توره | اساطیر باستان

#کاسیوپ
Канал
Логотип телеграм канала توره | اساطیر باستان
@TorecilikПродвигать
4,67 тыс.
подписчиков
2,11 тыс.
фото
56
видео
429
ссылок
🔶TOREJILIK 🔷First mythology channel in telegram ▫️Nordic ▫️Persian ▫️Turkic ▫️Egypt ▫️Greek ▫️Aztek ▫️Indian ▫️Celtic 🎬 Myth movie 🎶 Myth music 📆Start: 6/shah/96 - 28/sep/2017 💬 تبلیغات، انتقاد پیشنهاد: @Tore_info1 🌐 Website: www.Torecilik.ir
👁‍🗨 در متن اساطیر #یونان باستان غالبا روایات جذابی پیرامون زندگی هر یک از پهلوانان بزدگ شکل گرفته است. می دانیم که این پهلوانان عمدتا از نیمه خدایان هستند بنابراین دست کم پدر یا مادری زمینی دارند اما بی شک هر انسان زمینی نیز لایق همبستری با خدایان برای زادن پهلوانان نیمه خدا نبوده و این والد انسانی اغلب از خاندانهای مهم سلطنتی بوده است. شاید یک شاهزاده و یا حتی یک شاه یا ملکه که به عشق و وصال ممنوعه یک خدای والای اولمپی می رسید و میوه این وصال یک پهلوان بزرگ بود! بزرگترین پهلوانان و نام آوارانی همچون #هرکول، #هلن تروا و شاه #مینوس اینگونه پای به عرصه هستی گذاشته اند!

یکی از مشهورترین روایات از این نوع در مورد شاهزاده بانو #دانائه فرزند شاه #آکریسیوس از #آردیا پایتخت شاهنشین #لاتیوم است.

روایات آورده اند که شاه آکریسیوس از حیث چهره و وجنات مردی بی مو و کوتاه قد بود و از این منظر همواره مورد عتاب و تمسخر حکومتهای همسایه قرار میگرفت. چرا که در مورد او شایعه شده بود که از لحاظ جنسی عقیم و خواجه است و هیچگاه فرزندی از او زاده نخواهد شد. شاه رنجور از این مسئله به #اوراکل خود پناه آورد و از او پیشگویی خواست که آیا هیچگاه صاحب وارثی برای تاج و تخت خود خواهد شد یا خیر. پس اوراکل اینگونه پاسخ گفت که او هیچ گاه صاحب پسری نخواهد شد. اما دختری از او و همسرش زاده خواهد شد که از آن دختر پسری والاتبار به دنیا خواهد آمد. همچنین این پسر روزی او را به قتل خواهد رساند و بر تخت حکومت آردیا خواهد نشست!

شاه از این پیشگویی بیش از پیش اندوهناک گشت و از فرط تاثر دچار جنون شد. از طرفی همانطور که اوراکل پیشگویی نموده بود همان سال شهبانو #یوریدیس باردار شد و شاهزاده خانم #دانائه متولد گشت. دانائه با عزت و احترام و همچون یک فرزند از خاندان سلطنتی تربیت و بزرگ شد اما چون به سن بلوغ و باروری رسید، شاه از ترس به حقیقت پیوستن پیشگویی زندانی با دیوارهای برنزی برای او ساخت و آن زندان را منزلگاه دانائه قرار داد تا هیچ گاه دست مردی به او نرسد و باردار نشود.

روزی #زئوس خدای خدایان و شاه اولمپ همچون بارانی از جنس "طلا" بر برج زندان مقر دانائه فرود آمد و این باران طلایی بر تمام بدن شاهزاده روان گشت و از طریق دخول این آب طلایی به رحم دانائه جوان، وی باردار شد. شاهزاده خانم از ترس عقوبت این موضوع را با کسی در میان نگذاشت اما دیری نپایید که او وضع حمل نمود و حضور #پرسئوس پهلوان، فرزند نیمه خدای زئوس و دانائه شاه را مطلع ساخت.

آکریسیوس که بیش از حد از این دسیسه خدایان خشمگین بود و از طرفی از خشم آنان بیمناک بود به ناچار دختر و نوه اش را درون جعبه ای چوبی نهاد و دستور داد تا جعبه را در دریا رها سازند. به درخواست زئوس و به فرمان #پوسایدون شاه خدای دریا، امواج بر دانائه و نوزادش رام گشتند و جعبه را تا رسیدن به ساحل جزیره #سریفوس محافظت نمودند.

پس از نجات جان دانائه و پرسئوس توسط شاه #دیکتیس از سریفوس، او که از تبار شاهزاده خانم و فرزندش مطلع بود آنان را در کاخ خود بار داد و از پرسئوس همچون فرزندان خود مراقبت کرد تا او جوانی رعنا و نیرومند شد. از طرفی شاه دیکتیس از ابتدا به دانائه عشق می ورزید اما هر بار که پیشنهاد ازدواج با او را مطرح می کرد با مخالفت مادر و پسر مواجه میشد. تا اینکه شاه به پرسئوس اینگونه گفت که: "من تو و مادرت را همچون خانواده خود پرورانده ام و حال او باید به همسری من درآید و این حق من است. با این حال اگر تو می خواهی که من از این تصمیم بازگردم باید سر #گرگون #مدوسا را برای من بیاوری!"

در ادامه داستان شاهدیم که طی یک روایت مفصل جداگانه پرسئوس با حمایت خدایان و با استفاده از سپر پالاس #آتنا، صندل های بالدار #هرمس و کلاه خود نامرئی کننده #هادس شاه خدای مردگان، در مصاف با عفریته دهشتناک مدوسا پیروز میشود و سر او را قطع می نماید. از طرفی او با این سر قطع شده که قابلیت سنگ کردن هر جانداری را هنوز در خود داشت به جنگ هیولای عظیم دریایی یعنی #ستوس رفت و شاهزاده خانم #آندرومدا فرزند ملکه #کاسیوپ را از مرگ حتمی نجات داده و با وی ازدواج نمود و سپس به سریفوس بازگشت.

پس از این وقایع پرسئوس توسط پیشگوی #آپولو مطلع شد که خواست خدایان این است که او در مسابقات ورزشی پهلوانی سالانه در سرزمین لاریسا شرکت نماید. پس او به لاریسا عزیمت نمود. جایی که پدربزرگش شاه آکریسیوس به عنوان ناظر رقابت و نبرد حضور داشت. روایات گفته اند که در حین یک مسابقه پرسئوس سهوا شاه را با نیزه یا دیسکی که پرتاب نموده بود مورد اصابت قرار داد و شاه از این ضربه وارده به سرش جان سپرد و پیش گویی قدیمی اوراکل اینگونه به حقیقت پیوست!

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 افسانه های منقول از اساطیر و فرهنگ کلاسیک #یونان باستان آکنده از سرنوشت انسانهای فانی ایست که به هر نحوی خشم خدایان را برانگیخته اند یا آنان را به چالش کشیده اند. نکته مشترک این افسانه ها در سرانجام همه این انسانهاست که به کیفیت متنوع بوسیله خدایان تنبیه شده اند! یکی از مشهورترین این داستان ها افسانه شهبانوی مغرور #کاسیوپ است که توسط لرد #پوسایدون از طریق دختر بی گناهش شاهزاده #آندرومدا تنبیه شد.

#کاسیوپ همسر شاه #سیفیوس از سرزمین #آئتیوپیا بود. شاه و همسرش صاحب یک امپراتوری بسیار قدرتمند و ثروتی فزون از حد شمار بودند. اما از میان تمام ثروت و مکنت دنیوی، آنها به دختر بسیار زیبای خود شاهزاده خانم #آندرومدا بیش از هر چیز مباهات می کردند. آندرومدا پرنسسی محترم، متدین، اصیل و زیباروی بود و خواستگاران بسیاری از اقصی نقاط ممالک یونان داشت اما ازدواج با هیچ یک از آنان را نپذیرفته بود.

روزی در مجلسی از بزرگان و نجبا که نزد شاه و شهبانو و شاهزاده خانم حضور داشتند شراب بسیار نوشیده شد و همه حاضران مست و شادمان گشتند و به شعرخوانی و مدح زیبایی های سرزمین خود و سرودن داستانهایی از خدایان پرداختند تا اینکه نوبت به شهبانو رسید. ملکه #کاسیوپ که خود ادیبی شیرین سخن بود شعری بداهه در وصف زیبایی و عصمت دخترش آندرومدا سرود و در شعر مزبور او را زیبا تر از #نرئید ها (پریان دریا) و خدابانو #آمفیتریت همسر لرد پوسایدون و شهبانوی دریاها خواند. چون شعر کاسیوپ در آفاق پیچید و به گوش پوسایدون رسید، او سوگند یاد کرد که شهبانوی مغرور و گستاخ را تنبیه کرده و سر جایش بنشاند. به همین منظور اهریمن دریایی غول پیکر خود یعنی #ستوس را به سواحل پادشاهی سیفیوس گسیل داشت. ستوس یا اختاپوس عظیم الجثه دهشتناک پوسایدون بعدها در ادبیات نوین به #کراکن مشهور شد و با این نام خوانده شد.

کراکن به زودی ساحل پادشاهی را تخریب کرد و مردمان بی گناه بسیاری را کشت. شاه که تهدید وارد شده از جانب خدایان را درک نموده بود، درمانده و مستاصل به اعتکاف در معبد #دلفی پرداخت و به درگاه #آپولو لابه نمود تا نجات پادشاهیش را از جانب وی دریافت نماید. پس از چند روز #اوراکل اعظم آپولو شاه را باخبر ساخت که ستوس تنها در یک صورت راضی شده و به دریا بازخواهد گشت و آن شرط این است که شاه، شاهزاده #آندرومدا را در ساحل دریا برای پوسایدون قربانی کند. شاه سیفیوس از سخن اوراکل بسیار پریشان گشت اما چون چاره دیگری برای نجات مردمش پیش روی خود نمی دید در نهایت اندوه سرنوشتش را پذیرفت.

شاهزاده خانم آندرومدا پس از شنیدن اظهارات اوراکل از زبان شاه وی را دلداری داد و با فداکاری تمام حاضر گشت که برای نجات مردمش جان خود را فدا کند.

روز قربانی فرا رسید و آندرومدا در میان اشک و آه شاه و شهبانو و مردم سرزمین به ساحل برده شد. سپس وی را بر تخته سنگی بلند در مقابل امواج به بند کشیدند تا طعمه ستوس شود.

از طرفی پهلوان بزرگ نیمه خدا. فرزند #زئوس و #دانائه، یعنی #پرسئوس پیش از این به مدد خدایان #هادس و #هرمس توانسته بود #گرگون #مدوسا اهریمن مارسر که نگاه در چشمانش هر موجود زنده ای را به سنگ تبدیل می کرد را شکست دهد و سرش را از بدن جدا کند. پرسئوس که سرنوشت پادشاهی سیفیوس و تصمیم وی را شنیده بود پس از نبردش با گرگون به همراه سر قطع شده عفریته برای نجات شاهزاده خانم رهسپار شد.

در ادامه داستان شاهدیم که پرسئوس توانست به موقع به کمک آندرومدا بشتابد و بوسیله سر مدوسا ستوس را تبدیل به یک مجسمه سنگی کند و شاهزاده خانم را از مرگ نجات دهد.

پس از نجات آندرومدا توسط پرسئوس طبیعتا دو قهرمان داستان به وصال یکدیگر رسیدند. پرسئوس همسر زیبای خود را به موطن اصلیش یعنی جزیره #سریفوس برد و سلسله تبار پادشاهی #میسنی از اعقاب و نوادگان آن دو بوجود آمد.

▫️ @Torecilik