توره | اساطیر باستان

#رع
Канал
Логотип телеграм канала توره | اساطیر باستان
@TorecilikПродвигать
4,67 тыс.
подписчиков
2,11 тыс.
фото
56
видео
429
ссылок
🔶TOREJILIK 🔷First mythology channel in telegram ▫️Nordic ▫️Persian ▫️Turkic ▫️Egypt ▫️Greek ▫️Aztek ▫️Indian ▫️Celtic 🎬 Myth movie 🎶 Myth music 📆Start: 6/shah/96 - 28/sep/2017 💬 تبلیغات، انتقاد پیشنهاد: @Tore_info1 🌐 Website: www.Torecilik.ir
👁‍🗨 میدانیم که به عقیده تمدن #مصر باستان، خداوندگار اعظم، #رع همه روزه به شکل پرسونیفیکیشن تابناکی از خورشید سوار بر "زورق" آسمانی خود، پهنه #نیل آسمانی را از طلوع تا غروب می پیماید و این ساعاتی است که مصریان به ستایش او می پرداخته اند.

زورق زرین آسمانی در این سفر جایگاه خداوندگار بزرگ #رع است. این تخت پادشاهی #آتت نام دارد که بر قایق او با نام #منجت (Mandjet) قرار میگیرد. این نام را میتوان به "زورق هزاران هزار ساله" ترجمه نمود!

در این سفر رع تنها نیست و ملازمانی همراه او هستند. خدایانی خاص که هر چند وجوه مشخصی از پرستش را بر دوش نمیکشند، اما به عنوان محافظان و همراهان رع اراده او را در طول سفر رقم میزنند. مهمترین این خدایان #سیا (قدرت ادراک) و #هو (قدرت فرمان مطلق) و #هکا (قدرت جادو) میباشند. همچنین خداوندگار صحرای سوزان و آتش یعنی #ست همه روزه هنگام غروب آفتاب در نبرد با افعی عظیم کیهانی یعنی #آپپ به یاری رع میشتابد و رنگ سرخ و آتشین آسمان هنگام غروب به عقیده مصریان بدلیل حضور یافتن ست در زورق به وقت این لحظات است.

◽️ @Torecilik

🔗 torecilik.ir
👁‍🗨 در فرهنگ تمدن عظیم #مصر، "مار" موجودی بسیار مقدس و دارای چندین وجهه اساطیری بوده است. شکل #آپپ به عنوان آنتاگونیست اصلی و شر مطلق در اساطیر مصری که یک "افعی"کیهانی است مهر تاییدی بر این مسئله است که مار در تمام موارد هم ستوده نبوده است! اما شکل "کبرا" همیشه توکل مثبتی داشته است.

خدابانو #ودجت عمده ترین و یکی از باستانی ترین دیتی های مصر سفلی است که در دوران پیش از اتحاد مصر نیز پرستیده میشد. ودجت از همان ابتدا موکل بر مسئله "شاهنشاهی" و حفاظت از تاج و تخت بوده است‌.

مقام ودجت به عنوان اسکورت و محافظ اولین پادشاه یگانه تمام عوالم یعنی خدایگان #رع جایگاهی شناخته شده و مستحکم است. نماد قرص خورشید که یک کبرا به دور آن چنبره زده و کاملا محیط بر آن شده است بیانگر این نقش حفاظت است. همین نماد خورشید و کبرا به عنوان اصلی ترین تاج #رع در بیشتر موارد در تصاویر نقش میشود.

همچنین خدابانو ودجت در سفر شبانه #رع به جهان مردگان به عنوان یکی از ملازمان همیشگی او ایفای نقش میکند. شمایل وی را در تاجهای مختلف فراعنه مصر نیز میتوان یافت که به شکل کبرای طلایی به قسمت اصلی تاج متصل میشد و نماد حمایت از سلطنت بود.
👁‍🗨 نسبت به وجهه بسیار معروف خداوندگار #آنوبیس از اساطیر #مصر باستان، شاید کمتر کسی را بیابیم که شناختی از برادر دوقلوی وی یعنی #وپواوت داشته باشد!

وپواوت (Wepwawet) در اصل و پیش از اتحاد پانتئون مصری یک خدای موکل بر مفهوم "جنگ" در مصر سفلی بوده است. اما پس از جمع آوری پانتئون یکپارچه او را فرزند دیگر #ست و #نفتیس و برادر #آنوبیس می یابیم. باید دقت کرد در مقایسه با آنوبیس که با چهره ای به شکل "شغال سیاه" نمایش داده میشود، وپواوت سر یک "گرگ سفید" را دارد.

به عنوان فرزند ست و نفتیس، توکل پیشین این خدا بر مسئله جنگ کمتر شده و همچون برادرش به عنوان یکی از سایکوپامپهای جهان #دوات ایفای نقش میکند که وظیفه راهنمایی ارواح مردگان را بر عهده دارد. اما گاها نقش او را به عنوان یکی از ملازمان #رع در سفر جهان زیرین میبینیم که بر زورق وی همراه با مجموعه ای دیگر از خدایان دون پایه سوار است. برخی اسطوره شناسان نقش او را معادل با "کا" (روح) #فرعون میدانند که به مقام همراهی رع رسیده و به سمت تالار قضاوت #اوسیریس در حرکت است.

◽️ @Torecilik

🔗 torecilik.ir
👁‍🗨 به عنوان یک رسته مهم از ادبیات اسطوره ای باستانی جهان، بستر اساطیر تمدن با شکوه #مصر باستان آکنده از افسانه های عامیانه در مورد مردم مقرب با قدرتهای خارق العاده است. کم نیستند داستانهایی که در مورد یک "جادوگر"، یک "رقصنده" از کاخ فرعون، یک "تاجر" یا یک "کشاورز" که در آنها این شخصیتهای اول مورد توجه خدایان قرار میگیرند و سرنوشت جالب توجهی را میسازند که متن اصلی روایت را شکل میدهد.

#افسانه_دو_برادر یکی از این روایات مکتوب و مثبوت باستانی و بسیار مشهور است. امروزه شرح این روایت با جزئیات کامل به شکل محفوظ از پاپیروس باستانی "د اوربینی" و از دوره پادشاهی فرعون #ستی دوم از سلسله نوزدهم فراعنه مصر به ما رسیده است.

خط اصلی داستان در مورد دو برادر مصری از طبقه عامی مردم است که هر دو کشاورز هستند. برادر بزرگتر #آنپو (یا طبق روایتی #آنوبیس) و برادر کوچکتر #باتا نام دارد. آنپو مردی قوی هیکل و مزدوج است و همسر زیبایی دارد و از طرفی باتا نیز جوانی بسیار زیبارو و دلفریب است. این سه شخصیت با هم در خانه ای کنار نیل زندگی میکنند و با کشاورزی امورات میگذرانند.

روزی در حالی که آنپو حین کار کشاورزی باتا را برای آوردن غذا و نوشیدنی راهی منزل ساخته، همسر آنپو در موقعیت تنهایی خود و برادر جوان شوهرش به او پیشنهاد بی شرمانه همخوابگی میدهد. اما باتا که جوانی وفادار و پاکدامن است به تندی پیشنهاد زن برادر را رد کرده و میگریزد. چون آنپو به منزل باز میگردد همسرش دسیسه ای میچیند و به دروغ بیان میکند که باتا حین غیبت آنپو به وی دست درازی کرده است و او را به زور مورد تجاوز قرار داده است. آنپو که خشم کورش کرده بود بدون گوش دادن به توضیح باتا به تعقیب برادر میپردازد و داس خود را همراه میبرد تا او را به خاطر خیانت به قتل برساند. در حین تعقیب و گریز باتا با التماس از آنپو میخواهد که به سخنانش گوش فرا دهد و اینکه همسرش دروغگوست و او هیچ گناهی ندارد اما برادر بزرگتر باور نمی‌کند. پس باتا به گریه می افتد و حین فرار از خداوندگار بزرگ خورشید #رع میخواهد که به بی گناهی اش رحم نموده و او را نجات دهد. رع نیز همان دم رودی عمیق پر از تمساح های گرسنه بین دو برادر جاری می سازد که آن دو را از هم جدا کرده و اینگونه تعقیب و گریز پایان می یابد. باتا به درگاه رع شکرگزاری به جای می آورد و از موقعیت استفاده کرده و مجددا بی گناهی خود و خیانت همسر آنپو را به وی یادآوری میکند و برای اثبات بی گناهیش دست به خودزنی میبرد. بدین صورت که خود را اخته نموده و آلت تناسلیش را درون رود می اندازد.

آنپو که این اقدام را میبیند به عصمت برادر ایمان می آورد و با التماس از او میخواهد که وی را ببخشاید. اما باتا علیرغم اعلام بخشیدن برادر به او میگوید که قصد بازگشت ندارد و به دره سدر خواهد رفت تا در آنجا ادامه زندگی را از سر بگیرد. اما به عنوان سخن آخر از برادر بزرگتر میخواهد که هرگاه یک جام آبحوی پوشیده از کف به دستش رسید به جست و جوی قلب برادر کوچکتر خود بپردازد.

پس از وداع آنپو به منزل برگشته و همسر خائن و بدکاره خود را به قتل میرساند و باتا به دره سدر میرود و ستایش به درگاه خدایان را مجددا از سر میگیرد. در این اثنی خداوندگار آفریننده انسان یعنی #خنوم بر او رحم آورده و با گل کوزه گری همسری زیبارو برایش میسازد که تا کنون زنی چنین زیبا پای بر زمین نگذاشته باشد و به آن جان میبخشد. زن زیبا و باتا زندگی خوبی را آغاز میکنند تا زمانی که آوازه زیبایی همسر باتا به گوش فرعون نیز می رسد. پس او برای تصاحب این زن زیبا همراه لشگری به منزل باتا می رود و همسرش را به زور دستگیر کرده و با خود می برد. پس از این واقعه باتا از فرط ناراحتی به بالای یک درخت سدر رفته و قلب خود را از سینه بیرون کشیده و بالای درخت میگذارد و اینگونه موقتا به زندگی خود پایان میدهد. از طرفی همسر باتا که طعم زندگی مجلل به عنوان ملکه فرعون را چشیده بود نگران از دخالت خدایان در کار خود فرعون را میفریبد تا دستور دهد درخت سدر مقدس را قطع نمایند. پس فرعون چنین دستور میدهد و قلب باتا بر زمین می افتد.

◽️ @Torecilik

🔗 Torecilik.ir
👁‍🗨 برای مطالعه گران اساطیر تمدن #مصر باستان شاید همیشه نام خداوندگار #تحوت، یادآوری کننده مفاهیمی چون "ماه" یا "شب" بوده است. اما این نباید باعث شود که خدای اصلی پرسونیفیکیشن "ماه" در اساطیر مصر یعنی #خونسو را از یاد ببریم!

#خونسو یا #خونشو به تعبیری پرسونیفیکیشن ماه است. او را به شکل شاهی رنگ پریده نقش نموده اند که تاجی دو قسمتی بر سر دارد. یک هلال نازک ماه که یک قرص کامل ماه بر روی آن سوار است. این تاج شاید معنانگار مسئله تغییر شکل ماه در آسمان است. چرا که نام خونسو نیز در لفظ به معنای "مسافر" در نظر گرفته میشود. اما بعضا خونسو را همچنان به شکل شاهینی که همین تاج را بر سر دارد نیز نمایانده اند.

در پانتئون لوکال #تبس خونسو را فرزند خداوندگار #آمون میدانستند و از خدایان بسیار والاتبار و خالق بوده است. بعدها با پرستیده شدن پانتئون متحد و ادغام شخصیت #آمون با #رع پرستش او در حاشیه شخصیت #تحوت قرار گرفت.

به هر حال هنوز باید بدانیم که خونسو همان خدایی است که تحوت توانست او را در قمار بازی "سنت" شکست دهد و پنج شب از طول سال را برای به دنیا آمدن خدایان پنجگانه به #نوت خدابانوی آسمان تقدیم کند.

◽️@torecilik
👁‍🗨 در عرصه اساطیر تمدن عظیم #مصر شاید ما همواره خدایانی را دیده و شناخته ایم که پس از اتحاد مصر علیا و سفلی در سلسله های متاخرتر فراعنه، به عنوان یک پانتئون رسمی و ملی-مذهبی پذیرفته شده اند.

برای همه ما اسامی همچون #رع، #اوسیریس و #تحوت کاملا آشنا هستند. اما شاید بسیاری از ما #خنوم را نشناسیم، غافل از اینکه قدمت پرستش چنین هیکلی به سه هزار سال پیش از میلاد میرسد و به رسمیت یکی از اولین آسترالهایی است که انسان متمدن پرستیده است!

#خنوم خدای "بز سر" مصر علیا و بخش سرچشمه نیل است. او پیش از اتحاد بزرگ و معرفی پانتئون نهایی به عنوان یک خدای "پره موردیال" و "خالق کل" پرستیده میشد و شاید برای مردم محلی خدای خدایان بوده است.

شخصیت خنوم خدایی مولتی پوتنت و موکل بر مفاهیم متعددی همچون "رود نیل"، "باروری" و "دانش" است. در قدیمترین افسانه های لوکال مصری آمده که او انسان را از "گل سیاه جلگه نیل" و با استفاده از یک چرخ کوزه گری آفرید! این اسطوره مذکور در قیاس با روایت آفرینش انسانها از اشکهای رع، شکلی متفاوت و منحصر بفرد دارد.

#خنوم همچنین "پدر رود #نیل" است. چرا که فرزند او همان #سوبک تمساح سر می باشد.

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 افسانه آفرینش در اساطیر تمدن عظیم #مصر توجیه زیبا و جالبی برای کیفیت خلقت بیان کرده است.

طبق روایات #رع خدای خدایان و ظهور خورشید تابناک پس از برخاستن از تاریکی ابتدایی دست به خلق زد. پس او میگفت و آنچه که بر زبان‌ می آورد همان می شد! از این قسمت حکایت ما شاهد یک بازی زیبا با کلمات و آواها هستیم.

او گفت #شو و چون نحوه ادای این کلمه شبیه صدای باد بود #شو خدای باد زاده شد و باد وزیدن گرفت. سپس گفت #تفنوت و بخش ابتدایی این کلمه همچون صدای تف انداختن بود! پس باران از آب دهان رع باریدن گرفت. اینگونه باد و باران پدید آمدند و #شو و #تفنوت اولین فرزندان رع شدند.

از اختلاط باد و باران طوفانی عظیم در گرفت و از این هرج و مرج سکویی عظیم به نام #گب (زمین) نزول نمود و بر طاق آن پهنه کیهانی عظیم به نام #نوت (آسمان) چمبره زد. پس خدابانو #نوت و خداوندگار #گب، اولین نوه های رع، نمودار آسمان و زمین گشتند.

سپس رع از فرط شوق در شکوه آفرینش خود گریست و اشکهایش فرو ریختند. پس چون آوای کلام "اشک" در زبان مصری با نام "انسان" یکی بود از اشکهای او انسانها پدید آمدند و او اینگونه همه چیز را آفرید و سامان بخشید!

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 در #کتاب_تحوت از تعریف اساطیر تمدن #مصر باستان در باب روایت نبرد #هوروس و #ست اینگونه می خوانیم:

"چون دادگاه خدایان به پایان رسید #رع درخشان دست راست خود را بالا برد پس تمام جهان در سکوت فرو رفت و خورشید تابناک اینگونه سخن گفت:

#هوروس فرزند خلف #اوسیریس و جانشین راستین او بر تخت پادشاهی جهان مادی است. کسی نمی تواند به جز او بر این اریکه تکیه بزند!

اما #ست نیز فرزند قدرتمند و والاتبار من است! جایگاه او در نقش وزیر من همواره محفوظ خواهد بود و ستایش او بر تمام خدایان و فانیان امر من است. او همچون باد سوزان صحرا پایدار و نیرومند خواهد بود و قدرتش همچون آتش سرخ دشمنان مرا در هم خواهد کوبید!"

◽️ @Torecilik
👁‍🗨 بی شک عنصر #خورشید برای هیچ قومیت و تمدنی به اندازه مردم #مصر باستان ارجمند و عزیز نبوده است. خورشید در فرهنگ مصر همیشه نمود والاترین خدای پانتئون ملی (اغلب #رع و بعضا #آمون و یا #آتون) بوده است.

صحنه طبیعی گذر شب و روز برای مصریان عرصه نبرد و کش مکش همیشگی رع و دشمن دیرینه اش، ذات تاریکی، افعی پلید کیهانی یعنی #آپپ است. بدین صورت که شبها ساعات برقراری سلطه آپپ است اما در طلوع صبح هر روز #رع خدای خدایان وی را شکست داده و با طلوع خود تاریکی را محو می نماید.

اما توجیه پدیده "خورشید گرفتگی" برای مصریان به منزله عصیان نابهنگام آپپ بود. آنگاه که حتی در طول روز نیز خود را بی گدار به نیل آسمانی می افکند و به رع حمله ور میشد. این لحظات برای مصریان دقایقی بسیار شوم و نامبارک تلقی می شد و به دعا و اعتکاف می گذشت تا شبیخون آپپ به پایان برسد و رع مجددا با تمام ابهت خود بدرخشد.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 دوره ی اعتلای #ممفیس در تمدن #مصر باستان دوران طلایی پرستش شاه خدای مومیایی یعنی #پتاح بوده است. پتاح در دورانی بدون هیچ رقیبی (اعم از خدایانی چون #رع یا #آمون) اصلی ترین خدای آفریننده کائنات در اعتقاد مصریان به شمار می آمده است.

اما شاید مهمترین توکل اصلی پتاح که در دوران بعدی او را با همین سمت وارد پانتئون میکند عنوان "خدای صنعتگری" باشد. پتاح خدای خاص صنعت و حامی آهنگران و معماران است. اختراع و اعطای بسیاری از ابزارآلات اصلی زندگی بشری همچون چاقوی فلزی و خیش گاوآهن را به وی منسوب می دانند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 یکی از مهم ترین سمت های خدابانو #ایسیس به عنوان بزرگترین و محبوب ترین خدابانوی پرستندگان در اساطیر تمدن #مصر، او را به عنوان خدابانوی "جادو" معرفی می نماید.

افسانه ها می گویند که "جادو" در ابتدا انحصارا تحت تسلط خدای خدایان، خداوندگار خورشید #رع بوده است. تا اینکه ایسیس با حیله گری اولین مار کبرای زمینی را خلق میکند و باعث میشود که رع از نیش مار متضرر شود. چون رع دچار درد و عذاب ممتد می شود و در بستر بدحالی می افتد ایسیس از او می خواهد که در قبال درمان و رهایی از درد نام اسرار آمیزش را که تا آن لحظه هیج کدام از خدایان و انسانها نمی دانستند آشکار کند. و این نام همان کلمه ای بود که جادوی مصری از آن نشئت گرفت.

پس رع به ناچار نام جادویی خود را فاش ساخت و ایسیس طبق پیمان خود زهر کبرا را بی اثر کرد. شاهدیم که بعدها ایسیس به استعانت از همین جادو تکه های بدن شوهر فقیدش #اوسیریس را به هم چسباند و باعث شد که او به زندگی باز گردد!

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 در فرهنگ اساطیری تمامی تمدن های باستانی "جانوران" اسطوره ای جایگاه ویژه ای دارند. موجوداتی که قابلیتهایی خاص وگاها خداگونه داشته اند با ظواهری عجیب و ستودنی و توصیفاتی جذاب در فرهنگ مردم اقصی نقاط جهان تعریف شده اند. در میان دسته های این موجودات "پرندگان" شاید از همه شاخص تر باشند! این موضوع که تمدن #مصر والاترین خدای خود #رع را به شکل یک "عقاب" توصیف نموده یا تمدن #سومر برای جلوه مقام والا به هر دیتی و موجود آسترال بدانها "بال" می داده است همه شاهد جایگاه ویژه پرندگان در تفکر اسطوره ای فرهنگ ها از دیربازترین نقاط تمدن هستند.

نزد ایرانیان و تمدن #آریایی چه در عصر کافرکیشی و چه برای فرهنگ #زرتشتی نیز روال به همین منوال بوده است. شاید کمتر ایرانی وجود داشته باشد که نامی از #سیمرغ نشنیده باشد و با پرندگانی همچون #اشوزوشت و #رخ بیگانه باشد. اما آشنا ترین نام در این عرصه بی شک #هما است!

#هما (به #اوستایی "هومایو") پرنده اساطیری در فرهنگ #آریایی مردم ساکن فلات ایران، از عصر کافر کیشی شناخته شده و ستوده بود. بنابر تعریف زبان شناسان نام هما در زبان اوستایی از دو زیربخش "هو" (آفریننده) و "مایه" (به همان معنای تقریبی امروزی یعنی ماده ابتدایی هر چیز) تشکیل شده و این عبارت را می توان "آفریننده کائنات" معنا داد! به عقیده اساطیر آریایی هما پرنده ای نجیب و بسیار دست نیافتنی است و هم وزن معنای زیبای نامش، پرنده ای "همایون" و خوش یمن است و سعادت را برای مردم به ارمغان می آورد.

گفته می شود همای اساطیری هیچ گاه شناخته شده نبوده و مردم زاده شدن یا مردن او را به چشم نمی دیدند. همین موضوع باعث میشد که عده ای چرخه زندگی هما را چیزی مشابه با #ققنوس توصیف نمایند که همواره از باقی مانده بدن قبلی خود برمی خیزد. اعتقاد بر این است که هما در تمام طول زندگی خود در حال پرواز است و هرگز بر زمین نمی نشیند. این موضوع تا حدی راسخ است که بعضا در عرصه هنر بهنگام نقش نمودن هما برای این مرغ پایی متصور نشده اند و همواره پرنده را بدون پنجه و با بالهای گشوده نقش کرده اند!

هما مستوجب سعادت و سلامت است. اعتقاد عامه مردم بر این بود که اگر فردی بتواند پرواز هما را به چشم نظاره کند سعادت و نیرو به زندگی اش وارد می شود و هرگز رخت بر نمی بندد. به عکس هر کس که موحب آزار هما شود یا به شکار وی بپردازد به بیماری لا علاج مبتلا خواهد شد و مرگ در انتظارش خواهد بود!

توصیف و اعتقاد به هما از تعاریف #زرتشتی و #اوستا فراتر رفته و وارد فرهنگ #صوفی پس از ورود اسلام به فلات ایران شد. همچنین اقوام #تورک و #هندو نیز از دیرباز اعتقاد به پرنده هایی مشابه با عناوینی چون "مرغ بهشت" یا "مرغ پیروزی" داشته اند که دست نیافتنی و همواره در حال پرواز است.

افسانه های عامه هما را مرغ منتخِب پادشاهی سرزمین ها می دانستند. به این ترتیب که چون پادشاه سرزمین فوت می کرد سایه هما بر سر پایتخت پادشاهی ظاهر می شد. آنگاه مردم مجمعی از بزرگان و اشخاص لایق را در میدان شهر گرد می آوردند تا که هما بر سر کدام یک از آنان "سایه" افکند و همان فرد به عنوان امپراتور بعدی انتخاب می شد.

در مورد سبک زندگی هما در #منطق_الطیر #عطار اینگونه می خوانیم که: مرغی استخوان خوار و بی آزار است و هرگز به دیگر مرغان تعدی نمی ورزد. اما مغرور و لجباز است و سودای پادشاهی مرغان در سر دارد. پس چون مرغان عزم سفر به جایگاه سیمرغ می کنند، هما سیمرغ را برای مصاحبت و همنشینی خود لایق نمی داند و خود را "مرغ فرّهی" معرفی می کند. بدینسان او با عتاب "هدهد" مواجه می شود که غرورش را بی پایه و وظیفه اش را بیهوده می خواند!

امروزه زیباترین تصاویر از هما را شاید در فرهنگ کشور "ازبکستان" شاهد باشیم و نقوش زیبای همای گشوده بال زینت بخش مساجد باستانی شهر #بخارا است. همچنین نقش این پرنده زینت بخش پرچم دولت مستقل ازبکستان است. اما بی شک اصلی ترین و باستانی ترین تصور از هما را در کاخ #پرسه_پولیس (تخت جمشید) نظاره می کنیم که سر ستون هما همچون پرنده ای مشابه با چیزی که در فرهنگ اروپایی #گریفین نامیده می شود تراشیده شده و گوش ها و پاهایی همچون شیر دارد و گردن و سر و منقاری همچون پرندگان شکاری.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 اساطیر تمدن #مصر باستان روایت می کنند که "سال" در تقویم مصری در ابتدا سیصد و شصت روز بوده است.

هنگامی که #نوت مادرخدای آسمان و #گب پدرخدای زمین با هم همبستر شدند، #رع خدای خدایان که اجازه این کار را صادر ننموده بود خشمگین شد و نوت آبستن را نفرین نمود که او اجازه نخواهد داشت در هیچ یک از شبها و روزهای سال که ماه در آسمان باشد فرزندی به دنیا آورد!

چون نوت حاملگی را تکمیل نمود دچار درد زایمان شد اما به خاطر نفرین رع ناتوان گشت و به ناچار به #تحوت لک لک سر، خداوندگار بزرگ دانش و وزیر خدایان پناه برد.

تحوت به حال نوت دل سوزانید و چاره ای اندیشید. او با "ماه" بر سر پنج شب از جایگاهش در آسمان قمار نمود و چون در قمار پیروز شد، ماه به ناچار پنج شب اضافه در سال به وی تفویض نمود که جایگاه تحوت در آسمان بود و او حقی بر آن نداشت.

نوت در همین پنج شب پنج فرزند خود را به ترتیب به دنیا آورد. در شب اول #اوسیریس، در شب دوم #ایسیس، در شب سوم #ست، در شب چهارم #نفتیس و در شب پنجم خدایی ناشناس ( بعضا با نام #هارماچیس از او یاد میشود) به ترتیب زاده شدند و اینگونه سال نیز از آن پس سیصد و شصت و پنج روز داشت.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 #انحور که همچنین #اینحرت، #آنحر یا  #اونوریس نیز خوانده می‌شود، جنگجو و ایزد جنگ و شکار مصریان و تجسم شخصیت دلاوران سلطنتی و همچنین از ایزدان نه‌گانه #مصر باستان به‌شمار می‌رود.

گونه یونانی شده این ایزد، اونوریس، ظاهراً به معنی «آنکه رفتگان را هدایت می‌کند» است، اما می‌توان آن را "نگه‌دار آسمان" نیز معنی کرد. انحور به عنوان قهرمان مصریان، دشمنان #رع، ایزد بلندمرتبه مصریان را شکار کرده و از میان برمی‌داشت. او ایزد #سبه_نیتوس و #تینیس بود و نماد قدرت آفرینندگی خورشید پنداشته می‌شد.

به زودی او را با #شو یکی گرفتند و نام آنحور-شو بر وی نهادند. او همچنین چهرهٔ جنگی شخصیت یافته رع بود و با #حوروس جنگجو یا #آرس یونانیان، ایزد جنگ، یکی پنداشته شد.
انحور را به گونهٔ جنگجویی همراه با ریش که کلاه‌خودی مزین به چهار نخل بلند راست قامت بر سر دارد، نمایانده‌اند که ردای گل دوزی شده‌ای بر تن کرده و نیزهای در دست دارد. گاه ریسمانی در دست دارد که با آن خورشید را هدایت می‌کند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 یکی از اصلی ترین معانی و منصب هایی که متوجه خدابانو #باست گربه سر از دیانت تمدن #مصر باستان می باشد، مقام خدابانوی "لوندی" و "عشوه گری" است! بی شک حرکات و راه رفتن ظریف و دلبرانه گربه ها چنین دیدگاهی را پایه ریزی کرده و باعث شده که خدابانوی آرایش و زیبایی و حامی دختران مجرد به شکل بانویی با سر گربه ظهور کند!

وسیله اصلی همراه همیشگی باست #سیستروم یا "جغجغه زنگی" است. در فرهنگ مصری باستانی زنان رقاصه از این وسیله جهت نواخت زنگهای ریتمیک در رقص های لوند خود استفاده می کردند، اما شنیدن نوای سیستروم، اگر حوالی طلوع #رع در آسمان به گوش یک بانوی دم بخت می رسید به این فال تعبیر میشد که او قرار است به مراد دل خود رسیده و به زودی به وصال معشوق نائل آید!

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 برای تمدن #آریایی اما، اژدها همواره موجودی مخوف و از لشکر #اهریمن تلقی می شده است. چه اینکه یکی از اصلی ترین فرماندهان لشکر شر و مخربان جهان در نبرد آخرالزمان مورد اعتقاد در دیانت زرتشتی #اژی_دهاک است. اژدهایی سهمگین و زهرآگین با سه سر که دشمنی دیرین با مخلوقات #هورمزد دارد. همانطور که پیشتر شرح دادیم اژی دهاک یک بار به دست #ثریتونه (فریدون) شکست خورده و اسیر شد اما فریدون از سوی #سروش ایزد از کشتن وی منع گشت. چرا که پیش بینی شده بود که در این صورت جهان از مور و ملخ و حشرات موذی که از جسد اژی دهاک برخواهند خواست پر می شود. بنابراین اژی دهاک در #دماوند کوه به زنجیر کشیده شد تا در روز موعو آزاد گردد (شباهت جالبی با سرنوشت اهریمن اساطیر #اسکاندیناوی یعنی گرگ #فنریر و پدرش #لوکی مشهود است!)

کمی آنسوتر در تمدن میانرودان اژدهایان آنقدر والاتبار تلقی شده اند که چند اژدهای کیهانی همچون #کور و #تیامات اولین موجودات ازلی لقب گرفته اند. پیشینه تر از خدایان و حتی خلقت جهان فانی. اما این شخصیت ها در جنگ با خدایان در حماسه #آنوما_الیش شکست میخورند و بدن آنان بستری برای خلقت جهان امروزی می شود. سوای این اژدهایان، موجودات اژدهامانندی همچون #ماشوسو در اساطیر #بابل به عنوان دیتی های باروری در خدمت خدابانو #ایشتار پرستیده می شوند.

در ادامه جست و جو بدنبال اژدها شایسته است که بررسی دقیقی نیز از یکی از اولین گاهواره های تمدن یعنی تمدن #مصر بعمل آوریم. برای مصریان باستان شاید تنها اژدهای شناخته شده #آپپ (یا #آپوفیس) باشد. و البته که در جایگاه اهریمنی مطلق مورد اعتقاد بوده است. آپپ اژدهای کیهانی مخوف دشمن اصلی #رع و مصاف نور و سازندگی است. اعتقاد اسطوره ای حضور و غیاب خورشید در پهنه آسمان در هر روز نیز برای مصریان در واقع عرصه نبرد و کش مکش همیشگی نور و تاریکی و خیر و شر و در واقع میدان جنگ #رع و #آپپ است.

دراعتقاد اقوام ساکن نقاط غربی #آفریقا یعنی تمدن #یوروب اژدها بیش از اینکه عضو یکی از طرفین خیر یا شر باشد، یک دیتی موکل بر عناصر طبیعت است. در اساطیر یوروب اغلب اژدهایان به شکل یک #اوریشا پرستیده می شوند. برای مثال اژدهایی همچون #آیدونولو در ارتباط با عنصر "رنگین کمان" تلقی می شد و اعتقاد بر این بود که خود رنگین کمان اژدهایی رنگارنگ و زیباست که در پهنه آسمان چمبره می زند تا باران معابد خدایان را خیس و ضایع نسازد!

در بررسی تمدنهای اروپایی باستان اژدها را عمدتا عنصری تشکیل یافته از "عظمت"، "تقدس"، "وحشت" و "بی رحمی" می یابیم. اما برای یونانیان تقریبا هیچ اژدهایی وجود نداشته که نیروی خیر باشد یا همچون یک دیتی به مردم خدمتی برساند. معرفی موجوداتی همچون #هیدرا، #لادون و یا #سیلا که هر کدام اژدهاگونه های وحشتناک و اهریمنی هستند می تواند شاهد این ادعا باشد. در واقع اژدهایان یونانی هر کدام یک ضد قهرمان تمام عیار محسوب می شوند. برای مثال کشتن #هیدرا یا مقابله با #لادون برای دزدیدن سیب زرین باغ #هیسپرید هر دو از خوانهای دوازده گانه پهلوان بزرگ #هرکول محسوب می شوند. همچنین #کادموس پهلوان بزرگ در داستان رشادت خود برای ساختن شهر تبس مجبور به نبرد با اژدهای #آرس شد و به خاطر کشتن اژدها، آرس تا پایان عمرش وی را نفرین کرد. در داستانهای دیگری اژدهای مخوف #سیلا را در تقابل با دو قهرمان بزرگ یعنی #جیسون و #اودیسیوس می بینیم که هر کدام یک بار در جریان دریانوردیهای خود از غار لانه وی گذر کردند. هر چه که بود در یونان هیچ اژدهایی را در کنار هیچ قهرمانی نمی یابیم و اژدهایان همواره ضد قهرمان و منفورند!

برای تمدن #اسکاندیناوی دو اژدهای کیهانی و بسیار عظیم را می یابیم که هر دو مخرب و ترسناکند. در ابتدا اژدهای ازلی #نیدهوگ که در ریشه های #ایگدراسیل منزل دارد و همواره در تنش و تقابل با عقابیست که بر فراز شاخه های درخت کیهانی زندگی می کند و دوم مار جهانی عظیم یعنی #یورمونگاندر که فرزند شرور #لوکی و #آنگرابودا است و به دور اقیانوس محیط #میدگارد چمبره زده و به حدی بزرگ است که کل کره زمین را در بر گرفته است. در روایات راگناروک شاهدیم که همین یورموندر مصاف همیشگی #تور خدای رعد است و در پایان در راگناروک موفق به قتل تور نیز خواهد شد.

تمدنهای دیگر نقاط اروپا نیز همواره به اژدهایان فراوانی معتقد بوده اند. اژدهایانی که به صورت دیتی هایی عظیم موکل بر عناصر طبیعت بودند و پرستش و ستایش آنان توسط #دروید ها و فرهنگ #سلت و #گول رواج داده می شد. این دسته از اژدهایان اغلب ذات پلید نداشتند و صرفا در قلمرو خود در آسمانها پرواز و حکمرانی می کردند و گاها با انسانهای فانی ارتباط برقرار می نمودند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 از ابتدای زندگی جامعه انسانی و تمدن، همگام با شایع شدن تمامی اشکال فرهنگ شامانیسم و پاگانیسم، همواره انسان به عبادت و راز و نیاز با خدایان، ارواح و یا حتی شیاطین نشسته است! تمسک جستن به منبع انرژی والاتبار از کردار ثابت نشل بشر بوره و خواهد بود. در راه جلب توجه و رضایت این منبع انرژی، طبعا انسانها دست به اقدامات فراگیری زده اند، ادای قربانی، نذورات و هدایا، خواندن آواز، اجرای رقص و بر افروختن آتش یا کاشتن نهال همگی اشکال شایعی از تلاش انسانها برای جلب توجه خدایان هستند. در میان هدایایی که در طول تاریخ به خدایان، دیتی ها و معابد اهدا شده، یکی از مهم ترین و قابل توجه ترین ها، عنصر "بوی خوش" بوده است که این هدیه با وسیله ای با عنوان "بخور" انجام میشده است.

سابقه استفاده از مواردی چون، بخور، "عود"، و روغنهای معطر در معابد خدایان به قدیمیترین خاستگاه های تمدن بشری باز می گردد. شواهد برای ما بازگو کننده قدمتی دوهزار و پانصد ساله پیش از میلاد مسیح هستند که در چنین زمانی مصریان برای خشنودی خدایان در معابد و مناسک تاجگذاری یا کفن و دفن فراعنه و باقی نجبا از عود و بخور بهره می بردند. جرا که جامعه باستانی #مصر به مسئله عطر و بوی خوشایند بسیار پایبند بوده اند. برای جلب توجه خدایان بزرگی چون #رع و #آمون بهنگام عبادت از #کندر استفاده میشد. چرا که کندر و صمغ درخت میر به هنگام سوختن عطر مطلوبی تولید میکند. شواهد حاکی از اینند که برای تامین بخور معابد مصری حتی هزینه های گزاف صرف میشد و مصریان در قبال صدور کالاهای ارزشمندی مانند فیروزه و عسل به ممالک آفریقایی جنوبی تر، صرفا بخور و کندر برای سوزاندن در معابد وارد می کردند!

برای تمدن #یونان نیز استفاده از عطر و بخور مسئله شایعی بوده است. در #تئوگونی می خوانیم که خدابانو #آتنا علاقه زیادی به بوی گیاهان معطر دارد. یونانیان برای پیروزی در جنگها طبق عقاید خود هدیه خاصی برای آتنا خدابانوی خرد و استراتژی جنگی تدارک میدیدند. به این صورت که گوسفندی را قربانی کرده، سپس چرب ترین و فربه ترین قسمت گوشت گوسفند را به ادویه هایی چون "میخک"، "روغن بنفشه" و دانه های معطر فلفل می آمیختند و گوشت را در منقلی پای مجسمه آتنا مینهادند تا وقتی بخارات حاصل از کباب بلند شده و به آسمان میرسد، خدابانو از آن محظوظ گردد! همچنین طبق سنت مرسومی در #یونان و #روم باستان از رایحه گیاه #اوپیوم یا گل "خشخاش" در مراسم سوگواری استفاده میشد و رایحه شیرین تریاک تسلی بخش خاطر غمزدگان بوده است. در رسم دیگری از یونان به همراه مردگان به هنگام سوزانده شدن گلهای معطری همچون "مریم گلی" و "رز" در تابوت قرار داده میشد. در واقع این گلها برای خشنودی خدابانو #پرسیفون، همسر #هادس و ملکه جهان مردگان به کار می رفتند تا متوفی با رحم و شفاعت خدابانو از خشونت و غلظت هیولاهای جهان زیرین در امان بماند.

در مورد تمدن باستانی #بین_النهرین نیز همانند هر تمدن دیگری موصوع اهمیت عطر و بخور صادق است. زنان خادم معابد #ایشتار در #بابل و #اکد همواره بدن خود را با روغن معطر گیاه اسطوخدوس خوشبو میساختند. همچنین استفاده از روایح مقدسی همچون میخک و کندر در مناسک جادویی عبادت یا احضار آنوناکی برای سومریان، یک رسم محکم و شناخته شده بود. به اعتقاد مردم #سومر باستان، خدای بزرگ آنوناکی، خالق انسان، #انکی، برای خلق بشر از گل استفاده نمود. اما چون این گل بوی ناخوشایندی داشت وی از عطر مورد علاقه خود یعنی میخک برای از بین بردن این بوی بد بهره جست.

برای اقوام #آریایی باستانی و مومنان #زرتشتی نیز استفاده از بخور خوشبو برای تطهیر آتشکده ها موضوعی مسلم بوده است. گیاهان مقدسی همچون "گلپر" و کندر و صمغ درخت جوز برای این کار استفاده میشدند. همچنین "گلاب" گل محمدی به عنوان ماده شفابخش توسط #مغ های آریایی در درمان بیماران و تطهیر مکانها از تاریکی #اهریمن، کاربرد داشته است. خوب است بدانیم که در تهیه #هوماب، نوشیدنی مقدس زرتشتی توسط موبدان از "هل" و پوست معطر "لیمو" استفاده میشد. به گونه ای که این دو ادویه معطر کوبیده گشته و به هنگام هوماب گیری به خم شراب افزوده می شدند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 اگر بگوییم از ابتدایی ترین نقطه ثبت تاریخ تمدن و فرهنگ ملل مختلف هیچ موجود زنده ای به اندازه "مار" برای تمامی تمدن ها جالب و مورر توجه نبوده است، حقیقتی محض را بیان کرده ایم.

مار بذاته جانوری جذاب و کاریزماتیک است. با توجه به تفاوت ظاهری و فرم خاص چهره و بدنش همواره این موجود مرتبط با "خدایان" یا دست کم "نیروهای آسترال" دانسته شده. بعضا خود به تنهایی یک دیتی یا شیطان قدرتمند است و اگر اینگونه نباشد حتما در جایگاه نمایندگی از سوی این‌ دو جبهه قرار دارد.

از جنبه دیگر باید به این توجه داشته باشیم که خاستگاه موجود جهان شمولی به نام "اژدها" همین مار دنیوی و در دسترس است. ماری که به تخیل اصحاب تمدن می بایست بسیار عظیم الجثه و قوی باشد و بعضا دارای بال و قدرت پرواز و یا دست و پا و پنجه های تیز که حتی بیشتر به هیبت یک "دایناسور" پرنده ظاهر میشود تا یک مار غول پیکر! اما اغلب نژاد اژدهایان تاریخی واضحا همان مارهای برجسته و قدرتمند هستند.

اگر یک بررسی دقیق را از ابتدای تفکر اسطوره ای تاریخ تمدن آغاز کنیم و در آن به جست و جوی عنصر "مار" بپردازیم، می بایست به تمدن هایی چون #مصر و #سومر مراجعه نماییم.

برای تمدن #مصر باستان، مار دقیقا در یکی از دو کفه موازنه اصلی قدرت قرار میگیرد. چرا که اهریمن اصل و یگانه که هر روز در مقابل #رع، خدای خدایان و مظهر روشنی، قد علم میکند و حتی موقتا پیروز نیز میشود، یک مار کیهانی است که اندازه و هیبتش شاید از توانایی تفکر انسانی خارج باشد. #آپپ یا به لفظ تاریخ نگاران یونانی #آپوفیس منفورترین ضد خدا و ذات تاریکی برای مردم مصر بود که بردن نامش لرزه بر اندام آنان می انداخت. اما جالب این است که نقش آفرینی مار برای مصریان در این نقطه پایان نمی یابد. در دوران متعالی اتحاد مصر علیا و سفلی شخصیت "کبری" به شکل یک خدابانوی مخافظ و محبوب ظهور میکند که #ودجت نام میگیرد. در نگاره ها همواره او را همچون یک کبری چمبره زده به دور تاج خورشیدی رع میبینیم. در این جایگاه مقام مار بر خلاف آپپ بسیار ستوده و نیک شمرده می شود. چرا که از میان تمام مخلوقات کائنات تنها او بود که اجازه یافت تا بر تاج رع جلوس کند. اما تفکر شوم نسبت به مار باز هم در عرصه افسانه های مصری کاملا رنگ نمی بازد و هر از چندی خود را نمایان میکند. مثلا شاهدیم که خدابانو #ایسیس با جمع آوری زهر یک افعی و خوراندن آن به رع او را از هوشیاری خارج کرده و قدرت "جادو" را از وی می دزدد.

کمی شرقی تر از تمدن مصر، در گهواره تمدن میانرودان، جایگاه مار به صورت موازی و همزمان برای مردم تمدن #سومر پررنگ می شود. در اینجا نیز همانند تمدن مصر کفه ای از تقابل دوطرفه ابتدایی آفرینش را یک مار می یابیم. #تیامات مادرخدای اقیانوس شور تاریک و ازلی به هیبت یک مار کیهانی چند سر ظهور میکند و در اسطوره #آنوما_الیش کاملا نقل میگردد که با چه کیفیتی خدایان بر وی فائق آمده و جهان را از بدنش خلق میکنند. در ادامه مسیر، مار برای تقریبا تمامی تمدنهای میانرودان و خاور میانه به شکل یک دیتی موکل بر "باروری" و "زایش" ظهور می نماید. چنانکه خدای باروری سومر باستان #نینگیزیدا دقیقا به هیبت یک مار یا انسانی با بدن مار نقش شده. در دوران متاخر تر مار در جایگاه نمایندگی بسیاری از خدایان بزرگ تمدنهایی چون #بابل و #اکد جایگاه یافته است. برای مثال دیتی محافظ دنیای مردگان و وزیر خدابانو #ارشکیگال یک افعی به نام #نینازو است. در اسطوره #گیلگمش نیز شاهدیم که چگونه در پایان روایت، مار به عنوان رقیب قهرمان اصلی داستان، عنصر جاودانگی را از گیلگمش می رباید و متعالی می شود. در کل باید بدانیم که مار برای تمدنهای بسیار باستانی خاور میانه از سه وجه اهمیت می یابد. ابتدا نقش "آفرینش و زایش" سپس جایگاه "محافظت و پاترونیتی" و سوم نقش توکل بر مفهوم "دانش و طب". در هنر سومری و بابلی شاهدیم که #نبو خدای دانش و کتابت اغلب به همراه یک مار نقش میشود یا حتی بعضا خود نیز با بدنی مارگونه به تصویر در می آید. همچنین برای تمامی تمدنهای ایرانی پیش #آریایی و قبل از ظهور زرتشتیت، خصوصا برای تمدنهای #عیلام و #کاسی همین سه وجه نقش آفرینی برای مار به شکل دیتی های متعدد مطرح است. شاهد این ادعا را در آثار به جای مانده از تمدن کاسی در لرستان یا تپه سیلک و شهر سوخته میتوان یافت که چگونه مارها به شکل خدایان محافظ شهرها و پادشاهی ها یا در نقش توکل بر باروری نقش شده اند.

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 اگر بخواهیم کلیت جایگاه مفهوم "پرستش" را در متن تاریخ تمدنهای باستانی تا به امروز بررسی کنیم علمی حاصل می شود که به آن #تئولوژی اطلاق شده است. "خدا شناسی" بخش مهمی از مجموعه علوم اسطوره شناسی محسوب میشود و برای طالبان این عرصه باید جایگاه "دین" و پرستش "خدایان" روشن باشد. در این مورد علم میتولوژی اعتقاد خاص خود را عرضه میکند که با هم به شرح کوتاهی از چگونگی آن می پردازیم.

نیاز به توکل به یک قدرت والا همواره در ذات بشر نهادینه بوده است. جامعه انسانی از روزهای اولیه زندگی خود بر روی کره زمین به این نتیجه رسیده که باید به یک مامن مطمئن پناه ببرد تا بتواند جریان حیات خود را در گذشت زمان در کنار طبیعت پیش ببرد.

دانشمندان باستان شناس معتقدند پرستش در انسان اولیه به شکل توسل به قدرتهای طبیعی عینی بوده است. انسان بدوی به عینه سودمندی و قدرت یک درخت، آتش و یا خورشید را نظاره می کرد و به شکل مستقیم به ستایش آن می پرداخت. اما این اشکال همیشه برای ذهن پرسشگر بشر وجود داشت که چگونه می توان اجسام بی جان و بی اراده را مرجعی برای توکل قرار داد!

از اینجا میتولوژی اصلی ترین نظریه شکل گیری پایه های تئولوژی یعنی #پاگانیسم را مطرح می کند. به اعتقاد این مبحث انسانها کم کم یاد گرفتند که برای عناصر طبیعی و در دوران متاخر تر حتی برای احساسات و مفاهیم انتزاعی (همچون عشق یا ثروت)، ارواح موکل و والاتبار و دور از دسترسی را در نظر بگیرند. علت عدم توانایی در برقراری ارتباط مستقیم با این ارواح نیز با مفهوم "آسترالیتی" توجیه میشد! اصولا اگر از یک انسان ابتدایی پرسیده میشد که چرا برای مثال خورشید را می پرستی پاسخ می داد که: "خورشید را نمی پرستم، بلکه خدایی که قدرت توکل بر خورشید را داراست را!" و اگر دوباره از او پرسیده میشد که چرا این خدا با تو سخن نمی گوید یا نشانی از آن نمی بینی باز جواب می داد که: "آثار قدرت او پیداست و او والاتر از چیزیست که با من مستقیما سخن بگوید!". در واقع این توجیه اخیر را ادیان یگانه پرست ابراهیمی بعدها به عنوان یک قانون پایه برای مجموعه اعتقادات خود مطرح کردند و این از ذات انسان منشا میگیرد که انتظار داشته باشد که خدایش از او حمایت کرده و با او ارتباط برقرار کند.

در مسیر پرستش ارواح و یا آسترالهای موکل بر عناصر و مفاهیم در طول تاریخ تمدن ها "خدایان" بسیاری در تخیل بشر شکل گرفتند. چگونگی وجود خدایان به راحتی به پرسشهای بنیادین پرستش پاسخ میداد یا با ممنوع کردن برخی پرسشها و سفسطه برخی از آنها را نیز بی جواب می گذاشت! با این حال هر چه که بود اینگونه مفهوم کلی #پاگانیسم یا "پرستش ارباب انواع" در جامعه بشری شکل گرفت. با تولد پاگانیسم انسانها به مرحله تازه تری از مذهبیت پای گذاشته و پرستش مستقیم طبیعت توسط برخی تمدن ها رها شد. شاید اگر بخواهیم دسته بندی داشته باشیم بتوانیم اغلب تمدنهای "جنوبی تر" روی پهنه نقشه جهان را بانیان پاگانیسم به اشکال خاص خود بدانیم. تمدنهایی از سرتاسر دنیای باستان همچون تمدن #سانسکریت باستان با ظهور از دره سند، تمدن #بین_النهرین من جمله تمدنهای #سومر، #بابل و #اکد و تمدن #مصر باستان شاید اولین طلایه داران پاگانیسم باشند که تا مدتها به عنوان اصلی ترین رقیب مونوتئیسم (یکتا پرستی) در جامعه جهانی مطرح بود.

اصولا بستر پاگانیسم بهترین عرصه برای ظهور عنصری به نام "Myth" یا "افسانه" بوده است. هنگامی که خدایان بسیاری برای پرستش مطرح شدند انسانها این خدایان را با داستانهای متعدد به هم مربوط ساختند. شجره نامه ها بین خدایان ابداع شد و خدایان در سلسله مراتب خاص خود قرار گرفتند. گاه می بینیم که تمدنهایی همچون تمدن #آریایی و #مصر باستان علیرغم تعریف دیتی های بسیار باز هم وجود پره موردیال و بزرگترین خالق ابتدایی را می پرستند. پرستش #رع و #هورمزد از این دو تمدن شاهد این ماجراست . اما گاه شاهدیم که تمدنی مانند #یونان برای والاترین خدای مورد پرستش خود یعنی #زئوس پدر و مادر و پدربزرگ و مادر بزرگ و حتی چندین نسل اجداد و فرزندانی نیز معرفی می کند! این تا حدودی می تواند نشان دهنده این موضوع نیز باشد که خدایان نسلهای اولیه خدایان عاریه ای و تغییر شکل یافته دیگر تمدنهای کهن تر هستند. مثلا یونانیها از اعتقاد به خدای مادر زمین در تمدنهای بسیار باستانی آسیای صغیر خدابانویی به نام #گایا بیرون می کشند. اما او را هیچ گاه در مرکز پرستش قرار نمی دهند. بلکه میدانند که احترام این خدای اولیه باید به طریقی حفظ شود. پس او در جایگاه مادر بزرگ قرار میگیرد و نوه ای به نام #زئوس توسط افسانه هایی به وی متصل میشود تا مرکزیت پرستش با سلیقه شخصی یونانی شکل بگیرد!

▫️ @Torecilik
👁‍🗨 طلوع با شکوه #رع در موعد سپیده دم هر صبح برای هر شهروند مصری شاید مهم ترین گاه نماز و عبادت به حساب می آمد!

طلوع خورشید به توجیه اساطیری دیانت تمدن #مصر باستان، جلوه تکرار هر روزانه پیروزی روشنی بر تاریکی و فائق آمدن #رع والاتبار بر #آپپ و به عبارتی بر ظلمت مطلق است.

▫️ @Torecilik
Ещё