آمین

#صفویه
Канал
Искусство и дизайн
Социальные сети
Семья и дети
Новости и СМИ
Персидский
Логотип телеграм канала آمین
@aminhaghrahПродвигать
767
подписчиков
7,58 тыс.
фото
860
видео
1,77 тыс.
ссылок
درباره ی اجتماع، فرهنگ، هنر و هرچه که دغدغه‌ی روزانه است. ارتباط با آمین: @aminhaghrah1
آمین
@aminhaghrah

چرا حکومت مذهبی صفوی، سال تازه را با نوروز آغاز کرد، نه با تقویم قمری؟

البته که نوروز جشنی باستانی‌ست و ایرانیان از دیرباز آن را گرامی داشته‌اند. اما واقعیت این است که نکوداشت این عید کهن و جلوه بخشیدن و رسمیت دادن به آن از سوی دستگاه‌های تبلیغاتی حاکمیت مذهب‌محور صفوی، که شیعه‌گری و آدابش را مقتدرانه در حوزه‌‌های اجتماعی-سیاسی جغرافیای ایران تثبیت کرد، قدری عجیب و دور از الگوهای حکمرانی دینی به نظر می‌رسد.

سوال این‌جاست؛ آیا موسسین سلسله‌ی #صفویه که پایه‌گزار قدرتمندترین حکومت مذهبی در ایران شدند، واقعن دغدغه‌ی حفظ و صیانت عید باستانی پارسیان را داشتند؟
به نظر می‌آید نه!

و سندش؟ آن را می‌شود از اشارات مکتوب #علامه‌_مجلسی (تئوریسین بزرگ مکتب شیعه در عهد #شاه_سلیمان و #سلطان_حسین) و رساله‌‌ی اختیارات‌ش جست. مجلسی این‌جا می‌نویسد:
"همه‌ی فرق مسلمانان به غیر از فرقه‌ی شیعه اثنی‌عشریه که برای آنان هم مبداء حساب از اول این ماه [محرم] است، اما سال ایشان نوروز است، و اما این ماه [محرم] و این روز [ اول محرم] را تعظیم نمی‌کنند، از برای حکایت کربلا..."

به عبارت ساده، همان‌گونه که #محمدباقر_مجلسی اشاره کرده، توجه ویژه‌ی صفویان به ماجرای نوروز، اتفاقن اصلن وجه پررنگ ملی‌گرایی ندارد و یک سیاست کاملن مذهبی‌‌ست. خیلی ساده است: چون سال نوی قاطبه‌ی مسلمانان غیر شیعه اثنی‌عشری از ابتدای محرم آغاز می‌شود و محرم ماه رخدادِ واقعه‌ی کربلا و سوگواری سومین امام شیعیان است و پیروان مذهب شیعه در این ماه منع هرگونه جشن و شادمانی دارند، پس راه چاره‌‌ و کار بی‌دردسر، همان ارجاع سال نو به روز اول فروردین و برپایی جشن‌های ملی در موعد نوروز باستانی‌ست!
والله اعلم...


• شرح تصویر:
#شاه_سلطان_حسین صفوی در حال توزیع هدایای نوروزی | با امضای "راقمه ابن مرحوم محمد زمان، محمد علی. سنه ۱۱۳۳" ه.ق؛ ۲سال قبل از سقوط اصفهان | موزه بریتانیا


#روزانه
@aminhaghrah
▪️
#رفیق_توفیق را هرجا دیدید، از دست ندهید!
نویسنده‌اش (محمد علی قزوینی) برای خودش یک ماکیاول وطنی‌ست! یک دبیرزاده که در زمینداری شکست خورده، و دوباره به سراغ شغل دبیری آمده و برای این که تحفه‌ای داشته باشد، کتابی در سیاست و در رسوم وزارت و آداب سلطنت نوشته تا به دربار شاه سلیمان صفوی (م ۱۱۰۵) نفوذ کند.
اگر می‌خواهید از این اثر فوق‌العاده بیشتر بدانید، مصحح‌ کتاب (رسول جعفریان) معرفی‌نامه‌ی جامعی برایش نوشته که می‌توانید از این‌جا بخوانید▼
http://yon.ir/IFzmt

#کتاب
#صفویه
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات

در سندی خواندم که اول‌‌بار این #شاه_سلطان_حسین بود که ۱۳رجب و نیمه شعبان را در کشور تعطیل رسمی اعلام کرد.

سلطان‌حسین همان‌قدر که متشرع می‌نمود، به غایت خرافاتی، بی‌همت و بی‌کفایت بود. زنباره بود و عیاشِ دائم. در حرمسرا ۱۰۰۰ زن داشت که رسیدن به آنها وقتی برای توجه به امورات مملکت نمی‌گذاشت. کار ملک ایران در زمانه‌ی او عملن رها شده بود. در همین بی‌خبری از لشکر افغان‌ها شکست خورد و‌ خاک اصفهان را داد و اسباب انقراض سلسله‌ی #صفویه شد.

جالب و عجیب این‌که حامی اصلی سلطنت چنین چهره‌ای از ابتدای تکیه زدن بر تخت شاهی، عالم بزرگ جهان تشیع #سیدباقر_مجلسی بود!
.
.
●پ.ن:
از بی‌کفایتی و خرافه‌گرایی شاه سلطان:
آورده‌اند در چگونگی مقابله با افغان دستور پخت آبگوشتی سحرآمیز را داد و چنین می‌پنداشت که پس از اطعام سپاهیان، آنان نامرئی خواهند شد و در نتیجه مزیتی عظیم بر دشمن خواهند یافت. آبگوشت باید در ظرفی تهیه می‌شد که در هر یک از آن‌ها دو پاچه بز نر با ۳۲۵ غلاف سبز نخود می‌بود و ۳۲۵ تشهد توسط دوشیزه‌ای بر سر آن خوانده می‌شد...
(ر. ک: انقراض سلسله صفویه و ایام استیلای افاغنه در ایران)

#تاریخ
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
چرا جشن "نوروز" در دوره صفوی مهم شد؟
@jafarian1964

#علامه_مجلسی که نقش مهمی در تبیین و باز تعریف مبانی شیعه در جامعه صفوی دارد، در رساله «اختیارات» شرح مختصری در باره منشأ تقویم هجری دارد، تقویمی که علی‌القاعده با ماه محرم آغاز می شود.
همان‌جا می‌گوید اگرچه «محرم» برای عامه، یعنی اهل سنت، آغاز سال است، اما شیعیان در این باره اعتنایی ندارند، زیرا ماه محرم، برای آنها، ماه عزاست. پس شیعیان چه باید بکنند، و کدام وقت را آغاز سال بدانند؟
اینجاست که «نوروز» اهمیت ویژه‌ای یافت و در تمام دوره صفوی، به عنوان مبدأ سال جدی گرفته شد. طبیعی است که این به معنای بی‌اهمیتی آن در دوره پیش از آن میان ایرانیان نیست، اما شیعیان در دوره صفوی، در این باره تأکید ویژه داشتند و این دلیل خاص داشت.

علامه مجلسی می‌نویسد:
«همه فرقه مسلمانان بغیر از فرقه شیعه اثنی عشریه که [ برای آنها هم ] مبدأ حساب از اول این ماه است، [ اما ] سال ایشان، نوروز است، و اما این ماه [ یعنی محرم ] و این روز را [ یعنی اول محرم ] تعظیم نمی‌کنند، از برای حکایت کربلا. (اختیارات، ص ۳۱).
بدین ترتیب می‌توان دریافت که چرا در دوره صفوی، نوروز اهمیت یافته و سبب نگارش دهها رساله در تأیید نوروز در همین دوره شده است. شیعیان می‌بایست برای اول سال قمری که مبنای محاسبه تقویم رایج بود، از محرم شروع می‌کردند و چنین کردند، اما نمی‌توانستند، جشن آغاز سال قمری را برای «جشن و سرور» انتخاب کنند، زیرا دقیقا همان اول ماه محرم می‌شد که برای آنان ماه عزا بود. پس باید نوروز را برجسته می‌کردند و چنین کردند.
بدین ترتیب باید توجه کرد که ایدئولوژی مورد حمایت دولت صفوی، ترکیبی از تشیع و نوروز بود، چیزی که تا امروز برجای مانده و شگفت است که برخی ایرانگراهایی که عصر صفوی را مورد انتقاد قرار می‌دهند، به این قبیل موارد بی‌توجهند. البته ایران روی همین بستر برپا شده و به رغم برخی از تردیدها، همان راه را ادامه می‌دهد.‌‌‌..
.
●شرح تصویر:
#شاه_سلطان_حسین صفوی مشغول توزیع هدایای نوروزی | با امضای "راقمه ابن مرحوم محمد زمان، محمد علی | سنه ۱۱۳۳" ه.ق. | ۲سال قبل از سقوط اصفهان | موزه بریتانیا ]

#نوروز
#صفویه
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️حکم فقهی خوراندن شربت شهادت!
[ رسول جعفریان ]

●از قدیم رهبران مذهبی نسبت به برخی از کارهای جاری در مذهب که عوام آنها را انجام می‍دهند اعتراض داشتند. یکی از این نمونه‌ها درباره مفهوم دادن «شربت شهادت» است. برخلاف اصطلاحی که این سالها در باره شربت شهادت رواج یافته، و نوعی تعبیر استعاری درباره به شهادت رسیدن است، ماجرا مربوط به نوعی رفتار با محتضر، یعنی شخصی است که در حال احتضار است. این مورد دست کم زمان #صفویه بوده است، چنان که آخوند ملامحمد تقی مجلسی ـ پدر علامه مجلسی ـ ذیل شرح روایتی که در باره محتضر است، مطرح کرده است. آن جمله این است که: وقتی کسی در حال احتضار است، نباید به او دست زد. «و لا يمسّ فى تلك الحالة» دارد. مقصود، این است که وقتی شخصِ مریض در حال جان کندن است، نباید به او دست بزنند، چرا که بسا سبب شود تا آزارى به او رسد كه سبب مردنش شود و او قاتل محسوب شود. به گفته وی، یکی از کارهایی که نهی شده و عوام انجام می‌دهند، این است که در آن لحظه به مِیت، شربت شهادت مى‌دهند، مثل شربت عسل كه زودتر شهيد شود!

●مرحوم آخوند می‌نویسد: هيچ شك نيست كه اگر كسى، شخصى را در حالت جان كندن بکشد، قاتل اوست (لوامع صاحبقرانی: ۲۰۲/۲ )
بحث شربت شهادت به دوره قاجاری هم رسید و از علما در این باره سوال کردند. از آقا محمدعلی کرمانشاهی در باره شربت شهادت می چ‌پرسند. سوال این است:

سوال (۵۵۸):
«درباره شربت شهادت در وقت جان كندن به زور آب شهادت به خورد ميّت می‌دهند، و هرچند اعراض مى كند و رو را برمى‌گرداند دست برنمى دارند، و چنان مى دانند كه هرگاه در آخر نزع آب شهادت نخورد از براى ميّت بد است، و اين را شربت شهادت می‌گويند، چه صورت دارد؟

جواب:
اينها همه از بدع عوام كالأنعام است، و شربت شهادت معنى ديگر دارد، و آن شهيد شدن است، و خوب نيست كه در وقت جان كندن آب يا شربت در حلق او بريزند، زيرا كه گاه است كه از ضعف؛ قوّت فرو بردن و بيرون ريختن ندارد، و راه نفس او را تنگ مى كند و او را مى كشد و شربت دهنده شريك در خون او مى شود، بلكه بايد پنبه و امثال آن را تر كرده، لب و زبان او را تر كنند، و از او رخصت طلبند هرگاه اذن دهد كمكم به حلق او بريزند و الّا فلا»
(مقامع الفضل، ج، ص: ۵۸۴)

#فقه
#یادداشت
@aminhaghrah
Forwarded from اتچ بات
▪️
▪️ایرانیان عهد صفوی، شاه را چگونه می‌دیدند؟!

در زبان رایج درباری شاه را عالم‌پناه یا جهان‌پناه یا از این هم مبالغه آمیزتر پادشاه عالم می‌گویند و شاه بدون تأمل بسیار این القاب را شایستهٔ خود می شمارد. بین هند و ایران تا امروز با تعصب در این باره بحث و بگو مگو است که آیا این التاب در شأن کدام یکی است. آیا باید پادشاه مغولی هند را که از سال ۱۵۳۰ م. یعنی سال وفات پابر بر هند فرمان می‌راند و از اعقاب تیمور است به این لقب نامید یا شاه صفوی را. به هرحال این اختلاف به هیچ نتیجهٔ قطعی هنوز منجر نشده است. در این مورد ایرانیان چنین استدلال می کنند: حق بیشتر به طرف شاه ایران است زیرا وی از پشت علی است و علی بنی عم و داماد پیغمبر اسلام کسی است که از طرف حضرت محمد، (ص) به جانشینی انتخاب شده و حکومت بر عالم به وی به صورت موروث داده شده است نه به خاندان تیمور.

فضلا شاہ را با لفظ «اقدس» توصیف می‌کنند در حالی که مردم عادی وی را بر حسب عقیدهٔ رایج و بی پایه ای به تبع شاپور پادشاه ساسانی «برادر آفتاب» می‌نامند؛ بعضی دیگر وی را سپهر رکاب و صاحبقران می چ‌خوانند. لقب دیگر شاه که کم طمطراق‌تر و رایجتر است و "والی ایران " است. خودلفظ شاه نیز که مختص اوست و همه نیز آنرا به کار می برند دارای معنی در همین حدود است.

مراسم ادب و احترامی هم که در حضور شاه باید رعایت شود در خور این القاب بلند و مطنطن است. رجوع به شاه بدون اینکه قبلا تحفه و هدیهٔ شایسته‌ای تقدیم شده باشد در حکم جنایت است. مخاطب قرار دادن وی قبل از اینکه ضمن تعظیم غرا سه بار خاک پای شاه را بوسیده باشند گناهی است بزرگ.

این پرستش که بی شباهت به پرستش خدا نیست مربوط به زمانی است که پادشاهان ایران دنیا را زیر فرمان خود داشته اند اما صاحب فعلی تخت و تاج چنان بدان عادت کرده است که با وجود آنکه ایران نسبت به ازمنهٔ قدیم آنقدر از متصرفات و اراضی خود را از دست داده باز به هیچوجه به مخیلهٔ وی خطور نمی‌کند که این تشریفات را لغو کند...

[ #سفرنامه‌_کمپفر به ایران | نیمه دوم قرن۱۷ | عهد #صفویه | ترجمه کیکاووس جهانداری | انتشارات‌خوارزمی | ۱۳۶۰ ]

#سفرنامه
#روایت
#کتاب
@aminhaghrah