف به عمل آمد چون در دربار ایران به انجام دادن هیچ کاری بدون مشورت با منجمان اقدام نمی‌کنند، شاه در این مورد نیز خواسته یا ناخواسته نظر منجم‌باشی را خواسته بود و او به علت نزدیکی ستاره‌ها (قران کواکب) روز دوم نوروز را برای برگزاری مراسم سلام مناسب تشخیص داده بود. مردم تهران از اینکه سلام نوروزی به یک روز بعد افتاده بود، شگفت‌زده شدند، ولی به زودی شگفتی آنها به خوشحالی گرایید، زیرا آنها باران سیل‌آسایی را که در اولین روز سال در تهران باریدن گرفته بود، به چشم دیدند. این رویداد موجب شد مردم اقبال بیشتری به مساله غیب‌گویی، پیشگویی و رمالی پیدا کنند، اما برخی از مردم که از سایر مردم هوش و ذکاوت بیشتری داشتند و به خرافات و ساده‌اندیشی باور نداشتند و زودباور نبودند، این معجزه را از صدقه‌سر "هواسنج" قصر پادشاه تهران می‌دانستند! »

[ آدم‌ها و آئین‌ها در ایران. #سفرنامه ‌ی مادام #کارلاسرنا. ترجمه‌ی علی‌اصغر سعیدی ]

#کتاب
#قاجار
#روایت
#عیدانه
@aminhaghrah
«هیچ فصلی از فصول مانند عید #نوروز به درویشان خوش نمی‌گذرد و در هیچ ایامی مانند ایام عید آنها نمی‌توانند تحصیل پول بنمایند. در ایام عید هریک از ایرانیان هر درویشی را که در معبر و یا در محلات شهر ببیند خود را مجبور می‌داند که مقدار معینی پول به او بدهد. علاوه بر آن هریک از درویش‌ها معتاد برآنند که در ایام عید نوروز هرکدام یکی از رجال و متمولین آنجا را انتخاب نموده و در درب عمارت او چادر محقری زده و به قدری یا حق یاحق می‌گوید که صاحب‌خانه نظر به لیاقت خود مقدار معینی پول به او بدهد!»

[ تاریخ اجتماعی ایران در عهد قاجار، #چارلز_جیمز_ویلس، ترجمه سید عبدالله، به کوشش جمشید دودانگه و مهرداد نیکنام ]

#کتاب
#تاریخ
#قاجار
#عیدانه
@aminhaghrah
[ جغرافیایی #نوروز ]
در رنگ سبز رسمن عید است و در رنگ آبی آن را جشن می گیرند.

#عیدانه
#اینفوگرافی
@aminhaghrah