•
وای به وطن و آرزوهای بیپایان ما...دو سند از مبارزات میرزاحسینخان کسمایی در راه آزادی یک راست میروم سروقت دو سندی که تازه دیدمشان. اولی: تصویر دارالحکومه (عمارت حکومتی) ویرانشدهی رشت در محرم ۱۳۲۷ (۱۲۸۸ خورشیدی)
چه مربوط به حسینخان کسمایی؟
کسمایی با آغاز
#مشروطه، به کشور بازگشت و با خارج شدن از کسوت روحانیت، در صف اوّل مجاهدان قرار گرفت و رییس فرقه "اجتماعیون عامیون رشت" شد که شعبهای از مجاهدان قفقاز بود. بعدتر (به سال ۱۲۸۶ خورشیدی؛ در زمان حکمرانی موقت "محتشم الملک" و "سردار همایون" در گیلان) نایب الحکومهی
#انزلی شد و عاملان آشوبها و آتشسوزیهای
انزلی را سرکوب کرد.
اما با به توپ بسته شدن مجلس (در ۲تیر ۱۲۸۷) از نو ترک وطن کرد و به پاریس رفت و از آنجا کنشهای مبارزاتیاش را در تماس با انقلابیون تفلیس و باکو ادامه داد و با عضویت در کمیته ستار، به رشت بازگشت. تنها؟ نه! چند گرجی بمب ساز را هم با خودش آورد! هفتاد روز از آنها بهطور مخفی نگهداری کرد و در محرم ۱۳۲۷ (۱۲۸۸) به همراه محمدعلی تربیت (دیگر مبارز مشروطه خواه) حملهای را به دارالحکومه رهبری کرد که منجر به انفجار و انهدام عمارت، تسلیم نیروهای نظامی و کشته شدن حاکم رشت شد.
بله! تصویر پیوست از عمارت در هم شکستهی دارالحکومهی رشت مربوط به همین واقعه است! خودش هم روی عکس با خط خودش نوشته:
"ظلم و جور، این بنا را در
#گیلان و
#رشت، به همت مجاهدین (تبدیل به) کوهی از آتش نمود/ یادگار حسین کسمایی"
خب! کسمایی بعد از تصرف رشت چه کرد؟
همراه مبارزین به تهران رفت، پس از اعاده مشروطیّت و فتح تهران (۲۵تیر ۱۲۸۸، و خلع محمدعلی شاه) با همراهی مجاهدین دیگر، به عضویّت مجلس عالی مشروطه درآمد و عضو کمیسیونی شد که از طرف این مجلس مامور تهیه لایحه عزل محمدعلی شاه بود.
و اما سند دوم:
نامهای به خط او (کسمایی) است به تاریخ ۲۸جمادی الاول سال ۱۳۲۹ ﻫ . ق (۵خرداد ۱۲۹۰ خورشیدی) یعنی سه سال پیش از آغاز جنگ جهانی اول و آغاز رسمی نهضت جنگل، خطاب به رئیسِ وقتِ مجلس شورای ملی، که خودش گویاست توضیح نمیخواهد:
" مقام منیع ریاست دارالشوری کبرای ملی ایران ارواحنا فداه!
هرگز تصور نمیکردم به تلافی این همه جانفشانیها و زحمات، اینک مدتی است در
انزلی برای جلوگیری از اشرار و متمردین آستارا [...] علی التکلیف حیران و سرگردان هیچ توجهی به فدوی و سربازان داوطلب همراهانم نفرمائید. چون کار بهرسوائی و افتضاح فوقالعاده کشیده ناچار [...] خود را عرضه میدارم و بهیچ وجه خود را مسئول امورات سربازان داوطلب نخواهم دانست. تفنگها و فشنگها از این ساعت آن چه تفریط میشود، بهجان نثار مربوط نیست.
وای بهوطن و آرزوهای بیپایان ما...
فدوی: حسین خان کسمایی"
.
.
.
• اشاره: ممنون از کورش رنجبر بابت در اختیار
گذاشتن عکسِ میرزاحسین خان کسمایی
#میرزاحسین_خان_کسمایی#روزانه@aminhaghrah