آمین

#کتاب
Канал
Искусство и дизайн
Социальные сети
Семья и дети
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
767
подписчиков
7,58 тыс.
фото
860
видео
1,77 тыс.
ссылок
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
تو همانی که می اندیشی.pdf
277.4 KB
تو همانی که می اندیشی
اثر: جیمز آلن

#کتاب #PDF
@aminhaghrah
Forwarded from آمین (Amin Haghrah)
Jadeh. Radi.pdf
3.6 MB
▪️
جاده

مجموعه‌ی هفت قصه از #اکبر_رادی.
تهران: لوح، ۱۳۴۹

#کتاب #PDF
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
چگونه یک آئین عزاداری به مجال تفریح جمعی بدل شد؟!

لابد (مردم) در زیر این فشارها یک فرح و تفریحی لازم دارند و به هیچ وجه وسیله به آن دسترسی نیست. تنها راهی که هست و کسی نمی‌تواند از حرکات آشکار ممانعت کند، اسم امر دینی و مذهبی است، که یک تفریح را لباس مذهبی پوشانیده به آن اشتغالی کنند و چون منحصر به همین راه است در آن مبالغه و افراط و اختراعات جدیده می‌نمایند… می‌بینی کسی‌که اصلن اعتنا به دین و واجبات و محرمات ندارد پولی از حرام و دزدی جمع کرد...

عدّه‌ی قلیلی هم البته هستند که از روی عقیده و حسن نیت، با زحمت و رنج بسیار برای زیارت از روی دیانت متحمل این مسافرت ها می‌شوند، ولی اکثرن ندارند. این عنوان محرم و تکیه‌ی دولت را اگرچه همه می‌دانند، لکن باز برای یادگار می‌نویسم، در ایران تماشاخانه و تیاتر و باخ عمومی و گردشگاه عمومی و مجامع و روزنامه و کتب و هرچیز که انسان گاهی خود را مشغول کرده از هموم وارده یا از کارها خسته شده خود را تفریح دهد و رفع خستگی روح نماید، وجود ندارد. موسیقی هم ممنوع است هرچه برای دل و چشم و گوش موجب تفریح است، ممنوع است!...


#خاطرات_حاج_سیاح
#کتاب
#محرم
#قاجار
#روایت
@aminhaghrah
Forwarded from آمین
▪️
آئین مُرده‌خواری!

ما دیدیم چادرهای مدرنی که برای زلزله‌زدگان فرستاده بودند، در بازار می‌فروختند... از همان رودبار شروع کردند. همه رابطه‌ای بود. مثلن یکی سرپرست فرمانداری بود، آن‌یکی رئیس فلان‌جا، فامیل‌های خودشان را می‌آوردند و در این پروژه‌ها سهیم می‌کردند، آن موقع کمک‌های زیادی برای بازسازی مناطق زلزله‌زده جمع شده بود. صندوق جهانی و جاهای دیگر کمک کرده بودند، اما این‌ها بی‌رحمانه این پول‌ها را به تاراج بردند. به خصوص ساختمان‌های دولتی، مدارس و ... می‌بایست بازسازی می‌شدند و این‌ها همه را کنترات قرارداد می‌بستند و آن جوری که می‌خواستند می‌ساختند. این شد که عده‌ای از بین رفتند و یک عده به آب و نان رسیدند...


[ ناله‌های بی‌صدا؛ خاطرات دانش‌آموزان دبیرستان دخترانه‌ی راه زینب منجیل از زلزله ۱۳۶۹ | از یادداشت فریدون حقانی معلم دبیرستان | نشر به سفارش حوزه هنری #گیلان ]

#کتاب
@aminhaghrah
Forwarded from آمین (Amin Haghrah)
▪️
عرض کردم... پس اگر شاهنشاه کسی را اعدام می‌فرمایید، در حقیقت به خونخواهی این بیگناهان است. فرمودند: درست می‌گویی و این چند نفر را که عفو کرده‌ام- البته هیچ‌کدام را نمی‌شناسم- همانهایی است که پس از رسیدگی معلوم شده خیلی مقصر نبوده‌اند. عرض کردم: خدا به اعلیحضرت همایونی عمر بدهد. اگر واقعاً دست کسی به خون آلوده نباشد چرا باید کشته شود؟ [برای] صرف همکاری با محرکین، مجازات اعدام زیادی است. شاهنشاه فرمودند: ولی در قانون محاکمات نظامی اینها هم متهم در آشوب و بلوا هستند و باید اعدام شوند. عرض کردم: درست است، ولی وجداناً صحیح نیست. چه بسا که راه بیایند و بعدها اصلاح شوند. فرمودند:: مثل این است که تو هم پفیوز شده‌ای. عرض کردم ممکن است...»

[ خاطرات #اسدالله_علم | جلد دوم | ۶ خرداد ۱۳۵۱ ]

#کتاب
#روایت
@aminhaghrah
[email protected]
34.1 MB
بچه چطور به دنیا میاد؟
اثر: اندرو آندری/ استیون شیپ
نقاشی: بلیک همپتون
ترجمه: لیلی گلستان
انتشارات: کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
سال نشر: ۱۳۵۶

#کتاب #PDF
@aminhaghrah
Forwarded from آمین

آنچه #صادق_هدایت به من گفت!
نوشته: #مصطفی_فرزانه
[ پاریس | ۱۹۸۸ میلادی ]

بخوانید▼
https://goo.gl/5diLt5

#کتاب #PDF
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
در باب چند شغله‌های قرن پنجی!

...و هرآن‌گاه که وزیر بی‌کفایت باشد و پادشاه غافل، نشانش آن باشد که یك عامل را از دیوان، دو عمل فرمایند، یا سه و پنج و هفت. و امروز مردم هست که بی هیچ کفایتی که در او هست، ده عمل دارد، و اگر شغلی دیگر پدیدار آید هم بر خویشتن زند و اگر سیمش بذل باید کرد بذل کند و بدو دهند و اندیشه‌ی آن نکنند که «این مرد اهل این شغل هست یا نه، کفایتی دارد یا نه، در دبیری و تصرف و معاملت راهی بَرَد یا نه، و چندین شغل که در خویشتن پذیرفته است به‌سر توانَد بُرد یا نه؟»، و باز مردان کافی و شایسته و جلد و معتمد و کارهاکرده، محروم گذاشته‌اند و در خانه‌ها معطل نشسته‌اند و هیچ‌کس را اندیشه و تمییز آن نمی‌باشد که چرا باید که مجهولی، بی‌کفایتی، بی‌اصلی، بی‌فضلی چندین شغل دارد و معروفی، اصلی و معتمدی، یك شغل ندارد و محروم و معطل باشد؛ خاصه کسانی که بر دولت حق واجب گردانیده باشند و خدمت‌های پسندیده کرده و شایستگی نموده...

و هرگاه که مجهولان و بی‌اصلان و بی‌فضلان را عمل فرمایند و معروفان و فاضلان و اصیلان را معطل و ضایع بگذارند و یکی را پنج شغل فرمایند و یکی را يك عمل نفرمایند، دلیل بر نادانی و بی‌کفایتی وزیر باشد. پس اگر وزیر کافی و دانا نباشد، علامت آن بُوَد که زوال ملك و دولت و فساد کار پادشاه می‌طلبد. و بدترین دشمنان است...


[ سیاست‌نامه | #خواجه_نظام_‌الملک_طوسی | قرن پنجم هجری ]

#روایت
#کتاب
@aminhaghrah
Forwarded from آمین (Amin Haghrah)
▪️
مریض‌ها، گرانی قند
شدت فقر و باقی قضایا
!

صدرالله جوان هفده هیجده ساله، پسر حسن مرحوم دیروز مقارن ظهر وفات کرد. دل من برای دایه که همین جوان را داشت کباب شد. هرکدام از این مریض‌ها تب تند داشته باشند تلف می‌شوند. یک سینه‌درد غریبی این مرض دارد که آرام و قرار انسان را از کف می‌رباید.
گرسنگی، قحطی یک طرف، این ناخوشی هم یک طرف. این قند پدرسوخته هم گران شده که بیشتر این مرضا قوه‌ی خریداری ندارند و اغلب قاچاق می‌شود...

یک آدمی که در سال یک شکم سیر غذا نخورد، یک روز راحت و آسایش نداشته باشد، یک تکه لباس تازه تن نکند، یک شب سرش را روی یک بالش نرم یا خشن نگذارد، در تمام سال طعم هندوانه یا یک میوه‌ی دیگری به مذاقش نرسد، چه ماندن و چه زنده‌ بودنی دارد...
به خدا حیوانات را در خارجه بهتر از این توجه می‌کنند و راحت‌تر نگاه می‌دارند که من وضع و خانه‌ی این‌ها را دیدم. در حالی که زوارک یک دهِ آبادی است نسبت به سایر دهات. مردمانش هم می‌گویند ما اهل پایتخت هستیم و به تمدن نزدیک‌تریم...


روزنامه خاطرات #عین_السلطنه، جلد هفتم. ۱۹محرم ۱۳۳۷ قمری.

#کتاب
#روایت
@aminhaghrah
معاهدات تاریخی ایران.pdf
4.8 MB

یکصد قرارداد و معاهده‌ی تاریخی از عصر صفویه تا پایان عصر قاجاریه
به کوشش عباس رمضانی

در این کتاب که شامل پنج بخش است، مهم ترین معاهدات و قراردادهای ارضی، اقتصادی، سیاسی و نظامی در دوران صفویه، افشاریه، زندیه و قاجاریه به بررسی درآمده است.

#کتاب #PDF
@aminhaghrah

آن‌ها می‌خواهند ما تنها باشیم...چون به ما می‌گویند انزوا تنها راه رسیدن به قداست است. فراموش می‌کنند که وسوسه در انزوا خیلی قوی‌تر می‌شود...


#کارلوس_فوئنتس | آئورا. ترجمه‌ی عبدالله کوثری. ۱۳۹۸. شر نی

#روایت
#کتاب
@aminhaghrah

برخی از اعضای طبقات بالای ایرانیان دربارهٔ دلایل انقلاب توضیح حقارت‌آمیزتری دارند: توطئه بیگانگان؛ از دیدگاه غرب شاه بیش از اندازه مستقل شده بود؛ ایران می‌رفت که ژاپن خاورمیانه شود و می‌بایست جلوی آن را سد کنند.
برخی از صاحب‌نظران امریکایی «آهنگ سریع امروزی شدن» را مطرح کرده اظهار داشتند که ایرانیان عقب‌مانده را نمی‌توان با چنان شتابی که اعلیحضرت می‌کوشید، به قرن بیستم کشاند. دربارهٔ کارگران گفتند که آنان بسبب خصوصیات اخلاقی و نادانی کلی و قدرناشناسی خویش عليه حامیان خود بپاخاستند.
دریافت من از آن‌چه پیش آمد این است که تضاد روزافزون میان گفتار و کردار دستگاه رهبری ایران کارگران را چنان بیتاب و بیزار کرده بود که به‌محض نیروگرفتن جنبش انقلابی بدان پیوستند.


#حبیب_لاجوردی | اتحادیه‌های کارگری و خودکامگی در ایران | ترجمه‌ی ضیاء صدقی | ۱۴۰۰، فرهنگ نشر نو

#کتاب
#روایت
@aminhaghrah
«تو و دوست‌هایت دهانتان را با کلمات گُنده پر می‌کنید- عدالتِ اجتماعی، آزادی، انقلاب- و در این بین مردم تلف می‌شوند، خیلی‌ها مریض می‌شوند و می‌میرند. حرف که خوراک مردم نیست... من به آن انقلابی علاقه دارم که مردم را سر سفره دعوت کند.»


#ژوزه_ادوآردو_آگوآلوسا
فرضیه‌ی فراگیر فراموشی. ترجمه‌ی مهدی غبرائی. انتشارات نیلوفر

#روایت
#کتاب
@aminhaghrah
نسخه‌ رایگان رمان جدید هادی معصوم‌دوست
https://hadimasoumdoust.ir/wp-content/uploads/2021/07/EshghBazi.pdf

#کتاب #PDF
@aminhaghrah
گذری در ادبیات کودکان.pdf
2.9 MB

گذری در ادبیات کودکان
اثری از: لیلی ایمن (آهی)، توران خمارلو (میرهادی) و مهدخت دولت‌آبادی
سال نشر: ۱۳۵۲

#کتاب #PDF
@aminhaghrah
Forwarded from آمین
▪️
آئین مُرده‌خواری!

ما دیدیم چادرهای مدرنی که برای زلزله‌زدگان فرستاده بودند، در بازار می‌فروختند... از همان رودبار شروع کردند. همه رابطه‌ای بود. مثلن یکی سرپرست فرمانداری بود، آن‌یکی رئیس فلان‌جا، فامیل‌های خودشان را می‌آوردند و در این پروژه‌ها سهیم می‌کردند، آن موقع کمک‌های زیادی برای بازسازی مناطق زلزله‌زده جمع شده بود. صندوق جهانی و جاهای دیگر کمک کرده بودند، اما این‌ها بی‌رحمانه این پول‌ها را به تاراج بردند. به خصوص ساختمان‌های دولتی، مدارس و ... می‌بایست بازسازی می‌شدند و این‌ها همه را کنترات قرارداد می‌بستند و آن جوری که می‌خواستند می‌ساختند. این شد که عده‌ای از بین رفتند و یک عده به آب و نان رسیدند...


[ ناله‌های بی‌صدا؛ خاطرات دانش‌آموزان دبیرستان دخترانه‌ی راه زینب منجیل از زلزله ۱۳۶۹ | از یادداشت فریدون حقانی معلم دبیرستان | نشر به سفارش حوزه هنری #گیلان ]

#کتاب
@aminhaghrah
Forwarded from آمین
Gahnameye norooz.pdf
1.7 MB
▪️
گاهنامه‌ی نوروز
نوشته‌ی: امیرفریدون گرکانی
انتشارات رادیو تلویزیون ملی ایران | سروش
نشر: سال ۲۵۳۵ شاهنشاهی

#کتاب #نوروز #عیدانه #PDF

@aminhaghrah

"فلاکت چی است؟ بابا‌بزرگ گفت، فلاکت چیزی است که یک عمر بالای سر یکی است و بالاخره وقتش که برسد بر سرش خراب می‌شود..."


#گرت_هوفمان | پرده‌خوان. ترجمه‌ی محمد همتی.۱۳۹۹. فرهنگ نشر نو

#کتاب
#روایت
@aminhaghrah

خوزوئه دو کاسترو گفت: «انگیزه‌ی شما برای ترجمه‌ی این کتاب [آدم‌ها و خرچنگ‌ها] چه بود؟»
گفتم: «ما این‌جا نمی‌توانیم از بدبختی‌ها و بی‌عدالتی‌های رایج در کشورمان مستقیمن سخن بگوییم، چون سر و کارمان با ساواک و با زندان و زجر و شکنجه خواهد بود. ولی اگر نویسنده‌ای، مثلن شما، دردها و بدبختی‌های مردم ستمکش کشورش را در کتابی عرضه کرده باشد و ما حس کنیم که آن‌چه بر سر مردم کشور ما می‌آید عینن یا تقریبن همان است که در آن کتاب تشریح و توصیف شده است، به ترجمه‌ی آن همت می‌گماریم تا تسکینی به درد دل خود بدهیم. و اگر مورد اعتراض دستگاه سانسور هم قرار گرفتیم می‌گوییم این‌ها مربوط به فلان کشور است و ربطی به کشور ما ندارد... به‌ عبارت دیگر، ما در پناه نام شما حرف‌های خودمان را می‌زنیم و در پناه نام شما هم از تعقیب و آزار مصونیم، هرچند به‌حکم ضرب‌المثل معروف فارسی «به در می‌گویم، دیوار، تو گوش کن.» منظورمان نشان دادن حال‌ و روز خودمان است...

#محمد_قاضی. خاطرات یک مترجم. نشر کارنامه


#روایت
#کتاب
@aminhaghrah

«اگر شخصی هر روز بدون هیچ چون‌وچرا از مافوق بی‌کفایتی فرمان بگیرد، اگر هر روز در کمال جدیت دست به کارهایی تشریفاتی و آیینی بزند که در خلوت خودش به آن‌ها می‌خندد، اگر به پرسشنامه‌ها بدون معطلی پاسخ‌هایی بدهد که برخلاف عقاید واقعی‌اش هستند و حاضر باشد افکارش را علناً انکار کند، اگر جایی که در واقع تنها حسش بی‌تفاوتی یا تنفر بوده، تظاهر به همدلی یا حتی محبت برایش کاری نداشته باشد، معنایش هنوز این نیست که یکی از پایه‌ای‌ترین احساس‌های بشری، یعنی عزت‌نفس، در وجودش مرده است.
برعکس، مردم کاملاً می‌دانند بهای صلح و آرامش ظاهری اطرافشان چه بوده، حتی اگر حرفی از آن به زبان نیاورند: تحقیر همیشگی عزت‌نفس‌شان...»


#واتسلاف_هاول | نامه‌های سرگشاده. ترجمه‌ی احسان کیانی‌خواه. ۱۳۹۹. فرهنگ نشر نو. منبع: رمان‌خوان.


#کتاب
#روایت
@aminhaghrah
Ещё